مقالات
حوزه های تخصصی:
زمینه: اختلال بدشکلی بدنی ( BDD )، به عنوان یک وضعیت بالینی ناتوان کننده، اگر درمان نشود به یک بیماری مزمن تبدیل خواهد شد. بنابر این، درمان BDD یک نیاز فوری بالینی محسوب می شود. هدف: یکی از اهداف این مقاله، معرفی اصول و فنون یک مدل جدید روان درمانی برای اختلال های روانشناختی با عنوان اختصاری PTC (پارادوکس + برنامه زمانی = درمان) است. هدف دوم، سنجش نتایج کاربرد مدل رواندرمانی PTC برای درمان اختلال بدشکلی بدنی است. روش: پژوهش حاضر یک مطالعه موردی بالینی است. در این مقاله، فرآیند و نتایج درمان PTC برای یک بیمار زن 33 ساله مبتلا به BDD به طور کامل گزارش می شود. مقیاس بدشکی بدنی ادراک شده ( PBDS )، مقیاس افسردگی بک ( BDI )، مقیاس اضطراب بک ( BAI ) و مقیاس درجه بندی ذهنی نتایج درمان ( TOSRS ) توسط بیمار تکمیل شد. یافته ها: نتایج درمان پنج جلسه ای PTC برای این بیمار، به طور کامل موفقیت آمیز بود. پیگیری های 24 ماهه و 36 ماهه نیز نشان داد که تغییرات درمانی از ثبات و استمرار برخوردار بوده و در این دوره هیچ بازگشتی صورت نگرفته است. نتایج درمان این بیمار، تأثیرات درمانی عمیق و پایدار مدل روان درمانی PTC را در کوتاه ترین زمان ممکن برای درمان BDD تأیید می کند. مکانیسم های تأثیرگذاری "برنامه زمانی پارادوکسی" و انطباق آنها با نتایج درمان بیمار در این مقاله تشریح شده است. نتیجه گیری: مدل رواندرمانی PTC ، به عنوان رویکردی بسیار کوتاه مدت، ساده، تأثیرگذار، کارآمد، و در عین حال اقتصادی برای درمان BDD معرفی و پیشنهاد می شود.
تدوین برنامه درمانی آموزشی گروهی مبتنی بر تحلیل رفتار متقابل و روش پذیرش و تعهد و بررسی اثربخشی آن بر مؤلفه های خودانتقادی دختران دچار شکست عاطفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: تحقیقات متعددی به تأثیر آموزش گروهی تحلیل رفتار متقابل و پذیرش و تعهد بر خودانتقادی پرداخته اند، اما پژوهشی که به تدوین برنامه درمانی آموزشی گروهی مبتنی بر تحلیل رفتار متقابل و روش پذیرش و تعهد و بررسی اثربخشی آن بر مؤلفه های خودانتقادی دختران دچار شکست عاطفی پرداخته باشد مغفول مانده است. هدف: پژوهش حاضر با هدف تدوین برنامه درمانی آموزشی گروهی مبتنی بر تحلیل رفتار متقابل و روش پذیرش و تعهد و بررسی اثربخشی آن بر مؤلفه های خودانتقادی دختران دچار شکست عاطفی انجام گرفت. روش: پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و از لحاظ روش از نوع ترکیبی (کیفی و کمّی) بخش کیفی تدوین برنامه درمانی و بخش کمّی از نوع نیمه آزمایشی بود . جامعه آماری پژوهش تمامی دانشجویان دچار شکست عاطفی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی تهران در سال 1399-1398 بودند، 30 نفر به روش نمونه گیری در دسترس به عنوان نمونه انتخاب و بصورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل (15 نفر) جایگزین شدند. ابزارهای پژوهش حاضر عبارت بودند از: پرسشنامه خودانتقادی تامپسون و زاروف (2004) و خلاصه جلسات تحلیل رفتار متقابل و روش پذیرش و تعهد ( تلفیقی از جلسات آموزشی تحلیل رفتار متقابل برن، 1950 و جلسات درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد هیز و همکاران، 2012). تحلیل داده ها با روش تحلیل کوواریانس چندمتغیری انجام شد. یافته ها: برنامه تدوین شده گروه درمانی تحلیل روابط متقابل و پذیرش و تعهد بر خودانتقادی دختران دچار شکست عاطفی تأثیر معنادار داشت (0/01 > p ). نتیجه گیری: دخترانی که در جلسات درمانی آموزشی گروهی مبتنی بر تحلیل رفتار متقابل و روش پذیرش و تعهد شرکت کردند خودانتقادی کمتری داشتند.
