"پرسش مهمی که در حوزه نسبت دین و رسانه مطرح میشود این است که آیا رسانههای جدید میتوانند کارکردهای مورد نظر دین را داشته باشند یا نه و اگر میتوانند چگونه این کار عملی است؟ بحثهای دو شماره پیاپی فصلنامة پژوهش و سنجش با عنوان دین و رسانه، از ابعاد گوناگون پاسخگویی به همین دو پرسش را بر عهده گرفتهاند. دیدگاههای متفاوت و گاه متضادی در این مورد ارائه شده است. برخی با ارائه دلایلی کوشیدهاند پاسخ مثبت یا منفی خود را به این پرسش اثبات کنند و بعضی نیز با مفروض دانستن پاسخ مثبت به بیان چگونگی، شیوهها و پیامدهای درآمیختن دین و رسانه پرداختهاند. اثبات وجود تباین کلی میان دین و رسانه البته راه را بر مباحث بعدی خواهد بست و سخنان را بیشتر به حوزه بیان پیامدهای منفی کوششهای انجام شده، در استفاده دینی از رسانه، خواهد برد.
شاید در روزگار کنونی بخش دوم پرسش اهمیت بیشتری داشته باشد. پژوهش در مورد چگونگی استفاده از رسانههای جدید به ویژه رادیو و تلویزیون و به کارگیری آنها در جهت دستیابی به مقاصد دینی، به خصوص اگر با مشارکت بخشهایی از حوزههای دینی که کار تبلیغ را وجهه همت خود میدانند و به رسانهها توجه دارند و نیز بخشهایی از گروههای ارتباطات دانشگاهها که به مطالعات دینی میپردازند و سرانجام مراکز پژوهشی در حوزه رسانهها باشد میتوان امید داشت که فراوردههای پژوهشی آنان راه را برای استفاده سامانیافتهتر از این رسانهها برای گسترش تعالیم دینی هموار کند. در این زمینه توجه به نکات زیر سودمند به نظر میرسد:
الف ـ سامان دادن مطالعات دین و رسانه
پژوهشهای رسانه و ارتباطات و نیز مطالعات دینی هر کدام در جایگاه خویش راه خود را میپیمایند و اهداف خود را پی میگیرند، اما سامان دادن مطالعات میان رشتهای در این حوزه ضروری است، به گونهای که ابتدا پژوهشگران هر دو رشته به دریافت مناسبی از حوزه دیگر برسند، مبانی، نظریهها، امکانات و محدودیتها را بشناسند و سپس با اتکا به دریافتهای جدید به حوزه مطالعاتی خود نیز نگاهی دوباره بیفکنند. این نگاه دوباره بستر مناسبی برای سامان یافتن این مطالعات ایجاد میکند و راه را برای نظریهپردازی در این حوزه هموار میسازد. به دست آوردن آمادگی کافی در هر دو سو برای این داد و ستد علمی از پیش شرطهای موفقیت در پیمودن این راه است. این آمادگی به ویژه در مباحث دینی که بر محور تقدسها شکل گرفته است به موشکافی و دقتهای ویژه نیاز دارد. توجه به تجربیات دیگران نیز در این زمینه کارساز خواهد بود.
ب ـ توجه به حوزه عمل
این مطالعات اگر بدون توجه کافی به مباحث کارکردی، صرفاً در حوزه نظری باقی بماند، انتظارات را چنان که باید برآورده نخواهد کرد. واقعیت این است که طی بیست و پنج سال گذشته تلاشهای بسیاری برای ابلاغ پیام دینی از رسانههای جدید به عمل آمده که با کامیابیها و ناکامیهایی همراه بوده است. مطالعه کامل این روند و توجه کافی به وضعیت کنونی حوزه رسانهای کشور و نیز تجربیات دیگر کشورها از جمله ایستگاههای رادیویی و یا تلویزیونی اسلامی و نیز مسیحی میتواند این مطالعات را به حوزهای هدایت کند که فرآوردههای آن راهگشای دستاندرکاران رسانهها باشد.
فصلنامه پژوهش و سنجش طی دو شماره 35 و 36 با موضوع دین و رسانه کوشیده است در دو حوزه نظری و کاربردی با ارائه دیدگاههای برخی از صاحبنظران، استادان و پژوهشگرانی که محصول اندیشهورزی خویش را در اختیار قرار دادند، به طرح بحث بپردازد. در اینجا ضمن سپاسگذاری از همکاری صمیمانه آنان، این شماره از نشریه با عنوان دین و رسانه 2 تقدیم حضور میشود.
