دیدگاههای متفاوت و گاه متعارضی درباره تاثیرپذیری مخاطبان از مطالب سیاسی رسانهها وجود دارد. نویسنده دراین مقاله کوشیدهاست تا مبانی نظری این اختلاف دیدگاهها و جابهجایی های عمده روش شناختی را در بررسی تاثیرپذیری مخاطبان از مطالب سیاسی رسانهها تبیین کند.
همواره محققان به این پرسش اندیشیدهاند که چه عواملی سبب شده است تا بحث درباره تاثیرپذیری مخاطبان از رسانهها چنین طولانی و دنبالهدار شود و نتایجی گاه متضاد و در تعارض کامل با یکدیگر به دنبال داشته باشد.
برخی از دیدگاهها علت این تعارضات را در استفاده پژوهشگران از نظریههائی میدانند که بر پایه روشهای تحقیق نامناسب شکل گرفتهاند و راه حل این تعارضات را دستیابی به نظریهای جامع با به کارگیری روشهای فراگیرتر میدانند. راه حلی که پیش روی همه محققان علوم اجتماعی قرار داشتهاست اما با موفقیت و پیشرفت بسیار کمی همراه بودهاست. از این رو به نظر میرسد که نگاه تردیدآمیز تاثیر رسانهها بر مخاطب ریشهای عمیقتر از این داشته باشد که کشف آن تنها در سایه توجه به ملاحظات فرهنگی، ایدئولوژیکی و فنی میسر میگردد.