مطلب پیش رو گفتگویی است درباره «کودک، تلویزیون و خشونت»، که باتوجه به ویژگی این شماره از فصلنامه- کودک و تلویزیون- توسط آقای علیرضا پویا و آقای دکتر یوسف کریمی از استادان محترم دانشکده روان شناسی و علوم تربیتی دانشگاه علامه طباطبایی صورت گرفته است؛ و طی آن درباره تاثیر تلویزیون، این رسانه پرقدرت و خشونت ناشی از آن، برکودکان به بحث و تبادل نظر پرداخته شده است.
مطلب پیش رو، پرسش و پاسخ درباره تحقیقی است که با عنوان فوق درسال 1377 در امور مطالعات مرکز تحقیقات صداوسیما صورت گرفته است. مجری این طرح سرکار خانم دکتر پریرخ دادستان بودهاند و سرکار خانم علیشاهی نورانی، آقای محمود احمدی نژاد و آقای محمدرضا رضایی بایندر، از مرکز تحقیقات، باایشان همکاری کردهاند.
به لحاظ اهمیت موضوع و ویژگی این شماره از فصلنامه، تصمیم گرفته شد تا حول محور تحقیق انجام شده، سوالاتی را به صورت کتبی خدمت خانم دکتر دادستان ارائه دهیم تا ایشان هم با پاسخهای کارشناسانه خود راهگشای مسیری باشند که حول آن - تاثیر تلویزیون بر کودکان - نگرانیهای جهانی به وجود آمده است.
سرکار خانم دکتر دادستان، دارای درجه دکتری از دانشگاه ژنو(سوئیس) در رشته روان شناسی ژنتیک و بالینی هستند و سالها به عنوان استاد دانشگاه تهران،مدیر دفتر تحقیقات روان شناسی و علوم تربیتی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران جنوب و مدرس دانشگاه تربیت مدرس در این حوزه فعالیت کردهاند. گفتنی است کتاب «روان شناسی مرضی تحولی» ایشان برنده جایزه کتاب سال 1370 وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی شده است.
امیدواریم که این پرسش و پاسخ بتواند ضمن پاسخگویی به سؤالات موجود تاحدی در رفع نگرانیهای والدین و مربیان کودکان و نوجوانان و دست اندرکاران رسانه ها موثر و همچنین راهگشای مسیرهای تحقیق در این حوزه باشد.
متن پیش رو چکیدهای است از کتاب «مواظب آنچه کودکانتان میبینند باشید»که توسط سه تن از پژوهشگران و صاحبنظران «مرکزتحقیقات مخاطبین رادیو و تلویزیون سوئد» به رشته تحریر درآمده است و نظر به اهمیت ارتباط موضوعی آن با این شماره از فصلنامه، تقدیم میگردد
کارشناسان و متخصصان رسانه ها چندین دهه است که به شناخت اثرات تلویزیون برکودکان و نوجوانان روی آوردهاند و به طور طبیعی،روش پژوهشی آنان از روشهای بررسی اثرات فیلمهای سینمایی چندان متفاوت نبوده است. این امر،شاید از نبود شناخت کافی در مورد صفحه کوچک تلویزیون، یعنی {درواقع}در مورد یکی از اعضای خانواده بوده است. بهطورمثال، قبل از طرح مسئله اثرات تلویزیون، در اواخر سال (1940) صدها بررسی درباره اثرات سینما به عمل آمده بود، بهطوری که به یقین میتوان مدعی شد هر مسئله مهمی که روی کودکان و نوجوانان به صورت یک تاثیر تلویزیونی جلوهگر میشود، قبلا در مورد سینما و فیلم شناسایی شده است. ازجمله این پژوهشها میتوان به مطالعات گروه تحقیقاتی پین فوند اشاره کرد که در سالهای بعداز 1930 اثرات سینما را در ایجاد نیازها، سرگرمیها و کسب آگاهیها، تحریک پرخاشگریها، رابطه با جرایم مختلف، ناسازگاریهای ذهنی و... بررسی کردند و زمینه پژوهشهای بسیاری را در خصوص تلویزیون فراهم آوردند.
