علوم روانشناختی

علوم روانشناختی

علوم روانشناختی دوره 22 زمستان (دی) 1402 شماره 130 (مقاله علمی وزارت علوم)

مقالات

۱.

الگوی ساختاری ترومای دوران کودکی با رفتار خودجرحی غیرخودکشی نوجوانان با ویژگی های شخصیت مرزی بر اساس نقش میانجی گر تحمل پریشانی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ترومای دوران کودکی رفتار خودجرحی غیرخودکشی تحمل پریشانی اختلال شخصیت مرزی نوجوانان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۴ تعداد دانلود : ۷۲
زمینه: عوامل مرتبط با خودجرحی غیرخودکشی نوجوانان به طور گسترده مورد تحقیق قرار گرفته است. با این حال، مکانیسم اساسی رابطه بین ترومای دوران کودکی و خودجرحی غیر خودکشی محدود است. هدف: این پژوهش با هدف روابط ساختاری الگوی ساختاری ترومای دوران کودکی با رفتار خودجرحی غیرخودکشی نوجوانان با ویژگی های شخصیت مرزی بر اساس نقش میانجی گر تحمل پریشانی انجام شد. روش:. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش را کلیه دانش آموزان مقطع متوسطه دوم شهر تهران در سال تحصیلی 1401-1402 تشکیل دادند. در این مطالعه از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای تعداد 316 دانش آموز از بین 1325 دانش آموز با ویژگی های شخصیت مرزی انتخاب شدند. داده ها با استفاده از پرسشنامه رفتار خودجرحی غیرخودکشی (کلونسکی و گلن، 2009)، ترومای دوران کودکی (برنستاین و همکاران، 2003) و تحمل پریشانی (سیمونز و گاهر، 2005) گردآوری شد. داده ها با روش های آماری همبستگی پیرسون، مدل یابی ساختاری با استفاده از نرم افزارهای آماری SPSS و AMOS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: یافته ها حاکی از برازش مناسب الگوی پیشنهادی با داده هاست. نتایج مدل یابی معادله ساختاری نشان داد که 10 درصد از تغییرات مربوط به تحمل پریشانی توسط ترومای دوران کودکی تببین می شود. همچنین 60 درصد از واریانس مربوط به خودجرحی غیرخودکشی گرا نوجوانان توسط ترومای دوران کودکی و تحمل پریشانی تببین می شود. نتیجه گیری: در همین حال، مداخله در ترومای دوران کودکی و افزایش مهارت های تحمل پریشانی ممکن است به طور مؤثری از بروز خودجرحی غیرخودکشی گرا در نوجوانان پیشگیری کند.
۲.

مقایسه اثربخشی آموزش مبتنی بر نظریه انتخاب و تحلیل رفتار متقابل بر اهمال کاری تحصیلی دانش آموزان دختر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: اهمال کاری تحصیلی نظریه انتخاب تحلیل رفتار متقابل دانش آموزان دختر

