مقالات
حوزه های تخصصی:
سو ء مصرف مواد در رأس تهدیدهای اجتماعی قرار دارد. در دهه های آینده این پدیده تظاهر انفجارآمیزی خواهد داشت، بنابراین بررسی ابعاد مختلف این پدیده از اهمیت بسزایی برخوردار است. امروزه توجه متخصصین حوزه سوءمصرف مواد به بررسی اثرات وابستگی به متا آمفتامین افزایش یافته است. یکی از بارزترین این عوارض، اختلالات شناختی ناشی از مصرف متا آمفتامین است. پژوهش حاضر با هدف ارزیابی نقایص ابعاد مختلف حافظه در افرادی که در دوره فروکش کامل اولیه از وابستگی به متاآمفتامین بودند، انجام شد. پژوهش حاضر از نوع شبه آزمایشی بود. 40 آزمودنی از بین معتادان بستری شده دربیمارستان روانپزشکی ابن سینا در شهر مشهد از طریق نمونه گیری در دسترس گزینش شدند، به همراه 39 نفر از خویشاوندان غیر معتاد آنها که از نظر اطلاعات دموگرافیگ همگن شده بودند، آزمون حافظه وکسلر را انجام دادند. داده ها با استفاده از آزمون های کای دو پیرسون، تحلیل رگرسیون چندمتغیره و T دو گروه مستقل مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها نشان داد که میانگین نمره استاندارد همه ابعاد مورد سنجش حافظه به جز مهار ذهنی در گروه مهار بیشتر از گروه آزمایش بود. (0/001> p ) نتایج نشان دهنده اثر طولانی مدت مصرف متاآمفتامین بر ابعاد حافظه حتی در طول دوره ترک بود.
بررسی اثربخشی فن مرور خویشتن در کاهش افسردگی، اضطراب و تنیدگی در بیماران مبتلا به چندین اسکلرز (ام اس)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در سال های اخیر شیوع بیماری ام اس در کشور روند رو به رشدی را طی کرده است، به طوری که می توان ایران را جز کشورهایی با شیوع بالا در نظر گرفت. اگرچه بیماری ام اس یک بیماری بیولوژیکی است، نشانگان روانشناختی ناشی از آن می تواند بسیاری از وجوه زندگی روزمره مبتلایان را دگرگون سازد، لذا به کارگیری مداخلات روانشناختی در جهت تعدیل و بهبود محدودیت های تحمیل شده در زندگی بیماران، امری ضروری می نماید. در پژوهش پیش رو اثربخشی اجرای فن مرور خویشتن در کاهش افسردگی، اضطراب و تنیدگی در بین بیماران مبتلابه ام اس مورد ارزیابی قرار گرفته است. این پژوهش در قالب طرح نیمه آزمایشی همراه با پیش آزمون و پس آزمون و با گروه گواه انجام گردیده است که در آن نمونه موردنظر متشکل از 26 بیمار مبتلابه ام اس، به صورت در دسترس از میان اعضای انجمن ام اس ایران انتخاب و پس تقسیم به دو گروه آزمایشی و گواه در پژوهش حاضر شدند. پس از پاسخ گویی به آزمون DASS21 افراد حاضر در گروه آزمایش در 3-4 جلسه مداخله با به کارگیری روش مرور خویشتن حضور به هم رساندند. جلسات به صورت هفتگی و با میانگین زمانی 60-90 دقیقه در هر جلسه برگزار شد. افراد گروه گواه تحت مداخله شناختی قرار نگرفتند. نتایج حاکی از تأثیر معنادار به کارگیری این روی آورد در کاهش افسردگی (میزان معناداری0/044) بود. در متغیرهای اضطراب و تنیدگی تأثیر معناداری گزارش نشد.
