مقالات
حوزه های تخصصی:
زمینه : سبک زندگی زوج شاغل با وجود جنبه های مثبت و منفی در حال افزایش است. مسأله اصلی این است که تجارب زیسته زوج های شاغل درباره رضایت و تعارضات زناشویی چگونه است؟ هدف: پژوهش حاضر با هدف کشف تجارب زیسته زوج های شاغل از رضایت و تعارضات زناشویی انجام شد. روش: این پژوهش با رویکرد کیفی و روش پدیدارشناسی تفسیری در سال 1397 در شهر نورآباد (لرستان) انجام شد. نمونه های پژوهش با انتخاب 12 زوج شاغل دارای رضایت زناشویی (با اذعان زوجین به رضایت و کسب نمره بالاتر از 161 در پرسشنامه ENRICH ) با بهره گیری از نمونه گیری گلوله برفی و 12 زوج شاغل دارای تعارضات زناشویی (با اذعان زوجین به تعارض و کسب نمره 187 یا بالاتر از آن در پرسشنامه MCQ ) با روش نمونه گیری هدفمند به حد اشباع رسید. برای جمع آوری داده ها از مصاحبه نیمه ساختاریافته استفاده شد. مصاحبه ها با استفاده از روش دیکلمن، آلن و تانر که دارای ماهیت تیمی بوده و در پدیدارشناسی تفسیری مرسوم است، مورد تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: تحلیل تجارب مشارکت کنندگان، منجر به شناسایی 2 مضمون اصلی زوج شاغل ماهر با مضامین فرعی؛ نقشه زناشویی کارآمد و خصیصه های مثبت زوجی و زوج شاغل غیرماهر با مضامین فرعی؛ نقشه زناشویی ناکارآمد و خصیصه های منفی زوجی شد. نتیجه گیری: نتایج نشان داد آنچه زوج شاغل ماهر و غیرماهر را از هم تفکیک می کند نه فقدان تعارضات زناشویی بلکه داشتن برنامه ریزی و اولویت بندی، نحوه مواجه شدن با تعارضات، ادراک منصفانه از توزیع ها، مراقبت مالی و شغلی از همسر و سازگاری است. نتایج به دست آمده می تواند زمینه را برای تدوین برنامه های پیشگیرانه و مدل های درمانی جهت متقاضیان ورود به این نوع سبک زندگی و کاهش تعارضات زناشویی این نوع زوج ها فراهم کند.
اثربخشی آموزش برنامه تربیت کودک اندیشمند بر حل مسئله و خودکارآمد پنداری والدگری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: آموزش توانش حل مسأله و خودکارآمد پنداری به والدین، قابلیت برخورد منطقی و مؤثر با رفتارهای مشکل آفرین کودک را در موقعیت های مختلف فرزندپروری فراهم می کند. اما مسئله اصلی اینست، آیا آموزش برنامه تربیت کودک اندیشمند بر حل مسئله و خودکارآمد پنداری والدگری تأثیر دارد؟ هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش برنامه تربیت کودک اندیشمند بر حل مسئله و خودکارآمد پنداری والدگری انجام شد. روش: پژوهش از نوع شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون بدون گروه گواه بود. نمونه این پژوهش را والدین کودکان 4 تا 7 سال مدارس غیرانتفاعی شهر تهران در سال تحصیلی 98-97 که به شیوه دردسترس انتخاب شدند و برای شرکت در کارگاه کودک اندیشمند اعلام آمادگی نمودند، تشکیل داد. ابزارهای پژوهش پرسشنامه حل مسئله هپنر و پترسن (1982) و پرسشنامه خودکارآمد پنداری والدگری دومکا، استورزینگر، جکسون و روزا (1996) بود. برنامه تربیت کودک اندیشمند در 9 جلسه به صورت یک جلسه دو ساعته در هفته برگزار شد . یافته ها: یافته های مطالعه حاضر، نشان داد که پس از اجرای برنامه تربیت کودک اندیشمند میانگین نمرات حل مسئله (در مؤلفه های حل مسئله؛ اعتماد به حل مسئله، سبک گرایش – اجتناب و مؤلفه های شخصی) در مادران، حاکی از افزایش نمرات آنها در پس آزمون است (0/0001 P= ). همچنین میانگین نمرات خودکارآمد پنداری والدگری در پیش آزمون و پس آزمون مادران حاکی از افزایش نمرات در پس آزمون است (0/01 P= ). نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاضر نشان می دهد کارگاه آموزشی تربیت کودک اندیشمند توانسته است حل مسئله و خودکارآمد پنداری مادران را در سطح معناداری پس از اجرای برنامه تغییر دهد. با استناد به افزایش نمرات می توان گفت که آموزش مادران بر انتخاب رفتار و راه حل مناسب تأثیر مثبت داشته است.
