ارتباط یکی از ویزگی های مهم جامعه انسانی در همه دوران هاست و رشد و گسترش آن در دوران ما چنان سریع و بی سابقه بوده است که صاحبنظران آن را فصل ممیز جامعه معاصر از همه دوران ها و جوامع پیش از این دانسته اند و عصر ما را عصر ارتباطات نامیده اند . چنین جایگاهی ، به طور طبیعی موجب پیدایش حجم عظیمی از مطالعات و بررسی های علمی و اجتماعی در خصوص ابعاد گوناگون این پدیده پیچیده شده و از آنجا که هر گونه ارتباط بر ارکان چهار گانه فرستنده گیرنده ،پیام و ابزار انتقال پیام استوار بوده است ، مطالعات و تحقیقات مرتبط با این حوزه نیز عمدتا حول این چهار محور شکل گرفته است از میان این ارکان ، شاید بتوان گیرنده پیام یا مخاطب را مهم ترین رکن دانست . چرا که هر گونه ارتباط ، با هدف تاثیر گذاری بر مخاطب صورت می گیردو لازمه تحقق هر هدفی که از طریق ایجاد ، گسترش ، تنوع و تکثر رسانه ها در دنیای ما دنبال می شود ، برقراری ارتباط با مخاطب است . از این رو شناخت مخاطب لازمه نیل به اهداف فرهنگی ، سیاسی ، اقصادی و اجتماعی خاصی است که صاحبان و سیاستگزاران رسانه ها در صدد دستیابی به آنها هستند زیرا مخاطبان امروز انتخاب گرند و گستره وسیع شبکه های مختلف رسانه ای قدرت انتخاب انان را بالا برده و در چنین شرایطی اعتبار رسانه تا حدود زیادی به میزان رضایت و اقتاع مخاطبان وابسته است .نشریه پژوهش و سنجش به منظور ایفای رسالت علمی پژوهشی و رسانه ای خود این شماره را به بحث درباره مخاطب و رسانه اختصاص داده و کوشیده است با استفاده از دیدگاه های اساتید و کارشناسان درون و برون سازمانی ، در تنویر ابعاد گوناگون این حوزه مطالعاتی مشارکت نماید. امید است مجموعه مقالات این شماره که در سه عنوان مخاطب شناسی و نظریه ها ، مخاطب شناسی و کارکردها و مخاطب شناسی و فناوری سازماندهی شده است ، مورد استفاده اساتید مدیران ، برنامه سازان پژوهشگران و دانشجویان علاقه مند به این حوزه قرار گیرد.
آقای دکتر علی لاریجانی در عرصه دین ، فرهنگ و سیاست چهره ای آشناست . آشنایی با فرهنگ و معارف اسلامی ، سابقه تحصیل و تدریس در حوزه فلسفه غرب در دانشگاه و سالیان طولانی تجربه در عرصه سیاستگذاری و مدیریت کشور از ایشان شخصیتی اندیشمند و توانا ساخته است . بر این اساس و با توجه به اینکه وی هم اکنون مدیریت رسانه ملی رادیو و تلویزیون کشور را به عهده دارد بر آن شدیم تا از ایشان برای گفتگویی در باب رسانه و مخاطب دعوت به عمل آوریم . آقای دکتر لاریجانی علی رغم مشغله فراوان، این دعوت را پذیرفت و فرصتی موسع و در خور به این گفتگو اختصاص داد . ما نیز به نوبه خود کوشیدیم برخی از پرسش های راهبردی را که به دلیل برخورداری از ابعاد دقیق علمی و عملی ، از مشکلات رسانه در تعامل با مخاطبان به شمار می روند مطرح کنیم . آنچه در پی می آید دیدگاه های رئیس سازمان صدا و سیما در این خصوص است.
رسانه های جمعی و تعامل آنها با مخاطب ، لزوم شناخت مخاطبان و توجه به سیاست گذاری ها در رسانه های جمعی از اهم پرسش هایی بود که با دکتر آشنا در میان گذارده و نظات ایشان را در این زمینه جویا شدیم .ایشان بر این عقیده اند که : از دید جامعه شناسی ارتباطات ، مخاطبان توده های عظیمی از انسان های پراکنده با ویژگی های ناشناخته که هیچ گونه پیوندی با هم ندارند. وجه مشترک آنها همان تاثیری است که از رسانه می گیرند. بالطبع کارکرد اصلی وسایل ارتباط جمعی برای مخاطب قرار دادن توده هاست اگر از این وسایل برای مخاطب قرار دادن گروه های خاص استفاده کنیم ، استفاده اسراف آمیز از وسیله ای کرده ایم که برای کار بزرگ تری خلق شده است مخاطب رسانه می تواند کاملا فعال و یا کاملا منفعل باشد . آنچه مهم است تعامل سه نهاد رسانه ، جامعه و خود مخاطب است که بر منفعل بودن یا فعال مخاطبان تاثیر دارد . به نظر ایشان رسانه ها از همان نقایص و منافذی که در شخصیت ما وجود دارد می توانند بر ما نفوذ کنند . مطلوب این است که خواسته های مخاطبان ، نیازهای آنان و مصالح سیاست گذاران رسانه ها با هم همسو باشند . باید تعریف مطلوبی از انسان و آرمان های هستی شناسی او ارائه دهیم و اصول اعتقادی خود را در این زمینه شفاف کنیم . دکتر آشنا توصیه می کند که صدا و سیما به مسائل اجتماعی ، فرهنگی و اقتصادی روز توجه کند و برای حل این مشکلات به تحقیقات پایه ای و بنیادی دست بزند، آنچه تاکنون خیلی کم بدان پرداخته شده است .
