مقالات
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش، شناسایی و ارائه مؤلفه های اخبار جعلی رسانه های اجتماعی در ایران بوده است. شناسایی اخبار و اطلاعات جعلی در مقایسه با اطلاعات واقعی، پدیده شایان توجه رسانه های اجتماعی است که نوعی درهم تنیدگی معنایی را موجب می شود. در این پژوهش کیفی، داده ها با مصاحبه های نیمه ساختار یافته به صورت میدانی جمع آوری شده اند. جامعه هدف، متشکل از صاحبنظران و نخبگان حوزه ارتباطات اجتماعی، رسانه ها و خبر و روش نمونه گیری، هدفمند بوده است که از روش های نمونه گیری غیراحتمالی محسوب می شود. 29 مصاحبه تا رسیدن به اشباع نظری، انجام گرفته و داده های حاصل از طریق نرم افزار MAXQDA نسخه10 تحلیل شده است. در پژوهش حاضر با روش تحلیل مضمون، 4 مضمون فراگیر و 36 مضمون سازمان یافته به همراه مضامین پایه به عنوان گزاره های مطرح شده در مصاحبه ها، شناسایی شده اند. از مهم ترین مضامین سازمان یافته در تفاوت اخبار جعلی با اطلاعات واقعی (وسعت پوشش، فاقد اثر سازنده، مُغرضانه بودن ، شبیه سازی شده، ایجاد جنگ روانی و اعتبار منبع)؛ در تشابه اخبار جعلی با اطلاعات واقعی (کارایی مشابه، ارزش خبری، سبک خبری و ثُبات زمانی)، در اهداف اشاعه اخبار جعلی (ایجاد جنبش اجتماعی، فریب اذهان عمومی، تنش رسانه ای، جهت دهی افکار عمومی، فضای هیبریدی و گسترش ابهام) و در پیامدهای مصرف اخبار جعلی (ایجاد حس بدبینی، بی اعتباری نهادهای دولتی، اعتبار یابی سلبریتی ها، حذف نخبگان مدیریتی، تلقین پذیری، یأس اجتماعی و تصمیم گیری شتابزده) بوده است.
سیاست پژوهی گسترش سواد رسانه ای در آلمان، انگلستان، هند و اردن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر روایتی تاریخی از تجربه سیاستگذاری در حوزه سواد رسانه ای در چهار کشور ارائه می دهد. دو کشور آلمان و انگلستان، به عنوان کشورهای پیشرو در حوزه سیاستگذاری های ارتقای سواد رسانه ای و دو کشور هند و اردن، به عنوان کشورهای مشابه با ایران انتخاب شده اند. نتایج این مطالعه تاریخی تطبیقی نشان می دهد که سیاستگذاری های ارتقای سواد رسانه ای در کشورهای پیشگام، به مرحله آموزش های همگانی سواد رسانه ای رسیده است. در ادامه، نگاه به مخاطب در سیاست های ارتقای سواد رسانه ای کشورهای پیشرو در حوزه سواد رسانه ای، از مخاطب منفعل به مخاطب فعال و در نهایت، مخاطب به منزله شهروندی کارآمد و مسئول تبدیل شده است. در مقابل، در دو کشور در حال توسعه و مشابه به ایران، سیاستگذاری ارتقای سواد رسانه ای هنوز در پارادیم «مهندسی فرهنگی» و الگوهای سیاستی «دستوریِ از بالا به پایین» درجا می زند. در بخش نهایی مقاله حاضر، از «دانشی فرهنگی» سخن به میان می آید. این دانش فرهنگی از دل ارتقای سواد رسانه ای شهروندان ایرانی و از خلال ارتقای مداوم آگاهی های سیاسی اجتماعی آنان حاصل می شود؛ دانشی که شکل گیری و انباشت آن، نیازمند فراوری از پارادایم رسانه ای حمایت گرایانه ای است که بر فضای رسانه ای کشور حاکم است.
