مقالات
حوزه های تخصصی:
زمینه: با توجه به نقش ریاضی در دنیای دیجیتال امروز، و عدم علاقه دانش آموزان و به ویژه آن هایی که اختلال یادگیری دارند به این درس، استفاده از آموزش مجازی در محیط یادگیری سیار با استفاده از روش های نوین آموزشی می تواند به غنی سازی آموزش های مکمل این دانش آموزان و بهبود عملکرد آنان در ریاضی کمک کند. این پژوهش به بررسی تأثیر روش بازی محور انطباق پذیر بر عملکرد ریاضی این دانش آموزان پرداخت.
هدف: هدف انجام پژوهش حاضر بررسی تأثیر آموزش بازی محور انطباق پذیر بر عملکرد دانش آموزان دارای اختلال یادگیری در یک محیط یادگیری سیار بود.
روش: پژوهش حاضر به صورت شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری مشتمل بر دانش آموزان با تشخیص اختلال یادگیری ریاضی در پایه دوم ابتدایی شهرستا ن ملارد استان تهران در سال تحصیلی 1402-1401 بود. انتخاب نمونه به صورت نمونه های در دسترس معرفی شده از مرکز اختلالات یادگیری کوشا شهرستان ملارد مشتمل بر 10 دانش آموز با تشخیص اختلال یادگیری ریاضی بود که به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جایگزین شدند. آزمودنی ها در گروه آزمایش به مدت 8 جلسه در خرداد ماه 1402 با استفاده از امکانات شبکه آموزشی دانش آموزان (شاد) شامل پیام رسان شاد و شادبوم که حاوی بازی های آموزشی مورد تأیید آموزش و پرورش می باشد، تحت آموزش قرار گرفتند. برای پیش آزمون و پس آزمون از نمونه سؤالات سطح ساده آزمون بین المللی کانگورو 2021 استفاده شد. داده های به دست آمده از پیش آزمون و پس آزمون با استفاده از کوواریانس یک طرفه و بوسیله نرم افزار SPSS26 تحلیل شدند.
یافته ها: یافته ها نشان داد بین نتیجه پیش آزمون و پس آزمون تفاوت معناداری وجود دارد (25/878=F، 0/0010 =p) و گروه گواه و گروه آزمایش نیز در پس آزمون با هم تفاوت معناداری دارند (6/392=F، 0/039=p). یافته ها حاکی از آن است که مداخله تأثیرگذار بوده است و می توان گفت که استفاده از روش آموزشی بازی محور انطباق پذیر بر روی عملکرد ریاضی دانش آموزان دارای اختلال یادگیری تأثیر مثبت دارد.
نتیجه گیری: نتایج نشان داد که استفاده از آموزش بازی محور انطباق پذیر در محیط یادگیری سیار برای دانش آموزان دارای اختلال یادگیری ریاضی به این دسته از دانش آموزان کمک کردکه بتوانند با توجه به تفاوت سرعت یادگیری و انتخاب شکل محتوای ارائه شده و با حمایت راهنمای آموزشی، عملکرد خود در درس ریاضی را بهیود بخشند. استفاده از این روش توسط مدارس ابتدایی و مراکز اختلالات یادگیری، می تواند به حفظ استمرار فرآیند یاددهی یادگیری کمک کند و از اوقات فراغت دانش آموزان به صورت بهینه برای بهبود عملکرد و تثبیت یادگیری استفاده شود.
بررسی وضعیت سلامت عمومی افراد با اعتیاد پورنوگرافی: مقایسه با گروه بهنجار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: پورنوگرافی از رفتارهای اعتیادآمیز و پرخطر جنسی است که می تواند در ابعاد مختلف سلامت افراد را با مشکل مواجه نماید. افراد درگیر به اعتیاد پورنوگرافی از مشکلات روانی، هیجانی، شناختی رنج می برند. کمبود مطالعه در این حوزه در ایران، باعث انجام پژوهش حاضر شده است.
هدف: هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی وضعیت سلامت عمومی افراد با اعتیاد پورنوگرافی: مقایسه با گروه بهنجار بود .
