فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۳۳٬۶۳۱ مورد.
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف بررسی اثربخشی آموزش فرزند پروری مبتنی بر ذهن آگاهی بر سلامت روان مادران دارای کودک مبتلابه اختلال نافرمانی- لجبازی بود. این پژوهش ازلحاظ هدف کاربردی و از نوع پژوهش های نیمه تجربی طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل نابرابر بود. بدین منظور 34 نفر از مادران دانش آموزان دختر مقطع ابتدایی مبتلابه اختلال لجبازی نافرمانی بعد از نمونه گیری هدفمند به صورت تصادفی به دو گروه آزمایشی و گواه تقسیم شدند. آموزش فرزند پروری مبتنی ذهن آگاهی به مدت 8 جلسه برای گروه آزمایش ارائه شد. شرکت کنندگان این دو گروه، پرسشنامه سلامت روان گلدبرگ در دو مرحله (قبل و بعد از آموزش) تکمیل کردند. ابزار گردآوری داده های پژوهش با روش کتابخانه ای جهت مشخص کردن روابط بین متغیرهای پژوهش و روش میدانی با استفاده از پرسشنامه استاندارد سلامت روان گلدبرگ (1972) بود. به منظور محاسبه روایی از روایی محتوایی و برای محاسبه پایایی از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد که نتایج بیانگر روا و پایا بودن ابزار پژوهش بود. روش تجزیه وتحلیل داده ها در بخش اول آمار توصیفی شامل میانگین، انحراف معیار، چولگی و کشیدگی برای توصیف متغیرها و همچنین درصد، فراوانی، جدول و نمودار برای توصیف ویژگی های جمعیت شناختی بود و در بخش دوم به منظور آزمون فرضیه های پژوهش از آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیره با نرم افزار SPSS-V23 استفاده شد. یافته ها نشان داد که در نمرات حاصل از پرسشنامه سلامت روان گلدبرگ، گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل تفاوت معناداری مشاهده شد (P<0.01) همچنین مشاهدات کیفی نشان داد که روش مذکور اثر مثبتی بر سلامت روان مادران دارای کودک مبتلابه اختلال نافرمانی- لجبازی دارد.
اثربخشی زوج درمانی مبتنی بر خشونت خانگی بر خشونت خانگی، نشانگان برانگیختگی جنسی و فرسودگی زناشویی زوج های مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر اهواز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۹ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۷۴
63 - 76
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، تعیین اثربخشی زوج درمانی مبتنی بر خشونت خانگی بر خشونت خانگی، نشانگان برانگیخگتی جنسی و فرسودگی زناشویی زوج های مراجعه کننده به مراکز مشاوره بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی زوج های مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر اهواز در نیمه اول سال 1401 بود. از این جامعه در نهایت 3 زوج (6 نفر) با توجه به ملاک های ورود و اقرار به خشونت زناشویی به عنوان جامعه نمونه انتخاب شدند. روش نمونه گیری به شیوه هدفمند و از طریق طرح آزمایشی تک موردی از نوع طرح های خط پایه چندگانه ناهمزمان استفاده شد. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه خشونت علیه زوجین (حاج یحیی، 2009)، پرسشنامه فرسودگی زناشویی (پاینز، 2003) و پرسشنامه تمایل جنسی (هالبرت، 1992) استفاده شد. پکیج درمان (زوج درمانی مبتنی بر خشونت خانگی) در 12 جلسه مداخله و 4 مرحله خط پایه در مورد تمام شرکت کننده ها اعمال شد. شرکت کنندگان قبل از شروع درمان و در جلسات 4، 8، 12 و پیگیری 45 روزه و 3 ماهه توسط پرسشنامه های مذکور مورد تحلیل قرار گرفتند. پاسخ ها به روش ترسیم دیداری، شاخص تغییر پایا و فرمول درصد بهبودی تحلیل شدند. نتایج نشان داد درصد بهبودی کلی زوج ها پس از مداخله زوج درمانی مبتنی بر خشونت خانگی در پایان درمان و نیز در مراحل پیگیری 45 روزه و 3 ماهه در سطح معنی داری بود (0/05>P). بنابراین رویکرد زوج درمانی باعث کاهش خشونت خانگی و فرسودگی زناشویی و افزایش نشانگان برانگیختگی جنسی زوج ها خواهد شد و نتایج پیگیری نیز حاکی از تداوم اثر این درمان در طول زمان بوده است.
تاثیر آموزش برنامه مدیریت رفتاری خانواده محور بر نگرش های ناکارآمد و بهزیستی روان شناختی در نوجوانان با گرایش به مصرف مواد مخدر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال ۱۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۷۱
85 - 102
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر آموزش برنامه مدیریت رفتاری خانواده محور بر نگرش های ناکارآمد و بهزیستی روان شناختی در نوجوانان با گرایش به مصرف مواد مخدر بود. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی نوجوانان با گرایش به مصرف مواد مخدر مراجعه کننده به کلینیک روان شناسی پردیس شهرستان رشت در سال 1402 به همراه والدینشان بودند. از این بین، 28 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (14 نفر) و کنترل (14 نفر) قرار گرفتند. شرکت کنندگان هر دو گروه پرسشنامه های نگرش ناکارآمد و بهزیستی روان شناختی را در پیش آزمون و پس آزمون تکمیل کردند. آموزش گروهی مدیریت رفتاری خانواده محور در 10 جلسه 60 دقیقه ای با فراوانی یک جلسه در هفته بر روی گروه آزمایش اجرا شد. داده ها با روش تحلیل کوواریانس چندمتغیری تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: یافته های این پژوهش نشان داد که آموزش برنامه مدیریت رفتاری خانواده محور باعث کاهش نگرش های ناکارآمد و افزایش بهزیستی روان شناختی در نوجوانان با گرایش به مصرف مواد مخدر شد. نتیجه گیری: با توجه به نتایج این پژوهش، مداخلات خانواده محور می تواند تلویحات مهمی در زمینه سلامت روان شناختی و پیشگیری از مصرف مواد در دوره نوجوانی داشته باشد.