ارائه الگوی رسانه ای به بیمارستان ها برای جذب گردشگر سلامت مبتنی بر مدل ارتباطی لاسول(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گردشگری سلامت در ایران با وجود کیفیت بالای خدمات درمانی و قیمت ارزان، به دلیل نبردن بهره مناسب از ابزارهای رسانه ای و ارتباطی و نیز برخی عوامل دیگر، هنوز نتوانسته است جایگاه خود را در بازار به دست آورد؛ البته در مورد ماهیت گردشگری سلامت، پژوهش های قابل توجه و به نسبت گسترده ای تاکنون انجام شده اما موضوع شناسایی نقش رسانه ها در جذب گردشگر سلامت از نظر دور مانده، موضوعی که در پژوهش حاضر به آن پرداخته شده است. به این منظور، مصاحبه های عمیقی با متخصصان حوزه سلامت و رسانه انجام شده و با بهره گیری از روش تحلیل محتوای کیفی و جم ع آوری داده ها از طریق پرسشنامه، در نهایت، نتایج با استفاده از روش تحلیل عاملی تأییدی، تحلیل شده است. عامل های اصلی در این پژوهش، در 4 گروه، نوع پیام، مخاطبان، کانال های ارتباطی و انتقال دهنده پیام مبتنی بر مدل ارتباطی، طبقه بندی و زیر مؤلفه هایی با تشریح بیشتر و بر اساس مسائل روز در قالب مدل گردشگری حوزه سلامت ارائه شده اند. نتایج نشان داده است که عامل مخاطبان، مهم ترین عامل برای توسعه گردشگری حوزه سلامت در کشور محسوب می شود و پس از آن، عوامل کانال های ارتباطی، نوع پیام و انتقال دهنده پیام به ترتیب، در رتبه های سوم و چهارم قرار دارند.
ارائه مدل راهبردهای رسانه ای مدیریت بحران در مجموعه های ورزشی شهرداری تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش، ارائه مدل راهبردهای رسانه ای مدیریت بحران در مجموعه های ورزشی شهرداری تهران و روش پژوهش از نوع کیفی، با رویکرد گراندد تئوری از نوع گلیزری بوده است. جامعه آماری دو بخش منابع انسانی (استادان، مدیران ورزش شهرداری، مدیران مجموعه های ورزشی) و منابع اطلاعاتی (کتاب ها، مقالات، اسناد و رسانه ها) را شامل می شود و نمونه گیری به تعداد قابل کفایت و با روش قضاوتی بر مبنای رسیدن به اشباع نظری انجام شده است (22 نفر). ابزار پژوهش، شامل مطالعه کتابخانه ا ی نظام مند و مصاحبه های اکتشافی ساختارمند بوده و روایی ابزار بر اساس اعتبار حقوقی و علمی نمونه، نظر خبرگان و توافق بین مصححان، ارزیابی و تأیید شده است. بر اساس چارچوب مفهومی، سه کد محوری برای تدوین راهبردهای رسانه ای مدیریت بحران در مجموعه های ورزشی شهرداری تهران به دست آمده است: راهبردهای رسانه ای قبل از وقوع بحران که دارای مقوله های برنامه ریزی، شبکه سازی، کانال ارتباطی و آموزش است، راهبردهای رسانه ای حین وقوع بحران که دارای مقوله های روانی، ارتباطی و نظارتی است و راهبردهای رسانه ای بعد از وقوع بحران که ارزیابی و آینده نگری را شامل می شود. در نهایت بر اساس یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت که راهبردهای رسانه ای مدیریت بحران، فرایندی نظام مند و چندسطحی است که در هر سطح و مرحله، ویژگی های مختص به خود را دارد و از عوامل همبسته اثر می پذیرد.
مطالعه پدیدارشناسی عوامل مؤثر بر تولید محتوای محیطزیستی در بین کنشگران حوزه محیط زیست در فضای مجازی (مورد مطالعه: شهر تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
باتوجه به کمبود پژوهش های کیفی در زمینه تولید محتوای محیط زیستی، مطالعه حاضر به منظور بررسی عوامل مؤثر بر تولید محتوای محیط زیستی در بین کنشگران حوزه محیط زیست در شبکه های مجازی در شهر تبریز انجام شده است. این پژوهش با تکیه بر رویکرد پدیدارشناسی به دنبال تحلیل تجارب زیسته فعالان محیط زیستی است که در شبکه های اجتماعی مجازی به تولید محتوا در این زمینه می پردازند. داده های به دست آمده از مصاحبه نیمه ساختاریافته با 13 شرکت کننده به روش 7 مرحله ای کلایزی مورد تحلیل قرار گرفت و نتایج حاصل از مصاحبه ها، به استخراج 7 مقوله اصلی منجر شد که عبارت اند از: دغدغه مندی محیط زیستی، آموزش محیط زیستی، نهادینه شدن ارزش های محیط زیستی، دانش محیط زیستی، سبک زندگی محیط زیستی، استفاده از شبکه های مجازی در تولید محتوای محیط زیستی و اثرات بازگشتی مداخله انسان در محیط زیست. طبق نتایج، دریافت آموزش و مشاهده اثرات بازگشتی مداخله انسان در طبیعت، به کسب دانش محیط زیستی از سوی افراد می انجامد و زمانی که آنان از دانش محیط زیستی برخوردار می شوند، می توانند با درک ضرورت کسب دانش، آن را نیز با کمک نهادهای اجتماعی در وجود خود نهادینه کنند. نهادینه شدن ارزش های محیط زیستی در افراد سبب دغدغه مندی هایی می شود که در سبک زندگی آنان نمود پیدا می کند. درواقع فردی که با برخورداری از دانش و نهادینه کردن ارزش های محیط زیستی در قبال محیط زیست احساس مسئولیت می کند، به دنبال انتقال دانش و ارزش های خود به دیگران است. چنین افرادی علاوه بر فعالیت در فضای واقعی زندگی، با فعالیت و تولید محتوای محیط زیستی در فضای مجازی، به انتقال دانش محیط زیستی خود می پردازند.
