"فصلنامه پژوهش و سنجش، نشریهای علمی ـ رسانهای با گرایش رادیو و تلویزیون است. این نشریه از سال 1372 با صاحب امتیازی سازمان صداوسیما آغاز به کار کرد و در طول سالهای پرفراز و نشیب فعالیت، مشی علمی و رسانهای مطالب خود را همواره با دقت مورد توجه قرار داد. چنان که به نظر میرسد راز ماندگاری و اثربخشی آن که کم و بیش اقبال و تأئید شخصیتها و مجامع علمی ـ رسانهای را نیز به همراه داشته ناشی از همین ویژگی مهم یعنی خارج نشدن از مشی علمی و رسانهای بوده است.
با اینکه نشریه از ابتدا به سازمان صداوسیما تعلق داشته است، محل تولد و نشو و نمای آن مرکز تحقیقات، مطالعات و سنجش برنامهای این سازمان بود و ادامه کار آن نیز تا سالها در همین مرکز تحقق یافت اما از آنجا که تغییرات گسترده مدیریت این مرکز در سالهای گذشته امکان برنامهریزی و استقرار مشی ثابت را از میان برده بود از سال 1376 مدیر مسئولی نشریه از عهده مدیریت مرکز خارج شد و به نگارنده که از همان سالها به عنوان پژوهشگر در زمره همکاران ثابت سازمان درآمده بود سپرده شد.
وجه مثبت این اقدام، امکان برنامهریزی دراز مدت و زمینهسازی برای تداوم رشد و حرکت رو به پیش نشریه و جلوگیری از تغییرات مختلف و گاه سلیقهای شدن آن بوده است اما یک مسئله همچنان وجود داشت و آن نیاز به تأئید و حمایت نهایی مدیریت در حال تغییر مرکز تحقیقات بود که سابقه کار نشریه نشان میدهد همین امر در مقاطعی باعث کندی یا توقف بدون دلیل نشریه و ادغام دو شماره در یک جلد شده است. در سال 1379 که بنابر یک ضرورت سازمانی، مدیر مسئول از مرکز تحقیقات به «اداره کل همکاری با مراکز علمی و همانگی پژوهشها» در حوزة ستادی معاونت تحقیقات و برنامهریزی سازمان منتقل شد، با حمایت و تأئید رئیس محترم سازمان و معاون محترم تحقیقات و برنامهریزی، نشریه از مرکز تحقیقات به این ادارة کل انتقال یافت و طی سالهای 1383 - 1379 ، 15 شماره از فصلنامه در آنجا منتشر شد. نگارنده و بسیاری از همکاران و کسانی که با نشریه ارتباط دارند معتقدند این اقدام در حفظ و تداوم رشد نشریه نقش موثر و غیر قابل انکاری داشته است. سرانجام در شهریور 1383 باز هم بنا به اقتضای سازمانی، مدیر مسئول به مرکز تحقیقات بازگشت و ادارة کل یاد شده در مرکز تحقیقات ادغام شد. به این ترتیب نشریه باز به مرکز تحقیقات انتقال یافت و این شماره از نشریه نخستین شمارهای است که مجدداً در مرکز تحقیقات منتشر میشود.
شماره حاضر به موضوع «رسانه و زن» اختصاص یافته است. این مقوله مدتها بود که در دستور کار نشریه قرار داشت. علاوه بر آنکه حوزة نظری بحث بهویژه با رویکرد بومی و فرهنگ کشور ما نیازمند امعاننظر اندیشمندان و صاحبنظران است، نیازهای علمی حوزة تولید و ساخت برنامهها در سازمان صداوسیما نیز ضرورت پرداختن به این مسئله را ایجاب میکند. برای نشریة «پژوهش و سنجش» که رفتن از سطح به عمق در مباحث، جزء ضرورتهای آن است، کنکاش و واکاوی مسائلی مانند «رسانه و زن» با یک شماره خاتمه نمییابد و لزوم پرداختن به آن از زوایای دیگر همچنان احساس میشود. با این همه آنچه در این مجموعه آمده است محصول تلاش دستاندرکاران نشریه و ارائة مطالب مقدور است، نه آنچه ضرورت دارد در این زمینه تهیه شده و انتشار یابد. امید است این مقالات که درباره محورهای مهمی در باب مطالعات راهبردی و کاربردی زن و رسانه تهیه و تدوین یافته است مورد قبول و استفاده همه خوانندگان و علاقهمندان واقع شود. محورهای مهمی که در این مقالات مورد توجه قرار گرفته است عبارتند از: تاریخچة رسانههای زنان، بازنمایی تصویر زنان در رسانهها و تصویر مطلوب زن در رسانه از منظر ارزشهای دینی، بازتاب مسایل و موضوعات مربوط به زنان در رسانهها، خشونت علیه زنان، تقابل نگاه بومی و رویکرد جهانی در طرح موضوع زن و رسانه و سهم و جایگاه زنان در حوزة مشاغل رسانهای.