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۲ تعداد دانلود : ۵۵
زمینه: یکی از شایع ترین مشکلات در سطوح مختلف تحصیلی به ویژه در دوره نوجوانی، اهمال کاری تحصیلی است. اهمال کاری از مهم ترین علل عدم موفقیت دانش آموزان در یادگیری و دستیابی به پیشرفت تحصیلی است. مداخله های آموزشی مبتنی بر نظریه انتخاب و تحلیل رفتار متقابل دو نوع مداخله متفاوت هستند که به ترتیب بر عوامل درونی و بین فردی تأکید می کنند و در مورد مقایسه اثربخشی آن ها بر اهمال کاری تحصیلی دانش آموزان دختر، شکاف پژوهشی وجود دارد. هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی مقایسه اثربخشی آموزش های مبتنی بر نظریه انتخاب و تحلیل رفتار متقابل بر اهمال کاری تحصیلی دانش آموزان دختر انجام شد. روش: روش پژوهش حاضر، نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون - پس آزمون با گروه گواه و پیگیری دو ماهه بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی دانش آموزان دختر پایه نهم شهر کوه دشت در سال تحصیلی 1399- 1398 بود که با روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای 45 نفر انتخاب شده و به صورت تصادفی در سه گروه 15 نفری (دو گروه آزمایش: نظریه انتخاب و تحلیل رفتار متقابل و یک گروه گواه) جایگزین شدند. به منظور جمع آوری اطلاعات از مقیاس ارزیابی اهمال کاری تحصیلی- نسخه دانش آموز (سولومون و راثبلوم، 1984) استفاده شد. همچنین برنامه های آموزشی مبتنی بر نظریه انتخاب (نیکبخت و همکاران، 1392؛ گلاسر، 1999) و مبتنی بر تحلیل رفتار متقابل (استوارت و جونز، 2009) در هشت جلسه به ترتیب بر روی گروه های آزمایش اول و دوم اجرا شد. همچنین داده های پژوهش با استفاده از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر با بهره گیری از نرم افزار SPSS-23 تحلیل شدند. یافته ها: یافته ها نشان داد که هر دو آموزش مبتنی بر نظریه انتخاب و تحلیل رفتار متقابل (به ترتیب با اندازه اثر 0/870 و 0/721) بر اهمال کاری تحصیلی دانش آموزان دختر پایه نهم تأثیر معنی دار و پایداری داشتند. (0/001 ≥P). هم چنین نتایج مقایسه مداخله ها در آزمون تعقیبی بنفرونی نیز نشان داد که اثربخشی آموزش مبتنی بر نظریه انتخاب بر کاهش اهمال کاری تحصیلی بیشتر از تحلیل رفتار متقابل بود (0/001 ≥P). نتیجه گیری: با توجه به نتایج به دست آمده به نظر می رسد، مداخلات آموزشی مبتنی بر نظریه انتخاب و تحلیل رفتار متقابل بر کاهش اهمال کاری تحصیلی دانش آموزان دختر مؤثر بودند، اما برنامه آموزش مبتنی بر نظریه انتخاب به دلیل افزایش دادن خودباوری تحصیلی و بهبود مهارت های فراشناختی دانش آموزان اثربخشی بیشتری دارد، به همین دلیل پیشنهاد می شود مشاوران مدارس بیشتر از این روش آموزشی برای کاهش اهمال کاری تحصیلی دانش آموزان استفاده کنند.
۳.

بررسی اثربخشی بسته آموزش زیبایی شناسی مبتنی بر تجارب یادگیری بر نگرش تحصیلی در دانش آموزان دختر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: بسته آموزش زیبایی شناسی مبتنی بر تجارب یادگیری نگرش تحصیلی دانش آموزان دختر

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۲ تعداد دانلود : ۷۵
زمینه: نگرش ها نه فقط در حوزه تحصیلی بلکه در تمام زندگی دانش آموزان و فعالیت های آنان نقش اساسی دارند و از عوامل اصلی درک رفتارهای فردی، اجتماعی و پذیرش خود هستند. مطالعات پیشین نشان داده است که زیباشناسی می تواند به عنوان یک روش مؤثر در بهبود نگرش دانش آموزان در مدارس مورد توجه قرار گیرد، اما در مورد اثربخشی آموزش زیبایی شناسی مبتنی بر تجارب یادگیری بر نگرش تحصیلی در دانش آموزان دختر، شکاف پژوهشی وجود دارد. هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی بسته آموزش زیبایی شناسی مبتنی بر تجارب یادگیری بر نگرش تحصیلی در دانش آموزان دختر انجام شد. روش: روش پژوهش حاضر، نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون – پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی دانش آموزان دختر مقطع متوسطه اول شهر همدان بود که در سال تحصیلی 1400-1399 مشغول به تحصیل بودند. نمونه آماری پژوهش (40 نفر) از طریق نمونه گیری خوشه ای تصادفی چند مرحله ای انتخاب شده و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه گمارش شدند. مداخله آموزش زیبایی شناسی بر اساس نظریه تجارب یادگیری (محقق ساخته) به مدت 10 جلسه 45 دقیقه ای برای اعضای گروه آزمایش اجرا شد، اما اعضای گروه گواه هیچ گونه آموزشی دریافت نکردند. ابزار جمع آوری اطلاعات در این پژوهش، پرسشنامه نگرش تحصیلی (سکر، 2011) بود. تحلیل داده ها در پژوهش حاضر با استفاده از آزمون تحلیل کواریانس تک متغیری و با بهره گیری از نرم افزار SPSS-22 انجام شد. یافته ها: داده های حاصل از تحلیل کوواریانس در این پژوهش نشان داد که آموزش بسته آموزشی زیبایی شناسی مبتنی بر تجارب یادگیری بر نگرش تحصیلی دانش آموزان دختر معنادار بود (0/01 P<). نتیجه گیری: نتایج به دست آمده از پژوهش حاضر نشان داد که آموزش زیبایی شناسی باعث شد دانش آموزان، نگرش تحصیلی مثبتی در یادگیری از خود نشان دهند. به عبارت دیگر، توجه به عواطف و احساسات دانش آموزان می تواند نگرش تحصیلی آنان را بهبود دهد
۴.