مقایسه اجتناب تجربه ای، بهشیاری، نارضایتی از تصویر بدن، اضطراب، افسردگی و استرس در افراد متقاضی جراحی زیبایی و افراد غیر متقاضی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: پژوهش ها در زمینه رابطه اجتناب تجربه ای، بهشیاری، نارضایتی از تصویر بدن، اضطراب، افسردگی و استرس بایکدیگر انجام شده است، اما مقایسه این متغیرها با یکدیگر مورد غفلت واقع شده است. بنابراین مسئله این است: آیا بین اجتناب تجربه ای، بهشیاری، نارضایتی از تصویر بدن، اضطراب، افسردگی و استرس در افراد متقاضی جراحی زیبایی و افراد غیر متقاضی تفاوت وجود دارد؟ هدف: هدف بررسی مقایسه اجتناب تجربه ای، بهشیاری، نارضایتی از تصویر بدن، اضطراب، افسردگی و استرس در افراد متقاضی وغیر متقاضی جراحی زیبایی بود. روش: پژوهش از نوع علی مقایسه ای بود. جامعه آماری پژوهش حاضر عبارت بود از افراد متقاضی جراحی زیبایی که به کلینیک های زیبایی شهر شیراز مراجعه کرده بودند. از بین افراد مراجعه کننده 100 نفر (مشتمل بر 13 مرد و 87 زن) به شیوه ی نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. برای گروه کنترل نیز 100 نفر از دانشجویان دختر دانشگاه شیراز به شیوه ی نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند. ابزار عبارتند از: پرسشنامه ترس از تصویر بدن لیتلتون، آکسوم و پری (2005)، پرسشنامه ی بهشیاری براون و رایان (2003)، پرسشنامه ی پذیرش و تعهد باند، هیز و زتل (2011) و مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس لاویبوند (1995). تحلیل داده ها از طریق تحلیل واریانس چند متغیره انجام شد. یافته ها: بین افراد متقاضی جراحی زیبایی و افراد غیر متقاضی از نظر متغیرهای مورد پژوهش تفاوت معناداری وجود دارد (0/001 ≤ p ). نتیجه گیری: می توان اظهار نمود که نارضایتی از تصویر بدن، اجتناب تجربه ای، افسردگی، اضطراب و استرس، همچنین پایین بودن سطح بهشیاری منجر به افزایش جراحی زیبایی در افراد می شوند.
پیش بینی رضایت اززندگی بر اساس طرحواره های ناسازگاری اولیه و سبک زندگی در پرستاران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه : تحقیقات متعدد به پیش بینی رضایت از زندگی پرداخته اند، اما پیش بینی رضایت از زندگی بر اساس طرحواره های ناسازگار اولیه و سبک زندگی مغفول مانده است. هدف: هدف از پژوهش، پیش بینی رضایت از زندگی بر اساس طرحواره های ناسازگاری اولیه و سبک زندگی در پرستاران بود . روش: پژوهش از نوع توصیفی - همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش کلیه پرستاران بیمارستان امام خمینی و مصطفوی شهر تهران در سال 98-97 بودند. تعداد 150 نفر به روش نمونه گیری در دسترس، به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزارپژوهش عبارت اند از، پرسشنامه رضایت زندگی ( Q-Les-QSF ) اندیکت و همکاران (۱۹۹۳)، پرسشنامه طرحواره یانگ ( (YSQ-SF (۲۰۰۵) و پرسشنامه سبک زندگی میلرواسمیت (2001). تحلیل داده ها، با استفاده از آزمون همبستگی پیرسون و رگرسیون گام به گام انجام شد. یافته ها : بین رضایت از زندگی و سبک زندگی رابطه مثبت معناداری وجود دارد (0/001 p< ). همچنین بین رضایت از زندگی و طرحواره های ناسازگاری اولیه رابطه معناداری وجود دارد (0/001 p< ). نتیجه گیری : طرحواره های ناسازگار اولیه و سبک زندگی، رضایت از زندگی را پیش بینی کردند.
