در ابتدا نظر اندیشمندان ارتباطی این بود که رسانه ها توان آنرا دارند تا با به عهده گرفتن سهمی مهم در آموزشهای رسمی وغیر رسمی تغییرات عظیم و گسترده ای در شیوه تفکر و نگرش جامعه نسبت به پدیده های مختلف ایجاد کنند.
تئوری یک کلمه سحر آمیز نیست و تئوری گرایی ، به معنای تصمیمی سرسختانه به منظور سامان دادن به هر چیز و تبیین آن در یک نظام واحد است که می تواند افراد را به شیوه های تفکر بسیارخشک و مضحک رهنمون شود.
در عصری زندگی می کنیم که مخاطبان وسایل ارتباطی و فضای ارتباطی یا پیرامون ارتباطی آنها ، تغییر کرده است.این تغییر ناشی از تحولاتی است که در سرزمینهای دور ودر فرهنگهای دیگر شکل گرفته لیکن اکنون امواج آن به جامعه ما نیز وارد شده است
آنچنان که مطالعات ارتباط شناسی در سه دهه اخیر روشن و تبیین کرده است ارتباطات رسانه ای را به دشواری می توان فارغ از بنیادهای فرهنگی و اجتماعی جوامع به مطالعه و تحقیق در آورد.
رهنگ ورسانه واژه هاییی هستند کهاز لحاظ کاربردی مرتبط و از بعد مفهومی از یکدیگر مستقل هستند. آنچه از این دو واژه به ذهن متبادر می شود ، افکار عمومی است و آنچه این مقالهدر پی تحقق آن است نقش وکانالهای ارتباطی در تقویت ایستارها و نگرشها و تاحدی ابداع آنها در افکار عمومی مردم است.
اولویتهای والدین در تماشای تلویزیون همچنین عادات و جهت گیریهای آنها نسبت به تلویزیون ، در نحوه تماشای کودکانچه به تنهائی و چه همراه والدین اثر می گذارد
جریان بین المللی وفراملی برنامه های تلویزیونی ، موضوع برخی از مطالعات دو دهه گذشته بوده است. رشد سخت افزار تکنولوژی ارتباطی با توسعه تولید و توزیع نرم افزار برنامه همگانی گردیده و به همان نسبت تحقیق در این زمینه را سرعت بخشیده است.