براساس تحقیقی پیمایشی، که شرکت ملی تلویزیون ژاپن(ان-اچ-کی)درسال 1979 انجام دادهاست،کودکان بین سنین دوتاچهارسال بهطور میانگین روزانه 3 ساعت تلویزیون تماشا میکنند و براساس همین تحقیق در تابستانها این میزان نیم ساعت کاهش مییابد.البته دراین بین کودکانی هم هستند که حتی 8 ساعت در روز تلویزیون تماشا میکنند.
درپی بردن به ویژگیها و ماهیت یک جامعه،همانند یک فرد، هیچ سند، مدرک، آمار و ارقام و یا اندازهگیریهای عینی ای هرگز قابل قیاس با ملاحظه و دید اجمالی و شهود نیست(آدن 1962).
تماشای تلویزیون و مطالعه آزاد، ریشه در زندگی خانوادگی دارد. این فعالیتها با رشته محکمی به محیط خانوادگی کودکان پیوند میخورد و با آن تثبیت و ارزیابی میشود. از این رو، راههای نزدیک شدن کودک به رسانه، ارتباط ناگسستنی با پیچیدگی رابطه خانواده و رسانه دارد. بنابراین، تحقیقات درباره چگونگی استفاده از تلویزیون و فعالیتهای مطالعاتی باید در محیط طبیعی آن انجام پذیرد.
رادیو و تلویزیون به عنوان مهمترین وسیله ارتباط جمعی که میتواند در بین تمام اقشار جامعه نفوذ کند، مهمترین وسیله تبلیغات نیز به شمار میرود. بادرنظر گرفتن جمعیت بیسواد جهان، که درصد عظیمی را شامل میشوند و همچنین جمعیت خردسالان جهان، که فقط از رادیو و تلویزیون میتوانند استفاده کنند، به اهمیت این وسایل ارتباط جمعی بیشتر پی میبریم. به رغم دیدگاههای مثبت و منفی موجود در مورد پخش آگهیهای تبلیغات تجاری از تلویزیون، تلویزیونهای دنیا (چه دولتی و چه خصوصی) از پخش آگهیهای تبلیغات تجاری ناگزیرند، چون همه یا بخشی از هزینههای تولید و پخش برنامه ها از این طریق به دست میآید، در ایران بعداز انقلاب اسلامی، از سال 1373 به بعد بخشی از هزینه های سازمان صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران از طریق پخش آگهیهای تبلیغاتی تامین میشود.
اگر میشد سری به خانواده های دهه 1940 امریکا بزنیم، میدیدیم که تنها تعداد محدودی از خانواده های مرفه(ثروتمند)، دارای تلویزیون بودند، اما امروزه پیش از 90 درصد خانواده های امریکایی حداقل یک دستگاه و بسیاری هم بیش از یک دستگاه تلویزیون دارند. در سالنهای نشیمن و جمعی موسسات دانشجویی نیز تلویزیون وجود دارد، در اتاقهای بیمارستانها برای بیماران تلویزیون تعبیه کردهاند و همچنین در مسافرخانه های بین راهی و هتلها نیز تلویزیونهایی وجود دارد که با پرداخت مقدار وجهی، ازطریق کانالهای ویژه،فیلم سینمایی پخش میکنند.
مطالعات در مورد زمان تماشای برنامه های تلویزیونی توسط افراد سنین مختلف نشان میدهد که حتی نوزادان هم روزانه حدود نیم ساعت در معرض تماشای تلویزیون قرار میگیرند. کودکان سنین چهار تا شش سال به طور متوسط حدود دو ساعت و نیم تلویزیون تماشا میکنند.
