مقالات
حوزه های تخصصی:
زمینه: تغییرات جسمی و روحی در سالمندان ممکن است موجب کاهش امید و نشاط در زندگی آنان شود. تحقیقات به اثربخشی معنادرمانی اشاره دارد. اما مسئله این پژوهش این است که آیا بسته ی آموزشی مبتنی بر معنادرمانگری به بهبود این نشانگان در معلمان سالمند بازنشسته کمک می کند؟ هدف: هدف این پژوهش تعیین اثربخشی بسته ی آموزشی مبتنی بر معنادرمانگری بر امید و نشاط معلمان بازنشسته بود. روش: روش این مطالعه شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه بود. نمونه آماری این پژوهش شامل 30 نفر از معلمان سالمند شهر کرمان بود که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تخصیص تصادفی در دو گروه آزمایش (15 نفر) و گواه (15 نفر) جایگزین شدند. شرکت کنندگان گروه آزمایش، 12 جلسه، هفته ای 2 بار آموزش معنادرمانگری که برگرفته از کتاب های روانشناسی مثبت نگر (سلیگمن و همکاران، 2000)، تکنیک های شناختی – رفتاری (استالارد، 2005؛ ترجمه علیزاده و همکاران، 1389) و معنادرمانگری (فرانکل) (ترجمه میلانی، 1396) بود را دریافت نمودند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه امید میلر و پاورز (1988) و مقیاس اندازه گیری نشاط آکسفورد (1989) استفاده شد. داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: یافته ها نشان دادکه بسته آموزشی مبتنی بر معنادرمانگری بر میزان نشاط (0/001= P ) و امید (0/001= P ) سالمندان اثربخش بود (0/001= P ). نتیجه گیری: بنابراین می توان گفت برگزاری دوره های آموزشی مبتنی بر معنادرمانگری می تواند در ارتقای امید و نشاط معلمان سالمند مفید واقع شود.
اثربخشی آموزش مهارت های هوش اخلاقی بر سازش یافتگی (عاطفی، آموزشی، اجتماعی) دانش آموزان زورگو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: تحقیقات نشان داده است که آموزش مهارت های هوش اخلاقی اثرات مؤثری بر سازش یافتگی های عاطفی، آموزشی و اجتماعی دارد، اما آیا این آموزش ها می تواند بر دانش آموزان زورگو نیز مؤثر باشد؟ هدف: این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی اثربخشی آموزش مهارت های هوش اخلاقی بر سازش یافتگی (عاطفی، آموزشی، اجتماعی) دانش آموزان زورگو انجام گرفت. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه گواه اجرا شد. جامعه ی آماری پژوهش را تمامی دانش آموزان در حال تحصیل دوره ی متوسطه دوّم شهر اردبیل در سال تحصیلی 98-1397 تشکیل می دادند. با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای، 40 دانش آموز انتخاب شده و به طور تصادفی در گروه آزمایش (20 نفر) و گروه گواه (20 نفر) جایگزین شدند. شرکت کنندگان گروه آزمایش، 11 جلسه آموزش مهارت های هوش اخلاقی بوربا (2005) را دریافت نمودند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه ی سازش یافتگی سینها و سینگ (1993) و پرسشنامه ی تجدید نظر شده زورگو / قربانی اولویوس(1998) استفاده شد. داده ها با روش تحلیل کوواریانس چندمتغیری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: یافته ها نشان داد که دانش آموزان زورگو گروه آزمایش نسبت به دانش آموزان زورگو گروه گواه در پس آزمون به طور معناداری سازش یافتگی (عاطفی، آموزشی، اجتماعی) بیشتری داشتند (0/01> p ). نتیجه گیری: بنابراین، می توان از آموزش مهارت های هوش اخلاقی برای افزایش سازش یافتگی (عاطفی، آموزشی، اجتماعی) دانش آموزان زورگو استفاده کرد.
