مقالات
حوزه های تخصصی:
زمینه: امید به زندگی شاخصی آینده گراست که اثری مثبت بر سلامتی و رفاه فرد دارد. با توجه به شرایط تنش زای کنونی که ناشی از فشارهای روانی، اجتماعی و اقتصادی حاصل از کرونا است، ارائه الگویی بومی و جامع از گفتمان امید به شدت ضروری است. سهم گذاری، الگویی بومی برگرفته از هستی شناسی اسلامی است که در سه مؤلفه ی نگرشی، عملکردی و ارتباطی بیان شده است. پژوهش حاضر درصدد پاسخ به این سؤال است که الگوی گفتمان امید با محوریت سهم گذاری چگونه است؟ هدف: پژوهش حاضر با هدف شناسایی الگوی گفتمان امید برمبنای سهم گذاری انجام شد. روش: این پژوهش با رویکرد کیفی و پارادایم تفسیرگرایی انجام گرفت. مشارکت کنندگان 16 مادر متأهل دارای حداقل دو فرزند بودند که بین 10 تا 25 سال از ازدواج آن ها گذشته بود و از طریق نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. جهت جمع آوری داده ها از مصاحبه عمیق (پاتر، 2012) استفاده شد و تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از تحلیل گفتمان و شناسایی مضامین اصلی (یورگنسن و فیلیپس، 2002) صورت گرفت. یافته ها: درتحلیل داده ها ی حاصل از مصاحبه افراد سهم گذار 33 مضمون فرعی و 17 مضمون اصلی در گفتمان امید استخراج شد، که در نهایت منجر به شناسایی 6 بعد روایتی، شناختی، عاطفی، رفتاری، ارتباطی و زمانی در گفتمان امید گردید. نتیجه گیری: گفتمان امید با محوریت سهم گذاری بیانگر روایت های مثبت و منسجم، عاطفه ی مثبت، ادراک شناختی مثبت با ذهن آگاهی و تفکر تعالی نگر، عمل گرایی، رشدگرایی، ارتباط گرایی و دید مثبت و هدفمند در فرد امیدوار سهم گذار بود. شناخت عوامل مؤثر در این گفتمان امکان امیدافزایی و شکوفایی فرد، خانواده و جامعه را فراهم می کند.
اثربخشی روان درمانی پویشی فشرده کوتاه مدت بر حرمت خود، نظم جویی هیجان و مکانیسم های دفاعی در مردان مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: اختلال اضطراب اجتماعی، شایع ترین اختلال اضطرابی محسوب می شود. این افراد حرمت خود پایین دارند و در تعاملات آن ها تأثیر منفی می گذارد. همچنین ناتوانی در نظم جویی هیجان در این بیماران منجر به تشدید علائم می شود زیرا نمی توانند هیجانات خود را در موقعیت های مختلف کنترل کنند و از موقعیت های اجتماعی بیشتر اجتناب می کنند. وجود مکانیسم های دفاعی ناکارآمد نیز به این بیماران اجازه نمی دهد تا بتوانند مشکلات خود را دقیق تر بررسی کنند. بنابراین تمرکز بر رفع این سه مشکل اساسی در این بیماران حائز اهمیت است. هدف: پژوهش حاضر به دنبال بررسی اثربخشی روان درمانی پویشی فشرده کوتاه مدت بر عزت نفس، نظم جویی هیجان و مکانیسم های دفاعی در مبتلایان به اختلال اضطراب اجتماعی بود. روش: در این پژوهش از طرح شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری استفاده شد. جامعه آماری شامل کلیه مردان مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی در شهر شیراز بود که در سال 1399 به مراکز مشاوره و ارائه خدمات روانشناختی مراجعه کرده بودند. بدین منظور از بین این افرد، 20 نفر به صورت هدفمند انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. تمام شرکت کنندگان پرسشنامه های عزت نفس کوپر اسمیت (۱۹۶7)، سبک