حال که انطباق مسئولیت انتشار فصلنامه و اداره این مرکز امکان آیندهنگری و برنامهریزی دقیقتر را فراهم آورده است انتظار میرود با بهرهبرداری از ظرفیتهای موجود مرکز تحقیقات سازمان صداوسیما و برخورداری از همکاری شورای علمی صاحبنظر و دلسوز همواره شاهد رشد و بالندگی و توسعه کمی و کیفی نشریه برای پاسخگویی به نیازهای گسترده این حوزه باشیم.
"
"نویسنده در این مقاله به ترسیم تحول تصویر زن در آثار هنری اروپا و ایران میپردازد و در مسیر این تحول، پنج مرحله یا نوع نگرش را تشخیص میدهد که عبارتند از: نگاه اسطورهای به زن، زن در شمایل مقدس، نقشمایة مادر، سیمای عرفانی زن در قالب عشق معنوی و در نهایت تصویر جنسی از زن.
وی با تحلیل نظری آثار نقاشی، شمایلها، ادبیات داستانی و محصولات سینمایی به این نتیجه میرسد که نگاه هنرمندان به زن از نگاه اثیری و اسطورهای آغاز و با ایجاد جریان مذهبزدایی در جوامع، تحت تأثیر رنسانس اروپا و احاطة تفکر سکولاریسم بر اذهان هنرمندان، به نگاهی جنسیتگرا تبدیل میشود که فقط به سوء استفاده از جذابیتهای زن برای فروش بهترِ آنچه قابل فروش است، میاندیشد.
"
"در این مقاله به بررسی محتوای مطالب مربوط به زنان در تلکس خبری خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران در سه مقطع 1361، 1371 و 1381 پرداخته شده است. چهارچوب نظری این بررسی، تلفیقی از نظریههای فمینیسم و برجستهسازی است تا تأثیر این دو نظریه در تعیین و انتخاب اخبار مربوط به زنان و نحوه انعکاس آن مورد بررسی قرار گیرد. ساختار موضوعی، ماهیت و محور مطالب، سبک ارائه و آفرینندگان مطالب، حجم و اندازه و جهتگیری مطالب، منطقه رویداد خبری و کارکرد و اهداف مطالب انعکاس یافته، متغیرهایی هستند که در این بررسی مورد ارزیابی و تحلیل قرار گرفتهاند. تحقیق حاضر به روش تحلیل محتوا انجام گرفته و حجم نمونه آماری شامل 321 مطلب است. یافتههای پژوهش در مجموع، نشان میدهد تفاوت معنیداری بین سه دوره مورد بررسی متناسب با شرایط سیاسی اجتماعی و فرهنگی هر دوره وجود دارد. به لحاظ کمیت نیز یافتهها نشان میدهد روز به روز هم بر تعداد مطالب و اخبار زنان و هم بر حجم هر یک از موارد افزوده میشود.
"
"نویسنده در مقاله حاضر ابتدا به اهمیت و جایگاه والای زن نسبت به مرد میپردازد و دلایل کامل بودن زنان در مظهریت خداوند و تأثیر بیتردید آنان بر مردان را با استناد به قول بزرگانِ علم و دین برمیشمرد، سپس تعاریف و عناصر تشکیلدهندة هویت را نزد انسان ارائه میدهد.
وی در بخش بعدی مقاله با بررسی مفهوم گفتمان و تحلیل آن به سه گفتمان اساسی که در طول تاریخ پدید آمدهاند، اشاره میکند: گفتمان تاریخی ـ سنتی، گفتمان دینباور و گفتمان مدرنیته. پس از آن تعریف هر سه گفتمان را دربارة زن، جایگاه و هویت او در جامعه بیان میکند.
