مقالات
حوزه های تخصصی:
زمینه: اختلال طیف اتیسم در خانواده فشار و تنش های فراوانی ایجاد می کند و مادران این کودکان به عنوان مراقبان اصلی چالش های عاطفی و روانی زیادی تجربه می کنند. اما آیا آموزش تاب آوری خانواده می تواند بر کیفیت زندگی و سلامت روانی مادران کودکان مبتلا به اختلال طیف اتیسم مؤثر باشد؟ هدف: هدف از این پژوهش تعیین اثربخشی آموزش تاب آوری خانواده بر کیفیت زندگی و سلامت روانی مادران کودکان مبتلا به اختلال طیف اتیسم بود. روش: این پژوهش از نوع شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش کلیه مادران کودکان مبتلا به اختلال طیف اتیسم ساکن شهر تهران در سال 1397 بودند که از میان آنان نمونه ای به حجم 20 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه گمارده شدند. از هر دو گروه پیش آزمون به عمل آمد وگروه آزمایش برنامه آموزش تاب آوری خانواده (حسینی قمی و سلیمی بجستانی، 1391) را در 9 جلسه دریافت کردند ولی هیچ مداخله ای بر گروه گواه اجرا نشد. ابزار پژوهش حاضر شامل پرسشنامه کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی (1996) و پرسشنامه سلامت روانی گلدبرگ و هیلر (1972) بود. یافته ها: داده های جمع آوری شده با استفاده از تحلیل کواریانس چند متغیره مورد تحلیل قرار گرفتند. یافته های پژوهش نشان داد که برنامه آموزش تاب آوری خانواده بر کیفیت زندگی و سلامت روانی مادران اثربخش بوده است (0/05< P ). نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش حاضر می توان نتیجه گرفت که برنامه آموزش تاب آوری خانواده می تواند کیفیت زندگی و سلامت روانی را در مادران کودکان مبتلا به اختلال طیف اتیسم افزایش دهد.
اثربخشی برنامه غنی سازی روابط زناشویی بر بهبود کیفیت رضایت زناشویی زوجینی متأثر از سانحه واقع در ناحیه سیزدهم شهر کابل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: از مهمترین مؤلفه ها در فرآیند زندگی زناشویی زوجین، رضایت زناشویی آنان است. رضایت زناشویی یکی از مهمترین ملاک های عملکرد سالم نهاد خانواده است که اختلال به هر دلایلی، می تواند عملکرد آن را متأثر سازد، اما مسئله این است که آیا برنامه غنی سازی روابط زناشویی می تواند موجب بهبود کیفیت رضایت زناشویی شود؟ هدف: هدف این پژوهش، اثربخشی برنامه غنی سازی روابط زناشویی بر بهبود کیفیت رضایت زناشویی زوجین متأثر از سانحه ناشی از جنگ و حملات تروریستی در ناحیه سیزدهم شهرکابل بود. روش: طرح این پژوهش شبه آزمایشی با پیش آزمون - پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری را کلیه زوج های متأثر از سانحه بین سنین ۲۰ الی ۴۰ سال ناحیه سیزدهم شهر کابل تشکیل دادند که از میان آنها تعداد ۳۴ زوج به صورت نمونه در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه (گروه آزمایش ۱۹ زوج و گروه گواه ۱۵ زوج) گمارده شدند. معیارهای ورود شامل دامنه سنی بین ۲۰ تا ۴۰ سال، داشتن تحصیلات حداقل دیپلم، گذشت حد اقل یک سال زندگی مشترک، شاغل بودن حداقل یکی از آنها، حضور همزمان در جلسات درمانی، نداشتن تشخیص الکولی یا اعتیاد، عدم مبتلا به بیماری های