مدل یابی عوامل مؤثر بر تاب آوری خانواده ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: مطالعات متعددی به بررسی عوامل مؤثر بر تاب آوری خانواده پرداخته اند. اما پژوهشی که به مدل یابی عوامل مؤثر بر تاب آوری خانواده ایرانی پرداخته باشد مغفول مانده است. هدف: پژوهش حاضر با هدف مدل یابی عوامل مؤثر بر تاب آوری خانواده ایرانی انجام شد. روش: پژوهش حاضر پیمایشی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی والدین شهر تهران در سال 1398 بودند. 309 نفر از والدین به روش نمونه گیری در دسترس و داوطلبانه به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش حاضر شامل پرسشنامه محقق ساخته عوامل تاب آوری خانواده (1398) و مقیاس تاب آوری خانواده سیکسبی (2005) بود. تحلیل داده ها با استفاده از روش تحلیل مسیر انجام شد. یافته ها: نظام باورها، منابع بیرونی، و ساختار خانواده به صورت مستقیم و ویژگی های شخصیتی و مهارت ها به صورت غیرمستقیم بر تاب آوری خانواده مؤثر بودند (0/05 < P ). نتیجه گیری: ساختار خانواده متضمن مفاهیمی نظیر صمیمیت، همکاری، و توافق است که تاب آوری خانواده را در بحران ها افزایش می دهد.
تأثیر مداخله مبتنی بر سرمایه روانشناختی بر امید، خوشبینی، تاب آوری و خودکارآمدی بیماران افسرده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: در قالب مطالعات مداخله ای، اثربخشی درمان های روانشناختی مختلف بر روی افسردگی مورد بررسی قرار گرفته است، اما پژوهشی که به بررسی تأثیر مداخله مبتنی بر سرمایه روانشناختی بر امید، خوشبینی، تاب آوری و خودکارآمدی بیماران افسرده پرداخته باشد، مغفول مانده است. هدف: این پژوهش با هدف بررسی تأثیر مداخله مبتنی بر سرمایه روانشناختی برامید، خوشبینی، تاب آوری و خودکارآمدی بیماران افسرده انجام شد. روش: این پژوهش از نوع شبه آزمایشی و با استفاده از طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه گواه انجام شد. جامعه این پژوهش را تمامی افراد مبتلا به افسردگی خفیف تا متوسط مراجعه کننده به مرکز مشاوره آفتاب شهر نجف آباد اصفهان در نیمه اول سال 1397 تشکیل دادند. نمونه این مطالعه 30 بیمار افسرده بودند که به شیوه نمونه گیری هدفمند انتخاب و با گمارش تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه (هر گروه 15 نفر) قرارگرفتند. ابزار پژوهش، پرسشنامه افسردگی بک (1978) و پرسشنامه سرمایه روانشناختی مک گی (2011) بود. گروه آزمایش، مداخله مبتنی بر سرمایه روانشناختی (لوتانز، یوسف و آولیو، 2007) را در 8 جلسه 90 دقیقه ای به شیوه گروهی دریافت نمودند. برای تحلیل داده ها از آزمون های تحلیل کوواریانس تک متغیری و تحلیل کوواریانس چند متغیری استفاده گردید. یافته ها: نتایج حاکی از آن بود که مداخله مبتنی بر سرمایه روانشناختی در بهبود سرمایه روانشناختی و مؤلفه های امید، خوشبینی، تاب آوری و خودکارآمدی بیماران افسرده مؤثر بود. همچنین مداخله آموزشی در کاهش میزان افسردگی بیماران اثر مثبت داشت (0/01> p ) . نتیجه گیری: مداخله مبتنی بر سرمایه روانشناختی می تواند به عنوان روشی کارآمد جهت افزایش نیرومندی های امید، خودکارآمدی، تاب آوری و خوشبینی و کاهش نشانه های افسردگی در بیماران مبتلا به افسردگی مورد استفاده قرار گیرد.