روش: این پژوهش از نظر روش، یک مطالعه علّی - مقایسه ای (پس رویدادی) است. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل تمامی مردان 18 تا 35 سال با اعتیاد پورنوگرافی و بهنجار شهر ارومیه در بهار و تابستان 1402 را شامل می شود. جهت تعیین حجم نمونه، با مراجعه به نرم افزار تعیین حجم نمونه GPower، تعداد 36 نفر از افراد با اعتیاد پورنوگرافی و تعداد 36 نفر که اعتیاد پورنوگرافی نداشتند، با استفاده از روش نمونه گیری دردسترس انتخاب و پرسشنامه پورنوگرافی کر و همکاران (2014) و پرسشنامه سلامت عمومی گلدبرگ و هیلر (1972) را تکمیل نمودند. داده ها با آزمون تحلیل واریانس چندمتغیره و با نرم افزار Spss 19 تجزیه و تحلیل شد.
یافته ها: یافته ها نشان داد در اضطراب و اختلال خواب (05/0 >P) و افسردگی (01/0 >P) بین دو گروه تفاوت معنی دار وجود داشت، اما در علائم جسمانی و کارکرد اجتماعی بین گروه ها تفاوت معنی دار نبود (05/0 <P).
نتیجه گیری: با توجه به نتایج به دست آمده می توان گفت که اعتیاد پورنوگرافی می تواند زمینه ساز افسردگی، اضطراب و مشکلات خواب بیشتر شود؛ لذا پیشنهاد می گردد مداخلات پیشگیرانه و درمانی جهت کاهش گرایش به پورنوگرافی در گروه های در معرض این اعتیاد به کار برده شود.
ارائه مدل حرمت خود و اعتیاد به اینترنت در دانش آموزان مدارس متوسطه بر اساس قلدری مجازی با نقش میانجی گر ناگویی هیجانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: امروزه آسیب های اجتماعی جدیدی در سطح مدارس پدید آمده که زندگی شخصی و تحصیلی بسیاری از دانش آموزان را تحت الشعاع قرار داد. با توجه به اهمیت قلدری مجازی، اعتیاد به اینترنت و ناگویی هیجانی و همچنین شکاف تحقیقات در زمینه ارائه یک الگوی منسجم در این زمینه و انجام مطالعات بیشتر ضروری به نظر می رسد.
هدف: هدف پژوهش حاضر ارائه مدل حرمت خود و اعتیاد به اینترنت در دانش آموزان مدارس متوسطه بر اساس قلدری مجازی با نقش میانجی گر ناگویی هیجانی بود.
روش: پژوهش حاضر توصیفی از نوع مطالعات همبستگی و معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی دانش آموزان دختر مدارس متوسطه دوم شهر یاسوج شهر یاسوج در سال تحصیلی 1402-1401 بود. تعداد 250 نفر به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب و به پرسشنامه های قلدری مجازی ستین و همکاران (2011)، حرمت خود روزنبرگ (1963)، اعتیاد به اینترنت یانگ (1999) و ناگویی هیجانی بگبی و همکاران (1994) پاسخ دادند. در نهایت داده ها جمع آوری و به روش های همبستگی پیرسون و معادلات ساختاری به کمک نرم افزارهای SPSSV19 و AMOSV20 مورد تحلیل قرار گرفتند.
یافته ها: نتایج نشان داد قلدری مجازی اثر مثبت، مستقیم و معنی داری بر ناگویی هیجانی و اعتیاد به اینترنت و اثر منفی، مستقیم و معنی داری بر حرمت خود داشت (01/0 >P). همچنین ناگویی هیجانی نقش میانجی گر در رابطه بین قلدری مجازی با حرمت خود و اعتیاد به اینترنت داشته است (01/0 >P).
نتیجه گیری: در نهایت می توان گفت مدل نهایی پژوهش از برازش مطلوبی برخوردار بوده و لذا آگاهی معلمان، مدیران، والدین، دانش آموزان و سایر متخصصان حوزه تعلیم و تربیت از متغیرهای این مدل می تواند از بروز آسیب های اجتماعی نوپدید در مدارس کمک کننده باشد.
مقایسه بهزیستی روانشناختی، تنظیم شناختی-هیجانی و سیستم مغزی-رفتاری دانش آموزان دختر و پسر متوسطه اول(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: بسیاری از رفتارهای پرخطر دوران نوجوانی ناشی از اغتشاشات هیجانی حاصل از تحولات دوران بلوغ است. سلامت روانی دانش آموزان در آستانه بلوغ، ارتباط مستقیمی با عملکرد تحصیلی و فردی-اجتماعی دارد. علاوه بر آن، دختران و پسران در زمینه ادراک، شناخت، حافظه و عملکردهای عصبی تفاوت های جنسیتی آشکاری دارند. این تفاوت ها ممکن است به عوامل مختلف ژنتیکی، هورمونی و محیطی نسبت داده شود. با این حال، نتایج پژوهش های پیشین در این زمینه ناهماهنگ و ناکافی است.