متن حاضر برگرفته از سخنرانی استفن لویس جانشین مدیر اجرایی یونیسف در جولای 1996 است که به دلیل نکات حائز اهمیت آن در حوزه کودک و رسانه - معاهده حقوق کودک - از نظرتان میگذرد
تلویزیون جزء لاینفک زندگی خانواده ها و کودکان است. محیط تلویزیون طی ده سال گذشته دچار تحول سریع و بیسابقهای شده است.طیف تاثیرات بالقوهای که تلویزیون میتواند بر بینندگان جوان خود به جا بگذارد،با گسترده شدن برنامه های این رسانه وسیع تر شده است.
به دنبال افزایش رقابت در بازار تلویزیون و تعدد کانالهای در دسترس برای بینندگان، نظارت بر تولیدات رادیو و تلویزیون دشوارتر شده است.پیشرفتهای فن آورانه در صنعت ارتباطات و عجین شدن تلویزیون با رایانه، دقیقا نیاز به کنترل هرچه بیشتر برنامه های دریافتی مصرف کنندگان را ضروری میسازد.
زمانه واقعا تغییر کرده است. تاهمین یکی دو نسل پیش، شماراندکی از کودکان با چشمان خود شاهد تصویر شخصی بودند که مورد اصابت گلوله، ضربات کارد، انفجار یا تجاوز قرار میگرفت. اما امروزه اکثر کودکان هرروز چنین خشونتی را اغلب باتمام جزئیات هولناکش روی صفحه تلویزیون میبینند. برآوردشده است که یک کودک معمولی آمریکایی تا هیجده سالگی شاهد 18000 قتل ساختگی در تلویزیون است.
در مورد تاثیراتی که مشاهده عمومی تصاویر خشونت آمیز درپی دارد، هنوز اختلاف نظریه های عمیقی وجود دارد. چندین مورد خاص جنایت خشونت بار وجود داشته است که ظاهرا از فیلمها الهام گرفته شدهاند. در عین حال هیچ توافق کلی درخصوص تاثیر وسیعتر و سریعتر خشونت رسانه ها بر رفتار تهاجمی یا خشونت آمیز بینندگان کودک وجود ندارد زیرا یافته های پژوهشی تاکنون متناقض بودهاند.
وقتی علاءالدین با خوشحالی تمام به غولی که از چراغ جادویش بیرون آمده بود فرمان میداد تا آرزوهایش را برآورده سازد، هرگز به ذهنش خطور نمیکرد که روزگاری همه کودکان و نوجوانان دنیا چراغ جادویی داشته باشند که غولهای درون آن به طور شبانهروزی میکوشند تا به رویاها و آروزهای پیدا و نهان آن جامه عمل بپوشانند. این چراغ جادو که هدیهای از کهکشان مارکنی برای بچه های کهکشان راهشیری و ساکنان کره زمین است تلویزیون نام دارد که در نیمه قرن بیستم به دستشان رسیده است و به تناسب شکلش، به جعبه جادویی نیز شهرت یافته است.
گویا چراغ جادویی قرن بیستم، در پایان عمر این قرن هرچه غول هنرآفرین دارد به کارانداخته است تا با نمایش معجزاتی بمراتب شگفتآورتر از گذشته، حیات و میهمانی خویش را در قرن بعدی نیز حفظ کند.
کودکان از بدو تولد آماده تقلیدند. تحقیقات نشان میدهند که نوزادان چندساعت پس از تولد، یعنی پیش از آنکه بدانند چهرههایشان چه ویژگیهایی دارد، میتوانند حالات چهره بزرگسالان را تقلید کنند. این غریزه برای کودکی که باید در فاصله کوتاهی رفتارهای زیادی را بیاموزد، نعمتی بزرگ محسوب میشود.
اما غریزهای ندارند که به آنها بگوید چه رفتارهایی را باید تقلید کنند. آنها همه چیز، ازجمله رفتار های مخرب و ضد اجتماعی را تقلید میکنند. درهمین جا این فکر به ذهن ما خطور میکند که کودکان چهارده ماهه نیز رفتارهایی را که در تلویزیون به نمایش درمیآیند، مشاهده میکنند و به ذهن خود میسپارند.
