مقالات
حوزه های تخصصی:
زمینه: مطالعات نشان داده است که از طریق صمیمیت زناشویی می توان سازگاری زناشویی را پیش بینی کرد اما آیا از طریق تعامل صمیمیت زناشویی و دشواری تنظیم هیجان می توان به پیش بینی دقیق تری از سازگاری زناشویی دست یافت ؟ هدف: هدف پژوهش حاضر پیش بینی سطوح سازگاری زناشویی بر اساس متغیرهای صمیمیت زناشویی و دشواری تنظیم هیجان بود. روش: روش این پژوهش همبستگی بود. تعداد 72 زوج از زوجینی که به مراکز مشاوره شهر شاهرود مراجعه نمودند، در این پژوهش شرکت کردند. از آنها خواسته شد که به پرسشنامه های سازگاری زناشویی اسپانیر (1976)، صمیمیت زناشویی باگاروزی (2001) و دشواری تنظیم هیجان گرتز و رومر (2004) را تکمیل کنند. برای تحلیل داده ها از همبستگی و رگرسیون گام به گام استفاده شد. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که سازگاری زناشویی توسط صمیمیت زناشویی و تنظیم هیجان قابل پیش بینی بود. تنظیم هیجان و مؤلفه های آن سهم بیشتری در پیش بینی سازگاری زناشویی نسبت به صمیمیت زناشویی ایفا می کند. عدم پذیرش هیجان های منفی، دشواری در مهار رفتارهای تکانشی، دستیابی محدود به راهبردهای اثربخش و فقدان آگاهی هیجانی از مؤلفه های دشواری تنظیم هیجان و صمیمیت عاطفی، روانشناختی، جنسی، اجتماعی - تفریحی از مؤلفه های صمیمیت زناشویی سهم بیشتری در پیش بینی سازگاری زناشویی ایفا می کنند (01/0 p< ). نتیجه گیری: بر اساس یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت که زوجینی که صمیمیت زناشویی بالاتری داشته و توانایی بیشتری در کنترل هیجانات دارند، سازگاری زناشویی بیشتری دارند.
طراحی و آزمونگری مدل علی اعتیاد به بازی های ویدئویی – رایانه ای براساس حمایت اجتماعی ادراک شده و باورهای فراشناختی با نقش میانجی خودنظم جویی هیجانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: مطالعات زیادی به رابطه مستقیم خود نظم جویی هیجانی، حمایت اجتماعی ادراک شده و باورهای فراشناختی با رفتارهای اعتیادآور پرداخته اند، اما در زمینه رابطه غیرمستقیم حمایت اجتماعی ادراک شده و باورهای فراشناختی با اعتیاد به بازی های ویدئویی-رایانه ای با میانجی گری خود نظم جویی هیجانی پژوهشی صورت نگرفته است. بنابراین، مسئله این است که آیا خود نظم جویی هیجانی می تواند در این رابطه نقش میانجی داشته باشد؟ هدف: این پژوهش با هدف بررسی نقش میانجی خودنظم جویی هیجانی در رابطه بین حمایت اجتماعی ادراک شده و باورهای فراشناختی با اعتیاد به بازی های ویدئویی-رایانه ای در دانش آموزان پسر انجام شد. روش: این پژوهش یک مطالعه توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان (نوجوانان) پسر متوسطه دوره اول تهران در سال 98- 1397 بودند. حجم نمونه شامل 405 دانش آموز بود که از طریق نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. داده های پژوهش از طریق پرسشنامه های مقیاس اعتیاد به بازی های ویدئویی-رایانه ای (آنیوتاورن، 2008)، خودنظم جویی هیجانی (گارنفسکی و همکاران، 2001)، حمایت اجتماعی ادراک شده (زیمت و همکاران، 1988) و باورهای فراشناختی (ولز و کارترایت-هاتون، 2004) جمع آوری شدند. داده ها با استفاده از همبستگی پیرسون، رگرسیون و تحلیل مسیر تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: یافته های تحقیق نشان دادند که حمایت اجتماعی ادراک شده و باور مثبت درباره نگرانی بر خودنظم جویی هیجانی و اعتیاد به بازی های ویدیوئی – رایانه ای و از سوی دیگر خودنظم جویی هیجانی بر اعتیاد به بازی های ویدیوئی – رایانه ای تأثیرگذار است(01/0 p< ). نتیجه گیری: افرادی که از میزان حمایت اجتماعی ادراک شده و باور مثبت درباره نگرانی بیشتری برخوردارند، میزان خودنظم جویی هیجانی در آنها افزایش یافته ودر نتیجه میزان اعتیاد در آنها کاهش می یابد.
