۱.
پژوهش حاضر با هدف تحلیل نقش سواد رسانه ای در توسعه اصول اخلاق حرفه ای ورزشکاران حرفه ای با رویکرد ترکیبی انجام شده است. این پژوهش به لحاظ هدف، از نوع کاربردی، روش آن، آمیخته از نوع اکتشافی متوالی و شیوه گردآوری داده های آن پیمایشی بوده است. جامعه آماری در بخش کیفی، استادان دانشگاه، مربیان، داوران، خبرنگاران، تماشاچیان و ورزشکاران حرفه ای و در بخش کمی، متخصصان حوزه رسانه، مطبوعات و همچنین ورزشکاران حرفه ای تشکل داده اند. از بین 384 نمونه پژوهش، 362 پرسشنامه صحیح مورد تحلیل قرار گرفته و به منظور تجزیه وتحلیل داده ها، از کدگذاری در بخش کیفی و از روش معادلات ساختاری در بخش کمی استفاده شده است. در بخش کیفی پژوهش مقوله ها در قالب 45 کد مفهومی و 8 مقوله فرعی استخراج شده اند. در بخش کمی مشخص شد که مؤلفه های، منبع کسب اطلاعات، ملاک انتخاب رسانه و تجزیه وتحلیل رسانه، صداقت و راستی، مسئولیت پذیری، وفاداری، رعایت ارزش های اجتماعی و رعایت اخلاق جمعی، از مؤلفه های سواد رسانه ای و اخلاق حرفه ای بوده اند.
۲.
مهم ترین منبع درآمد صنعت فوتبال، حق پخش تلویزیونی است، در این پژوهش تلاش شده است که با استفاده از روش ارزش گذاری مشروط، برآورده شود در صورتی که تماشای مسابقات فوتبال ایران از تلویزیون، تنها با پرداخت هزینه از سوی تماشاگران ممکن باشد، حداکثر مبلغی که شهروندان برای تماشای این مسابقات (لیگ برتر، جام حذفی، لیگ قهرمانان آسیا و مسابقات تیم ملی در تورنمنت های مختلف) می پردازند، چقدر است. پژوهش حاضر، به روش توصیفی تحلیلی انجام گرفته و از نظر هدف، کاربردی بوده است. جامعه آماری، شهروندان کشور ایران را شامل می شود و نمونه آماری از طریق جدول میشل و کارسون اندازه گیری شده است. برای این منظور، پرسشنامه ای طراحی و به کمک آن، تمایل به پرداخت شهروندان برای خرید اشتراک حق پخش مسابقات فوتبال ایران از تلویزیون از آنان پرسیده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها نیز از نرم افزارهای Spss و Excel استفاده شد و بر اساس یافته ها، میانگین تمایل به پرداخت سالانه شهروندان برای حق پخش مسابقات، لیگ برتر، 66000 تومان، جام حذفی 84750 تومان، لیگ قهرمانان آسیا 80750 تومان و مسابقات تیم ملی فوتبال در تورنمنت های مختلف 186100 تومان به دست آمد. نتایج نشان می دهد که شهروندان حاضرند از طریق خرید اشتراک سالانه حق پخش مسابقات فوتبال از تلویزیون از باشگاه های فوتبال به لحاظ مالی حمایت کنند.
۳.
