مقالات
حوزه های تخصصی:
زمینه: پژوهش های متعددی به بررسی رابطه مکانیسم های دفاعی و وضعیت سلامت جسمانی و روانی پرداخته اند. اما پیرامون رابطه سرکوبی هیجانی و خودمهارگری با نشانه های بیماری شکاف تحقیقاتی وجود دارد. هدف: هدف از انجام این پژوهش بررسی رابطه پردازش و سرکوبی هیجانی و نیز خودمهارگری با نشانه های بیماری و تمایز نوع رابطه آنهاست. روش: پژوهش حاضر توصیفی و از نوع مطالعات همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش تمامی کاربران تلگرام ساکن تهران در پاییز ۱۳۹۶ بود. نمونه این پژوهش ۲۵۰ کاربر تلگرام ساکن تهران (۱۴۵ زن و ۱۰۵ مرد) در پاییز ۱۳۹۶ بودند که به روش نمونه گیری در دسترس پرسشنامه های سازش یافتگی واینبرگر (۱۹۹۰)، پردازش هیجانی بیکر (۲۰۱۰)، خودمهارگری تانگنی (۲۰۰۴) و خودسنجی نشانه های بیماری بارتون (۱۹۸۹) را تکمیل کردند. در نهایت داده های مطالعه حاضر با استفاده از روش های ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه گام به گام مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان دادند که نشانه های بیماری با بازداری و دفاعی بودن و نیز خودمهارگری رابطه معکوس و با پریشانی، فرونشانی، هیجانات تنظیم نشده، تجربه هیجانی ضعیف، علائم هیجانات پردازش نشده و اجتناب رابطه مستقیم دارد (0/01 >P). سه زیرمقیاس تجربه هیجانی ضعیف، علائم هیجانات پردازش نشده و پریشانی دارای قدرت پیش بینی کنندگی نشانه های بیماری اند (0/01 >P). نتیجه گیری: نتایج این پژوهش بر رابطه اخلال در پردازش هیجانی و نشانه های بیماری صحه گذاشتند و نقش سرکوبی و خودمهارگری با توجه به ساختار معنایی آنها مورد بحث قرار گرفتند. مثبت بودن رابطه دو زیرمقیاس بازداری و دفاعی بودن و نیز خودمهارگری با نشانه های بیماری حاکی از این است که تمایز سرکوبی از خودمهارگری تنها با استفاده از مقیاس های خودگزارشی امکان پذیر نیست.
پیش بینی وابستگی به نیکوتین بر اساس افسردگی، اضطراب و تنیدگی؛ بررسی اثر تعدیلی ابعاد شخصیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: مطالعات متعددی به پیش بینی افسردگی، اضطراب ، تنیدگی و بررسی ابعاد شخصیت در افراد وابسته به مواد پرداخته اند. اما پیش بینی وابستگی به نیکوتین بر اساس افسردگی، اضطراب و تنیدگی؛ بررسی اثر تعدیلی ابعاد شخصیت مغفول مانده است. هدف: تبیین وابستگی به نیکوتین بر اساس نقش اضطراب، افسردگی و تنیدگی، و ارزیابی اثر تعدیلی ابعاد شخصیت بود. روش: پژوهش از نوع توصیفی مقطعی بود. جامعه آماری شامل دانشجویان پسر دانشگاه تهران در سال 1398 بود که از میان آنان، ۲۰۰ نفر به صورت در دسترس به عنوان انتخاب شده و در دو گروه سیگاری و غیرسیگاری مورد بررسی قرار گرفتند. ابزارهای سنجش، عبارت بودند از: مقیاس نشانگان وابستگی به نیکوتین ( NDSS )(شیفمن و همکارا، 2004)، پرسشنامه افسردگی، اضطراب و تنیدگی ( DASS-21 )(لاویبوند، 1995) و پرسشنامه سرشت و منش کلونینجر TCI-56) )(کلونینجر، 1987). داده ها با استفاده از تحلیل واریانس چندمتغیری و تحلیل رگرسیون لجستیک بررسی شدند. یافته ها: اثر میانجی ابعاد شخصیت معنادار بود (0/001 p< ). تفاوت تنیدگی بین دو گروه، با مؤلفه های شخصیتی خودهدایت مندی، پشتکار و آسیب گریزی تعدیل می شود، و تفاوت افسردگی، با خودهدایت مندی و پاداش وابستگی؛ و تفاوت اضطراب با خودهدایت مندی نیز معنادار بود (0/01 p< ). نتیجه گیری: کسانی که دارای ابعاد شخصیتی خودهدایت مندی پایین، پشتکار و آسیب گریزی بالا هستند، بیش از دیگران به مصرف سیگار گرایش و وابستگی پیدا می کنند.