مقایسه اثربخشی درمان های شناختی-رفتاری و هیجان مدار بر اضطراب اجتماعی و نظم جویی هیجانی دانشجویان موسیقی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: درمان شناختی - رفتاری درمان هیجان مدار اضطراب اجتماعی نظم جویی هیجانی دانشجویان موسیقی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۵ تعداد دانلود : ۷۶
زمینه: مطالعات نشان داده است، اضطراب اجتماعی شیوع بالایی در میان دانشجویان دارد. برخی پژوهش ها یکی از عوامل مرتبط با اضطراب اجتماعی را دشواری در نظم جویی هیجانی معرفی کرده اند. اضطراب اجتماعی و دشواری در نظم جویی هیجانی نه تنها منجر به کاهش دستاوردهای تحصیلی دانشجویان می شود، بلکه می تواند سایر ابعاد روانی و اجتماعی زندگی آن ها را نیز تحت تأثیر قرار دهد. تاکنون پژوهشی که اثربخشی دو نوع درمان شناختی-رفتاری و هیجان مدار را در کاهش علائم اضطراب اجتماعی و بهبود نظم جویی هیجانی دانشجویان مورد بررسی قرار دهد، انجام نشده است. هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی دو نوع درمان شناختی-رفتاری و هیجان مدار بر اضطراب اجتماعی و نظم جویی هیجانی دانشجویان موسیقی دانشگاه هنر انجام شد. روش: طرح پژوهش حاضر نیمه آزمایشی، از نوع پیش آزمون - پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل تمامی دانشجویان دوره کارشناسی رشته موسیقی مراجعه کننده به مرکز مشاوره دانشگاه هنر شهر تهران در سال 1399 بود. از این جامعه آماری، تعداد 45 نفر به شیوه هدفمند از نوع در دسترس انتخاب شده و به صورت تصادفی ساده در سه گروه 15 نفری (درمان شناختی-رفتاری، درمان هیجان مدار و گواه) گمارده شدند. در جلسات مداخله درمان شناختی-رفتاری از پروتکل درمان شناختی-رفتاری (داودی، منشئی، گل پرور، 1398) و در جلسات مداخله درمان هیجان مدار از پروتکل درمانی جانسون (2004) و برای جمع آوری داده ها از مقیاس اضطراب اجتماعی (کانور و همکاران،2000) و پرسشنامه تنظیم هیجان (گرانفسکی، کرایچ و اسپاینهون، 2002) استفاده شد. برای تحلیل داده ها نیز از تحلیل کوواریانس و نرم افزار SPSS26 استفاده شد. یافته ها: یافته های پژوهش حاضر نشان داد هر دو نوع درمان شناختی-رفتاری و هیجان مدار بر کاهش علائم اضطراب اجتماعی و بهبود توانایی نظم جویی هیجانی دانشجوبان مؤثر بوده اند، اما درمان شناختی-رفتاری در کاهش علائم اضطراب اجتماعی و درمان هیجان مدار در بهبود نظم جویی هیجانی اثربخشی بیشتری را نشان دادند (0/01 >P). نتیجه گیری: بر اساس یافته های پژوهش حاضر می توان نتیجه گرفت، هر دو نوع درمان شناختی-رفتاری و هیجان مدار در کاهش علائم اضطراب اجتماعی و بهبود نظم جویی هیجانی دانشجویان مؤثر بودند، اما در زمینه مشکلاتی که افکار و جنبه شناختی زمینه ساز آن ها است، درمان شناختی-رفتاری اثربخشی بیشتری دارد و در زمینه مشکلاتی که بیشتر عامل هیجان در آن ها مطرح است، درمان هیجان مدار کارایی و اثربخشی بیشتری دارد.
۵.