های دفاعی آندروز و همکاران (1993) و تنظیم هیجان گراتز (2004) را قبل از اجرای پژوهش تکمیل کردند. سپس گروه آزمایش پروتکل روان درمانی پویشی فشرده و کوتاه مدت دکتر حبیب دوانلو (1996) را به صورت 2 جلسه 60 دقیقه ای هفتگی در 15 جلسه دریافت کردند. پس از اتمام جلسات درمان و دوماه بعد، تمامی شرکت کنندگان، در هر دو گروه مجددا پرسشنامه های پژوهش را تکمیل کردند. یافته ها: نتایج نشان داد که روان درمانی پویشی فشرده کوتاه مدت بر افزایش عزت نفس و سبک های دفاعی رشد یافته و کاهش سبک های دفاعی رشدنیافته و روان آزرده و دشواری تنظیم هیجان مردان مبتلا به اضطراب اجتماعی، در مراحل پس آزمون و پیگیری، مؤثر است (01/0 >p). نتیجه گیری: می توان گفت روان درمانی پویشی فشرده کوتاه مدت می تواند منظور بهبود مشکلات شایع هیجانی، عزت نفس و مکانیسم های دفاعی در افراد مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی از روان درمانی پویشی فشرده کوتاه مدت استفاده شود.
اثربخشی برنامه توان بخشی رایانه ای اختلال پردازش شنیداری مرکزی بر ادراک شنیداری و املای دانش آموزان با اختلال خواندن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: پیشینه پژوهش در حوزه دانش آموزان با اختلال خواندن نشان می دهد که توان بخشی اختلال پردازش شنیداری مرکزی، نقشی اساسی در بهبود این اختلال و نیز بهبود ادراک شنیداری در کودکان دارد. با وجود این کمتر پژوهشی به نقش رایانه و بازی های رایانه ای در آموزش و توانبخشی این کودکان پرداخته است.. هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی برنامه توان بخشی رایانه ای اختلال پردازش شنیداری مرکزی بر ادراک شنیداری و املای دانش آموزان با اختلال خواندن انجام شد. روش: این پژوهش یک تحقیق شبه آزمایشی بود که بصورت پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری طراحی و با یک گروه گواه انجام شد. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل تمامی دانش آموزان پایه دوم ابتدایی بود که در سال تحصیلی 1398-1397 به مراکز اختصاصی ناتوانی های یادگیری شهر تهران ارجاع داده شده بودند. حجم نمونه 36 نفر بود که به شیوه در دسترس انتخاب و به شیوه تصادفی در دو گروه آزمون و گواه گمارش شدند. ابزار پژوهش سیاهه مشکلات شنیداری فیشر (1976)، آزمون اعداد دایکوتیک (1393)، آزمون گفتار در نویز (2015)، آزمون ادراک شنیداری (حسن زاده، 1381) و آزمون املا (وزارت آموزش و پرورش، 1397) بودند. برای تحلیل داده ها از آنالیز واریانس مختلط استفاده شد. یافته ها: نتایج حاصل از پژوهش نشان داد گروه آزمایش و گواه در متغیرهای ادراک شنیداری و املا با هم تفاوتی معنی دار دارند (0/001 <P). همچنین نتایج بیانگر آن بود که علاوه بر تفاوت معنی دار بین گروه ها، اثر اصلی عامل زمان برای متغیرهای ادراک شنیداری و املا معنی دار است (0/001 <P) و بین میانگین نمرات ادراک شنیداری و املا در پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری اختلافی معنی دار وجود دارد. نتیجه گیری: به دلیل نتایج به دست آمده، می توان نتیجه گرفت که برنامه توان بخشی رایانه ای اختلال پردازش شنیداری مرکزی موجب بهبود ادراک شنیداری و مشکلات املای دانش آموزان با اختلال خواندن می شود.