اثربخشی درمان متمرکز بر شفقت بر میزان تاب آوری و امید به زندگی افراد مبتلابه دیابت نوع 2(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: مطالعات متعددی به بررسی اثربخشی درمان متمرکز بر شفقت، تاب آوری و امید به زندگی پرداخته اند. اما پژوهشی که به بررسی اثربخشی درمان متمرکز بر شفقت بر میزان تاب آوری و امید به زندگی افراد مبتلابه دیابت نوع 2 پرداخته باشد مغفول مانده است. هدف: تعیین اثربخشی درمان متمرکز بر شفقت بر میزان تاب آوری و امید به زندگی افراد مبتلابه دیابت نوع 2 بود. روش: پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و گروه گواه بود. جامعه آماری را در این پژوهش کلیه بیماران مبتلابه دیابت نوع دو تشکیل می دادند که در سال 1398 به مرکز مشاوره روان یار مراجعه کرده بودند. حجم نمونه پژوهش حاضر شامل 30 نفر که 15 نفر گروه آزمایش و 15 نفر گروه گواه با روش نمونه گیری در دسترس در نظر گرفته شد. ابزار مورد استفاده طرح درمانی گیلبرت (2014)، مقیاس امیدواری اشنایدر (1991) و مقیاس تاب آوری کونور - دیویدسون (2003) بود. داده ها با تحلیل کوواریانس چند متغیره تحلیل شد. یافته ها: درمان متمرکز بر شفقت بر میزان تاب آوری و امید به زندگی افراد مبتلا به دیابت نوع دو تأثیر معنادار داشت (0/05 p< ) . نتیجه گیری: بیمارانی که در جلسات درمانی متمرکز بر شفقت شرکت کرده بودند تاب آوری بیشتر و امید به زندگی بیشتری داشتند.
مقایسه سبک های دفاعی، ناگویی هیجانی و طرحواره ناسازگار در افراد مبتلا به آسم و افراد بهنجار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: مطالعات متعددی به بررسی سبک های دفاعی، ناگویی هیجانی و طرحواره های ناسازگار و ارتباط این متغیرها با یکدیگر پرداخته اند، اما پژوهشی که به مقایسه سبک های دفاعی، ناگویی هیجانی و طرحواره ناسازگار در افراد مبتلا به آسم و افراد بهنجار پرداخته باشد مغفول مانده است. هدف: مقایسه سبک های دفاعی، ناگویی هیجانی و طرحواره ناسازگار در افراد مبتلا به اختلال آسم و افراد بهنجار بود. روش: پژوهش حاضر از نوع علی - مقایسه ای بود. جامعه آماری پژوهش حاضر تمامی افراد مبتلا به آسم که در فصل بهار و تابستان سال 1398 به کلینیک های رازی و طب کار در شهر یزد مراجعه کرده بودند و همچنین افراد شاغل در کلینیک ها و اعضای خانواده افراد مبتلا به آسم بود. تعداد 100 فرد مبتلا به آسم و 100 فرد بهنجار با دامنه سنی 38 تا 62 سال به صورت نمونه گیری دردسترس و هدفمند به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار پژوهش عبارتند از: پرسشنامه سبک های دفاعی اندروز و همکاران (1993)، مقیاس ناگویی هیجانی تورنتو (1994) و پرسشنامه طرحواره یانگ (1998). تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل واریانس چند متغیره انجام شد. یافته ها: بین افراد مبتلا به آسم و افراد بهنجار در سبک دفاعی رشد نایافته، ناگویی هیجانی و طرحواره ناسازگار تفاوت معناداری وجود دارد (0/01 > p ). نتیجه گیری: سبک دفاعی رشد نایافته، ناگویی هیجانی و طرحواره های ناسازگار منجر به افزایش احتمال ابتلا به اختلال آسم می شوند.