سنجش وضعیت شاخص های سلامت روانی در سالمندان ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: با توجه به افزایش روزافزون سالمندان در جهان و ایران، و ضروری بودن توجه به سلامت (جسمی و روانی) این گروه، آگاهی از وضعیت شاخص و فاکتورهای سلامت در بین این افراد مهم است. مسأله اصلی، بررسی وضعیت شاخص های سلامت روانی سالمندان ایرانی، به منظور لحاظ نمودن نگاهی علمی و کاربردی در جهت ارتقای کیفیت زندگی بود. هدف: این پژوهش با هدف سنجش وضعیت شاخص های سلامت روانی سالمندان ایرانی انجام گرفت. روش: این پژوهش یک مطالعه توصیفی بود و با استفاده از مطالعه میدانی انجام گرفت. با روش خوشه ای چند مرحله ای، 150 سالمند در شهر شیراز انتخاب و با پرسشنامه شاخص های سلامت روانی سالمندی سنجش شدند. داده ها با روش تحلیل واریانس یک راهه تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد از نظر سالمندان، ابعاد خانواده، دینی، روانشناختی، جسمانی، اجتماعی و اقتصادی، مهمترین ابعاد با میانگین نمره (از 5) به ترتیب 27/4، 05/4، 84/3، 56/3، 38/3 و 24/3 بودند. همچنین، شاخص های" داشتن الگوی والدینی مناسب"، "تفاهم با همسر"، "ارتباط عاشقانه با همسر”، "تربیت مؤثر بچه ها" و"اعتقاد به خداوند"، مهمترین شاخص های سلامت روانی بودند. مقایسه وضعیت شاخص ها نیز نشان داد سالمندان مرد، در ابعاد خانواده (002/0= p ، 25/2= t )، اجتماعی (002/0= p ، 18/3= t )، روانشناختی (002/0= p ، 28/2= t )، و زن ها در ابعاد دینی (002/0= p ، 35/2-= t )، اقتصادی (002/0= p ، 14/2= t ) و جسمانی (002/0= p ، 45/2-= t ) وضعیت بهتری داشتند. نتیجه گیری: نتایج نشان داد روابط والدینی، ارتباط مؤثر همسری، فرزندپروری موفق و انجام امور دینی، مهمترین شاخص های مؤثر بر کیفیت زندگی سالمندان است.
اثربخشی آموزش نظم جویی هیجان پیشرفت بر هیجان های منفی و بهزیستی روانشناختی در دانش آموزان دختر دوره اول متوسطه شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: نقش تأثیرگذار و مهم هیجان ها در زندگی تحصیلی دانش آموزان، توجه روانشناسان تربیتی به هیجانات را به خود جلب کرده است. بنابراین، آیا آموزش نظم جویی هیجان پیشرفت می تواند بر هیجان های منفی و بهزیستی روانشناختی دانش آموزان اثربخش باشد؟ هدف: این پژوهش به منظور مطالعه اثربخشی آموزش نظم جویی هیجان های پیشرفت بر هیجان های منفی و بهزیستی روانشناختی دانش آموزان انجام شد. روش: این مطالعه نیمه آزمایشی «با طراحی یش آزمون، پس آزمون، پیگیری با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل تمام دانش آموزان دختر دوره اول متوسطه شهر تهران در سال تحصیلی 97-1396 بود. از روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی استفاده شد. شرکت کنندگان آزمون هیجان پیشرفت (پکران، گوئتز و پری، 2005) و مقیاس بهزیستی روانشناختی (ریف، 2002) را تکمیل کردند. سپس تعداد 50 نفر دانش آموز با هیجان های منفی بالا (356 = n ) گزینش و به صورت تصادفی به دو گروه آزمایش و گواه قرار گرفتند. بسته آموزشی محقق ساخته (1396) به مدت 6 هفته (2 جلسه در هفته، هر جلسه 90-60 دقیقه) برای گروه آزمایش اجرا شد و گروه گواه آموزشی دریافت نکرد داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کواریانس تک متغیری تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که آموزش نظم جویی هیجان های پیشرفت باعث کاهش هیجان های منفی و افزایش بهزیستی روانشناختی گروه آزمایش در پس آزمون بود (001/0= p ). این نتایج در دوره پیگیری نیز تداوم یافت. نتیجه گیری: آموزش نظم جویی هیجان های پیشرفت در کاهش هیجان های منفی و ارتقاء بهزیستی روانشناختی در دانش آموزان مؤثر بود.
