مقالات
حوزه های تخصصی:
زمینه: سندرم پیش از قاعدگی به عنوان یکی از شایع ترین اختلالات روان تنی زنان مستلزم داشتن ابزار سنجشی است که نسبت به تشخیص دقیق، شدت نشانه ها و ارزیابی بعد از درمان حساس باشد. مقیاس رتبه بندی پیش از قاعدگی استینر و همکاران (2011) که بر اساس راهنمای تشخیصی و آماری DSM-IV به روز رسانی شده است دربردارنده این ویژگی هاست که بررسی ویژگی های روان سنجی آن به منظور استفاده در جامعه زنان ایرانی ضروری است. هدف: هدف اصلی این پژوهش، بررسی ویژگی های روانسنجی مقیاس رتبه بندی تنش پیش از قاعدگی شامل درستی آزمایی ظاهری و محتوایی و تحلیل عاملی بود. روش: این مطالعه یک پژوهش پیمایشی است که در آن از دو روش نمونه گیری تصادفی و در دسترس استفاده شد که 20 دانشجو در مرحله درستی آزمایی ظاهری و 10 متخصص بالینی و روان پزشک در بخش محتوایی، 120 دانشجو برای بررسی قابلیت اعتماد به صورت داوطلب در پژوهش شرکت کردند. یافته ها: همه آیتم ها در شاخص درستی آزمایی ظاهری بزرگتر 0/79 (مقدار تأیید شده) هستند و در شاخص درستی آزمایی محتوا10 آیتم بزرگتر از 0/62 (مقدار تأیید شده برای نمونه 10 نفری) و آیتم 6 کوچکتر از این مقدار است که بیانگر این است که این آیتم مورد تأیید متخصصان نیست. نتایج تحلیل عاملی اکتشافی این پرسشنامه نیز نشان داد که ساختار پرسشنامه تنها از یک عامل تشکیل شده است. آلفای کرونباخ 0/90 بیانگر میزان همسانی درونی آزمون است. بعلاوه میزان ضریب قابلیت اعتماد بازآزمایی 0/46 بدست آمد. نتیجه گیری : بر اساس نتایج این مقیاس می تواند به عنوان ابزار سنجش مورد استفاده پژوهشگران ایرانی قرار بگیرد.
اثربخشی tDCS و تمرین بهوشیاری بر ولع مصرف در افراد با اختلال سوءمصرف مواد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: اعتیاد یک بیماری مرتبط با سیستم عصبی مغزی است که باعث کژکارکردی و تغییرات عملکرد سیستم عصبی و تأثیرگذاری بر مسیر پاداش در مغز می شود. تحریک جریان مستقیم فراجمجمه ای ( tDCS ) و بهوشیاری از جمله درمان های به کار گرفته شده در بهبود ولع مصرف در افراد با سوء مصرف مواد هستند. اثربخشی هریک از این روش ها با توجه به ویژگی خاص هرکدام از آنها به صورت مجزا نشان داده شده است اما آیا ترکیب این دو روش نیز اثربخش است؟ اگرچه برخی پژوهش ها ترکیب تمرینات بهوشیاری و tDCS را در نمونه های غیربالینی اثربخش دانسته اند، اما این نکته مبهم باقی مانده است که آیا این روش در میان جمعیت بالینی هم می تواند اثربخش باشد؟ هدف: بررسی اثر ترکیب تمرینات بهوشیاری و تحریک مغزی به شکل توام بر ولع مصرف در افراد مبتلا به سوءمصرف مواد بود. روش: این پژوهش یک پژوهش شبه آزمایشی بدون گروه کنترل با پیش آزمون و پس آزمون بود. در این تحقیق 10 نفر از افراد مبتلا به سوءمصرف مواد با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. سپس 5 جلسه ترکیب تمرینات بهوشیاری و تحریک الکتریکی جریان مستقیم فراجمجمه ای انجام شد. پیش و پس از مداخله ارزیابی ولع مصرف به وسیله مقیاس مقایسه ای تصویری انجام شد. یافته ها: ترکیب تمرینات بهوشیاری و تحریک الکتریکی سبب کاهش معنادار (0/001 P< ) نمرات ولع شد. نتیجه گیری: براساس یافته های این مطالعه، می توان نتیجه گرفت که ترکیب تمرینات بهوشیاری و tDCS می تواند سبب بهبود و کاهش ولع در افراد مبتلا به سوءمصرف مواد شود.