پیش بینی سازگاری با سرطان در محیط خانوادگی براساس سبک های دلبستگی، سخت کوشی و حمایت اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه : مطالعات متعددی به پیش بینی سازگاری با سرطان و بررسی سبک های دلبستگی، سخت کوشی و حمایت اجتماعی در بیماران مبتلا به سرطان پرداخته اند. اما پژوهشی که به پیش بینی سازگاری با سرطان در محیط خانوادگی براساس سبک های دلبستگی، سخت کوشی و حمایت اجتماعی پرداخته باشد مغفول مانده است. هدف: پیش بینی سازگاری با سرطان در محیط خانوادگی براساس سبک های دلبستگی، سخت کوشی و حمایت اجتماعی بود. روش: پژوهش از نوع توصیفی – همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش کلیه مردان و زنان 68-18 سال مبتلا به سرطان مراجعه کننده به کلینیک انکولوژی در سال 97-96 شهر اصفهان بودند. تعداد 203 بیمار مبتلا به سرطان که تحت درمان های پزشکی و در مرحله تحت شیمی درمانی بودند، به روش نمونه گیری هدفمند به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزارهای این پژوهش عبارت بود از: پرسشنامه های سبک های دلبستگی هازن و شیور (1987)، پرسشنامه سخت کوشی (بارتون، اورسانو، رایت و اینگراهام، 1989)، پرسشنامه حمایت اجتماعی (زیمت و دالم، 1988) و پرسشنامه سازگاری روانی - اجتماعی با بیماری ها (دروگتیس و دروگتیس، 1990). تحلیل داده ها با استفاده از روش های ضرایب همبستگی پیرسون، تحلیل های رگرسیون سلسله مراتبی انجام شد. یافته ها : سازگاری با سرطان در محیط خانوادگی توسط متغیرهای سخت کوشی، سبک های دلبستگی و حمایت اجتماعی قابل پیش بینی است و سخت کوشی، سبک دلبستگی ایمن و حمایت اجتماعی در سازگاری با سرطان همبستگی مثبت و معناداری داشت (0/05 P< ). نتیجه گیری : سخت کوشی، دلبستگی ایمن و حمایت اجتماعی، منابع مهم سازگاری با سرطان در محیط خانوادگی بودند.
رابطه صفات پارانوئید و اسکیزوتایپی با اضطراب اجتماعی و حل مسأله اجتماعی در بین دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: مطالعات متعددی به بررسی صفات پارانوئید، اسکیزوتایپی، اضطراب اجتماعی و حل مساله اجتماعی پرداخته اند، اما پژوهشی که به بررسی رابطه صفات پارانوئید و اسکیزوتایپی با اضطراب اجتماعی و حل مسأله اجتماعی در بین دانشجویان پرداخته باشد مغفول مانده است. هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بین صفات پارانوئید و اسکیزوتایپی با اضطراب اجتماعی و حل مسأله اجتماعی در بین دانشجویان انجام شد. روش: روش تحقیق از نوع همبستگی بود. در این تحقیق 387 نفر دانشجوی دانشگاه پیام نور تبریز با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. پرسشنامه های پژوهش شامل مقیاس های پارانوئید گرین و همکاران (2008)؛ اسکیزوتایپی کلاریج و بروکز (1984)؛ توانایی حل مسأله دروزیلا و همکاران (2002) و اضطراب اجتماعی کانور و همکاران (2000) بود. داده ها با استفاده از آزمون همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه همزمان مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد صفات اسکیزوتایپی با حل منطقی مسأله و صفات پارانوئید با جهت گیری مثبت و حل منطقی مسئله رابطه منفی معنی دار دارند (0/01> P ). همچنین صفات پارانوئید و اسکیزوتایپی با جهت گیری منفی، سبک برانگیختگی، سبک اجتنابی و مؤلفه های اضطراب اجتماعی رابطه مثبت معنی دار دارد (0/01> P ). نتایج رگرسیون هم زمان نشان داد که متغیرهای پیش بین اضطراب اجتماعی و حل مسأله اجتماعی به ترتیب 46 درصد و 17 درصد واریانس صفات پارانوئید و اسکیزوتایپی را پیش بینی می کند. نتیجه گیری: صفات پارانوئید و اسکیزوتایپی می توانند اضطراب اجتماعی را پیش بینی کنند.
