مقالات
حوزه های تخصصی:
زمینه: پژوهش های زیادی در زمینه ی تأثیر عوامل مختلف ازجمله انواع بازی بر کارکردهای اجرایی، عوامل شناختی و درنتیجه سلامت روان دانش آموزان بیش فعال انجام شده است اما مسئله اساسی این است که آیا بازی ویدئویی مثل فیفا می تواند بر علائم بیش فعالی / نقص توجه مؤثر باشند؟ هدف: پژوهش حاضر باهدف بررسی اثربخشی بازی فیفا بر علائم بیش فعالی / نقص توجه در دانش آموزان مبتلابه اختلال بیش فعالی / نقص توجه انجام شد . روش: پژوهش از نوع نیمه آزمایشی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر 76 نفر دانش آموز مبتلابه اختلال بیش فعالی همراه با نقص توجه بود. که تعداد 32 دانش آموز به شکل تصادفی انتخاب شده و بر اساس سن و جنس و نتایج پیش آزمون که به وسیله ابزار مقیاس درجه بندی کانرز فرم والدین (1999) و سوانسون (1980) انجام شد، به دو گروه 16 نفری کنترل و آزمایش تقسیم شدند و گروه آزمایش در گروه های 4 نفری به مدت 11 هفته متوالی و هفته ای یک جلسه 60 تا 90 دقیقه ای به انجام بازی فیفا پرداختند. پس از 11 هفته بازی فیفا در گروه آزمایش، هر گروه به طور مجدد مورد بررسی قرار گرفت. این بررسی همانند پیش آزمون انجام شد. پس از دو هفته یک آزمون پیگیری انجام شد. برای تحلیل داده ها از آزمون تحلیل واریانس مرکب و آزمون تعقیبی بنفرونی استفاده شد. یافته ها: نتایج حاصل از پژوهش نشان داد که انجام بازی فیفا تأثیر معناداری بر کاهش علائم بیش فعالی / نقص توجه در دانش آموزان میتلا به بیش فعالی/ نقص توجه داشت (0/05> p ). نتیجه گیری: با توجه به تأثیر مثبت بازی فیفا 2018 بر علائم بیش فعالی / نقص توجه در دانش آموزان مبتلابه بیش فعالی / نقص توجه پیشنهاد می شود از بازی فیفا برای کاهش علائم بیش فعالی / نقص توجه استفاده شود.
تأثیر الگوی بومی مشاوره تحصیلی مبتنی بر بررسی مفهوم انگیزشی در تجارب زیسته بر انگیزش تحصیلی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: مطالعات متعددی به بررسی انگیزش تحصیلی و انگیزش پیشرفت تحصیلی دانش آموزان پرداخته اند. اما پژوهشی که به تأثیر الگوی بومی مشاوره تحصیلی مبتنی بر بررسی مفهوم انگیزشی در تجارب زیسته بر انگیزش تحصیلی دانش آموزان پرداخته باشد مغفول مانده است. هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر الگوی بومی مشاوره تحصیلی مبتنی بر بررسی مفهوم انگیزشی در تجارب زیسته و تأثیر آن بر انگیزش تحصیلی دانش آموزان بود. روش: پژوهش از نوع پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری دانش آموزان مقطع متوسطه دوم شهر کرمانشاه در سال تحصیلی 97-98 بود، 60 دانش آموز با روش نمونه گیری خوشه ای به عنوان نمونه انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل (30 نفر) جایگزین شدند. ابزار پژوهش عبارت بودند از: پرسشنامه انگیزه تحصیلی والرند و همکاران (1985) و پروتکل آموزشی الگوی بومی مشاوره تحصیلی مبتنی بر بررسی مفهوم انگیزشی در تجارب زیسته دانش آموزان محقق ساخته (1397). تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل کواریانس انجام شد. یافته ها: الگوی بومی مشاوره تحصیلی مبتنی بر بررسی مفهوم انگیزشی در تجارب زیسته بر انگیزش تحصیلی دانش آموزان در سطح (0/01 > p ) مؤثر بود. نتیجه گیری: دانش آموزانی که در جلسات آموزشی الگوی بومی مشاوره تحصیلی مبتنی بر بررسی مفهوم انگیزشی شرکت کردند انگیزش تحصیلی بیشتری را به دست آوردند
