مقالات
حوزه های تخصصی:
زمینه: مطالعات متعددی به بررسی خودپنداشت و اضطراب رقابتی صفتی پرداخته اند. اما پژوهشی که به بررسی ارتباط بین خودپنداشت و اضطراب رقابتی پرداخته باشد مغفول مانده است. هدف: بررسی رابطه بین خود پنداشت و اضطراب رقابتی صفتی در دانشجویان دانشگاه فرهنگیان تهران - پردیس نسیبه بود. روش: پژوهش از نوع توصیفی، همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش شامل 223 دانشجوی رشته تربیتبدنی مقطع کارشناسی (19 تا 23 سال) در سال 1397 بود 100 نفر به صورت تصادفی از میان دانشجویان شرکتکننده در مسابقات دروندانشگاهی به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار پژوهش عبارت از: پرسشنامۀ سه ارزشی اضطراب رقابتی صفتی SCAT مارتنز و همکاران (1990) و پرسشنامۀ پنج ارزشی خودپنداره ورزشی SCQ راج کمارساراسوت (1957) با تعداد 48 سؤال سنجیده شد. دادهها با استفاده از آزمون پیرسون تحلیل شدند. یافته ها: براساس یافتههای پژوهش، ضریب همبستگی بین شاخصهای اضطراب رقابتی صفتی و خودپنداشت 016/0 بود (05/0 ≤α ) یعنی نوع بازخورد فرد نسبت به خود بدون هرگونه قضاوت شخصی یا مقایسه با دیگران با اضطراب وی هنگام مسابقه ارتباط معناداری نشان داد. نتیجهگیری: افراد با اضطراب بالا از خودپنداشت پائینتری برخوردار بوده و عملکرد ورزشی ضعیفتری را تجربه کردند.
همبسته های فیزیولوژیک هیجان های بنیادی خشم و غم در افراد سالم و افسرده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: مطالعات متعددی پیرامون هیجان های بنیادی خشم و غم انجام شده است. اما پژوهشی که به همبسته های فیزیولوژیک هیجان های بنیادی خشم و غم در افراد سالم و افسرده پرداخته باشد مغفول مانده است. هدف: بررسی همبسته های فیزیولوژیک هیجان های بنیادی خشم و غم در افراد سالم و افسرده بود. روش: پژوهش از نوع شبهآزمایشی بود. جامعه آماری شامل دختران / زنان ۲۰ تا ۴۵ ساله ساکن تهران در تابستان و پاییز سال ۱۳۹۷ بودند. 66 نفر به روش نمونه گیری در دسترس به عنوان نمونه انتخاب شدند، ابزار پژوهش عبارتند از: پرسشنامه افسردگی بک (۱۹۶۷). تحلیل دادهها با روش تحلیل واریانس چند متغیری عاملی با اندازهگیری مکرر و نیز آزمونهای تعقیبی انجام شد. یافته ها: تغییرات فرآیندهای فیزیولوژیک در دو گروه سالم و افسرده در حین تجربه غم و خشم متفاوت با یکدیگر (0.01 P< ) اما در جهتی یکسان بود. در حین تجربه خشم افزایش نرخ تنفس، ضربان قلب و نسبت نرخ تنفس بر ضربان قلب در افراد افسرده بیشتر از سالم بود (0.01 P< ). نتیجه گیری: این یافته مؤید نظریه روانپویشی درباره سببشناسی افسردگی است. بر اساس این نظریه، افسردگی خشم سرکوبشده است و افراد افسرده در تجربه خشم مشکل دارند