مقایسه شادکامی، سلامت روانی و مهارت های ارتباطی در افراد دارای حیوان خانگی و بدون حیوان خانگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: مطالعات متعددی پیرامون مشکلات روانی و مهارت های ارتباطی افراد دارای حیوان خانگی انجام شده است، اما پژوهشی که به مقایسه شادکامی، سلامت روانی و مهارت های ارتباطی در افراد دارای حیوان خانگی و بدون حیوان خانگی پرداخته باشد مغفول مانده است. بررسی پیامدهای روانی نگهداری حیوانات و همچنین بررسی صفات شخصیتی این افراد از اهمیت خاصی برخوردار است. زندگی کردن با حیوان خانگی بر متغیرهای روانشناختی مثل شادکامی، سلامت روانی و مهارت های ارتباطی چه تأثیری می تواند داشته باشد؟ هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه شادکامی، سلامت روانی و مهارت های ارتباطی در افراد دارای حیوان خانگی و بدون حیوان خانگی انجام شده است. روش: پژوهش حاضر توصیفی و از نوع علی - مقایسه ای بود. از جامعه آماری تمامی افراد دارای حیوان خانگی و افراد بدون حیوان خانگی شهر تهران تعداد 180 نفر به روش در دسترس انتخاب شدند. پرسشنامه های پژوهش که شامل پرسشنامه شادکامی آرگایل و مارتین (1989)، سلامت روان عمومی گلدبرگ (1972) و مهارت های ارتباطی بارتون (1999) بود در بین نمونه های پژوهش پخش شد و داده ها با استفاده از تی مستقل و تحلیل واریانس تحلیل شد. یافته ها : تفاوت معناداری بین گروه دارای حیوان خانگی و گروه بدون حیوان خانگی در متغیرهای شادکامی، سلامت روانی و مهارت های ارتباطی مشاهده شد که این تفاوت به نفع گروه بدون حیوان خانگی بود (0/001 P≤ ). نتیجه گیری : افرادی که بدون حیوان خانگی زندگی می کنند، شادکامی، سلامت روانی و مهارت های ارتباطی بیشتری نسبت به افرادی که با حیوان خانگی زندگی می کنند، دارند.