در تحلیل رسانههای جمعی، همة کسانی که دادههای مکتوب، شنیداری یا دیداری را به منظور پر کردن اوقات فراغت یا رفع نیازشان دریافت میکنند مخاطب قلمداد میشوند. مخاطبان در دو گروه فعال (هدفمند) و غیرفعال قرار میگیرند ویژگی های فردی و تحصیلی در عام و خاص بودن مخاطب دخیل نیست و تنها ، هدف تعیین کننده طبقه مخاطب است .نداشتن تعریف درستی از مصرف کننده پیام به ویژه در رادیو و تلویزیون از مشکلات عمده پیام رسانان است و بدیهی است که قایل شدن به ویژگی ثابت برای مخاطبان ، برنامه سازان را در تهیه برنامه آسوده خاطر می کند . به لحاظ تعدد شبکه ها و تنوع برنامه های صدا و سیما مخاطبان عام در گذر زمان به مخاطبان خاص تبدیل می شوند که این عین توسعه یافتگی است . دو مقوله شناسایی مخاطبان در تدوین برنامه ها و شناخت ساختارهای اجتماعی - اقتصادی از مقوله هایی هستند که توجه به آن ها ضروری به نظر می رسد. فعالیت های اقتصادی ، شغلی و مطالعاتی مخاطبان غیر فعال را در زمره مخاطبان فعال در می آورد چرا که هدف تعریف شده ای از زندگی ( یا خود سازی ) به آنان می دهد. خانم دکتر کاظمی پور ، سه فرایند شناخت جامعه ، شناخت نیازهای مخاطب و شناخت مصلحت او را گام هایی می داند که می تواند رابطه رسانه و مخاطب را بهینه کند . به اعتقاد وی اگر رادیو و تلویزیون رسالت خود را به عنوان تبلور فکری و فهنگی انسان ها تعریف کند می تواند به توسعه اقتصادی و ارتقاء جامعه در پرورش انسان های کوشا و توانمند کمک کند . به نظر ایشان مصلحت همان نیاز واقعی است و منظور از مصلحتی که ما می گوئیم همان چیزی است که مخاطب را والا و توانمند می کند ، به طوری که اگر رسانه بیش از حد به نیازهای مخاطبان عام توجه کند ، کارکردهای منفی داشته و در خوش بینانه ترین وضعیت رسانه ای مخدر است که فقط برای گذران اوقات فراغت به کار می آید.
لازارسفلد می گوید : به جای این که از خود سئوال کنیم وسایل ارتباط جمعی با مردم چه می کنند ، از خود بپرسیم که مردم با وسایل ارتباط جمعی چه می کنند . جای تردید است که تحمیل تصور ذهنی یک یا چند نفر بر یک جامعه عظیم ، بر مطلوبیت آن صحه بگذارد چرا که مخاطب شناسی در رسانه ای چون رادیو ، از مشکل سهل و ممتنع رنج می برد . امواج رادیو توان حرکت به هر نقطه ای را دارند اما معلوم نیست هر جا که برنامه ای پخش می شود شنونده ای هم وجود داشته باشد و لذا آشنایی با رویکردهای برنامه سازی ( مصلحت گرا ، نیاز محور و نیاز - مصلحت ) به عنوان پیش نیاز شناخت است . چرا که در عصر حاضر هیچ رسانه ای نمی تواند جایگزین رسانه دیگر شود ، رسانه ها ضمن رقابت مکمل یکدیگرند و هر کدام حوزه نفوذ و نحوه تاثیر گذاری متفاوتی دارند. برای شناسایی مخاطب ویژگی های مختلفی مد نظر بوده است که مهم ترین آنها ویژگی زیستی - اجتماعی ، توجه به رویکردهای تاثیر رسانه ها ، نقد متون ادبی ، مطالعات فرهنگی استفاده و رضامندی از رسانه ها و تحلیل دریافت پیام از جمله مواردی است که برای شناخت ویژگی های مخاطبان مورد استفاده قرار می گیرند اما محققان تعمدی بودن درگیر بودن ، انتخابی بودن و سودمندی برنامه ها را نیز که به منظور فعال کردن مخاطبان مورد توجه واقع می شود ، مدنظر قرار می دهند. در برنامه سازی رادیو ، باید ضریب تناسب بین مخاطب فرضی و مخاطب واقعی را بالا بد، مخاطبان نه تنها در مقابل رسانه هافعال و انتخابگرند بلکه جذب و دفع پیام می پردازند. یکی از اساسی ترین عوامل موثر در جذب مخاطب تناسب زمانی است به نظر مولف روش ساخت برنامه بیشتر باید نحوه اجرای برنامه را تعیین کرد و یا لااقل چگونگی اجرای آن همیشه به طور کامل قابل پیش بینی نیست.
