مقالات
حوزه های تخصصی:
زمینه: بر خلاف موفقیت ، شکست و پیامدهای آن همواره کمتر مورد توجه پژوهشگران کارآفرینی قرار گرفته است. شکست علاوه بر چالش های اجتماعی و روانی برای کارآفرینان، می تواند حامل دستاوردهایی نیز برای آنان باشد. در مجموع، این فرآیندهای اجتماعی و روانشناختی پس از شکست و چگونگی تعامل و برهم کنش عوامل گوناگون با یکدیگر در این فرآیند، کم تر بررسی شده و کمبود پژوهش های میدانی در این زمینه مورد اذعان مطالعات پیشین است. هدف: هدف پژوهش حاضر، تدوین مدل فرآیندهای اجتماعی و روانشناختی پس از شکست در کارآفرینان ایرانی است. روش: پژوهش حاضر، از نظر هدف کاربردی و از نظر روش روایتی است. جامعه آماری، کارآفرینان ایرانی داخل کشور بودند که در سال های 1399 و 1400 دچار شکست شده بودند. افراد نمونه آماری به روش هدفمند انتخاب شدند. حجم نمونه بر اساس اشباع نظری داده ها تعیین شد و از مصاحبه نیمه ساختاریافته جهت گردآوری داده های میدانی استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده های به دست آمده از مصاحبه ها، با استفاده از روش نظریه برخاسته از داده ها انجام شد. یافته ها: بر اساس مدل نهایی، فرآیندهای اجتماعی و روانشناختی پس از شکست شامل مقوله های اصلی زیر هستند: عوامل فردی، عوامل نهادی، سوگیری های شناختی، هزینه های شکست، راهبردهای مقابله، واکنش های اجتماعی-روانشناختی، عوامل مداخله گر و دستاوردهای مثبت. نتیجه گیری: مهم ترین کاربرد این پژوهش برای کارآفرینان، شناسایی راهبردهای مقابله (شامل راهبردهای بازیابی روانی و حفاظت از نفس) برای کاهش هزینه های روانشناختی و راهبردهای مدیریت تصویرپردازی ذهنی (شامل کنار کشیدن، پنهان کردن، حساسیت زدایی و مکانیسم جبران) برای کاهش هزینه های اجتماعی شکست بوده است. کاربرد آن برای سیاستگذاران نیز، ضرورت گسترش فرهنگ کارآفرینی و بازنگری در قوانین ورشکستگی به منظور کاهش هزینه های شکست برای کارآفرینان می باشد.
بررسی رابطه تحول من با علائم مختلف روان تنی با استفاده از روش کشف قواعد انجمنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: دسته بندی علائم روان تنی یکی از چالش های همیشگی برای پژوهشگران این حیطه بوده است به گونه ای که دسته بندی های بسیار متفاوتی از این علائم به دست آمده است. با این حال، تاکنون رابطه عوامل زمینه ساز روانی با علائم مختلف روان تنی مورد بررسی قرار نگرفته است. این مسئله، پژوهش و درمان این اختلالات را با چالش مواجه ساخته است و جهت شناخت و درمان بهتر این علائم، باید رابطه هر گروه از علامت ها با علل روانشناختی روشن شود. هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه تحول من با علائم مختلف روان تنی با استفاده از روش کشف قواعد انجمنی انجام شد. روش: پژوهش حاضر از نوع اکتشافی است که در آن، روابط بین سطوح مختلف تحول من و علائم متفاوت جسمانی بررسی شد. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل افراد ساکن در شهر تهران بود. 440 نفر به وسیله روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. برای جمع آوری اطلاعات از چک لیست علائم بدنی (لاکورت و همکاران، 2013) و آزمون جملات ناتمام واشنگتن (لووینگر، 1966) استفاده شد. در نهایت، داده ها به روش کشف قواعد انجمنی و با استفاده از نرم افزار پایتون و آزمون تحلیل واریانس چند راهه تحلیل شدند. یافته ها: کشف قواعد انجمنی نشان داد در سطوح بالای تحول من، علائم روان تنی مشاهده نمی شود، درحالی که در سطوح متوسط تحول من، تمام علائم روان تنی به شکل معنی داری وجود دارد. همچنین در سطوح بسیار پایین تحول من، فقط علائم گوارشی مشاهده می شود (Lift>1). نتیجه گیری: این نتایج حاکی از این است که گروه های مختلف علائم جسمانی با یکدیگر تفاوت کیفی دارند و برای پژوهش و درمان این علائم باید این تفاوت را در نظر داشت. شیوع بالاتر علائم گوارشی در سطوح پایین تحول من، می تواند در تأیید نظریه بدکارکردی محور مغز-روده در اختلالات شدید روانشناختی باشد و برای درمان های روانشناختی و پزشکی باید این تفاوت در نظر گرفته شود و برای کودکان و افراد با سطح تحولی پایین تر در ابتلا به علائم گوارشی، علاوه بر درمان های روانی و روان پزشکی مداخلاتی جهت بهبود میکروبیوم روده صورت گیرد.
بررسی روابط ساختاری کارکردهای اجرایی با رفتار مخاطره آمیز در کودکان دارای کمبود توجه/فزون کنشی با میانجی گری بد رفتاری روانشناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: رفتارهای مخاطره آمیز در افراد دارای کمبود توجه/فزون کنشی ناشی از تکانشگری آن ها است. بنابراین بررسی متغیرهای مؤثر در بروز رفتارهای مخاطره آمیز در این افراد یک ضرورت اجتناب ناپذیر است. هدف: این پژوهش با هدف بررسی روابط ساختاری کارکردهای اجرایی با رفتار مخاطره آمیز در کودکان دارای کمبود توجه/فزون کنشی با میانجی گری بدرفتاری روانشناختی انجام شد. روش: روش پژوهش توصیفی-همبستگی است. جامعه آماری این پژوهش را تمامی کودکان 8 تا 12 سال شهر تهران تشکیل می دادند. نمونه پژوهش 316 نفر از کودکان دارای کمبود توجه/ فزون کنشی شهر تهران مراجعه کننده به کلینیک های روان پزشکی بود که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. برای جمع آوری داده های پژوهش از بدرفتاری روانشناختی (فیدل، 1989)، مقیاس خطرپذیری (آیبرگ و پینگوس، 1999) و کارکردهای اجرایی (کولیج و وان، 2001) استفاده شد. جهت ارزیابی الگوی پیشنهادی از مدل سازی معادلات ساختاری با استفاده از AMOS ویراست 24 و SPSS نسخه 27 استفاده شد. یافته ها: نتایج حاصل از ضریب همبستگی نشان داد که بین کارکردهای اجرایی با بدرفتاری روانشناختی و رفتارهای مخاطره آمیز رابطه منفی وجود دارد (0/05 ≥P). یافته ها حاکی از برازش مناسب الگوی پیشنهادی با داده هاست. نتایج حاصل از الگوی ساختاری نشان داد که 18 درصد از واریانس بدرفتاری روانشناختی توسط کارکردهای اجرایی و 59 درصد از واریانس رفتار مخاطره آمیز توسط کارکردهای اجرای و بدرفتاری روانشناختی تبیین می شود. نتیجه گیری: با توجه به یافته های به دست آمده می توان نتیجه گرفت که رفتارهای مخاطره آمیز در کودکان ADHD متأثر از کارکردهای اجرایی می باشد و نقش بدرفتاری روانشناختی در این ارتباط و بروز رفتارهای مخاطره آمیز نیاز به مداخلات روانشناختی دارد.
