مقالات
حوزه های تخصصی:
زمینه: سلامت ورزشکاران با توجه به فشار بالای انتظار کسب نتیجه، تحت تأثیر بوده و با توجه به اهمیت عملکرد تحصیلی و عوامل اجتماعی جوانان، ایجاد تعادل در چنین شرایطی نیاز به مداخلات پژوهش محور می باشد. هدف: بررسی رابطه نشاط معنوی، پیشرفت تحصیلی، خلاقیت، و نگرش های اجتماعی با موفقیت های جوانان ورزشکار حرفه ای با نقش میانجی سلامت روان (با نگاه تدوین مدل توفیقات ورزشی) بود. روش: پژوهش حاضر از نوع همبستگی است که روابط بین متغیرها بوسیله مدل یابی معادله ساختاری بررسی شد. جامعه تمامی ورزشکاران حرفه ای تیم های ملی بودند که 165 نفر (89 پسر و 76 دختر) رده سنی جوانان (15 الی 18 سال)، رشته های انفرادی و گروهی به صورت در دسترس و هدفمند انتخاب شدند. از پرسشنامه سلامت (GHQ)، خلاقیت راودسپ (1999)، نگرش های اجتماعی افروز و جردن (1976)، نشاط معنوی (SVS) چپریان و افروز (1395)، پیشرفت تحصیلی، و موفقیت ورزشی به عنوان ابزار استفاده شد. جهت تحلیل داده ها از روش تحلیل مسیر و آزمون سوبل به وسیله نرم افزار لیزرل انجام گرفت. یافته ها: بین نشاط معنوی، خلاقیت، سلامت روان، و پیشرفت تحصیلی با موفقیت رابطه معنادار، اما بین نگرش اجتماعی با موفقیت رابطه معناداری وجود ندارد. بین نشاط معنوی، خلاقیت، نگرش های اجتماعی با سلامت روان رابطه معنادار بود، اما بین پیشرفت تحصیلی با سلامت روان رابطه معناداری وجود ندارد. سلامت روان نقش میانجی معناداری میان نشاط معنوی و خلاقیت با موفقیت دارد، اما رابطه ای در پیشرفت تحصیلی و نگرش اجتماعی یافت نشد. نتیجه گیری: با توجه به برازش مطلوب مدل ساختاری، حفظ سلامت روان ورزشکاران حرفه ای از ابعاد گوناگون می تواند بر موفقیت ورزشی جوانان اثرگذار باشد.
اثربخشی آموزش مهارت عاطفی اجتماعی بر نظریه ذهن در کودکان مبتلا به اوتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: اوتیسم اختلالی تحولی عصبی است که با نقص مداوم در مهارت های ارتباطی - اجتماعی شناخته می شود و ضعف در مهارت اجتماعی در این کودکان دارای پیامدهای منفی است. فرضیه های جدید، اختلال طیف اوتیسم را به نارسایی در نظریه ذهن مرتبط می کنند. آموزش مهارت های عاطفی اجتماعی با در برداشتن آموزش خودآگاهی، خودمدیریتی، آگاهی اجتماعی و آگاهی هیجانی می تواند مداخله مؤثری برای بهبود نظریه ذهن در این کودکان باشد. این در حالی است که در این مورد شکاف پژوهشی وجود دارد و تاکنون مطالعه ای به بررسی این موضوع مهم نپرداخته است. هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی آموزش مهارت عاطفی اجتماعی بر بهبود نظریه ذهن در کودکان مبتلا به اوتیسم انجام شد. روش: طرح پژوهش حاضر، شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون – پس آزمون و گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی دانش آموزان پسر طیف اتیسم در رده سنی 7 تا 15 سال شهر تهران در سال تحصیلی 99-1398 بود که از بین آن ها، ۲۰ نفر به طور تصادفی انتخاب شده و در گروه های آزمایش (1۰ نفر) و گواه (۱۰ نفر) جایگزین شدند. برای گروه آزمایش ده جلسه مداخله آموزش مهارت عاطفی اجتماعی برگرفته از بسته آموزشی خسروتاش و همکاران (2019) اجرا شد، ولی گروه گواه هیچ گونه مداخله ای دریافت نکرد. ابزارهای جمع آوری اطلاعات در این پژوهش شامل پرسشنامه سنجش طیف اتیسم (اهلر و همکاران، 1999) و آزمون نظریه ذهن (موریس و همکاران، 1999) بود که توسط والدین تکمیل شد. همچنین داده های به دست آمده با استفاده از روش تحلیل کواریانس و با بهره گیری از نرم افزار SPSS نسخه ۲۲ تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان دهنده این است که آموزش مهارت عاطفی اجتماعی باعث افزایش نمرات نظریه ذهن در گروه آزمایش شده است (0/05 P<). اندازه اثر نمره نظریه ذهن 36% بود، بنابراین آموزش مهارت عاطفی اجتماعی توانسته است 36 درصد از تغییرات نمرات نظریه ذهن را تبیین کند. نتیجه گیری: با توجه به نتایج به دست آمده در پژوهش حاضر به نظر می رسد آموزش مهارت عاطفی اجتماعی می تواند نظریه ذهن را در کودکان مبتلا به اوتیسم تحت تأثیر قرار دهد. بنابراین استفاده از آن در کنار سایر روش های درمانی به منظور بهبود مهارت های عاطفی، اجتماعی و ارتباطی در این کودکان توصیه می شود.