اثربخشی برنامه مداخله ای تعامل والد - کودک مبتنی بر مربی گری هیجان بر علائم اختلال اضطراب جدایی کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه : مطالعات متعددی پیرامون اثربخشی برنامه مداخله ای تعامل والد - کودک و علائم اختلال اضطراب جدایی کودکان انجام شده است. اما پژوهشی که به اثربخشی برنامه مداخله ای تعامل والد - کودک مبتنی بر مربی گری هیجان بر علائم اختلال اضطراب جدایی کودکان پرداخته باشد مغفول مانده است. هدف : هدف پژوهش حاضر اثربخشی برنامه مداخله ای تعامل والد - کودک مبتنی بر مربی گری هیجان بر علائم اختلال اضطراب جدایی کودکان بود. روش : پژوهش از نوع آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون همراه با گروه کنترل یود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دختر پایه اول ابتدایی منطقه 10 (1282 نفر) در سال تحصیلی 99-98 بود. تعداد 30 دانش آموز به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای به عنوان نمونه انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل (15 نفر) قرار گرفتند. ابزارهای پژوهش عبارتند از: مقیاس سنجش اضطراب جدایی (نسخه والد و کودک، هان، هاجینلیان، ایسن، وندر و پینکاس، 2003) و برنامه مداخله ای تعامل والد - کودک مبتنی بر مربی گری هیجان (محقق ساخته، 1398). تحلیل داده ها با استفاده از روش تحلیل کوواریانس چندمتغیره ( MANCOVA ) و تک متغیره انجام شد. یافته ها : برنامه مداخله ای تعامل والد -کودک مبتنی بر مربی گری هیجان به طور معناداری در کاهش ترس از رهایی، ترس از تنهایی، ترس از بیماری و نگرانی از وقوع حوادث خطرناک مؤثر بود (0/01 P< ). نتیجه گیری : دانش آموزانی که در برنامه مداخله ای تعامل والد - کودک مبتنی بر مربی گری هیجان شرکت کردند نشانه های اختلال اضطراب جدایی کمتری داشتند.
پیش بینی شکوفایی معلمان بر اساس مؤلفه های الگوی روانشناختی شکوفایی انسان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: مطالعات متعددی به بررسی شکوفایی پرداخته اند. اما پژوهشی که به منظور ارزیابی اعتبار الگوی شکوفایی دربافت بومی ایران و رفع کاستی های این مدل از جمله فقدان ابزار اندازه گیری برخی از مؤلفه ها و روابط بین اجزاء مدل پرداخته باشد، مغفول مانده است . هدف: هدف پژوهش حاضر پیش بینی شکوفایی معلمان بر اساس الگوی روانشناختی شکوفایی انسان HPFM بود. روش: پژوهش از نوع همبستگی بود؛ جامعه آماری این پژوهش را کلیه معلمان مقطع ابتدایی شهرستان سقز در سال تحصیلی 98-97 تشکیل دادند. تعداد 614 از آنان نفر به روش تصادفی طبقه ای چندمرحله ای به عنوان نمونه انتخاب شدند، و به پرسشنامه های بهزیستی روانشناختی ریف (1995)، سرمایه روانشناختی لوتانز (2007)، پنج عامل بزرگ شخصیت گلدبرگ (1999)، خودآگاهی خصوصی چارلز کارور (1990)، سرسختی روانشناختی اهواز AHI (1377) و شکوفایی HPFS هژبریان (1394) و به دو پرسشنامه محقق ساخته شرایط محیطی – اجتماعی – فرهنگی و انگیزه شکوفایی، پاسخ دادند. یافته ها: نتایج نشان داد بین همه متغیرهای مدل همبستگی مثبت معنی داری وجود دارد. نتایج مدل معادلات ساختاری نشان داد غایت نگری به صورت مستقیم بر انگیزه شکوفایی تأثیر مثبت معنی داری دارد. متغیرهای انگیزه شکوفایی، شرایط زمینه ای و شرایط واسطه ای به صورت مستقیم بر خود مدیریتی و به صورت غیر مستقیم (با میانجی گری خودمدیریتی) بر شکوفایی تأثیر مثبت معنی داری دارند. متغیر خودمدیریتی نیز به صورت مستقیم بر شکوفایی تأثیر مثبت معنی داری داشت (0/01 p< ). نتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش کاربست تدابیر لازم به منظور افزایش غایت نگری، بهبود شرایط زمینه ای و شرایط واسطه ای، ارتقاء انگیزه شکوفایی و خودمدیریتی برای حصول شکوفایی معلمان پیشنهاد می شود.