البته از سال گذشته وعده شده بود که شماره پایانی هر سال به ارائة مقالات متنوع (جُنگ) اختصاص یابد، که به علت دو شمارهای شدن موضوع دین و رسانه، شماره جُنگ در بهار 83 ارائه خواهد شد.
در پایان ضمن قدردانی از لطف همیشگی خوانندگان اندیشمند فصلنامه، از همه عزیزان خواهشمندیم همچنان پژوهش و سنجش را از انتقادها، پیشنهادها و دیدگاههای خویش بهرهمند سازند.
"
"سیاستگذاری برنامههای دینی صدا و سیما موضوع بحث میزگردی است که با شرکت آقایان حجج اسلام محمدیان مشاور محترم رئیس سازمان و بیات مدیر محترم رادیو معارف و آقای براهیمی یکی از کارشناسان برگزار شده و آقای فارسیجانی مدیر محترم گروه معارف شبکه جامجم اداره آن را بر عهده داشته است. شرکتکنندگان ابتدا در مورد نسبت رسانه و دین به گفتگو پرداختهاند و کوشیدهاند امکان ابلاغ پیام دینی از رسانه را تبیین کنند. آنان ضمن بررسی و کنکاش در برنامههای دینی صدا و سیمای جمهوری اسلامی و نقش گروههای معارف در برنامهسازی صدا و سیما، ویژگیهای سیاستگذاری مطلوب برای برنامههای دینی و نیز چگونگی اجرای این سیاستها و سریان آن در حوزههای برنامهریزی و برنامهسازی صدا و سیما را بیان کردهاند.
ضمن سپاس از شرکتکنندگان در میزگرد خوانندگان گرامی را به مطالعه آن دعوت میکنیم."
"امروزه رسانههای غربی با حداکثر برد و کارایی در صدد کنترل کشورهای اسلامی برای حذف دین از تدبیر امور اجتماعی هستند. در این میان رسانه ملی ایران ضمن رقابت شدید با دیگر رسانههایی که در سپهر رسانهای کشور حضور دارند، باید به نیازهای فرهنگی و اجتماعی جامعه از جمله ترویج و تبلیغ دین اسلام پاسخ مقتضی بدهد.
مقاله حاضر در پی تبیین این نکته است که ترویج و تبلیغ دین برای مخاطب عام نیاز به طراحی مدل خاصی دارد و بدین منظور باید به بافت اجتماعی، زمینههای ذهنی و شرایط زندگی مخاطبان توجه کرد تا بتوان به طور مؤثر به ایجاد یا تحکیم رابطهای جدید میان مخاطبان و آموزههای دینی اقدام کرد.
در این راستا نویسنده معتقد است برای پذیرش و ترویج یک رفتار دینی در جامعه که آن را میتوان در قالب مناسک و آیینهای مذهبی یا شبه مذهبی عرضه کرد باید دو اصل مشروعیت و مقبولیت را رعایت کرد. وی سپس میکوشد نشان دهد که پیوند بین مردم و این مناسک باید به طور طبیعی در بطن اجرای مناسک ایجاد شود نه از طریق میانجیهای رسمی و برای تأمین این هدف میتوان از نمودار پذیرش مخاطبان استفاده کرد. البته باید توجه داشت که ابداع مناسک رسانهای مستلزم رعایت اصولی همچون استفاده از عناصر دینی دارای قابلیت فراگیری سریع، طراحی ساده (به منظور فراهم شدن امکان مشارکت عامه مردم) و… است. وظایف و نقشهای رسانه برای رسیدن به این مهم عبارتند از: میانجیگری، نهادینهسازی و استفاده از گروه نوآوران و توجه به گروه دنبالهروان.
"
"پیروزی انقلاب اسلامی، از یک سو گامی عملی برای دینی شدن رسانهها در ایران و از سوی دیگر اقدامی تأثیرگذار در بازنگری نظریههای ارتباطات و توسعه به شمار میرود. برخلاف دیدگاههای سابق که صاحبنظران همواره دین را عاملی بازدارنده در برابر توسعه جوامع جهان سوم تلقی میکردند، پس از انقلاب اسلامی اهمیت دین در سیاستهای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی مورد توجه قرار گرفت و تحولی بنیادین را در مکاتب نظریههای توسعه شکل داد. این تحول باعث شد تا صاحبنظران به «سنت» و «دین» در به کارگیری وسایل ارتباط جمعی در توسعه توجه کنند.