اثربخشی آموزش کنش های اجرایی گرم و سرد در دو سطح والد و کودک بر کنش های اجرایی کودکان دارای اختلال کمبود توجه / فزون کنشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: بیشترکودکان دارای اختلال کمبودتوجه / فزون کنشی در هر دو جنبه سرد (شناختی) و گرم (عاطفی، انگیزشی) کنش های اجرایی دچار نارسایی اند، با این حال، مداخلات، بیشتر بر جنبه سرد این کنش ها تمرکز کردند. هدف: پژوهش حاضر به منظور بررسی اثربخشی آموزش کنش های اجرایی گرم و سرد در دو سطح والد و کودک بر کنش های اجرایی کودکان دارای اختلال کمبود توجه / فزون کنشی انجام شد. روش: طرح پژوهش حاضر شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون، پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی کودکان 9 تا 12 ساله دارای اختلال کمبود توجه / فزون کنشی شهر رشت بودند که در سال تحصیلی 1400 به مراکز درمانی، آموزشی مراجعه کردند. نمونه پژوهش شامل 26 کودک دارای اختلال کمبود توجه / فزون کنشی از جامعه آماری ذکر شده بود که برحسب شرایط ورود و خروج پژوهش به روش در دسترس انتخاب و با گمارش تصادفی در گروه های آزمایش و گواه تقسیم شدند. کودکان گروه آزمایش و مادران آن ها هرکدام برنامه مداخله ای کنش های اجرایی گرم و سرد را طی 10 جلسه دریافت کردند. ابزار مورد استفاده شامل پرسشنامه جمعیت شناختی، مقیاس درجه بندی کانرز (1999) و پرسشنامه کنش های اجرایی (جوجیا، 2000) بود. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کواریانس تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد آموزش کنش های اجرایی گرم و سرد در دو سطح والد و کودک بر تمامی مؤلفه های کنش های اجرایی کودکان دارای اختلال کمبود توجه / فزون کنشی اثر معناداری داشت (0/01 >P). نتیجه گیری: براساس یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت که مداخلات چندوجهی در سطوح مختلف کودک و والدین به طور همزمان و همچنین تمرکز بر همه انواع کنش های اجرایی در درمان اختلال کمبود / توجه فزون کنشی می تواند بسیار تأثیرگذار باشد.
اثربخشی برنامه توانمندسازی زنان پناهنده سرپرست خانوار بر عزت نفس، خودکارآمدی، امید و سبک های اسنادی آنان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: تحقیقات نشان داده اند که پناهندگان در معرض عوامل استرس زای مختلفی قرار می گیرند که این استرس زاها برای زنان پررنگ تر هستند. از طرف دیگر، برنامه های توانمندسازی روانشناختی می توانند باعث بهبود عملکرد انسان ها می شود. ازاین رو، برنامه های توانمندسازی بر روی زنان پناهنده سرپرست خانوار می تواند بسیار مفید باشد. هدف: این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی برنامه توانمندسازی زنان پناهنده سرپرست خانوار بر عزت نفس، خودکارآمدی، امید و سبک های اسنادی آنان انجام شد. روش: پژوهش حاضر از نوع نیمه تجربی با دوگروه آزمایش و گواه بود. در این پژوهش تعداد 50 نفر از زنان پناهنده سرپرست خانوار که به حضور در پژوهش تمایل داشتند، انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو دسته آزمایش و گواه قرار گرفتند. ابزارهای پژوهش عبارت بودند از پرسشنامه خودپنداره راجرز (1975-1938)، پرسشنامه سبک های اسنادی پیترسون، سمل، وون بایر و همکاران (1982)، مقیاس عزت نفس روزنبرگ (1965)، پرسشنامه خودکارآمدی عمومی توسط شرر و همکاران (1982) و پرسشنامه امید به زندگی اشنایدر (1991). پیش آزمون در هر دو گروه انجام شد و گروه آزمایش 8 جلسه 90 دقیقه ای برنامه توانمندسازی زنان پناهنده سرپرست خانوار که توسط طوسی (1399) با مطالعات کیفی تنظیم شده است را دریافت کردند. جهت تجزیه و تحلیل یافته ها از آزمون تحلیل واریانس مختلط استفاده شد. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که آموزش برنامه توانمندسازی بر اعتماد به خود، خودپنداره، خودکارآمدی، امید و سبک های اسنادی زنان سرپرست خانوار پناهنده تأثیر معناداری داشته است (0/05 >p). به نحوی که نمرات عزت نفس، خودپنداره، خودکارآمدی، امیدواری و سبک های اسنادی درونی مثبت افزایش و سبک های اسناد درونی منفی کاهش معناداری در مرحله پس آزمون داشته و تغییر نمرات در مرحله پیگیری پایدار بود. نتیجه گیری: به نظر می رسد این برنامه توانمندسازی بر اعتماد به خود، خودپنداره، خودکارآمدی، امید و سبک های اسنادی زنان سرپرست خانوار پناهنده تأثیر داشته است. تحقیق در نمونه های بزرگ تر میدانی مورد نیاز است.