اثربخشی برنامه کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی بر خودمراقبتی و کیفیت زندگی وابسته به دیابت در بیماران زن مبتلا به دیابت نوع دو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: مطالعات متعددی به اثربخشی برنامه کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی بر اضطراب و کاهش درد افراد مبتلا به دیابت نوع دو پرداخته است. اما پژوهشی که به بررسی اثربخشی برنامه کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی بر خودمراقبتی و کیفیت زندگی وابسته به دیابت در بیماران زن مبتلا به دیابت نوع دو پرداخته باشد مغفول مانده است. هدف: تعیین میزان اثربخشی برنامه کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی بر خودمراقبتی، کیفیت زندگی وابسته به دیابت در بیماران زن مبتلا به دیابت نوع دو بود . روش: پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی، با پیش آزمون – پس آزمون همراه با گروه گواه بود، جامعه آماری کلیه زنان مبتلا به دیابت نوع دو که به بیمارستان امام حسین (ع) در شهر تهران در طی ماه های دی ماه ۱۳۹7 تا اردیبهشت ۱۳۹8 مراجعه کرده بودند بود. 60 نفر از زنان مبتلا به دیابت نوع دو با روش نمونه گیری هدفمند به عنوان نمونه انتخاب شدند و به صورت تصادفی در گروه آزمایش و گروه کنترل (30 نفر) گمارده شدند. ابزارهای پژوهش عبارت بودند از: پرسشنامه خودمراقبتی ( گلاسگوو تابرت، 1994 )، پرسشنامه کیفیت زندگی (توماس و همکاران، 1994) و برنامه آموزشی کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی ( جوادی و همکاران، 2019). تحلیل داده ها با استفاده از روش تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر چند متغیری انجام شد. یافته ها: نشان داد که در گروه آزمایش، میانگین نمره خودمراقبتی و کیفیت زندگی به طور معناداری بالاتر از گروه کنترل و افزایش پیدا کرده است. (0/001 < P ). نتیجه گیری: بیماران زن مبتلا به دیابت نوع 2 که در جلسات درمانی برنامه کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی شرکت کردند خودمراقبتی و کیفیت زندگی بیشتری را کسب کردند.
اثربخشی به خود دستوری باز پردازش (اسموکر) بر احساس تنهایی، نگرانی و استرس ادراک شده بیماران استرس پس از سانحه ناشی از زلزله کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: مطالعات متعددی پیرامون اثربخشی به خود دستوری بازپرداش و علل احساس تنهایی، نگرانی و استرس اداراک شده انجام شده است. اما پژوهشی که به بررسی اثربخشی به خود دستوری باز پردازش (اسموکر) بر احساس تنهایی، نگرانی و استرس ادراک شده بیماران استرس پس از سانحه ناشی از زلزله کرمانشاه پرداخته باشد، مغفول مانده است. هدف : بررسی اثربخشی به خود دستوری باز پردازش (اسموکر) بر احساس تنهایی، نگرانی و استرس ادراک شده بیماران استرس پس از سانحه ناشی از زلزله کرمانشاه بود. روش : پژوهش از نوع، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون، با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه زلزله زدگان ساکن در کانکس زلزله کرمانشاه در سال 1398 بود، 30 نفر به روش نمونه گیری تصادفی به عنوان نمونه انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه (15 نفری) جایگزین شدند. ابزار پژوهش شامل مقیاس شهروندی اختلال استرس پس از سانحه می سی سی پی کیان و همکاران (1988)، پرسشنامه نگرانی پن استت ( PSWQ ) زینبارگ و بارلو (1990)، پرسشنامه احساس تنهایی (راسل و پیلوا و کورتونا، 1980)، پرسشنامه استرس ادراک شده کوهن و همکاران (1983) و پکیج آموزشی به خود دستوری باز پردازش (اسموکر، 1995) بود. تحلیل داده ها با روش تحلیل کواریانس چند متغیره و تک متغیره انجام شد. یافته ها : به خود دستوری باز پردازش (اسموکر) بر احساس تنهایی، نگرانی و استرس ادراک شده بیماران استرس پس از سانحه ناشی از زلزله تأثیر معنادار داشت (0/05 > P ). نتیجه گیری : بیمارانی که در جلسات به خود دستوری بازپردازش شرکت کردند احساس تنهایی، نگرانی و استرس ادراک شده کمتری داشتند.