بررسی اثربخشی بسته آموزشی فرزندپروری مبتنی بر نظریه خودتعیین گری بر خودکارآمدی والدگری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: خودکارآمدی والدین به عنوان عاملی مهم در کاهش اختلالات تربیتی و شخصیتی کودکان تحت تأثیر عوامل مختلفی قرار می گیرد که از جمله آن ها سبک های فرزند پروری است. تاکنون مطالعه ای پیرامون تأثیر آموزش فرزندپروری مبتنی بر نظریه خودتعیین گری بر خودکارآمدی والدین انجام نشده است. هدف: هدف این مطالعه بررسی اثربخشی بسته آموزشی فرزندپروری مبتنی بر نظریه خودتعیین گری بر خودکارآمدی والدگری است. روش: پژوهش پیشِ رو بر اساس نوع داده ترکیبی کمّی و کیفی، از حیث زمان آینده نگر و بر اساس هدف در رسته پژوهش های آمیخته اکتشافی بود. ابتدا بسته آموزشی فرزندپروری مبتنی بر نظریه خودتعیین گری، تدوین و پس از تأیید روایی و اعتبار نزد کارشناسان، به منظور بررسی اثربخشی آن برخودکارآمدی والدگری، 40 نفر از والدین کودکان دارای فرزند 7 تا 11 سال شهرستان دماوند به روش نمونه گیری هدفمند و در دو گروه آزمایش و گواه گمارده شدند و مقیاس خودکارآمدی والدگری (دومکا، 1996) را در مرحله پیش آزمون و پس آزمون تکمیل کردند. یافته ها: نتایج بررسی کمی پرسشنامه با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس تک متغیری توسط نرم افزار SPSS نشان می دهد که مقدار F (01/0 P<،21/14 =1F) برای اثر متغیر مستقل (گروه) بر نمره خودکارآمدی والدگری به لحاظ آماری معنادار بوده و خودکارآمدی والدگری مادرانی که تحت مداخله بسته تدوین شده آموزشی فرزندپروری مبتنی بر نظریه خودتعیین گری قرار گرفته اند از والدین گروه گواه بیشتر است و اندازه اثر آن 33 درصد می باشد. نتیجه گیری: همسو با پژوهش های گذشته، مشخص شد که استفاده از خودتعیین گری در امر فرزندپروری، خودکارآمدی والدین را در عرصه تربیت صحیح فرزندان ارتقاء می دهد و می توان پرسشنامه خودکارآمدی دومکا را در بررسی خانواده ها مورد استفاده قرار داد
کاوش تجربیات زیسته هیجانی بیماران مبتلا به اختلال میگرن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: سردرد میگرن بیماری ناتوان کننده ای است که عوارض و محدودیت های بسیاری برای مبتلایان به همراه دارد. از آنجایی که این بیماری جزو اختلالات روان تنی محسوب می شود بنابراین چگونگی تجربه بیماری و ادراک آن می تواند بر سیر بیماری مؤثر باشد. هدف: پژوهش حاضر با هدف کاوش تجارب زیسته هیجانی بیماران مبتلا به اختلال میگرن انجام شد. روش: رویکرد این پژوهش کیفی و روش آن پدیدارشناسی از نوع توصیفی بود بدین منظور از بین افراد مبتلا مراجعه کننده به کلینیک های پزشکی و روان پزشکی شهر اصفهان در سال 1400 به صورت هدفمند از نوع در دسترس 20 نفر پس از احراز شرایط ورود به پژوهش انتخاب شدند و تحت مصاحبه عمیق قرار گرفتند مصاحبه ها تا زمان اشباع اطلاعات ادامه داشت و به وسیله ضبط صوت ثبت گردید و در انتها از طریق راهبرد چندمرحله ای جیورجی (2003) مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها: یافته های پژوهش حاکی از دستیابی به 3 مضمون کلی (10 زیرمضمون) شامل؛ نمی دانم با چه روبرو هستم و با آن چه کنم؟ (آگاهی، اعتباربخشی و تجربه هیجانات)، درونم چه خبر است؟ (خود تخریب کننده، نگران کننده، متوقع و ترمیم کننده)، و چه چیز مسیر بودنم را هدایت می کند؟ (هدایت گرهای شناختی، احساسی و فیزیولوژیکی) بود. نتیجه گیری: یافته های پژوهشی نشان داد که افراد مبتلا به سردرد میگرن در تجربه و پردازش هیجان های خود با مشکل مواجه اند و دچار نگرانی و خودسرزنشی می گردند که این خود رفتار آنان نسبت به بیماریشان را هدایت می کند بنابراین می توان با تمرکز بر موانع تجربه هیجانی شان چرخه رفتاری آنان تسبت به بیماریشان را تغییر داد و از این طریق میزان عود سردردهایشان را کاهش داد
بررسی اثربخشی به کارگیری راهبردهای جبرانی مبتنی بر پردازش شناختی نارساخوانان بر روی درک متن، دقت و سرعت خواندن در کودکان فارسی زبان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: نارساخوانی یک مشکل پیش بینی نشده ی عصب شناختی است. یکی از مؤلفه ها ی زبانی برای نارساخوانان، استفاده از راهبردهای جبرانی است. با اینکه به کارگیری روش های واج شناختی در بهبود خواندن در میان پژوهش های فارسی زبان بسیار است اما راهبردهای جبرانی در زبان فارسی چندان مورد توجه نبوده است. از اینرو بررسی و به کارگیری این راهبردهای زبانی در زبان فارسی یکی از ضروریات طراحی روش های بهبودبخشی در نارساخوانان است که مطالعات اندکی به آن پرداخته است. هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی به کارگیری راهبردهای جبرانی شناختی مبتنی بر پردازش خاص نارساخوانی بر روی درک متن، دقت و سرعت خواندن در کودکان فارسی زبان بود. روش: روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون - پس آزمون بود. جامعه ی آماری پژوهش حاضر تمامی دانش آموزان پایه ی دوم دبستان نارساخوان شهر سمنان در سال 1402 بود که از آن نمونه ای به روش خوشه ای تصادفی انتخاب شد. در مجموع 31 نفر برای نمونه انتخاب شدند. ابزار پژوهش آزمون ادراک بینایی (فراستیگ، 1996) و آزمون خواندن (شیرازی و نیلی پور، 1380) و آزمون محقق ساخته بود و از پروتکل آموزشی (کلارک ولیون، 2011) استفاده شد. برای تحلیل داده ها از آزمون تحلیل کوورایانس چندمتغیری در نرم افزار SPSS نسخه 26 استفاده شد. یافته ها: بررسی کوواریانس سطوح ادراک بینایی (بالا - متوسط) بر نمرات پس آزمون گروه آموزش دیده به روش جبرانی نشان می دهد که تأثیر ادراک بینایی بر کاهش خطای خواندن و همچنین طول زمان خواندن با توجه به سطح معنی داری پایین تر از 05/0 اثربخش است. نتیجه گیری: باتوجه به یافته های حاصل از این پژوهش می توان استنباط کرد که به کارگیری روش های جبرانی و واج شناختی در کنار هم می تواند به بهبودبخشی دقت، سرعت و درک متن نارساخوانان کمک کند؛ بنابراین برای بهبودبخشی مؤلفه های خواندن در نارساخوانان باید توانایی های متفاوت شناختی و راهبردهای جبرانی مورد استفاده در آنان را شناخته و به کار گرفته شود.