در این مقاله، برای بررسی تحول نظریههای توسعه به «مکتب مطالعات نوسازی جدید» که بر نقش مذهب در توسعه تأکید دارد، توجه شده است. از این رهگذر دیدگاههای محققان نواندیش نظریههای توسعه ارتباطات، مورد بررسی قرار گرفته است. تجربه استفاده از رسانههای سنتی در انقلاب اسلامی ایران (1979) برای صاحبنظران درسهای تازهای داشته است.
"
"اطلاعرسانی و انتشار سریع اخبار و نیز کاهش یا حذف فاصلة زمانی و مکانی خبر یا رویداد یکی از مهمترین ابعاد و کارکردهای وسایل ارتباطی جدید است. در این نوشتار ابتدا دیدگاههای نظری در خصوص اهداف و کارکردهای خبر به ویژه ارزشهای خبری و دروازهبانی خبر (چونان دو مقولة مهم در گسترة خبر و خبررسانی) مورد بررسی قرار گرفته و سپس سعی شده است تا با توجه به اهمیت دستیابی به دیدگاههای روشن و با ثبات در حوزة خبر، بر مبنای تعالیم و ارزشهای اسلامی، منبع بینظیر قرآن کریم، برای کشف زیرساختهای راهبردی و کاربردی حوزة خبر مورد مطالعه قرار گیرد. یافتههای این مطالعه نشان میدهد که میتوان شاخصها و معیارهایی برای «محتوای خبر» و «نحوة ارائه خبر» از دیدگاه قرآن ارائه کرد. از این منظر مفید بودن، اهمیت دادن به مخاطب، رعایت عفت و حیا و اجتناب از پخش اخبار فسادآور، مقابله با تحریف و عملیات روانی و افشای اخبار دروغ موارد مهمی هستند که در بخش «محتوا و ارزشهای خبری» مورد تأکید قرار گرفتهاند.بر مبنای تعالیم قرآن، مستند بودن، استفاده از الفاظ محترمانه و رعایت اخلاق و ادب، واقعنمایی و حفظ امانت در پخش، حقگویی، تصویری بودن، فصاحت و شفافیت، ضرورت طبقهبندی، منع تجسس و پخش اخبار خصوصی، حذف زوائد، برجستهسازی و صداقت و امانت از جمله شاخصهایی هستند که باید در «نحوة ارائه» اخبار مورد توجه قرار گیرند.
"
"برندا ای. براش استاد دانشکده الهیات و فلسفه کالج مانت یونیون (Mount Union) دکترای خود را از دانشگاه کالیفرنیای جنوبی در رشته الهیات (Religion) (اخلاقیات اجتماعی) اخذ کرده است. وی مؤلف آثار زیر است:
- Godly Women: Fundamentalism and Female Power (Rutgers University Press, 1988).
- Give Me That Online Religion: Churches, cults and community in the Information Age (Jossey – Bass, 2000).
او در این مقاله توجه خوانندگان را به پدیدهای که بسیار دیدهاند اما کمتر در مورد آن اندیشیدهاند جلب میکند:
یک فرهنگ عامهپسند پیچیده و نهادینه شده برای میلیونها نفر به مثابه منبعی از اندیشهها و تجارب مذهبی که همراه با نفوذ محصولات فناورانه در ساختارهای زندگی روزانه ظهور میکند، وی معتقد است ظهور و گسترش فناوری به ویژه در گسترة علوم ارتباطات و حوزه سایکوسایبرنتیک و شکلگیری فضای مجازی (Cyberspace) حاصل از آن، باعث رواج نوعی دین مدنی در جهان شده است که آن را میتوان کندوکاو فرهنگ عامهپسند در جستجوی معانی مذهبی از طرف مردمانی دانست که به وسیله فناوری جامعهپذیر شدهاند.
