"رسانههای مدرن در سطح ملی و بینالمللی فرصتها و تهدیدهایی را پدید آوردهاند، هر چند در آنچه جریان آزاد اطلاعات در سطح بینالمللی نامیده میشود، ملتهایی که امکانات و توانایی کمتری دارند آسیب بیشتری میبینند، دارندگان سرمایه و امکانات متراکم نیز از چنین آسیبهایی به دور نیستند. پدید آمدن عرصه مهم ارتباطات بینالملل فرصتی است که همه ملتها میتوانند به نحوی در این باره بیندیشند تا با تقویت امکانات و تواناییهای خویش، سهم افزونتری برای خود تدارک کنند.
توجه به دو نمونه مهم، موضوع را روشنتر خواهد کرد. اول: اینترنت پهنهای است که قدرتهای بزرگ جهان آن را گستردند و بسیار کوشیدند تا از آن در جهت پیشبرد اهداف و برنامههای خود سود جویند و در این زمینه تا حدود زیادی نیز موفق شدند اما با همهگیر شدن این رسانه جهانی، که اکنون همه میتوانند فرستنده و گیرنده پیام آن باشند، دیگر کشورها نیز توانستند جایگاه خود را به دست آورند، به گونهای که دیگر نمیتوان گفت اینترنت تنها عرصهای برای ارائه کالاهای قدرتهای بزرگ است.
دوم: پخش رادیویی و تلویزیونی از طریق ماهواره روزگاری در انحصار قدرتهای بزرگ بود و برنامهها و اهداف آنان را تعقیب میکرد برای مثال طی اشغال کویت و سپس حمله امریکا به عراق، شبکه ماهوارهای «CNN» امریکا با نقش تعیین کنندهای که بر عهده گرفت توانست پشتیبانی رسانهای جنگ را سامان دهد اما در حمله به افغانستان، شرایط تا حدی تغییر کرد؛ ورود شبکه منطقهای الجزیره و تأثیرگذاری آن بر انعکاس رویدادهای جنگ، انحصار خبررسانی را شکست و صدا و تصویری دیگر را _ هر چند محدود _ منعکس کرد. این شرایط در جنگ اخیر امریکا که به اشغال عراق منتهی شد باز هم تغییر کرد. ورود دو شبکه منطقهای «العربیه» و «العالم» به عرصهای که شبکههای جهانی «CNN» و «BBC» و «Fox News» در آن تصویر رسانهای جنگ را میساختند، گسستهای بیشتری در این تصاویر یکپارچه ایجاد کرد.
نمونههای دیگری از این دست را باز هم میتوان نشان داد. همه این موارد شمشیرهای دولبهای است که باید ضمن مقابله با تهدیدهای هر یک از آنها به فرصتهایی نیز که در اختیار میگذارند فکر کرد. هر چند یک نکته بسیار مهم را نمی توان از نظر دور داشت؛ ورود تأثیرگذار به چنین عرصههایی علاوه بر خودباوری، نیازمند تقویت بنیه علمی و ارائه کارهای قوی است نمیتوان در چنین عرصه خطیری به رقابت پرداخت اما کالای قابل ارائه به همراه نداشت. تنها افراد، گروهها یا ملت هایی قادر به بهرهگیری اثربخش از امکانات عصر ارتباطات خواهند بود که از قدرت و توان نرمافزاری و سختافزاری لازم در پالایش امواج و سازماندهی اطلاعات برخوردار باشند.
خوشبختانه طی سالهای اخیر پیشرفتهای بسیاری در بومیسازی علم از جمله در حوزه رسانه و ارتباطات به دست آمده است که تداوم و ژرفا بخشیدن هر چه بیشتر به آن و نیز ایجاد ارتباط وثیق با حوزه عمل، امید به آینده کار رسانهای و کسب توانایی برای حضور در عرصه بین المللی را بیشتر خواهد کرد.
این شماره از فصلنامه پژوهش و سنجش حاوی مقالات متنوعی در حوزه رسانه و ارتباطات از استادان و پژوهشگران این رشته است. سه مطلب در حوزه ارتباطات بینالملل، و مقالات دیگر پیرامون موضوعات مختلف و مورد نیاز رسانه ملی ارائه شده است. امید که این شماره نیز مورد توجه و استفاده مسئولان و دستاندرکاران سازمان و استادان و پژوهشگران حوزه رسانه و ارتباطات و سایر علاقهمندان قرار گیرد.
