آرشیو

آرشیو شماره ها:
۸۹

چکیده

هدف ازنگارش مقاله حاضر، بررسی مدیریت مشارکتی، شناسایی موانع و محدودیت های فراروی اجرای نطام مشارکتی می باشد. مدیریت مشارکتی در واقع سیستمی است که در آن کارمندان یک سازمان، نقش انفعالی در تصمیم گیری به خود می گیرند؛ به عبارت دیگر، افراد مناسب، در زمانی مناسب، برای انجام یک کار مناسب، با هم مشارکت می کنند. در واقع این مشارکت، درکارهایی است که به خود آنها مربوط می شود، نوعی مشارکت آگاهانه و ارادی که در راستای تحقق و دستیابی به اهداف یک گروه است. اهدافی که همه افراد در پیامدهای آن سهیم هستند. به همین خاطررویکردهای متفاوتی برای سیستم های مدیریت مشارکتی به کار گرفته می شود. برخی از این نمونه ها، تیم کاری مستقل، افزایش سطح مسئولیت در قبال کارمندان و حتی فرصت های بهینه سازی حرفه ای می باشد. مفهوم مدیریت مشارکتی را اغلب مدیرانی درک می کنند که اهمیت هوش افراد را درک کرده و به دنبال رابطه ای قوی با کارمندان خود هستند. کارمندانی که در تصمیمات شرکت حضور دارند، احساس می کنند عضوی از یک تیم با یک هدف مشترک هستند و احساس عزت نفس و تحقق خلاقیت های خود را دارند. در واقع زمانی که کارمندان در تصمیم گیری ها شریک باشند، تغییرات به طور موثرتری اجرا می شوند. علاوه بر آن، مشارکت کارمندان سبب می گردد که از رویدادهای آینده مطلع شوند و از تغییرات احتمالی باخبر شوند. سازمان نیز می تواند به سرعت زمینه های نگرانی را شناسایی کرده و برای یافتن راه حل از کارمندان کمک بگیرد. در نهایت کارمندان، دید وسیع تری نسبت به سازمان پیدا می کنند و برای سازمان مفیدتر خواهند بود. در این روش، هم چنین کارمندان می توانند مهارت های لازم برای تبدیل شدن به یک مدیر موفق و یا مدیر ارشد را کسب کنند. تعهد سازمانی کارمندان در این روش، نسبت به سازمان و تصمیماتی که گرفته می شود افزایش می یابد. مقاله حاضربرآن است تابه مفهوم مدیریت مشارکتی بپردازد. ابتدا مفهوم مدیریت مشارکتی موردبررسی قرارگرفته، سپس به انواع روش ها ومهارت های مدیریت مشارکتی اشاره شده وموانع ومحدودیت های فراروی اجرای نظام مشارکتی موردبررسی قرارمی گیردوپس ازتحلیل وبررسی مدیریت مشارکتی رهنمودهایی برای اجرای موفقیت آمیز نظام مشارکتی ارائه می گردد.

تبلیغات