پیش بینی تفکر انتقادی از طریق سواد رایانه ای و تحلیلی با نقش تعدیل کنندگی جنسیت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: سواد رایانه ای سواد تحلیلی تفکر انتقادی جنسیت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۵ تعداد دانلود : ۶۰
زمینه: تفکر انتقادی را هنر تجزیه و تحلیل و ارزیابی تفکر همراه با بررسی برای اصلاح آن تعریف می کنند. پرورش تفکر انتقادی یکی از نیازهای اساسی زندگی بشر برای تصمیم گیری، انتخاب و شناخت عمیق نسبت به مسائل مختلف است. در مورد نقش احتمالی سواد تحلیلی و سواد رایانه ای در پیش بینی تفکر انتقادی با توجه به متغیر جنسیت، شکاف پژوهشی وجود دارد. هدف: پژوهش حاضر با هدف پیش بینی تفکر انتقادی از طریق سوادهای رایانه ای و تحلیلی با نقش تعدیل کننده جنسیت در دانش آموزان دوره دوم متوسطه استان گیلان انجام شد. روش: روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی، و جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان دوره دوم متوسطه استان گیلان در نیمسال اول سال تحصیلی 1400-1399 بود. نمونه آماری شامل 384 نفر (191 دختر و 193 پسر) بود که به روش تصادفی و به صورت حضوری و مجازی انتخاب شدند. ابزارهای جمع آوری اطلاعات شامل پرسشنامه تفکر انتقادی (ریکتس، 2003)، پرسشنامه های محقق ساخته سواد رایانه ای و سواد تحلیلی بود. داده ها با استفاده از آماره های رگرسیون سلسله مراتبی، رگرسیون چندمتغیری و آزمون Z و با بهره گیری از نرم افزار SPSS26 مورد تحلیل قرار گرفت و برای آزمون فرضیه ها سطح معناداری 0/05 در نظر گرفته شد. یافته ها: نتایج نشان داد اثر سواد تحلیلی و سواد رایانه ای بر تفکر انتقادی دانش آموزان مثبت و معنی دار است و 43 درصد از تغییرات آن را تبیین می کنند. همچنین روابط چندگانه سواد تحلیلی و سواد رایانه ای با تفکر انتقادی در دانش آموزان پسر قوی تر از دختران بوده است. نتیجه گیری: با توجه به یافته های به دست آمده، به نظر می رسد تفکر انتقادی در دانش آموزان می تواند به واسطه متغیرهای سواد تحلیلی و سواد رایانه ای با توجه به نقش جنسیت، پیش بینی شود.
۶.

اثربخشی درمان مبتنی بر شفقت در تنظیم هیجان، خود انتقادی و خشم دانش آموزان پسر مقطع متوسطه دوم(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: شفقت تنظیم هیجان خود انتقادی خشم

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۸ تعداد دانلود : ۵۶
زمینه: با توجه به تأثیر تنظیم هیجانات، کاهش خود انتقادی و خشم در بهبود روابط بین فردی و تحصیلی دانش آموزان، شناسایی میزان اثربخشی درمان مبتنی بر شفقت بعنوان یکی از روش های درمانی از اهمیت زیادی برخوردار است. هدف: هدف از انجام پژوهش حاضر تعیین ﺍﺛﺮ ﺑﺨﺸﯽ دﺭﻣﺎﻥ ﻣﺒﺘﻨﯽ ﺑﺮ ﺷﻔﻘﺖ ﺑﺮ تنظیم هیجان، خود انتقادی و خشم دانش آموزان پسر مقطع متوسطه دوم بود. روش: طرح پژوهش، نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون، پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری دانش آموز پسر 15 تا 18 ساله بودند که در سال تحصیلی 1401-1402 به کلینیک های روانشناسی آموزش و پرورش منطقه 2 و 3 شهر تهران مراجعه کردند. حجم نمونه 30 نفر و روش نمونه گیری به صورت تصادفی ساده در دو گروه آزمایش و گواه (هر کدام 15 نفر) قرار گرفته اند. ابزار گردآوری پرسشنامه های تنظیم هیجان گارنفسکی و کرایج (2006) خود انتقادی تامسون و زاراف (2004)، پرخاشگری باس و پری (۱۹۹۲) بود. در بخش آمار استنباطی، از آزمون تحلیل کواریانس استفاده شد. یافته ها: درمان مبتنی بر شفقت بر تنظیم هیجان، خودانتقادی و خشم دانش آموزان پسر مقطع دوم متوسطه در سطح معناداری (0/001 p<) تأثیر دارد. با توجه به مجذور اتا میزان این اثربخشی به ترتیب 44/8، 66/3، 62/0 و 60/6 درصد برآورد گردید. نتیجه گیری: درمان مبتنی بر شفقت باعث کاهش راهبردهای غیر انطباقی و افزایش راهبردهای انطباقی در تنظیم هیجانی و کاهش خود انتقادی و کاهش خشم و بهبود شرایط عاطفی و روانی نوجوانان دانش آموز می شود.
۷.