"
"پروفسور مولانا که یکی از پیشکسوتان رشته ارتباطات بینالملل در سطح جهانی است و آثار انتقادیاش پلی بین شرق و غرب محسوب میشود در این گفتگو میکوشد با توجه به مقطع زمانی فعلی، به طرح پرسشها و مطالب جدیدی بپردازد که از دیدگاه ایشان تلاش برای رهایی از وابستگی به بینشهای موجود و ارائه قرائتی جدید به شمار میرود.
ایشان معتقد است که دراین زمینه باید بکوشیم به جای این که روابط بینالملل و جهانی را از دریچه نگاه قدرتهای بزرگ سیاسی و اقتصادی و حوادث و وقایع دو قرن اخیر غرب بنگریم در ذهن خود حداقل یک الگو و قرائت دیگر از ارتباطات و روابط بینالملل فراسوی نظام کنونی «ملت ـ دولت» ترسیم کنیم.
از دید وی برای عبور از این بن بست فکری و تبیین مسائل و مشکلاتی که حوزه ارتباطات بینالملل را احاطه کرده است باید چهارچوبی ارائه و گسترش داد که با حرکت ورای سلطه روشنگری فلسفی و انتقادی مارکسیستی و لیبرال غرب و با انشقاق در قطبهای راست و چپ وحدت را واسازی کند همچنین باید با کاوش دیرینه شناختی سنتهای فلسفی تمدن غرب را به روی گذشته فراموش شده آن گشود و آثار کلاسیک شرق و به ویژه دنیای اسلام را با دقت و نگاه بهتری قرائت کرد و ارائه داد. از نظر ایشان، ریشههای علوم اجتماعی و انسانی باید دوباره قالببندی شوند و طرحپردازی ما نیاز به واسازی دارد. وی به منظور ارائه مرزهای جدید در این حوزه اصطلاح «دگر» را به کار میبرد که معتقد است موجب گشایش در بینش ایدئولوژیک و هرمنوتیک جامعه تفسیری و گفتمانی ما به سویی میشود که آن را «وجه متعالی ارتباطات» مینامد.
پروفسور مولانا در ادامه به تبیین این امر میپردازد که بعد متعالی اصول اخلاقی ارتباط در غرب با بعد هنجاری آن مغشوش شده است و در دهههای اخیر در سطح فکر و اندیشه غرب کوشیده است خود را از این بنبست خارج کند اما تلاش آن بینتیجه مانده است. از نظر ایشان غرب برای رهایی از این بنبست باید افقهایی از اندیشه و غیر اندیشه خود را به سوی دین به مثابه دیگر خود بگشاید.
وی معتقد است از دهه 1960 میلادی تاکنون نظریه انتقادی، روابط، ساختارهای قدرت و ایدئولوژیای را نمایان کرده است که تصور ما را از ارتباطات شکل میدهد اما این گونه پارادایم با طلوع انقلاب اسلامی ایران و احیای اسلام ناب محمدی و نه «اسلامهای معتدل مورد قبول غرب» دچار تزلزل شده چنان که دگرگونیهای امروزی در اصل نتیجه زنگ خوردگی الگوهای سنتی و معمولی روابط بینالملل و ناآشنایی دنیای اسلام و حتی مناطق دیگر با این امر است.
"
"در دنیای امروز که رشد ابزار ارتباطی و فناوری، تعامل و روابط بین فرهنگها را گستردهتر و حفظ هویت را بسیار دشوارتر از گذشته کرده است، طرح درست و هنرمندانه تاریخ و اساطیر به مثابه قوامدهنده هویت و سپر اندیشه میتواند فصل جدید را با هویت تاریخی، اساطیری و زیباشناسی قوم خود پیوند دهد و با مدد به استمرار فرهنگی مانع از بروز شکاف و گسستگی میان نسلها شود.
در این مقاله، نویسنده میکوشد با تبیین این نکته و تاکید بر طرح تاریخ به معنای سیر شکلگیری و تداوم فرهنگی یک ملت در سینما و تلویزیون، باب بحثی گسترده و عمیق را پیرامون نحوه پرداخت نظری و عملی (هنری) تاریخ بگشاید.