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی و مقایسه بهزیستی روانشناختی، تنظیم شناختی-هیجانی و سیستم مغزی-رفتاری دانش آموزان دختر و پسر مقطع تحصیلی متوسطه اول در شهر حویق انجام شد.
روش: روش مطالعه حاضر از نظر هدف، کاربردی از نوع علّی-مقایسه ای بود. جامعه پژوهش شامل تمامی دانش آموزان دختر و پسر مقطع متوسطه اول مدارس آموزش و پرورش منطقه حویق (شهرستان تالش) در سال تحصیلی 1402- 4011 بودند که به روش نمونه گیری داوطلبانه و در دسترس، به تعداد هر گروه 50 نفر، انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های بهزیستی روانشناختی (ریف، 1989)، تنظیم شناختی-هیجانی (گارنفسکی و همکاران، 2001) و سیستم های مغزی-رفتاری (کارور و وایت، 1994) استفاده شد که با آزمون آماری تحلیل واریانس چند متغیره (MANOVA) در نرم افزار SPSS-24 مورد تحلیل قرار گرفتند.
یافته ها: نتایج نشان داد تفاوت آماری معناداری بین دانش آموزان دختر و پسر در نمرات بهزیستی روانشناختی (82/12 =F و 01/0 >P)، تنظیم شناختی-هیجانی مثبت (88/34 =F و 01/0 >P)، تنظیم شناختی-هیجانی منفی (97/24 =F و 01/0 >P)، سیستم بازداری رفتاری (62/14 =F و 01/0 >P) و سیستم فعال سازی رفتاری (16/9 =F و 01/0 >P) وجود دارد.
نتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش حاضر؛ تفاوت دو جنس در بهزیستی روانشناختی، تنظیم شناختی هیجانی و سیستم مغزی رفتاری، می تواند باعث عملکرد و مواجهه متفاوت دانش آموزان دختر و پسر در مقابله با مشکلات دوران نوجوانی و بلوغ شود.
اثربخشی درمان هیجان مدار بر دلزدگی زناشویی، سردی عاطفی، ناگویی هیجانی و سرمایه روانشناختی در زنان آسیب دیده از خیانت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: پدیده خیانت زناشویی یک تجربه دردناکی برای شریک زندگی است که می تواند فرد را از لحاظ روا نشناختی دچار اختلال شدید کند. مرور پژوهش ها نشان می دهد که زنان آسیب دیده از خیانت از لحاظ دلزدگی زناشویی، سردی عاطفی، ناگویی هیجانی و سرمایه روانشناختی دچار مسأله و نیازمند توجه ویژه مداخلات روانشناختی هستند.
هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی درمان هیجان مدار بر دلزدگی زناشویی، سردی عاطفی، ناگویی هیجانی و سرمایه روانشناختی در زنان آسیب دیده از خیانت انجام شد.
روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه به همراه یک دوره آزمون پیگیری دو ماهه بود. از بین زنان آسیب دیده از خیانت زناشویی شهر تهران در سال 1400 تعداد 30 نفر به عنوان نمونه های پژوهش به صورت در دسترس و با توجه به ملاک های ورود به مطالعه انتخاب شد و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایشی و گواه جایگزین شدند. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه های دلزدگی زناشویی (پاینز، 1996)، سردی عاطفی (گاتمن، 2001)، ناگویی هیجانی (بگبی و همکاران، 1994) و سرمایه روانشناختی (لوتانز و همکاران، 2007) بود. داده ها با نرم افزار SPSS 23 و تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر تحلیل شدند.
یافته ها: یافته ها نشان داد که بین میانگین پیش آزمون و آزمون پیگیری گروه های آزمایش و گواه از نظر دلزدگی زناشویی، سردی عاطفی، ناگویی هیجانی و سرمایه روانشناختی تفاوت معنی داری وجود داشت. به عبارت دیگر درمان هیجان مدار باعث کاهش دلزدگی زناشویی و سردی عاطفی و ناگویی هیجانی و افزایش سرمایه روانشناختی زنان آسیب دیده از خیانت زناشویی شد (001/0 >p).