فقدان انگاره دلبستگی: اندوه طولانی مدت مرتبط با مرگ ومیر ناشی از کویید 19(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: مرگ های ناشی از کرونا با ایجاد آشفتگی های گسترده بنیان های زندگی بسیاری از خانواده ها را متزلزل کرد. این آشفتگی به ویژه در زمان مرگ یکی از همسران برجسته تر بود. بااین وجود، در پیشینه این حوزه مطالعه ای که به بررسی تجربه زیسته و اندوه طولانی مدت همسران سوگوار از مرگ ومیر کرونا به انجام رسیده باشد محدود است. باتوجه به گستردگی دامنه آسیب های طولانی شدن مدت سوگ انجام پژوهش های معرف در این زمینه ضرورت دارد. هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اندوه طولانی مدت مرتبط با مرگ و میر ناشی از کویید 19 در همسران سوگوار و تبیین تجربه زیسته آن ها انجام شد. روش: رویکرد مورد مطالعه در این پژوهش کیفی و از نوع داده بنیاد بود. جمعیت مورد مطالعه شامل کلیه افرادی بود که در دوران کرونا همسر خود را از دست داده بودند. تعداد 17 نفر که در سال 1399 تجربه مرگ همسر را به دلیل بیماری کرونا داشتند با شیوه نمونه گیری نظری انتخاب شدند. این افراد با استفاده از مصاحبه نیمه ساختاری به صورت عمیق مورد بررسی قرار گرفتند. داده ها با استفاده از روش استرواس و کوربین مورد تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: بعد از تحلیل داده ها چهار مقوله عمده (عوامل مرتبط با گذار از سوگ، عوامل مرتبط با سوگ و سوگواری، عوامل حمایتی، عوامل مرتبط با وضعیت رابطه با همسر متوفی) و 12 مقوله اولیه (راهبردهای منفی نظم جویی هیجان، عدم قطعیت در مورد آینده، احساس عذاب وجدان، ناتوانی در عبور از خشم، ادراک منحصربه فرد بودن تجربه سوگ، عدم پذیرش فقدان، اسناد منفی مرتبط با فقدان، ضعف در آیین های مرتبط با مرگ، احساس رهاشدگی، تغییر سریع نقش های در خانوادگی، فقدان دلبستگی عمیق به همسر و فقدان بدن گرم) کشف شده که همگی در بعد روش مقابله فقدان گرا دسته بندی شدند. نتیجه گیری: نتایج نشان داد که عمده ترین دلیل طولانی شدن سوگ روش مقابله فقدان گرا است که باعث تمرکز بیش از اندازه بر روی فقدان می شود. پیشنهاد می شود برای کمک به افراد سوگوار خدمات حمایتی بلافاصله بعد از فقدان مد نظر قرار گیرد.
