مقالات
حوزه های تخصصی:
رسانه های صدا پایه یکی از اجزای سپهر رسانه ای یک کشورند. این سپهر رسانه ای و به تبع آن رسانه های شنیداری، در آینده در معرض ابهامات و عدم قطعیت های متعددی در ارتباط با تحوّلات فناوری و تغییرات فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی خواهد بود. هدف آینده پژوهی، برداشتن پرده های ابهام از آینده و افزایش شناخت و ادراک انسان از آن است. پژوهش حاضر، با هدف تدوین سناریوی آینده رسانه های صدا پایه انجام شده است. این پژوهش، بر مبنای نظریه همگرایی رسانه ها و با روش سناریونگاری انجام پذیرفته است. حجم نمونه به صورت هدفمند انتخاب شده و نتایج بر اساس مقوله های مستخرج از مطالعات اسنادی، مبانی نظری و مطالعه میدانی به دست آمده است. بر مبنای یافته های پژوهش، تحلیل محیط، منجر به شناسایی 81 عامل و مؤلفه شد؛ همچنین پس از بحث و بررسی 17 پیشران مؤثر و 6 عدم قطعیت کلیدی شناسایی شدند. رتبه بندی این عوامل با نظر خبرگان، بر اساس دو معیار «اهمیت» و «عدم قطعیت» انجام گرفت و بر مبنای دو عدم قطعیت کلیدی دارای بالاترین وزن، یعنی «فناوری» و «میزان مصرف محتوای صوتی» ماتریس سناریوها، تشکیل و چهار سناریوی «رادیو هوشمند»، «منم کاربر»، «آقای برودکستر» و «همزیستی با فناوری» تدوین شد. نتایج نشان داده است که سناریوی رادیو هوشمند، را می توان سناریوی مطلوب دانست. در پایان متناسب با هر سناریوی شناسایی شده، راهکارهایی کاربردی ارائه شده که به سیاستگذاران و تصمیم سازان مؤثر صدای جمهوری اسلامی کمک خواهد کرد.
بررسی و ارزیابی برون سپاری تولید محتوا در سیمای جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از راهبرد های تولید برنامه های تلویزیونی صداوسیما، برون سپاری آنهاست. اجرای ناصحیح برون سپاری می تواند با آسیب های زیادی همراه باشد. در شرایط حاضر که سیمای جمهوری اسلامی، نیاز به برون سپاری گسترده تولیدات خود دارد، لازم است همواره مورد ارزیابی قرار گیرد تا در صورت اختلاف میان نتایج کسب شده و مطلوبیت مورد انتظار، با شناسایی چالش ها و آسیب ها، در نحوه اجرای این راهبرد تجدیدنظر شود. بر این اساس، هدف پژوهش حاضر، ارزیابی وضعیت فعلی برون سپاری تولیدات سیمای جمهوری اسلامی ایران و شناسایی آسیب های اجرای این راهبرد بوده است. برای نیل به این هدف، پژوهش حاضر با رویکرد کیفی و با استفاده از روش تحلیل مضمون انجام شده است. جامعه مورد بررسی، شامل 20 نفر از مدیران ارشد و میانی سیما، تهیه کنندگان داخلی و مستقل بوده و برای جمع آوری داده ها، از روش مصاحبه نیمه ساختاریافته و برای تجزیه وتحلیل آنها از روش تحلیل مضمون استفاده شده است. یافته های پژوهش در ادامه فرایند استقرا و تحلیل، در پنج بعد فراگیر، احصا و بر این اساس، «انتخاب غیرحرفه ای تهیه کننده»، «سازکار نامناسب برآورد برنامه»، «ضعف مدیریت داخلی برون سپاری» و «نظارت نامناسب بر فرایند برون سپاری» ازجمله آسیب های اجرای برون سپاری تولیدات سیما شناخته شده اند. نتایج نشان می دهد به نظر می رسد که راهبرد برون سپاری در سیما بدون سازکار یا دستورالعمل مشخصی در حال اجرا است.