اثربخشی بسته تلفیقی درمان شناختی - رفتاری و آموزش مبتنی بر فراشناخت در کاهش وابستگی به شبکه های اجتماعی مجازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: وابستگی به شبکه های اجتماعی مجازی توأم با پیامدهای منفی روانشناختی و غیرروانشناختی است؛ اما آیا تلفیق درمان شناختی -رفتاری و آموزش مبتنی بر فراشناخت می تواند نقش مؤثری در کاهش این وابستگی داشته باشد؟ هدف: هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی اثربخشی تلفیق درمان شناختی - رفتاری و آموزش مبنتی بر فراشناخت در کاهش وابستگی به شبکه های اجتماعی مجازی است. روش: طرح پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با پیش آزمون – پس آزمون و گروه گواه می باشد. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه وابستگی به شبکه های اجتماعی مجازی (صادق زاده، احدی، درتاج و منشئی، 1397) است. در پژوهش حاضر با استفاده از نمونه گیری در دسترس از بین دانش آموزانی که نمره بالایی در وابستگی به شبکه های اجتماعی کسب کردند 30 نفر داوطلب به طور تصادفی به دوگروه آزمایشی و گواه تقسیم گردیدند. گروه آزمایش از دوازده جلسه ی آموزشی بر اساس یک پروتوکل محقق ساخته (1397) بهره بردند. یافته ها: نتایج تحلیل آماری نشان داد که گروه آزمایش در مقایسه با گروه گواه میانگین نمرات کمتری در مقیاس وابستگی به شبکه های اجتماعی کسب کرده اند که این تفاوت (آلفای 0/05) معنادار تشخیص داده شد. نتیجه گیری: بر این اساس می توان گفت که بسته تلفیقی پژوهش حاضر اثربخش واقع شده و می تواند راهگشای مشاورین، اولیا و سیاست گذاران آموزشی در کاهش وابستگی به شبکه های اجتماعی مجازی باشد.
مقایسه اثربخشی آموزش واقعیت درمانگری و شناخت درمانگری مبتنی بر ذهن آگاهی بر بلوغ عاطفی نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: تحقیقات زیادی به اثر بخشی درمانگری های مختلف پرداخته است. ولی کدامیک از این دو درمان اثر بخشی بیشتری دارد؟ هدف: این پژوهش با هدف مقایسه اثر بخشی آموزش واقعیت درمانگری و شناخت درمانگری (مبتنی بر ذهن آگاهی) بر بلوغ عاطفی نوجوانان انجام شد. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی، با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری بود. جامعه آماری کلیه دانش آموزان دختر دوره متوسطه دوم در مدارس منطقه یک آموزش و پرورش استان تهران بود که در این پژوهش 45 نفر از دانش آموزان که نمره آنان در آزمون کی مت 1/5 انحراف معیار کمتر از گروه هنجاری بود، انتخاب و به تصادف در سه گروه واقعیت درمانگری، شناخت درمانگری مبتنی بر ذهن آگاهی و گواه قرار گرفتند. گروه های آزمایشی به صورت مجزا در 8 جلسه 90 دقیقه ای واقعیت درمانگری برگرفته از کتاب واقعیت درمانی ویلیام گلسر (2013) و شناخت درمانگری مبتنی بر ذهن آگاهی بر گرفته از کتاب شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی ربکا کرین (2009) شرکت کردند. ابزار این پژوهش بلوغ عاطفی یاشویر سینگ و ماهیش بهارگاوا (1974) بود و با استفاده از روش تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: آموزش واقعیت درمانگری بر بلوغ عاطفی نوجوانان با اندازه اثر (0/809) معنی دار بود (0/05 p< ، 114/417 f= ). همچنین شناخت درمانگری مبتنی بر ذهن آگاهی بر بلوغ عاطفی نوجوانان با اندازه اثر (0/705) معنی دار بود (0/05 p< ، 64/409 f= ). ولی آزمون t همتا نشان داد، بین میزان اثربخشی آموزش واقعیت درمانگری و شناخت درمانگری بر بلوغ عاطفی نوجوانان تفاوت معنی دار وجود نداشت (0/05 p> ، 1/959 f= ). نتیجه گیری: نوجوانان که در این دو گروه درمانگری شرکت کردند سطح بلوغ عاطفی بهتری را نشان داده اند و در این زمینه هر دو گروه به صورت یکسانی اثر پذیری داشته اند.