در بخش سوم مقاله، نویسنده با ارائه اطلاعات آماری به دست آمده از مطالب طرح شده در رسانههای داخلی و خارجی و بیانات مسئولان کشور، ثابت میکند گفتمان رایج در میان مسئولان و رسانهها گفتمان مدرنیته است که مسائل زنان و راهحل آن را فارغ از دیدگاه دینباور و موازین الهی مطرح میکند و جایگاه قدسی و معنوی انسان را نادیده میگیرد.
"
"علاوه بر آنکه محققان، لغتشناسان و منتقدان تعریف جامع و کاملی از مقولة طنز ارائه ندادهاند، اکثر مطالعات و بررسیهای فرهنگی صورتگرفته در این باره نیز فارغ از مسئله جنسیت بوده است.
در این مقاله سعی شده است ضمن تلاش برای پوشش این دو خلأ، نگاهی منتقدانه به نوع حضور زن در برنامههای طنز رسانة ملی انداخته شود.
براساس تحقیقات پیشین، زنان کمتر از مردان نقشهای خندهدار را در برنامههای طنز رسانة ملی ایفا کردهاند. برای یافتن علت این امر نگارنده دو پیشفرض را مطرح کرده است. اول آنکه استفاده از زنان برای خنداندن جنس مقابل یا همجنسان خود از خطوط قرمز برنامهسازی در صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران است و دوم آنکه محدودیتهایی که سنت و فرهنگ ایران اسلامی بر برنامهساز تحمیل میکند، باعث شده است زنان کمتر از مردان در برنامههای طنز به ایفای نقش بپردازند. استدلالات ارائه شده در این مقاله نشان میدهد پذیرش هر دو این پیشفرضها به راحتی ممکن نیست و ریشة این مسئله را باید در علتهای دیگری جستجو کرد که اصلیترین آنها نداشتن تعریفی صحیح از مقولة طنز در رسانه ملی و کارکردهای فرهنگی، اجتماعی آن در جامعهای است که زنان نقشهای بارزی در آن ایفا میکنند.
"
"بررسی وضعیت زنان در رسانههای جهان عرب موضوع مقاله دکتر علی عبدالرحمن عواض استاد ارتباطات دانشگاه شارقه است. وی این مقاله را در کنفرانس زن و رسانه ارائه کرد که در سال 2002 در امارات متحده عربی با شرکت استادان و پژوهشگرانی از کشورهای مختلف عربی برگزار شد. نویسنده در این مقاله ابتدا به بررسی ادبیات موضوع میپردازد و طی آن نتایج پژوهشهای انجام شده را در این حوزه مرور میکند آنگاه با طرح این پرسش که آیا تصویر یکسانی از زن عرب در رسانهها وجود دارد و یا با تنوع رسانهها و مناطق این تصویر نیز متفاوت است؟ میکوشد با بهرهگیری از پژوهشهای گوناگون به بررسی رسانههای نوشتاری، دیداری و شنیداری بپردازد و نقش آنها را در بازنمایی چهره واقعی زن عرب و بلکه زن مسلمان توضیح دهد.
وی با توجه به نقش مهم تبلیغات بازرگانی، چگونگی حضور زن را در آن مورد بررسی قرار میدهد و نقش ایفاشده را در بیشتر موارد منفی میداند و خواستار تصحیح نگاه به این مقوله میشود. به نظر وی این نقش زن را تا حد یک شیء همچون لوازم منزل و دیگر کالاهای تبلیغشده تنزل میدهد و او را از هویت و شخصیت انسانی خود دور میکند. آنگاه به بحث در مورد محتوای رسانههای خاص زنان میپردازد و توجه افراطی به مسایلی مانند مد لباس، آرایش و زیبایی، تجملگرایی و … و نیز نادیده گرفتن مسایل اصلی، دیدگاهها، مشکلات و واقعیتهای مربوط به زنان را مورد بررسی قرار میدهد و نقش رسانهها را در واژگون نشان دادن چهره زنان و نیز ساختن الگوهای نامناسب برای آنان باز مینماید.
وی همچنین به بررسی وضعیت زنان شاغل در رسانهها میپردازد و نشان میدهد حضور آنان نتوانسته است به تأثیر جدی در ارائه چهره مناسب از زنان در رسانهها منتهی شود.
نویسنده در پایان پیشنهادهایی برای بهبود کار رسانهها در مورد زنان ارائه میدهد و آنها را به آشنایی بیشتر با مسایل واقعی جامعه و خودداری از نسخهبرداری صرف از رسانههای غربی فرا میخواند.