ازاین منظر، رمز حیات تاریخ و فرهنگ ایران علیرغم قرنها سلطه بیگانگان تکیه بر ارزشهای فرهنگی و قومی و جاری و ساری کردن آن بر زبان هنر است چنان که در یک کلام میتوان گفت نگاه سینما و تلویزیون به تاریخ نباید محدود به ترسیم وقایع و حوادث باشد بلکه باید به جای پرداختن به کالبد تاریخ، روح آن را مورد توجه قرار داد.
"
"دو رویکرد عمده در مورد استفاده از رسانهها و فنّاوری در مدارس وجود دارد. نخست؛ دانشآموزان میتوانند «از» رسانهها و فنّاوری استفاده کنند و دوم؛ آنان میتوانند «با» رسانهها و فنّاوری بیاموزند. یادگیری از رسانهها و فنّاوری اغلب به مواردی چون تلویزیون آموزشی، آموزش مبتنی بر رایانه یا نظامهای یادگیری تلفیقی اشاره دارد، اما یادگیری با فنّاوری که کمتر از رویکرد یادگیری از فنّاوری گسترش یافته است به مواردی چون ابزارهای شناختی و محیطهای سازندهگرای یادگیری میپردازد.
صرف نظر از رویکرد یا روش، رسانهها و فنّاوری، به دلیل آن که اثرات مثبتی بر آموزش و یادگیری دارند، به طور گستردهای مورد استفاده قرار گرفتهاند. در این مقاله، شواهدی در مورد اثربخشی و تأثیر رسانهها و فنّاوری بر مدارس کشورهای مختلف دنیا (از کودکستان تا دبیرستان) ارائه شده است.
"
"یکی از ویژگیهای نظامهای سیاسی مردمسالار، توانایی پاسخگویی آنها در قبال عملکرد خود است. البته در این خصوص نمیتوان انتظار داشت که حکومتی خود به تنهایی پاسخگوی عمل خود باشد بلکه چنین فرایندی از سازوکارهای اساسی برخوردار است که از آن میتوان به عنوان نهادهای جامعه مدنی یاد کرد. یک نظام سیاسی از سه جزء اصلی تشکیل میشود: مردم، جامعه مدنی و حکومت. جامعه مدنی شامل گروهها و رسانههاست که واسطه و میانجی خواستههای مردم و حکومتند. رسانهها به عنوان یکی از اجزای قدرتمند جامعه مدنی و تاثیرگذار بر افکار عمومی نقشهای سیاسی و غیرسیاسی مهمی برعهده دارند که یکی از عمدهترین آنها واداشتن حکومت به پاسخگویی است. این که از رسانهها به عنوان رکن چهارم مردم سالاری نام برده میشود بدان خاطر است که در کنار ارکان سه گانه دیگر یعنی افکار عمومی، فعالیت گروهها و انتخابات سهم عمدهای در مردمی ساختن حکومتها و ممانعت از فاصله میان جامعه و حکومت دارند. حکومت باسه قوة قانونگذاری، اجرایی و قضایی همراه با سازمانها و ارگانهای مختلف دیگر به دلیل تمرکز قدرت و ثروت با آسیبپذیری و چالشهای عمدهای مواجه است و از این رو در صورت فقدان کنترل و نظارت نهادمند، راه خطا خواهد پیمود. از این رو تلاشهای گستردهای در حوزههای ذهنی و عینی به عمل میآید تا زمینه پاسخگویی هر چه بیشتر حکومتها در قبال جامعه فراهم آورده شود در این نوشتار سعی شده است کارکرد رسانهها در سه حوزة هدایت و آموزش افکار عمومی، تجمیع خواستهها و نظارت بر عملکرد حکومت مورد بررسی قرار گیرد.
"
"نظریههای بسیاری وجود دارد که رسانههای جمعی را در ساخت و بازسازی هویت ملی و هویت فراملی توانمند و کارآمد میداند، اما پژوهشهای کنونی هرچند پیچیدگیهای هویتسازی را نشان دادهاند، نتوانستهاند تفسیر قانعکنندهای از روابط رسانههای جمعی و هویت ملی، منطقهای، اقلیمی و جهانی ارائه دهند. این تحقیق میکوشد با واکاوی رویکردهایی که نقش بنیانگذاری برای وسایل ارتباط جمعی و فناوری ارتباطات در نظر میگیرند، راههای تازهای برای دریافت روابط موجود میان رسانههای جمعی و هویتهای فرهنگی پیشنهاد کند. در بررسی این پرسش شکلگیری هویتهای ملی و اقلیمی مورد تحلیل قرار میگیرد. فرضیه پژوهش این است که تواناییهای فناورانه خود به خود و یا به شکل ابزاری نمیتوانند گونههای تازهای از آگاهی ملی و یا هویت ملی بیافرینند. فناوری ارتباطات و رسانهها فاصلهها را به هم میپیوندند و به تقویت آگاهی تازه کمک میکنند، اما شکلگیری هویت چیزی بیش از این میخواهد، اقداماتی که طی آن مردم برانگیخته شوند و در مجموعههای فرهنگی رقابتآمیز تکامل پیدا کنند تا هویتهای تازه و خاص شکل گیرد و برپای ایستد.