طراحی محیط یادگیری آموزش مجازی مبتنی بر روش های خلاقانه سنجش و اثربخشی آن بر یادگیری دانش آموزان دوره دوم ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: سنجش مسئله مهمی در فرآیند آموزش است که در تمام مراحل آموزش باید وجود داشته باشد که عبارت اند از: سنجش آغازین، سنجش تکوینی و سنجش پایانی. با انتخاب و افزودن ابزارها و امکانات یادگیری آموزش مجازی به فرایند آموزش و یادگیری و تبدیل آن به یک فعالیت تعاملی و سازنده آموزشی، همچنین بهره گیری از الگوهای طراحی محیط یادگیری فعال مانند 5E در مدارس می توان یادگیری را در دانش آموزان افزایش داد. هدف: هدف از انجام پژوهش حاضر طراحی محیط یادگیری آموزش مجازی مبتنی بر روش های خلاقانه سنجش و تعیین اثربخشی آن بر یادگیری دانش آموزان دوره دوم ابتدایی است. روش: طرح پژوهش حاضر با استفاده از روش تحقیق ترکیبی یا آمیخته، در دو مرحله انجام شد. مرحله اول پژوهش به شیوه تحلیل محتوا، با بهره گیری از ادبیات حوزه محیط یادگیری آموزش مجازی مبتنی بر روش های خلاقانه سنجش و یادگیری دانش آموزان، به همراه جدیدترین مقالات نوشته شده داخلی و خارجی از طریق پایگاه های اطلاعاتی انجام شد. مرحله دوم پژوهش با استفاده از روش شبه آزمایشی در قالب طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه انجام شد. جامعه آماری این پژوهش دانش آموزان مقطع ابتدایی منطقه هفده تهران بود. در این پژوهش از نمونه گیری هدفمند استفاده شد. نمونه این پژوهش شامل دانش آموزان پایه ششم دبستان ۱۷ شهریور در سال تحصیلی ۱۴۰۲ - ۱۴۰۱ بود. تعداد این دانش آموزان ۶۰ نفر بودند و در این پژوهش به صورت جایگزینی تصادفی افراد در گروه های آزمایش و گواه (هر گروه ۳۰ نفر) قرار گرفتند. یافته ها: نتایج بیانگر آن است که تفاوت بین نمرات پس آزمون در دو گروه آزمایش و گواه معنادار است. نتیجه گیری: بنابراین طراحی محیط یادگیری مبتنی بر روش های خلاقانه سنجش بر یادگیری و ابعاد آن شامل درگیرسازی، اکتشاف، توضیح، گسترش موضوع و گزارش دهی دانش آموزان دوره دوم ابتدایی تأثیر دارد.
تدوین سفر قهرمانی زن بر اساس هسته عقده های روانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: کهن الگوها مهم ترین نمود ضمیر ناخداگاه جمعی در بشر است، که به شکل عقده های روانی در فرد ظاهر می شود. عقده ها باعث مشکلات روانی در فرد می شود که سفر قهرمانی یکی از راه های درمان آن است که پژوهش های چندانی در این حوزه انجام نشده است. هدف: این پژوهش با هدف تدوین سفر قهرمانی زندگی زن براساس عقده های روانی در نظریه روان تحلیلی کارل یونگ انجام شده است. روش: روش پژوهش از نوع کتابخانه ای، کیفی و با روش تحلیل مضمون و تکنیک دیدگاه معانی بود. جامعه آماری آثار یونگ و پسایونگی ها و استفاده از نظرات متخصصان آشنا به روان تحلیلی انجام شده است. ابزار جمع آوری اطلاعات، مطالعه متون و استفاده از نظر متخصصان که به صورت نمونه گیری هدفمند به این صورت که تا وقتی که اطلاعات جدیدی به دست نیامد، نمونه گیری پایان پذیرفت. برای تجزیه و تحلیل داده ها و تحلیل مضامین و ترسیم شبکه از نرم افزار MaxQDA2020 با کدگذاری باز و محوری مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. سپس به منظور تطبیق عقده ها با کهن الگوها، پرسشنامه روایی محتوایی در اختیار چهار نفر از متخصصان آشنا به مفاهیم روان تحلیلی قرار گرفت. یافته ها: بر اساس یافته های پژوهش نتایج نشان می دهد که 28 عقده شناسایی و 15 کهن الگو از هسته عقده ها استخراج شد، کهن الگوهای استخراج شده باعث تدوین سفر قهرمانی زن شدند که در سه مرحله