پیش بینی تعهد زناشویی بر مبنای صفات سه گانه تاریک و پنج عامل بزرگ شخصیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: تعهد زناشویی در روابط بلند مدت تحت تأثیر عوامل زیربنایی از جمله صفات شخصیتی است. پیشینه پژوهش نشان می دهد که ناهمسانی های متعددی در رابطه با اینکه کدام صفات شخصیتی با تعهد زناشویی رابطه دارد، دیده می شود. بعلاوه عمده این پژوهش ها بر پنج عامل بزرگ شخصیت متمرکز بوده اند و به نقش صفات سه گانه تاریک در پیش بینی تعهد زناشویی بسیار کم پرداخته شده است. هدف: پژوهش حاضر با هدف پیش بینی تعهد زناشویی بر اساس صفات سه گانه تاریک و پنج عامل بزرگ شخصیت در زنان متأهل انجام شد. روش: این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی است. در این پژوهش 327 زن متاهل مراجعه کننده به مراکز مشاوره تحت نظارت بهزیستی شیراز به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. از شرکت کنندگان درخواست شد تا مقیاس صفات سه گانه تاریک، فرم کوتاه (جونز و پائولوس، 2014)، پرسشنامه پنج عامل بزرگ شخصیت (مک کری و کاستا، 2004)، پرسشنامه تعهد زناشویی (آدامز و جونز، 1997) را تکمیل کنند. برای تحلیل داده های پژوهش از ضریب همبستگی پیرسون، و رگرسیون چندگانه استاندارد استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که در بین متغیرهای صفات سه گانه تاریک و پنج عامل بزرگ شخصیت، روان رنجورخویی (0/001p<،0/301- β=) و ماکیاولیسم (0/05p<، 0/105- β=) پیش بینی کننده های منفی و معنادار و وظیفه شناسی (0/01 p<، 0/214 β=) پیش بینی کننده مثبت و معنادار تعهد زناشویی است. همچنین ترکیب متغیرهای پژوهش به طور معناداری با تعهد زناشویی رابطه دارد و 25/9 درصد از واریانس آن را تبیین می کند. نتیجه گیری: بر اساس نتایج به دست آمده می توان بیان کرد که روان رنجورخویی، وظیفه شناسی، و ماکیاولیسم نقش مهمی در پیش بینی تعهد زناشویی دارند. بنابراین جهت افزایش تعهد زوجین در روابط بلند مدت، توجه به نقش این متغیرها ضروری است.
طراحی و ارزیابی کارآمدی درمان خانواده محور مبتنی بر رویکرد فراتشخیصی بر شاخص توده بدنی و نظم جویی هیجان در دوران پاندمی کووید-19 در نوجوانان چاق و با اضافه وزن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: مطالعات نشان می دهد که اختلال در تنظیم هیجان می تواند یک عامل خطر برای رفتار پرخوری ناسازگار باشد که نشان دهنده پاسخ ناکافی به احساسات منفی است و منجر به افزایش وزن و چاقی می شود. بنابراین به کارگیری مداخله ای مبتنی بر تنظیم هیجان به افراد با اضافه وزن و چاقی کمک می کند تجارب هیجانی شدید را شناسایی، و مهارت هایی را برای خودتنظیمی رفتار و کاهش هیجان های منفی شدید در مقابل رفتار غیر انطباقی پرخوری فرا بگیرند. هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی طراحی و ارزیابی کارآمدی درمان خانواده محور مبتنی بر پروتکل یکپارچه درمان فرا تشخیصی بر شاخص توده بدنی، نظم جویی هیجان در دوران پاندمی کووید-19 در نوجوانان چاق و با اضافه وزن انجام شد. روش: این پژوهش مطالعه ای نیمه آزمایشی به همراه پیش آزمون – پس آزمون و پیگیری است. جامعه آماری شامل کلیه نوجوانان چاق و