"
"نویسنده در این مقاله میکوشد تا نقش ایدئولوژیک و باورساز رمان را نشان دهد. رمان به مثابه یک ژانر ادبی خاص، محصول قرن هیجدهم است. در این قرن، رشد فناوری اوقات فراغت قابل توجهی برای بورژوازی فراهم ساخت. میبایست برای سرگرمی این طبقه تمهیدی اندیشید و یکی از تمهیدات، رمان بود. اما نقش آن در این حد نماند و به تدریج از این ابزار سرگرمی برای مقاصد دیگری از جمله ترویج ایدئولوژیها و فلسفههای مختلف سود جسته شد. اهمیت این ژانر ادبی به جایی رسید که برخی از اندیشمندان، قرن بیستم را قرن رمان نامیدند. در این قرن بود که برخی از فیلسوفان برای ترویج اندیشههای خود از این ژانر به نیکی استفاده کردند. برای مثال میتوان از ژانپلسارتر نام برد که عمده اندیشههای فلسفی خود را در قالب رمان بیان کرده است. هواداران انقلاب اکتبر روسیه نیز این قالب را مناسب ترویج عقاید خود دانستند و آثاری چون دُن آرام را آفریدند، البته مخالفان کمونیستهای روسی نیز از اهمیت رمان غافل نبودند، در نتیجه اثری مانند دکتر ژیواگو پدید آمد تا ردیهای باشد بر تفکر مارکسیسم روسی. اهمیت رمان امروزه در حدی است که حتی میتوان آثار آموزشی فلسفه و ادیان را در قالب آن دید، «دنیای تئو» و «دنیای سوفی» نشاندهنده اهمیت این قالب است.
نویسنده پس از نشان دادن جایگاه رمان در تفکر معاصر، بر آن است که میتوان و باید از این قالب برای ترویج آموزههای دینی سود جست و این پندار نادرست را که رمان تنها وسیله سرگرمی و وقتکشی است، کنار نهاد. وی آنگاه به نمونههایی از رمانهای فارسی و چگونگی رویکرد آنها به دین اشاره میکند و با تحلیل وضعیت رمان در ایران، توجه قرآن را به قصه به مثابه ابزار عبرتگیری و عبرتآموزی نشانه ظرفیتهای فراوان این قالب در ترویج آموزههای دینی میداند.
"
" مقاله ابتدا به توضیح مفهوم فیلم تاریخ مقدس میپردازد و سپس چهار مقوله تحقیق، تخیل، رویکرد و دیدگاه کلامی را مورد بحث قرار میدهد.
در مقوله تحقیق مطالبی چون دستیابی به «خلوص وقایع تاریخی، زمانبندی حوادث، جغرافیای طبیعی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی و «تحلیل» مطرح شده است. خلوص وقایع به دنیای رسیدن به ماجراهای واقعی تحقیقی تاریخ است. زمانبندی حوادث، زمان رویدادها را به دست میدهد. جغرافیا مجموعة عوامل طبیعی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی را به منزله علل یا دست کم بسترهایی در روایت در نظر میگیرد و تحلیل به دنبال ترسیم تحلیلی جامع از حرکت معصوم است.
در مقوله تخیل، ارتباط بین تخیل هنرمند و عناصر تاریخی در حیطههای زمان، مکان، ماجراها، شخصیتها و صحنهپردازی مورد بحث قرار میگیرد و یگانه معیار حاکم در روا بودن به کارگیری تخیل، معارض نبودن با تاریخ و از بین نبردن روح حاکم بر تاریخی تلقی میشود.
در مقوله رویکرد توضیح داده میشود که رویکرد فیلم تاریخ مقدس یعنی نقطه دید هنرمند و نحوة رجوع او به تاریخ مقدس میتواند برخاسته از ضرورتها و نیازهای امروزین باشد. سرانجام در مقوله دیدگاه کلامی به لزوم آشنایی هنرمند بلکه اعتقاد و سلوک او در مباحثی چون ضرورت ولایت، ابعاد و شئون آن پرداخته میشود و جمع کردن بین وجهه قدسی و زمینی امام و رسول مورد توجه قرار میگیرد.
"
"مقالة حاضر مروری است بر مطالعات اندیشمندان غربی در حوزة دین و رسانهها. در این مطالعات ضمن بررسی ابعاد گوناگون تأثیر و تأثر دو نهاد دین و رسانه بر یکدیگر و بر مخاطبان، شمایی کلی از نظریات برندا ایی. براشر، ویلیامفور، پیتر هورسفیلد، استوارت ام.هوور و نیککولدری در زمینه ارتباط دین و رسانه در جهان معاصر ارائه میشود.