نقش میانجی گر هماهنگی خود با هدف و نظم جویی شناختی هیجان در رابطه بین هسته ارزشیابی خود با رضایت از زندگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: پژوهش های متعددی به رابطه هسته ارزشیابی خود با رضایت از زندگی اشاره کرده اند، اما مسئله این پژوهش این است که آیا هماهنگی خود با هدف و نظم جویی شناختی هیجان می تواند بر رابطه هسته ارزشیابی خود با رضایت از زندگی دانشجویان تأثیر بگذارد؟ هدف: هدف این پژوهش تعیین اثر میانجی گر هماهنگی خود با هدف و نظم جویی شناختی هیجان در رابطه بین هسته ارزشیابی خود با رضایت از زندگی بود. روش: بر مبنای یک طرح همبستگی از نوع مدل سازی معادلات ساختاری، 280 (118 مرد، 162 زن) دانشجو به روش نمونه برداری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند و به مقیاس هسته ارزشیابی خود (جاج و دیگران، 2003)، مقیاس رضایت از زندگی (داینر و دیگران، 1985)، مقیاس هماهنگی خود با هدف (الیوت و شلدون، 1998)، و پرسشنامه نظم جویی شناختی هیجان (گارنفسکی و کرایج، 2006) پاسخ دادند. یافته ها: نتایج نشان داد همبستگی بین هسته ارزشیابی خود، هماهنگی خود با هدف، نظم جویی شناختی هیجان و رضایت از زندگی مثبت و معنادار است (0/01> P ). همچنین نتایج تحلیل مسیر نشان داد که در ارتباط بین هسته ارزشیابی خود با رضایت از زندگی، هماهنگی خود با هدف و نظم جویی شناختی هیجان نقش میانجی گر ایفا می کنند (0/01> P ). نتیجه گیری: بنابراین می توان نتیجه گرفت هسته ارزشیابی خود از طریق اثرگذاری بر هماهنگی خود با هدف و نظم جویی شناختی هیجان نقش مهمی در افزایش رضایت از زندگی دانشجویان دارد.