دارای اضافه وزن در محدوده سنی (15-12 سال) بود که به یکی از مراکز خدمات جامع سلامت کرمان در سال 1401-1400 مراجعه کرده بودند. نمونه آماری به روش نمونه گیری در دسترس از بین نوجوانان چاق و دارای اضافه وزن و و مادران آن ها انتخاب شد و آزمودنی ها به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. چک لیست تنظیم هیجان و پرسشنامه تنظیم هیجان رفتاری برای جمع آوری داده ها استفاده شد. داده ها با استفاده از روش تحلیل واریانس چند متغیره اندازه گیری مکرر تجزیه و تحلیل شدند. نوجوانان چاق و دارای اضافه وزن و مادران آن ها 15 جلسه از پروتکل های یکپارچه برای درمان فراتشخیصی دریافت کردند، درحالی که آموزش خاصی به گروه کنترل ارائه نشد. یافته ها: نتایج پژوهش حاضر نشان داد که سه اندازه گیری انجام شده در پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری در زمینه های شاخص توده بدن و نظم جویی هیجان در نوجوانان از نظر اثربخشی درمان فراتشخیصی تفاوت معنی داری دارند (0/000 P=). نتیجه گیری: نتایج به دست آمده حاکی از کارآمدی پروتکل یکپارچه درمان فراتشخیصی بر بهبود شاخص توده بدن، نظم جویی هیجان در نوجوانان است
بررسی سبک های دلبستگی و سبک های هویت در گروه های مهاجر و غیرمهاجر شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: از جمله متغیرهای مهم و مرتبط با مهاجرت، سبک های دلبستگی و هویت افراد است، زیرا مهاجرت همراه با تغییرات سریع در عملکرد و ارتباط اجتماعی است و این امر می تواند منجر به شکل گیری اضطراب دلبستگی و تغییرات هویتی در افراد شود. با این وجود در زمینه مقایسه سبک های دلبستگی و هویت در افراد مهاجر و غیر مهاجر، پژوهش های اندکی صورت گرفته است. هدف: هدف ﭘﮋوﻫﺶ حاضر مقایسه سبک های هویت و سبک های دلبستگی در مهاجران بین المللی ایرانی و غیر مهاجران بود. روش: پژوهش حاضر از نوع علّی - مقایسه ای مبتنی بر روش پیمایشی بود. جامعه ی آماری پژوهش شامل تمامی افراد مهاجر به کشورهای اروپای غربی از سال ۱۳۹۲ تا سال ۱۳۹۷ و افراد غیر مهاجر ایرانی در سال 1400 در شهر تهران بود. با روش نمونه گیری در دسترس، 200 نفر (100 نفر مهاجر و 100 نفر غیرمهاجر) به پرسشنامه های سبک های هویتی برزونسکی (1992) و سبک های دلبستگی بزرگسال کولینز و رید (1990) پاسخ دادند. از تحلیل واریانس چندمتغیره و نرم افزار SPSS-23 برای تجزیه و تحلیل داده ها استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد بین دو گروه مهاجر و غیر مهاجر در متغیرهای سبک اطلاعاتی، هنجاری، سردرگم - اجتنابی تفاوت معناداری مشاهده نشد (0/05 <P) و بین دو گروه مهاجر و غیر مهاجر در سبک دلبستگی وابستگی تفاوت معناداری وجود دارد و این تفاوت 17 درصد از تفاوت های بین دو گروه را تبیین می کند (0/05 >P)، اما در سبک های دلبستگی اضطرابی و نزدیکی تفاوت آماری معناداری مشاهده نشد (0/05 <P). نتیجه گیری: در راستای نتایج به دست آمده می توان نتیجه گرفت که بین افراد مهاجر و غیر مهاجر تفاوت معناداری در سبک های هویتی وجود ندارد و فقط در مؤلفه وابستگی متغیر دلبستگی مهاجران نمرات بالاتری کسب کردند. ازاین رو لازم است که به آسیب دلبستگی در افراد مهاجر توجه بیشتری شود.