تأثیر راهبردهای تنظیم هیجان موثر بر ناگویی هیجانی با میانجی گری خودشفقت ورزی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی کاربردی سال ۱۸ بهار ۱۴۰۳شماره ۱ (پیاپی ۶۹)
180 - 206
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف بررسی اثر راهبردهای تنظیم هیجان بر ناگویی هیجانی و نقش میانجی گری خودشفقت ورزی است. روش: پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی است. از بین جامعه آماری کلیه دانشجویان مقطع کارشناسی در نیم سال اول سال تحصیلی 1402-1401 در دانشگاه شهید بهشتی، با استفاده از فرمول کوکران تعداد 384 نفر با روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه تنظیم هیجان (گروس و جان، 2002)، مقیاس ناگویی هیجانی تورنتو (بگبی، پارکر و تیلور، 1994) و مقیاس خود شفقت ورزی (نف،2003) بود. جهت تحلیل داده ها از روش مدل سازی معادلات ساختاری و از نرم افزارهای اس پی اس اس نسخه 23 و اسمارت پی ال اس نسخه 3 استفاده شد. یافته ها: راهبردهای تنظیم هیجان شامل ارزیابی مجدد و سرکوبی به طور مستقیم بر ناگویی هیجانی تأثیر معناداری دارد (58/2 >t و 01/0< P). همچنین راهبردهای تنظیم هیجان به طور غیرمستقیم از طریق خودشفقت ورزی بر ناگویی هیجانی تأثیر معناداری دارد (58/2 > Z و 01/0< P). نهایتاً، خودشفقت ورزی بر ناگویی هیجانی تأثیر معناداری دارد (58/2 > t و 01/0< P). نتیجه گیری: دانشجویانی که بیشتر از راهبردهای انطباقی تنظیم هیجان استفاده می کنند از شفقت خود بالاتر و ناگویی هیجانی کمتر برخوردارند و دانشجویانی که بیشتر از راهبردهای غیرانطباقی تنظیم هیجان استفاده می کنند، شفقت خود پایین تر و ناگویی هیجانی بیشتری دارند. بنابراین ایجاد و تقویت خودشفقت ورزی در دانشجویان می تواند باعث ارتقا عملکرد روانشناختی و ارتباط اجتماعی دانشجویانی که از ناگویی هیجانی رنج می برند، باشد.
ارائه مدل پریشانی هیجانی بر اساس رفتارهای ارتقا دهنده سلامت و احساس انسجام روانی با نقش میانجی گری معنای زندگی در افراد مبتلا به بیماری عروق کرونر قلبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۹ بهار ۱۴۰۳ شماره ۷۳
238 - 250
حوزه های تخصصی:
بروز بیماری های فیزیولوژیک همانند بیماری عروق کرونر قلبی نظم شناختی و هیجانی بیماران را مختل نموده و آنان را با پریشانی هیجانی مواجه می سازد. بر این اساس هدف پژوهش حاضر، الگویابی ساختاری پریشانی هیجانی بر اساس رفتارهای ارتقا دهنده سلامت و احساس انسجام روانی با نقش میانجی گری معنای زندگی در افراد مبتلا به بیماری عروق کرونر قلبی بود. پژوهش از نوع کاربردی و روش پژوهش همبستگی به شیوه مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل افراد مبتلا به بیماری عروق کرونر قلبی مراجعه کننده به مراکز درمانی شهر بندرعباس در فصل زمستان سال 1401 بودند. از بین جامعه آماری 245 نفر به شیوه نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه پریشانی هیجانی (کسلر و همکاران، 2002)، پرسشنامه رفتارهای ارتقا دهنده سلامت (والکر و همکاران، ۱۹۸۷)، پرسشنامه احساس انسجام روانی (فلسنبرگ، ونتکولت و مریک، 2006) و پرسشنامه معنای زندگی (استگر و همکاران، 2006) بودند. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از مدل سازی معادلات ساختاری، به وسیله نرم افزار SPSS و Amos ویرایش 23 صورت گرفت. نتایج نشان داد که رفتارهای ارتقا دهنده سلامت بر معنای زندگی (05/0p<، 617/0β=) و پریشانی هیجانی (05/0p<، 482/0-β=) افراد مبتلا به بیماری عروق کرونر قلبی دارای اثر مستقیم معنادار بوده و توانسته به ترتیب 38 و 2/23 درصد از واریانس این متغیرها را تبیین کند. همچنین احساس انسجام روانی بر معنای زندگی (05/0p<، 548/0β =) و پریشانی هیجانی (05/0p<، 538/0-β =) افراد مبتلا به بیماری عروق کرونر قلبی دارای اثر مستقیم معنادار بوده و توانسته به ترتیب 30 و 9/28 درصد از واریانس این متغیرها را تبیین کند. در نهایت معنای زندگی بر پریشانی هیجانی (05/0p<، 442/0-β =) افراد مبتلا به بیماری عروق کرونر قلبی دارای اثر مستقیم معنادار بوده و توانسته 5/19 درصد از واریانس این متغیر را تبیین کرده و در رابطه بین رفتارهای ارتقا دهنده سلامت و احساس انسجام روانی با پریشانی هیجانی افراد مبتلا به بیماری عروق کرونر قلبی نیز نقش میانجی معنادار ایفا کند (05/0p<). با توجه به نقش میانجی معنادار معنای زندگی، می توان با بکارگیری مداخلات موثر همانند آموزش معنای زندگی از بروز پریشانی هیجانی افراد مبتلا به بیماری عروق کرونر قلبی کاست.