سفر قهرمانی با تحلیل رویکرد معنایی پنهان دسته بندی شدند. سفر قهرمانی زن متشکل از 15 کهن الگوست که توانایی درمان 28 عقده روانی را دارد، تدوین شد. در نهایت مراحل سفر قهرمانی به سه بخش، تدارک سفر، سفر و بازگشت از سفر تقسیم بندی شد. نتایج در اکسل مورد تجزیه و تحلیل CVI قرار گرفت و نمره عقده مازوخیست بر اساس شاخص لاوشه کمتر از 0/7 بدست آمد که حذف شد. در نهایت تطبیق با 28 کهن الگو و 15 کهن الگو مورد تأیید قرار گرفت. نتیجه گیری: هر کهن الگو به عنوان یک الگوی رفتاری و شخصیتی، شامل چندین عقده است که با هم تعامل دارند و شخصیت و رفتار فرد را شکل می دهند. با توجه به این نتایج، در درمان عقده ها، می توان از کهن الگوهای مرتبط با هر عقده استفاده کرد. با توجه به تقسیم بندی که ارائه شده است، در هر یک از سه مرحله تدارک سفر، سفر و بازگشت از سفر، کهن الگوهای مختلفی برای قهرمانی زن مورد استفاده قرار می گیرند.
مقایسه ی اثربخشی توان بخشی شناختی و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر بهبود توجه انتخابی دانش آموزان دارای اختلال یادگیری خاص(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: اختلال یادگیری مهم ترین علت عملکرد ضعیف تحصیلی محسوب می شود و هرساله تعداد زیادی از دانش آموزان، به این علت در فراگیری مطالب درسی دچار مشکل می شوند، این مشکلات عمدتاً به علت ضعف در کارکردهای اجرایی مانند کمبود توجه انتخابی می باشد، تاکنون پژوهشی به بررسی اثربخشی دو روش توانبخشی شناختی و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر بهبود توجه انتخابی دانش آموزان دارای اختلال یادگیری خاص نپرداخته است و خلاء پژوهشی در این زمینه مشهود است. هدف: هدف پژوهش حاضر، مقایسه اثربخشی توانبخشی شناختی و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر بهبود توجه انتخابی دانش آموزان دارای اختلال یادگیری خاص بود. روش: این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون، پیگیری، با دو گروه آزمایش و یک گروه گواه است، جامعه آماری، تمامی دانش آموزان مقطع ابتدایی (پایه اول تا ششم) مراکز اختلالات یادگیری شهر زنجان در سال تحصیلی 1401-1400 بود که 60 نفر به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در گروه های آزمایش و گواه (هر گروه،20 نفر) قرار گرفتند. گروه های آزمایش به مدت 12 جلسه مداخلات توانبخشی شناختی و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی را دریافت نمودند، داده ها با استفاده از آزمون رایانه ای استروپ (SCWT) جمع آوری شد، برای تحلیل داده ها از تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر، آزمون تعقیبی بنفرونی و نرم افزار SPSS23 استفاده شد. یافته ها: بعد از ارائه مداخلات، میزان توجه انتخابی دانش آموزان دارای اختلال یادگیری خاص افزایش یافت و بین نمرات پس آزمون گروه های آزمایش و گروه کنترل تفاوت معناداری وجود داشت (0/05 P˂) و از بین دو روش مداخله ای، روش توانبخشی شناختی، اثرگذاری بیشتری داشت. همچنین، بین پس آزمون و پیگیری گروهای آزمایش، تفاوت معنی دار ی وجود نداشت. نتیجه گیری: برنامه توانبخشی شناختی و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر بهبود توجه انتخابی دانش آموزان دارای اختلال یادگیری خاص مؤثر بود، بنابراین، مسئولان مراکز ناتوانی های یادگیری می توانند از توانبخشی شناختی و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی به عنوان یک رویکرد درمانی مؤثر و مقرون به صرفه، در جهت بهبود عملکرد شناختی دانش آموزان با اختلال یادگیری خاص استفاده کنند.