ویژگی های روان سنجی مقیاس اشتیاق شغلی شاوفلی در معلمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: اشتیاق شغلی به میزان استفاده از توان فیزیکی، روانی و ذهنی افراد در انجام کارهای مرتبط با نقش خود اشاره دارد. اشتیاق شغلی پایین در بین کارکنان سبب تعهد سازمانی و رضایت شغلی پایین، بروز خطا، سوانح و صدمات در انجام وظایف شغلی می شود. ازاین رو با توجه به شواهد پژوهشی اندک در زمینه موضوع پژوهش، شناسایی و سنجش اشتیاق شغلی معلمان جهت جلوگیری از مشکلات سازمانی و روانشناختی اهمیت و ضرورت اساسی دارد. هدف: این پژوهش با هدف بررسی ویژگی های روان سنجی مقیاس اشتیاق شغلی شاوفلی در معلمان شهرستان دامغان انجام شد. روش: پژوهش حاضر از نظر هدف بنیادی - کاربردی و از حیث نوع گردآوری اطلاعات، پیمایشی پرسشنامه ای و از نظر روش شناسی، از جمله مطالعات آزمون سازی به حساب می آید که در قالب یک طرح پژوهشی همبستگی انجام گرفته است. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل تمامی معلمان (1267 =N) و دانش آموزان (2621 =N) مقطع متوسطه مدارس شهرستان دامغان در سال تحصیلی 1401-1400 بود. از بین افراد جامعه آماری، تعداد 460 نفر از معلمان (310 نفر زن،150 نفر مرد) و 460 نفر از دانش آموزان (255 نفر دختر، 205 نفر پسر) با روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی چند مرحله ای انتخاب شدند. معلمان به پرسشنامه مقیاس اشتیاق شغلی شاوفلی (2013) و دانش آموزان به مقیاس انگیزش تحصیلی والراند و همکاران (1992) پاسخ دادند. تجزیه و تحلیل داده های پژوهش از طریق تحلیل عاملی تأییدی و با نرم افزارهای SPSS24 و AMOS26 انجام شد. یافته ها: نتایج تحلیل عاملی تأییدی نشان داد که ساختار سه عاملی مقیاس برازش قابل قبولی با داده ها دارد و کلیه شاخص های برازندگی نیز برازش مدل را تأیید کردند. همچنین به منظور برآورد روایی همگرا نتایج همبستگی پیرسون نشان داد که روابط مثبت و معناداری بین مؤلفه های مقیاس اشتیاق شغلی با مؤلفه های مقیاس انگیزش تحصیلی والراند و همکاران (1992) وجود داشت (05/0 >P). همچنین، اعتبار مؤلفه ها این مقیاس با استفاده از روش آلفای کرونباخ مناسب بودند. نتیجه گیری: در مجموع نتایج مطالعه حاضر شواهدی را برای روایی و اعتبار پرسشنامه اشتیاق شغلی به عنوان ابزاری جهت اندازه گیری اشتیاق شغلی با مؤلفه های قدرت، تعهد و جذب در جهت ارتقاء و بهبود عملکرد شغلی معلمان فراهم کرد. ازاین رو می تواند به عنوان ابزاری معتبر و روا مورد استفاده معلمان، پژوهشگران، درمانگران و مشاوران قرار گیرد.
بررسی ویژگی های روان سنجی پرسشنامه غنی سازی شغلی و تعارض کار - خانواده در مدیران ورزشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: ابعاد روانشناختی غنی سازی شغلی یکی از موضوعات مهم در روانشناسی ورزشی است و به معنای افزایش انگیزه، رضایت، تعهد و عملکرد کارکنان از طریق ارائه فرصت های یادگیری، خلاقیت، مسئولیت و ارتباطات مؤثر در سازمان است و این امکان را می دهد که برنامه های خود را در حین کار سازمان دهی کنند. تعارض کار خانواده یک مسأله مهم است و می تواند منجر به عدم پیشرفت، جابجایی شغلی و تغییر شغل شود. به رغم اهمیت سنجش این سازه ها در مدیران ورزشی تاکنون ابزار معتبری برای اندازه گیری آن ها در ایران رواسازی نشده است. هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی شاخص های روان سنجی غنی سازی شغلی و تعارض کار -خانواده در مدیران ورزشی صورت گرفته است. روش: این پژوهش یک مطالعه توصیفی از نوع هنجاریابی بود به این منظور جامعه شامل مدیران تربیت بدنی دانشگاه های سراسر کشور در سال 1399 بود به این منظور تعداد 333 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند برای گردآوری داده ها از پرسشنامه غنی سازی شغلی و تعارض کار – خانواده استفاده شد. داده ها به روش