اثربخشی درمان فراتشخیصی یکپارچه بر تحمل پریشانی و تنظیم هیجان دانش آموزان با مشکلات رفتاری درونی شده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: پژوهش ها نشان می دهند دانش آموزان با مشکلات رفتاری درونی شده از کنش هایی مانند عدم تحمل پریشانی و نارسایی در تنظیم هیجان رنج می برند، همچنین پژوهش های پیشین نشان داده اند درمان فرا تشخیصی یکپارچه بر متغیر های مختلفی تأثیر دارد. بنابراین با توجه به پیشینه پژوهش، در زمینه اثربخشی درمان فرا تشخیصی یکپارچه بر تحمل پریشانی و تنظیم هیجان دانش آموزان با مشکلات رفتاری درونی شده شکاف تحقیقاتی وجود داشت. هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان فرا تشخیصی یکپارچه بر تحمل پریشانی و تنظیم هیجان دانش آموزان با مشکلات رفتاری درونی شده بود. روش: روش پژوهش حاضر شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش شامل دانش آموزان دختر متوسطه اول دارای اختلالات رفتاری درونی شده در مدارس تهران در سال 1399-1398 بود که 30 دانش آموز دارای مشکلات رفتاری درونی شده با روش نمونه گیری غیر تصادفی هدفمند انتخاب شدند و در گروه های آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) جایگزین شدند. گروه آزمایش مداخله درمان فرا تشخیصی یکپارچه (بارلو و همکاران، 2017) را طی سه ماه در 10 جلسه 90 دقیقه ای دریافت کرد. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه خودسنجی نوجوانان (آخنباخ و ریسکولا، 2003)، پرسشنامه تحمل پریشانی (سیمونز و گاهر، 2005) و پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان (گارنفسکی، کرایج و اسپینهاون، 2001) استفاده شد. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیره تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که درمان فرا تشخیصی یکپارچه در افزایش تحمل پریشانی و بهبود تنظیم هیجان دانش آموزان تأثیر داشته است (0/01 =P). همچنین نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که میزان تأثیر درمان فرا تشخیصی یکپارچه بر تحمل پریشانی (106/23 =F )، ملامت خویش (17/84 =F)، ملامت دیگران (37/22 =F)، نشخوارگری (36/12 =F)، فاجعه انگاری (38/67 =F)، پذیرش (18/67 =F)، تمرکز مجدد بر برنامه ریزی (21/06 =F)، تمرکز مجدد مثبت (35/26 =F)، ارزیابی مجدد مثبت (29/69 =F) و دیدگاه پذیری (33/59 =F) معنادار بوده است (0/01 =P). نتیجه گیری: بر اساس یافته های حاصل از این پژوهش می توان گفت درمان فرا تشخیصی یکپارچه با استفاده از آموزش آگاهی هیجانی، یادگیری مشاهده تجارب هیجانی، بازشناسی هیجان ها، شناسایی الگو های اجتناب از هیجان و ارزیابی مجدد شناختی منجر به افزایش تحمل پریشانی و بهبود تنظیم هیجان در دانش آموزان با مشکلات رفتاری درونی شده می شود.