بررسی ویژگی های روان سنجی پرسشنامه شکوفایی (پرما) در معلمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: مدل چند بعدی شکوفایی پرما که توسط مارتین سلیگمن توسعه داده شده است، شامل عوامل مرتبط با هیجانات مثبت و همچنین عملکرد مثبت می باشد. پژوهش ها نشان دهنده رابطه مثبت شکوفایی با شادی، بهره وری، تاب آوری، رضایت از زندگی و رابطه منفی با افکار مرگ، ابتلا به بیماری های جسمی و تجربه استرس می باشد. پرسشنامه شکوفایی (پرما) در محل کار توسط کرن توسعه داده شده است و در کشورهای استرالیا، ژاپن، هنگ کنگ و ایالات متحده امریکا اجرا گردیده و مشخصات روان سنجی آن گزارش شده است. اگرچه شکوفایی در محل کار موضوع مهمی است و توجه به ابعاد مختلف آن حائز اهمیت است، اما این موضوع در ایران و همچنین در میان معلمان مورد بررسی قرار نگرفته است و این پژوهش به بررسی ویژگی های روان سنجی این پرسشنامه پرداخته است. هدف: در این مطالعه به بررسی ویژگی های روان سنجی پرسشنامه شکوفایی پرما در محل کار در ایران و برای معلمان پرداخته شده است. همچنین مدل نظری شکوفایی (پرما) با توجه به اطلاعات جامعه جدید مورد بررسی قرار گرفته است. روش: این پژوهش یک مطالعه توصیفی است. انتخاب نمونه ها به روش نمونه گیری تصادفی انجام شده است و 394 معلم به نسخه ترجمه شده به فارسی پرسشنامه آنلاین شکوفایی پاسخ داده اند. نتایج پژوهش با استفاده از روش های آمار توصیفی و تحلیل عاملی تأییدی تفسیر شده است. یافته ها: با استفاده از روش تحلیل عاملی تأییدی ساختار عاملی مقیاس شکوفایی بررسی گردیده است. و شاخص های برازش مدل نشان دهنده برازش خوب مدل با داده هاست. مربع کای ( χ 2 ) با مقدار 239/17 و درجه آزادی 80، مربع کای نرم شده (2/989 = χ 2 /df )، شاخص برازش مقایسه ها (0/98= CFI )، شاخص نیکویی برازش (0/95= GFI )، شاخص نرم شده نیکویی برازش (0/96= AGFI ) و ریشه دوم میانگین مجذورات خطای تقریب (0/065= RMSEA ) همگی در سطح مطلوب هستند که نشان دهنده برازش با مدل مفهمومی است. نتیجه گیری: یافته های این پژوهش نشان می دهد که از نسخه فارسی پرسشنامه شکوفایی که دارای انسجام درونی خوبی است و هر پنج عامل، هیجانات مثبت، مشغولیت مثبت، روابط مثبت، معنای مثبت و دست آوردهای مثبت به عنوان عوامل شکوفایی در میان معلمیان تأیید شده اند. به این ترتیب می توان از این پرسشنامه با توجه به اطلاعات این پژوهش برای ارزیابی شکوفایی معلمین ایرانی استفاده کرد.