تدوین مداخله زندگی زناشویی مبتنی بر رویکرد مثبت نگر و روان شناسی اسلامی و امکان سنی آن بر الوهای ارتباطی زوجین متعارض(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ خرداد ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۹۶)
161 - 170
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تدوین مداخله زندگی زناشویی مبتنی بر رویکرد مثبت نگر و روان شناسی اسلامی و امکان سنجی آن بر الگوهای ارتباطی زوجین متعارض انجام شد. روش تحقیق ترکیبی (کیفی- کمی) بود. روش تحقیق بخش کمی نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری تمامی زوج های دارای تعارض زناشویی شهر تهران در سال 1401 بودند که 30 نفر به صورت دردسترس انتخاب و به صورت تصادفی 15 نفر در گروه آزمایش و 15 نفر در گروه کنترل قرار گرفتند. ابزار بخش کمی پرسشنامه تعارض زناشویی ثنایی (MCQ) (1379) و پرسشنامه الگوهای ارتباطی کریستنسن و سلاوی (CPQ) (1984) بود. داده های بخش کمی با تحلیل کوواریانس چندمتغیری تحلیل شدند. در نتایج بخش کیفی 2 مضمون اصلی شناسایی شد که شامل «اسلامی، مثبت نگری» و 9 مضمون فرعی شامل «تقوا و اعتقادات مذهبی، اخلاق اسلامی، شکرگذاری، مقابله مثبت، تقویت هیجانات مثبت، مهارت های ارتباطی مثبت، ارتقاء توانمندی های مثبت، باورهای مثبت و منفی» از دیدگاه مشارکت کنندگان شد که می توانند درک متخصصان از پدیده رویکرد روانشناسی اسلامی و مثبت نگری برای زندگی زوجین متعارض را به تصویر کشند. همچنین، یافته های بخش کمی نشان داد که که با کنترل اثر پیش آزمون بین میانگین پس آزمون الگوهای ارتباطی گروه آزمایش و کنترل تفاوت معناداری وجود دارد (05/0>p). می توان نتیجه گرفت که مداخله زندگی زناشویی مبتنی بر رویکرد مثبت نگر و روان شناسی اسلامی برای الگوهای ارتباطی زوجین موثر هستند.
تأثیر مداخله بازی های حرکتی واقعیت مجازی بر کاهش علائم نقص توجه و تکانشگری در کودکان مبتلا به اختلال نقص توجه/بیش فعالی
حوزه های تخصصی:
مقدمه: واقعیت مجازی یکی از حوزه های جدید در تحقیقات است. استفاده از این روش در جامعه عادی نتایج سودمندی را نشان داده است.
هدف: هدف تحقیق، بررسی تأثیر مداخله بازی های حرکتی واقعیت مجازی بر کاهش علائم نقص توجه و تکانشگری در کودکان مبتلا به اختلال نقص توجه/بیش فعالی بود.
روش : پژوهش حاضر از نوع مطالعات نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و گروه گواه بود. جامعه آماری شامل کودکان 10-8 سال ناحیه 1 شهر مشهد در سال 1401 بود که تعداد 30 کودک دارای اختلال نقص توجه/ بیش فعالی انتخاب شدند. جهت جمع آوری داده ها از مقیاس اسنپ-4 (2001)، پرسشنامه تکانشگری کودکان هیرسچفیلد (1965) و دستگاه واقعیت مجازی بود. آزمودنی های گروه واقعیت مجازی به مدت 6 هفته، دو بار در هفته و 30 دقیقه به تمرین با واقعیت مجازی پرداختند. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس مرکب و نرم افزار SPSS نسخه-20 تحلیل شد.
یافته ها: نتایج نشان داد اثر اصلی مراحل (779/0=η2،85/98=F)، گروه (608/0= η2،48/43=F) و اثر تعاملی گروه-مراحل (827/0=η2، 80/133=F) معنا دار بود؛ لذا بازی های حرکتی واقعیت مجازی بر تکانشگری کودکان بیش فعال تأثیر معناداری داشت (05/0P≤). همچنین نتایج نشان داد اثر اصلی مراحل (691/0=η2، 73/62=F)، گروه (234/0=η2، 54/8=F) و اثر تعاملی گروه-مراحل (693/0= η2،14/63=F) معنادار بود و بازی های حرکتی واقعیت مجازی بر کاهش علائم نقص توجه تأثیر معناداری داشت (05/0P≤).
نتیجه گیری: نتایج نشان داد بازی های واقعیت مجازی می تواند به عنوان یک ابزار آموزشی مناسب جهت آموزش مهارت های رفتاری افراد مبتلا به اختلال نقص توجه/بیش فعال مورد استفاده قرار گیرد؛ لذا به محققان و معلمان پیشنهاد می شود از روش بازی های واقعیت مجازی برای این کودکان استفاده نمایند.