"
"مقاله حاضر تلفیقی است از یک پایاننامه و یک پژوهش که هر دو به شیوه تحلیل محتوا با موضوع بررسی روابط میانفردی زن و مرد در مجموعههای تلویزیونی ایرانی انجام شدهاند.
عنوان پایاننامه که ارائه نتایج آن بخش اول این مقاله را دربرمیگیرد «بررسی روابط میانفردی (بین زن و مرد) در مجموعههای تلویزیونی با من بمان و مسافری از هند» است و عنوان پژوهشی (که بخش دوم همین مقاله است) «بررسی مقوله عشق در مجموعههای تلویزیونی دردسر والدین، جوانی، و شبدهم» است.
گرچه ویژگی مشترک تمام این مجموعهها طرح مقولات عاطفی میان زنان و مردان درگیر داستانهاست و انتظار میرود چهرهای لطیف، فداکار، مهرورز، منطقی، جویای عاطفه و متین از زنان و مردان (بهخصوص زنان ترسیم شود، نتایج هر دو پژوهش برخلاف انتظارات؛ مجموعههای یادشده زنان را غیرمنطقیتر، عجولتر، هیجانزدهتر با سبک ارتباطی ناخوشایندتر و کمتحملتر نشان میدهند. از سوی دیگر مردان با صفات شخصیتی بیشتر مثبت، ارتباط کلامی محبتآمیز و گفتار عاشقانه بیشتر تصویر شدهاند.
نکته جالب آنکه جذابیت فیزیکی افراد بهخصوص زنان عمدهترین عامل شکلگیری روابط میانفردی بوده است.
"
"این نوشتار به ارائه نتایج تحلیل محتوای یکی از فیلمهای پرمخاطب سالهای اخیر از حیث ارزشهای انتقال یافته اختصاص دارد. تحلیل محتوای این فیلم بر مبنای تحلیل پیامهای ارائه شده در آن، فارغ از انگیزه کنشگران (فرستنده و گیرنده)، صورت گرفته است. بخشی از این یافتهها به ذکر ارزشهای اجتماعی ـ فرهنگی استنباط شده از فیلم در خصوص خانواده و نقشهای جنسیتی اختصاص یافته است، ضمن این که واسطههای انتقال ارزش و شخصیتهای انتقالدهنده نیز بر حسب جنس، شدت پیام و نحوه انتقال پیام مورد کنکاش قرار گرفته است.
واحد نمونهگیری در این بررسی وجود نداشته و کل فیلم مشاهده و اطلاعات آن ثبت شده است. همه گزارههای فیلم شوکران در دو بخش استخراج و ثبت شده است (گزارههای تصویری و گزارههای دیگر)، کدگذاری گزارههای تصویری فقط به ثبت تصاویر و نمادهایی اختصاص داشته است که میتوان از آن ارزشی را در طبقات چهارگانه اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی استنباط کرد. گزارههای دیگر بیشتر شامل گزارههای گفتاری و پس از آن موسیقیایی، تصویری و گفتاری یا گفتاری و موسیقیایی بوده است.
"
"امروزه خشونت نسبت به زنان با یک سازماندهی مرموز در رسانههای گروهی نمود پیدا کرده است و رسانهها با نشر این مسائل، فرهنگ رفتار خشونتآمیز را در جامعه شکل دادهاند. خشونت انواع برخوردهای شدید فیزیکی، تیراندازی و بیحرمتیها را شامل میشود. مدارک تحقیقاتی روشنی وجود دارد که نشان میدهد زنان به نحو نامناسبی مانند قربانیان ترسیم میشوند بنابراین خشونت نسبت به زنان اغلب ماهیت جنسی دارد و مجازات مهاجم اغلب پنهان است.
بررسی CRTC از تحقیق بر روی خشونت رسانهای نشان داده است «روابطی ضعیف اما مثبت بین نمایش خشونتآمیز در تلویزیون و رفتار تجاوزگرانه وجود دارد و معمولاً از میان گروههای مختلف اجتماع، زنان بیشترین قربانیان این رفتارهای خشونتآمیز هستند.