اثربخشی درمان روان پویشی کوتاه مدت بر راهبردهای مقابله با استرس شغلی، کیفیت زندگی مرتبط با سلامت و خودکارآمدی کارکنان کنترل ترافیک هوائی دچار فرسودگی شغلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: درمان روان پویشی کوتاه مدت، تلاش پیوسته برای تجربه عمیق عواطف و هیجانات به عنوان عنصری شفابخش است، همچنین مطالعات متعدد اثربخشی این درمان را در اختلالات روانی نشان داده اند. بنابراین در زمینه اثربخشی درمان روان پویشی کوتاه مدت بر فرسودگی شغلی در صنعت هوانوردی، خلاء تحقیقاتی وجود داشت هدف: هدف از این پژوهش بررسی اثربخشی درمان روان پویشی کوتاه مدت بر روی کارکنان کنترل ترافیک هوایی تهران بود که فرسودگی شغلی را تجربه کرده بودند. روش: این پژوهش شبه آزمایشی ازنوع طرح پیش آزمون – پس آزمون باگروه گواه بود. جامعه ی آماری پژوهش حاضر کلیه کارکنان کنترل ترافیک هوائی تهران، درسال 1398 بود. توسط پرسشنامه های فرسودگی شغلی ساعتچی و هومن (1387) مورد ارزیابی قرار گرفتند و از بین 123 شرکت کننده،30 نفرکه نمرات فرسودگی شغلی آن ها، بالاتر از نقطه برش 182 بود برای پژوهش انتخاب شدند و در مرحله بعد مجدداً توسط پرسشنامه های تنیدگی شغلی اسیبو Osipow(1987)، فرم کوتاه مقیاس کیفیت زندگی سازمان جهانی بهداشت WHOQLS- BREF (1996) و پرسشنامه ریگ ز و نای ت (1994) مورد ارزیابی قرار گرفتند و در گروه آزمایش (15 نفر) و گروه گواه (15 نفر) به صورت تصادفی گمارش شدند. افراد گروه آزمایش در 20 جلسه 90 دقیقه ای درمان روان پویشی فشرده کوتاه مدت شرکت کردند و گروه گواه هیج مداخله ای دریافت نکردند. داده ها با استفاده آزمون کوواریانس توسط نرم افزار SPSS20 تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: نتایج در پس آزمون بین دو گروه آزمایش و گواه از نظر کاهش تنیدگی شغلی، ارتقاء کیفیت زندگی و بهبودی خودکارآمدی در گروه آزمایش در مقایسه با گروه گواه را نشان داد (0/05 >P). نتیجه گیری: با توجه به اینکه درمان روان پویشی فشرده کوتاه مدت بر کاهش هیجانات منفی و فرسودگی شغلی کارکنان کنترل ترافیک هوائی مؤثر بوده می توان آن را بر روی نمونه های بیشتر و در جامعه ای دیگر نیز انجام داد.