الگوی علی روابط بین تنظیم شناختی هیجان، پایگاه اجتماعی - اقتصادی با انگیزش تحصیلی: نقش واسطه ای خودناتوان سازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: پژوهشگران به بررسی روابط بین تأثیر خودتنظیمی هیجانی با انگیزش تحصیلی پرداخته اند، اما الگوی علی روابط بین تنظیم شناختی هیجان، پایگاه اجتماعی - اقتصادی با انگیزش تحصیلی: نقش واسطه ای خودناتوان سازی مورد غفلت واقع شده است. هدف: الگوی مدل روابط بین تنظیم شناختی هیجان، پایگاه اجتماعی - اقتصادی با انگیزش تحصیلی با نقش واسطه ای خودناتون سازی در بین دانش آموزان بود. روش: پژوهش از نوع همبستگی و مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان دختر مقطع متوسطه منطقه 2 شهر تهران بود. که 270 نفر با روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی ساده به عنوان نمونه انتخاب شدند ابزار پزوهش عبارتند از: پرسشنامه تنظیم شناختی هیجانی گارنفسکی و کرایچ (2006)، مقیاس انگیزش تحصیلی ( AMS ) وارلند و همکاران (1992؛ به نقل از یوسفی و همکاران، 1388)، پرسشنامه خودناتوان سازی تحصیلی ( ASHS ) شوینگر و استینسمر پلستر (2011) و پرسشنامه پایگاه اقتصادی اجتماعی تیمز (1995 تا 2007). داده ها با استفاده از شاخص های چولگی و کشیدگی بررسی شده و همبستگی بین متغیرهای مدل با ماتریس همبستگی تحلیل شد. یافته ها: تنظیم شناختی هیجان سازگار بر روی خودناتوان سازی اثر منفی و بر روی پایگاه اقتصادی - اجتماعی اثر مثبت دارد، تنظیم شناختی ناسازگار نیز بر روی خودناتوان سازی اثر مثبت و بر روی پایگاه اقتصادی - اجتماعی اثر معنی داری ندارد، همچنین خودناتوان سازی بر روی انگیزش درونی اثر منفی و بر روی انگیزش بیرونی و بی انگیزشی اثر مثبتی دارد، پایگاه اقتصادی - اجتماعی نیز اثرمنفی بر روی خودناتوان سازی دارد (0/05 P< )، نتیجه گیری: خودناتوان سازی در روابط بین تنظیم شناختی هیجان، پایگاه اجتماعی - اقتصادی و انگیزش تحصیلی نقش واسطه را دارد، در حالت کلی یافته ها نشان دادند که مدل ارائه شده در مطالعه حاضر با نتایج آزمون مدل برازش مناسبی دارد و می تواند در تحقیقات مورد استفاده قرار گیرد.
مدل ساختاری برای پیش بینی دلزدگی زناشویی بر اساس هیجان خواهی، کمال گرایی و راهبردهای تنظیم هیجان با میانجی گری تاب آوری در زنان متأهل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: مطالعات متعددی به بررسی علل دلزدگی زناشویی و هیجان خواهی، کمال گرایی ، راهبردهای تنظیم هیجان و تاب آوری زوجین پرداخته اند. اما پژوهش پیرامون تدوین مدل ساختاری برای پیش بینی دلزدگی زناشویی بر اساس هیجان خواهی، کمال گرایی و راهبردهای تنظیم هیجان با میانجی گری تاب آوری در زنان متأهل مغفول مانده است. هدف: پژوهش حاضر با هدف ارائه مدل دلزدگی زناشویی زنان متأهل بر اساس متغیرهای هیجان خواهی، کمال گرایی و راهبردهای تنظیم شناختی هیجان با میانجی گری تاب آوری انجام شد. روش: این پژوهش از نوع تحقیقات همبستگی با استفاده از مدل یابی معادلات