تحلیل عاملی تأییدی ضریب آلفا کرونباخ و شاخص روایی و پایایی با استفاده نرم افزار Amos تحلیل شدند. یافته ها: یافته ها نشان داد پایایی پرسشنامه تعارض کار - خانواده و غنی سازی شغلی در پژوهش حاضر با استفاده از آلفای کرونباخ به ترتیب 0/904 =α و 0/926 =α به دست آمد که نشان از پایایی درونی مناسب گویه ها می داد. نتایج نشان داد که همبستگی تمام گویه ها با مجموع گویه ها در حد مطلوب بود و با حذف هر یک از گویه ها تفاوت چندانی در ضریب آلفای کرونباخ کل آزمون دیده نمی شد تحلیل عاملی تأییدی هم ساختار عاملی پرسشنامه را مورد تأیید قرارداد. نتیجه گیری: نتایج این پژوهش بیانگر قابلیت اعتماد مطلوب یافته های حاصل از دو پرسشنامه تعارض کار - خانواده و غنی سازی شغلی بود، همچنین براساس نتایج، روایی همگرا و واگرای مطلوبی گزارش شد. تحقیق در نمونه های بزرگتر و جامعه های دیگر پیشنهاد می شود
مدل ساختاری خودمراقبتی بیماران مبتلا به دیابت نوع 2 بر اساس نشانه های هیجانی و معنویت: نقش میانجی شفقت به خود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: دیابت یک بیماری مزمن، رو به رشد و همراه با پیامدهای جدی و مهم جسمانی و روانی است. خودمراقبتی در کنترل این بیماری بسیار حائز اهمیت است و شناسایی عوامل مؤثر بر خودمراقبتی مانند نشانه های هیجانی، معنویت و شفقت به خود می تواند ما را در کنترل بهتر این نوع بیماری یاری کند. مرور پیشینه پژوهشی نشان می دهد در حیطه خودمراقبتی دیابت نوع دو مطالعات اندکی وجود دارد، ازاین رو مطالعه حاضر درصدد بررسی نقش شفقت به خود بر خودمراقبتی دیابت از طریق نشانه های هیجانی و معنویت است. هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی مدل ساختاری رابطه خودمراقبتی بیماران مبتلا به دیابت نوع 2 بر اساس نشانه های هیجانی و معنویت با میانجی گری شفقت به خود انجام شد. روش: طرح پژوهش حاضر توصیفی - همبستگی و از نوع مدل سازی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی بیماران مبتلا به دیابت نوع 2 شهر تهران در سال 1400-1399 بود که به روش نمونه گیری در دسترس، 423 نفر از بیمارستان های شریعتی، امام خمینی (ره) و پلی کلینیک تخصصی سلامت و دیابت تابان انتخاب شدند. به منظور جمع آوری داده ها از پرسشنامه های خودمراقبتی دیابت نوع 2 (نعمتی زاده و همکاران، 1400)، نشانه های هیجانی (واردنر و همکاران، 2010)، شفقت به خود (نف، 2003) و معنویت (پارسیان و دونینیگ، 2009) استفاده شد. همچنین داده های پژوهش با استفاده از روش مدل سازی معادلات ساختاری و نرم افزارهای SPSS-24 وAMOS-24 تحلیل شدند. یافته ها: یافته های این پژوهش نشان داد اثرکل نشانه های هیجانی (0/01 >P، 0/274- =β)، معنویت (0/01 >P، 0/485 =β) و شفقت به خود (0/01 >P، 0/369 =β) بر خودمراقبتی بیماران مبتلا به دیابت نوع دو در سطح 0/01 معنادار بود. همچنین نتایج نشان داد اثر غیرمستقیم نشانه های هیجانی (0/01 >P،4 0/16- =β)، معنویت (0/01 >P، 0/098 =β) بر خودمراقبتی بیماران مبتلا به دیابت نوع دو در سطح 0/01 معنادار بود. بر این اساس مشخص شد شفقت به خود اثر نشانه های هیجانی بر خودمراقبتی را به صورت منفی و اثر معنویت بر خودمراقبتی بیماران مبتلا به دیابت را به صورت مثبت و معنادار میانجی گری می کند. همچنین نتایج حاکی از آن بود که متغیرهای معنویت، نشانه های هیجانی و شفقت به خود در مجموع 51 درصد از واریانس خودمراقبتی را در مبتلابان به دیابت نوع 2 تبیین می کنند. نتیجه گیری: با توجه به نتایج به دست آمده به نظر می رسد شفقت به خود در رابطه بین نشانه های هیجانی و معنویت و خودمراقبتی بیماران مبتلا به دیابت نوع 2، نقش میانجی دارد، ازاین رو افزایش خودشفقتی در این بیماران می تواند با کنترل نشانه های هیجانی منفی مانند افسردگی و اضطراب و افزایش معنویت در ارتقای خودمراقبتی این بیماران تأثیرگذار باشد.