صعب العلاج و نداشتن بحران های حاد خانوادگی و معیارهای خروج از پژوهش شامل عدم تمایل به ادامه همکاری در پژوهش، داشتن غیبت بیش از ۱ جلسه و شرکت در سایر برنامه های درمان و مشاوره. گروه آزمایش، ۸ جلسه ۱۰۰ دقیقه ای بسته آموزشی آموزش غنی سازی روابط زناشویی زوج های بودنمن و شانتیناث (۲۰۰۴) را دریافت کردند و گروه گواه در این مدت هیچ گونه مداخله ای را دریافت نکردند. آزمودنی ها با استفاده از پرسشنامه رضایت زناشویی اینریچ که توسط فورز و السون (۱۹۸۹) طراحی گردیده است در مراحل پیش آزمون و پس آزمون ارزیابی شدند. یافته ها: طبق نتایج پیگیری پس از یک ماه، بین گروه آزمایش و گواه در میزان کیفیت روابط زناشویی و ابعاد آن تفاوت معنی داری وجود داشت (0/001 p< ) و اثربخشی برنامه غنی سازی روابط زناشویی بعد از یک ماه باقی مانده بود. نتیجه گیری: برنامه غنی سازی روابط زناشویی، موجب بهبود کیفیت رضایت زناشویی زوجینی که متأثر از سانحه و حملات تروریستی گردیده اند می شود
مقایسه تمرینات انفرادی و مشارکتی بر یادگیری مهارت شنا در کودکان اوتیسم آسپرگر و با عملکرد بالا: نقش میانجی گر نورون های آئینه ای در شرایط پایه، مشاهده و اجرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: بهبود نورو ن های آئینه ای به عنوان نقشی میانجی گر می تواند سبب بهبود یادگیری مهارت های حرکتی گردد که تمرینات مشارکتی به منظور دستیابی به این هدف بکار گرفته می شوند. اما مسئله اصلی این است آیا می توان تمرینات مشارکتی را برای ارتقاء عملکرد نورون های آئینه ای و بهبود مهارت شنا در کودکان طیف اوتیسم پیشنهاد داد؟ هدف: مقایسه اثر مقایسه تمرینات انفرادی و مشارکتی بر یادگیری مهارت شنا در کودکان اوتیسم آسپرگر و با عملکرد بالا بود. روش : پژوهش از نوع شبه آزمایشی یا طرح پیش آزمون و پس آزمون باگروه گواه بود، جامعۀ آماری این پژوهش پسران 7 تا 14 سالۀ آسپرگر و اوتیسم با عملکرد بالا بودند، از این جامعه 24 نفر به صورت در دسترس و هدفمند به عنوان نمونه انتخاب شدند . ابزار عبارتند از، مقیاس سنجش شدت اوتیسم گارس (1994) و الکتروانسفالوگرافی. دو گروه تمرین انفرادی و مشارکتی طی مدت 8 هفته (دو جلسه در هفته) به آموزش مهارت شنا پرداختند و در نهایت متغییر پیش آزمون به عنوان متغییر کوواریانس مورد بررسی قرار گرفت. نتایج با روش آنالیز کوواریانس تحلیل شد . یافته ها: نتایج نشان داد که هر دو گروه در پس آزمون عملکرد نورون های آئینه ای بهبود داشتند ولی گروه تمرینات به شیوه مشارکتی پس از مداخله به طور معناداری در ارتقاء عملکرد نورون های آئینه ای بهبود داشت و تفاوت بین دو گروه به طور معنی داری به نفع گروه تمرین دوتایی بود. همچنین یادگیری شنا در گروه تمرین دوتایی بهبود معناداری داشت و تفاوت بین دو گروه در بهبود مهارت شنا به طور معناداری به نفع گروه دوتایی بود. سطح معنا داری برای تمامی متغیر ها 05/0> P در نظر گرفته شد. نتیجه گیری: می توان به منظور بهبود علائم حرکتی در کودکان طیف اوتیسم بر بالابردن توانایی ها و قابلیت های عملکردی نورون های آئینه ای از طریق تمرینات به شیوه مشارکتی تمرکز صورت گیرد.