این که آیا قوانین در مورد نمایش چهرة زنان در رسانهها و خشونت نسبت به آنان بحث کرده است جای سؤال دارد. با توجه به این که قوانین تنها برای بخشهای تلویزیونی و رادیویی به کار میروند و بینندگان و شنوندگان رادیو و تلویزیون اغلب سرگرمیهایشان را از کشورهای دیگر نیز به دست میآورند، مباحثات در مورد تنظیم این گونه برنامههای خشونتآمیز سختتر میشود.
در این راستا برای تعدیل خشونت نسبت به زنان در رسانههای جمعی راهکارهایی پیشنهاد میشود از جمله: حمایت از وزارتخانههای آموزشی برای بالا بردن سواد جنسی، ایجاد دورههای تحصیلی، آگاه کردن والدین، حمایت از طرحهای پژوهشی، تولیدات مناسب و سازنده و تنظیم قوانین ملی و بینالمللی و…
"
"افزایش حضور زنان در رادیو بهویژه در بخش اخبار رادیویی که از دهه 80 به بعد توازن جنسیتی افراد شاغل در رادیو را برهم زده است برنامههای خبری را نیز تحت تاثیر قرار داده است. پارهای شرایط محیطی و فیزیولوژیکی نقش زنان را در اخبار رادیویی بهویژه بخش گویندگی تحتالشعاع قرار میدهد. طی تحقیقات بهعملآمده، اگرچه تاثیر جنسیت دستاندرکاران خبر بر گزینش رویدادهای خبری و برجستهسازی نوع خاصی از اخبار (سخت خبرها در مقایسه با نرم خبرها) واقعیتی انکارناپذیر است همچنان جو حاکم بر اتاق خبر، فضایی مردسالارانه است. از سوی دیگر، پارهای شرایط از قبیل مادر بودن و افزایش سن، مشکلات خاصی برای زنان در مقایسه با مردان شاغل در رادیو پدید آورده است. در مقالهای که در زیر آمده است تاثیر توسعه فناوری ارتباطی بر چگونگی ایجاد یا کاهش فرصتهای شغلی و همچنین تغییرات ایجاد شده در توازن جنسیتی افراد شاغل در رادیو و تاثیرات حاصل از آن، مورد بررسی قرار گرفته است.
"
"حضور زنان در رسانه از دیرباز در بسیاری از کشورها موضوع مورد بحث مجمعهای علمی ـ اجتماعی بوده است. به خصوص زمانی که این حضور از لحاظ کیفی مورد نظر قرار میگیرد حساسیت و اهمیت آن مشخصتر میشود.
ضرورت پرداختن به چنین موضوعی زمانی آشکارتر میشود که میبینیم مشارکت زنان در رادیو و تلویزیون رو به افزایش است.
مقاله حاضر گزارشی است برگرفته از یک تحقیق میدانی با عنوان مشارکت زنان در رادیو و تلویزیون در سال 1382 که توسط خانم اعظم راوردراد (استادیار دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران) انجام شده است. روش پژوهش در این تحقیق، مشاهده اسنادی و مصاحبه بوده است. در مشاهدة اسنادی اطلاعات لازم در مورد ویژگیهای جمعیتشناختی و شغلی زنان شاغل در صدا و سیما از گزارشهای پژوهشی موجود در سازمان به دست آمده است. در این پژوهش با بررسی حضور کمّی و کیفی زنان در موقعیتهای مختلف شغلی در دو رسانه رادیو و تلویزیون ایران نشان داده شده است که زنان در اغلب مشاغل تولیدی حضور دارند، اگر چه این حضور در برخی از قسمتها کمرنگتر است. در این پژوهش با تحلیل چگونگی مشارکت زنان در رسانهها دربارة کیفیت این مشارکت بحث شده و عوامل مؤثر بر کارایی شغلی زنان مورد بررسی قرار گرفته است. بر اساس یافتههای این پژوهش میزان و چگونگی مشارکت زنان در تولید برنامههای رادیو و تلویزیون نشاندهندة توانایی آنان در انجام مشاغلی است که کمتر زنانه تصور میشوند.
"
"
در این مقاله نویسنده به سلطه قدرت بر زبان و فرهنگ میپردازد که از این طریق علایق، ارزشها، تجربهها و رفتار اقشاری که خارج از خط فکری غالب جامعه قرار میگیرند ناشناخته مانده و نادیده گرفته میشود.