تأثیر درمان فعال ساز رفتاری با تصویرسازی ذهنی هدایت شده بر میزان وسوسه، استرس ادراک شده و نظم جویی مثبت - منفی شناختی هیجانی نوجوانان وابسته به مواد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: درمان فعال سازی رفتاری یکی از روش هایی درمانی مؤثر برای افرادی است که دچار نوعی اضمحلال روانی هستند و تأثیر درمان فعال ساز رفتاری با تصویرسازی ذهنی هدایت شده بر میزان وسوسه، استرس ادراک شده و نظم جویی مثبت - منفی شناختی هیجانی نوجوانان وابسته به مواد در پیشینه این حوزه مورد بررسی قرار نگرفته است. هدف: هدف تحقیق حاضر بررسی تأثیر درمان فعال ساز رفتاری با تصویرسازی ذهنی هدایت شده بر میزان وسوسه، استرس ادراک شده و نظم جویی مثبت و منفی شناختی هیجانی نوجوانان وابسته به مواد بود. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی (طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه گواه برابر) بود. جامعه آماری پژوهش حاضر کلیه نوجوانان وابسته به مواد مخدر در شهر تهران بود. نمونه تحقیق شامل 30 نفر از نوجوانان وابسته به مواد بود که به صورت نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند. سپس از میان نمونه پژوهش، به طور تصادفی ساده 15 نوجوان وابسته به مواد در گروه آزمایش و 15 نوجوان وابسته به مواد در گروه گواه گماشته شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه وسوسه (صالحی فردردی و همکاران، 1390) پرسشنامه استرس (کوهن و همکاران، 2012) و پرسشنامه نظم جویی هیجانی (گامفسکی، 2002) بود. برای تحلیل داده ها از روش تحلیل کوواریانس چندمتغیره مانکوا و آنکوا استفاده شد. برای تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS استفاده شد. یافته ها: نتایج حاصل از تحلیل داده ها نشان داد، درمان فعال سازی رفتاری با تصویرسازی ذهنی هدایت شده باعث نظم جویی مثبت شناختی هیجانی و کاهش میزان وسوسه، استرس ادراک شده و نظم جویی منفی شناختی هیجانی نوجوانان وابسته به مواد گروه آزمایش در مقایسه با گروه گواه در سطح معناداری 0/05 P> شد. نتیجه گیری: باتوجه به اثر درمان فعال ساز رفتاری با تصویرسازی ذهنی هدایت شده بر نظم جویی مثبت شناختی هیجانی و کاهش میزان وسوسه، استرس ادراک شده و نظم جویی منفی شناختی هیجانی نوجوانان وابسته به مواد شایسته است در مراکز ترک اعتیاد نتیجه بهبود درمان فعال سازی رفتاری با تصویرسازی ذهنی هدایت شده بر بهبود وسوسه، استرس ادراک شده و نظم جویی شناختی هیجانی ترسیم شود و نتایج انجام درمان در جهت بهبود این متغیرها ارائه شود تا نوجوانان وابسته به مواد آگاهی لازم را بدست آورند.