توسعه و اعتبارسنجی الگوی شایستگی های حرفه ای اعضای هیات علمی دانشگاه فرهنگیان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: مطالعات متعددی پیرامون بررسی شایستگی های حرفه ای اعضای هیات علمی دانشگاه ها انجام شده است. اما پژوهشی که به شایستگی های حرفه ای اعضای هیات علمی دانشگاه فرهنگیان که منجر به طراحی الگوی شایستگی ها پرداخته باشد مغفول مانده است. هدف: هدف این پژوهش، توسعه و اعتبارسنجی الگوی شایستگی های حرفه ای اعضای هیات علمی دانشگاه فرهنگیان با رویکرد تبیینی بود. روش: پژوهش از نوع، ترکیبیِ همزمان بود . جامعه آماری شامل 700 نفر از اساتید و اعضای هیات علمی دانشگاه فرهنگیان استان های (تهران، خراسان رضوی، اصفهان و فارس) در سال 1397 بود که 200 نفر از این اساتید به صورت خوشه ای هدفمند به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار پژوهش حاضر عبارت بود از: پرسشنامه شایستگی های حرفه ای محقق ساخته 1397. تحلیل داده ها با استفاده از آزمون فریدمن، تحلیل عامل اکتشافی و ضریب همبستگی انجام شد. یافته ها : الگوی بدست آمده از دو عامل اصلی؛ شامل فردی و سازمانی شکل گرفته است. عامل فردی خود دارای زیرمؤلفه هایی اعم از شخصی و مهارتی است و نیز عامل سازمانی دارای زیرمؤلفه های عضویت، تعامل سازمانی، پذیرش مسئولیت حرفه ای و بهره مندی از امکانات سازمان می باشد. نتیجه گیری: در صورت تحقق شایستگی های حرفه ای اعضای هیات علمی، در عملکرد و کارآمدی دانشگاه فرهنگیان نقش قابل انتظاری خواهد داشت و تأثیرات مثبتی را برای دانشجو معلمان خواهد گذاشت.
بررسی پدیده بدساختاری دانش و ساخت و رواسازی آزمون "نشانه های رفتاری بدساختاری دانش ریاضی"(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: مطالعات متعددی بر چگونگی ایجاد ساختار دانش و عوامل مؤثر بر آن پرداخته اند. اما پژوهشی که به بررسی پدیده بدساختاری دانش و ساخت و رواسازی آزمون "نشانه های رفتاری بدساختاری دانش ریاضی" پرداخته باشد مغفول مانده است. هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی پدیده بدساختاری دانش و ساخت و رواسازی آزمون "نشانه های رفتاری بدساختاری دانش ریاضی" در دانش آموزان پایه ششم انجام شده است. روش: پژوهش از نظر هدف، بنیادی و از لحاظ گرداوری اطلاعات آمیخته (کمی -کیفی) اکتشافی بود. در بخش کیفی، با مصاحبه نیمه ساختاریافته و روش داده بنیاد (کدگذاری باز و محوری)، نشانه های رفتاری بدساختاری دانش، مشخص گردید و در بخش کمی، ویژگی های روانسنجی پرسشنامه، مورد بررسی قرار گرفت. نمونه مورد مطالعه در بخش کیفی، با روش هدفمند در دسترس (وجود تمایل برای همکاری)، به تعداد 10 نفر تا حد اشباع نظرات و در بخش کمی، 20 مدرسه با تعداد 37 کلاس پایه ششم با تعداد 1073 دانش آموز، با روش خوشه ای، انتخاب شد. ابزار پژوهش حاضر عبارتند از: پرسشنامه محقق ساخته "نشانه های رفتاری بدساختاری دانش (1398). تحلیل داده ها با روش تحلیل عاملی اکتشافی و تحلیل عاملی تأییدی انجام شد. یافته ها: از تحلیل مصاحبه ها، 26 کد باز و 7 کد محوریِ عدم ایجاد کانال ارتباطی با معلم، چینش کلاسی نامتعارف (عدم قرارگیری در دید معلم)، فرار از موقعیت، بیقراری کلاسی، حالت بی رغبتی و عدم تمرکز، منحرف کردن فرایند کلاسی و واکنش ها هنگام تدریس موضوع جدید به عنوان نشانه های رفتاری بدساختاری دانش ریاضی در پایه ششم ابتدایی به دست آمد. همچنین، درستی محتوایی پرسشنامه با شاخص CVR و درستی سازه پرسشنامه با تحلیل عاملی اکتشافی و تاییدی، تأیید شد و ضریب آلفای کرونباخ، قابلیت اعتماد درونی بالایی برای کل پرسشنامه و مؤلفه های آن نشان داد. نتیجه گیری: نتایج حاکی از وجود پدیده ی بدساختاری دانش ریاضی در دانش آموزان، قابل شناسایی بودن نشانه های رفتاری آن و فراهم کردن زمینه اصلاح بدساختاری دانش ریاضی است.