بخش اول این مقاله به بررسی نظریههای ارتباطی فمینیسم اختصاص یافته است که به طور خاص بر زبان به عنوان ابزاری که تصاویر، تجربهها و علایق مردانه را مورد تاکید قرار داده و تصاویر، تجربهها و علایق زنانه را نادیده گرفته است تمرکز دارد.
در بخش دوم «نظریه گروه خاموش» مورد بررسی قرار میگیرد که تصویرسازی ناقص از فرهنگ را که تنها بخشی از اعضا را توصیف میکند، مشکوک میداند. قدرت مردان در تصویرسازی تجربهها، برابر با قدرت ساخت واقعیت است. کسانی که این جهان را از طریق برجسته کردن تجربهشان تصویرسازی میکنند، مصونیت دارند و آنچه مهم تلقی میکنند شهرت مییابد، اما تجربه کسانی که شناخته شده نیستند یا فراموش شده و یا به دلیل تصویرسازی نکردن مهم تلقی نمیشود در نتیجه، گروههایی که در زندگی فرهنگی دارای پایگاه حاشیهای هستند، از داشتن واژگانی برای تعریف یا بیان تجربههایشان محرومند.
از سویی برخی نظریهپردازان گروه خاموش از غلظت انتقادهایی که در بخش قبلی از مردان صورت میگرفت، میکاهند. آنان عقیده دارند زنان همیشه سرکوب نمیشوند، بلکه اغلب تمایل کمتری به نشان دادن خود در زمینههای معین دارند.
در نظریه گروه خاموش رسانهها به عنوان ابزار پرقدرت ایدئولوژی غالب معرفی میشوند و گفته میشود اگر چه بسیاری ـ نه همه نهادهای فرهنگی ـ ایدئولوژی غالب را حمایت میکنند، اما رسانهها به طور ویژهای در ارائه ایدئولوژی گروههای غالب به صورت بهنجار، شایسته و طبیعی توانایی دارند.
"
"نویسنده در این مقاله درصدد تبیین ضرورت حضور فعال و مؤثر زنان در رسانه به ویژه در حوزههای تصمیمگیری و برنامهسازی است.
وی ابتدا به تعریف واژة رسانه و اهمیت رسانهها در جهان تکقطبی امروز میپردازد و سپس خاطرنشان میکند تصاویر ارائه شده از زنان در رسانهها، از دیرباز، تناسبی با روحیات، نیازها و مسائل واقعی آنان نداشته است. این امر در جهان غرب ملموستر و شدیدتر است.
وی در ادامه راهکار اساسی برای زدودن مفاهیم تبعیض جنسی از محصولات رسانهای و همچنین برنامهسازی بر اساس شخصیت و نیازهای واقعی زنان را حضور آنان در عرصة تصمیمسازی و سیاستگذاریهای کلان رسانه میداند.
نویسنده برای نشان دادن ضعف حضور زنان در چنین عرصههایی، اطلاعات و آمار مستندی از تعداد زنان شاغل در مطبوعات و رادیو و تلویزیون ایران به دست میدهد و سپس پیش زمینههای دستیابی به جایگاه مطلوب زن در رسانه را برمیشمارد.
"
"از انتشار اولین روزنامه در ایران حدود 170 سال میگذرد، اما نشریات تخصصی زنان تقریباً 95 سال است که در عرصه روزنامهنگاری کشور حضور پیدا کردهاند. این نشریات به رغم نزدیک یک قرن عمر پرفراز و نشیب خود و به رغم این که همواره در کوران حوادث و رویدادهای اجتماعی و سیاسی جامعه حضور داشتهاند آنگونه که باید و شاید در ارتقای سطح دانش و اطلاعات زنان در زمینههای مختلف موفق نبودهاند و نتوانستهاند در بین بانوان تحصیلکرده و فرهیخته کشور از جایگاه لازم برخوردار شوند. از سوی دیگر شمارگان پایین این نشریات و عدم رویکرد جمعیت بزرگی از بانوان کشور به مطبوعات، در تثبیت نشدن جایگاه نشریات تخصصی آنان بیتأثیر نبوده است.
این مقاله که نتیجه پژوهش به روش تاریخی است روشن میکند نشریات زنان برای حضور فعال و مؤثر باید از طرح صرف مسائل سطحی و روبنایی بپرهیزند و با شناخت و طرح دقیق مسائل و مشکلات زنان و بیان اساسیترین خواستههای آنان موانع و تنگناهای موجود را در این زمینه برطرف کنند.
"