نتیجه گیری: براساس یافته ها می توان نتیجه گرفت که درمان هیجان مدار بر بهبود دلزدگی زناشویی، سردی عاطفی، ناگویی هیجانی و سرمایه روانشناختی اثربخش است و می توان از این درمان برای بهبود وضعیت روانشناختی زنان آسیب دیده از خیانت زناشویی بهره جست
مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد با درمان فراشناختی بر نارساکنش وری اجرایی در اختلال وسواسی – جبری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: در مطالعات اخیر، نقص در فرآیندهای شناختی به عنوان یکی از فرضیه های سبب شناختی اختلال وسواسی - جبری مطرح شده است و مداخلات روانشناختی می تواند به بهبود این اختلال کمک کند. درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد موجب افزایش انعطاف پذیری روانشناختی و توانمندی توجه به تجربیات در زمان حال و بدون سوگیری می شود. درمان فراشناختی نیز به شیوه پاسخ گویی فرد به افکار خود و شکل ارتباط با آن ها تأکید دارد. انجام پژوهش مقایسه ای این دو نوع درمان در بیماران مبتلا به اختلال وسواسی - جبری کمتر مورد توجه قرارگرفته است.
هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و درمان فراشناختی بر نارساکنش وری اجرایی در اختلال وسواسی - جبری انجام شد.
روش: طرح پژوهش حاضر، نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون - پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی بیماران مبتلا به اختلال وسواسی - جبری مراجعه کننده به مراکز مشاوره و خدمات روانشناختی شهر کرمانشاه در سال 1401 بود. تعداد 45 نفر از این بیماران به صورت هدفمند انتخاب شده و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش (گروه درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و گروه درمان فراشناختی) و یک گروه گواه (هر گروه 15 نفر) قرار گرفتند. ابزار اندازه گیری در این پژوهش، آزمون جور کردن کارت های ویسکانسین گرانت و برگ (1993) بود. پروتکل درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (باخ و بوران، 2008) و درمان فراشناختی (ولز، 2008) در طی هشت جلسه 60 دقیقه ای به ترتیب برای گروه آزمایش اول و دوم اجرا شد ولی گروه گواه، هیچ گونه مداخله ای دریافت نکرد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل واریانس یک راهه و نرم افزارSPSS-23 استفاده شد.
یافته ها: نتایج تحلیل واریانس یک راهه بیانگر اثربخشی هر دو مدل درمانی بر افزایش تعداد طبقات تکمیل شده، افزایش تعداد پاسخ های صحیح و کاهش خطای درجاماندگی بود (05/0 p<). همچنین بر اساس نتایج آزمون تعقیبی توکی، بین دو گروه درمانی در متغیرهای پژوهش تفاوت معناداری مشاهده شد و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد در افزایش تعداد طبقات تکمیل شده، افزایش تعداد پاسخ های صحیح و کاهش خطای درجاماندگی شرکت کنندگان به شکل معناداری اثربخشی بیشتری در مقایسه با درمان فراشناختی داشته است. (05/0 p<).
نتیجه گیری: نتایج نشان داد هر دو نوع درمان مورد استفاده در پژوهش حاضر در بهبود کنش وری اجرایی بیماران وسواسی - جبری مؤثر بودند، اما اثربخشی ACT به شکل معناداری از MCT بیشتر بود.
شناسایی عناصر روانشناختی محیطی و رفتاری در افزایش تعاملات اجتماعی در طراحی فضای مجتمع های مسکونی بلندمرتبه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: توجه به تعاملات اجتماعی، به عنوان یک مؤلفه ی بسیار مهم در طراحی فضاهای مسکونی مطرح است. غفلت از عناصر روانشناختی محیطی و رفناری در طراحی مجتمع های مسکونی منجر به ایجاد مشکلاتی در زندگی فردی و اجتماعی می شود. به رغم اهمیت این مسئله، با بررسی ادبیات این حوزه، کمتر مطالعه ای را می توان یافت که به شناسایی عناصر روانشناختی محیطی و رفناری با هدف ارتقای تعاملات اجتماعی در طراحی مجتمع های مسکونی بلندمرتبه پرداخته باشد.
هدف: هدف پژوهش حاضر شناسایی عناصر روانشناختی محیطی و رفتاری در افزایش تعاملات اجتماعی در طراحی فضای مجتمع های مسکونی بلندمرتبه بود.
روش: روش پژوهش حاضر توصیفی از نوع پیمایشی بود. جامعه آماری شامل تمامی ساکنان مجتمع های مسکونی در شهر تهران بود که از میان آن ها با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس 11 مجتمع مسکونی انتخاب شد. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه محقق ساخته با 30 گویه بود. برای تعیین حجم نمونه از فرمول کوکران استفاده شد و در مجموع از 1000 پرسشنامه توزیع شده 315 پرسشنامه بازگشت داده شد و قابلیت ورود به تحلیل را داشت. داده های جمع آوری شده با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 25 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته اند.