استحاله در ازدواج، واکاوی پدیداری فرآیند شکل گیری و پیامد های آن در روابط زوجین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: مطالعات متعددی پیرامون ازدواج و عوامل ایجاد تعارض در روابط زوجین انجام شده است. اما توجه به مفهوم استحاله در روابط زوجین، به معنی عدم پذیرش، کنار نیامدن با یکتایی طرف مقابل و تلاش افراطی و الزام آور برای تغییر دادن همسر در ادبیات پژوهشی مغفول مانده است. هدف : هدف پژوهش حاضر ارائه مدلی مفهومی استحاله در ازدواج، شامل واکاوی پدیداری این مفهوم، بررسی عوامل مؤثر، شرایط مداخله گر، بسترها و فرآیند شکل گیری آن، راهبردهای انتخابی طرفین در مواجهه با این الگوی ارتباطی و پیامدهای بروز و تداوم آن در روابط زوجین بود. روش: با توجه به اطلاعات محدود ما در این رابطه از روش پژوهش کیفی و نظریه داده بنیاد که روشی اکتشافی است استفاده شد. جامعه آماری شامل کلیه زوج های جوان تهرانی است که در سال 98 حد اکثر 6 سال از زندگی مشترک آنها گذشته بود. از بین افراد در دسترس تعداد 23 نفر با روش نمونه گیری نظری به عنوان نمونه انتخاب شده و بااستفاده از مصاحبه عمیق، تجربهزیسته آنها مورد بررسی قرار گرفت. یافته ها : از فرآیند کدگذاری باز درنهایت 273 مفهوم و 22 مقوله شناسایی شد. مقوله های حاصل از کدگذاری محوری، در شش دسته شامل: مقوله محوری استحاله «الزام تغییر و کنترل گری»؛ شرایط علی شامل «شناخت سطحی از خود، طرف مقابل و زمینه ی خانوادگی و محیطی که فرد در آن پرورش یافته؛ اغواگری و تدلیس، آگاهی های جنسیتی ضعیف و عدم واقعیت سنجی»؛ شرایط مداخله گر ازجمله «ض عیف در ذهنیت بین فردی؛ درک و ملاحظات فرهنگی، هوش هیجانی پایین، ضعف در ابراز وجود، ارتباط مبهم»؛ شرایط بسترساز مشتمل بر «ناهمگونی در ویژگی های فردی، ویژگی و شرایط خانوادگی و بافت اجتماعی و فرهنگی»؛ راهبردها همچون «واکنش های اجتنابی هیجان مدار همچون انتقاد منفی، انتقادگریزی، بازداری عاطفی، سواسازی، تأمین انحرافی، فاصله گیری و خوگیری با شرایط مشکل دار» و پیامدها ازجمله «تهدید هویت، بی اعتبار کردن، آسیب های روحی و روانی، تعارض و تنش، مهر سردی و انفصال گرایی» شکل گرفت. نتیجه گیری : با آگاهی دهی افراد در شرف ازدواج و زوج های جوان از ماهیت و جنبه های آسیب زای این الگوی معیوب و همچنین آموزش مهارت ها مواجهه ی کارآمد با آن، می توان در پیشگیری از به جریان افتادن و توقف چرخه معیوب و پیش رونده استحاله در روابط زوجین گام مؤثر برداشت.