نظریه های مربوط به مخاطب را می توان در دو گروه بزرگ نظریه های مبتنی بر تاثیرات پرشدت و نظریه های مبتنی بر تاثیرات کم شدت طبقه بندی کرد. روانشناسان بر فرستنده و تاثیرات قومی و جامعه شناسان بر مخاطب و نقش ضعیف رسانه ها اشاره دارند . در این مقاله برخی از نظریه گلوله های جادویی نظریه استفاده و رضامندی نظریه انتقادی مارپیج سکوت نظریه کشت نظریه امپریالیسم فرهنگی نظریه توطئه و نظریه قوانین از این جمله اند. سواد رسانه ای قدرت درک نحوه کار رسانه و معنی سازی در آنها است. سواد رسانه ای را می توان دسترسی تجزیه و تحلیل و تولید ارتباط در شکل های گوناگون رسانه ای و مصرف انتقادی محتوا دانست . سه جنبه مواد رسانه ای عبارت است از : الف)ارتقای آگاهی نسبت به رژیم مصرف رسانه ای و یا به عبارت بهتر تعیین میزان مصرف غذای رسانه ای در یک قالب بهداشتی و دقیق ب) آموزش مهارت های مطالعه یا تماشای انتقادی و سرانجام ج)تجزیه و تحلیل اجتماعی ، سیاسی و اقتصادی که در واقع در پشت کادر قرار گرفته و قابل مشاهده نیست . سواد رسانه ای کودکان و دلایل فراگیری آن نیز از مباحث دیگری است که در پایان مقاله به آن پرداخته شده است.
اصولا انسان ها به شرکت در فعالیت هایی علاقه دارند که متضمن پیامدهای ارزشمندی برای آنها باشد . این تمایل موجد ارتباط بین آنها است. در مقاله ذیل پس از مروزی بر مفاهیم و تعاریف ارتباط و کارکردهای اصلی آن ، رسانه ها به مثابه واسطه هایی برای برقراری ارتباط بین افراد مختلف مورد بررسی قرار گرفته اند. در این مقاله فلسفه به کارگیری رسانه ها با توجه به اهداف خاص و نیز وظایف وسایل ارتباط جمعی مورد عنایت مولف است . در این راستا، به انگیزه های مخاطبان در استفاده از رسانه و دیدگاه های مربوط به چگونگی آگاهی مخاطب از انگیزه هایش در استفاده از رسانه و نیز خاستگاه های اجتماعی و روان شناختی مخاطب که موجد انتظارهای وی از رسانه های گروهی است و به ارضای نیازها و یا سایر پیامدها می انجامد پرداخته شده است نوع استفاده مخاطبان از رسانه و متغیرهای موجود و در نهایت مصلحت مخاطبان و رابطه آن با میزان مشارکت و تعامل آنها را رسانه از دیگر مباحث مورد توجه مولف است . در پایان بر افقی و دو طرفه بودن جریان اطلاعات بین رسانه و مخاطب کم اما فعال و هدفمند به جای توده ای از مخاطبان غیر فعال و بی هدف تاکید شده است .
امروزه بحث درباره مخاطبان به خصوص در موج معاصر جهانی شدن جدی تر شده است .در دنیای جاکمیت پیام و اطلاعات ، باید نخست مخاطبان را شکل داد و سپس آنان را به استفاده از رسانه وادار کرد. مخاطب ، هدف هر کوشش رسانه ای است ، و باید نخست ترغیب وسپس قانع شود که رسانه در خصوص علاقه و نیاز او پیام می دهد . در پذیرش پیام از رسانه و تعامل با آن صداقت ناب چندان مطرح نیست مهم قدرت پذیراندن است .مخاطب و رسانه بر هم تاثیر می گذارند . مارشال مک لوهان معتقد است که خود رسانه ( نه پیام و مضمون آن) مخاطب را می نوازد .بر اساس اظهارات مک لوهان می توان گفت که مخاطب مرکز توجه و فعالیت رسانه ها است. هلوین و فلور وساندرابال راکیچ به عنوان دو جامعه شناس سعی داشتند تاثیر پیام رسانه ها بر مخاطب وچگونگی کارکرد مخاطب در قبال مضمون و پیام را مورد بررسی قرار دهند . چشم انداز گوناگون ویژگی های فردی ، چشم انداز قشر های مختلف جامعه و چشم اندازروابط اجتماعی مارا به این باور می رساند که مخاطب توده وار و یگانه در برابر رسانه ها بی معنی است .