مدل ساختاری نشانگان شخصیت مرزی براساس تجربه ترومای کودکی و سبک دلبستگی با نقش میانجی ذهنی سازی در مراجعین کلینیک روان پزشکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: نقش ترومای دوران کودکی در ایجاد اختلال شخصیت مرزی مدت ها مورد مطالعه قرار گرفته است. دقیق ترین مدل های نظری چندعاملی هستند و طیفی از عوامل از جمله ترومای دوران کودکی، سبک های دلبستگی و توانایی ذهنیت سازی را برای توضیح مسیرهای تکاملی اختلال شخصیت مرزی در نظر می گیرند. هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین برازش مدل ساختاری نشانگان شخصیت مرزی بر اساس تجربه ترومای کودکی و سبک دلبستگی با نقش میانجی ذهنی سازی، انجام شد. روش: این پژوهش جزء تحقیقات توصیفی از نوع همبستگی بود که در جامعه آماری افراد با تشخیص نشانگان شخصیت مرزی مراجعه کننده به کلینیک روان پزشکی بیمارستان امام حسین شهر کرج در سال 1401 انجام شد. تعداد 319 نفر با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها، پرسشنامه شخصیت مرزی (لیشنرنیگ، 1999)، پرسشنامه سبک دلبستگی (کولینز و رید، 1990)، پرسشنامه تجربه ترومای کودکی (برن استین و همکاران، 2003) و پرسشنامه ذهنی سازی (دیمتری جویس و همکاران، 2018) بود. یافته ها: تجزیه و تحلیل داده ها با روش همبستگی پیرسون و مدلیابی معادلات ساختاری نشان داد تجربه ترومای کودکی (0/79 =β؛ 0/01 >P)، سبک های دلبستگی اجتنابی (0/61 =β؛ 0/01>P) و اضطرابی (0/68 =β؛ 0/01 >P) بر نشانگان شخصیت مرزی تأثیر مثبت و معنادار داشته و سبک دلبستگی ایمن (0/62- =β؛ 0/01 >P) و ذهنی سازی (0/77- =β؛ 0/01 >P) بر نشانگان شخصیت مرزی تأثیر منفی و معنادار دارند. نتیجه گیری: این نتایج این می تواند برای متخصصان بالینی در زمینه درمان اختلال شخصیت مرزی کمک کننده باشد و با در نظر گرفتن نقش عوامل پیش بین در این بیماران، درمان های کارآمدی را برنامه ریزی کنند
تحلیل رفتارهای شهروندی مدیران آموزش و پرورش از منظر رویکردهای روانشناسی سازمانی: یک مرور نقلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: با مروری بر پیشینه موجود در حوزه روانشناسی سازمانی، می توان به شکاف عمده ای در شناسایی مصادیق رفتارهای شهروندی مدیران در سازمان های آموزشی و نظریه های موجود پی برد. به رغم مطالعات گسترده در حوزه روانشناسی سازمان، کمتر مطالعه ای را می توان یافت که به دسته بندی و تعیین مصادیق رفتارهای شهروندی در مدیران آموزش و پرورش پرداخته باشد. هدف: هدف از انجام پژوهش حاضر شناسایی نظریه ها و مصادیق رفتار شهروندی سازمانی مدیران در سازمان آموزش و پرورش بود. روش: مطالعه حاضر یک مطالعه مروری نقلی بود. با استفاده از کلیدواژه های رفتار سازمانی، رفتار شهروندی، رفتار شهروندی سازمانی، روانشناسی سازمانی، نظریه های رفتار شهروندی، آموزش و پرورش در پا یگاه های اختصاصی نظیر SID، Magiran، PubMed، Scopus و Science