"
"مقاله حاضر به قلم کریم اچ. کریم به مبحث جدیدی در ارتباطات اختصاص دارد که به بررسی رسانهها و ارتباطات آوارگان قومی میپردازد.
در این مقاله نویسنده ابتدا نشان میدهد مهاجرت و آوارگی قومی در جستجوی معیشت و امنیت از دیرباز در تاریخ بشر وجود داشته است و مهاجران همواره خواهان حفظ ارتباط خود با جامعة مادر بودهاند. این میل به خصوص در نسل اول هرگروه مهاجر قویتر بوده است.
از زمان ظهور استعمار، مرزبندیهای کشورهای جنوب تحت تاثیر تقسیم جهان در میان استعمارگران قرار داشته و وسایل ارتباطی (راهها و فناوریهای ارتباطی) که استعمارگران در کشورهای استعمارزده ایجاد یا وارد کردهاند، بیشتر برای دستیابی آسان مراکز استعماری به مناطق استعمارزده بوده است.
ازسوی دیگر وسایل ارتباطی نوین ارتباط آوارگان قومی پراکنده در سراسر جهان را با یکدیگر آسان کرده و فناوریهای نوین ارتباطی، ارتباط میان آوارگان قومی را از شکل جمعی (تودهای) به شکل ارتباط گروههای خاص تغییر داده است.
گرچه میزان دسترسی مهاجران به فناوریهای جدید ارتباطی یکسان نیست و از طرفی تمام موضوعات پوشش داده نمیشوند ارتباطات فراملی آوارگان قومی، انحصارگرایی دولتهای ملی را تضعیف میکند و مفهوم جدیدی از ملیگرایی ارائه میدهد که در میان مرزهای ملی جای میگیرد.
آنچه در این مقاله جلب توجه میکند اشاره به گروه جدیدی از متفکران و ارتباطگران متعلق به آوارگان قومی است که اشکال موجود ارتباطات و محصولات فرهنگی را از کشورهای شمال به کشورهای جنوب روانه میشود به چالش میگیرند.
"
"پست مدرنیسم که در آغاز به مثابه جنبشی در هنر پدید آمد، بر همه حوزههای فلسفی، معرفتی و علمی تاثیر گذاشت. این تاثیر البته در مطالعات ارتباطی و رسانهای دو چندان است زیرا مطالعات ارتباطی خود ماهیتی بین رشتهای دارند. نظریههای پست مدرن با عقلانیت نهفته در دیدگاههای مدرن در تناقض و تنافر اساسی است و بر وجهه فرهنگی، بومی و محلی اندیشهها تاکید میکند.
تفکر پست مدرنیستی، در این تصور که رسانهها واقعیت را منعکس میکنند، تردید ایجاد میکند. آنچه رسانهها در اختیار ما میگذارند، جهانی از نشانههاست و نه دنیایی از ابژهها؛ و نشانهها، رونوشت و الگویی از رویدادهای واقعی هستند و آنچه ما واقعی میپنداریم، شکل گستردهای از آن چیزی است که رسانهها آن را واقعی نشان میدهند. نشانهها و تصاویر فرهنگی رسانهها، ما را از هر سو بمباران میکنند. بودریار، با مفهوم واقعیت مجازی، و دی برد، با به کارگیری مفهوم جامعه مناظر، به رابطه یکسویه رسانهها و انفعال تماشاگر و یا مخاطب اعتقاد دارند. از نظر آنان در گذشته رسانهها واقعیت را منعکس میکردند اما اکنون آنها واقعیت را میسازند.