اثربخشی درمان بین فردی بر انعطاف پذیری کنشی و فشارخون زنان مبتلا به بیماری عروق کرونر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: بر اساس شواهد، بیماران مبتلا به عروق کرونر فشارخون ناپایدار و انعطاف پذیری کنشی پایینی دارند که این عوامل موجب عود بیماری و افزایش خطر مرگ و میر می شود. بر اساس مطالعات پیشین، درمان بین فردی می تواند به درمان اختلالات مزمن کمک کند، اما در مورد اثربخشی این نوع درمان بر انعطاف پذیری کنشی و فشارخون زنان مبتلا به بیماری عروق کرونر، شکاف پژوهشی وجود دارد. هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی درمان بین فردی بر انعطاف پذیری کنشی و فشارخون زنان مبتلابه بیماری عروق کرونر انجام شد. روش: پژوهش حاضر شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون - پس آزمون با گروه گواه همراه با یک دوره پیگیری (45 روزه) بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی بیماران زن مبتلا به بیماری عروق کرونر مراجعه کننده به کلینیک بازتوانی قلب بیمارستان افشار یزد در سال 1400 بود که 28 نفر از آن ها به روش هدفمند انتخاب شده و با گمارش تصادفی در گروه های آزمایش و گواه جایگزین شدند. ابزارهای جمع آوری اطلاعات شامل پرسشنامه کونور و دیویدسون (2003) و دستگاه فشارسنج بود. داده ها با بهره گیری از تحلیل واریانس آمیخته و نرم افزار SPSS24 تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: طبق نتایج به دست آمده، درمان بین فردی تأثیر معناداری بر انعطاف پذیری کنشی بیماران دارد (0/05 >P). با این که این درمان تأثیر معناداری بر فشارخون سیستولیک و دیاستولیک در پایان مداخلات دارد اما این تأثیر در مرحله پیگیری معنادار نبود (0/05 <P). نتیجه گیری: بر اساس یافته های پژوهش حاضر، به نظر می رسد درمان بین فردی موجب بهبود انعطاف پذیری کنشی بیماران عروق کرونر می شود. بنابراین آگاهی متخصصان از این درمان در جهت بهبود انعطاف پذیری کنشی و فشارخون بیماران عروق کرونر حائز اهمیت است
بررسی تأثیر بسته آموزشی مدیریت حافظه هیجانی بر سازگاری اجتماعی در زنان و مردان با علائم افسردگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: یکی از شایع ترین اختلال خلقی، افسردگی است. این اختلال همیشه منجر به مختل شدن سازگاری اجتماعی و عملکرد زندگی روزمره افراد می شود. مدیریت حافظه هیجانی به عنوان روشی مبتنی بر نظم جویی هیجانات، از روش های پذیرفته شده در بهبود بسیاری از اختلالات روانشناختی از جمله افسردگی است. با وجود استفاده از برنامه آموزشی مدیریت حافظه هیجانی در پژوهش های مختلف، مطالعات محدودی به بررسی اثربخشی آموزش مدیریت حافظه هیجانی بر سازگاری اجتماعی در زنان و مردان با علائم افسردگی پرداخته اند. هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی بسته آموزشی مدیریت حافظه هیجانی بر سازگاری اجتماعی در زنان و مردان با علائم افسردگی انجام شد. روش: طرح پژوهش حاضر، نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون - پس آزمون با گروه گواه و پیگیری سه ماهه بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی کارکنان زن و مرد سازمان بنادر و دریانوردی و پرسنل نیروی دریایی ارتش ساکن در شهر تهران و خانواده های آن ها بودند که به دلیل افسردگی طی سال 1396 لغایت 1397 به یک مرکز مشاوره در شهر تهران مراجعه کرده بودند. نمونه آماری از بین افراد جامعه آماری به صورت در دسترس و هدفمند انتخاب شده و به طور تصادفی در دو گروه 30 نفری (هر گروه: 15 نفر مرد و 15 نفر زن) آزمایش و گواه قرار داده شدند. گروه آزمایش به مدت 12 جلسه 75 دقیقه ای در جلسات آموزش مدیریت حافظه هیجانی (برنامه محقق ساخته) شرکت کردند و در این مدت به گروه گواه هیچ گونه آموزشی داده نشد. جهت جمع آوری داده ها از پرسش نامه های سازگاری اجتماعی (بل، 1961) و افسردگی (بک و همکاران، 1996) استفاده شد. جهت تحلیل داده ها از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و برای محاسبات آماری از SPSS نسخه 25 استفاده شد. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که آموزش بسته مدیریت حافظه هیجانی بر سازگاری اجتماعی مردان و زنان افسرده تأثیر مثبت و معناداری دارد. همچنین بین میانگین نمرات سازگاری اجتماعی پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری تفاوت معناداری وجود دارد (0/001P<). نتیجه گیری: با توجه به نتایج به دست آمده، به نظر می رسد در برنامه آموزشی مدیریت حافظه هیجانی افراد می آموزند چطور با یکدیگر تعامل کنند، هیجانات خود را به صورت مناسب بروز دهند، مشکلات ابراز هیجانی خود را تصحیح کنند. بنابراین با افزایش ظرفیت دانش هیجانی و ارتباطی، سازگاری اجتماعی افراد ارتقاء می یابد.