بررسی عوامل جمعیت شناختی و روانشناختی مؤثر بر اشتغال موفقیت آمیز زنان سرپرست خانوار تحت پوشش سازمان بهزیستی و ارائه مدل توانمندسازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: زندگی زنان سرپرست خانوار از جنبه های مختلف اجتماعی و روانشناختی غالباً با مشکلات فراوانی مواجه است. بررسی ها نشان از وجود مسائل روانشناختی در زمینه توانمندی زنان سرپرست خانوار دارد؛ بررسی عوامل جمعیت شناختی و روانشناختی و همچنین توانمندسازی اینگونه از زنان یک شکاف پژوهشی است. هدف: این پژوهش با هدف بررسی عوامل جمعیت شناختی و روانشناختی مؤثر بر اشتغال موفقیت آمیز زنان سرپرست خانوار تحت پوشش سازمان بهزیستی و ارائه مدل توانمندسازی برای این زنان انجام شد. روش: روش این پژوهش از نوع کمی و پیمایشی بود. جامعه آماری این پژوهش شامل زنان سرپرست خانوار تحت پوشش سازمان بهزیستی در استان های تهران و البرز در سال های 1394 لغایت 1397 بود. تعداد 266 نفر از طریق روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش پرسشنامه جمعیت شناختی، پرسشنامه شخصیتی نئو مک کری و کاستا (1985)، خلاقیت عابدی (1372)، هوش کتل (1994)، راهبردهای کنارآمدن رضاخانی (1390) و پرسشنامه محقق ساخته نقش تربیتی والدین بودند. برای تجزیه و تحلیل داده ها بر حسب مورد از روش های آماری مجذور خی، آزمون t ، تحلیل واریانس و رگرسیون لجستیک استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان دادکه مؤلفه های خلاقیت 0/427 نقش تربیتی والدین 0/313، تحصیلات 0/287، وجدانی بودن 0/340 - و راهبرد هیجان محور 0/014 - موفقیت شغلی زنان سرپرست خانوار را تبیین کردند (0/001≥ p ). همچنین یافته های این پژوهش به یک مدل ریاضی در توانمندسازی زنان سرپرست خانوار منتهی شد. نتیجه گیری: می توان در اتخاذ تدابیر مناسب در جهت ارتقای توانمندی زنان سرپرست خانوارتحت پوشش سازمان بهزیستی از خلاقیت، نقش تربیتی والدین، تحصیلات وجدانی بودن و راهبرد هیجان محور بهره جست.
پیش بینی خودکارآمدی تحصیلی براساس خودپنداشت و ارزش های تحصیلی با در نظر گرفتن نقش میانجی اهداف پیشرفت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: در مطالعات پبشین تعیین گردیده است که متغیر خودکارآمدی تحصیلی تحت تأثیر متغیرهای گوناگونی از جمله متغیر خودپنداشت و ارزش های تحصیلی می باشد، اما نکته قابل توجه در این مطالعات دلالت بر آن دارد که فرآیند این تأثیرگذاری به ویژه از طریق متغیر میانجی نشان داده نشده است. هدف: هدف از این پژوهش پیش بینی خودکارآمدی تحصیلی براساس خودپنداشت و ارزش های تحصیلی، و از سوی دیگر تعیین نقش میانجی اهداف پیشرفت در این رابطه بود. روش: روش پژوهش توصیفی از نوع مدل سازی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش کلیه دانشجویان دانشگاه آزاد واحد تهران مرکز در سال تحصیلی 1395-96 بودند. تعداد افراد نمونه 401 دانشجو بود که با روش خوشه ای تصادفی انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه خودکارآمدی تحصیلی اون و فرامن (1988)، مقیاس خودپنداره لی یو و وانگ (2005)، پرسشنامه ارزش های تحصیلی پینتریچ و همکاران (2011)، و پرسشنامه اهداف پیشرفت میگلی و همکاران (1988) بودند. برای تحلیل داده ها از روش تحلیل مسیر استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که مدل پژوهش از برازش مطلوبی برخوردار بود (0/94 GFI= ). همچنین اثر مستقیم و غیرمستقیم ارزش تحصیلی بر خودکارآمدی تحصیلی دانشجویان مورد تأیید قرارگرفت (0/01= p ). اهداف پیشرفت به طور مستقیم بر خودکارآمدی تحصیلی اثر داشت (0/03= p ). نتیجه گیری: اهداف پیشرفت از یک سو تحت تأثیر خودپنداشت و ارزش های تحصیلی قرار می گیرد و از سوی دیگر می تواند اثر مثبت بر خودکارآمدی تحصیلی داشته باشد.