مدل یابی ارتباط اشتیاق معلم با رفتار تقلب تحصیلی دانش آموزان با نقش میانجی انگیزش تحصیلی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: اشتیاق شغلی انگیزش تحصیلی تقلب تحصیلی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۸ تعداد دانلود : ۹۰
زمینه: رفتار تقلب تحصیلی یکی از موضوعات چالش انگیز در محیط های آموزشی است. این سازه به یک نگرانی جهانی در محیط های آموزشی کنونی تبدیل شده است و در نظام های آموزشی گستره قابل توجهی دارد. مسئله این است روابط متغیرهای مختلفی با رفتار تقلب تحصیلی تأیید شده است اما روابط متغیرهایی مانند اشتیاق شغلی معلم و انگیزش تحصیلی در قالب روابط ساختاری مغفول واقع شده است و در این زمینه شکاف تحقیقاتی عمده ای وجود دارد. هدف: پژوهش حاضر با هدف مدل یابی ارتباط اشتیاق معلم با رفتار تقلب تحصیلی دانش آموزان با نقش میانجی انگیزش تحصیلی انجام شد. روش: روش پژوهش حاضر توصیفی و از نوع همبستگی و معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل تمامی معلمان (1267 =N) و دانش آموزان (2621 =N) مقطع متوسطه مدارس شهرستان دامغان در سال تحصیلی 1401-1400 بود. از بین افراد جامعه آماری، تعداد 460 نفر از معلمان (310 نفر زن،150 نفر مرد) و 460 نفر از دانش آموزان (255 نفر دختر، 205 نفر پسر) با روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی چند مرحله ای انتخاب شدند. معلمان به مقیاس اشتیاق شغلی (شاوفلی، 2013) و دانش آموزان به مقیاس های انگیزش تحصیلی (والراند و همکاران، 1992) و تقلب تحصیلی (مرداک و استفنز، 2007) پاسخ دادند. تجزیه و تحلیل داده های پژوهش از طریق مدل یابی معادلات ساختاری و با نرم افزارهای SPSS24 و AMOS26 انجام شد. یافته ها:. نتایج مدل یابی معادلات ساختاری نشان داد که داده ها با مدل مفهومی برازش قابل قبولی داشته و مورد تأیید قرار گرفت. (0/065 RMSEA=؛ 0/90CFI=؛0/90 = IFI؛ 0/91 NFI= و 2/89 X2/df=). همچین همچنین مطابق با مدل ساختاری پژوهش اشتیاق شغلی اثر معناداری بر روی انگیزش تحصیلی (34/0) و رفتار تقلب تحصیلی (21/0-)، انگیزش تحصیلی اثر معناداری بر روی رفتار تقلب تحصیلی (0/29-) داشت. همچنین روابط اشتیاق شغلی با تقلب تحصیلی از طریق انگیزش تحصیلی معنادار بود (0/10-). نتیجه گیری: به نظر می رسد نتایج این پژوهش می تواند اطلاعات مفیدی را برای مسئولین آموزشی، پژوهشگران، مشاوران تحصیلی در جهت افزایش اشتیاق شغلی معلمان و کاهش مشکلات تحصیلی یادگیرندگان فراهم کند.
۸.

مقایسه اثربخشی درمان کوتاه مدت راه حل محور و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر صمیمیت جنسی و بی ثباتی ازدواج همسران مردان معتاد(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: درمان کوتاه مدت راه حل محور درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد صمیمیت جنسی بی ثباتی ازدواج