ساخت و درستی آزمایی مقیاس زناشویی سنجش نیازهای اساسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: محور مداخلات واقعیت درمانی در کار با زوجین، کمک به آگاهی یافتن از نیازها و ارضای آنها در یکدیگر است. بنابراین سنجش نیازهای اساسی، مبتنی بر مفاهیمی که در بافتار زناشویی می یابند، نیازمند داشتن ابزاری معتبر است. هدف: هدف اصلی این پژوهش ساخت و بررسی ویژگی های روانسنجی مقیاس زناشویی سنجش نیازهای اساسی بود. روش: طرح پژوهش حاضر از نوع همبستگی است. 1049 متأهل (504 زن و 545 مرد) با روش نمونه گیری خوشه ای دو مرحله ای گزینش شدند. درستی همگرا از طریق همبستگی با پرسشنامۀ نیازهای اساسی گلسر (سالاری و صاحبی، 1383) آزمون شد. یافته ها: تحلیل عاملی اکتشافی و تأییدی، هر کدام با 50 درصد از داده ها صورت گرفت؛ تحلیل عاملی اکتشافی نشان داد که مقیاس زناشویی سنجش نیازهای اساسی، پنج بُعد (امنیت، عشق، قدرت، تفریح و آزادی) را در برمی گیرد و نتایج تحلیل عاملی تأییدی، این پنج بُعد را تأیید کرد. بین مقیاس زناشویی سنجش نیازهای اساسی با مقیاس نیازهای اساسی گلسر همبستگی قوی وجود داشت و درستی همگرا تأیید شد (0/01> p ، 0/05> p ). قابلیت اعتماد مقیاس زناشویی سنجش نیازهای اساسی نیز از روش همسانی درونی آلفای کرونباخ با مقدار 0/90 و از طریق بازآزمایی با مقدار 0/91 بدست آمد. نتیجه گیری: مقیاس زناشویی سنجش نیازهای اساسی برای استفاده در زوج درمانی با زوج های ایرانی از قابلیت اعتماد و درستی کافی برخوردار است.
نقش واسطه ای استحکام من در رابطه بین سبک های دلبستگی و بهشیاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: بهشیاری از آیین های شرقی و بخصوص بودا گرفته شده است که به عنوان توجه آگاهانه به لحظه حال و تجربیات درونی و بیرونی فرد تعریف می شود. مطالعات پژوهشی حکایت از وجود رابطه بهشیاری با سبک های دلبستگی دارند اما آیا استحکام من در رابطه بین سبک های دلبستگی و بهشیاری نقش واسطه ای دارد؟ هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش واسطه ای استحکام من در رابطه بین سبک های دلبستگی و بهشیاری در دانشجویان دانشگاه تهران و علوم پزشکی تهران انجام شد. روش: این پژوهش یک مطالعه توصیفی و همبستگی است. تعداد 268 نفر دانشجو (231 مرد، 36 زن) بصورت نمونه گیری در دسترس در این پژوهش شرکت کردند. از شرکت کنندگان خواسته شد تا مقیاس دلبستگی بزرگسال (بشارت، 1392)، مقیاس استحکام من (بشارت، 1395) و مقیاس توجه آگاهانه بهشیارانه (قربانی، واتسون و ویتینگتون، 2009) را تکمیل کنند. یافته ها: برای تحلیل داده های پژوهش از روش های آماری شامل فراوانی، درصد، میانگین، انحراف استاندارد، ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که دلبستگی ایمن با بهشیاری رابطه مثبت معنادار (0/50 r= ؛ 0/01 p< )، دلبستگی ناایمن اجتنابی و دوسوگرا با بهشیاری به ترتیب رابطه منفی معنادار (0/28 r=- و 0/43 r=- ؛ 0/01 p< ) و نمره های استحکام من بالا با نمره های بهشیاری رابطه مثبت معنادار (0/34 r= ؛ 0/01 p< ) دارد. دلبستگی ایمن با استحکام من رابطه مثبت معنادار (0/24 r= ؛ 0/24 p< ) و دلبستگی ناایمن با استحکام من رابطه منفی معنادار (0/34 r=- ؛ 0/01 p< ) داشت. نتیجه گیری: این بدان معنی است با افزایش سطح بهنجاری سبک دلبستگی، استحکام من و بهشیاری نیز بالا می رود و با افزایش سطوح استحکام من در افراد میزان بهشیاری نیز بالا می رود. نتایج همچنین نشان داد که نقش واسطه ای استحکام من در رابطه بین سبک های دلبستگی و بهشیاری قابل تأیید است. براساس یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت استحکام من دارای نقش واسطه ای بین سبک های دلبستگی و بهشیاری است.