ساخت و درستی آزمایی مقیاس استحکام من: یک مطالعه مقدماتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
استحکام من، مجموعه ای از کنش های من به عنوان یکی از ساختارهای اساسی شخصیت محسوب می شود. فرایند بهنجار تحول مستلزم توانایی من در مواجهه با مطالبات و تعارض های نهاد، فرامن و مقتیضات محیط است. سنجش این توانایی نیازمند داشتن ابزاری معتبر است. هدف اصلی این پژوهش ساخت و بررسی ویژگی های روانسنجی مقیاس استحکام من شامل درستی سازه، درستی همگرا و تشخیصی (افتراقی)، همسانی درونی و قابلیت اعتماد بازآزمایی بود. دویست و شصت و هفت دانشجو (151 دختر، 116 پسر) به صورت داوطلب در این پژوهش شرکت کردند. از شرکت کنندگان خواسته شد مقیاس استحکام من ( ESS )، مقیاس رواندرستی ( MHI-28 )، مقیاس دشواری نظم جویی هیجان ( DERS ) و مقیاس عواطف مثبت و منفی ( PANAS ) را تکمیل کنند. طرح پژوهش حاضر توسعه ای- کاربردی است. در این پژوهش، از روش های تحلیل آماری شامل تحلیل عاملی اکتشافی برای درستی سازه؛ ضریب آلفای کرونباخ برای همسانی درونی؛ و بازآزمایی برای پایائی ابزار استفاده شد. نتایج تحلیل عاملی اکتشافی، پنج عامل را برای مقیاس استحکام من تأیید کرد. درستی همگرا و تشخیصی (افتراقی) مقیاس استحکام من از طریق سنجش همزمان رواندرستی و درماندگی روانشناختی، دشواری نظم جویی هیجان و عواطف مثبت و منفی در مورد شرکت کنندگان محاسبه شد. ضرایب همبستگی میانگین نمره های آزمودنی ها در مقیاس های استحکام من با شاخص های رواندرستی و درماندگی روانشناختی، دشواری نظم جویی هیجان و عواطف مثبت و منفی معنادار بود. همسانی درونی مقیاس های استحکام من بر حسب ضریب آلفای کرونباخ محاسبه شد و با ضرایب همبستگی از 0/79 تا 0/85 مورد تأیید قرار گرفت. قابلیت اعتماد بازآزمایی مقیاس های استحکام من بر اساس نتایج دو بار اجرای آزمون محاسبه شد و با ضرایب همبستگی از 0/65 تا0/73 در سطح 0/001 p < مورد تأیید قرار گرفت. بر اساس نتایج این پژوهش، مقیاس استحکام من برای سنجش این سازه در نمونه های ایرانی از قابلیت اعتماد و درستی کافی برخوردار است.
اثربخشی آموزش گروهی هوش مبتنی بر عواطف در آزمندی مصرف مواد در معتادان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کشورهای امروزی است که متغیرهای روانشناختی بسیاری می توانند بر شدت آن تأثیرگذار باشند، این متغیر ها می توانند بر تداوم و شدت مصرف مواد تأثیر گذاشته و در روند بهبودی این بیماران نقش ایفا کنند، از این رو مسأله پژوهش حاضر بررسی تأثیر آموزش هوش مبتنی بر عواطف بر کاهش آزمندی مصرف در بیماران تحت درمان با متادون بوده است. روش پژوهش شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. تعداد 40 نفر از بیماران مبتلا به مصرف مواد به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب و در دو گروه آزمایش و گواه همتا سازی شدند. ابزار پژوهش شامل، پرسشنامه آزمندی مصرف تیفانی بود. برنامه آموزش هوش مبتنی بر عواطف در قالب دوازده جلسه نود دقیقه ای در گروه آزمایشی اجرا شد. در پایان دوره آموزشی دو گروه پرسشنامه مذکور را به عنوان پس آزمون تکمیل کردند. داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج تحلیل کوواریانس نشانگر تأثیر کاربندی در کاهش آزمندی مصرف (0/05 P< ) بیماران گروه آزمایشی نسبت به گروه گواه بود . نتایج این پژوهش نشان داد که آموزش هوش مبتنی بر عواطف توانسته است با بالا بردن هوش مبتنی بر عواطف در بیماران مبتلا به مصرف مواد در برخورد با موقعیت های به وجود آورنده آزمندی مصرف کمک بنماید.