میان متنیّت اندیشهای است که در دوران اخیر، اهمیت بیشتری در تحلیل رسانهها یافته است. استفادة فزاینده از این اصطلاح تا حد زیادی مدیون تأثیر نظریههای فرانوگرا بر طرز تفکر موجود در مورد، محصولات رسانهای معاصر و تحلیل آنها بوده است. اما با این حال همة رویکردهایی که در آنها از مفهوم میان متنیّت استفاده میشود، در چهارچوب فرانوگرایی قرار نمیگیرند. به همین خاطر در این بخش، پیش از پرداختن به معرفی و کند و کاو اندیشههای فرانوگرا، شماری از تعاریف میان متنیّت ارائه خواهد شد و میزان سودمندی این اندیشهها و رویکردهای مربوط به آن در تحلیل متون رسانهای، مورد بررسی قرار خواهد گرفت. پس از آن نیز بحث در مورد اندیشه میان متنیّت، در ارتباط با نمونهها و مثالهایی از رسانههای مختلف: تبلیغات تجاری، موسیقیهای ویدئویی (پاپ) و فیلمهای معاصر هالیوود، ادامه خواهد یافت.
وسایل ارتباط جمعی با کارکردهای متنوعی که در جامعه دارند، همواره در تعامل طبیعی با جامعه و محیط اطراف خود هستند . امروزه رقابت شدیدی برای جذب مخاطب در بین رسانه ها پندیدار شده است . استفاده از روش های تامین رضایت و اقناع مخاطبان و توجه به نیازها و نگرش های آنان ، بسیار ضروری و از جمله لوازم موفقیتی است که هرگاه مورد کم توجهی قرار گیرد فرصت را به رسانه رقیب می سپارد.باید توجه داشت که مخاطب ، انسان با اراده ودارای قدرت تصمیم گیری و انتخابی است که هر آن چه را با نیازها و مصالح جمعی به ویژه رادیو و تلویزیون باید فعالیت ها و اهداف اساسی خود را با توجه به شرایط نیازها و ضرورت های محیط تنظیم کنند و همواره برای رسیدن به هدف و بهره مندی مطلوب مطالعاتی از قبیل نیازسنجی مخاطبان و بررسی واکنش آنان در قبال برنامه های پخش شده را مورد توجه قرار دهند . هم چنین هر چه رسانه هدفمند تر باشد یعنی محتوا و پیامی را در برنامه خود دنبال کند ، بهره گیری از روش های جلب رضایت و اقناع ضرورت بیشتری خواهد داشت.
هدف اصلی این مقاله نشان دادن این واقعیت است که نسل سوم مطالعات دریافت قوم نگاری مخاطب در حال شکل گیری بوده و در آینده ای نزدیک به تثبیت خواهد رسید . با وجود این تقسیم مراحل تکامل مطالعات دریافت و مخاطب پژوهشی به سه نسلی که در این فصل مقدماتی به طور کلی معرفی می شود نباید کاملا قطعی فرض شود طرح کلی این تقسیم بندی پیشنهادی را باید به مثابه راهی برای نشان دادن روندی در حال پیدایش تلقی کرد که مخاطب پژوهشی می تواند به خود بگیرد. در پژوهش های اخیر عناصری وجود دارند که از دید من پیشتر مسیر دستیابی به پژوهش های اتی را هموار کرده اند ، اما هنوز هم به مجموعه منسجمی از پژوهشهایی که این حوزه جدید تحقیق را تحت پوشش قرار می دهند نیازمندند. تاریخ این سه نسل دیدگاهی مربوط به گذشته حال و یا آینده قابل پیش بینی دارد.
نگارنده در این مقاله تلاش می کندتا از راه طرح نظریه های گوناگون از جمله نظریه ادوار بحرانی زندگی اریکسوننظریه انواع فرهنگ سیاسی و یلداوسکی نظریه استفاده و رضامندی و غیره این نگرش ساده انگارانه را که مخاطب در چرخه ارتباطات سوژه بی اختیاری است که پیام باید به او تزریق شودمورد نقد قرار دهد. او بحث خود را با این پرسش اغز می کند که ایا مخاطبان همیشه و درهر شرایطی آماده مصرف هر پیام رسانه ای هستند ؟ سپس در پاسخ بهاین سوال اظهار میدارد که آمادگی مخاطبان برای مصرف پیام رسانه ای متاثر از شرایط و ساختار فرهنگی اجتماعی و سیاسی و نیز متاثر از ویژگی های شخصیتی ودرونی آنان از جمله سن طبقه اجتماعی سطح تحصیلات و ... است.
یکی از عوامل مهم در موقعیت سیاستگزاران، برنامه ریزان و برنامه سازان تلویزیونی، آگاهی از انگیزه ها و انتظارات بینندگان و مخاطبان برنامه ها است. بدیهی است که هم افراد مختلف به دلایل متفاوت به تماشای برنامه های تلویزیونی می پردازند و هم یک فرد برنامه های مختلف را با انگیزه های متفاوت نگاه می کند. سوالات مختلفی که در این زمینه می توان مطرح کرد عبارتند از: چرا مردم تماشای یک برنامه خاص را به تماشای سایر برنامه ها ترجیح می دهند؟؛ چرا مردم به یک مجموعه تلویزیونی یا شبکه خاص علاقه دارند؛ آیا عوامل روان شناختی و جامعه شناختی در انتخاب ها و علایق بینندگان نقش دارد؟؛ آیا برنامه های خاص نیازهای ویژه بینندگان را ارضا می کنند؟و...