مقایسه تأثیر بازی های کششی بر خلاقیت کودکان دختر و پسر پیش دبستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: بازی ها نقش مهمی در پرورش خلاقیت کودکان دارند. مسئله مهم اینست: آیا بازی های کششی بر خلاقیت کودکان تأثیر دارد؟ هدف: مقایسه تأثیر بازی های کششی بر افزایش خلاقیت کودکان دختر و پسر است. روش: روش تحقیق نیمه تجربی بود. جامعه آماری شامل 2978 دانش آموز مشغول به تحصیل در مهد کودک های مناطق 1،6،12 شهر تهران بود که تعداد 341 نفر شامل 153 دختر و 188 پسر از طریق روش نمونه گیری تصادفی بعنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار عبارتند از، آزمون تفکر خلاق در عمل و حرکت تورنس (1974) و فعالیت های آزمون تفکر خلاق در عمل و حرکت تورنس (1974). تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آزمون های تی مستقل انجام شد. یافته ها: میزان تأثیرپذیری خلاقیت از بازی های کششی پسران در مقایسه با دختران بیشتر بود (0/05). نتیجه گیری : بازی های کششی می تواند تأثیر مثبتی بر افزایش خلاقیت کودکان داشته باشد.
اثربخشی برنامۀ نقاشی درمانگری مبتنی بر ذهن آگاهی بر رفتارهای چالشی کودکان اُتیسم با عملکرد بالا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: ویژگی اصلی در تشخیص اختلال طیف اُتیسم وجود الگوهای رفتاری، تمایلات یا رفتارهای چالشی است. رفتارهای چالشی رفتارهایی هستند که کودک را به خطر می اندازد یا او را از روابط اجتماعی دور می کند . مسئله این است که آیا برنامه ی تدوین شدۀ نقاشی درمانگری مبتنی بر ذهن آگاهی بر کاهش رفتارهای چالشی کودکان اُتیسم با عملکرد بالا کمک می کند؟ هدف: پژوهش حاضر با هدف ارزیابی اثربخشی برنامۀ نقاشی درمانگری مبتنی بر ذهن آگاهی بر رفتارهای چالشی دانش آموان اُتیسم با عملکرد بالا انجام گرفت. روش: این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از لحاظ روش از نوع آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه گواه بود. جامعۀ آماری پژوهش را تمامی دانش آموزان اُتیسم با عملکرد بالای مدارس استثنایی شهر اردبیل در سال تحصیلی 98-1397 تشکیل دادند که از میان آنها با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس 30 دانش آموز اُتیسم با عملکرد بالا انتخاب شده و به صورت تصادفی در گروه آزمایش (15 نفر) و گروه گواه (15 نفر) جایگزین شدند. شرکت کنندگان گروه آزمایش، 10 جلسه برنامه ی تدوین شدۀ نقاشی درمانگری مبتنی بر ذهن آگاهی را دریافت نمودند. برای جمع آوری داده ها از مقیاس رفتار چالش انگیز بیورکر تایلور، لووی و لاو (2010) استفاده شد. داده ها با استفاده از روش آماری تحلیل کوواریانس، مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. یافته ها: یافته ها نشان داد که فرضیۀ پژوهش مبنی بر اثربخشی برنامۀ تدوین شدۀ نقاشی درمانگری مبتنی بر ذهن آگاهی بر رفتارهای چالشی کودکان اُتیسم با عملکرد بالا، مورد تأیید قرارگرفته است و کودکان اُتیسم با عملکرد بالا گروه آزمایش نسبت به کودکان اُتیسم با عملکرد بالا گروه گواه در پس آزمون، به طور معناداری، رفتارهای چالشی کمتری داشتند (0/01> p ). نتیجه گیری: بنابراین می توان نتیجه گرفت که استفاده از برنامۀ نقاشی درمانگری مبتنی بر ذهن آگاهی می تواند موجب کاهش رفتارهای چالشی کودکان اُتیسم با عملکرد بالا شود.