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۹ تعداد دانلود : ۶۰
زمینه: همسران افراد دارای اعتیاد به مواد مخدر با چالش های متعددی همچون فقدان صمیمیت جنسی و بی ثباتی ازدواج به واسطه اعتیاد مواجه هستند؛ بنابراین، ارائه مداخلات روانشناختی مؤثر برای این زنان برای بهبود رفاه و کیفیت زندگی آن ها حائز اهمیت است. درمان کوتاه مدت راه حل محور و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد دو شیوه درمانی پیشنهاد شده برای مسائل روانشناختی مختلف هستند. با این حال، تحقیقات اندکی در مورد اثربخشی نسبی این درمان ها برای مشکلات خاص همسران مردان معتاد مانند صمیمیت جنسی و بی ثباتی زناشویی وجود دارد. هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و درمان راه حل محور کوتاه مدت بر صمیمیت جنسی و کاهش بی ثباتی ازدواج همسران مردان معتاد انجام گرفت. روش: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون پس آزمون و پیگیری با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش حاضر را تمامی همسران مردان معتاد در شهرستان آزادشهر در سه ماهه بهار 1401 تشکیل دادند. نمونه به روش نمونه گیری در دسترس هدفمند پس از احراز شرایط ورود به پژوهش انتخاب شدند. گروه مداخله اول، درمان پذیرش و تعهد و گروه مداخله دوم، درمان راه حل محور کوتاه مدت را در 8 جلسه 90 دقیقه ای دریافت کردند و گروه کنترل در لیست انتظار ماندند. جلسات درمان پذیرش و تعهد بر اساس روش (ایفرت و آیفرت، 2005) و جلسات درمان راه حل محور کوتاه مدت بر اساس پکیج نعمیان و همکاران (1395) صورت پذیرفت. در این پژوهش پرسشنامه نیازهای صمیمیت زناشویی باگاروزی (2001) و شاخص بی ثباتی ازدواج (1987) در سه دوره زمانی اجرا شد. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس آمیخته در نرم افزار SPSS مورد تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: دوشیوه درمانی در مقایسه با گروه کنترل موجب افزایش صمیمیت جنسی و کاهش بی ثباتی ازدواج همسران مردان معتاد شد (0/05 P<). بین میزان اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و درمان راه حل محور کوتاه مدت بر صمیمیت جنسی همسران مردان معتاد از نظر آماری تفاوت معنادار نبود (05/0 <P). همچنین درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و درمان راه حل محور کوتاه مدت در مقایسه با گروه کنترل موجب کاهش بی ثباتی ازدواج همسران مردان معتاد شده است (0/05 P<). نتیجه گیری: باتوجه به نتایج حاصل از اجرای دو شیوه درمانی مبنی بر تأثیر معنادار بر افزایش صمیمیت جنسی و کاهش بی ثباتی ازدواج، انتظار می رود روانشناسان و درمانگران؛ درمان مناسبی برای همسران مردان معتاد ارائه دهند و کیفیت زندگی آن ها را ارتقاء بخشند
۹.

مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر شفقت و درمان فعال سازی رفتاری بر تبعیت از درمان و کیفیت زندگی زنان مبتلا به سرطان سینه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: درمان مبتنی بر شفقت درمان فعال سازی رفتاری تبعیت از درمان کیفیت زندگی سرطان سینه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۸ تعداد دانلود : ۷۱
زمینه: امروزه بقای زنان مبتلا به سرطان سینه بعد از تشخیص افزایش یافته است، اما برای این دسته از بیماران نه تنها بقا مهم است، بلکه تبعیت از درمان پس از بروز و تشخیص بیماری و افزایش نگرانی درباره کیفیت زندگی نیز حائز اهمیت است. اثربخشی درمان های روانشناختی متعددی بر تبعیت از درمان و کیفیت زندگی این بیماران مورد بررسی قرار گرفته است ولی در مورد مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر شفقت و درمان فعال سازی رفتاری بر متغیرهای مورد مطالعه، شکاف پژوهشی وجود دارد. هدف: هدف از انجام پژوهش حاضر، مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر شفقت و فعال سازی رفتاری بر تبعیت از درمان و کیفیت زندگی زنان مبتلا به سرطان سینه بود. روش: طرح پژوهش حاضر نیمه آزمایشی، از نوع پیش آزمون - پس آزمون با گروه گواه و پییگیری دو ماهه بود. 45 نفر از زنان مبتلا به سرطان سینه شهر گرگان در طی سال های 1400 و 1401، با روش نمونه گیری تصادفی ساده در سه گروه درمان مبتنی بر شفقت، فعال سازی رفتاری و گروه گواه قرار گرفتند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های تبعیت از درمان دارویی (موریسکی و همکاران، 2008) و کیفیت زندگی بیماران سرطانی (سازمان اروپایی تحقیقات و درمان سرطان) استفاده شد. شرکت کنندگان در گروه های آزمایش، طی 8 جلسه 90 دقیقه ای تحت مداخلات درمان مبتنی بر شفقت (گیلبرت، 2006) و درمان فعال سازی رفتاری (دیمیدچیان و همکاران، 2006) قرار گرفتند. همچنین داده ها با روش تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی LSD و با کمک نرم افزار SPSS19 تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد هر دو درمان مبتنی بر شفقت و فعال سازی رفتاری بر تبعیت از درمان و کیفیت زندگی زنان مبتلا به سرطان سینه مؤثر بوده است (0/05 >p). همچنین نتایج نشان داد، درمان فعال سازی رفتاری نسبت به درمان مبتنی بر شفقت اثربخشی بیشتری داشته و در مرحله پیگیری نیز این میزان معناداری پایدار بود (0/05 >p). نتیجه گیری: با توجه به نتایج به دست آمده به نظر می رسد مداخلات مبتنی بر شفقت و فعال سازی رفتاری ضمن افزایش تبعیت از درمان در زنان مبتلا به سرطان سینه، می توانند کیفیت زندگی این دسته از بیماران را ارتقاء دهند. یافته های حاصل از این مطالعه می تواند به پزشکان، روانشناسان و سیاست گذاران حوزه سلامت و بهداشت روان کمک کند.
۱۰.