برندا ایی.براشر در آثار خود به ارتباط دین و رسانه نگاهی انتقادی دارد و شکلگیری عصر صنعتی و جامعة اطلاعاتی را دلایل تحول مذهب به صورت جدید میداند.
به نظر ویلیام فور خداشناسی (الهیات) تلاشی برای معنا بخشیدن به زندگی است، اما طی نیم قرن اخیر آن را چنان پیچیده کردهاند که از هستی و جریان معمول زندگی خارج شده است، در عوض رسانهها در تمام عرصههای زندگی حضور دارند تا آنجا که به نظر میرسد جای الهیات را گرفتهاند. وی میکوشد راه مواجهه با عصر انقلاب ارتباطی را به کلیسا نشان دهد.
پیترهورسفیلد به سازگاری دین و رسانه در امریکا و استرالیا میپردازد. وی استرالیای امروز را دنیایی میداند که در آن نهادهای مذهبی، بازار کالا و خدمات و رسانهها با یکدیگر ادغام شدهاند و تنها به خرسندی مشتریان میاندیشند.
از دید استوارت ام.هوور، منابع سنتی، نمادها، کلیسا، مدرسه، خانواده، جامعه و گروههای مرجع با ورود به رسانهها؛ تکمیل، جذب یا حتی دگرگون میشوند. رسانهها همزمان محل تبلیغات تجاری وسیع و خدمات امور مذهبی شدهاند. از سوی دیگر تلاش گردانندگان رسانهها در جهت توسعة روحیة کالایی و ادغام امور مذهبی و رسانهای، منجر به کالاییتر شدن رسانه و مذهب میشود.
نیککولدری در اثر خود «مناسک رسانهها» میکوشد مناسک رسانهای را با تأکید بر آثار جامعهشناسانی چون امیل دورکیم، تا درون برنامههای رسانهای به ویژه برنامههای تلویزیونی دنبال کند و اهمیت فضای مناسکی امروز را در تحول مذهبی نشان دهد. به اعتقاد کولدری گرچه نهاد دین میکوشد از ابزارهای جدید برای گسترش خود بهره گیرد برای غلبه بر آنها باید تغییراتی در خود ایجاد کند.
"
"این مقاله، متن یکی از سخنرانیهای دکتر استوارت ام، هوور استاد دانشگاههای کلرادو و اُپسالا است که در مرکز مطالعات رسانه، دین و فرهنگ دانشگاه ادینبورگ ارائه شده است. این سخنرانی بازنمایی بخشی از تلاشهای نظریهپردازان غربی در تبیین رابطه دین و رسانه و به طریق اولی رابطه رسانه و کلیسا به شمار میرود، از این رو بسیاری از مباحث مطرح شده در آن صرفاً در این چهارچوب قابل طرح است. هوور در این سخنرانی با بررسی کلی جایگاه مذهب در عصر رسانهها به ابعاد گوناگون نوعی مذهب نوظهور در عصر رسانه پرداخته و میکوشد در تبیین موضوع از شیوههای سنتی بررسی روابط میان مذهب و رسانهها فراتر رود. وی معتقد است که ظهور و گسترش رسانهها باعث شده است پدیدههای دینی جنبه عمومی پیدا کنند. از نظر او در جهان معاصر دین و رسانه، هر چند نه به طور کامل، همگرایی بالایی دارند و نقاط مشترک همگرایی آنها بسیار معنادار است.
"
"نوشتار حاضر حاصل گفتگویی است با دکتر مهدی محسنیانراد در خصوص وضعیت استفاده از رسانه در جهان اسلام. وی چند سالی است که برای اولین بار درسی را در حوزه وسایل ارتباط جمعی در کشورهای اسلامی در دوره دکترای علوم ارتباطات تدریس میکند و از این طریق همراه با دانشجویان خود توانسته است به تبیین حوزههای کمتر شناخته شده دست زند.