تأثیر آموزش از طریق بازی های حرکتی بر یادگیری مفاهیم و علاقه به ریاضی دانش آموزان دیرآموز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: ویژگی های خاص بازی های حرکتی و فواید متعدد آن در رشد همه جانبه کودکان باعث توجه متخصصان به نقش بازی در آموزش شده است، اما آیا آموزش از طریق بازی های حرکتی می تواند کمکی به بهبود یادگیری ریاضی در دانش آموزان دیرآموز کند؟ هدف: پژوهش حاضر، به منظور بررسی تأثیر آموزش ریاضی از طریق بازی های حرکتی بر یادگیری مفاهیم ریاضی و علاقه به ریاضی دانش آموزان دیرآموز انجام شد. روش: پژوهش حاضر از نوع شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه گواه بود و جامعه آماری آن را تمامی دانش آموزان دیرآموز پایه دوم ابتدایی شهر سنگر در سال تحصیلی 96-1395 تشکیل می دهند. نمونه شامل 30 نفر از این کودکان بود که از طریق نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت گمارش تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جای دهی شدند. گروه آزمایش برنامه محقق ساخته آموزش از طریق بازی های حرکتی (ابراهیمی، 1396) را طی 10 جلسه 45 دقیقه ای دریافت کردند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه توانمندی های یادگیری ریاضی پایه دوم (تبریزی، 1389)، آزمون هوشی وکسلر کودکان (وکسلر، 1949) و پرسشنامه علاقه به ریاضی (نعمتی، 1388) بود. یافته ها: نتایج حاصل از آزمون تحلیل کوواریانس نشان داد که بین گروه آزمایش و گواه در یادگیری مفاهیم ریاضی و تمامی مؤلفه های علاقه به ریاضی تفاوت معنادار وجود دارد، به طوری که نمره گروه آزمایش بیشتر از گروه گواه است ( 001/ 0 > P ). نتیجه گیری: آموزش ریاضی از طریق بازی های حرکتی باعث بهبود یادگیری مفاهیم ریاضی و افزایش علاقه به ریاضی در دانش آموزان دیرآموز شده است.
پیش بینی رضایت از زندگی بر اساس دلبستگی به خدا با واسطه گری تنظیم شناختی هیجان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: سازه های تنظیم شناختی هیجان و دلبستگی به خدا از عوامل مهم و تأثیرگذار بر رضایت از زندگی می باشد. اما آیا تنظیم شناختی هیجان در رابطه بین دلبستگی به خدا و رضایت از زندگی نقش واسطه ای دارد؟ هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی پیش بینی رضایت از زندگی با توجه به نقش دلبستگی به خدا و واسطه گری تنظیم شناختی هیجان انجام گرفته است. روش: بدین منظور در قالب یک پژوهش همبستگی و با طرح تحلیل مسیر با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای 352 نفر از دانشجویان دانشگاه یاسوج انتخاب شدند. داده های پژوهش از طریق پرسشنامه های رضایت از زندگی (اسکات هیوز،2001)، دلبستگی به خدا (بک و مک دونالد، 2004) و مقیاس تنظیم شناختی هیجان (گرانفسکی، کرایچ و اسپینهاون، 2002)، گردآوری و با استفاده از روش آماری مدل یابی معادله های ساختاری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که بین دلبستگی به خدا و رضایت از زندگی , و تنظیم شناختی هیجان رابطه منفی (0/001 p< ) وجود دارد. همچنین نتایج حاصل از مدل معادلات ساختاری نشان داد که تنظیم شناختی هیجان بین رضایت از زندگی و دلبستگی به خدا نقش واسطه ای ایفا می کند. نتیجه گیری: در مجموع، مدل حاضر بخوبی چگونگی ارتباط بین دلبستگی به خدا و رضایت از زندگی را تببین می کند و با تمرکز بیشتر بر تنظیم شناختی هیجان و سبک دلبستگی مناسب به خدا می توان رضایت از زندگی دانشجویان را افزایش داد.
