آرشیو

آرشیو شماره ها:
۸۹

چکیده

هدف اصلی پژوهش حاضر تحلیل چگونگی تأثیر حضور سرمایه گذاران نهادی فعال بر انگیزه های اختیاری مدیران جهت مدیریت سود در راستای ارزابی جایگاه فرضیه نظارت کارا و فرضیه همگرایی استراتژیک منافع است. مدیریت سود با استفاده از مدل کوتاری و همکاران (2005) برای هر شرکت-سال در صنعت مربوطه طبق الگوی رگرسیون چرخشی ارزیابی گردید. سرمایه-گذاران نهادی به دو شیوه واقعی و برآوردی مورد بررسی قرار گرفتند. سرمایه گذاران نهادی برآوردی با استفاده از مدل لو و همکاران (2017) اندازه گیری شدند. جامعه آماری غربال شده پژوهش شامل تعداد 201 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران در دوره زمانی سال های ١391تا ١٣٩٥ است. به منظور آزمون فرضیه های پژوهش از مدل های رگرسیونی چندگانه مشتمل بر داده های ترکیبی با اثرات ثابت و روش حداقل مربعات تعمیم یافته استفاده شده است. یافته ها بیانگر این است که سرمایه-گذاران نهادی واقعی تأثیر مثبت و معنی داری بر انگیزه های اختیاری مدیریت سود دارند؛ اما، تأثیر سرمایه گذاران نهادی برآوردی بر انگیزه های اختیاری مدیریت سود معنی دار مشاهده نشد. همچنین سرمایه گذاران نهادی فعال واقعی و برآوردی بر انگیزه های اختیاری مدیریت سود از اثرگذاری معنی داری برخوردار نیستند. شواهد بدست آمده مبنی بر تأثیر سرمایه گذاران نهادی کل بر مدیریت سود حاکی از انطباق نتایج پژوهش حاضر با مبانی مطرح در فرضیه همگرایی استراتژیک منافع است. فرضیه همگرایی منافع بیان می دارد سهامداران نهادی بزرگ اتحاد و پیوستگی استراتژیکی با مدیریت دارند. در چنین شرایطی، سرمایه گذاران نهادی تأثیر افزاینده بر مدیریت سود دارند. این در حالی است که نتایج مربوط به تأثیر سرمایه گذاران نهادی فعال بر مدیریت سود نتوانست شواهدی در تأیید یا رد فرضیه نظارت کارا و فرضیه همگرایی استراتژیک منافع ارائه نماید.

تبلیغات