تأثیر آموزش تفکر انتقادی بر جهت گیری درونی و بیرونی هدف دانش آموزان مقطع متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: تعلیم و تربیت انتقادی بر خردورزی، نقد و تغییر به عنوان هدف های ارزشمند آموزشی توجه می کند و سعی دارد شرایط واقعی اجتماعی تربیت را کشف کند، به همین سبب به نقادی اندیشه نیازمند است. بررسی های انجام شده نشان می دهد آموزش تفکرد انتقادی روی خودتنظیمی و اهمال کاری دانش آموزان مؤثر است. سؤال مورد بررسی این است که آیا تقویت و آموزش تفکر انتقادی روی درونی و بیرونی بودن اهداف انتخابی نیز مؤثر باشد؟ هدف: پژوهش حاضر با هدف تأثیر آموزش تفکر انتقادی بر جهت گیری درونی و بیرونی هدف دانش آموزان مقطع متوسطه انجام شد. روش: پژوهش حاضر یک مطالعه نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش حاضر را کلیه دانش آموزان مقطع متوسطه دوم شهر زاهدان تشکیل دادند؛ و نمونه پژوهش شامل 30 آزمودنی که به روش نمونه گیری خوشه ای مرحله ای تصادفی انتخاب شدند سپس به طور تصادفی نمونه انتخابی در دو گروه 15 نفری گمارده شدند و در پایان بطور تصادفی یک رگوه به عنوان گروه آزمایش و یک گروه به عنوان گروه کنترل انتخاب گردید. ابزار جمع آوری اطلاعات پرسشنامه راهبردهای انگیزشی پنتریج و همکاران (۱۹۹1) بود. ابتدا افراد هر دو گروه مورد پیش آزمون قرار گرفتند و سپس آزمودنی های گروه آزمایش 12 جلسه آموزش تفکر انتقادی از طریق پرتکل آموزشی تفکر انتقادی براساس دیدگاه های هایپر فیشر و مایزر (2012) آموزش دیدند در حالی که گروه کنترل هیچ مداخله ای را دریافت نکردند. برای تجزیه و تحلیل آماری داده ها از تحلیل کوواریانس استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد بین میانگین های نمرات جهت گیری درونی و بیرونی هدف در گروه آزمایش و کنترل در مرحله پس آزمون تفاوت معناداری وجود دارد (01/0 P< ). تأثیر آموزش تفکر انتقادی بر جهت گیری درونی و بیرونی هدف دانش آموزان در مرحله پیگیری تداوم داشته است. نتیجه گیری: آموزش تفکر انتقادی بر جهت گیری درونی و بیرونی هدف دانش آموزان مؤثر بود. آموزش دانش آموزان برای استفاده مؤثر از توانایی ها، عملکرد آنان را بهبود بخشیده و موجبات تصمیم گیری و اندیشیدن منطقی را در آنان فراهم می سازد.
اثربخشی درمان فراشناختی بر تاب آوری افراد مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: بروز اختلال اضطراب فراگیر، فرآیندهای روانشناختی، شناختی، ارتباطی و اجتماعی افراد را با آسیب جدی مواجه ساخته و تاب آوری آنها را کاهش می دهد. اما آیا درمان فراشناختی به بهبود تاب آوری افراد مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر کمک می کند. هدف: بر این اساس پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان فراشناختی بر تاب آوری افراد مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر انجام گرفت. روش: روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه گواه و دوره پیگیری دو ماهه بود. جامعه آماری پژوهش، شامل تمام افراد مبتلا به اضطراب اجتماعی مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر تهران در سال 1396 بود. در این پژوهش از روش نمونه گیری غیراحتمالی هدفمند و گمارش تصادفی استفاده شد. پس از انتخاب حجم نمونه و گمارش آنها در گروه های آزمایش و گواه، گروه آزمایش مداخله فراشناخت درمانی (ولز، 2009) را در 10 جلسه طی سه ماه به صورت هفته ای یک جلسه 90 دقیقه ای دریافت نمود. پرسشنامه های مورداستفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه اختلال اضطراب فراگیر (اسپیتزر و همکاران، 2006) و تاب آوری (کانر و دویسون، 2004) بود. داده های حاصل از پژوهش به شیوه تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که درمان فراشناختی بر تاب آوری بیماران افراد مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر مؤثر بوده است (0/001 P< ). علاوه بر این نتایج نشان داد که این درمان توانسته تأثیر خود را در زمان نیز به شکل معناداری حفظ نماید (0/001 P< ). میزان تأثیر آماری درمان فراشناختی بر تاب آوری بیماران افراد مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر 58 درصد بود. نتیجه گیری: بر اساس یافته های پژوهش حاضر می توان چنین نتیجه گرفت که درمان فراشناختی با بهره گیری از فنونی همچون به تعویق انداختن نگرانی، چالش با باورهای مربوط به خطر، متوقف کردن مهار رفتارهای اجتنابی، دارای کارآیی بالینی مناسبی در جهت بهبود تاب آوری بیماران مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر به شمار می رود.