ساختاری بود که 256 زن متأهل دانشجو از واحدهای مختلف دانشگاه آزاد اسلامی استان تهران در سال تحصیلی 97-1396 در آن شرکت داشتند. گروه نمونه به روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای انتخاب شد. برای اندازه گیری متغیرهای پژوهش، از مقیاس دلزدگی زناشویی (پاینز، 1996)، هیجان خواهی (زاکرمن، 1971)، کمال گرایی (هیل و همکاران، 2004)، تنظیم شناختی هیجان (گرانفسکی و همکاران، 2000) و تاب آوری (کانر و دیویدسون، 2003) استفاده شد و داده ها با استفاده از آزمون های مدل ساختاری و تحلیل مسیر تحلیل شد. یافته ها: میزان واریانس تبیین شده متغیر درون زای اصلی مدل یعنی دلزدگی زناشویی از طریق پنج متغیر برابر 0/32 است؛ یعنی حدود 32 درصد از واریانس متغیر وابسته اصلی توسط متغیرهای مدل تبیین می شود و 68 درصد از واریانس آن به متغیرهای خارج از مدل مربوط می شود. هیجان خواهی و مکانیسم های تنظیم شناختی سازش یافته و سازش نایافته هیجان، با دلزدگی زناشویی زنان رابطه مستقیم معنادار دارند (0/001 ≥ P ). رابطه ای میان کمال گرایی با دلزدگی زناشویی و تاب آوری زنان متأهل به دست نیامد. تاب آوری با دلزدگی زناشویی زنان رابطه منفی معنادار دارد (0/001 ≥ P ). نتایج ارزیابی شاخص های برازش نشان داد که مدل نهایی پژوهش به صورت قابل قبولی با داده های جمع آوری شده برازش دارد و مدل مفهومی تحقیق تأیید می شود. نتیجه گیری: با توجه به ارتباط هیجان خواهی، راهبردهای تنظیم هیجان و تاب آوری با دلزدگی زناشویی، می توان گفت که سرمایه گذاری برای بهبود هیجان خواهی، راهبردهای تنظیم هیجان و تاب آوری زنان متأهل می تواند باعث کیفیت زندگی زناشویی زنان را افزایش دهد.
رابطه سرمایه اجتماعی خانواده با ساختار قدرت (مورد مطالعه شهر خرم آباد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: مطالعات متعددی پیرامون سرمایه اجتماعی و ساختار قدرت خانواده انجام شده است، اما پیرامون رابطه سرمایه اجتماعی خانواده با ساختار قدرت شکاف تحقیقاتی وجود دارد. هدف : بررسی رابطه سرمایه اجتماعی خانواده با ساختار قدرت (مورد مطالعه شهر خرم آباد) بود. روش : پژوهش از نوع همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش زنان 53-17 ساله ساکن در شهر خرم آباد بود. تعداد 384 نفر با روش نمونه گیری خوشه ای مرحله ای به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار پژوهش عبارتند از: پرسشنامه سرمایه اجتماعی غفاری و اونق (1385) و پرسشنامه ساختار قدرت در خانواده مهدوی و صبوری خسرو شاهی (1382). تحلیل داده ها با استفاده از آزمون ضریب همبستگی دو متغیره و تحلیل رگرسیون چند متغیره انجام شد. یافته ها : بین ابعاد سرمایه اجتماعی با ابعاد ساختار قدرت در خانواده رابطه معنادار و مثبت وجود دارد (0/05 P< ). همچنین بین سرمایه اجتماعی بیرونی، سرمایه اجتماعی درونی و سرمایه اجتماعی ارتباطی رابطه معنادار و مثبت وجود دارد (0/05 P< ). نتیجه گیری : می توان با سرمایه اجتماعی بیرونی ساختار قدرت را پیش بینی کرد.