تبیین چگونگی تأثیرگذاری عناصر شناختی پژوهش فلسفی بر بهبود آموزش حل مسئله ریاضی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه : آموزش حل مسئله ریاضی در تحقیقات پیشین مورد توجه بوده است. اما پیرامون تأثیرگذاری عناصر شناختی پژوهش فلسفی بر بهبود آموز ش حل مسئله ریاضی شکاف تحقیقاتی وجود دارد. هدف : تبیین چگونگی تأثیرگذاری عناصر شناختی پژوهش فلسفی بر بهبود آموزش حل مسئله ریاضی بود. روش : پژوهش از نوع کیفی بود. کلیه متون حاوی محتوای پژوهشهای فلسفی و همچنین آموزش حل مسئله ریاضی در دو دهه اخیر در داخل و خارج از کشور بهعنوان گفتمانها و علاوه بر آنها متن کتابهای پولیا و شونفیلد بهعنوان آثار اصلی و کلیدی آموزش حل مسئله ریاضی مدنظر بودهاند. نمونهگیری به روش حداکثر تنوع جهت برخوردار شدن از همه کدهای قابلاستفاده، انجامگرفته است. همه عناصر یافت شده کدگذاری گردیدهاند و کدهای حاوی عناصر شناختی استخراج و تحلیل گردیدهاند. داده ها با روش تحلیل گفتمان انجام شد. یافتهها : روشهای پژوهش فلسفی حاوی شروح استفاده از عوامل شناختی هستند. انواع مهارتهای تفکر، استدلالهای مفهومی، استنتاج، استفاده از مفاهیم انتزاعی، درک و فهم عمیق و روشن مسئله و شروط آن و شرایط پاسخ، بازآرایی و تغییر نحوه قرارگیری شروط و عناصر مسئله ازجمله مشترکات روشهای پژوهش فلسفی و حل مسئله ریاضی هستند. نتیجهگیری : ازآنجاکه مهارتهای شناختی قابل آموختن و تمرین کردن هستند با آموزش و تمرین آنها میتوان روند آموزش حل مسئله ریاضی را بهبود بخشید. پژوهش فلسفی به دلیل استفاده گسترده از انواع استدلال و تحلیل مفاهیم انتزاعی، ظرفیت مناسبی برای استفاده در کلاس درس ریاضی دارد.
مضامین استخراجی مسیر پیشرفت شغلی کارکنان بر مبنای جهت گیری شغلی متنوع: مطالعه کیفی به شیوه تحلیل محتوای استقرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: مطالعاتی پیرامون پیشرفت شغلی کارکنان و جهت گیری شغلی متنوع انجام شده است. اما پیرامون مضامین استخراجی مسیر پیشرفت شغلی کارکنان بر مبنای جهتگیری شغلی متنوع به شیوه تحلیل محتوای استقرایی شکاف تحقیقاتی وجود دارد. هدف: پژوهش حاضر با هدف انتزاع ابعاد مختلف مسیر شغلی کارکنان با تمرکز بر جهتگیری مسیر شغلی متنوع در صنعت لبنیات طراحی گردید. روش: این مطالعه کیفی، از نوع تحلیل محتوا بود. جامعه آماری پژوهش شامل اساتید دانشگاهی و خبرگان سازمانی مطلع منابع انسانی در سال 1398 بود.14 نفر به روش نمونه گیری نظری و موارد مطلوب به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزارهای استفاده شده شامل نگرشهای جهتگیری شغلی متنوع و مصاحبه عمیق بود. تحلیل دادهها با روش تحلیل محتوا با رویکرد استقرایی انجام شد. یافتهها: مقولههای اصلی پژوهش شامل عوامل علّی در بعد شرایط سازمانی (سیستم داد و ستد نیروی کار، شرایط استخدامی مؤثر و قابلیت سازمانی) و شرایط فردی (استقلال و انعطافپذیری نیروی انسانی)، راهبردها شامل (آمادهسازی کارکنان، کیفیت کاری بالاتر، کنجکاوی شغلی، افزایش دغدغه مسیر شغلی و بهینهسازی یادگیری) و پیامدها شامل پیامدهای رفتاری (چابکسازی، خودانگیختگی، بهبود شخصیت هدفمند، پایبندی به تعهدات) و پیامدهای انگیزشی (خوشبینی، تفکر مثبت، شدت شور و آرزومندی) بود. نتیجهگیری: نیاز است سیاستگذاران، برنامهریزان و کارگزاران صنایع مختلف، در برنامهریزیهای خود به فرایند جهتگیری شغلی متنوع در کارکنان توجه نشان داده تا از این طریق شاهد بهبود عملکرد شغلی آنها باشند.
