هدف این مقاله، طبق گفته مولف آن، بررسی تصور و درک نهادی از مخاطب است. بررسی مخاطبان از دو بعد برداشت و شناخت آنان از رسانهها و طرز تلقی برخی از کارکنان رسانهها مانند ژورنالیستها و تولیدکنندگان از عموم مردم، صورت گرفته است. مولف براین باور است که تصورات رسانهها از مخاطب نقش مهمی در تولید برنامههای داستانی دارد. باتوجه به ناهمسانی مخاطبان امروزی، یکی از راههای بهدست آوردن این تصورات ناهمسان، استفاده از گروه تولید جمعی است که در تولیدات سمعی و بصری بسیار رایج است. مولف در ادامه، براهمیت شناخت مخاطب تاکید کرده و به بررسی تحقیقات انجام شده دراین زمینه میپردازد. وی چنین نتیجهگیری میکند که مطالعات و بررسیهای مختلف مانند تلویزیون بهدست خواهد داد. نکتهاین است که هرکس از مخاطبان تصورخاص خود را دارد.
دانشگاهیان برمبنای روش شناختی و دیگر گفتمانهای علمی، و موسسههای رسانهای بر مبنای اهداف سازمانی خود به مخاطب میاندیشند.