بازنمایی جنسیتی در کتاب زبان انگلیسی دوره دوم متوسطه دبیرستان از منظر مؤلفه های نگاه نابرابر و تبعیض آمیز به زنان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: کتاب های درسی منبع اصلی و رسمی انتقال ارزش های جامعه به دانش آموزان بوده و نیروی بسیار قدرتمند در فرآیند شکل گیری نقش های جنسیتی کودکان و نوجوانان محسوب می شوند. در این مقاله باز نمایی جنسیتی و شناسایی ارتباط جنسیت در کتاب زبان انگلیسی دوره دوم متوسطه در ایران مد نظر می باشد . هدف: شناسایی مؤلفه های اساسی گفتمان جنسیتی در کتب ادبیات فارسی و زبان انگلیسی و علوم اجتماعی دوره دوم متوسطه دبیرستان. روش: تحلیل محتوای کمی و کیفی به صورت ترکیبی می باشد. تحلیل محتوای کیفی متن دروس و تصاویر، انتخاب شده است که در این بخش کیفیت بازنمایی ها مورد بررسی قرار گرفته است. روش تحلیل محتوای کمی نیز برای مقایسه کمی تعداد تصاویر، اسامی و ضمایر مؤنث و مذکر مورد استفاده قرار می گیرد. جامعه آماری این تحقیق کل کتاب زبان انگلیسی دوره دوم متوسطه بوده است و با استفاده از میانگین و F و آزمون T نتایج تحقیق بررسی شده است. یافته ها: یافته های حاصل از تجزیه و تحلیل کمی، دلالت بر وجود نابرابری و تبعیض جنسیتی در کلیه کتب دوره دوم متوسطه بررسی شده داشته اند. نتایج تحلیل محتوایی کتاب ها نیز حاکی از رویکردی سنتی و کلیشه ای و عدم تناسب و توازن به ویژه در ابراز احساسات عاطفی توجه به هر دو جنس بوده است. نتیجه گیری: نادیده گرفتن واقعیت تربیتی دانش آموزان دختر و عدم بازتاب آن در کتاب های درسی چندان منطقی به نظر نمی رسد. همچنین برای اصلاح شرایط ابتدا باید زمینه ی فرهنگی فراهم آید این پژوهش نشان داد که باز تولید کلیشه های تبعیض آمیز جنسیتی به صورت پنهان و گاه آشکار در کتب آموزشی از طریق تصاویر و متون ادبی صورت می پذیرد.
بررسی اثربخشی تئاتر درمانی (سایکودراما) بر بهبود علائم وسواسی – جبری و خشم در بیماران مبتلا به اختلال وسواس – اجبار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: مطالعات قبلی نشان دهنده اثربخشی تئاتر درمانی بر التیام سوگ، خشم، اختلالات اضطرابی و خلقی و اختلال کندن پوست به عنوان یکی از اختلالات مرتبط با وسواس بوده اند با این حال تحقیقات اندکی در زمینه کاربرد تئاتر درمانی برای بیماران مبتلا به اختلال وسواس -اجبار وجود دارد. هدف: بررسی اثربخشی تئاتر درمانی بر بهبود علائم وسواسی – جبری و خشم در بیماران مبتلا به اختلال وسواس – اجبار بود. روش: تحقیق حاضر با طرح شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون – پس آزمون با گروه گواه انجام شد. جامعه آماری بیماران مبتلا به اختلال وسواس - اجبار مراجعه کننده به کلینیک روانشناسی و مشاوره نیک آوین شهر اصفهان در طی ماه های خرداد ماه 1399 تا تیرماه 1399 و شرکت کنندگان 24 نفر بیمار مبتلا به وسواس (16 زن و 8 مرد) بودند که به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جای داده شدند. در طول انجام تحقیق هر دو گروه تحت رژیم دارویی برای معالجه وسواس بودند با این تفاوت که گروه آزمایش به مدت 4 هفته، هر هفته 3 جلسه تئاتردرمانی را به صورت یک درمان گروهی دریافت کردند. بسته آموزشی تئاتردرمانی مورد استفاده در پژوهش حاضر توسط نویسنده اول مقاله (شیرانی) در سال 1399 ایجاد و طراحی شده و به نگارش درآمده است. قبل و بعد از انجام مداخله از پرسشنامه وسواس مادزلی (1977) و فرم کوتاه مقیاس خشم نواکو (1994) استفاده شد. تجزیه و تحلیل یافته ها نیز با استفاده از روش آماری" تحلیل کوواریانس چند متغیری و SPSS-23 انجام شد. یافته ها: یافته ها نشان داد که تئاتر درمانی بر بهبود علائم وسواسی – جبری و کاهش خشم در بیماران مبتلا به اختلال وسواس - اجبار به صورت معناداری اثربخش است (0/05 P<). نتیجه گیری: بیماران مبتلا به وسواس که در جلسات گروهی تئاتردرمانی شرکت کردند بهبودی علائم اختلال وسواس - اجبار و کاهش خشم را نشان دادند. با توجه به نتایج این پژوهش تئاتردرمانی به عنوان یک درمان مؤثر برای بهبود علائم اختلال وسواس - اجبار پیشنهاد می شود.