ایده معروف «رسانه همان پیام» است. بیشتر با تفکر پست مدرنیستی از رسانه همسوست. برای رسانه میتوان دو ویژگی انتقال و تعیینکنندگی قائل شد. ویژگی تعیینکنندگی که از سوی آلتوسر رواج یافته، متضمن این معناست که رسانهها میتوانند در مقاطع متفاوت چگونگی به گفتار در آمدن یا روایتهای خارج از خود را تعیین کنند. برای مثال، در مقطعی، دستگاه رسانه در موقعیت تعیینکنندگی قرار میگیرد و مشخص میسازد کدام روایت از نظم اجتماعی، شهروندی، فرهنگ، توسعه.... به گفتار درآید و کدام خاموش بماند. رویکرد انتقالی نوعی ویژگی مدرنیتی را نمایان میسازد و رویکرد تعیین کنندگی (رسانه همان پیام است) نوعی ادعای پست مدرنیتی است.
این نوشتار، علاوه بر بررسی رابطه میان تفکرات پست مدرنیتی و رسانهها و توجه به دو حوزه تلویزیون و فضای سایبر، کارکردهای رسانه را نیز مورد بحث قرار داده است.
"
"یکی از کارکردهای مهم طنز علاوه بر سرور و شاد ساختن مردم، ارشاد و هدایت آنان و تبلیغ و ترویج معارف و اعتقادات حق است. طنز به ویژه طنز تلویزیونی که با تصاویر گوناگون و متنوع همراه است اگر حاوی مطلبی به حق و پیامی اصیل باشد و با هنرمندی طراحی و اجرا شود، دارای اثری اعجازگونه در تعالی و تکامل مخاطب است، این گونه طنز قادرست با تحت تاثیر قرار دادن احساسات و عواطف مخاطبان پیام خود را با ظرافت و لطافت بر جانها بنشاند و ضمن زدودن خستگی و ملامت با برجسته کردن عیبها و مفاسد فردی و اجتماعی به قصد اصلاح و تزکیه فرد و جامعه گام بردارد.
روش این پژوهش تحلیل محتواست که از مجموع 4200 رابطه زن و مرد، در 101 قسمت از مجموعه طنز پاورچین (شبکه پنجم سیما) 101 قسمت از مجموعه طنز نقطه چین، (شبکه سه سیما)، 1300 رابطه با استفاده از روش نمونهگیری تصادفی ساده و روش نمونهگیری سیستماتیک مشخص شد و مورد بررسی قرار گرفت.
ارزشهای اخلاقی مورد نظر در روابط زن و مرد عبارت بودند از: محبت، احترام، صداقت، حسن ظن، تواضع، سخاوت، عفو و گذشت و عفت ضد ارزشهای مورد نظر نیز در نقطه مقابل ارزشها قرار داشتند که با در نظر گرفتن دیدگاه اسلام در این موارد ارزیابی شدند.
بر اساس نتایج به دست آمده از پژوهش، در مجموعه طنز پاورچین ضد ارزشهای اخلاقی مورد بحث بیشتر از مجموعه طنز نقطهچین نمایش داده شده و در مجموعه طنز نقطهچین ارزشها و ضد ارزشهای اخلاقی مورد نظر به طور توأم بیشتر از مجموعه طنز پاورچین بوده است. همچنین ضد ارزش در زنان بیش از مردان و ارزش در مردان بیش از زنان نشان داده شده است.
"
"از دیرباز شهر و شهرنشینی و پیامدهای آن از موضوعات مورد علاقه متفکران حوزه علوم انسانی بوده است. اتوماتیزه شدن روند تولید در قرن 19 و روباتیزه شدن آن در قرن 20 موجب پدید آمدن کلانشهرها و از آن مهمتر شهرگرایی (Urbanism) و شهریگری شد. تاثیر زندگی شهری آن چنان عمیق بوده و هست که با دگرگونی شخصیت و کلام و کنش اجتماعی شهرنشینان آنان را از هموطنان روستایی خود متمایز میکند.
یکی از عوامل تاثیرگذار بر روند شهرنشینی وسایل ارتباط جمعی به طور اعم و مجموعههای تلویزیونی داخلی به طور اخص است. این پژوهش با هدف بررسی مجموعههای تلویزیونی سالهای 82 و 83 از منظر به تصویر کشیدن بافت شهری و روستایی و تبیین نقش تلویزیون در تغییر نگرش و شکلدهی باورهای مردم روستایی و شهری در زمینه مهاجرت صورت گرفته است. در مجموع، یافتهها نشان میدهد سازمان صداوسیما در مجموعههای تلویزیونی داخلی نقش خود را به عنوان یک نهاد فراگیر و همگانی در جهت تغییر نگرشها و باورهای افراد در زمینه مهاجرت نادیده گرفته است. نشان دادن بیحد و حصر بافت شهری در واقع به گونهای تبلیغ زندگی شهری است که در درازمدت میتواند در مهاجرت نوجوانان و جوانان روستایی به شهرها تاثیرگذار باشد.