تجربه زیسته عوامل شناختی آسیب زا در روابط والد و نوجوان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ارتباط والد و نوجوان نوجوانان عوامل آسیب زا روابط والد و نوجوان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۶ تعداد دانلود : ۱۰۴
زمینه: نوجوانی مرحله ای از چرخه زندگی فرد است که در طی آن یک جوان تغییرات و دگرگونی های همه جانبه جسمی، شناختی، اخلاقی، رفتاری و غیره را تجربه می کند. یکی از اصلی ترین عناصر مؤثر برای گذر از این دوران و کسب ویژگی های مطلوب در نتیجه این تغییرات، خانواده است. به همین دلیل ضرورت دارد تا عوامل شناختی آسیب زا در روابط والد و نوجوان را شناسایی کرد تا بتوان راهکارهایی به منظور بهبود روابط بین نوجوانان و والدین ارائه کرد. هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی تجربه زیسته عوامل شناختی آسیب زا در روابط والد و نوجوان بود. روش: روش پژوهش حاضر آمیخته از نوع اکتشافی بود. نمونه گیری در بخش کیفی به صورت هدفمند و با تکنیک شبکه متخصصان انجام شد که 20 نفر در مصاحبه شرکت کردند. جامعه آماری در بخش کمی تحقیق تمامی دانش آموزان متوسطه دوم در شهر شیراز بود که تعداد 332 نفر به روش نمونه تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده در بخش کیفی و کمی مصاحبه و پرسشنامه ی محقق ساخته است. تحلیل داده های بخش کیفی بر اساس کدگذاری باز، انتخابی و نظری بود و داده های بخش کمی با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی مورد تحلیل قرار گرفت. در بخش کمی پژوهش، از تحلیل عاملی تأییدی و مدل معادلات ساختاری در نرم افزار Smart PLS 3 استفاده شد. یافته ها: نتایج نهایی پژوهش بر مبنای مصاحبه ها نشان داد که عوامل شناختی آسیب زا در روابط والد و نوجوان عبارتند از: 1) تفاوت نسلی؛ کمال گرا بودن والدین؛ عدم آگاهی والدین؛ عدم درک والدین؛ نظام ارزشی متفاوت؛ توقعات بیش از حد از همدیگر؛ فاصله ادراکی والدین و نوجوانان . نتایج مدل معادلات ساختاری نشان داد که عوال بر ارتباط والد و نوجوان تأثیر منفی و معکوسی دارد. اما سایر عوامل تأثیر معناداری نداشتند. نتیجه گیری: بر اساس یافته های این پژوهش می توان گفت که شناسایی هر یک از عوامل آسیب زا روابط والد و نوجوان باعث می شود که ریشه های مشکلات بین والدین و نوجوانان شناسایی شود و در نتیجه بهبود یابد.
۱۱.

اثربخشی درمان فراتشخیصی بارلو بر بهزیستی هیجانی نوجوانان مبتلا به نوموفوبیا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: درمان فراتشخیصی بارلو بهزیستی هیجانی نوجوانان مبتلا به نوموفوبیا