نیازهای روانشناختی اساسی و روان درستی فاعلی: نقش میانجی امید و چشم انداز آینده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: برآورده شدن نیازهای روانشناختی اساسی از عوامل تعیین کنندۀ اصلی رواندرستی فاعلی به شمار می رود. کشف روابط این متغیرها از اهمیت تربیتی و کاربردی برخوردار است. اما نکته قابل توجه این است که نقش میانجی برخی متغیرها مانند امید و چشم انداز آینده در این روابط مشخص نشده است. هدف: هدف پژوهش حاضر، بررسی رابطۀ نیازهای روانشناختی اساسی و رواندرستی فاعلی با میانجی گری نقش امید و چشم انداز آینده در دانش آموزان بود. روش: این پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعۀ آماری پژوهش را کلیۀ دانش آموزان دختر مقطع متوسطه دوم شهر خرم آباد تشکیل می دادند که از میان آنها تعداد 240 نفر با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی چندمرحله ای انتخاب شدند. داده ها با استفاده از پرسشنامه های نیازهای روانشناختی اساسی (دسی و ریان،2000)، امید (اسنایدر و همکاران، 1991)، چشم انداز آینده (زیمباردو و بوید، 1999)، رضایت از زندگی (دینر و همکاران، 1985) و عاطفۀ مثبت و منفی (واتسون و همکاران، 1988) جمع آوری و به روش مدل یابی معادلات ساختاری تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که برآورده شدن نیازهای روانشناختی اساسی و امید رابطۀ مثبت و معناداری با رواندرستی فاعلی داشتند. همچنین نیازهای روانشناختی اساسی به طور غیرمستقیم و از طریق امید و چشم انداز آینده با رواندرستی فاعلی رابطه داشتند (0/001> P ). اما چشم انداز آینده با روان درستی فاعلی رابظۀ معنا داری نداشت. نتیجه گیری: نیازهای روانشناختی اساسی، امید و چشم انداز آینده نقش قابل ملاحظه ای بر روان درستی فاعلی دانش آموزان دارند.
مقایسه تأثیر یک دوره تمرینات یوگا و پیلاتس بر سلامت روانی و کیفیت زندگی زنان سالمند غیرفعال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: سلامت روانی و کیفیت زندگی تأثیر ویژه ای در زندگی زنان سالمند غیرفعال دارد. اما مسئله اصلی اینست تمرینات یوگا و پیلاتس کدامیک بر سلامت روانی و کیفیت زندگی زنان سالمند غیرفعال تأثیر بیشتری دارد؟ هدف: مقایسه اثربخشی یک دوره تمرین پیلاتس و یوگا بر سلامت عمومی و کیفیت زندگی در زنان سالمند کم تحرک بود. روش: از نوع نیمه تجربی بود. جامعه آماری شامل سالمندان زن کم تحرک ساکن شهر تهران بودند، تعداد 36 نفر به روش نمونه گیری هدفمند و در دسترس بعنوان نمونه انتخاب شدند و به طور تصادفی در سه گروه 12 نفره پیلاتس، یوگا و گواه قرار گرفتند. ابزار عبارتند از: در ابتدا و انتهای مداخله، پرسشنامه های سلامت روانی گلدنبرگ و هیلر (1978)، مقیاس کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی (1996) و تمرینات منتخب پیلاتس، ونساساندرس و همکاران (2013). تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس و آزمون پیگیری برونفرونی انجام شد. یافته ها: تمرینات پیلاتس و یوگا موجب بهبود سلامت روانی و کیفیت زندگی زنان سالمند کم تحرک گردید (0/05> p )؛ تفاوت معنی داری بین این دو روش تمرینی وجود در متغیرکیفیت زندگی وجود نداشت (0/05< p ) اما در متغیر سلامت روانی این تفاوت معنادار بود (0/05> p ) و تمرینات یوگا تأثیر معنادارتری داشت . نتیجه گیری: می توان برای افزایش سلامت روانی و کیفیت زندگی زنان سالمندان کم تحرک از تمرینات یوگا و پیلاتس استفاده کرد.
مقایسه تأثیر آموزش ذهن آگاهی و دارو درمانگری بر افزایش امید زنان سالمند مبتلا به آلزایمر آسایشگاه های قزوین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه : از موضوعات بسیار مهم در زندگی سالمندان مسئله امید است. اما مسئله اصلی اینست: آموزش ذهن آگاهی و دارو درمانگری کدام کارایی بیشتری بر امید سالمندان دارند. هدف: مقایسه تأثیر روی آورد آموزش ذهن آگاهی بر افزایش امید زنان سالمند مبتلا به بیماری آلزایمر بود. روش: این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی بود که از طرح پیش آزمون و پس آزمون استفاده شد. جامعه آماری، تمامی زنان مبتلا به بیماری آلزایمر خفیف ساکن آسایشگاه های قزوین در سال 1396 بودند که 27 نفر از آنان به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب و به 2 گروه آزمایشی و یک گروه گواه، تقسیم گردیدند. ابزار عبارتند از: مقیاس امید بزرگسالان اشنایدر و همکاران (1991) و پروتکل درمانی بر اساس ذهن آگاهی (رحمانی فرد، کلانتر کوشه و فرامرزی، 1396). نتایج با روش آنالیز واریانس یک راهه و واریانس با اندازه گیری های مکرر تحلیل شد. یافته ها: تفاوت معناداری بین اثربخشی درمان ذهن آگاهی و دارو درمانگری بود (0/01 p< ). نتیجه گیری: برای افزایش امید زنان سالمند مبتلا به آلزایمر می توان از آموزش ذهن آگاهی استفاده کرد .