"
"این مقاله از دو بخش نظری و مطالعة میدانی تشکیل شده است. در بخش مطالعات نظری، نظریات مربوط به مخاطب و مراحل و عوامل تاثیر پیام رسانهای (به ویژه آگهیها) مرور شده و در بخش مطالعة میدانی، رفتار خرید و مصرف حدود 1600ـ 800 نفر از زنان متاهل تهرانی که در معرض آگهیهای بازرگانی تلویزیون جمهوری اسلامی ایران قرار داشتهاند بررسی شده است.
در این پژوهش رابطة متغیرهایی چون مدت زمان پخش آگهی و سطح درگیری کالا با میزان تاثیر مطلوب آگهیهای مربوط به هر کالا و میزان علاقهمندی به مارکهای خارجی و ایرانی سنجیده شده است.
این تحقیق شامل چهار فرضیه است که طی آن فرضیههای یک، سه و چهار تأیید شد. به عبارت دیگر با تأیید این فرضیهها میتوان گفت:
1 ـ تاثیر آگهیهای کالاهای مصرفی روزانه (کم درگیرانه)بیش از آگهیهای کالاهای بادوام (کالاهای با سطح درگیری زیاد)است.
2 ـ تماشای آگهیهای تبلیغاتی کالاهای بادوام سبب کاهش علاقهمندی به مارکهای خارجی و افزایش علاقهمندی به مارکهای ایرانی میشود.
3 ـ هر چه آگهی تبلیغاتی یک مارک بیشتر پخش شود، علاقهمندی به خرید آن مارک بیشتر خواهد شد.
"
"این پژوهش بر پایه روش پیمایشی، حاصل نظر 310 نفر از بینندگان بخشهای خبری ساعت 21 شبکه اول و ساعت 22:30 شبکه دوم است که دارای تحصیلات دیپلم و بالاتر بودهاند.
مهمترین هدف این پژوهش عبارت بوده است از:
مقایسه میزان اعتماد بینندگان به بخشهای خبری ساعت 21 شبکه اول و ساعت 22:30 شبکه دوم و بررسی عوامل مؤثر بر آن.
مهمترین یافتههای این تحقیق عبارتند از:
میزان اعتماد بینندگان به بخش خبری شبکه اول بیشتر از بخش خبری شبکه دوم بوده است.
نتایج نشان داد بین میزان اعتماد و نوع شبکه ارتباط معنیداری وجود دارد. نتایج آزمون X2 نشان داد بین متغیرهای جنس، سن، تحصیلات و ارتباطات رسانهای بینندگان با میزان اعتماد آنان به اخبار شبکه اول سیما رابطه معنیداری وجود دارد. چنان که زنان بیش از مردان، گروههای سنی 39-30 سال بیش از سایر گروههای سنی و افراد با تحصیلات دیپلم و فوق دیپلم بیش از سایر گروههای تحصیلی به اخبار شبکه اول اعتماد داشتهاند. افرادی که ارتباطات رسانهایشان در حد خیلی زیاد و زیاد بوده است کمتر از سایرین به بخش خبری شبکه اول اعتماد داشتهاند.
نتایج آزمون X2 نشان داده است بین متغیر جنس و میزان اعتماد به بخش خبری شبکه دوم رابطه معنیداری وجود ندارد اما رابطه بین سن و تحصیلات و ارتباطات رسانهای و میزان اعتماد به بخش خبری شبکه دوم معنیدار است.
زنان و مردان تقریباً به یک نسبت به بخش خبری شبکه دوم اعتماد دارند. افراد دارای 39-30 سال بیش از سایر گروههای سنی و افراد دارای 60 سال به بالا، کمتر از سایر گروههای سنی به این بخش خبری اعتماد دارند. از نظر تحصیلات، افراد دارای تحصیلات دیپلم و فوق دیپلم بیش از سایر گروههای تحصیلی و افرادی که در حد خیلی زیاد و زیاد ارتباطات رسانهای دارند کمتر از سایرین به بخش خبری شبکه دوم اعتماد دارند.