سروان شرایبر نویسنده کتاب "نیروی پیام" با اشاره به واکنش اکثریت مردم نسبت به برنامه های تلویزیون می نویسد: "برنامه خوب باشد یا بد، مردم جلوی تلویزیون می نشینند و حتی وقتی برنامه بیش از اندازه بد باشد آنها شکایت می کنند اما از تماشای آن چشم نمی پوشند (آنتونی گیدنز، ترجمه صبوری، 1374).از سوی دیگر، چه بخواهیم و چه نخواهیم، خانواده ها، معلمان، رهبران دینی و مسئولان مملکتی روز به روز با افراد و به ویژه کودکان، نوجوانان و جوانانی رو به رو هستند که بیش ترین وقت خود را با وسایل ارتباط جمعی صوتی و تصویری می گذرانند (گنجی، حمزه 1376).تحقیقات مختلف نشان داده است که هم بزرگسالان و هم کودکان و نوجوانان پایبندی خاصی به تلویزیون دارند. اگر چه الگوی تماشای تلویزیون و الگوی ترجیح دادن برنامه ها به یکدیگر، به ویژگی های شخصی، خانوادگی و اجتماعی بینندگان بستگی دارد ولی در بسیاری موارد نیز دیده شده است که مردم به طور گزینشی تماشای یک نوع برنامه خاص را به تماشای سایر برنامه ها ترجیح می دهند و یا به برخی مجموعه های تلویزیونی خاص گرایش بیشتری دارند.
بسته به اینکه شناخت هایی که در مورد اشیاء یا رویدادها برای فرد حاصل می شود خوشایند یا ناخوشایند باشند ، نگرش مثبت یا منفی به آن شیئی یا رویداد به صورت تداعی در ذهن ایجاد می کند . در واقع نگرش نوعی وضعیت روانی و آمادگی است که از طریق تجربه سازمان یافته و تاثیری بر پاسخ های فرد در برابر کلیه اشیاء و یا موفقیت هایی دارد که به آن مربوط می شود. یکی از وجوه جالب تغییر نگرش که در روان شناسی اجتماعی آن را متقاعد سازی می گویند در کار تبلیغات است . هدف از متقاعد سازی ایجاد یا تغییر عوطف و احساساتی است که ممکن است به رفتار دینی و سیاسی و اقتصادی منتهی شود . این امر با تلاش هدفمند و آگاهانه در تاثیر گذاری بر نگرش دیگری از طریق ارتباط صورت می گیرد.موفقیت یک پیام تبلیغاتی در متقاعد کردن مخاطبان خود شرایط و زمینه های خاصی را می طلبد . در این جا کارگزار تبلیغ در فرآیند تاثیر گذاری بر مخاطبان خویش باید هفت نقش پیاپی را بدین شرح انجام دهد : برانگیختن احساس نیاز مردم نسبت بع تغییر ، ایجاد ارتباط با مخاطب تعیین نیاز مخاطب ایجاد انگیزه تغییر در مخاطب تبدیل نگرش به رفتار ، پایدار ساختن تغییر ودستیابی به داوری جدید.
میان دو پارادایم از مخاطبان تلویزیونی تمایزی آشکار وجود دارد .در پارادایم نخست به بینندگان به مثابه عموم یا گروهی از شهروندان نگریسته یم شود حال آن که درپارادایم دوم مخاطب به مثابه بازار یا گروهی از مصرف کنندگان در نظر گرفته می شود . به عقیده ین انگ ، هر کدام از این دو ترکیب جایگزین شونده ، با یکی از دو تشکیلات عمده و نهادین تلویزیونی یعنی پخش تجاری و پخش عمومی ارتباطی تنگاتنگ پیدا می کند نگارنده در این فصل به بررسی این نکته می پردازد که دو مفهوم فوق الذکر از مخاطب افزون بر آن چه انگ گفته است پارادایم های بنیادین خط مشی برنامه سازی و بالطبع اساس گفتمان مشروعیت بخشی به سیاستگذاری برنامه ای را تشکیل می دهند .در انی مقاله چگونگی روند تغییرات به وجود آمده در گفتمان سیاست گذاری برنامه ای همپای تحولات اخیر در دنیای تلویزیون چند شبکه ای مورد بحث و بررسی قرار می گیرد. در اروپای غربی مقررات و ضوابط پخش به طور سنتی بر ارزش های کلی همچون جهان شمولی تنوع عقاید ودامنه وسیعی از برنامههای قابل ارائه تاکید دارد. همین ارزش های اساسی هستند که در جهت مشروعیت بخشی به جایگاه ممتاز موسسات و نهادهای ملی پخش عمومی به خدمت گرفته می شوند.