اثربخشی رفتاردرمانی دیالکتیک بر خودکارآمدپنداری درد و اجتناب تجربه ای مادران مبتلا به سندروم روده تحریک پذیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: سندروم روده تحریک پذیر علاوه بر مشکلات جسمانی، می تواند فرآیندهای شناختی، هیجانی و روانشناختی بیماران را نیز متأثر سازد که ضروری است با بکارگیری درمان های روانشناختی مناسب نسبت به کاهش این آسیب ها اقدام شود. اما آیا رفتاردرمانی دیالکتیک می تواند منجر به بهبود خودکارآمدپنداری درد و کاهش اجتناب تجربه ای مادران مبتلا به سندروم روده تحریک پذیر شود؟ هدف: بر همین اساس پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی رفتاردرمانی دیالکتیک بر خودکارآمدپنداری درد و اجتناب تجربه ای مادران مبتلا به سندروم روده تحریک پذیر انجام گرفت. روش: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری این پژوهش مادران مبتلا به سندرم روده تحریک پذیر مراجعه کننده به متخصص های گوارش در شهر زنجان در سه ماهه تابستان سال 1398 بود. در این پژوهش تعداد 30 مادر مبتلا به سندرم روده تحریک پذیر با روش نمونه گیری دردسترس انتخاب و با گمارش تصادفی در گروه های آزمایش و گواه گمارده شدند (هر گروه 15 مادر بیمار). گروه آزمایش مداخله رفتاردرمانی دیالکتیک (لینهان، 2004) را طی دو و نیم ماه در 10 جلسه 75 دقیقه ای دریافت نمودند. پرسشنامه های مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه خودکارآمدپنداری درد (نیکولاس، 1989) و اجتناب تجربه ای (بوند و همکاران، 2011) بود. داده های حاصل از پژوهش به شیوه تحلیل کوواریانس چندمتغیری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که رفتاردرمانی دیالکتیک بر خودکارآمدپنداری درد و اجتناب تجربه ای مادران مبتلا به سندروم روده تحریک پذیر تأثیر معنادار دارد (0/001 p< ). نتیجه گیری: بر اساس یافته های پژوهش حاضر می توان چنین نتیجه گرفت که رفتاردرمانی دیالکتیک با بهره گیری از تکنیک های تحمل پریشانی، پذیرش و خودنظم جویی هیجانی می تواند به عنوان یک درمان کارآمد جهت بهبود خودکارآمدپنداری درد و کاهش اجتناب تجربه ای مادران مبتلا به سندروم روده تحریک پذیر مورد استفاده گیرد.
بررسی نقش تعدیل کننده ی هوش معنوی در رابطه بین ابعاد شخصیتی هگزاکو و تنیدگی تحصیلی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: تنیدگی تحصیلی متداول ترین حالت عاطفی یا ذهنی است که دانش آموزان در طول تحصیل خود آن را تجربه می کنند. در این زمینه، ابعاد شخصیتی و هوش معنوی چه نقشی می تواند در میزان تنیدگی تحصیلی دانش آموزان داشته باشد؟ هدف: با توجه به اهمیت شناخت متغیرهای تعیین کننده و تأثیر گذار بر تنیدگی تحصیلی دانش آموزان، پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش تعدیل کننده ی هوش معنوی در رابطه بین ابعاد شخصیتی هگزاکو و تنیدگی تحصیلی دانش آموزان انجام گرفت. روش: این پژوهش یک پژوهش اکتشافی از نوع طرح های همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش را کلیه دانش آموزان سال سوم مقطع متوسطه دوم شهرستان اردبیل در سال تحصیلی 98-97 تشکیل دادند. از این جامعه 240 نفر به شیوه نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل سیاهه تنیدگی تحصیلی (آنگ و هوآن، 2006)، سیاهه شخصیتی هگزاکو (لی و اشترن، 2004) و مقیاس هوش معنوی (کینگ، 2008) بودند. داده ها با استفاده از آزمون همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندمتغیره ی تعدیلی تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: نتایج تحلیل رگرسیون تعدیلی نشان داد که هوش معنوی در رابطه بین همه ابعاد شخصیتی هگزاکو، به جز صداقت- تواضع و برون گرایی، با تنیدگی تحصیلی دانش آموزان نقش تعدیل کننده دارد (0/001> p ). به عبارتی با افزایش هوش معنوی، رابطه بین ابعاد شخصیتی هگزاکو و تنیدگی تحصیلی دانش آموزان ضعیف تر می شود. نتیجه گیری: براساس نتایج این پژوهش هوش معنوی با تعدیل رابطه بین ابعاد شخصیتی هگزاکو و تنیدگی تحصیلی دانش آموزان می تواند از بروز این نوع تنیدگی ها بر اثر وجود ابعاد شخصیتی بکاهد.