اثربخشی ذهن آگاهی، پیلاتس و ذهن آگاهی - پیلاتس به صورت تلفیقی بر نشانگان پیش از قاعدگی در دختران تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: پژوهش های زیادی به بررسی اثربخشی پیلاتس و ذهن آگاهی بر بهبود نشانگان پیش از قاعدگی پرداخته است؛ اما مسئله اصلی این است که آیا روش تلفیق و اجرای همزمان پیلاتس - ذهن آگاهی اثربخشی بهتری نسبت به کاربست هر یک از آنها به تنهایی دارد؟ هدف: هدف از پژوهش حاضر تعیین اثربخشی ذهن آگاهی - پیلاتس به صورت تلفیقی، آموزش ذهن آگاهی و پیلاتس بر نشانگان پیش از قاعدگی در دختران و زنان شهر تهران بود. روش: پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طراحی پیش آزمون - پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل دختران 15 تا 40 سال شهر تهران می باشد. نمونه شامل 60 بیمار با نشانگان پیش از قاعدگی بود که به صورت هدفمند از میان ورزشگاه های هدف انتخاب شده بودند. از این نمونه 15 نفر به صورت تصادفی در گروه ذهن آگاهی (کابات زین، 2010)، 15 نفر در گروه پیلاتس (عطری و شفیعی، 1393)، 15 نفر در گروه تلفیقی و 15 نفر در گروه گواه گمارده شد. ابزار مورد استفاده، پرسشنامه غربالگری نشانگان پیش از قاعدگی ( PSST ) گونه ایرانی سیه بازی و همکاران (1390) بود. یافته ها: اختلاف معنی داری در نمرات سندرم پیش از قاعدگی گروه آزمایش و گروه گواه مشاهده نشد (0/29 P> )؛ تمرینات پیلاتس اختلاف معنی دار نشان داد (0/005 P< ). تلفیق درمان ذهن آگاهی و پیلاتس بر کاهش سندرم پیش از قاعدگی تأثیر معنی داری داشت (0/005 P< ). نتیجه گیری : هر چند پیلاتس به تنهایی نیز باعث کاهش سندرم پیش از قاعدگی می شود اما تلفیق تمرینات پیلاتس و ذهن آگاهی اثربخشی بیشتری دارد.
طراحی مدل ساختاری برای پیش بینی فرسودگی شغلی براساس تعهد سازمانی و باورهای خودکارآمد پنداری با میانجی گری ویژگی های شخصیتی معلمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: تحقیقات به ارتباط بین تعهد سازمانی، باورهای خودکارآمد پنداری و ویژگی های شخصیتی معلمان اشاره دارد. با توجه بر این آیا می توان فرسودگی شغلی را بر اساس تعهد سازمانی، باورهای خودکارآمد پنداری و ویژگی های شخصیتی پیش بینی کرد؟ هدف: هدف پژوهش حاضر طراحی مدل ساختاری برای پیش بینی فرسودگی شغلی بر اساس تعهد سازمانی و باورهای خودکارآمد پنداری با میانجی گری ویژگی های شخصیتی معلمان شهرستان رامیان بود. روش: این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی، به طور خاص مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری این پژوهش، معلمان سه مقطع ابتدایی، متوسطه اول و متوسطه دوم بود که شامل 650 نفر بودند. حجم نمونه طبق نظر هویت و کرامر (2004) برای هر متغیر و مؤلفه های آن (20-40) در نظر گرفته شد. همچنین پژوهشگر به منظور افزایش درستی یافته ها، 400 نفر برای نمونه در نظر گرفت. محقق با لحاظ کردن نسبت پراکندگی جمعیت معلمان در هر یک از سه مقطع، از بین 117 