مخاطب محوری رسانه ملی در فضای مجازی(با رویکرد آینده پژوهی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، شناسایی و رتبه بندی عوامل مؤثر بر مخاطب محوری فضای مجازی در آینده پژوهی رسانه ملی با استفاده از روش ترکیبی فازی و فرایند تحلیل سلسله مراتبی بوده است. نمونه آماری پژوهش شامل خبرگان حوزه رسانه بوده که تعداد 15 نفر اعضای پنل دلفی نمونه را تشکیل داده اند. بر اساس یافته های پژوهش،16 عامل شناسایی شده اند. رتبه بندی این معیارها با استفاده از فرایند تحلیل سلسله مراتبی نشان داده است که معیارهای اعتبار منبع پیام و خود پیام، تبدیل شدن به رسانه مرجع در حوزه اطلاع رسانی در فضای مجازی، پرهیز از نگاه جانبدارانه و کاستن از مقررات سختگیرانه و ممیزی ها در حوزه تولید محتوا در فضای مجازی به ترتیب، رتبه اول تا چهارم را به خود اختصاص داده اند و در نهایت، معیارهایی مانند استفاده حداکثری از جذابیت های بصری، امکان دسترسی بیشتر به آرشیو برنامه ها در سایت های رسانه ملی و ایجاد پادکست های رادیویی و تلویزیونی از کمترین اهمیت برخوردار بوده اند.
سیمای ترسیم شده از روان درمانی و متخصصان حوزه سلامت روان در دو دهه اخیر سینمای ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رسانه ها به عنوان یکی از ارکان اصلی آگاهی بخشی و فرهنگ سازی در جوامع کنونی، می توانند بر انتظارات افراد جامعه مؤثر باشند. سینما یکی از اثرگذارترین انواع رسانه است که تأثیر بسزایی بر شکل دهی به فرهنگ عمومی جامعه و چارچوب های ذهنی مردم دارد. ازاین رو، هدف از پژوهش حاضر تعیین سیمای ترسیم شده از روان درمانی و متخصصان حوزه سلامت روان، در دو دهه اخیر سینمای ایران است. روش پژوهش، تحلیل محتوای کمی بوده و جامعه آماری، از فیلم های سینمایی دهه هشتاد و نود تشکیل شده است. دو مؤلفه اصلی برای انتخاب نمونه، داشتن دست کم یک شخصیت در نقش متخصص حوزه سلامت روان یا وجود شخصیتی با فعالیت حرفه ای در این حوزه و جلسه درمان حضوری بوده و به منظور دستیابی به هدف پژوهش، پس از طرح سه پرسش، در سه بخش مختلف، با بررسی 16 مؤلفه، به آنها پاسخ داده شده است. نتایج نشان می دهد که چهره ترسیم شده از روان درمانی، چهره ای مردانه، منحصر به روان پزشکی و روان شناسی بوده و در اغلب موارد، درمان جنبه فردی داشته است، از طرفی مراجعان، بیشتر زن و جوان بوده اند. داده ها حاکی از بی توجهی فیلم ها به اصول اخلاق حرفه ای در مشاوره و روان شناسی داشته اند. به این ترتیب، می توان نتیجه گرفت که چهره ارائه شده از روان درمانی و متخصصان حوزه سلامت روان، چهره ای غیرحرفه ای و به دور از واقعیت است و می تواند مخاطب سینما را تحت تأثیر قرار دهد.