سنجش احساس دینی در کودکان پیش از دبستان: یک مطالعه روان سنجی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
روانشناسی و دین سال ۱۷ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۶۵)
79 - 100
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تدوین مقیاسی برای سنجش احساس دینی کودکان خردسال بر پایه یک طرح پژوهشی زمینه یابی و در چارچوب الگو های متعارف در روان سنجی، در جامعه کودکان 4 تا 6 سال کشور و روی دو گروه نمونه کودکان مدارس عادی (445 تن از تهران، کرمان، تبریز، مشهد و بندرعباس) و مدارس دینی (145 تن از قم) به روش «توصیفی» اجرا شده است. در این مقیاسِ هفت ماده ای، یک کودک به عنوان قهرمان داستان در یک موقعیت از لحاظ اعمال و مراسم دینی قرار دارد و احساس آزمون شونده نسبت به آن موقعیت، به صورت خوشحال، خنثا و ناراحت اندازه گیری می شود. تحلیل داده ها نشان داد درجه دشواری و قدرت تشخیص سؤال ها و نیز توزیع فراوانی پاسخ ها مناسب و دارای برازش درونی و بیرونی است. نتایج تحلیل عاملی تأییدی و تحلیل مؤلفه های اصلی مقادیر باقی مانده استانداردشده، روایی سازه و تفاوت دو گروه کودکان مراکز عادی و دینی، روایی تفکیکی مقیاس و ضریب هماهنگی درونی بالاتر از 7/0 و شاخص های جداسازی شخص و سؤال اعتبار بر اساس مدل راش مقیاس را تأیید کرد. میانگین احساس دینی کودکان بالاتر از دشواری سؤال ها به دست آمد. درجه مطلوبیت ماده های زیارت، رفتن به عاشورا و روضه و کمک به فقرا از سطح کودکان با کمترین احساس مثبت نیز پایین تر است. در حالی که درجه مطلوبیت ماده های «رفتن به مسجد» و «تماشای نمازخواندن مادر» بیشترین مقدار و «دعا و یادگرفتن قرآن» در مهد کودک بالاتر از میانگین احساس دینی در کودکان است. این مقیاس ابزاری روا و معتبر برای ارزیابی عملکرد والدین در تقویت یا تضعیف احساس مثبت کودکان به رفتارها و مراسم دینی و نیز برای ارزیابی اثربخشی برنامه های آموزش های دینی در مراکز آموزشی است.
مقایسه اثربخشی درمان مواجهه سازی و اجتناب از پاسخ با شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر احساس گناه در افراد مبتلا به اختلال وسواسی-بی اختیاری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناختی دوره ۲۰ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
39 - 54
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی درمان مواجهه سازی و اجتناب از پاسخ با شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر احساس گناه بود. روش این پژوهش نیمه آزمایشی با دو گروه آزمایشی و یک گروه کنترل بود که از طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری دو ماهه استفاده شد. 45 نفر از افراد مبتلا به اختلال وسواسی-بی اختیاری مراجعه کننده به مراکز خدمات مشاوره و روان درمانی شهر تهران در سال 1402 به صورت هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه ، هر گروه 15 نفر، گمارده شدند. ابزارهای مقیاس وسواسی-بی اختیاری یل-براون گودمن و پرسشنامه احساس گناه بود که در سه مرحله استفاده شد؛ در ابتدا از شرکت کنندگان پیش آزمون به عمل آمد. سپس، گروه های آزمایش تحت 10 جلسه 90 دقیقه ای درمان مواجهه سازی و 8 جلسه 90 دقیقه ای شناخت درمانی اجرا شد. پس آزمون پس از مداخله و مرحله پیگیری اجرا گردید. تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر برای داده ها استفاده شد. یافته ها نشان داد که هر دو روش درمانی، احساس گناه را کاهش داد و درمان مواجهه سازی و اجتناب از پاسخ تأثیر موثرتری نسبت به شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی داشت.
مدل یابی ساختاری پیش بینی سوگ پیچیده پایدار در میان افراد سوگوار ناشی از کرونا بر اساس کیفیت روابط ابژه با تمرکز بر نقش واسطه ای نشخوار خشم و احساس تنهایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۹ بهار ۱۴۰۳ شماره ۷۳
252 - 260
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف ارایه مدل ساختاری پیش بینی سوگ پیچیده پایدار در میان افراد سوگوار ناشی از کرونا بر اساس کیفیت روابط ابژه با تمرکز بر نقش واسطه ای نشخوار خشم و احساس تنهایی انجام شد. طرح پژوهش، توصیفی و از نوع همبستگی با استفاده از معادلات ساختاری بود. نمونه پژوهش را 300 نفر از افراد سوگوار ناشی از کرونا در شهر تهران که یکی از اعضای نزدیک خانواده خود شامل همسر، برادر، خواهر، والدین و فرزندان را به علت کوید 19 از دست داده اند و شرایط ورود به پژوهش را داشتند، تشکیل دادند. در این پژوهش از پرسشنامه های سوگ پیچیده (پریگرسون و ماسیچواسکی، 1995)، روابط موضوعی بل (بل، 2003)، نشخوار خشم (ساکودولسکی و همکاران، 2001) و احساس تنهایی (راسل و همکاران، 1993) استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر جهت بررسی روابط علی بین متغیرها انجام شد. نتایج برازندگی مدل پیشنهادی حاکی از برازش خوب مدل با داده ها بود و 1/33 درصد از تغییرات سوگ پیچیده پایدار با روابط ابژه، نشخوار خشم و احساس تنهایی تبیین می شود. ضرایب مستقیم مدل نشان داد روابط ابژه (126/β=0)، نشخوار خشم (475/β=0) و احساس تنهایی (135/β=0) بر سوگ پیچیده پایدار اثر مثبت معنادار دارد. همچنین با ورود متغیرهای نشخوار خشم و احساس تنهایی به مدل به ترتیب اثر غیرمستقیم روابط ابژه بر سوگ پیچیده پایدار به صورت مثبت 1692/0 و 0518/0 شد. بنابراین درک صحیح از تجربه سوگ نوظهور ناشی از کرونا و عوامل مرتبط با آن و امکان سنجش دقیق تر وضعیت بازماندگان، تشخیص افراد در معرض خطر را ممکن می کند تا بتوان درمان و حمایت مناسب را برای آن ها فراهم کرد.