هسته اولیه این درس، تحقیق 1400 صفحهای او و همکارانش بود که در سال 1376 پایان یافت و در سال 1377 به عنوان پژوهش سال شناخته شد. محور اصلی این گفتگو را ویژگیها، اهداف، روششناسی و نتایج اجمالی این پژوهش تشکیل میدهد. در واقع میتوان این نوشتار را معرفی و گزارش مختصری از آن تلقی کرد. در این تحقیق دکتر محسنیانراد و همکارانش وضعیت استفاده از رسانهها در جهان اسلام را با بهرهگیری از آمار و دادههای هر کشور مورد بررسی قرار داده و آنها را با هم مقایسه کردهاند.
"
"هر چند اکثر مسلمانان به طور سنتی به نقش و کارکردهای تلویزیون در جوامع اسلامی نگرش منفی دارند، گسترش روزافزون رسانههای فراملی به ویژه تلویزیونهای ماهوارهای و اثربخشی آنها در گسترة تغییر نگرش، تبلیغ و دیگر حوزههای فرهنگی، اجتماعی و سیاسی، باعث شده است تا ضرورت بهرهگیری از ظرفیتهای این رسانة مدرن، برای پیشبرد اهداف و آرمانهای جهان اسلام، در بین صاحبنظران مسلمان، مطرح شود. در این مقاله سعی شده است تا دیدگاههای مختلف در مورد جایگاه و نقش تلویزیون، به ویژه تلویزیونهای فراملی در جوامع اسلامی، مورد بحث و بررسی قرار گیرد. در این خصوص دو دیدگاه ارائه شده است که اولی با رویکردی خوشبینانه بر نقش وحدتبخش تلویزیونهای ماهوارهای و دومی بر نقش مخرب آنها تأکید دارد. برآیند این مناقشات استفاده کارآمد از این رسانه است. راهاندازی شبکههای ماهوارهای اسلامی بر مبنای ایدئولوژی اسلامی و چهارچوب اخلاق و ارزشهای دینی میتواند ضمن تأمین نیازهای معنوی مخاطبان مسلمان، باعث شکلگیری آرمانهای مشترک در بین ملل اسلامی شود و به ارتباط آنها و درک متقابل یکدیگر کمک کند. این شبکهها همچنین میتوانند زمینة ارتباط اقلیتها و مهاجران مسلمان را در دیگر کشورها با امت اسلامی فراهم آورند و در اصلاح تصویر تحریف شده مسلمانان در جهان نقش مؤثری ایفا کنند.
"
"مقالة حاضر تلاشی است برای تبیین نحوة حضور دین در متن فعالیتهای رسانهای. این مقاله به دو بخش نظری و عملی تقسیم شده است.
در بخش نخست پس از تعریف انواع هنجارها و ارزشها و اهمیت وجود آنها در جامعه، هنجارهای دینی مهمترین مجموعة ارزشی یک جامعه شناخته شده است. سپس شرحی از خصوصیات یک رسانة دینی در جامعة اسلامی آمده است. در این بخش نشان داده میشود که اگر رسانهای فعالیتهای خود را بر اساس اهداف الهی و نظام سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی اسلام تنظیم کند میتواند از غلبة سودپرستی، جمود فکری و ساخت تودههای انبوه بیهدف در جامعه جلوگیری کرده و بر کیفیت اطلاعرسانی، ایجاد و حفظ انسجام فرهنگی و اجتماعی و تربیت انسان مختار، مسئول و رشد یافته تأکید کند.
بخش دوم مقاله به برخی از احکام مورد استفاده در جریان برنامهسازی اختصاص دارد و طی آن نظر علما و مراجع تقلید دربارة موضوعاتی چون: نحوة استفادة بازیگران زن از کلاه گیس در فیلمها، نگاه مرد به زن نامحرم، نگاه به عکس و فیلم زن نامحرم، ابراز احساسات زنان و مردان نامحرم در فیلمها، بازیگری در نقش معصومان، بازی در نقش جنس مخالف، همکاری و اختلاط بازیگران و دستاندرکاران زن و مرد در فعالیت رسانهای، چهرهپردازی بازیگر توسط نامحرم، تقلید صدای جنس مخالف، شبیه کردن خود به کفار و فیلمبرداری از کارهای حرام و نمایش آنها بیان میشود.