مدل پیش بینی بهزیستی روانشناختی بر اساس تاب آوری با در نظر گرفتن نقش میانجی استرس ادراک شده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: بهزیستی روانشناختی به طور گسترده ای به عنوان احساس شادی و نبود فشار روانی در زندگی تعریف می شود و تحقیقات زیادی در زمینه مدل های پیش بینی موجود برای بهزیستی روانشناختی بر اساس تاب آوری انجام گردیده است، اما نقش میانجی استرس ادراک شده بر این فرآیند مورد بررسی قرار نگرفته است. هدف: هدف پژوهش حاضر تعیین برازش مدل پیش بینی بهزیستی روانشناختی بر اساس تاب آوری با در نظر گرفتن نقش میانجی استرس ادراک شده در دانشجویان بود. روش: روش پژوهش، توصیفی و از نوع توصیفی-همبستگی و روش مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری تمام دانشجویان دختر مشغول به تحصیل در مقطع کارشناسی دانشگاه های تهران در سال تحصیلی 1396-97 بودند. تعداد نمونه 382 دانشجو بود که با روش تصادفی چند مرحله ای انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه تاب آوری کونور - دیویدسون(2003)، پرسشنامه ی بهزیستی روانشناختی ریف(1989) و پرسشنامه ی استرس ادراک شده ی کوهن(1983) بودند. برای تحلیل داده ها از روش مدل سازی معادلات ساختاری استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد شاخص های برازش مدل پژوهش مورد قبول بودند. نتیجه گیری: متغیر تاب آوری بر بهزیستی روانشناختی هم اثر مستقیم و هم اثر غیرمستقیم(به واسطه ی استرس ادراک شده) داشت (05/0 p< ).
تبیین اثر صفات بیمارگون شخصیت بر تجارب تجزیه ای در بیماران افسرده: نقش میانجی گر نظم جویی هیجانی و اجتناب تجربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: بیماران افسرده در تجارب تجزیه ای و مؤلفه های کارکردهای اجرایی از جمله توجه و برنامه ریزی، سرعت پردازش اطلاعات، توجه انتخابی و هشیاری، اجتناب و بازداری نقص هایی را نشان می دهند. بر این اساس، مسأله تحقیق این است که آیا نظم جویی هیجانی و اجتناب تجربی اثر صفات بیمارگون شخصیت بر تجارب تجزیه ای را تبیین می کند. هدف: این پژوهش با هدف تعیین نقش میانجی گر نظم جویی هیجانی و اجتناب تجربی در رابطه بین صفات بیمارگون شخصیت و تجارب تجزیه ای در بیماران افسرده انجام شد. روش: روش پژوهش توصیفی - همبستگی بود. جامعه آماری شامل تمام افراد افسرده با سابقه خودکشی مراجعه کننده به کلینیک های روان پزشکی و روا شناسی شهر کرمان در سال 1397 بود. 378 نفر با روش نمونه گیری هدفمند گزینش شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه شخصیت بر اساس DSM5 کروگر و همکاران (2012)، پرسشنامه نظم جویی هیجانی گراتز و روئمر (۲۰۰۴)، پرسشنامه اجتناب تجربی گامز و همکاران (2011)، مقیاس تجارب تجزیه ای برنستاین و پاتنام (۱۹۸۶)، مقیاس افکار خودکشی بک، پرسشنامه افسردگی بک - ویرایش دوم (۱۹۹۶) بودند . یافته ها : نتایج نشان داد که اثرات مستقیم و غیر مستقیم صفات بیمارگون شخصیت بر تجارب تجزیه ای از طریق نقش میانجی نظم جویی هیجانی و اجتناب تجربی معنادار است (0/01> p ، 0/05> p ). نتیجه گیری: صفات بیمارگون شخصیت، نظم جویی هیجانی و اجتناب تجربی در توصیف تجارب تجزیه ای دارای اهمیت هستند. همچنین نظم جویی هیجانی و اجتناب تجربی به عنوان متغیرهای میانجی، رابطه بین صفات بیمارگون شخصیت و تجارب تجزیه ای را تبیین می کند.
مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و ایماگوتراپی بر تاب آوری زنان متأهل مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: تعارضات زناشویی سبب کاهش تاب آوری زوجین می شود. اما آیا درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و ایماگوتراپی می توانند به بهبود تاب آوری زنان متأهل مراجعه کننده به مراکز مشاوره کمک کنند؟ هدف: این پژوهش با هدف بررسی مقایسه درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و ایماگوتراپی بر تاب آوری زنان متأهل مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر تهران انجام گرفت. روش: روش این پژوهش شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری این پژوهش شامل زنان متأهل مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر تهران در سال 1396 بود. در این پژوهش از روش نمونه گیری غیراحتمالی داوطلبانه و گمارش تصادفی استفاده شد. پس از انتخاب حجم نمونه و گمارش آنها در دو گروه آزمایش و یک گروه گواه، گروه های آزمایش مداخلات درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (هیز و استروساهل، 2010) و ایماگوتراپی (مورو و همکاران، 2016) را طی سه ماه به صورت هفته ای یک جلسه 90 دقیقه ای دریافت نمودند. پرسشنامه های مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه تعارض زناشویی براتی و ثنایی (1375) و مقیاس تاب آوری (کانر و دیویدسون، 2003) بود. داده های جمع آوری شده با استفاده از آزمون تحلیل کواریانس تجزیه وتحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و ایماگوتراپی بر تاب آوری زنان متأهل مراجعه کننده به مراکز مشاوره مؤثر بود (0/001 p< ). همچنین تفاوت معناداری بین اثربخشی آموزش درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و ایماگوتراپی بر تاب آوری زنان متأهل مراجعه کننده به مراکز مشاوره وجود نداشت (0/05 p> ). نتیجه گیری: درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و ایماگوتراپی اثربخشی مشابهی بر تاب آوری زنان دارای تعارضات زناشویی داشتند و می توان از این دو روش جهت بهبود تاب آوری این زنان استفاده کرد.
اثربخشی خانواده درمانگری ساختاری بر ارضای نیازهای بنیادین روانشناختی زوجین ورزشکار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: خانواده و زوجین ممکن است در کارکردها و متغیرهای مختلفی دچار مشکل شوند که اساسی ترین آنها، نیازهای بنیادین روانشناختی است. پژوهش ها اثربخشی خانواده درمانگری ساختاری بر متغیرهای مختلفی را نشان داده اند، اما نیازهای بنیادین روانشناختی زوجین ورزشکار مورد غفلت واقع شده است. هدف: این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی خانواده درمانگری ساختاری بر ارضای نیازهای بنیادین روانشناختی زوجین ورزشکار انجام شد. روش: این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه آزمایش و گروه گواه بود. جامعه آماری این پژوهش را تمامی زوج های ورزشکار شهر تهران در سال 1397 تشکیل دادند. از این جامعه، 40 زوج به صورت در دسترس انتخاب شدند و بصورت تصادفی در دو گروه (20 زوجی) آزمایشی و گواه جایگزین شدند. شرکت کنندگان مقیاس ارضای نیازهای بنیادین روانشناختی (گنیه، 2003) را تکمیل کردند، سپس طرح مداخله خانواده درمانگری ساختاری مینوچین (2013) برای گروه آزمایش اجرا شد اما برای گروه گواه، هیچ گونه مداخله ای اعمال نشد. داده ها با روش تحلیل کواریانس تحلیل شد. یافته ها: نتایج آنالیز کواریانس چندمتغیره و آزمون تعقیبی نشان داد که خانواده درمانگری ساختاری بر ارضای نیازهای بنیادین روانشناختی زوجین ورزشکار و مولفه های آن خودپیروی، شایستگی و ارتباط تأثیر معنی داری دارند (0/001 p< ). نتیجه گیری: به منظور ارضای نیازهای بنیادین روانشناختی زوجین ورزشکار و در نتیجه بهبود کیفیت زندگی زوجین می توان از خانواده درمانگری ساختاری استفاده کرد.