این مقاله به بررسی تحقیقات ونظریات موجود درباره نقش رسانه ها به مثابه علت جرم می پردازد .آیا رسانه ها از علل تشدید جرایم در جامعه اند ؟ 43 درصد مردم آمریکا احساس می کنند که پوشش خبری حرایم تلویزیون بیش از سایر رسانه هامورد توجه اذهان عمومی قرار دارد چرا که از سه پیش شرط نمایش مستمر و زیاد خشونت ، منحصر به فرد بودن در نمایش خشونت و زیاد بودن مخاطبان برنامه های خشونت آمیز برخوردار است. مولف در ادامه ابتدا شواهد و دیدگاه هایی را در مورد تاثیر رسانه ها بر پرخاشگری ارائه داده و یافته های تحقیقات پیشین را متذکر می شود و سپس عوامل موثر بر تاثیر گذاری تصاویر خشن رسانه ها بر پرخاشگر اجتماعی را به اختصار بیان می دارد . در بخش دیگری از مقاله شواهد مربوط به تاثیرات رسانه ها بر جرم جرم تقلیدی ماهیت و واقعیت آن و ارتباط جرم تقلیدی با تروریسم مورد بحث قرار می گیرد. مولف در پایان چنین نتیجه گیری می کند که : رسانه ها بر میزان جرایم تاثیر می گذارند اما اکثر کسانی که در معرض رسانه های زیان آور قرار دارند تحت تاثیرات منفی این رسانه هاقرار نمی گیرند . نکته مهم این است که تاثیرات رسانه ها به تعامل و وساطت برخی عوامل بدیگر نیز بستگی دارد. کودکان مستعد خشونت و افرادی که اختلالات روانی دارند بیش تر در معرض خطر تقلید از خشونت رسانه هاهستند . رسانه ها عوامل اجتماعی نیرومند و در عین حال پیچیده ای هستند که تاثیرات آنها الزاما منفی نیست .
هدف این مقاله، طبق گفته مولف آن، بررسی تصور و درک نهادی از مخاطب است. بررسی مخاطبان از دو بعد برداشت و شناخت آنان از رسانهها و طرز تلقی برخی از کارکنان رسانهها مانند ژورنالیستها و تولیدکنندگان از عموم مردم، صورت گرفته است. مولف براین باور است که تصورات رسانهها از مخاطب نقش مهمی در تولید برنامههای داستانی دارد. باتوجه به ناهمسانی مخاطبان امروزی، یکی از راههای بهدست آوردن این تصورات ناهمسان، استفاده از گروه تولید جمعی است که در تولیدات سمعی و بصری بسیار رایج است. مولف در ادامه، براهمیت شناخت مخاطب تاکید کرده و به بررسی تحقیقات انجام شده دراین زمینه میپردازد. وی چنین نتیجهگیری میکند که مطالعات و بررسیهای مختلف مانند تلویزیون بهدست خواهد داد. نکتهاین است که هرکس از مخاطبان تصورخاص خود را دارد.
دانشگاهیان برمبنای روش شناختی و دیگر گفتمانهای علمی، و موسسههای رسانهای بر مبنای اهداف سازمانی خود به مخاطب میاندیشند.
تشریح چگونگی تعامل محتوا و مخاطب رسانه، هدف اصلی این مقاله است. تحلیل این تعامل با مباحث کنش و واکنش رسانه و مخاطب با یکدیگر آغاز میشود و دارای دو رویکرد است: رویکرد اول، تحقیق و نظریهپردازی در زمینه اثر رسانه و رویکرد دوم، تحقیق در زمینه مخاطب.
در رویکرد نخست، اندیشمندان در جستجوی پاسخی برای این پرسش بودهاند که رسانه با مخاطب چه میکند؟ در این دیدگاه که در قسمت اول این مقاله مورد بحث قرار گرفته است، وسعت و گستره، شدت و ضعف زمینهها و ابعاد مختلف تاثیرگذاری محتوایی رسانه در ارتباط تعاملیاش با مخاطب تشریح میشود. طرح نظریههای مختلف در موضوع تاثیر وسایل ارتباطی در عصر الکترونیک و نیز از بعد سیاسی، به ویژه برای کشورهای درحال توسعه، اثر رسانهها بر رفتار و رویکرد و نگرشهای مخاطبین و بهخصوص کودکان از دیگر قسمتهای مقاله است.
در رویکرد دوم، اندیشمندان کوشیدهاند پاسخی برای پرسش دیگری بیابند: «مخاطب با رسانه چه میکند؟» دراین بحث کنش مخاطب نسبت به رسانه باتوجه به متغیرهای استفاده و استقبال مخاطب از رسانه، اظهار خواستهها و انتظارات و نهایتا اعتماد مخاطب به رسانه بررسی میشود.
امروزه رسانههای گروهی نقش اساسی و مهمی را در شکل دادن به حیات ملتها ایفا میکنند و ازجمله عوامل موثر در توسعه اقتصادی و اجتماعی جوامع و مخصوصا کشورهای درحال توسعه بهشمار میآیند.
اما به رغم کارکردهای مثبت رسانهها، متاسفانه امروزه کشورهای سلطهجو با نفوذ در عرصههای گوناگون نظام ارتباطی و رسانهای، تمایلات و خواستههای نامشروع خود را به مخاطبان جهان سوم تحمیل میکنند.