مقایسه اثربخشی آموزش مبتنی بر درمان کوتاه مدت راه حل محور و درمان عقلانی – هیجانی - رفتاری بر معنای کار در کارکنان شرکت نفت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: مطالعات مختلفی نشان داده ا ند که درمان کوتاه مدت راه حل محور و درمان عقلانی – هیجانی - رفتاری در بهبود شاخص های شغلی مؤثر بوده اند، اما آیا آموزش مبتنی بر درمان کوتاه مدت راه حل محور و درمان عقلانی - هیجانی رفتاری بر معنای کار مؤثر است و کدام یک تأثیر بیشتری دارد؟ هدف: این پژوهش با هدف مقایسه اثربخشی آموزش مبتنی بر درمان کوتاهمدت راه حل محور و درمان عقلانی – هیجانی - رفتاری بر معنای کار در کارکنان شرکت نفت انجام شد. روش: این پژوهش به روش نیمه آزمایشی و از طرح پیش آزمون - پس آزمون - پیگیری با گروه کنترل استفاده گردید. جامعه این پژوهش را کارکنان ستادی شرکت خطوط لوله و مخابرات نفت منطقه شمال شهر ساری در نیمه دوم سال 1396 تشکیل دادند که تعداد آنها 230 نفر بود. نمونه 45 نفر از کارکنان بودند که به شیوه در دسترس انتخاب و با گمارش تصادفی در سه گروه شامل دو گروه آزمایش و یک گروه گواه قرار گرفتند. ابزار پژوهش پرسشنامه کار و معنا استیگر، دیک و دافی (2012) بود. گروه آزمایشی اول، آموزش مبتنی بر درمان کوتاهمدت راه حل محور (عباس پور، 1393) و گروه آزمایش دوم، آموزش مبتنی بر درمان عقلانی – هیجانی - رفتاری (جهانیان نجف آبادی، 1389) را در 8 جلسه 2 ساعته دریافت کردند. برای تحلیل دادهها از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی استفاده گردید. یافته ها: نتایج حاکی از آن بود که هر دو مداخله آموزشی در بهبود معنای کار و مؤلفههای آن (معنای مثبت، معناسازی از طریق کار و انگیزشهای برتر) در گروه های آزمایش در پایان درمان و بعد از پیگیری یک ماهه مؤثر واقع شدند. همچنین بین اثربخشی آموزش مبتنی بر درمان کوتاهمدت راهحل محور و درمان عقلانی – هیجانی - رفتاری تفاوت معناداری وجود داشت و آموزش مبتنی بر درمان عقلانی – هیجانی - رفتاری در بهبود معنای کار و مؤلفه های آن مؤثرتر بود (01/0 > p ). نتیجه گیری: آموزش مبتنی بر درمان عقلانی – هیجانی - رفتاری گزینه مداخله ای مناسب و مؤثری جهت بهبود معنای کار در کارکنان میباشد.
نقش مشترک و یگانه راهبردهای ناسازگارانه تنظیم شناختی هیجان در پیش بینی مشکلات هیجانی دانشجویان رشته پرستاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: هیجانها در بسیاری از نظریههای شناختی و رفتاری مورد تأکید قرار گرفتهاند و در برخی موارد به عنوان عامل خطرساز در بروز مشکلات روانشناختی نقش مهمی دارند. اما پژوهش با بررسی نقش مشترک و یگانه راهبردهای ناسازگارانه تنظیم شناختی هیجان در پیش بینی مشکلات هیجانی مورد غفلت واقع شده است. هدف: بررسی نقش مشترک و یگانه راهبردهای ناسازگارانه تنظیم شناختی هیجان در پیش بینی مشکلات هیجانی دانشجویان پرستاری بود. روش: پژوهش از نوع تحقیقات توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل دانشجویان مقطع کارشناسی رشته پرستاری دانشگاه علوم پزشکی تبریز در سال تحصیلی 96-1395 بود. تعداد 207 نفر از دانشجویان به روش نمونهگیری تصادفی ساده به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار پژوهش عبارتند از: پرسشنامههای علایم اضطراب و افسردگی (واتسون وهمکاران، 2007) و راهبردهای تنظیم شناختی هیجان (گارنفسکی، کرایج و اسپینهاون، 2002). تحلیل داده با روش آماری رگرسیون گامبه گام انجام شد. یافته ها: نتایج ضرایب رگرسیون مربوط به پیشبینی سهم یگانه راهبردهای ناسازگارانه تنظیم شناختی هیجان با توجه به ضرایب بتا و مقدار t ، نشخوار ذهنی، سرزنش دیگران و سرزنش خود به شکل یگانه تأثیر معناداری بر مشکلات هیجانی داشتند (0.01 P< ). نتایج مربوط به نقش تعاملی نیز نشان داد که ضریب تأثیر استاندارد راهبردهای ناسازگارانه تنظیم شناختی هیجان معنادار است (0.01 P< ). نتیجه گیری : هر چه دانشجویان در راهبردهای ناسازگارانه تنظیم شناختی هیجان نمرات بالایی بگیرند، از مشکلات هیجانی بیشتری برخوردارند لذا راهبردهای ناسازگارانه تنظیم شناختی باید مورد توجه قرار گیرد.