الگوی ساختاری رضایت زناشویی بر اساس ویژگی های شخصیتی و سبک های دلبستگی با میانجی گری راهبردهای مقابله ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: ارتباط زناشویی هسته مرکزی نظام خانواده است و از آنجایی که نهاد خانواده اولین نهاد اجتماعی است که رشد، تحول و شکل گیری شخصیت اثرات چشمگیری دارد، بر همین اساس بررسی مسائل و مشکلاتی که منجر به فروپاشی خانواده و روابط زناشویی می شود نیز ضروری به نظر می رسد. هدف: هدف پژوهش حاضر، پیش بینی رضایت زناشویی بر اساس ویژگی های شخصیتی و سبک های دلبستگی با میانجی گری راهبردهای مقابله ای است . روش: پژوهش حاضر همبستگی از نوع اکتشافی – متوالی و هدایت شده است. جامعه آماری پژوهش را کلیه دانشجویان زن متأهل مقاطع کارشناسی و کارشناسی ارشد دانشگاه شهید بهشتی تهران در سال 97 تشکیل دادند که تعداد نمونه ۳۵۰ نفر از دانشجویان بودند که به شیوه در دسترس انتخاب شدند برای جمع آوری داده های پژوهش، از پرسشنامه های رضایت زناشویی انریچ (1987)، شخصیتی نئو (1990)، سبک های دلبستگی کولینز و رید (1990) و راهبردهای مقابله ای رضاخانی (1388) استفاده شد . یافته ها: نتایج نشان داد بین ویژگی های شخصیتی روان رنجوری و برون گرایی با رضایت زناشویی رابطه منفی و گشودگی، توافق و وظیفه شناسی با رضایت زناشویی رابطه مثبت معنادار به دست آمد؛ همچنین رابطه بین سبک های دلبستگی اجتنابی و اضطرابی با رضایت زناشویی منفی و با سبک دلبستگی ایمن مثبت و معنادار است. روان رنجوری 0/48- = β و سبک دلبستگی اجتنابی 0/41- = β سهم بیشتری در تبیین رضایت زناشویی دارد (0/001 > p ). نتیجه گیری : از جمله دستاوردهای این پژوهش می تواند ترغیب درمانگران به ایجاد راهکارهایی برای تغییر در شناخت، افکار، عملکردها، عواطف و هیجان های زوج ها و از این طریق بهبود روابط و رضایت زناشویی و انسجام جامعه باشد .
مقایسه اثربخشی دو درمان شناختی رفتاری کلاسیک (CBT) و کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی (MBSR) بر استرس ادراک شده و حساسیت اضطرابی بیماران مبتلا به دیابت نوع 2 شهر شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: مطالعات متعددی به بررسی اثر بخشی درمان شناختی رفتاری و کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی بر استرس اداراک شده و حساسیت اضطرابی پرداخته اند. اما پیرامون مقایسه اثربخشی دو درمان شناختی رفتاری کلاسیک ( CBT ) و کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی ( MBSR ) بر استرس ادراک شده و حساسیت اضطرابی بیماران مبتلا به دیابت نوع 2 شکاف تحقیقاتی وجود دارد. هدف: مقایسه اثربخشی دو درمان شناختی رفتاری کلاسیک و درمان کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی بر حساسیت اضطرابی و استرس ادراک شده بیماران مبتلا به دیابت نوع دو شهر شیراز بود. روش: پژوهش از نوع پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه بیماران دیابتی نوع دو حاضر در مراکز درمانی و بیمارستانی شهر شیراز در سال 1397 بود. 36 نفر از بیماران دیابتی به روش نمونه گیری تصادفی ساده به عنوان نمونه انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه 12 نفره (دو گروه آزمایش و یک گروه گواه) جایگزین شدند. ابزارهای پژوهش پرسشنامه استرس ادراک شده کوهن (1983)، پرسشنامه حساسیت اضطرابی ریس و پترسون (1985)، جلسات درمانی کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی (موس و همکاران، 2015) و درمان شناختی رفتاری (مولودی و فتاحی، 1390؛ به نقل از صمدزاده و همکاران، 1397). تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل کواریانس چندمتغیره انجام شد. یافته ها: دو درمان شناختی رفتاری کلاسیک و درمان کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی تأثیر معنی داری بر استرس ادراک شده نمونه مورد پژوهش داشته است (0/001 > P ). درمان کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی در مقایسه با درمان شناختی رفتاری کلاسیک بیشتر توانسته است بر استرس ادراک شده آزمودنی ها تأثیر داشته باشد (0/001 > P )، دو درمان شناختی رفتاری کلاسیک و درمان کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی تأثیر معنی داری بر حساسیت اضطرابی نمونه مورد پژوهش داشته است (0/001 > P ). بین دو درمان از لحاظ تأثیر بر حساسیت اضطرابی تفاوت معناداری وجود نداشت (0/001 > P ). نتیجه گیری: بیمارانی که در جلسات درمان شناختی رفتاری و درمان کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی شرکت کردند استرس ادارک شده و حساسیت اضطرابی کمتری را تجربه کردند.
بررسی اثربخشی طرحواره درمانی هیجانی بر مشکلات تنظیم هیجانی و رضایت زناشویی بانوان ناسازگار در دهه اول زندگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: مطالعات بسیاری به اثربخشی طرحواره درمانی هیجانی بر مشکلات زناشویی زوجین و بررسی مشکلات تنظیم هیجانی و رضایت زناشویی زوجین پرداخته اند. اما پژوهشی که به بررسی اثربخشی طرحواره درمانی هیجانی بر مشکلات تنظیم هیجانی و رضایت زناشویی بانوان ناسازگار در دهه اول زندگی پرداخته باشد مغفول مانده است. هدف: بررسی اثربخشی طرحواره درمانی هیجانی بر مشکلات تنظیم هیجانی و رضایت زناشویی بانوان ناسازگار در دهه اول زندگی بود. روش: پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه زنان دارای ناسازگاری زناشویی مراجعه کننده به مراکز مشاوره و خدمات روانشناختی شهر اندیشه در سال 1397 بود.30 نفر به روش نمونه گیری هدفمند به عنوان نمونه انتخاب و بصورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه (15 نفری) جایگزین شدند. ابزار پژوهش عبارتند از: پرسشنامه رضایت زناشویی انریچ (السون، 1998)، پرسشنامه ناسازگاری ( DQ ) ارنست جی. بی یر و دانیل پی. استرنبرگ (1977)، پرسشنامه اختلالات تنظیم هیجانی گراتس (2004) و بسته ی آموزشی طرحواره درمانی هیجانی لیهی و همکارانش (2015 ، 2019). تحلیل داده ها با روش تحلیل کوواریانس تک و چند متغیری انجام شد. یافته ها: طرحواره درمانی هیجانی موجب افزایش میانگین نمرات رضایت زناشویی در شرکت کنندگان گروه طرحواره درمانی و موجب افزایش میانگین نمرات تنظیم هیجان در شرکت کنندگان گروه طرحواره درمانی شد (0/001 P< ). نتیجه گیری: طرحواره درمانی هیجانی باعث افزایش رضایت زناشویی و تنظیم هیجان و مؤلفه های آن در زوجین شد.