مقایسه اثربخشی زوج درمانگری رفتاری و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر نهایی خواهی زوجین سازش نایافته(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: نهایی خواهی از عواملی است که باعث به وجود آمدن سازش نایافتگی و اختلاف زوجین می شود. اثربخشی زوج درمانگری و درمان مبتنی بر پذیرش بر متغیرهای مختلفی در زندگی زوجین تأیید شده است، اما مسئله اصلی این است که چه درمانگری برای زوجین سازش نایافته کارایی بیشتری دارد؟ هدف: مقایسه اثربخشی زوج درمانگری و درمان مبتنی بر پذیرش بر نهایی خواهی زوجین سازش نایافته بود. روش: پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه زوجین سازش نایافته شهرشیراز که به دادگاه خانواده شهر شیراز در سال 1397 مراجعه کرده اند بود. از این جامعه 90 نفر به صورت در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه (30 نفری) آزمایش 1 و 2 و گواه جایگزین شدند. ابزار عبارتند از، پروتکل های درمان مبتنی بر پذیرش (خانجانی وشکی و همکاران، 1395)، زوج درمانگری ( رضوی نعمت الهی و همکاران ، 1392) و پرسشنامه نهایی خواهی تری شورت و همکاران، 1995). برای سه گروه پیش آزمون پرسشنامه اجراشد، سپس مداخله زوج درمانگری و درمان مبتنی بر پذیرش برای دو گروه آزمایش اجرا، اما برای گروه گواه، مداخله ای اعمال نشد. نتایج با روش آنالیز کواریانس تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد، زوج درمانگری رفتاری و درمان مبتنی بر پذیرش بر نهایی خواهی زوجین تأثیر معناداری داشتند (0/001 P< ). بین دو درمان از لحاظ تأثیر بر نهایی خواهی تفاوت معنادار وجود داشت (0/001 P< ). لذا درمان مبتنی بر پذیرش اثر بیشتری در کاهش نهایی خواهی منفی و افزایش نهایی خواهی مثبت دارد (0/05 P< ). نتیجه گیری: می توان برای کاهش نهایی خواهی منفی و افزایش نهایی خواهی مثبت از درمان مبتنی بر پذیرش بهره جست.
اثربخشی طرحواره درمانی گروهی بر طرحواره های ناسازگار اولیه معتادان مصرف کننده سنتی و صنعتی تحت درمان متادون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه : پژوهش های زیادی به اثربخشی طرحواره درمانی فردی بر طرحواره های ناسازگار اولیه معتادان مصرف کننده مواد سنتی و صنعتی اشاره کرده است اما در زمینه گروه درمان گری مصرف کنندگان تحت درمان متادون در شهر بیرجند شکاف تحقیقی وجود دارد. هدف : این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی طرحواره درمانی گروهی بر طرحواره های ناسازگار اولیه معتادان سنتی و صنعتی در شهر بیرجند بوده است. روش : روش این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل بوده است. جامعه آماری این تحقیق کلیه بیماران تحت درمان مرکز ترک اعتیاد امید فردا، زیر نظر سازمان بهزیستی بوده است. از میان بیماران حاضر در این مرکز 45 نفر که شرایط ورود به پژوهش را داشتند که بر اساس نمونه در دسترس انتخاب و در سه گروه جایگزین شدند؛ مصرف کنندگان مواد سنتی (15 نفر)، گروه مصرف کنندگان مواد صنعتی (15 نفر) و گروه کنترل (15 نفر). ابزار گردآوری این داده ها در این پژوهش پرسشنامه طرحواره های ناسازگار اولیه فرم کوتاه (یانگ، 1994) و 8 جلسه آموزش طرحواره درمانگری (از پکیج طرحواره درمانگری غلام رضایی و طهرانچی، 1395). تجزیه و تحلیل داده ها با کمک تحلیل کوواریانس انجام شد. یافته ها : نتایج نشان داد که اثر طرحواره درمانی گروهی بر بهبود طرحواره های ناسازگار اولیه معنادار بوده است ( 0/05 ) . نتیجه گیری : استفاده از طرحواره درمانی گروهی می تواند سبب بهبود طرحواره های ناسازگار اولیه معتادان مصرف کننده سنتی و صنعتی تحت درمان متادون شود.