از یک سو شبکههای وسیع خبررسانی که عمدتا در اختیار مجموعههای سیاسی و اقتصادی غرب قرار دارند با ارسال اخبار و اطلاعات تحریف شده و مغرضانه، افکار عمومی جهان سوم را گمراه میکننند و ازسوی دیگر، با برنامههای تلویزیونی و سینمایی جذاب، به القاء اطلاعات و باورهای نادرست درباره مسائل اجتماعی، اقتصادی و سیاسی به مخاطبان جهان سوم میپردازند.
در مقاله حاضر تلاش شده است جنبههای مختلف این جریان و علل آن بررسی شود.
امروزه رسانههای گروهی نقش اساسی و مهمی را در شکل دادن به حیات ملتها ایفا میکنند و ازجمله عوامل موثر در توسعه اقتصادی و اجتماعی جوامع و مخصوصا کشورهای درحال توسعه بهشمار میآیند.
اما به رغم کارکردهای مثبت رسانهها، متاسفانه امروزه کشورهای سلطهجو با نفوذ در عرصه های گوناگون نظام ارتباطی و رسانهای، تمایلات و خواستههای نامشروع خود را به مخاطبان جهان سوم تحمیل میکنند.
از یکسو شبکههای وسیع خبررسانی که عمدتا در اختیار مجموعههای سیاسی و اقتصادی غرب قرار دارند با ارسال اخبار و اطلاعات تحریف شده و مغرضانه، افکارعمومی جهان سوم را گمراه میکنند و از سوی دیگر با برنامههای تلویزیونی و سینمایی جذاب به القاء اطلاعات و باورهای نادرست درباره مسائل اجتماعی، اقتصادی و سیاسی، به مخاطبان جهان سوم میپردازند.
در مقاله حاضر تلاش شده است جنبههای مختلف این جریان و علل آن بررسی شود.
مولف درابتدا به تعریف سه مقوله کودک، تلویزیون و آموزش میپردازد و سپس به بررسی انگیزه تماشای تلویزیون در کودکان اشارهکرده و نظریه ویلبرشرام را دراین باره تشریح میکند. وی در ادامه میکوشد تابه این پرسش پاسخ دهد که کودکان چه وقت و چه قدر تلویزیون تماشا میکنند؟ به چه نوع برنامههایی بیشتر علاقه دارند و اهمیت تاثیر تلویزیون برآنان، تاچه حد است؟
پیچیدگی تاثیر تلوییون برکودکان و میزان دانستنیهای کودک، تاثیر تلویزیون بر ارزشها و نقش آن در الگوسازی کودکان از مباحث دیگر این مقاله است.
در پایان نیز به وظایف سازمان صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران، محققان و برنامهسازان کودک وهمچنین آموزش و پژوهشهای مربوط به این زمینه، اشاره شده است.
دستیابی به واکنشهای مخاطبان و شناخت علایق آنان در تولیدات رسانهای از جایگاه ویژهای برخوردار است. امروزه، مخاطب پژوهی به شیوههای بسیار گوناگونی دنبال میشود. این پژوهش که با هدف تعیین انتظارات مخاطبان گیلانی از رادیو - تلویزیون و به روش پیمایشی صورت گرفته، به نتایجی دست یافتهاست که نشان میدهدتنها 33 درصد مخاطبان، برنامههای رادیو محلی را گوش میکنند و ویژگیهای فردی تاثیرچندانی در گرایش و یا عدم گرایش آنان به این برنامه ندارد. 2/88 درصد پاسخگویان برنامههای تلویزیونی شبکه باران را دنبال می:نند و بنابر اظهارات آنان برنامههای اجتماعی، تفریحی و سرگرمی بیشتری طرفدار و برنامههای اقتصادی و سیاسی کمترین طرفدار را به خود جلب کرده است.
ازمیان قالبهای مختلف تهیه برنامه با موضوعات گوناگون نیز اکثریت پاسخگویان قالب گزارش را ترجیح میدهند. نتیجه پژوهش پیشنهاد میکند که در برنامههای رادیویی، فرهنگ عامه و زبان گیلکی مورد توجه بیشتری قرار گیرد. در ایام تعطیل و اعیاد برنامههای ویژهای تدارک دیده شود و برنامههای اجتماعی، تفریحی و سرگرمی، مباحث اشتغال، بیکاری، ازدواج، گرانی و تورم را مورد توجه و عنایت ویژهای قرار دهند. در تهیه برنامههای فرهنگی،به آداب و رسوم شهرهای مختلف و فرهنگ و آداب محلی گیلان، توجه خاصی مبذول شود.
دیدگاههای متفاوت و گاه متعارضی درباره تاثیرپذیری مخاطبان از مطالب سیاسی رسانهها وجود دارد. نویسنده دراین مقاله کوشیدهاست تا مبانی نظری این اختلاف دیدگاهها و جابهجایی های عمده روش شناختی را در بررسی تاثیرپذیری مخاطبان از مطالب سیاسی رسانهها تبیین کند.