پیش بینی شایستگی تحصیلی بر اساس سبک های فرزندپروری، خودکارآمدی ادراک شده و تنظیم هیجان دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: مطالعات متعددی به بررسی شایستگی تحصیلی، سبک های فرزندپروری، خودکارآمدی ادراک شده و تنظیم هیجان پرداخته اند. اما پژوهشی که به پیش بینی شایستگی تحصیلی بر اساس سبک های فرزندپروری، خودکارآمدی ادراک شده و تنظیم هیجان دانش آموزان پرداخته باشد مغفول مانده است. هدف: پژوهش حاضر با هدف پیش بینی شایستگی تحصیلی بر اساس سبک های فرزندپروری، خودکارآمدی ادراک شده و تنظیم هیجان دانش آموزان انجام شد. روش: پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانش آموزان پسر مقطع متوسطه دوم شهر کرج در سال تحصیلی 99-1398 بود. 320 دانش آموز به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش حاضر مقیاس ارزیابی شایستگی تحصیلی دیپرنا و الیوت (1999)، پرسشنامه سبک های فرزندپروری بامریند (1972)، پرسشنامه خودکارآمدی عمومی شرر (1982) و پرسشنامه تنظیم هیجان گراس و جان (2003) بود. تحلیل داده ها با استفاده از ضریب همبستگی و رگرسیون همزمان انجام شد. یافته ها: بین سبک فرزندپروری مقتدرانه، خودکارآمدی ادراک شده و بازارزیابی هیجانات با شایستگی تحصیلی رابطه مثبت معنی دار وجود دارد (0/05 p < ). همچنین بین سبک فرزندپروری مستبدانه با شایستگی تحصیلی رابطه منفی معنی دار وجود داشت (0/05 p < ). نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه نشان داد که متغیرهای سبک فرزندپروری، خودکارآمدی ادراک شده و تنظیم هیجان توان پیشبینی 60 درصد از شایستگی تحصیلی را دارند. نتیجه گیری: سبک های فرزندپروری، خودکارآمدی ادراک شده و تنظیم هیجان قادر به پیش بینی شایستگی تحصیلی در بین دانش آموزان بودند
مقایسه اثربخشی آموزش هوش معنوی مبتنی بر آموزه های قرآنی و آموزش هوش معنوی براساس دیدگاه باول بر بهزیستی روانشناختی دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: مطالعات پیشین به بررسی اثربخشی هوش معنوی بر بهزیستی روانشناختی پرداخته اند. اما پیرامون مقایسه اثربخشی آموزش هوش معنوی مبتنی بر آموزه های قرآنی و آموزش هوش معنوی براساس دیدگاه باول بر بهزیستی روانشناختی دانشجویان شکاف تحقیقاتی وجود دارد. هدف: هدف از پژوهش حاضر، مقایسه اثربخشی آموزش هوش معنوی مبتنی بر آموزه های قرآنی و آموزش هوش معنوی براساس دیدگاه باول بر بهزیستی روانشناختی دانشجویان دانشگاه اصفهان بود. روش: پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون، پیگیری با گروه کنترل (گروه های نابرابر) بود. جامعه ی آماری شامل کلیه ی دانشجویان دانشگاه اصفهان (15171 نفر) در سال تحصیلی 97-1396 بود. تعداد 55 نفر از این دانشجویان با روش نمونه گیری تصادفی به عنوان نمونه انتخاب و به صورت تصادفی 40 نفر در گروه های آزمایش (20 نفر در گروه مبتنی بر آموزه های قرآنی و 20 نفر در گروه دیدگاه باول) و 15 نفر در گروه کنترل جایگزین شدند. ابزار پژوهش حاضر عبارتند از: جلسات آموزش هوش معنوی مبتنی بر آموزه های قرآنی (1399)، آموزش هوش معنوی مبتنی بر دیدگاه باول (2004) و پرسشنامه بهزیستی روانشناختی ریف (1989). تحلیل داده ها با استفاده از روش تحلیل کوواریانس انجام شد. یافته ها: هر دوی آموزش های هوش معنوی مبتنی بر آموزه های قرآنی و مبتنی بر دیدگاه باول، به طور معناداری بر بهزیستی روانشناختی دانشجویان تأثیر داشتند (0/05 P< ). بین دو روش آموزشی از نظر میزان اثر بر بهزیستی روانشناختی تفاوت معناداری وجود نداشت (0/05 P< ). نتیجه گیری: دانشجویانی که در آموزش هوش معنوی مبتنی بر آموزه های قرآنی و آموزش هوش معنوی براساس دیدگاه باول شرکت کردند، بهزیستی روانشناختی بالا تری را کسب کردند.