پیش بینی ناتوانی کارکردی بر اساس سبک زندگی ارتقا دهنده سلامت، پریشانی روانشناختی، سازگاری هیجانی با نقش میانجی اجتناب تجربه ای در بیماران مبتلا به درد مزمن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۹ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۷۴
78 - 86
حوزه های تخصصی:
درد مزمن از بیماری های مزمن با سرعت گسترش بالا در جهان است. می تواند علت یا معلول طیف گسترده ای از علایم روانشناختی بیماران باشد. هدف این پژوهش پیش بینی ناتوانی کارکردی براساس سبک زندگی ارتقا دهنده سلامت، پریشانی روانشناختی، سازگاری هیجانی با نقش میانجی اجتناب تجربه ای در بیماران دچار درد مزمن است.پژوهش حاضر توصیفی_همبستگی است، جامعه آماری آن شامل کلیه بیمارانی است که با تشخیص درد مزمن به مرکز روماتیسم ایران و بیمارستان فرهیختگان در نیمه اول سال 1401 مراجعه کردند. روش نمونه گیری هدفمند و با در نظر گرفتن ملاک های ورود و خروج 130 نفر انتخاب شدند. به منظور گردآوری داده ها از پرسشنامه های خود ناتوان سازی جونز و رودوالت، سبک زندگی ارتقا دهنده سلامت والکر و همکاران، پریشانی روا نشناختی کسلر و همکاران، سازگاری هیجانی رابیو و همکاران، پذیرش و عمل باند و همکاران استفاده شده است. داده های جمع آوری شده در سطوح توصیفی و استنباطی و مدل پژوهش با استفاده از تکنیک تحلیل مسیر ارزیابی شد.رابطه معنی داری بین تمامی متغیرهای پیش بین و اجتناب تجربه ای با متغیر ناتوانی کارکردی برقرار است (0/05>p). همبستگی معنی داری بین متغیرهای مستقل پریشانی روان شناختی و سازگاری هیجانی با متغیر میانجی اجتناب تجربه ای مشاهده شد (0/05>p)، نقش میانجی اجتناب تجربه ای در رابطه بین سازگاری هیجانی و ناتوانی کارکردی تایید شد (0/05>p). نقش میانجی اجتناب تجربه ای در رابطه بین سبک زندگی ارتقادهنده سلامت و پریشانی روانشناختی با ناتوانی کارکردی تایید نشد (0/05<p). یافته های پژوهش همسو با مدل های پژوهش است. بر اساس یافته های به دست آمده می توان بیان کرد، ناتوانی کارکردی در طی زندگی با درد در بیماران ایجاد می گردد و به وسیله سایر متغیرهای روانشناختی مذکور می توان بر شدت ناتوانی تاثیر گذاشت.
نقش تعدیل کنندگی کنش تأملی در رابطه ادراک پذیرش- طرد والدینی و تنظیم هیجانات در نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر، آزمودن نقش تعدیل کنندگی کنش تأملی در رابطه ادراک پذیرش- طرد والدینی و تنظیم هیجانات در نوجوانان بود. روش: این پژوهش از نوع مطالعات همبستگی است. جامعه آماری پژوهش را نوجوانان 18-14 ساله ایرانی تشکیل دادند. داده ها به روش نمونه گیری در دسترس از 400 نوجوان داوطلب شرکت در پژوهش جمع آوری شد. آن ها مجموعه ای از پرسشنامه هایی را به صورت آنلاین تکمیل کردند که این پرسشنامه ها شامل: پرسشنامه کنش تأملی فوناگی و همکاران (2016)، فرم کوتاه پرسشنامه پذیرش- طرد والدینی روهنر (2005) و دشواری در تنظیم هیجانات گراتز و روئمر (2004) بودند. برای پاسخ به سؤالات پژوهش از مدل یابی معادلات ساختاری استفاده شد. یافته ها: بین ادراک طرد پدر و مادر و همچنین بعد عدم قطعیت کنش تأملی با دشواری در تنظیم هیجانات نوجوانان رابطه مثبت و معناداری وجود دارد اما بعد قطعیت با دشواری در تنظیم هیجانات رابطه منفی معناداری داشت. همچنین بعد قطعیت کنش تأملی در رابطه ادراک طرد پدر و مادر با دشواری در تنظیم هیجانات نقش تعدیل کننده داشت؛ در حالی که بعد عدم قطعیت کنش تأملی نتوانست در رابطه ادراک طرد پدر و مادر با دشواری در تنظیم هیجانات نوجوانان نقش تعدیل کننده ایفا کند. نتیجه گیری: در صورتیکه نوجوانان از کنش تأملی خوبی برخوردار باشند، می توانند با تأثیرات ناشی از طرد والدینی به شکل مطلوب تری کنار آیند. بنابراین کمک به بهبود سطح کنش تأملی می تواند در دستور کار درمانگرانی قرار بگیرد که در حیطه کودک، نوجوان و روابط والد- فرزندی کار می کنند.
ویژگی های روان سنجی فرم فارسی مقیاس ادراک موانع تحصیلی و مسیر شغلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی کاربردی سال ۱۸ تابستان ۱۴۰۳شماره ۲ (پیاپی ۷۰)
197 - 225
حوزه های تخصصی:
هدف: این پژوهش به منظور تدوین فرم فارسی مقیاس ادراک موانع تحصیلی و مسیر شغلی، ویژگی های روانسنجی این ابزار شامل ساختار عاملی، روایی و اعتبار را در دانشجویان بررسی نمود.