«فرانکشتین باید نابود شود- تعقیب هیولای خشونت تلویزیونی»
صحنه چنین است:
«باگزبانی»و«دافی اردک» و گروهی از شخصیتهایی دیگر نقاشی متحرک در صحنهای جمع هستند.
«باگزبانی» به ارتکاب خیانت متهم شده است و گروهی قصد مجازات او را دارند. ازهمین حالا به شما توصیه میکنم که اگر تحمل تماشای کله «دافی اردک» را که مثل فرفره به دور گردنش میچرخد و همین طور طاقت بقیه قضایا را ندارید از خواندن متن دست بکشید. زیرا این مطالب، برای گروه ویژهای است:آن خرابکاران شیطانی صفتی که میخواهند جوانان معصوم آمریکایی را با نمایش خشونت در تلویزیون نابود کنند!
این مقاله برگرفته از پژوهشی است که در زمینه نظرکودکان و نوجوانان 7 تا 15 ساله تهرانی، درباره مجموعه های کارتونی و غیرکارتونی برنامه های کودک و نوجوان تلویزیون، در امور سنجش برنامهای«مرکز تحقیقات، مطالعات و سنجش برنامهای صدا و سیما» صورت گرفته است.
هدف کلی آن دستیابی به دیدگاه مخاطبان اصلی این مجموعه ها در مورد کم و کیف آن، در دوره زمانی قبل از اجرای پژوهش(11/4/76)، یعنی بهار سال 76 بوده است.
گزارشی از کمیته حقوق کودک در سازمان ملل ه منظور بحث عمومی درباره موضوع«کودکان و رسانه ها»در هفتم اکتبر 1996 کمیته حقوق کودک در سازمان ملل جلسهای تشکیل داد، که طی آن از نمایندگان تشکیلات، هیئتها و نمایندگان ویژه سازمان ملل، سایر هیئتهای ذیصلاح از قبیل سازمانهای غیردولتی، نمایندگی از رسانه ها، موسسات علمی و تحقیقاتی و کودکان، دعوت شده بود تا ضمن بحث و تبادل نظر درباره موضوع یاد شده، دیدگاههای کارشناسان نیز مطرح گردد.
در تحقیقات رسانهای آنچنان که به مقوله پرخاشگری در برنامه های تلویزیون توجه شده،به ترس و وحشت و اضطراب ناشی از برنامه های تلویزیون پرداخته نشده است؛ در صورتی که به نظر من این مبحث از اهمیت خاصی برخوردار است و بسیاری از کودکان خصوصا خردسالان را تحت تاثیر خود قرار میدهد. در این مقاله گزیدهای از نتایج دو تحقیق که در قالب برنامه تحقیقاتی میزگرد رسانهای در دانشگاه لاندسوئد به اجرا درآمدهاست،ارائه میشود. در این دو تحقیق،نمونهها، کودک متولد سال 1969 درطول مدت بیست سال پیگیری شدند که در اینجا نتایج مربوط به هفت سالگی تا هفده سالگی آنان مورد استفاده قرار گرفتهاست.دراین دوره دهساله(یعنی از سال 1975 تا 1985)با این کودکان پنج بار مصاحبه شد. درهردو تحقیق،همزمان با این مصاحبهها، مصاحبههایی نیز با والدین آنان صورت گرفت و یا از آنها خواسته شد به پرسشنامه هایی که با پست برای آنها ارسال شده بود، پاسخ دهند.برای آن که پاسخهای خود انگیختهای از کودکان دریافت کرده باشیم نخست از آنها پرسیدیم:«آیا برنامهای وجود دارد که از آن متنفر باشید؟»
دومین اجلاس جهانی«تلویزیون برای کودکان»، از نهم تا سیزدهم مارس 1998 در لندن، بیش از 1300 گوینده رادیو تلویزیونی، تهیه کننده، نویسنده، سیاستگذار، تنظیم کننده، معلم، پژوهشگر و مصرف کنندگان مختلفی را از 74 کشور جهان به خود جلب کرد، که ریاست این اجلاس به عهده آناهوم، مدیر برنامه های کودکان تلویزیون بیبیسی،بود.