مدرسه، تعدادی مدرسه را به صورت تصادفی انتخاب کرد. در پایان تعداد 50 پرسشنامه به علت مخدوش شدن کنار گذاشته شد. برای انجام این پژوهش از پرسشنامه فرسودگی شغلی مسلش (1981)، تعهد سازمانی آلن و مه یر (1991)، باورهای خودکارآمد پنداری جروسالم و شوارزر (1992) و پنج عاملی شخصیت کاستا و مگ گری (فرم کوتاه)(1985) استفاده شد . یافته ها : نتایج نشان داد که متغیر تعهد سازمانی بر فرسودگی شغلی تأثیر معکوس دارد. همچنین متغیر باورهای خودکارآمد پنداری بر فرسودگی شغلی تأثیر معکوس دارد. ویژگی های شخصیتی بر فرسودگی شغلی تأثیر معکوس دارد. بین تعهد سازمانی و فرسودگی شغلی از طریق ویژگی های شخصیتی رابطه معناداری وجود دارد. همچنین بین باورهای خودکارآمد پنداری و فرسودگی شغلی از طریق ویژگی های شخصیتی رابطه معناداری وجود دارد. (0/001 P< ). نتیجه گیری : نتایج پژوهش نشان دادکه تعهد سازمانی و باورهای خودکارآمد پنداری و ویژگی های شخصیتی قادر به پیش بینی فرسودگی شغلی معلمان بودند. مطابق با یافته ها، می توان با برگزاری کارگاه های آموزشی و دورهای ضمن خدمت و همچنین تغییر در شیوه گزینش افراد متناسب با ویژگی های شخصیتی و باورهای خودکارآمد پنداری و تعهد سازمانی، تا حدودی از فرسودگی شغلی معلمان کاست.
نقش میانجی گر رضایت زناشویی در رابطه بین تجربیات معنوی با شادکامی دانشجویان متأهل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: راه رسیدن به شادکامی و خوشبختی روانشناختی در پرتو توجه به ارزش ها و هدف های معنوی، نیازهای بنیادی، معنی دار بودن و هدفمندی زندگی، عشق و علایق دینی و الهی می باشد. به طوری که داشتن تجارب معنوی بر احساس شادکامی بیشتر و افسردگی کمتر ارتباط مؤثری دارد. لذا مسئله تحقیق این است آیا رضایت زناشویی می تواند در این بین تأثیرگذار باشد؟ هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی نقش میانجی گر رضایت زناشویی در رابطه ی بین تجربیات معنوی و شادکامی بود. روش: روش پژوهش همبستگی بود. جهت انجام این پژوهش تعداد 420 نفر از دانشجویان متأهل مشغول به تحصیل دانشگاه آزاد کرمانشاه با روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی انتخاب شدند و پرسشنامه ی شادکامی (آرگایل، مارتین و کراسلند، 1989)، تجربیات معنوی (غباری بناب و همکاران، 1384)، رضایت زناشویی (السون، 2000) را تکمیل نمودند. داده ها با استفاده از روش تحلیل مسیر به دست آمد. یافته ها: با استفاده از روش تحلیل مسیر نتایج نشان دادند بین تجربیات معنوی با شادکامی، رابطه مثبت معنادار وجود داشت (0/001> P ). همچنین نتایج تحلیل مسیر نشان داد که رضایت زناشویی در رابطه بین تجربیات معنوی و شادکامی نقش میانجی گر ایفا می کنند (0/001> P ). نتیجه گیری: داشتن تجربیات معنوی سبب می شود دانشجویان متأهل روابط زناشویی خود را هدفمند و با معنی تلقی کنند و آن را ارزشمند بدانند و در جهت بهبود آن تلاش کنند و به احساس رضایت مندی زناشویی و متعاقباً شادکامی بیشتری دست یابند.