نقش خود ارزشیابی های هسته ای و احساس تنهایی در پیش بینی رضایت زناشویی و رضایت از زندگی زنان متأهل شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مطالعه نقش تعیین کننده های شخصیتی و هیجانی در نگرش فرد نسبت به زندگی و رابطه زناشویی به دلیل جایگاه آن در تندرستی و روانشناختی مورد توجه تحقیقات گوناگونی قرار گرفته است. پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش خودارزشیابی هسته ای به عنوان یک رگه شخصیتی و احساس تنهایی به عنوان متغیر هیجانی در پیش بینی رضایت زناشویی و رضایت از زندگی زنان متأهل صورت گرفت. روش پژوهش از نوع همبستگی بود. بدین منظور150 نفر از زنان متأهل شهر تهران با روش نمونه گیری دردسترس و داوطلبانه انتخاب گردید. ابزار پژوهش شامل مقیاس احساس تنهایی، سنجش رابطه، رضایت از زندگی و خودارزشیابی هسته ای بود. نتایج حاصل از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون گام به گام نشان داد میان خودارزشیابی هسته ای، رضایت زناشویی و رضایت از زندگی همبستگیِ مثبت معنی دار (0/001 P≤ ) و بینِ احساس تنهایی با رضایت زناشویی و رضایت از زندگی رابطه منفیِ معنی داری (0/001 P≤ ) وجود داشته، خودارزشیابی های هسته ای و مؤلّفه های احساس تنهایی قادرند به طور معنی داری (0/001 P≤ ) تغییرات رضایت از زندگی و رضایت زناشویی را تبیین نمایند. تقویت مؤلّفه های مثبت پایدار شخصیتی می تواند با اشکال مشاوره، مداخله و درمان در آغاز و تداوم زندگی زناشوییِ موفق مؤثر واقع شود.
بررسی تأثیر توانبخشی شناختی مبتنی برحرکت بر بهبود حافظه جاری کودکان مبتلا به اختلال کمبود توجه/ فزون کنشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اختلال کمبود توجه/ فزون کنشی، اختلالی عصب-تحولی است. نقص کارکردهای اجرایی خصیصه فراگیر این اختلال محسوب می شود. هدف از مطالعه حاضر بررسی اثربخشی توانبخشی شناختی مبتنی بر حرکت بر بهبود حافظه جاری کودکان مبتلا به اختلال کمبود توجّه/فزون کنشی می باشد. پژوهش حاضر از نوع شبه آزمایشی که در آن از طرح کارآزمایی بالینی تصادفی (پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه) استفاده شده است. در این مطالعه30 کودک 7 تا 12 ساله مراجعه کننده به کلینیک های شهر تهران که توسط روانپزشک دارای تشخیص اختلال کمبود توجّه/ فزون کنشی بودند با استفاده از نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه آزمایش و گواه تقسیم شدند. حافظه جاری با آزمون چند محرک پیشین ارزیابی شد. داده های این پژوهش با آزمون آماری t مستقل، تحلیل واریانس آمیخته و به کمک نرم افزار SPSS20 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج به دست آمده از پژوهش نشان دادند که در حافظه جاری (P<0.01) گروه درمان بعد از مداخله بهبود حاصل شد. به این صورت که در پیش آزمون تفاوت چندانی بین گروه گواه و آزمایش در حافظه جاری دیده نشد امّا در پس آزمون نمرات گروه آزمایش به طور معناداری از گروه گواه افزایش یافته بودند. نتایج حاصل از تحلیل آماری داده ها نشان می دهد که با در نظر گرفتن گروه گواه و درمان توانبخشی شناختی مبتنی بر حرکت موجب تقویت حافظه جاری کودکان مبتلا به اختلال کمبود توجّه/ فزون کنشی شده است.