روش: نمونه ای متشکل از 453 دانشجوی کارشناسی دانشگاه اصفهان (287 دختر، 166 پسر)، به صورت تصادفی به دو گروه جداگانه (n1=227،n2=226 ) تقسیم شد و ساختار عاملی از طریق تحلیل عاملی اکتشافی و سپس تحلیل عاملی تأییدی بررسی گردید. برای برآورد روایی واگرای این ابزار، از پرسشنامه شایستگی های مسیر شغلی استفاده شد. همچنین، اعتبار این مقیاس بر اساس همسانی درونی و ثبات سنجیده شد.
یافته ها: نتایج تحلیل عاملی اکتشافی حاکی از استخراج سه عامل موانع مسیر شغلی، تحصیلی و محیطی بود. همچنین نتایج تحلیل عاملی تأییدی نشان داد که ساختار تک عاملی مرتبه دوم نسبت به سه عاملی مرتبط مرتبه اول در نمونه دانشجویان ایرانی از برازش بهتری برخوردار است. بر اساس تحلیل تغییرناپذیری، بین دانشجویان دختر و پسر از نظر بارهای عاملی، کوواریانس ها و خطاهای باقیمانده تفاوت معناداری وجود نداشت. نتایج همبستگی این مقیاس با شایستگی های مسیر شغلی از روایی واگرا حمایت کرد. ضریب آلفای کرونباخ برای کل مقیاس 93/0 و برای زیرمقیاس های موانع مسیر شغلی 90/0، تحصیلی 90/0و محیطی 88/0 برآورد شد.
نتیجه گیری: مقیاس ادراک موانع تحصیلی و مسیر شغلی ابزاری مناسب و کارآمد برای اهداف تحقیقاتی در زمینه راهنمایی و مشاوره مسیر شغلی است و ویژگی های روان سنجی قابل قبولی دارد.
بررسی اثربخشی آموزش مهارت های فرزندپروری مثبت بر واکنش پذیری هیجانی و خودکارآمدی مقابله ای دانش آموزان نوجوان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دست آوردهای روان شناختی سال ۳۱ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
253 - 272
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش مهارت های فرزندپروری مثبت بر واکنش پذیری هیجانی و خودکارآمدی مقابله ای دانش آموزان پسر نوجوان بود. روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی (طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل) بود. جامعه آماری این پژوهش شامل همه مادران و دانش آموزان پسر پایه ششم مدارس شهر دهدشت (سال تحصیلی 1402-1401) بوده است. نمونه های مورد بررسی در این پژوهش به روش نمونه گیری تصادفی ساده انجام گرفت. برای گردآوری داده ها در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون از پرسش نامه های خودکارآمدی مقابله ای (CSE) Chesney et al.، مقیاس واکنش پذیری هیجانی Nock et al. استفاده شده است. گروه آزمایش طی 8 جلسه (90 دقیقه) تحت آموزش مهارت های فرزندپروری مثبت قرار گرفتند. اما گروه کنترل چنین مداخله ای دریافت نکردند. داده های گردآوری شده با استفاده از تحلیل کوواریانس تک متغیری تجزیه و تحلیل شدند. یافته های پژوهش نشان داد که آموزش مهارت های فرزندپروری مثبت به نحو معنی داری به کاهش واکنش پذیری هیجانی و افزایش خودکارآمدی مقابله ای در گروه آزمایش منجر شده است. بنابراین، می توان گفت آموزش مهارت های فرزندپروری بر واکنش پذیری هیجانی و خودکارآمدی مقابله ای دانش آموزان پسر نوجوان اثربخش است.
نقش میانجی تاب آوری در رابطه بین خودپنداره و عواطف منفی در دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ فروردین ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۹۴)
11 - 18
حوزه های تخصصی:
مطالعه حاضر با هدف تعیین نقش میانجی تاب آوری در رابطه بین خودپنداره و عواطف منفی در دانشجویان انجام شد. روش پژوهش توصیفی-همبستگی از نوع مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش تمامی دانشجویان دانشگاه گیلان در سال 1402 بودند که از بین آن ها به روش نمونه گیری دردسترس 240 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. جمع آوری داده ها با استفاده از مقیاس تاب آوری کانر و دیویدسون (CD-RISC؛ کانر و دیویدسون، 2023)، پرسشنامه خودپنداره (SCQ؛ ساراسوت، 1984) و فهرست عواطف مثبت و منفی (PANAS، تامپسون، 2007) انجام شد. نتایج حاصل از مدل یابی معادلات ساختاری نشان داد که مدل پیشنهادی از برازش مطلوب برخوردار بوده است. نتایج نشان داد که خودپنداره به طور منفی و معنادار بر عواطف منفی اثر مستقیم دارد؛ نتیجه دیگر نشان داد خودپنداره به طور مثبت و معنادار بر تاب آوری اثر مستقیم دارد؛ همچنین اثر مستقیم تاب آوری بر عواطف منفی معنادار بود (05/0>P). نتایج آزمون بوت استرپ نشان داد که تاب آوری بین خودپنداره و عواطف منفی نقش میانجی دارد (05/0>P). نتایج این مطالعه حاکی از آن بود که تاب آوری رابطه بین خودپنداره و عواطف منفی را میانجی گیری می کند، به عبارت دیگر خودپنداره رشد یافته می تواند به سبب ارتقاء تاب آوری، میزان عواطف منفی را در دانشجویان کاهش دهد.