"
"تصاویر تلویزیون اکنون به قاصدانی پنهان در صحنة فرهنگ و تمدن کشورها تبدیل شدهاند و صاحبان صنایع فرهنگی در کشورهای سرمایهداری به دنبال تحقق اهداف و منافع خویش از طریق امواج تلویزیونی هستند، از این رو کشوری مانند ایران ـ که جامعهای ارزشی است ـ باید در انتخاب فیلمهای خارجی حساسیت خاصی به خرج دهد. پژوهش حاضر به بررسی وضعیت ارزشها در فیلمهای خارجی پخش شده از تلویزیون، پرداخته است.
در این تحقیق 20 ارزش استخراج شده از منابع مختلف که به تأیید صاحبنظران رسیده مورد ارزیابی و سنجش قرار گرفته است. این ارزشها عبارتند از: آزادی و آزادگی، عشق و محبت، اعتماد به نفس، کار و تلاش، صداقت و راستگویی، نوع دوستی و کمک به دیگران، از خود گذشتگی، نظم و قانونمندی، کسب علم و آگاهی، تقوی و پرهیزکاری، خلاقیت و نوآوری، صلح و دوستی، وفاداری، شجاعت، امنیت و انسجام خانواده، عدالت و برابری، مسئولیتپذیری، مبارزه با ظلم و ستم، رفاه مادی و رضایت از زندگی.
روش این پژوهش تحلیل محتواست. از میان 146 فیلم پخش شده از دو شبکه 1 و 5 سیمای جمهوری اسلامی ایران طی سال 1379، 24 فیلم به شیوه تصادفی مطبق انتخاب و مورد بررسی قرار گرفت.
براساس نتایج به دست آمده از این پژوهش، ارزش «نوعدوستی و کمک به دیگران» و سپس «مسئولیتپذیری» بیش از همه، و ارزش «عدالت و برابری» و سپس «تقوی و پرهیزکاری» کمتر از سایر ارزشها دیده شده است.
با توجه به نتایج به دست آمده در مقایسه بین دو شبکه، شبکه 5 سیما بیش از شبکه 1، فیلمهای امریکایی پخش کرده است. ارزش مورد تأکید در هر دو شبکه، ارزش نوعدوستی و کمک به دیگران بوده که خود امتیاز محسوب میشود اما شبکه پنج کمترین توجه را به ارزش آزادی و آزادگی و شبکه 1 به ارزش خلاقیت و نوآوری ـ که برای جامعه رو به توسعهای چون ایران ضروری است ـ داشته است.
"
"این پژوهش به تحلیل و بررسی میزان تحقق اصول، اهداف و سیاستهای خبری اعلام و اجرا شده در سازمان صداوسیما میپردازد. مجموعه ارزشها و هنجارهای حاکم بر یک موسسه خبری یا بنگاه رسانهای در طول زمان تغییر پیدا نکرده و سیاستهای خبری بر اساس آنها طرح و تدوین میشود. در این پژوهش نیز اصول، اهداف و سیاستهای خبری با مراجعه به بیانات حضرت امام (ره)، مقام معظم رهبری، قانون خط مشی کلی صداوسیما و دیگر اسناد و مدارک سازمان، استخراج شده و بر مبنای اهداف کلی تحقیق مقولهبندی شدهاند.
برای بررسی میزان انطباق اخبار صداوسیما با اصول، اهداف و سیاستهای خبری، یک دورة سهماهه به عنوان جامعه آماری انتخاب شد و با استفاده از روش نمونهگیری نظاممند، 28 روز از این دوره، به عنوان نمونه تحقیق تعیین گردید، نتایج این بررسی نشان داد که صداوسیما در تحقق اصول، اهداف و سیاستهای خبری، با رویکرد سلبی موفق و در مقابل، در اجرای اصول، اهداف و سیاستهای با رویکرد ایجابی دچار کاستیهایی است. رویکرد سلبی شامل نبایدهایی است که در اصول، اهداف و سیاستهای خبری سازمان آمده است مثل مغایرت نداشتن اخبار با موازین اسلامی و مؤلفههای وحدت ملی، در مقابل رویکرد ایجابی در برگیرنده بایدهایی است که در فعالیتهای خبری صداوسیما مورد توجه قرار میگیرد مثل عینیتگرایی در خبر، جامعیت پوشش خبری، امیدبخشی و آرامشدهی، بالا بردن سرعت اطلاع رسانی و …
"