اثربخشی آموزش کارکردهای اجرایی بر توانش های عصب روانشناختی و مهار توجه در کودکان مبتلا به ناتوانی یادگیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: پیرامون کارکردهای اجرایی، توانش های عصب روانشناختی و مهار توجه کودکان دارای ناتوانی یادگیری تحقیقات متعددی انجام شده است. اما پژوهشی که به بررسی اثربخشی آموزش کارکردهای اجرایی بر توانشهای عصبروانشناختی و مهار توجه در کودکان مبتلا به ناتوانی یادگیری پرداخته باشد مغفول مانده است . هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش کارکردهای اجرایی بر توانشهای عصبروانشناختی و مهار توجه در کودکان مبتلا به ناتوانی یادگیری بود. روش: طرح پژوهش، آزمایشی از نوع پیش آزمون - پس آزمون با گروه گواه بود. به منظور انجام این پژوهش نمونهای 30 نفره از جامعه آماری پژوهش (کودکان با ناتوانی یادگیری دوره ابتدایی شهر تهران در سال تحصیلی 98-1397) به روش نمونهگیری خوشهای چندمرحلهای انتخاب و در گروههای آزمایش و گواه به صورت تصادفی گمارش شدند. ابزارهای استفاده شده در این پژوهش شامل آزمون هوشی ویرایش چهارم (وکسلر، 2003)، آزمون عصب روانشناختی (کانرز، 2004)، پرسشنامه مشکلات یادگیری (ویلکات و همکاران،2011) و مقیاس مهار توجه (دیریبری و رید، 2002) بود. قبل از اجرای متغیر مستقل از هر دو گروه پیشآزمون گرفته شد. سپس گروه آزمایش آموزش کارکردهای اجرایی (صاحبان و همکاران، 1389) را در طی 8 جلسه آموزشی در طول 2 ماه دریافت نمود. دادههای به دست آمده توسط تحلیل واریانس با اندازهگیری مکرر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافتهها: نتایج نشان داد که آموزش کارکردهای اجرایی بر توانشهای عصبروانشناختی و مهار توجه در کودکان مبتلا به ناتوانی یادگیری تأثیر معناداری داشته است (132.82 f= ، 53.55 f= ، 0.001 p< ). میزان تأثیر آموزش کارکردهای اجرایی بر توانشهای عصبروانشناختی و مهار توجه در کودکان مبتلا به ناتوانی یادگیری به ترتیب 81 و 66 درصد بود. نتیجهگیری: بر اساس یافتههای حاصل از این پژوهش، میتوان آموزش کارکردهای اجرایی را به عنوان روشی مؤثر برای بهبود توانشهای عصب روانشناختی و مهار توجه در کودکان مبتلا به ناتوانی یادگیری مورد استفاده قرار داد.