"
"کودکان از جمله مهمترین بینندگان برنامههای تلویزیونی هستند. تأثیر برنامههای این رسانه بر جنبههای مختلف اجتماعی، فرهنگی و روانی کودکان غیرقابل انکار است به گونهای که نمیتوان نسبت به تأثیر برنامههای تلویزیونی بر آنها بیتوجه بود. از جمله موارد قابل توجه در این زمینه نقش برنامههای تلویزیونی در باورهای دینی کودکان است. در این مقاله با استفاده از روش پژوهش اسنادی ـ تاریخی و با توجه به فرایند تحول مفاهیم اخلاقی و مذهبی کوشش شده است معیارها و پیشنهادهایی برای متناسب ساختن برنامههای تلویزیونی با میزان درک و فهم کودکان ارائه شود. به منظور دستیابی به این هدف، پاسخ به سؤالهایی دربارة ویژگیهای روانشناختی دینی کودکان و همچنین یافتن محتوا و قالبهای مناسب ارائه پیام دینی به کودکان مورد توجه قرار گرفته است. یافتههای پژوهش نشان میدهد:
ـ در زمینه شکلگیری مفاهیم اخلاقی، نوعی هماهنگی بین مراتب تحول و رشد کودک وجود دارد. به عبارت دیگر، آموزش اخلاقی و دینی کودک در مراحل پایین عینی است در حالی که در مراتب بالا تابع مفاهیم انتزاعی است.
ـ تکرار پیام، برانگیختن عواطف و احساسات، در نظر گرفتن ویژگیهای زبانی، همانندسازی و موضعیابی اصولی هستند که برای ساخت برنامههای مذهبی خاص کودکان باید مورد توجه قرار گیرند تا آنان بتوانند محتوای پیامهای دینی را به خوبی درک کنند.
"
"تلویزیون را باید عامل مذهبی برای بخش وسیعی از جمعیت استرالیایی دانست. این فرض به سه شکل بررسی میشود که عبارتند از: شکل اجرای اعمال یا نظام عبادت یا مناسک؛ شکل جامعهشناختی یا نظام روابط اجتماعی و شکل نظری یا نظام اعتقادات یا فلسفی.
از نظر بیان عملی و شکل اجرای اعمال یا نظام مناسک و عبادت، مناسک زیادی وجود دارد که با کاربرد رسانهها پیوند دارند، اما ماهیت مناسکی تلویزیون در جامعة مدرن بیشتر از دیگران شناخته شده است و این شکلی از وفاداری است که تلویزیون توانسته است از طرفداران خود طلب کند و شاید فراگیرتر از هر پدیده اجتماعی دیگری در تاریخ انسان باشد.
در بیان جامعهشناختی یا نظام روابط اجتماعی و شکل نظری یا نظام اعتقادات و مربوطسازی معناداری با محیط (شکل فلسفی) نیز رسانهها حافظ وضع موجودند. عملکرد سنتی مذهب ایجاد نظامی از کنشهای متقابل اجتماعی معنادار، به ویژه در زمینة تعریف تابوها و تقویت رسومی است که بدون آنها سازمان اجتماعی متلاشی میشود. رسانهها و تلویزیون به ویژه، میکوشند با ایجاد بنیانی برای اعتقاد مشترک همچون ایمان و مذهب سنتی عمل کنند. به این ترتیب، رسانههای جمعی با کاربریها و محتواهای مشخص به جزیی مهم از نظامهای عقیدتی تبدیل میشوند.
"
"این مقاله گزارشی پیرامون وضعیت سینما و برنامههای مستند تلویزیونی با مضمون دینی است. در این مقاله ضمن ارائه توضیحاتی در مورد رویکرد دینی رسانه به ویژه در قالب ساخت برنامههای مستند تلاش شده است تا در گفتگو با تنی چند از مستندسازان عرصة سینما و تلویزیون ایران این موضوع مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار گیرد. در ضمن این مصاحبه، به سؤالاتی از قبیل چیستی مستند، جایگاه مستند با مضمون دینی، چگونگی طرح آن در قاب تلویزیون و اوضاع فعلی و آینده این مقوله پاسخ داده شده است، بیان تجربیات فعالان این عرصه دست کم میتواند به ترسیم خطوط وضعیت کنونی مستند با مضمون دینی کمک کند و نارساییهای موجود را باز شناساند. همچنین با طرح مباحث نظری پیرامون سینمای مستند، مستند با مضمون دینی، رسانة دینی تلاش شده است تا فضای کلی بحث اندکی روشنتر شود.
"