ارائه مدل آسیب شناسی پرداخت رسانه ای (تلویزیونی) سبک زندگی اسلامی - ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در عصر حاضر، رسانه ها و به ویژه تلویزیون، علاوه بر کارکرد سرگرمی و اطلاع رسانی، ابزاری برای الگوسازی و ترویج سبک زندگی خاص در جوامع محسوب می شوند. تلویزیون جمهوری اسلامی نیز بر مبنای اسناد بالادستی، همواره درتلاش بوده است تا سبک زندگی اسلامی-ایرانی را که تأکید بر تحکیم هر چه بیشتر نهاد خانواده دارد، با پرداخت های رسانه ای به سطح جامعه ارائه دهد و در نهادینه سازی و جامعه پذیری این سبک تأثیرگذار باشد .این پژوهش با روش کیفی و داده بنیاد و با ابزار مصاحبه عمیق و نیمه ساختار یافته با 21 نفر ازکارشناسان حوزه رسانه، خانواده و سبک زندگی، در نظر دارد تا به این پرسش پاسخ دهد که طی سال های گذشته چه آسیب هایی در پرداخت های رسانه ای تلویزیون در حوزه سبک زندگی اسلامی ایرانی خانواده وجود داشته است و چه راهبردهای مناسبی برای آن باید مورد توجه قرار گیرد. نتایج پژوهش با تعداد 7 مقوله اصلی، 11 مفهوم کلی و 67 کد نهایی مشخص کرده است که عوامل برون سازمانی مانند؛ برخوردار نبودن از یک مرکز ملی مدیریت پیام در حوزه سبک زندگی اسلامی ایرانی برای دستگاه های فرهنگی، اقبال به شبکه نمایش خانگی برخی عوامل درون سازمانی مانند؛ کاهش برنامه های نمایشی رفتارگرایانه، افزایش شکاف بین رسانه با مخاطب نسل جدید و مانند آن، موجب بروز پدیده،کم تأثیرشدن پرداخت های رسانه ای در حوزه سبک زندگی اسلامی ایرانی، می شود. همچنین راهبرد های مناسب با رویکرد روش داده بنیاد و تعیین شرایط زمینه ای، تسهیل گر، محدود کننده و پیامدها ارائه شده است.
رابطه سواد رسانه ای با میزان استفاده از فضای مجازی و پذیرش اخبار رسانه ای در بین دانش آموزان دختر دوره دوم متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی رابطه سواد رسانه ای با میزان استفاده از فضای مجازی و پذیرش اخبار رسانه ای در بین دانش آموزان بوده است. روش پژوهش از نظر دستیابی به هدف، از نوع کاربردی و از نظر شیوه گردآوری اطلاعات، از نوع پیمایشی است. جامعه آماری، تمامی دانش آموزان دختر دوره دوم متوسطه شهر اردبیل را در سال تحصیلی 1401-1400 شامل می شود. حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران 380 نفر برآورد شده است که به شیوه نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شده اند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه های محقق ساخته بهره گرفته شده و روایی پرسشنامه ها با اعتبار صوری و پایایی آن از طریق ضریب آلفای کرونباخ تأیید شده است. داده ها نیز با ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل واریانس یکطرفه در نرم افزار SPSS تحلیل شده اند. بر اساس نتایج، بین سواد رسانه ای با میزان استفاده از فضای مجازی رابطه معناداری وجود ندارد. بین سواد رسانه ای و مؤلفه های آن، با پذیرش اخبار رسانه ای رابطه منفی وجود دارد. از بین متغیرهای جمعیت شناختی، رابطه رشته تحصیلی با سواد رسانه ای، پذیرش اخبار رسانه ای و همچنین رابطه نوع رسانه با میزان استفاده از فضای مجازی و پذیرش اخبار رسانه ای معنادار بوده است. ازاین رو، با تقویت سواد رسانه ای می توان، آگاهی و مهارت دانش آموزان را در زمینه اخبار و اطلاعات رسانه ای افزایش داد و از پذیرش اخبار نادرست و غیرواقعی در فضای مجازی پیشگیری کرد.