بررسی و انطباق مؤلفه ها و شاخص های سنجش میزان خلاقیت در اثر معماری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: تمام مراحل فرآیند طراحی معماری از تحقیق تا تحلیل، ارزیابی و فرم پردازی در بطن خود نیازمند خلاقیت می باشند، لذا شناخت و به کارگیری صحیح خلاقیت در معماران از اهمیت به سزایی برخوردار است. با وجود انجام پژوهش های مختلف در این حوزه، همچنان درک مشترکی از نحوه ارزیابی خلاقیت در اثرمعماری وجود نداشته و بیشتر ارزیابی ها بر اساس ملاک های ذهنی انجام می گیرد که موجب بلاتکلیفی ها و عدم امکان ارزیابی صحیح اثر گردیده است. هدف: این پژوهش با هدف شناسایی و اولویت بندی مؤلفه ها و شاخص های مؤثر در سنجش میزان خلاقیت تجلی یافته معماران در آثارشان، انجام شد. روش: تحقیق از نظر هدف کاربردی و از منظر جمع آوری داده ها در میان مطالعات توصیفی، از نوع همبستگی و دارای روش تحقیق ترکیبی اکتشافی است. جامعه آماری در بخش کیفی شامل پژوهش های پیشین بوده و با نمونه گیری هدفمند 40 پژوهش انتخاب گردید. در بخش کمی، جامعه آماری شامل کلیه اساتید دانشگاه های معماری، طراحان و کارکنان حوزه مدیریتی در سازمان های مرتبط به معماری در سال 1399 در مشهد بود که 110 نفر از آنان به روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. در بخش کیفی، داده های مورد نیاز شامل پژوهش های پیشین بوده که با استفاده از روش فراترکیب و از طریق مراحل هفت مرحله ای سندلوسکی و باروسو، به ترکیب داده های به دست آمده پرداخته شد. ابزار اندازه گیری در بخش کمی، پرسشنامه محقق ساخته بودکه درستی آزمایی آن از روش تحلیل عاملی با استفاده از نرم افزار PLS انجام شد. یافته ها: مؤلفه های تازگی، عملی بودن، کارایی و وجه هنری در یافته های پژوهش با سطح اطمینان 95% تأیید شدند (0/001 p=). نتیجه گیری: نتایج نشان داد در سنجش خلاقیت اثر بایستی به عوامل مختلفی همچون وجوه نو بودن، کارایی، تحقق پذیری و هنری به بصورت همزمان تمرکز نمود
اثربخشی آموزش تاب آوری روانشناختی بر خودنظم جویی تحصیلی و مثلث شناختی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: بسیاری از مردم به هنگام برخورد با چالش ها و آشفتگی ها با عقاید و رفتارهای غیرمنطقی و بدون نظم جویی هیجانی پاسخ می دهند و به تدریج یک دیدگاه ناکارآمد در مورد خود، دنیا و آینده که به مثلث شناختی معروف است، کسب می کنند. تحقیقات نشان می دهد برنامه تاب آوری روانشناختی یکی از برنامه های گروهی بر مبنای درمان شناختی - رفتاری به بهبود توانش های حل مسئله و کنار آمدن مؤثر مانند جرأت ورزی و تن آرامی در شرایط بحرانی تقویت و خوش بینی منجر می شود. اما در زمینه کاربرد روش های کنار آمدن و تجهیز دانش آموزان در مدارس ما شکاف تحقیقاتی وجود دارد. هدف: هدف پژوهش حاضرتعیین اثربخشی آموزش تاب آوری روانشناختی بر خودنظم جویی تحصیلی و مثلث شناختی دانش آموزان بود. روش: روش تحقیق، نیمه آزمایشی و از نوع پیش آزمون – پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان دختر متوسطه دوم شهر تهران در سال تحصیلی 99-98 بود که به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای به تعداد 