اثربخشی آموزش ذهن آگاهی بر نشخوار ذهنی و اضطراب اجتماعی زنان دارای وسواس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: اختلال وسواس یک بیماری جدی و ناتوان کننده اما قابل درمان است. نشخوارهای ذهنی و اضطراب اجتماعی از جمله مسائل روانشناختی رایج در بیماران وسواسی است. اثربخشی آموزش ذهن آگاهی در حیطه های مختلف ثابت شده است اما بر نشخوار ذهنی و اضطراب اجتماعی بیماران وسواسی مغفول مانده است. هدف: این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی آموزش ذهن آگاهی بر نشخوار ذهنی زنان دارای وسواس انجام شد. روش: این پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه بود. در میان زنان دارای وسواس مراجعه کننده به کلینیک های شهر تهران در نیمه اول سال 1398 به روش در دسترس 30 نفر انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایشی و گواه قرار گرفتند. شرکت کنندگان مقیاس نشخوار ذهنی نولن هوکسما و مارو (1993) و مقیاس اضطراب اجتماعی کانور و همکاران (2000) تکمیل کردند. جلسات آموزش ذهن آگاهی (کابات زین، 2003) در 8 جلسه 90 دقیقه ای برای گروه آزمایش اجرا شد اما برای گروه گواه، هیچگونه مداخله ای اعمال نشد. داده ها با روش تحلیل کواریانس تحلیل شدند. یافته ها: یافته ها نشان داد که آموزش ذهن آگاهی باعث کاهش نشخوارهای ذهنی و اضطراب اجتماعی در گروه آزمایش شد (0/005 (p< . نتیجه گیری: می توان به منظور کاهش نشخوار ذهنی و اضطراب اجتماعی بیماران وسواسی و بهبود آنها از آموزش ذهن آگاهی استفاده کرد.
رابطه مؤلفه های تحول مثبت نوجوانی با پیشرفت تحصیلی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: عوامل متعددی با پیشرفت تحصیلی دانش آموزان مرتبط می باشد و تحقیقات زیادی در این زمینه انجام شده است، اما آیا مؤلفه های تحول مثبت نواجوانی هم می تواند با پیشرفت تحصیلی دانش آموزان ارتباط داشته باشد؟ هدف: هدف از این پژوهش بررسی رابطه تحول مثبت با پیشرفت تحصیلی دانش آموزان بود. روش: این پژوهش توصیفی-همبستگی در دانش آموزان دوره دوم متوسطه شهر تهران بود. بدین منظور تعداد 400 ﻧﻔﺮ دانش آموز (200 نفر دختر، 200 نفر پسر) با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای و ﺗﺼﺎدﻓي ﻃﺒﻘﻪای انتخاب شد. ابزارهای اندازه گیری این پژوهش پرسشنامه تحول مثبت نوجوانان آرنولد و همکاران (2014) و معدل دانش آموزان بود. یافته ها: نتایج همبستگی پیرسون نشان داد که بین مؤلفه های شایستگی؛ اعتماد؛ خلق و خو؛ مراقبت؛ ارتباط و مشارکت با پیشرفت تحصیلی رابطه مثبت معناداری وجود داشت (0/05 p< ). نتایج تحلیل واریانس، تفاوت معناداری را بین دو گروه دانش آموزان دختر و پسر نشان داد. این تفاوت ها در مؤلفه های شایستگی؛ اعتماد ؛ خلق و خو؛ مراقبت؛ ارتباط و مشارکت معنی دار بودند، گروه دختران در تمامی مؤلفه های تحول مثبت به طور معناداری نمرات بالاتری نسبت به پسران داشتند (0/01 p< ). نتیجه گیری: مؤلفه های تحول مثبت نوجوانی نقش مهمی در پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دارد و می تواند منجر به بهبود پیشرفت تحصیلی دانش آموزان شود.