اثربخشی درمان فعال سازی رفتاری گروهی بر افسردگی و بحران هویت بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: نظر به مزمن و طولانی بودن بیماری مولتیپل اسکلروزیس و اهمیت شاخص افسردگی و بحران هویت در این بیماران، لزوم توجه به کاربرد درمان فعال سازی رفتاری گروهی در این بیماران مغفول مانده است. هدف: مطالعه حاضر با هدف تعیین اثربخشی درمان فعال سازی رفتاری گروهی بر افسردگی و بحران هویت بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس انجام شد. روش: پژوهش حاضر شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل تمامی بیماران زن مبتلا به ام اس عضو انجمن ام اس شهر کرج در بازه زمانی اردیبهشت تا دی ماه سال 1398 بودند که به شیوه نمونه گیری هدفمند تعداد 30 بیمار ام اس بر اساس ملاک های ورود و خروج انتخاب و به شیوه تصادفی در دو گروه (15 نفر در گروه آزمایش و 15 نفر در گروه گواه) جایگزین شدند. ابزار گردآوری داده ها شامل پرسش نامه های افسردگی بک و همکاران ویرایش دوم (1996) و پرسشنامه بحران هویت رجایی و همکاران (1387) بود. گروه آزمایش تحت درمان فعال سازی رفتاری گروهی در 8 جلسه 60 دقیقه ای قرار گرفتند، اما گروه گواه هیچ مداخله ای دریافت نکردند. جهت تحلیل آماری داده ها از میانگین، انحراف معیار و آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیره با نرم افزار SPSS نسخه 24 در سطح معنی داری 0/05 = α استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که در پس آزمون پس از تعدیل نمرات پس آزمون بر روی نمرات پیش آزمون میانگین نمرات افسردگی و بحران هویت گروه آزمایش نسبت به گروه گواه به طور معنی داری کاهش پیدا کرد (0/001 > p ). نتیجه گیری: بر اساس نتایج پژوهش، از درمان فعال سازی رفتاری گروهی به عنوان درمان مکمل در کنار سایر روش های درمانی برای بهبود وضعیت روانشناختی بیماران مولتیپل اسکلروزیس استفاده شود.
مقایسه اثربخشی درمان متمرکز بر شفقت و واقعیت درمانی بر ناگویی هیجانی در مددجویان مرد زندانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: مطالعات مختلفی اثربخشی درمان متمرکز برشفقت و واقعیت درمانی را در بهبود شاخص های سلامت روان مراجعان با مشکلات گوناگون تأیید نموده اند، اما مطالعه ای که به مقایسه اثربخشی درمان متمرکز بر شفقت و واقعیت درمانی بر ناگویی هیجانی مددجویان مرد زندانی پرداخته باشد، مغفول مانده است. هدف: این پژوهش با هدف مقایسه اثربخشی درمان متمرکز بر شفقت و واقعیت درمانی بر ناگویی هیجانی در مددجویان مرد زندانی انجام شد. روش: این پژوهش از نوع شبه آزمایشی و با بهره گیری از طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه پژوهش حاضر را تمامی مددجویان مرد زندان شهرستان الیگودرز در سال 1398 تشکیل دادند که تعداد آنها 209 نفر بود. نمونه 45 نفر از زندانیان بودند که به شیوه هدفمند انتخاب و با گمارش تصادفی در سه گروه شامل دو گروه آزمایش و یک گروه گواه (هر گروه 15 نفر) قرار گرفتند. ابزار پژوهش مقیاس ناگویی هیجانی تورنتو (بگبی، پارکر و تایلر، 1994) بود. گروه آزمایشی اول، درمان متمرکز برشفقت (گیلبرت، 2010؛ 2014) و گروه آزمایشی دوم، واقعیت درمانی (ووبلدینگ، 2013) را در 8 جلسه 90 دقیقه ای دریافت کردند. آزمودنی های گروه گواه تا پایان فرآیند پژوهش مداخله ای دریافت ننمودند. برای تحلیل داده ها از تحلیل کوواریانس تک متغیری و آزمون تعقیبی بونفرونی استفاده گردید. یافته ها: نتایج حاکی از آن بود که هر دو مداخله درمانی در بهبود ناگویی هیجانی در گروه های آزمایش مؤثر واقع شدند (0/01 > p ). همچنین بین اثربخشی درمان متمرکز برشفقت و واقعیت درمانی تفاوت معنی داری وجود نداشت و هر دو مداخله اثربخشی یکسانی داشتند (0/05 < p ). نتیجه گیری: نتایج این پژوهش، حمایت تجربی مناسبی را برای درمان متمرکز برشفقت و واقعیت درمانی فراهم می آورد. پیشنهاد می گردد روانشناسان و مشاوران شاغل در زندان ها، از این دو رویکرد در جهت ارتقاء سلامت روان زندانیان استفاده نمایند.