اثربخشی آموزش خودمتمایزسازی بر انعطاف پذیری روانشناختی و احساس گرفتاری مادران دارای کودکان مبتلا به اختلال کم توجهی و فزون کنشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: مطالعات متعددی به بررسی اثر بخشی آموزش خودمتمایز سازی و بررسی انعطاف پذیری روانشناختی مادران دارای کودک مبتلا به اختلال کم توجهی پرداخته اند. اما پژوهش پیرامون اثربخشی آموزش خودمتمایزسازی بر انعطاف پذیری روانشناختی و احساس گرفتاری مادران دارای کودکان مبتلا به اختلال کم توجهی و فزون کنشی مغفول مانده است. هدف : بر این اساس پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی آموزش خودمتمایزسازی بر انعطاف پذیری روانشناختی و احساس گرفتاری مادران دارای کودکان مبتلا به اختلال کم توجهی و فزون کنشی انجام شد. روش: این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه و دوره پیگیری دوماهه بود. جامعه آماری شامل مادران دارای کودکان مبتلا به اختلال کم توجهی و فزون کنشی شهر اهواز در سال تحصیلی 1397 بود. نمونه شامل 30 نفر از مادران دارای کودکان مبتلا به اختلال کم توجهی و فزون کنشی بود که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه، جایگزین شدند (هر گروه 15 نفر). گروه آزمایش، آموزش خودمتمایزسازی (کاظمیان و اسمعیلی، 1391) را طی ده جلسه دریافت کردند و گروه گواه هیچ گونه مداخله ای دریافت نکردند. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه های انعطاف پذیری روانشناختی (دنیس و واندروال، 2010)، احساس گرفتاری (گیلبرت و آلان، 1998) و پرسشنامه کانرز معلمان (بروک و کلینتون، 2007) استفاده شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده های آماری از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر، استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که آموزش خودمتمایزسازی بر انعطاف پذیری روانشناختی و احساس گرفتاری مادران دارای کودکان مبتلا به اختلال کم توجهی و فزون کنشی تأثیر معناداری داشته است (0/001 p< ). علاوه بر این نتایج نشان داد که این آموزش توانسته تأثیر خود را در زمان نیز به شکل معناداری حفظ نماید (0/01 p< ). نتیجه گیری: بر اساس یافته های پژوهش حاضر می توان چنین نتیجه گرفت که آموزش خودمتمایزسازی با بهره گیری از فنون اجتماعی و هیجانی می تواند انعطاف پذیری روانشناختی و احساس گرفتاری مادران دارای کودکان مبتلا به اختلال کم توجهی و فزون کنشی را تحت تأثیر قرار دهد. بر این اساس آموزش خودمتمایزسازی می تواند به عنوان روشی کارآ، جهت بهبود انعطاف پذیری روانشناختی و کاهش احساس گرفتاری مادران دارای کودکان مبتلا به اختلال کم توجهی و فزون کنشی مورد استفاده قرار گیرد.
نقش خلاقیت در یادگیری سازمانی و اضطراب اجتماعی معلمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: پژوهش ها به بررسی نقش خلاقیت و یادگیری سازمانی و عوامل موثر بر اضطراب اجتماعی پرداخته اند. اما پیرامون نقش خلاقیت در یادگیری سازمانی و اضطراب اجتماعی معلمان شکاف تحقیقاتی وجود دارد. هدف: این پژوهش با هدف مطالعه نقش خلاقیت در یادگیری سازمانی و اضطراب اجتماعی انجام شده است. روش: این پژوهش از نوع تحقیقات کاربردی با رویکرد مدل ساختاری می باشد که از روش همبستگی به عنوان روش تحقیق استفاده شده است. جامعه آماری این پژوهش شامل کارکنان و معلمان سازمان آموزش و پرورش شهرستان مشکین شهر بود که به تعداد 274 نفر به عنوان شرکت کنندگان تحقیق انتخاب شدند که برای نمونه گیری از روش نمونه گیری تصادفی ساده استفاده شد. ابزار جمع آوری داده ها شامل پرسشنامه خلاقیت عابدی (1372)، پرسشنامه یادگیری سازمانی توی فام و اسوایرسزک (2006) و پرسشنامه اضطراب اجتماعی کانور و همکاران (2000) می باشد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از روش معادلات ساختاری و ضریب همبستگی پیرسون استفاده شده است. یافته ها: نتایج تحلیل داده ها نشان داد که خلاقیت بر یادگیری سازمانی و اضطراب اجتماعی تأثیر دارد (0/005 ≥ p )؛ بدین معنی که خلاقیت 77 درصد از بار عاملی مربوط به یادگیری سازمانی و 73 درصد از بار عاملی مربوط به اضطراب اجتماعی را گزارش می کند. نتیجه گیری: خلاقیت عنصری مهم در تبیین اضطراب اجتماعی و یادگیری سازمانی معلمان تلقی می شود و می توان از خلاقیت به عنوان عامل پیش بینی کننده یادگیری سازمانی و اضطراب اجتماعی معلمان نام برد.