تبیین رابطه بین ویژگی های تاریک شخصیت (خودشیفتگی - سایکوپات – ماکیاولی) و فرسودگی شغلی براساس نقش میانجی گر استرس ادراک شده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: تحقیقات حاکی از وجود رابطه ویژگی های تاریک شخصیت و فرسودگی شغلی است اما آیا استرس (تنیدگی) ادراک شده می تواند میانجی گر این رابطه باشد؟ هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش میانجی گر استرس ادراک شده در رابطه بین ویژگی های تاریک شخصیت و فرسودگی شغلی انجام شد. روش: روش این پژوهش توصیفی و از نمونه طرح های همبستگی بود. در این مطالعه ۴۰۰ نفر (382 مرد و 18 زن) از نظامیان شاغل در ستاد نیروی هوایی ارتش به عنوان نمونه پژوهش شرکت داشتند. از شرکت کنندگان خواسته شد پرسشنامه فرسودگی شغلی ماسلاچ (1991)، پرسشنامه صفات تاریک شخصیتی (2014)، پرسشنامه استرس ادراک شده (1983) را تکمیل کنند. یافته ها: داده های پژوهش با استفاده از روش ها و شاخص های آمار توصیفی و استنباطی شامل میانگین، انحراف استاندارد، همبستگی و تحلیل مسیر مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج حاصل از تحلیل داده ها حاکی از برازندگی مناسب مدل بود که در آن شخصیت سایکوپات به صورت مستقیم و مثبت، و شخصیت ماکیاولی به صورت مستقیم و منفی، فرسودگی شغلی را پیش بینی می کنند، همچنین شخصیت سایکوپات و شخصیت ماکیاولی با واسطه گری استرس ادراک شده، فرسودگی شغلی را پیش بینی می کند (0/9< GFI ). نتیجه گیری: این بدان معنی است که استرس ادراک شده نقش میانجی گری بین فرسود گی شغلی و ویژگی های تاریک شخصیت دارد بنابراین با در نظر گرفتن استرس ادراک شده و ویژگی های تاریک شخصیت می توان نقش مؤثری در بهره وری کارکنان و کاهش فرسودگی شغلی در آنان داشت.
مقایسه اثربخشی زوج درمانگری رفتاری و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر ناگویی طبعی زوجین سازش نایافته(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: ناگویی طبعی از عواملی است که باعث به وجود آمدن سازش نایافتگی و اختلاف زوجین می شود. اثر بخشی زوج درمانگری و درمان مبتنی بر پذیرش بر متغیرهای مختلفی در زندگی زوجین تأیید شده است، اما مسئله اصلی این است که چه درمانگری برای زوجین سازش نایافته کارایی بیشتری دارد؟ هدف: مقایسه اثربخشی زوج درمانگری و درمان مبتنی بر پذیرش بر ناگویی طبعی زوجین سازش نایافته بود. روش: پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه زوجین سازش نایافته شهر شیراز که به دادگاه خانواده شهر شیراز در سال 1397مراجعه کرده اند بود. از این جامعه 90 نفر به صورت در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه (30نفری)آزمایش 1و2و گواه جایگزین شدند. ابزار عبارتند از، پروتکل های درمان مبتنی بر پذیرش (خانجانی وشکی و همکاران ،1395)، زوج درمانگری رفتاری (رضوی نعمت الهی و همکاران، 1392) و پرسشنامه ناگویی طبعی تورنتو (1994). برای هر سه گروه پیش آزمون پرسشنامه اجراشد، سپس مداخله زوج درمانگری و درمان مبتنی بر پذیرش برای دو گروه آزمایش اجرا، اما برای گروه گواه، مداخله ای اعمال نشد. نتایج با روش آنالیز کواریانس تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد، زوج درمانگری و درمان مبتنی بر پذیرش بر ناگویی طبعی زوجین تأثیر معناداری داشتند (0/001 P< ). بین دو درمان از لحاظ تأثیر بر ناگویی طبعی تفاوت معنادار وجود داشت(0/001 P< ). زوج درمانگری اثر بیشتری در کاهش دشواری در تشخیص احساسات و درمان مبتنی بر پذیرش اثر بیشتری در کاهش دشواری در توصیف احساسات داشتند(0/05 P< )، تنها زوج درمانگری بر کاهش تفکر عینی اثر معنادار داشت(0/05 P< ). لذا زوج درمانگری اثر بیشتری در کاهش ناگویی طبعی داشت. نتیجه گیری: می توان به منظور کاهش ناگویی طبعی از زوج درمانگری بهره جست.