تدوین مدل علّی پیش بینی بی ثباتی ازدواج بر اساس شخصیت تاریک و توانمندی ایگو با میانجی گری همدلی در زنان متأهل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۹۵)
109 - 120
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تدوین مدل علّی بی ثباتی ازدواج بر اساس شخصیت تاریک و توانمندی ایگو با میانجی گری همدلی و در زنان متأهل بود. طرح پژوهش حاضر توصیفی-همبستگی و به روش تحلیل مسیر ساختاری بود. جامعه آماری این پژوهش تمامی زنان متأهل مراجعه کننده به خانه های سلامت مناطق 22 گانه شهر تهران در بازه زمانی مرداد تا آبان ماه سال 1401 بود که با روش نمونه گیری دردسترس 430 نفر به عنوان حجم نمونه انتخاب شد. جهت گردآوری داده ها از پرسشنامه های بی ثباتی ازدواج ادواردز و همکاران (1987، MLL)، شخصیت تاریک جانسون و وبستر (2010، DTDDS)، توانمندی ایگو مارکستروم و همکاران (1997، PIES) و همدلی زناشویی جولیف و فارینگتون (2006، MES) استفاده شد. جهت تحلیل داده ها از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر استفاده شد. نتایج نشان داد ضریب مسیر کل تنها بین شخصیت خودشیفته بر بی ثباتی ازدواج (05/0>p). مثبت و ضریب مسیر کل بین توانمندی ایگو و همدلی (05/0>p) منفی و معنادار بود. همچنین ضریب مسیر غیرمستقیم بین شخصیت خودشیفته و توانمندی ایگو با بی ثباتی ازدواج از طریق همدلی زناشویی (05/0>p) منفی و معنادار بود. همچنین مدل علّی بی ثباتی ازدواج بر اساس شخصیت تاریک و توانمندی ایگو با میانجی گری همدلی و در زنان متأهل دارای برازش مطلوب بود. بنابراین می توان گفت که برای افزایش ثبات زناشویی می توان با شناخت ویژگی های شخصیتی افراد و میزان همدلی و تقابل عناصر درونی روانی آن ها، ثبات ازدواج را بهبود بخشید.
سبب شناسی نوین وسواس-اجباری: پژوهش تک موردی
حوزه های تخصصی:
پیش زمینه و هدف: بی لذّتی به عنوان ناتوانی در تجربه ی لذّت یا کاهش توانایی احساس شادی است و یک آندوفنوتیپ بالقوه در اختلال وسواس فکری- عملی است. در سازه ی بی لذّتی دو نوع تجربه ی لذّت انتظاری و هم زمان معرفی شده است. هدف از پژوهش حاضر سبب شناسی نوین وسواس اجباری در یک پژوهش تک موردی بود. مواد و روش کار: پژوهش حاضر یک مطالعه ی تک موردی و ابزار پژوهش مصاحبه ی بدون ساختار بود. در این پژوهش یک بیمار مبتلابه وسواس عملی شدید از طریق روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و 9 جلسه مورد مصاحبه قرار گرفت. یافته ها: پژوهش حاضر نشان داد که شروط لذت های هم زمان و انتظاری از طریق مکانیسم بازداری باعث فقدان لذت های هم زمان و انتظاری و درنهایت باعث OCDمی شوند. بحث و نتیجه گیری: این مطالعه وجود بی لذّتی را در وسواس فکری-عملی نشان داد و علاوه بر این بی لذّتی را به عنوان عامل وسواس نشان داد. بر اساس نتایج به دست آمده از این پژوهش می توان برای درمان OCD روش هایی را به کارگیریم که مانع از به کارگیری شروط لذت های هم زمان و انتظاری شویم.
روابط ساختاری کارکردهای اجرایی با رفتارهای پرخطر با نقش میانجی گر راهبردهای نظم جویی شناختی هیجان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۳ تابستان (تیر) ۱۴۰۳ شماره ۱۳۶
747 - 766
حوزه های تخصصی:
زمینه: هرگونه رفتار پرخطر می تواند آسیب های جدی و گاه غیرقابل جبرانی برای فرد و خانواده به همراه داشته باشد. رفتار پرخطر اغلب در یک زمینه هیجانی رخ می دهد، کارکردهایی و تنظیم هیجان نقش مهمی در تصمیم گیری مرتبط با رفتار پرخطر ایفا می کند. بنابراین شناسایی عوامل بادارنده و تسهیل کننده رفتارهای پرخطر در گروه های مختلف یک ضرورت اجتناب ناپذیر است.
هدف: این پژوهش با هدف روابط ساختاری کارکردهای اجرایی با رفتارهای پرخطر در زندانیان با توجه به نقش میانجی راهبردهای تنظیم هیجانی انجام شد.
روش: پژوهش حاضر توصیفی و از نوع همبستگی که به روش مدل سازی معادلات ساختاری انجام شده است. جامعه آماری این پژوهش را تمامی زندانیان شهر شیراز تشکیل دادند. نمونه پژوهش 409 نفر از زندانیان شهر شیراز بود که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. برای جمع آوری داده های پژوهش از پرسشنامه توانایی های شناختی (نجاتی، 1392)، راهبردهای تنظیم هیجانی (گارنفسکی و همکاران، 2001)، مقیاس رفتارهای پرخطر جوانان (اسنو و همکاران، 2019) استفاده شد. جهت ارزیابی الگوی پیشنهادی از مدل سازی معادلات ساختاری با استفاده از AMOS ویراست 24 و SPSS 27 استفاده شد.
یافته ها: نتایج حاصل از ضریب همبستگی نشان داد که بین کارکردهای اجرایی و راهبردهای سازگارانه تنظیم هیجانی با رفتارهای مخاطره آمیز رابطه منفی وجود دارد (0/05≥P). همچنین بین راهبردهای ناسازگارانه تنظیم هیجانی با رفتارهای پر خطر رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد (0/05≥P). یافته ها حاکی از برازش مناسب الگوی پیشنهادی با داده هاست. نتایج حاصل از الگوی ساختاری نشان داد که 19 درصد از واریانس راهبردهای سازگارانه و 25 درصد از واریانس راهبردهای ناسازگارانه توسط کارکردهای اجرایی و 45 درصد از واریانس رفتارهای پرخطر توسط کارکردهای اجرایی و راهبردهای سازگارانه و ناسازگارانه تنظیم هیجانی تبیین می شود.