پیش بینی طلاق عاطفی بر اساس سواد عاطفی، سبک های مقابله ای، کیفیت زندگی، هیجان خواهی با میانجی گری تاب آوری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: مطالعات متعددی به پیش بینی طلاق عاطفی و بررسی سبک های مقابله ای، کیفیت زندگی، هیجان خواهی و تاب اوری پرداخته اند. اما پیرامون پیش بینی طلاق عاطفی بر اساس سواد عاطفی، سبکهای مقابلهای، کیفیت زندگی، هیجان خواهی با میانجیگری تاب آوری شکاف تحقیقاتی وجود دارد . هدف: پیش بینی طلاق عاطفی بر اساس سواد عاطفی، سبکهای مقابلهای، کیفیت زندگی و هیجان خواهی با میانجیگری تاب آوری بود. روش: پژوهش از نوع همبستگی با رویکرد مدل ساختاری بود. جامعه آماری شامل زنان متأهل شاغل در مدارس ابتدایی دولتی شهر تهران در سال 98-97 بود تعداد 250 نفر با روش نمونه گیری تصادفی چندمرحله ای به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار عبارتند از: پرسشنامه طلاق عاطفی گاتمن (2008)، کیفیت زندگی واروشریون (1992)، سبکهای مقابلهای لازاروس – فولکمن (1985)، هیجان خواهی زاکرمن (1964)، کارکردهای روانشناختی خانواده ایرانی کیمیایی (1388) و تاب آوری کانر و دیویدسون (2003). تحلیل داده ها با استفاده از آزمون همبستگی پیرسون، تحلیل مسیر و بوت استرپینگ انجام شد. یافته ها: کیفیت زندگی و سواد عاطفی به طور مستقیم و منفی، سبک مقابله ای هیجان مدار و هیجان خواهی بطور مستقیم و مثبت بر طلاق عاطفی تأثیر دارند (0/05 ≥ p ). نتیجه گیری: میتوان طلاق عاطفی را بر اساس تابآوری پیشبینی کرد.
ارائه الگوی اثربخشی آموزش های ضمن خدمت مدیران دوره ابتدایی آموزش و پرورش استان هرمزگان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه : مطالعات متعددی به بررسی آموزش ضمن خدمت به عنوان ابزاری برای رشد، توسعه و تعالی سرمایه انسانی پرداخته اند. اما ارائه الگوی اثربخشی آموزش های ضمن خدمت مدیران دوره ابتدایی مغفول مانده است. هدف : الگوی اثربخشی آموزش های ضمن خدمت مدیران دوره ابتدایی آموزش و پرورش استان هرمزگان بود. روش : پژوهش از نوع کیفی بود. جامعه آماری شامل صاحبنظران و خبرگان حوزه آموزش اعم از اساتید دانشگاه ها و مدیران آموزش و پرورش بود. تعداد 25 نفر با روش نمونه گیری هدفمند گلوله برفی به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار پژوهش عبارتند از: بررسی اسناد ملی و بینالمللی مرتبط با موضوع و همچنین مصاحبه اکتشافی نیمهساختار یافته. طبقه بندی داده ها با روش داده بنیاد و کدگذاری (باز، محوری و انتخابی) انجام شد. یافته ها : عوامل مؤثر بر اثربخشی آموزشهای ضمن خدمت مدیران دوره ابتدایی آموزش و پرورش استان هرمزگان ابعادی چون فراگیرنده، محتوا، آمادگی، مدرس، تمرین، ارزشیابی، محیط، الزامات اجرایی، ارزشیابی نتایج و سازمان و مدیریت بودند. نتیجه گیری : ابعادی چون فراگیرنده، محتوا، آمادگی، مدرس، تمرین، ارزشیابی، محیط، الزامات اجرایی، ارزشیابی نتایج و سازمان و مدیریت بر آموزشهای ضمن خدمت مدیران تأثیر گذاشت.