تحلیلی بر علل تعارضات زناشویی در دو دهه اخیر (یک مرور نظامند)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: تعارض رایج ترین مشکل در روابط زوجین است که کیفیت زندگی زناشویی را به صورت منفی تحت تأثیر قرار می دهد و سبب بروز پیامدهای منفی جسمانی، روانی، اجتماعی و معنوی می شود. تشدید و ناتوانی در حل آن ممکن است خانواده را دچار آسیب نماید و حتی منجر به طلاق شود. علی رغم پژوهش های میدانی متعددی که در این موضوع صورت گرفته است، جمع بندی و تحلیل منسجمی از علل تعارضات و ابعاد آن در دسترس نیست. هدف: هدف پژوهش حاضر مرور تحقیقات انجام شده در این زمینه و شناسایی علل تعارضات زناشویی بود. روش: در این تحقیق که به روش مرور سیستماتیک انجام شد، جامعه آماری مقالات علمی - پژوهشی، پایان نامه ها و طرح های پژوهشی مرتبط با تعارضات زناشویی بودکه در دو دهه اخیر (1380 تا 1398 و 2000 تا 2019) انجام شده اند. از بین 768 مورد جستجو شده تعداد 58 مورد مرتبط با علل تعارضات زناشویی انتخاب و وارد مطالعه شدند. یافته ها: در مجموع تعداد 41 عامل (با فراوانی 375) به عنوان علل تعارضات زناشویی شناسایی و در 4 دسته طبقه بندی شدند که به ترتیب از بیشترین میزان عبارت بودند از: عوامل خانوادگی با 40/80 درصد فراوانی؛ عوامل فردی با 40/53 درصد فراوانی؛ عوامل محیطی با 16/27 درصد فراوانی و عوامل معنوی با 2/4 درصد فراوانی. همچنین عمده ترین علل تعارضات زناشویی از بین 41 عامل عبارت بودند از: 1. مشکلات مالی (با 74/7 درصد فراوانی)؛ 2. دخالت خانواده ها و اطرافیان (با 7/20 درصد فراوانی)؛ 3. خشونت جسمانی و کلامی (با 14/6درصد فراوانی)؛ 4. ضعف مهارت های ارتباطی و حل مسأله (با 5/6 درصد فراوانی)؛ 5. مشکلات جنسی (با 4/8 درصد فراوانی) . نتیجه گیری: شناسایی مجموعه عوامل و میزان سهم هر یک از عوامل به پژوهشگران کمک می کند تا به کشف یک مدل منسجم از علل تعارضات زناشویی نائل شوند و مطابق این مجموعه عوامل ابزار پیش بینی و پیشگیری از تعارضات زناشویی را تدوین کنند.