30 نفر انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آموزش تاب آوری روانشناختی و گروه گواه قرار گرفتند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه راهبردهای خودنظم جویی تحصیلی پینتریچ و دیگروت (1990) و مثلث شناختی (گرینینگ و همکاران، 2005) بود. برنامه آموزشی تاب آوری روانشناختی (گیلهام، جیکاکس، ریویچ، سلیگمن و سیلور،1990) برای گروه آزمایش در قالب 5 جلسه 90 دقیقه ای اجرا شد وگروه گواه هیچ مداخله ای دریافت نکردند. جهت آزمون فرضیه ها، آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیری و تک متغیری با استفاده از نرم افزار آماری 25 SPSS- بکار گرفته شد. یافته ها: نتایج نشان داد تفاوت معناداری بین نمرات پیش آزمون و پس آزمون گروه آزمایشی و گواه در خودنظم جویی تحصیلی و مثلث شناختی وجود داشت (0/05 p˂). میزان تأثیر آموزش تاب آوری روانشناختی بر خودنظم جویی تحصیلی 0/70 و بر مثلث شناختی 0/27 بود. نتیجه گیری: نتایج نشان داد که دانش آموزان شرکت کننده در برنامه آموزشی در مقایسه با گروه گواه و در مقایسه با قبل از آموزش در مؤلفه های انگیزشی، شناختی، بازخورد نسبت به خود، آینده و دنیا نمرات بالایی کسب کرده و در مجموع مثلث شناختی و خودنظم جویی تحصیلی بهتری را تجربه کردند
شناسایی مؤلفه های سازمان معنویت گرا در دانشگاه در راستای توسعه منابع انسانی جهت ارائه مدل مطلوب (رویکرد آمیخته)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: با وجودی که تحقیقات نشان داده است معنویت در سازمان باعث توسعه منابع انسانی می شود، اما پژوهشی که به مدل یابی مؤلفه های سازمان معنویت گرا در دانشگاه در راستای توسعه منابع انسانی پرداخته باشد مغفول مانده است. هدف: هدف شناسایی مؤلفه های سازمان معنویت گرا در دانشگاه در راستای توسعه منابع انسانی جهت ارائه مدل مطلوب (رویکرد آمیخته) بود. روش: روش پژوهش برحسب هدف، بنیادی - کاربردی؛ برحسب نوع داده، آمیخته از نوع اکتشافی بود. مشارکت کنندگان بخش کیفی متخصصان دانشگاهی بودند که به روش نمونه گیری هدفمند و به کارگیری معیار اشباع نظری با 23 نفر مصاحبه شد و در بخش کمی 260 نفر از اساتید دانشگاه های خراسان شمالی به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند. روش گردآوری داده ها در بخش کیفی، مصاحبه نیمه ساختار یافته و در بخش کمی، پرسشنامه محقق ساخته بود. تحلیل داده ها در بخش کیفی، به روش تحلیل محتوا (کراسول، 2011) انجام شد و در بخش کمی از روش های آمار استنباطی (آزمون تی تک نمونه ای و تحلیل عاملی تأییدی) استفاده شد. یافته ها: مؤلفه های سازمان معنویت گرا در دانشگاه های خراسان شمالی شایستگی، سازگاری، خودآگاهی، هدفمندی، خودباوری و معنویت شناسایی شدند. نتایج حاصل از تحلیل عاملی تأییدی نشان داد که تمامی بارهای عاملی بالاتر از 0/5 است و مدل در سطح اطمینان (99) درصد معنادار است و برازش مدل با مقدار 2/36 مورد تأیید قرار گرفت. نتیجه گیری: یافته ها نشان می دهند که هر یک از مؤلفه های شایستگی، سازگاری، خودآگاهی، هدفمندی، خودباوری و معنویت در دانشگاهی با محیطی معنوی، می تواند افراد را در راستای توسعه منابع انسانی یاری دهد.