اثربخشی بسته بومی آموزش کارکردهای اجرایی ویژه معلمان بر نشانه های اختلال کم توجهی و فزون کنشی کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: پیرامون نشانههای اختلال کمتوجهی و فزونکنشی پزوهشهایی انجام شده است، اما پژوهشی که به بررسی اثربخشی بسته بومی آموزش کارکردهای اجرایی ویژه معلمان بر نشانههای اختلال کمتوجهی و فزونکنشی کودکان پرداخته باشد مغفول مانده است. هدف: این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی بسته بومی آموزش کارکردهای اجرایی ویژه معلمان بر نشانههای اختلال کمتوجهی و فزونکنشی کودکان دبستانی انجام شد. روش: روش پژوهش حاضر نیمهآزمایش با طرح پیشآزمون - پسآزمون و پیگیری با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش حاضر، شامل کودکان دبستانی مبتلا به اختلال کمتوجهی و فزونکنشی شهر اصفهان در پاییز و زمستان 1397 بود. در این پژوهش تعداد 30 کودک دبستانی مبتلا به اختلال کمتوجهی و فزونکنشی با روش نمونهگیری هدفمند انتخاب و با گمارش تصادفی در گروههای آزمایش و گواه گمارده شدند (در هر گروه 15 کودک). معلمان گروه آزمایش به مدت 8 جلسه تحت آموزش کارکردهای اجرایی (محقق ساخته) قرار گرفتند. در این پژوهش پرسشنامه اختلال کمتوجهی و فزونکنشی کانرز فرم والدین (بروک و کلینتون، 2007) استفاده شد. دادههای حاصل از پژوهش به شیوه تحلیل واریانس واریانس مختلط تجزیه و تحلیل شد. یافتهها: نتایج نشان داد که بسته بومی آموزش کارکردهای اجرایی ویژه معلمان به شکل معناداری منجر به کاهش نشانههای اختلال کمتوجهی و فزونکنشی کودکان دبستانی شده است (0/001 p< ). نتیجهگیری: بر اساس یافتههای پژوهش حاضر میتوان چنین نتیجه گرفت که بسته بومی آموزش کارکردهای اجرایی ویژه معلمان با تمرکز بر فرآیندهای شناختی و فراشناختی کودکان میتواند به عنوان یک درمان کارآمد جهت کاهش نشانههای اختلال کمتوجهی و فزونکنشی کودکان دبستانی مورد استفاده گیرد.
مقایسه مقبولیت اجتماعی و ناگویی طبعی در بین دانش آموزان دارای اختلال رفتار درونی سازی شده و دانش آموزان عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: مطالعات متعددی به مقبولیت اجتماعی و ناگویی طبعی در بین دانش آموزان پرداخته اند. اما پیرامون مقایسه مقبولیت اجتماعی و ناگویی طبعی در بین دانشآموزان دارای اختلال رفتار درونیسازی شده و دانشآموزان عادی شکاف تحقیقاتی وجود دارد. هدف : بر همین اساس پژوهش حاضر با هدف مقایسه مقبولیت اجتماعی و ناگویی طبعی در بین دانشآموزان دارای اختلال رفتار درونیسازی شده و دانشآموزان عادی شهر اصفهان انجام گرفت. روش: روش پژوهش حاضر علی - مقایسهای بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه نوجوانان دارای اختلال رفتار درونیسازی شده و نوجوانان عادی در مقطع دوره اول متوسطه در سال تحصیلی 97-1396 در شهر اصفهان بود. حجم نمونه شامل 50 دانشآموز دارای اختلال رفتار درونیسازی شده و 50 نوجوان عادی شهر اصفهان بود که به روش نمونهگیری روش نمونهگیری تصادفی خوشهای چندمرحلهای انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده شامل سیاهه رفتاری کودکان و نوجوانان (آخنباخ و رسکورلا، 2001)؛ ناگویی طبعی (بگبی، پارکر و تیلور، 1994)، مقیاس مقبولیت اجتماعی (فورد و رابین، 1970) و پرسشنامه عوامل دموگرافیک بود. دادههای حاصل از پژوهش به شیوه تحلیل واریانس چندمتغیری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافتهها: نتایج نشان داد که نتایج نشان داد که بین مقبولیت اجتماعی و ناگویی طبعی در بین دانشآموزان دارای اختلال رفتار درونیسازی شده و دانشآموزان عادی شهر اصفهان تفاوت معنادار وجود دارد (0.001> p ). بدین صورت که دانشآموزان دارای اختلال رفتار درونیسازی شده در مقایسه با دانشآموزان عادی از میزان مقبولیت اجتماعی کمتر و ناگویی طبعی بالاتری برخوردارند. نتیجهگیری: میتوان چنین نتیجه گرفت که اختلال رفتار درونیسازی شده به دلیل آسیبپذیری روانشناختی، هیجانی و اجتماعی، مقبولیت اجتماعی پایین و ناگویی طبعی بالا را به همراه دارد.