نتیجه گیری: می توان نتیجه گرفت که رفتارهای پرخطر متأثر از کارکردهای شناختی و هیجانی می باشد و راهبردهای تنظیم شناختی هیجانی نقش واسطه ای در این رابطه دارد که نیاز به مداخلات روانشناختی دارد. نتایج ما نشان می دهد که درمان رفتارهای پرخطر ممکن است با رویکردی ظریف که تکانشگری بالا را لزوماً با تمایلات رفتاری پرخطر ترکیب نمی کند مؤثرتر باشد
بررسی تاثیر اصلاح سوگیری شناختی نسبت به ظاهر فیزیکی بر تمایل به جراحی زیبایی و عزت نفس دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال ۱۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۴۹)
43 - 54
حوزه های تخصصی:
مقدمه: تحقیق حاضر با هدف بررسی تاثیر اصلاح سوگیری شناختی دختران نسبت به ظاهر فیزیکی بر تمایل آنها به جراحی زیبایی و عزت نفس اجرا گردید.
روش: روش تحقیق در این پژوهش نیمه آزمایشی و با استفاده از طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل می باشد. جامعه آماری تحقیق شامل دانشجویان دختر دانشگاه غیر انتفاعی صنعتی فولاد در سال تحصیلی 1401 بودند که 200 نفر از آنها با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شده و پرسش نامه تصویر بدنی را تکمیل نمودند. سپس تعداد 45 نفر از دانشجویان که نمره پرسش نامه آنها بالاتر از میانگین بود، انتخاب شده و با استفاده از روش گمارش تصادفی در دو گروه آزمایشی (22 نفر) وکنترل (23 نفر) قرار داده شدند. ابزار پژوهش عبارت بودند از: پرسش نامه عزت نفس کوپراسمیت، پرسشنامه گرایش به جراحی زیبایی، آزمایه پروب دات. در ابتدا از هر دو گروه پیش آزمون گرفته شد و سپس برای گروه آزمایش به صورت انفرادی، 10 جلسه 30 تا 40 دقیقه ای (8 جلسه برای اصلاح سوگیری شناختی و 2 جلسه برای سنجش سوگیری و پر کردن پرسشنامه ها) برگزار شد. در این مدت گروه کنترل تحت هیچ آموزشی نبودند. بعد از اتمام آموزش از هر دو گروه پس آزمون گرفته شد و داده های جمع آوری شده توسط نرم افزار SPSS تجزیه و تحلیل شدند.
یافته ها: یافته ها نشان داد اصلاح سوگیری شناختی نسبت به ظاهر فیزیکی باعث، کاهش سوگیری شناختی نسبت به ظاهر فیزیکی (P<0.01) و کاهش تمایل به جراحی زیبایی در دختران دانشجو (P<0.01) می شود؛ ولی تاثیر اصلاح سوگیری شناختی نسبت به ظاهر فیزیکی بر عزت نفس مشاهده نگردید (P<0.01).
نتیجه گیری: اصلاح سوگیری شناختی می تواند به عنوان یک روش موثر مورد استفاده قرار گیرد.
بررسی فرایند به تعویق انداختن ازدواج جوانان: یک مطالعه پدیدارشناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۲۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۸۹
4 - 35
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر مطالعه پدیدارشناسانه فرایند به تعویق انداختن ازدواج جوانان در جهت فهم عمیق جنبه های مختلف این پدیده و چگونگی ادراک جوانان از آن بوده است.
روش: برای دستیابی به هدف پژوهش از رویکرد کیفی و روش پدیدارشناسی توصیفی استفاده شد. جامعه مورد پژوهش، دختران و پسران مجرد و هرگز ازدواج نکرده ساکن شهر تهران در محدوده سنی 28 تا 34 سال برای دختران و 32 تا 38 سال برای پسران بود. نمونه گیری به روش هدفمند از میان افراد در دسترس محقق انجام شد و 13 نفر شامل 7 دختر و 6 پسر به عنوان نمونه مورد مطالعه انتخاب شدند. جمع آوری اطلاعات از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته و تحلیل داده ها با بهره گیری از روش کلایزی صورت پذیرفت.
یافته ها: در نهایت یافته های پژوهش در قالب 12 مضمون اصلی و 61 مضمون فرعی گزارش شد. مضامین اصلی مستخرج عبارتند از: دغدغه های اقتصادی، آرمان گرایی، ترس از آینده ازدواج، تأثیر روابط پیش از ازدواج، فرایندهای انگیزشی، عدم بلوغ و آمادگی برای ازدواج، نقش موانع خانوادگی، عوامل اجتماعی- فرهنگی، محدودیت انتخاب، انگاره های مانع ازدواج، پیامدهای مثبت و پیامدهای منفی.
نتیجه گیری: نتایج به دست آمده نشان داد به تعویق انداختن ازدواج پدیده ای پیچیده است که هم تحت تأثیر محدودیت های عینی و هم تحت تأثیر ادراکات ذهنی محدود کننده و بلوغ ناکافی اتفاق می افتد و دارای پیامدهای منفی زیادی برای جوانان است. به نظر می رسد تلاش جامعه مشاوره و روان شناسی در جهت تولید محتوا در زمینه های فرهنگ سازی ازدواج آسان، احیای ارزش های ازدواج، اصلاح باورهای غلط جوانان، اشاعه فرهنگ ازدواج موفقیت آمیز در رسانه ها و شبکه های اجتماعی، گام مؤثری در راستای رفع موانع ذهنی ازدواج باشد.