پیش بینی تعارض زناشویی براساس روان بنه ها، سبک های دلبستگی و بخشودگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خانواده یک نظام اجتماعی و یکی از ارکان اصلی جامعه به شمار می رود و شناخت عواملی که سبب استحکام این نهاد اجتماعی می گردند، می تواند گامی بلند در راستای ارتقای سطح فرهنگ جامعه باشد. این پژوهش با هدف پیش بینی تعارض زناشویی براساس روان بنه ها، سبک های دلبستگی و بخشودگی انجام شد. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. نمونه شامل300 نفر از دبیران متأهل بود که به روش نمونه گیری خوشه ای در سال 1394 انتخاب شدند. ابزارهای گردآوری داده ها دربرگیرنده پرسشنامه روان بنه های اولیه، مقیاس سبک دلبستگی، پرسشنامه بخشودگی و پرسشنامه تعارض زناشویی بود. تحلیل داده ها با محاسبه ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون گام به گام انجام شد نتایج نشان داد از بین روان بنه ها، روان بنه بریدگی و طرد (0/01= p ، 0/12= β ) ، خودگردانی و عملکرد مختل ( 0/01 = p ، 0/34= β ) و محدودیت های مختل ( 0/01 = p ، 0/13= β )، سبک دلبستگی ناایمن اجتنابی ( 0/01 = p ، 0/11= β ) و سبکدلبستگی ناایمن اضطرابی( 0/01 = p ، 31/0= β )، به صورت منفی و سبک دلبستگی ایمن ( 0/01 = p ، 0/37-= β ) و بخشودگی ( 0/01 = p ، 0/63-= β )، به صورت منفی قادر به پیش بینی تعارض زناشویی می باشند. این یافته ها بدان معناست که بالا بودن روان بنه ها و داشتن سبک دلبستگی ناایمن تعارض بین زوجین را افزایش میدهد و بالا بودن بخشودگی و داشتن سبک دلبستگی ایمن تعارض بین زوجین را کاهش میدهد.
مقایسه رضایت زناشویی، اضطراب و جرأت ورزی در زنان بارور و نابارور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ناباروری، پایه های زندگی مشترک را متزلزل می سازد و با ایجاد ترس از تنها ماندن در دوران پیری، اضطراب را در زنان نابارور افزایش می دهد و افزایش اضطراب می تواند جرأت ورزی را در آنان کاهش دهد. با توجه به افزایش ناباروری پژوهش حاضر به مقایسه جرأت ورزی، اضطراب و رضایت از زندگی زنان بارور و نابارور اختصاص یافت. طرح پژوهشی پس رویدادی بود. بدین منظور با روش نمونه گیری هدفمند 139 زن از چند مرکز درمانی و بیمارستان (69 نفر بارور و 70 نفر زن نابارور در سنین 20 تا 50 سال) به عنوان نمونه انتخاب شدند. داده ها با استفاده از مقیاس رتبه بندی اضطراب هامیلتون (1959)، شاخص رضایت زناشویی (هادسن، 1992) و جدول جرأت ورزی (راتوس، 1973) جمع آوری شدند. به منظور تحلیل یافته ها از روش تحلیل واریانس چندمتغیری استفاده شد. نتایج نشان دادند که رضایت از زندگی (516/514 = F ؛ 000/0 = sig ) و جرأت ورزی زنان نابارور (318/554= F ؛ 000/0 = sig ) در مقایسه با زنان بارور کمتر بود. در حالی که در مورد اضطراب، یافته ها حاکی از آن بود که اضطراب زنان نابارور نسبت به زنان بارور (78/025 = F ؛ 000/0 = sig ) بیشتر بود. بر مبنای نتایج پژوهش، رضایت از زندگی و جرأت ورزی زنان نابارور کمتر از زنان بارور است و در مقایسه با آنان از اضطراب بیشتری رنج می برند. بنابراین لزوم به کارگیری روش های کاهش اضطراب و افزایش جرأت ورزی در زنان نابارور مطرح است.