مقایسه اثربخشی درمان مواجهه و جلوگیری از پاسخ و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد به شیوه گروهی بر کاهش شدت علائم بیماران مبتلا به اختلال وسواس فکری - عملی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه : تحقیقات متعددی پیرامون تأثیر دو درمان مواجهه و جلوگیری از پاسخ و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر افسردگی و کیفیت زندگی بیماران مبتلا به وسواس فکری _ عملی انجام شده است اما در رابطه با مقایسه تأثیر این دو درمان با یکدیگر بر کاهش شدت علائم بیماران مبتلا به اختلال وسواس فکری – عملی شکاف تحقیقاتی وجود دارد. هدف : مقایسه اثربخشی درمان مواجهه و جلوگیری از پاسخ و درمان پذیرش و تعهد به شیوه ی گروهی بر کاهش شدت علائم بیماران مبتلا به اختلال وسواس فکری - عملی بود . روش : این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل بود، جامعهآماری شامل کلیه بیماران اختلال وسواس فکری - عملی مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهرستان شیراز در سال 1397 بود. 60 نفر به روش نمونه گیری هدفمند به عنوان نمونه انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه (20 نفری) دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل جایگزین شدند. ابزار پژوهش عبارتند از: آزمون وسواس - اجبار مادزلی: هاجسون و راچمن (1977)، جلسات درمانی تعهد و پذیرش (نریمانی و همکاران، 1395) و جلسات درمانی مواجهه سازی و پیشگیری از پاسخ (نریمانی و همکاران، 1395). داده های پژوهش با استفاده از تحلیل کواریانس تحلیل شد. یافته ها : در تمام علائم اختصاصی (آلودگی، بررسی، شک و تردید و کنترل تکانه) بین گروه ها در پس آزمون تفاوت معنادار وجود داشت. هر دو گروه درمانی نسبت به گروه کنترل کاهش معناداری را نشان دادند. اماگروه درمانی درمان مواجهه و جلوگیری از پاسخ، نسبت به مداخله اکت کاهش بیشتر و معناداری را داشته است ( 0/001 P< ) . نتیجه گیری : دو درمان، مواجهه و جلوگیری از پاسخ و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد علایم بیماران مبتلا به وسواس فکری - عملی را کاهش دادند.
ارائه الگوی فرهنگ سازمانی مدارس ابتدایی استان البرز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: فرهنگ سازمانی در رفتار انسان نقش ایفا می کند و یکی از مهمترین مفاهیمی است که در علوم رفتاری وجود دارد. اما تاکنون به طور کامل مورد ارزیابی قرار نگرفته است. هدف : ارائه الگوی فرهنگ سازمانی مدارس ابتدایی استان البرز بود. روش : پژوهش از نوع کیفی بود. جامعه آماری شامل متخصصان و صاحب نظران آموزش و پرورش و اساتید دانشگاهی استان البرز بودند. 30 نفر به روش نمونه گیری هدفمند گلوله برفی به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار پژوهش عبارتند از: بررسی اسناد ملی و بین المللی مرتبط با موضوع و مصاحبه اکتشافی نیمه ساختار یافته. تحلیل داده ها با روش داده بنیاد و کدگذاری (باز، محوری و انتخابی)، انجام شد. یافته ها : عوامل مؤثر بر فرهنگ سازمانی مدارس ابتدایی ابعادی چون ساختار سازمانی، اهداف سازمانی، سرمایه انسانی، رهبری، راهبرد، سرمایه اجتماعی، محیط سازمانی، تکنولوژی سازمانی و سرمایه روانشناختی می باشند . نتیجه گیری: ابعادی ساختار سازمانی، اهداف سازمانی، سرمایه انسانی، رهبری، راهبرد، سرمایه اجتماعی، محیط سازمانی، تکنولوژی سازمانی و سرمایه روانشناختی بر فرهنگ سازمانی مدارس ابتدایی تأثیرگذار هستند
مطالعه کیفی: تدوین مدل طلاق در شرایط اجتماعی و فرهنگی شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: طلاق پدیده ای است که در جوامع امروزی با سرعت زیاد در حال افزایش است و آثار و پیامدهای عمیق اقتصادی، اجتماعی، روانشناختی بسیاری بر مردان و زنان مطلقه دارد. اما مسئله اصلی اینست، که مطالعه کیفی که به تدوین مدل طلاق در شرایط فرهنگی و اجتماعی شهر تهران بپردازد تاکنون مغفول واقع شده است. هدف: تدوین مدل طلاق در شرایط فرهنگی و اجتماعی شهر تهران بود. روش: پژوهش از نوع کیفی بر اساس روش داده بنیاد بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه مردان و زنان طلاق گرفته مراجعه کننده به بهزیستی در منطقه 10 شهر تهران بود. تعداد 15 فرد مطلقه از طریق روش نمونه گیری در دسترس و با مصاحبه نیمه ساختار یافته به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار عبارتند از: مصاحبه نیمه ساختار یافته. برای تحلیل داده ها از روش استراس و کوربین (1998) استفاده شد. یافته ها: 620 کد استخراج شد که 553 کد مربوط به بعد از ازدواج و 67 کد مربوط به قبل از ازدواج بود. بعد از ازدواج ابعاد فرهنگی و اجتماعی، اقتصادی، روانشناختی و در قبل از ازدواج ابعاد سن، عوامل روانشناختی مطرح شدند. نتیجه گیری: شاخص های موجود در هر یک از مؤلفه های طبقات فوق به صورت زنجیری و به همراه مقولات دیگر می تواند به صورت علی، زمینه ساز و یا مداخله گر منجر به طلاق رسمی گردد.