پژوهش حاضر، با هدف بررسی نقش آوای سازمانی دیجیتال در توانمندسازی کارکنان با نقش میانجی گری پذیرش سازمانی رسانه های اجتماعی در سازمان های ورزشی اجرا شده است. این پژوهش از نوع پژوهش های همبستگی بوده و جامعه آماری آن را همه کارکنان ادارات ورزش و جوانان غرب کشور به تعداد 885 نفر تشکیل داده اند. در نهایت، تعداد 370 نفر به عنوان نمونه از طریق نرم افزار تعیین حجم نمونه سمپل پاور به صورت تصادفی ساده انتخاب شده اند. ابزار پژوهش، پرسشنامه استاندارد بوده است. برای تجزیه و تحلیل داده ها نیز از روش معادلات ساختاری استفاده شده است. تمامی روند تجزیه و تحلیل داده ها در نرم افزارهای اس پی اس اس، پی ال اس انجام گرفته است. آوای سازمانی دیجیتال، تأثیری به میزان0/489 و پذیرش رسانه اجتماعی تأثیری به میزان0/467 بر توانمندسازی دارد؛ آوای سازمانی دیجیتال دارای تأثیری به میزان0/830 بر پذیرش رسانه اجتماعی است. به این ترتیب، مشخص می شود که پذیرش سازمانی رسانه های اجتماعی در سازمان های ورزشی نقش میانجی گری را در رابطه بین آوای سازمانی دیجیتال و توانمندسازی کارکنان دارد. به عبارتی جهت توانمندسازی کارکنان، آوای سازمانی دیجیتال و پذیرش رسانه های اجتماعی است.
۴.
پژوهش حاضر که با هدف طراحی مدل انگیزه های دنبال کردن صفحات باشگاه های لیگ برتر در رسانه های اجتماعی از دید هواداران، با رویکرد آمیخته طراحی و اجرا شده است، از لحاظ هدف کاربردی، از نظر شیوه گردآوری داده ها، توصیفی پیمایشی و بر اساس رویکرد پژوهش، آمیخته است. جامعه آماری در بخش کیفی ، استادان دانشگاهی آشنا با فضای مجازی و هواداری و همچنین هواداران منتخب باشگاه ورزشی پرسپولیس و استقلال را شامل می شود. از روش نمونه گیری هدفمند به منظور انتخاب مصاحبه شوندگان استفاده شده است. این نمونه گیری تا رسیدن به اشباع نظری ادامه یافته و در نهایت، تعداد 20 نفر به عنوان نمونه مشخص شده اند. همچنین جامعه آماری در بخش کمی پژوهش، شامل کلیه هوادارانی بوده که صفحات باشگاه پرسپولیس (8/7 میلیون نفر) و استقلال (5/3 میلیون نفر) را در اینستاگرام دنبال می کنند. از حداکثر تعداد نمونه در جدول مورگان استفاده شده (384 نفر) و روش نمونه گیری، طبقه ای تصادفی بوده است. ابزار پژوهش نیز مصاحبه های نیمه ساختارمند و پرسشنامه را (24 گویه و 4 مؤلفه اصلی به صورت لیکرتی) دربرگرفته و برای بررسی داده های بخش کیفی از کدگذاری باز، محوری و انتخابی استفاده شده است. در بخش کمی، از روش مدل سازی معادلات ساختاری استفاده شده، نتایج نشان داده است که انگیزه های اطلاع و آگاهی، هویتی، اجتماعی و سرگرمی، به ترتیب، از انگیزه های دنبال کردن صفحات باشگاه های لیگ برتر در رسانه های اجتماعی از دید هواداران هستند. شناسایی انگیزه های دنبال کردن صفحات مجازی باشگاه های مطرح، می تواند راه گشای سایر باشگاه ها باشد.
۵.
هدف از این پژوهش، طراحی مدل ساختاری تفسیری دلایل حمایت نکردن رسانه ها از مدیریت استعداد در فوتبال ایران با رویکرد مدل سازی ساختاری تفسیری بوده است. پژوهش حاضر از نوع آمیخته (کیفی و کمی) است. در گام اول، روش پژوهش کیفی با استفاده از تحلیل مضمون و در گام دوم روش کمی بر اساس مدل سازی ساختاری تفسیری به کار گرفته شده است. جامعه آماری را در هر دو بخش کیفی و کمی، با توجه به خبره محور بودن رویکرد مدل سازی ساختاری تفسیری، گروهی از خبرگان، شامل استادان حوزه مدیریت ورزشی و رسانه های ورزشی، مدیران فدراسیون فوتبال و هیئت های استانی تشکیل داده اند که همگی مورد مصاحبه قرار گرفته اند. از دو روش تحلیل مضمون (نرم افزار مکس کیودی ای) و مدل سازی ساختاری تفسیری (ISM) (نرم افزار اکسل) برای تجزیه وتحلیل داده ها استفاده شده است. 5 مضمون اصلی برای دلایل حمایت نکردن رسانه ها از مدیریت استعداد در فوتبال ایران شناسایی شده اند: ماهیتی، مدیریتی، انسانی، امکانات و اقتصادی. عوامل ماهیتی و امکانات، متأثر از عوامل دیگرند و بر این عوامل، تأثیر اندکی دارند. عوامل مدیریتی و اقتصادی بر سایر عوامل تأثیرگذارند و خود نیز از آنها تأثیر می گیرند و در نهایت عامل انسانی، خود بر عوامل دیگر تأثیر زیاد دارد اما تأثیر عوامل دیگر بر آن اندک است.