شناسایی مؤلفه های روانشناختی تناسب فرد - سازمان در بانک کشاورزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه : شناسایی مؤلفه های روانشناختی از عواملی است که بر تناسب فرد - سازمان تأثیرگذار است. اما مسئله اصلی این است که مؤلفه های روانشناختی بر تناسب فرد - سازمان در بانک کشاورزی چه می باشد؟ هدف : شناسایی مؤلفه های روانشناختی تناسب فرد - سازمان بود. روش : پژوهش بر مبنای پارادایم پژوهش تفسیرگرایی با رویکرد کیفی و استراتژی پژوهش پدیدارشناسی، تحلیل محتوای پنهان داده های حاصل از منابع کتابخانه ای، پرسشنامه های باز و نیز مصاحبه انجام شده است. با استفاده از روش نمونه گیری قضاوتی و براساس اشباع نظری داده ها تعداد 15 نفر از اساتید دانشگاه، مدیران و کارشناسان باتجربه بانکی انتخاب گردیدند. ابزار پژوهش عبارتند از، مصاحبه و پرسشنامه مؤلفه های روانشناختی سرمایه انسانی نادری (1390). به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از رویکرد کیفی به روش های استقرایی استفاده شد. یافته ها : ازتعداد 42 کد اولیه، تعداد 20 کد از ادبیات پژوهش به دست آمده است که تمامی این 20 کد اولیه، در مصاحبه، توسط خبرگان تکرار شده است. به عبارت دیگر، کلیه کدهای به دست آمده از ادبیات پژوهش همراستا و همسو با نظرات خبرگان بود. نتیجه گیری : مؤلفه های روانشناختی می توانند بر تناسب فرد - سازمان تأثیرگذار باشند.
نقش واسطه ای ناگویی طبعی در پیش بینی نگرش های تغذیه ای بر اساس دشواری های تنظیم هیجان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: نگرش های تغذیه ای ناسالم و دشواری های تنظیم هیجان از جمله مشکلات مهم در بین جوانان است، اما مسئله اصلی اینست آیا ناگویی طبعی دررابطه با دشواری های تنظیم هیجان و نگرش های تغذیه ای نقش واسطه ای دارد؟ هدف: این پژوهش با هدف بررسی نقش واسطه ای ناگویی طبعی در پیش بینی نگرش های تغذیه ای بر اساس دشواری های تنظیم هیجان انجام شد. روش: پژوهش از نوع توصیفی – همبستگی بود و بر روی 130 نفر از دانشجویان دانشگاه پیام نور نجف آباد که با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند، اجرا شد. پرسشنامه های پژوهش شامل مقیاس ناگویی طبعی تورنتو (1994)، آزمون نگرش به تغذیه گارنر و گارفینکل (1979) و مقیاس دشواری تنظیم هیجانی گراتز و روئمر (2004) بود. داده ها با روش معادلات ساختاری تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که ضرایب مسیر مستقیم بین متغیر پیش بین (دشواری های تنظیم هیجان) و متغیر ملاک (نگرش های تغذیه ای) معنادار نمی باشد (0/05 )، اما ضرایب مسیر غیرمستقیم بین این متغیرها با میانجی گری ناگویی طبعی معنادار می باشد (0/05>p ). نتیجه گیری: ناگویی طبعی میانجی گر پیش بینی نگرش های تغذیه ای بر اساس دشواری های تنظیم هیجان است، که نقش ناگویی طبعی را در تنظیم هیجان و بهبود نگرش های تغذیه ای نشان می دهد.