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۰ تعداد دانلود : ۸۴
زمینه: یکی از مداخلات روانشناختی که می تواند بهزیستی هیجانی نوجوانان مبتلا به نوموفوبیا را هدف قرار دهد، مداخله فراتشخیصی بارلو است. مداخلات فراتشخیصی در مقابل درمان های تک تشخیصی به وجود آمدند. مرور مطالعات قبلی، پژوهش خاصی که اثربخشی مدل درمانی فراتشخیصی بارلو بر بهزیستی هیجانی نوجوانان مبتلا به نوموفوبیا را بررسی کرده باشد، یافت نکرد. هدف: هدف این مطالعه بررسی اثربخشی درمان فراتشخیصی بارلو بر بهزیستی هیجانی نوجوانان 18-14 سال مبتلا به نوموفوبیا بود. روش: روش پژوهش حاضر، نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون - پس آزمون با گروه گواه و پیگیری دو ماهه بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی نوجوانان دختر شهر اصفهان در دامنه سنی 14 تا 18 سال بود. روش نمونه گیری در دسترس بود و نمونه آماری نیز پژوهش شامل 30 نفر بود. بدین صورت که از بین نوجوانان دختر که مبتلا به نوموفوبیا بوده و بهزیستی هیجانی پایین داشتند به طور تصادفی 30 نفر انتخاب شده و به صورت تصادفی در دو گروه 15 نفر آزمایش و گواه گمارش شدند. گروه آزمایش، درمان فراتشخیصی بارلو و همکاران (2011)، را در قالب 12 جلسه 90 دقیقه دریافت کردند، اما اعضای گروه گواه هیچ گونه مداخله ای دریافت نکردند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه نوموفوبیا (آزادمنش و همکاران، 1395) و پرسشنامه محقق ساخته بهزیستی هیجانی (1402) بود. داده ها نیز با استفاده از روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و نرم افزار 29- SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر در پژوهش حاضر نشان داد، درمان فراتشخیصی بارلو بر بهزیستی هیجانی نوجوانان دختر مبتلا به نوموفوبیا مؤثر بود (0/001 P<). نتیجه گیری: با توجه به اثربخشی برنامه درمان فراتشخیصی بارلو بر بهزیستی هیجانی نوجوانان مبتلا به نوموفوبیا در مطالعه حاضر، به نظر می رسد اگر این پروتکل درمانی بر روی نوجوانانی که سطح عواطف قوی و شدید منفی یا مثبت دارند به کار گرفته شود، آن ها می توانند تجارب هیجانی را با پریشانی کمتری تجربه کنند.
۱۲.

بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر دشواری نظم جویی هیجانی در بیماران مبتلا به سرطان سینه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد اختلال دشواری تنظیم هیجانی سرطان سینه زنان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۹ تعداد دانلود : ۶۶
زمینه: شواهد پژوهشی حاکی از آن است که دشواری در نظم جویی هیجانی و فشارهای عصبی حاکم بر بیماران مبتلا به سرطان سینه، باعث می شود که روند بهبود این بیماری در آن ها دچار تعویق شود. بر اساس مطالعات انجام شده، درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد می تواند برای این اختلال، اثرگذار باشد، اما در زمینه کاربرد آموزش این درمان بر روی اختلال دشواری نظم جویی هیجانی در جامعه مورد پژوهش، شکاف پژوهشی وجود دارد. هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثر بخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر دشواری نظم جویی هیجانی در زنان مبتلا به سرطان سینه انجام شد. روش: این پژوهش، نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون، پس آزمون با گروه گواه و پیگیری سه ماهه بود. جامعه آماری این پژوهش، شامل تمامی زنان 30 تا 50 ساله مبتلا به سرطان سینه بود که در ادامه روند درمان خود، طی چهار ماه نخست سال 1401 به کلینیک سرطان سینه واقع در درمانگاه مطهری شهر شیراز، مراجعه کرده بودند. از میان آن ها 50 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شده و در دوگروه 25 نفره آزمایش و گواه گمارش شدند. مداخلات درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد، با توجه به بسته آموزشی هیز و استروساهل (2010) طی 8 جلسه گروهی 90 دقیقه ای به صورت هفتگی بر روی گروه آزمایش اجرا شد و گروه گواه، مداخله ای دریافت نکردند. داده ها با استفاده از پرسشنامه دشواری تنطیم هیجانی (گرتز و رومر، 2004) گردآوری شد. داده های این پژوهش با روش آماری تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر، در نرم افزار SPSS نسخه 24 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: یافته ها نمایانگر این است که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد، بین گروه آزمایش و گواه از نظر دشواری در نظم جویی هیجانی، تفاوت معنی داری ایجاد کرده است (0/05 P<). نتیجه گیری: با توجه به یافته های به دست آمده ، این نتیجه حاصل می شود که مداخلات درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد در درمان و بهبود کیفیت زندگی زنان مبتلا به سرطان سینه مؤثر بوده و آن ها بعد از شرکت در برنامه آموزشی این رویکرد درمانی، توانسته اند بر هیجان های خویش، کنترل داشته باشند.

آرشیو

آرشیو شماره ها:
۹۰