زمینه و هدف: عدم تقارن اطلاعات در بازار سرمایه سبب غیر شفاف شدن روند معاملات شده و پیامد های نامطلوبی را به دنبال خواهد داشت . فن آوری بِلاک ِچین به صورت عام، نخستین بار توسط هابِر و استورنِتا در سال 1991 بیان شده است. هدف این پژوهش بررسی فن آوری نوین دیجیتالی بلاک چین و عدم تقارن اطلاعات است. روش شناسی: پژوهش حاضر یک پژوهش کیفی می باشد که دربردارنده روش جمع آوری اطلاعات کتابخانه ای است. این پژوهش از نظر نوع تحقیق یک پژوهش تجویزی تلقی می گردد. یافته ها: عدم تقارن اطلاعات پدیده ای است که اجرای مفاد قراردادها، خرید و فروش سهام و ... را تحت الشعاع قرار می دهد. این پدیده در موارد عدم وجود شفافیت اطلاعاتی رخ می دهد به گونه ای که یکی از طرفین قرارداد نسبت به اطلاعاتی دسترسی دارد که در اختیار دیگری نیست. اگرچه برخی از اصول حا کم بر قراردادها، خرید و فروش سهام و ... مانند اصل حداکثر حسن نیت، طرفین قرارداد را ملزم به ارائه اطلاعات دقیق و ایجاد شفافیت اطلاعاتی می کند، اما در موارد وجود سوء نیت در یکی از متعاملین، اجرای صحیح قراردادها، خرید و فروش سهام و ... منعقده در این حوزه با چالش مواجه می شود. از جمله نتایج ایجاد این پدیده انتخاب منفی خریدار و ایجاد مخاطرات اخلاقی است که واجد آثار سوء بر توسعه اقتصادی یک کشور تلقی می شود. نتیجه گیری: البته راه حل هایی در راستای حل این چالش ها موجود است که بهترین آن ایجاد شفافیت اطلاعاتی از طریق پیاده سازی ابزارهای نوین الکترونیکی در نظام استاندارد حسابداری مالی ایران می باشد. بلاک چین بستری است که با برخورداری از شاخصه های منحصر به فرد و ابزارهایی نوین، امکان ایجاد شفافیت حداکثری را فراهم نموده و موجبات رفع این پدیده را ایجاد می نماید.