اثربخشی طرحواره درمانی بر سرزندگی تحصیلی، خودنظم جویی تحصیلی و اشتیاق تحصیلی دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: سرزندگی تحصیلی، خودنظم جویی تحصیلی و اشتیاق تحصیلی متغیرهایی هستند که می توانند نقشی پررنگ در موفقیت تحصیلی دانشجویان ایفا نمایند. اما آیا طرحواره درمانی به بهبود سرزندگی تحصیلی، خودنظم جویی تحصیلی و اشتیاق تحصیلی دانشجویان کمک می کند؟ هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی طرحواره درمانی بر سرزندگی تحصیلی، خودنظم جویی تحصیلی و اشتیاق تحصیلی دانشجویان انجام گرفت. روش: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه گواه و مرحله پیگیری دو ماهه بود. جامعه آماری پژوهش حاضر، شامل دانشجویان دانشگاه های سراسری شهر تهران در سال تحصیلی 97-1396 بود. در این پژوهش تعداد 30 دانشجو با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و با گمارش تصادفی در گروه های آزمایش و گواه گمارده شدند (در هر گروه 15 نفر). گروه آزمایش مداخله طرحواره درمانی (سجادی و همکاران، 1395) را در طی 8 جلسه 90 دقیقه ای دریافت کردند. در این پژوهش پرسشنامه های پرسشنامه سرزندگی تحصیلی (مارتین و مارش، 2008)؛ پرسشنامه خودنظم جویی تحصیلی (سواری و عرب زاده، 1391) و پرسشنامه اشتیاق تحصیلی (فردریکز، بلومنفیلد و پاریس، 2004) استفاده شد. داده های حاصل از پژوهش به شیوه تحلیل واریانس مختلط تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که طرحواره درمانی بر سرزندگی تحصیلی، خودنظم جویی تحصیلی و اشتیاق تحصیلی دانشجویان تأثیر معناداری داشته است (0/001 p< ). نتیجه گیری: بر اساس یافته های پژوهش حاضر می توان چنین نتیجه گرفت که طرحواره درمانی با بهره گیری از تکنیک هایی همچون آموزش سبک های مقابله ای، برقراری ارتباط بین مشکلات فعلی و طرحواره ها، اولویت بندی و مشخص کردن مشکل سازترین رفتارهای تحصیلی و ارائه شیوه های رفتاری مناسب می تواند به عنوان یک روش کارآمد جهت به بهبود سرزندگی تحصیلی، خودنظم جویی تحصیلی و اشتیاق تحصیلی دانشجویان مورد استفاده گیرد.