Direct جستجو از سال 2000 الی 2023 انجام شد. تعداد 24 مقاله بازیابی شده و پس از بررسی ملاک های ورود و خروج، در نهایت 5 مطالعه که ارتباط مستقیمی با موضوع داشتند مورد بررسی قرار گرفته و بر اساس بیانیه پریزما یافته های آن ها بایکدیگر ترکیب شد. یافته ها: نتایج بیانگر این بود که توسعه و گسترش عدالت سازمانی، فرهنگ سازمانی و تعهد در سازمان های آموزشی در تمامی ابعاد آن می تواند زمینه بروز رفتارهای شهروندان سازمانی را فراهم کند و احتمال بروز چنین رفتارهایی را افزایش دهد. نتیجه گیری: مسئولان و مدیران سازمان آموزشی باید با استفاده از سبک های رهبری که امکان مشارکت بیشتر در تصمیم گیری را برای همه مدیران میانی و پایه فراهم می کند، زمینه های افزایش رفتار شهروندی سازمانی از طریق عدالت سازمانی، فرهنگ و تعهد سازمانی فراهم کنند.
مقایسه آموزش مدیریت استرس به شیوه شناختی رفتاری و ذهن آگاهی بر میزان اضطراب و نشانگان ملال پیش از قاعدگی دختران دبیرستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: علائم نشانگان پیش از قاعدگی به صورت تحریک پذیری، تنش، بی قراری، اضطراب و نااستواری هیجانی و خلقی ظاهر می شوند که به طور جدی در سبک زندگی و ارتباطات اجتماعی زنان اختلال ایجاد می کند. علی رغم مطالعات گسترده در زمینه اضطراب و نشانگان ملال پیش از قاعدگی، مطالعه ای به مقایسه آموزش مدیریت استرس به شیوه شناختی-رفتاری و ذهن آگاهی بر کاهش اضطراب دختران دبیرستانی انجام نشده است. هدف: هدف از انجام پژوهش حاضر، اثربخشی آموزش با روش شناختی رفتاری و ذهن آگاهی بر میزان اضطراب و نشانگان ملال پیش از قاعدگی دختران دبیرستانی بود. روش: طرح پژوهش حاضر، نیمه آزمایشی با گروه گواه است. جامعه آماری تمامی دانش آموزان دختر دبیرستانی در بازه سنی 16 الی 18 سال شهر اهواز بودند که از میان آن ها 45 دانش آموز دختر دبیرستانی شهر اهواز با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی ساده در دو گروه آزمایش و یک گروه گواه گمارده شدند. برای جمع آوری داده ها از ابزار غربال گری نشانگان پیش از قاعدگی (استاینر و همکاران، 2003)، مقیاس خودسنجی اضطراب زونگ (1970) استفاده شد. برای تحلیل داده ها از تحلیل کواریانس در نرم افزار SPSS استفاده شد. یافته ها: نتایج حاصل از تحلیل داده ها بیانگر آن بود که آموزش مدیریت استرس مبتنی بر شیوه شناختی رفتاری بر میزان اضطراب و نشانگان ملال پیش از قاعدگی دختران دبیرستانی در سطح معناداری 0/05 مؤثر و معنادار بوده است. نتیجه گیری: بر اساس یافته های حاصل از این مطالعه می توان نتیجه گرفت که آموزش و ترویج بکارگیری راهبردهایی مانند مدیریت استرس مبتنی بر شیوه شناختی-رفتاری و ذهن آگاهی می تواند به بهبود سطح اضطراب درک شده و کاهش میزان ملال پیش از قاعدگی در دختران دبیرستانی منجر گردد و لازم است روانشناسان و مشاوران مدارس نسبت به برگزاری و اجرای چنین آموزش هایی اقدام نمایند.