تدوین برنامه آموزش گروهی ارتقاء معنویت و بررسی پیامدهای روانشناختی آن برای مادران کودکان با ناتوانی هوشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه : دشواری های تربیتی، آموزشی و توان بخشی کودکان با کم توان ذهنی والدین آن ها را با مشکلات و موانع بی شماری مواجه کرده است، مادران این کودکان به دلیل پیوند عاطفی قوی تر و نقش پررنگ تری که در تربیت و آموزش فرزند خود عهده دار هستند، زمان بیشتری را به آن ها و برآورده کردن نیازهایشان اختصاص می دهند، ازاینرو بیشتر در معرض مشکلات جسمی و روانی قرار دارند. هدف : تدوین برنامه آموزش گروهی ارتقاء معنویت و بررسی پیامدهای روان شناختی آن برای مادران کودکان با ناتوانی هوشی بود. روش : پژوهش از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. تعداد 36 نفر از مادران با روش نمونه گیری به عنوان نمونه انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل گمارش شدند. ابزار پژوهش عبارتند از: مقیاس معنویت پارسیان و دانینگ (2009)، مقیاس رضایت زناشویی انریچ فوور و اولسون (1989) و آموزش گروهی ارتقاء معنویت محقق ساخته (1398) . تحلیل داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس تک متغیری انجام شد. یافته ها : برنامه آموزشی بر ابعاد کلی معنویت تاثیرگذار بود (0/05< P ). بین دو گروه آزمایش و کنترل در ابعاد کلی رضایت زناشویی در مراحل پس آزمون و پیگیری تفاوت معنی داری وجود داشت (0/05< P ). نتیجه گیری: می توان برای افزایش رضایت زناشویی مادران دارای کودک کم توان ذهنی از روش مداخله ارتقاء معنویت بهره برد.
اثربخشی و پایداری بازآموزی اسنادی در حل تعارض زناشویی و افزایش رضایت زناشویی متقاضیان طلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: تعارضات زناشویی تنش ها و فشارهای روانی بر زوجین تحمیل می کند که اثرات مخربی بر رضایت زناشویی آنها دارد. مرور پژوهش ها نشان می دهد که بازآموزی اسنادی بر متغیرهای مختلفی تأثیر می گذارد اما تعیین اثربخشی آن بر تعارض و رضایت زناشویی زوجین متقاضی طلاق مغفول مانده است. اما مسئله اصلی اینست: آیا بازآموزی اسنادی در حل تعارض زناشویی و افزایش رضایت زناشویی متقاضیان طلاق تأثیر دارد؟ هدف: پژوهش با هدف بررسی اثربخشی و پایداری بازآموزی اسنادی در حل تعارض زناشویی و افزایش رضایت زناشویی زوجین متقاضی طلاق بود. روش: پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل زوجین متقاضی طلاق بود که در سال 1396 از دادگستری شهر گنبدکاووس به مراکز مشاوره شهر به منظور کاهش تعارض و جلوگیری از طلاق و ایجاد سازش ارجاع داده شده بودند.30 زوج به روش تصادفی به عنوان نمونه انتخاب و در دو گروه آزمایش و کنترل (15 زوج) به صورت تصادفی جایگزین شدند. ابزار پژوهش عبارتند از: پرسشنامه تعارض زناشویی ثنایی (1388)، پرسشنامه رضایت زناشویی افروز (1390) و برنامه مداخله شامل بازآموزی اسنادی استینهارت و دالیبر (2008). تحلیل داده ها از طریق آزمون کوواریانس انجام شد. یافته ها: برنامه بازآموزی اسنادی بر حل تعارض زناشویی و همچنین افزایش رضایت زناشویی زوجین متقاضی طلاق تأثیر داشت (0/001 P< ). نتایج آزمون پیگیری هم نشان می دهد که بازآموزی اسنادی در مرحله پیگیری هم معنادار بوده است (0/001 P< ). نتیجه گیری: می توان از روش بازآموزی اسنادی در راستای کاهش تعارضات زناشویی و افزایش رضایت زناشویی استفاده کرد.