طراحی مدل موانع راه اندازی رسانه تخصصی به منظور توسعه گردشگری ورزشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از مطالعه حاضر، طراحی مدل موانع راه اندازی رسانه تخصصی به منظور توسعه گردشگری ورزشی بوده است. این پژوهش از نوع کیفی، با رویکرد اکتشافی بوده و به روش نظام مند انجام شده است. جامعه آماری، دو بخش منابع انسانی (استادان و مدیران) و منابع اطلاعاتی (کتاب ها، مقالات، اسناد و رسانه ها) را در بر گرفته و نمونه گیری به تعداد قابل کفایت و با روش قضاوتی بر مبنای رسیدن به اشباع نظری انجام شده است. ابزار گردآوری اطلاعات نیز شامل مطالعه کتابخانه ای نظام مند و مصاحبه های اکتشافی نیمه ساختارمند بوده و روایی ابزار بر اساس اعتبار نمونه، نظر خبرگان و توافق بین مصححان ارزیابی و تأیید شده است. برای تحلیل یافته ها، از روش کدگذاری مفهومی چندمرحله ای با رویکرد تحلیل سیستمی استفاده شده که بر اساس کدهای مفهومی استخراج شده شامل 7 مقوله و 26 کد باز بوده است. نتایج کدگذاری انتخابی نشان داده که عوامل سیاسی به عنوان یک عامل در محیط کلان حضور دارند و برنامه ریزی بر محتوا، موانع مالی، منابع انسانی و امکانات تأثیرگذار است؛ همچنین عامل نگرشی بر امکانات، برنامه ریزی و منابع انسانی، عامل مالی بر محتوا و منابع انسانی و عامل امکانات بر محتوا تأثیر دارد.
بازنمایی و برساخت پاندمی کرونا در شبکه های اجتماعی (مورد مطالعه: کاربران توییتر در ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، واکاوی نحوه بازنمایی پاندمی کرونا در میان کاربران شبکه اجتماعی توییتر فارسی بوده است. روش پژوهش، تحلیل مضمون کیفی و جامعه مورد مطالعه، دربرگیرنده توییت های پرلایک مرتبط با موضوع کرونا در بازه زمانی اسفندماه 1398 تا اسفندماه 1399 بوده که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند از سامانه پایشگر شبکه های اجتماعی استخراج شده اند. کدگذاری سه مرحله ای توییت های منتخب، 120 مضمون پایه، 14 مضمون سازمان دهنده و 3 مضمون فراگیر را آشکار کرد: «بُعد سیاسی: بازنمایی شکاف میان مردم و دولت»، «بُعد اجتماعی: دیگرگونگی زیست اجتماعی» و «بُعد فرهنگی: از بازنمایی تضادهای ارزشی تا بازنمایی خلقیات ایرانی». این مضامین تفسیر کاربران را از همه گیری کرونا در بستر شرایط اجتماعی، سیاسی و فرهنگی جامعه بازمی نمایاند و نشان می دهد که پاندمی کرونا صرفاً یک مسئله پزشکی نیست، بلکه پدیده ای اجتماعی و چندلایه است که از سوی کاربران در سه بعد اصلی سیاسی، اجتماعی و فرهنگی در فضای رسانه ای توییتر برساخت شده است. بخش عمده ای از توییت ها به انتقاد کاربران از نحوه مدیریت و سیاستگذاری در کنترل و مقابله با کرونا و یا به اشتراک گذاشتن تجارب و احساسات ناشی از مواجهه با این بیماری و توییت های حاوی لزوم تغییر زیست اجتماعی در انطباق با شرایط همه گیری و طنزپردازی از وضعیت کرونایی اختصاص یافته اند.