اثربخشی آموزش شناختی رفتاری مبتنی - بر ذهن آگاهی به مادران بر سرزندگی فرزندان با اختلالات ویژه یادگیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: مطالعات متعددی اثربخشی آموزش شناختی رفتاری مبتنی بر ذهن آگاهی را در زمینه های مختلف نشان داده است اما آیا آموزش ذهن آگاهی به مادران بر سرزندگی فرزندان با اختلالات ویژه یادگیری آنها مؤثر است . هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی درمان شناختی رفتاری مبتنی بر ذهن آگاهی به مادران بر سرزندگی فرزندان اختلال یادگیری آنها در شهر تهران انجام شد. روش: پژوهش شبه آزمایشی و از نوع طرح های پیش آزمون پس آزمون و پیگیری با گروه گواه بود. جامعه آماری این پژوهش را تمام مادران و دانش آموران ۸ تا ۱۲ ساله ی دارای اختلال یادگیری شهر تهران تشکیل می دادند که از بین آنها ۵۶ نفر (۲۸ مادر و ۲۸ کودک) به شیوه نمونه گیری مبتنی بر هدف انتخاب شدند و به شیوه تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه گمارده شدند. ابزار گردآوری اطلاعات، آزمون ترسیمی سرزندگی (فیروزی، ۱۳۹ ۳ ) بود که قبل و بعد از مداخله و در مرحله ی پیگیری ۳ ماهه بروی هر دو گروه گواه و آزمایش اجرا شد. آزمودنی های گروه آزمایش در هشت جلسه دوساعته تحت درمان شناختی رفتاری - مبتنی بر ذهن آگاهی باگلز (۲۰۱۰) قرار گرفتند . گروه گواه هیچ گونه آموزش درمانی ویژه ای دریافت نکرد. یافته ها : تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که اگرچه آموزش شناختی رفتاری مبتنی بر ذهن آگاهی به مادران بین نمرات سرزندگی فرزندان در گروه آزمایش و گروه گواه تفاوت معناداری ایجاد نکرد اما در طول دوره آموزش ذهن آگاهی مادران گروه آزمایش در حال افزایش و اثر اصلی درون گروهی زمان (پس آزمون، پیش آزمون و پیگیری) در گروه آزمایش به لحاظ آماری در سطح احتمال (0/05> P ) معنادار بود. نتیجه گیری: این به این معنی است که آموزش شناختی رفتاری مبتنی بر ذهن آگاهی بر روی سرزندگی کودکان با اختلالات ویژه یادگیری تأثیر گذاشته است اما برای تغییرات معنی دار به زمان بیشتری نیاز است.
طراحی بسته آموزشی تربیت جنسی نوجوانان مبتنی بر فرهنگ ایرانی و اثربخشی آن بر خودپنداشت دانش آموزان متوسطه اول(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: تدوین برنامه تربیت جنسی نوجوانان، متناسب با فرهنگ ایرانی و بررسی تأثیر آن بر مؤلفه های روانشناختی در دانش آموزان دارای اهمیت فراوانی است. با این وجود تاکنون پژوهشی در مورد تأثیر تربیت جنسی مبتنی بر فرهنگ ایرانی بر ابعاد مختلف خودپنداشت دانش آموزان نوجوان انجام نگرفته است. هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر آموزش بسته تربیت جنسی نوجوانان مبتنی بر فرهنگ ایرانی بر خودپنداشت دانش آموزان متوسطه اول شهرستان تاکستان انجام شد. روش: طرح پژوهش نیمه آزمایشی با پیش آزمون و پس آزمون با گروه آزمایش وگروه گواه است . جامعه آماری این پژوهش دانش آموزان مدارس متوسطه دوره اول شهرستان تاکستان در سال تحصیلی 98-1397 هستند که از بین آنها 90 نفر (هر گروه 45 نفر) با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شده و به دو گروه آزمایش و گواه تقسیم شدند. به گروه آزمایش 8 جلسه 90 دقیقه ای آموزش داده شد و گروه گواه در این مدت آموزشی دریافت نکردند. ابزار جمع آوری داده ها شامل بسته آموزشی تربیت جنسی نوجوانان (محقق ساخته) و پرسشنامه خودپنداشت راجرز (1957) بود. داده ها جمع آوری شده با استفاده از تحلیل کوواریانس تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: یافته ها نشان داد آموزش بسته تربیت جنسی بر خودپنداشت جسمی، اجتماعی، عقلانی و اخلاقی اثر معناداری داشته است (0/01 p< ). نتیجه گیری: براساس یافته های این پژوهش اثربخشی بسته آموزشی تربیت جنسی مبتنی بر فرهنگ ایرانی بر خودپنداشت مورد تأیید قرار گرفت.