اثربخشی آموزش هوش معنوی بر میزان هوش معنوی، بهزیستی روانشناختی، اضطراب و افسردگی دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: تحقیقات متعدد به اثربخشی هوش معنوی بر متغیرهای روانشناختی مختلفی پرداخته اند، اما پژوهشی که به تأثیر هوش معنوی بر میزان هوش معنوی، بهزیستی روانشناختی، اضطراب و افسردگی بپردازد مغفول مانده است. هدف: بررسی تأثیر آموزش مبتنی بر ارتقاء هوش معنوی باول بر هوش معنوی، بهزیستی روانشناختی، اضطراب و افسردگی دانشجویان بود. روش: از نوع شبه آزمایشی بود. جامعه آماری این پژوهش دانشجویان دانشگاه اصفهان بود که 40 نفر از آنها در سال 1397 به شکل در دسترس به عنوان نمونه انتخاب شدند و به صورت تصادفی در گروه آموزش یا گواه قرار گرفتند. ابزار پژوهش عبارت اند از: پرسشنامه بهزیستی روانشناختی ریف (2002)، اضطراب (1993) و افسردگی بک (1996)، و هوش معنوی کینگ (2008) و آموزش هوش معنوی بوول (2004). تحلیل داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس چند متغییره انجام شد. یافته ها: آموزش هوش معنوی باول در گروه آموزش سبب ارتقاء هوش معنوی (0/001 P< )، کاهش اضطراب (0/05 P< )، کاهش افسردگی (0/001 P< ) شده است اما اثر معناداری بر بهزیستی روانشناختی (0/001 P< ) نداشته است. نتیجه گیری: آموزش هوش معنوی موجب ارتقای هوش معنوی و کاهش اضطراب و افسردگی در دانشجویان شد.
اثر فعالیت های هوازی بر افسردگی، احساس تنهایی و تصویر بدنی دانش آموزان نوجوان دختر منطقه 8 شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: بسیاری از دختران نوجوان در سن بلوغ، با مسائلی نظیر افسردگی، احساس تنهایی و تصویربدنی روبرو می شوند که گاهی به شکل اختلالات روانی و حاد، مانع رشد طبیعی عاطفی و روحی می گردد. اما مسئله اصلی این است، آیا فعالیت های هوازی بر افسردگی، احساس تنهایی و تصویر بدنی دانش آموزان نوجوان دختر تأثیر دارد؟ هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی اثر فعالیت های هوازی بر افسردگی، احساس تنهایی و تصویر بدنی دانش آموزان نوجوان دختر بود. روش: پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری، شامل دانش آموزان دختر سال هشتم دوره اول متوسطه منطقه 8 تهران بود. 70 دانش آموز با روش نمونه گیری خوشه ای به عنوان نمونه انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل (35 نفر) جایگزین شدند. ابزار پژوهش عبارتند از، پروتکل اجرایی جلسات فعالیت هوازی (پور وقار و بهرام، 2014)، پرسشنامه افسردگی (بک، 1963)، پرسشنامه فرم کوتاه مقیاس احساس تنهایی اجتماعی- عاطفی بزرگسالان دی توماسو و اسپینر (1993) و پرسشنامه نگرانی از تصویر بدنی (هالینگ و همکاران، 2007). یافته ها: فعالیت های هوازی بر بهبودی افسردگی و احساس تنهایی تأثیر داشت، اما بر تصویربدنی تاثیری نداشت (0/001 P< ). نتیجه گیری: فعالیت هوازی باعث بهبود افسردگی و احساس تنهایی دانش آموزان نوجوان دختر شد.