آینده پژوهی مطالعات مدیریت آموزشی با الگوگیری از روش سناریوپردازی و مدل شبکه ی جهانی کسب و کار (GBN)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه : امروزه مدیریت آموزشی با مسائل زیادی از قبیل آینده و چشم انداز آن، تغییرات و تحولات سازمانی و کسب وکارهای نوظهور سروکار دارد که نیازمند توجهی جدی از سوی اندیشمندان و صاحب نظران مدیریت است. توجه به عنصر آینده و آینده نگری در مطالعات مدیریت آموزشی، در دنیای کسب و کارهای امروزی و تغییرات سریع آن، کمک زیادی به پویایی و توسعه مدیریت آموزشی خواهد نمود که این مسئله تاکنون مغفول مانده است. هدف: آینده پژوهی مطالعات مدیریت آموزشی با الگوگیری از روش سناریوپردازی و مدل شبکه ی جهانی کسب و کار بود. روش: پژوهش از نوع کیفی بود. جامعه آماری پژوهش، شامل اندیشمندان و خبرگان مدیریت آموزشی که به طور همزمان دارای تخصص و تجربه در زمینه مطالعات آینده پژوهی و مدل سناریوپردازی بودند بود، تعداد 5 نفر به روش نمونه گیری در دسترس به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار پژوهش در این پژوهش مصاحبه های نیمه ساختاریافته مربوط به اولویت بندی پیشران های مؤثر بر آینده مطالعات مدیریت آموزشی بود. تحلیل داده هابا استفاده از آزمون فریدمن و تحلیل سلسله مراتبی انجام شد. یافته ها: آینده مطالعات مدیریت آموزشی، تحت تأثیر دو پیشران اساسی «رسانه های گروهی» و «هویت فرهنگی» قرار داشتند (0/027 = p ). نتیجه گیری: تعامل رسانه های گروهی و هویت فرهنگی، چهارسناریوی «تحولی»، «رسانه ای»، «فرهنگی» و «بیگانگی» را تشکیل دادند که هر سناریو به تفکیک نشان دهنده وضعیت خاصی از آینده مطالعات مدیریت آموزشی بود.
اثربخشی آموزش خودشفقت ورزی بر داغ اجتماعی و تحمل پریشانی مادران دارای کودکان مبتلا به فلج مغزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: داشتن فرزند مبتلا به فلج مغزی، آسیب های روانشناختی و هیجانی فراوانی برای مادران ایجاد می کند که ضروری است با بکارگیری درمان های روانشناختی مناسب نسبت به کاهش این آسیب ها اقدام نمود. اما آیا آموزش خودشفقت ورزی بر کاهش داغ اجتماعی و بهبود تحمل پریشانی مادران دارای کودکان مبتلا به فلج مغزی کمک می کند؟ هدف: بر همین اساس پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش خودشفقت ورزی بر کاهش داغ اجتماعی و بهبود تحمل پریشانی مادران دارای کودکان مبتلا به فلج مغزی انجام گرفت. روش: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه گواه و دوره پیگیری دوماهه بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل مادران دارای فرزندان مبتلا به فلج مغزی شهرستان شهرکرد در سه ماهه اول سال 1398 بود. در این پژوهش تعداد 30 مادر دارای فرزند مبتلا به فلج مغزی با روش نمونه گیری غیرتصادفی داوطلبانه انتخاب و با گمارش تصادفی در گروه های آزمایش و گواه گمارده شدند (15 مادر در گروه آزمایش و 15 مادر در گروه گواه). گروه آزمایش مداخله آموزش خودشفقت ورزی (نف، 2009) را طی دو ماه و نیم در 10 جلسه 90 دقیقه ای دریافت نمودند. پرسشنامه های مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه داغ اجتماعی (مک و ووک، 2010) و پرسشنامه تحمل پریشانی (سیمونز و گاهر، 2005) بود. داده های حاصل از پژوهش به شیوه تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که درمان آموزش خودشفقت ورزی بر داغ اجتماعی و تحمل پریشانی مادران دارای کودکان مبتلا به فلج مغزی تأثیر معنادار دارد (001/0 p< ). چنانکه این درمان باعث کاهش داغ اجتماعی و بهبود تحمل پریشانی مادران شود. نتیجه گیری: یافته های پژوهش حاضر بیانگر آن بودند که آموزش خودشفقت ورزی با بهره گیری از فنونی همانند آموزش آگاهی از تجربیات مثبت و منفی، ایجاد تجربه های مثبت از طریق تجسم ذهنی، آموزش ابراز شفقت و اصلاح رفتار از طریق تقویت کننده های محیطی می تواند به عنوان یک درمان کارآمد جهت کاهش داغ اجتماعی و بهبود تحمل پریشانی مادران دارای کودکان مبتلا به فلج مغزی مورد استفاده قرار گیرد.