بررسی نقش توانایی شناختی و وضعیت اجتماعی - اقتصادی در پیش بینی درگیری تحصیلی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: یکی از سازه های اساسی در پیشرفت تحصیلی دانش آموزان، درگیری تحصیلی است. ارتباط درگیری تحصیلی با متغیرهای مختلفی مورد بررسی قرار گرفته است. مرور پژوهشی نشان از شکاف پژوهشی در بررسی نقش توانایی شناختی و وضعیت اجتماعی - اقتصادی در پیش بینی درگیری تحصیلی دانش آموزان دارد. هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش توانایی شناختی و وضعیت اجتماعی - اقتصادی در پیش بینی درگیری تحصیلی در دانش آموزان دختر متوسطه شهرستان رومشکان در سال 97-96 انجام شد. روش: روش پژوهش توصیفی - همبستگی بود. جامعه ی آماری پژوهش، شامل تمامی دانش آموزان دختر متوسطه دوم شهرستان رومشکان بود که با روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای تعداد 317 نفر انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده پرسشنامه درگیری تحصیلی ریو (2013)، پرسشنامه توانایی شناختی نجاتی (1392) و پرسشنامه محقق ساخته وضعیت اجتماعی - اقتصادی و اطلاعات جمعیت شناختی بود. یافته ها: ضریب همبستگی نشان از ارتباط مثبت و معنی دار بین توانایی شناختی و وضعیت اجتماعی - اقتصادی با درگیری تحصیلی دارد و ضریب رگرسیون چندگانه برای پیش بینی درگیری تحصیلی از طریق توانایی شناختی برابر با 0/561 و وضعیت اجتماعی - اقتصادی برابر با 0/436 بود (0/005≥ P ). در نهایت نتایج رگرسیون چندگانه نشان داد که در حدود 49 درصد از تغییرات در متغیر وابسته (درگیری تحصیلی دانش آموزان) از طریق متغیرهای پیش بین (توانایی شناختی و وضعیت اجتماعی - اقتصادی) قابل تعیین است. نتیجه گیری: با افزایش توانایی شناختی و وضعیت اجتماعی - اقتصادی با احتمال زیادی درگیری تحصیلی دانش آموزان افزایش پیدا می کند.
بررسی رابطه شخصیت، هوش هیجانی، استعداد و علایق با عملکرد کارکنان در شرکت نساجی دیباریس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: امروزه به دلیل وجود رقابت بین سازمان ها برای دستیابی به موفقیت بیشتر، تسلط بر منابع موجود در سازمان اهمیت یافته است. از جمله منابع مهم برای هر سازمانی نیروی انسانی آن سازمان است که توجه به ویژگی های آنها نقش مهمی در موفقیت سازمان دارد. هدف: هدف پژوهش حاضر، بررسی ارتباط میان شخصیت، هوش هیجانی و استعداد و علایق با عملکرد کارکنان شرکت نساجی دیباریس بود. روش: روش پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه پژوهش حاضر را کلیه کارکنان شرکت نساجی دیباریس شهر قزوین تشکیل داده بودند که تعداد 100 نفر از کارکنان شرکت دیباریس با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. در این پژوهش از پرسشنامه هوش هیجانی بارآن (2000)، پرسشنامه شخصیتی نئو (1992)، پرسشنامه استعداد اوهلی (2007)، علاقه و رغبت شغلی استرانگ (1960) و پرسشنامه عملکرد کارکنان هرسی و گلداسمیت (1980) استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که بین هوش هیجانی با عملکرد کارکنان رابطه معنادار وجود دارد (0/05 P< ). بین استعداد با عملکرد کارکنان رابطه معنادار وجود دارد (0/01 P< ). متغیر استعداد بیشتر از سایر متغیرها عملکرد کارکنان را پیش بینی می کند. نتیجه گیری: برای افزایش بهره وری سازمان ها و عملکرد مطلوب کارکنان به مؤلفه های شخصیتی، هیجانی و استعدادی کارکنان باید توجه داشت.