شناسایی مؤلفه ها و ارائه الگوی توسعه مدیریت منابع انسانی بر اساس ارزیابی عملکرد و یادگیری سازمانی منطقه ویژه اقتصادی ماهشهر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: مطالعات متعددی به شناسایی مولفه ها و ارائه الگوی توسعه سازمانی و بررسی ارزیابی عملکرد یادگیری سازمانی پرداختهاند. اما پژوهشی که شناسایی مؤلفه ها و طراحی الگوی توسعه مدیریت منابع انسانی بر اساس ارزیابی عملکرد و یادگیری سازمانی منطقه ویژه اقتصادی ماهشهر پرداخته باشد مغفول مانده است. هدف: شناسایی مؤلفه ها و طراحی الگوی توسعه مدیریت منابع انسانی بر اساس ارزیابی عملکرد و یادگیری سازمانی منطقه ویژه اقتصادی ماهشهر بود. روش: تحقیق از نوع آمیخته (کمی - کیفی) بود، جامعه آماری شامل کارشناسان، مدیران و کارکنان سازمان منطقه ویژه اقتصادی ماهشهر بود، از بخش کیفی 20 نفر ازکارشناسان سازمان بر اساس نمونه گیری هدفمند و از بخش کمی با روش سرشماری تعداد 189 نفر از مدیران، و کارکنان سازمان به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها در بخش کیفی اسناد مدارک سازمان و در بخش کمی پرسشنامههای محقق ساخته بود. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از روش تحلیل عاملی تأییدی و معادلات ساختاری انجام شد. یافته ها: متغیر یادگیری سازمانی کارکنان بر متغیر توسعه مدیریت منابع انسانی سازمان منطقه ویژه اقتصادی و متغیر ارزیابی عملکرد کارکنان بر متغیر توسعه مدیریت منابع انسانی تأثیر معنادار داشت (0.05 P< ). نتیجه گیری: برای توسعه مدیریت منابع انسانی میتوان از متغیرهای ارزیابی عملکرد و یادگیری سازمانی استفاده کرد.
اثربخشی قصه درمانی مبتنی بر کنش های اجرایی روزمره بر بهبود نظم جویی شناختیِ هیجان کودکان مبتلا به اختلال نارسایی توجه / بیش فعالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: مطالعات متعددی به اثربخشی قصه درمانی مبتنی بر کنش های اجرایی روزمره و بررسی بهبود نظم جویی شناختی هیجان پرداخته اند. اما پژوهشی که به بررسی اثربخشی قصه درمانی مبتنی بر کنشهای اجرایی روزمره بر بهبود نظمجویی شناختیِ هیجان کودکان مبتلا به اختلال نارسایی توجه / بیشفعالی پرداخته باشد مغفول مانده است. هدف: تعیین اثربخشی قصه درمانی مبتنی بر کنشهای اجرایی روزمره بر بهبود نظمجویی شناختیِ هیجان کودکان مبتلا به اختلال نارسایی توجه / بیشفعالی بود . روش: پژوهش از نوع نیمهآزمایشی با طرح پیشآزمون - پسآزمون و گروه گواه بود. جامعه آماری شامل کودکان 11-9 ساله مبتلا به اختلال نارسایی توجه / بیشفعالیِ تحت حمایت درمانگاه شبانهروزیِ حضرت علی اصغر (ع) شهر ری در سال 1397 بود، تعداد 30 نفر بهشیوه نمونهگیری دردسترس به عنوان نمونه انتخاب و بهصورت تصادفی در گروههای آزمایش و گواه گمارده شدند. ابزار گردآوری دادههای پژوهش عبارتند از: مقیاس مشکلات رفتاری کودکان کانرز - فرم والد ( گویت، کانرز و آلریچ، 1973 )، مصاحبه بالینی ساختاریافته (محقق ساخته، 1397)، پرسشنامه نظمجویی شناختی هیجان - فرم کودکان ( گارنفسکی و همکاران (2007 ) و جلسات مداخله قصه درمانی مرادیان و همکاران (1393) . داده ها با استفاده از آزمون لوین و تحلیل کواریانس تحلیل شدند. یافته ها : قصه درمانی مبتنی بر کنشهای اجرایی روزمره بر بهبود نظم جویی شناختی هیجان کودکان مبتلا به اختلال نارسایی توجه / بیش فعالی تأثیر معنادار داشت ( 0.01 > p ) . نتیجه گیری : کودکان بیش فعالی که در جلسات قصه درمانی شرکت کردند راهبردهای ناسازگارانه کمتر و راهبردهای سازگارانه نظمجویی شناختی هیجانی بیشتر کسب کردند .