اثربخشی آموزش حافظه کاری بر افزایش توجه کودکان مبتلا به اختلال نقص توجه / بیش فعالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: پژوهش ها در زمینه توجه کودکان دارای نقص توجه و بیش فعالی به درمان های شناختی رفتاری، نوروفیدبک و دارو درمانی اشاره داشته است. اما آیا آموزش حافظه کاری بر توجه این کودکان می تواند مؤثر باشد؟ هدف: اثر بخشی آموزش حافظه کاری بر افزایش توجه کودکان مبتلا به اختلال نقص توجه / بیش فعالی بود. روش: پژوهش حاضر از نوع نیمه تجربی با طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان پسر دوره سوم دبستان که مراجعه کننده به مرکز باور بودند، بود. 40 دانش آموز پسر دوره سوم دبستان به طور داوطلبانه، از میان مراجعان مرکز باور به عنوان نمونه انتخاب شدند. و به صورت تصادفی در دو گروه برابر آزمایش و کنترل (20 نفری) جایگزین شدند. تحلیل داده ها با استفاده از آزمون های t – استیودنت انجام شد. ابزار پژوهش عبارتند از: مصاحبه بالینی: (لازاک،2004). مقیاس درجه بندی SNAP-IV ، سوانسون (1980) پرسشنامه کانرز والدین (فرم تجدید نظر شده)(1999) نرم افزار آموزش حافظه کاری (خدادادی، 1393). یافته ها: آموزش حافظه کاری به طور معنی داری باعث افزایش توجه کودکان مبتلا به اختلال نقص توجه / بیش فعالی بود (0/001> P ). نتیجه گیری: آموزش حافظه کاری توجه کودکان مبتلا به اختلال نقص توجه را افزایش داد.
اثربخشی بهزیستی درمانگری بر احساس تنهایی و تنظیم شناختی هیجان سالمندان مبتلا به افسردگی غیربالینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه : احساس تنهایی می تواند سبب افسردگی در سالمندان شود. اما مسئله اصلی اینست، آیا بهزیستی درمانگری بر احساس تنهایی و تنظیم شناختی هیجان سالمندان مبتلا به افسردگی غیربالینی تأثیر دارد؟ هدف : اثربخشی بهزیستی درمانگری بر احساس تنهایی و تنظیم شناختی هیجان سالمندان مبتلا به افسردگی غیر بالینی بود. روش : پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه سالمندان (زن و مرد) بین 65 سال تا 85 سال، ساکن در خانه سالمندان نشاط شهر مشهد، بودند. تعداد 30 نفر به روش نمونه گیری تصادفی ساده به عنوان نمونه انتخاب و در دو گروه 15 نفری آزمایش و گواه به صورت تصادفی جایگزین شدند. ابزار پژوهش عبارتند از: پرسشنامه احساس تنهایی راسل (1996)، پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان گارنفسکی، کرایج و اسپینهاون (2001)، پرسشنامه ی افسردگی سالمندان یساویج (1993) و پروتکل هشت جلسه ای بهزیستی درمانگری (کوک ارن و کلیش 2017). نتایج با روش آنالیز واریانس انجام شد. یافته ها : نتایج نشان داد، بهزیستی درمانگری بر احساس تنهایی و تنظیم شناختی هیجان تأثیر معناداری داشت (0/05 P< ). نتیجه گیری : می توان برای کاهش احساس تنهایی و بهبود تنظیم شناختی هیجان سالمندان و از بهزیستی درمانگری بهره جست.
بررسی تحول چرخش ذهنی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: مطالعات بسیاری نشان داده اند که توانش های فضایی با موفقیت تحصیلی مرتبط هستند و سطح فعالیت های فضایی در کودکی پیش بینی کننده این توانایی در بزرگسالی است. اما مسئله اصلی اینست، عملکرد و سرعت عمل چرخش ذهنی در دانش آموزان دختر و پسر پایه های تحصیلی مختلف چگونه است؟ هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی تحول چرخش ذهنی دانش آموزان بود. روش: پژوهش از نوع توصیفی بود. جامعه آماری شامل دانش آموزان مدارس ابتدایی و متوسطه شهرستان آبیک در سال تحصیلی 96-95 بود، که با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای 400 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند (203 پسر و 197 دختر). ابزار پژوهش عبارتند از: آزمون رایانه ای چرخش ذهنی گانیس و کیویت (2015). تحلیل داده ها با آزمون تحلیل واریانس و آزمون تعقیبی توکی انجام شد. یافته ها: نتایج نشان داد توانایی چرخش ذهنی کودکان در پایه های تحصیلی اول تا یازدهم صعودی و معناداری بود (0/000= p ). در هر دو شکل آزمون، دانش آموزان پسر نسبت به دختر بهتری بودند (0/001= p عملکرد و 0/008= p سرعت عمل). الگوی تحول چرخش ذهنی حاکی از تمایز بیشتر عملکرد دانش آموزان پایه های چهارم تا ششم بود، لکن در سرعت عمل روند کاهش سرعت از کلاس اول تا ششم و سپس افزایش سرعت در پایه های بالاتر ملاحظه شد. نتیجه گیری: الگوی تحول چرخش ذهنی می تواند زمینه ای مناسب برای برنامه های آموزشی هدفمند باشد.