همواره محققان به این پرسش اندیشیدهاند که چه عواملی سبب شده است تا بحث درباره تاثیرپذیری مخاطبان از رسانهها چنین طولانی و دنبالهدار شود و نتایجی گاه متضاد و در تعارض کامل با یکدیگر به دنبال داشته باشد.
برخی از دیدگاهها علت این تعارضات را در استفاده پژوهشگران از نظریههائی میدانند که بر پایه روشهای تحقیق نامناسب شکل گرفتهاند و راه حل این تعارضات را دستیابی به نظریهای جامع با به کارگیری روشهای فراگیرتر میدانند. راه حلی که پیش روی همه محققان علوم اجتماعی قرار داشتهاست اما با موفقیت و پیشرفت بسیار کمی همراه بودهاست. از این رو به نظر میرسد که نگاه تردیدآمیز تاثیر رسانهها بر مخاطب ریشهای عمیقتر از این داشته باشد که کشف آن تنها در سایه توجه به ملاحظات فرهنگی، ایدئولوژیکی و فنی میسر میگردد.
آیا میتوان به فاصله حداکثر 24 ساعت میزان استقبال یا عدم استقبال از برنامههای هرشبکه رادیویی یا تلویزیونی را مشخص کرد؛ بدین معنی که معلوم شود درطول شبانهروز چند درصد مردم به برنامههای هرشبکه توجه داشتهاند و برای کدام برنامه مخاطب کم شده و درصد کم شدن نیز مشخص شود و یا بالعکس.
مدیران صداوسیما چگونه از میزان استقبال مخاطبان خود مطلع میشوند و آمارهای بدست آمده چقدر با واقعیت منطبق است؟
این مقاله به موضوع کاربرد فنآوری نوین در سنجش مخاطبان میپردازد. هدف فراهم ساختن سیستمی است که میزان برنامههای دیداری یا شنیداری استفاده شده توسط هرعضو خانواده را با دقت ثانیهای جمعآوری نماید. چنانچه بتوانیم به چنین سیستمی دست یابیم به شبکههای پرمخاطب و کم مخاطب، همچنین پرمخاطبترین و کم مخاطبترین لحظات شبانهروز در ایام مختلف دست پیداکردهایم. این مقاله آخرین دستاورد تکنولوژی را در این زمینه با عنوان PMM معرفی مینماید.PMM دستگاهی است به اندازه یک فراخوان (Pager)که بهمراه کاربر خواهد بود. این دستگاه صدای شبکههای مختلف رادیویی وتلویزیونی را که از قبل کد شدهاند، شناسایی کرده و کانال موردنظر را به همراه زمان دقیق ثبت مینماید. شب هنگام این اطلاعات بوسیله خط تلفن به مرکز ارسال و پردازش شده و بصورت نمودارهای مختلف در اختیار مدیران قرار میگیرد.
هرگاه موضوع مخاطب رسانه بهمیان میآید. معمولا فقط مخاطبان رسانه رادیو و تلویزیون در ذهن تداعی میشود درحالی که رسانههای مکتوب نیز سهم عمدهای در اطلاعرسانی،ارتقای سطح آگاهیهای جامعه، ارائه اخبار و تحلیل های اجتماعی، سیاسی و اقتصادی دارند. دراین نوشتار، موضوع مخاطب از دیدگاه فناوریهای ارتباطی و اطلاعاتی مورد توجه قرار گرفتهاست و ضمن توصیف ویژگیهای سیستم های ارتباطی سعیشده است تفاوتهای نگرش به مخاطب از دو دیدگاه رسانه یکسویه پخش همگانی و سیستمهای چند رسانهای تعاملی بررسی شود. به عبارت دیگر، نگارنده در پیآن است که جایگاه و نقش مخاطب را در سیستمهای ارتباطی تبیین سازد. آن دسته از مشخصات فناوریهای رسانهای که به نحوی به مخاطب مربوط میشوند، مبنای این بررسی را تشکیل خواهند داد.
محوراصلی این فصل، بررسی روشهایی است که از طریق آن، فناوری رسانههای جدید با تحت تاثیر قراردادن مخاطبان، نوع برخورد و رابطه آنها را نسبت به محصولات مورد مصرف خود تغییر میدهد. معرفی سریع فناوریهای جدید رسانهای به این معنی است که هرگونه تحلیل صورت گرفته دراین زمینه باید به نوعی موید این مطلب باشد که دیدگاه اتخاذ شده نسبت به فناوری، هرگونه کوششی را برای درک چگونگی اجرای فناوری جدید در جامعه و تاثیر آن بر روشهایی که مخاطبان از طریق آن محصولات مورد نظر خود را دریافت و مصرف میکنند، تایید کند. این فصل با نگاهی به اثر ریموند ویلیامز که نظریه مفیدی را درباب فناوری و جامعه ارائه داده است، آغاز میشود و با بررسی مفاهیم و روشهای مختلفی که از طریق آن تاریخچه فناوری به نگارش درآمده است، ادامه مییابد. در پایان نیز رابطه در حال تغییر بین فناوری و مخاطبان رسانهها مورد توجه قرار میگیرد.