۶.
هدف از پژوهش حاضر، شناسایی و رتبه بندی عوامل مؤثر بر گرایش جامعه به ورزش همگانی از طریق رسانه ها بوده است. این مطالعه به صورت ترکیبی، با بهره گیری از دو رویکرد پژوهش کیفی و کمی به طریق متوالی و با استفاده از روش دلفی، با جامعه آماری متشکل از 9 نفر از استادان مدیریت ورزشی و فعالان باتجربه در رسانه های ورزشی انجام گرفته که به صورت هدفمند انتخاب شده اند. یافته های پژوهش نشان داد که ترغیب مشارکت اجتماعی به ورزش همگانی از طریق شبکه های اجتماعی، اطلاع رسانی از طریق شبکه های اجتماعی و افزایش فرهنگ ورزش همگانی از طریق شبکه های اجتماعی، همگی با ضریب توافق 0/782 به عنوان مهم ترین عوامل شناخته شده و مؤلفه های اطلاع رسانی با ضریب تشابه0/732 فرهنگ سازی با ضریب تشابه 0/706 و آموزش با ضریب تشابه 683/0 به ترتیب، از مهم ترین نقش های رسانه در گرایش جامعه به ورزش همگانی بوده اند.
۷.
در پژوهش حاضر، نحوه چارچوب سازی رسانه ای زنان و نژاد در عکس های خبری ورزشی در رسانه های آنلاین ورزشی بررسی شده است. تا به این پرسش پاسخ داده شود که آیا عکس های زنان در سایت های مختلف ورزشی، گفتمان و نشانه ای خاص را مبتنی بر ایدئولوژی مردسالار و نژادی، بازتولید و چارچوب سازی می کنند یا دیدگاه های مختلف، به بازنمایی زنان با محوریت نژاد در عکس های ورزشی خود می پردازند. برای این منظور با استفاده از روش نمونه گیری غیر احتمالی هدفمند عکس های زنان ورزشکار در المپیک سال 2020 در سایت های یورو اسپرت، ورزش سه، اسپرتینگ نیوز، گلف نیوز و تیتان اسپرت، بررسی و در مجموع 646 عکس به روش تحلیل محتوا کدگذاری شده اند تا با استفاده از نرم افزار SPSS مورد تجزیه وتحلیل قرار گیرند. یافته های پژوهش نشان می دهد که بین وب سایت های ورزشی و موضوع عکس، نقش زنان، نژاد و نوع ورزش رابطه معنادار وجود دارد همچنین بین موضوع عکس و نقش زنان، نژاد و نقش زنان و نژاد و موضوع عکس با اطمینان 99 درصد رابطه معنادار دیده می شود. عکس های منتشر شده حاکی از آنند که چارچوب خبری زنان در رسانه های ورزشی به صورتی ساخته می شود که با نقش های کلیشه ای فرهنگی که به منظور باز شکل گیری نقش های جنسی سنتی به کار می رود، هماهنگی دارد ضمن اینکه «ناچیزانگاری» زنان نیز در خط مشی رسانه های ورزشی در سرتاسر جهان دیده می شود.