یافته ها: با توجه به نتایج و مقایسه های صورت گرفته، هر سه عامل بررسی شده ویژگی های کالبدی، معنایی و عملکردی با درجه اهمیت متفاوت، عوامل تأثیرگذار بر میزان تعاملات اجتماعی در فضای باز مجتمع های مسکونی هستند (001/0 >P).
نتیجه گیری: ایجاد و ترویج شبکه های اجتماعی محلی و بسترهای ارتباطی برای ساکنان می تواند به تقویت ارتباطات اجتماعی و تعاملات میان اعضای جامعه مسکونی کمک نماید. این شبکه ها می توانند به به اشتراک گذاری اطلاعات مربوط به امور محله، تشویق به فعالیت های اجتماعی و مشارکت در رویدادهای محلی، و تشکیل گروه ها و انجمن های محلی منجر شوند.
مدل معادلات ساختاری اثر خودکارآمدی تحصیلی بر خودراهبری یادگیری نوجوانان در دوران قرنطینه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: با بررسی های انجام شده مشخص شد که تاکنون مطالعه ای با رویکرد مدل سازی معادلات ساختاری اثر خودکارآمدی تحصیلی بر خودراهبری یادگیری نوجوانان در دوران قرنطینه را مورد بررسی قرار نداده است.
هدف: پژوهش حاضر با هدف طراحی مدل معادلات ساختاری اثر خودکارآمدی تحصیلی بر خودراهبری یادگیری نوجوانان در دوران قرنطینه می باشد.
روش: روش پژوهش کمی توصیفی از نوع پیمایشی می باشد. در پژوهش حاضر نمونه آماری با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی در نظر گرفته شده اند، که تعداد 300 نفر از نوجوانان (دختر) نیمه اول متوسطه، پایه نهم شهر تهران به عنوان نمونه نهایی انتخاب شدند، که از این تعداد افراد در نظر گرفته شده تعداد 284 پرسشنامه قابل تجزیه و تحلیل و عاری از هرگونه اخلال به مرحله بررسی تجزیه و تحلیل آماری رسیده اند، همچنین از پرسشنامه های خودکارآمدی تحصیلی توسط مک ایلروی و بانتینگ (۲۰۰۱)، پرسشنامه خودراهبری یادگیری توسط فیشر، کینگ و تاگو (2001) جهت جمع آوری داده ها استفاده شد.
یافته ها: در نهایت بر اساس یافته های تحقیق مشاهده شد که خودکارآمدی تحصیلی بر خودراهبری یادگیری نوجوانان در دوران قرنطینه با مقدار (0001/0 =Sig، 346/12 =t) و ضریب تأثیر (793/0 =β) اثر مثبت معناداری دارد، همچنین مدل ارتباطی تحقیق دارای برازش لازم می باشد.
نتیجه گیری: پیشنهاد می شود؛ با شرکت فعال دانش آموزان در یادگیری، روبه رو شدن با تجارب چالش انگیز در یادگیری، جبران سریع اشتباهات، انگیزش بیشتر برای یادگیری، استفاده از راهبردهای مختلف در یادگیری توسط معلمین باعث افزایش خودراهبری یادگیری در دانش آموزان شوند.
مقایسه اثربخشی درمان شناختی رفتاری و پذیرش و تعهد بر اختلال بی خوابی در میان سالان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: خواب یکی از مهم ترین فرآیندهای روانی فیزیولوژیکی برای عملکرد مغز و سلامت روان است که سلامت انسان را کنترل می کند. کیفیت خواب در جامعه میان سالان ضرورت دارد و مشکلات خواب در این جامعه به عنوان یک عامل خطر اصلی برای مشکلات سلامت روانی و جسمی شناخته می شوند. تاکنون اثربخشی درمان های مختلفی بر بهبود کیفیت خواب میان سالان انجام شده است ولی مطالعه ای به بررسی مقایسه ای درمان شناختی رفتاری و پذیرش و تعهد نپرداخته است.
هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی درمان شناختی رفتاری و پذیرش و تعهد بر بهبود اختلال بی خوابی در میان سالان انجام شد.
روش: روش پژوهش آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه و پیگیری سه ماهه بود. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی مردان و زنان میان سال مبتلا به اختلال بی خوابی مراجعه کننده به مراکز بهداشتی درمانی شهر همدان در سال 1401 بود که به صورت نمونه گیری هدفمند 60 نفر انتخاب شده و به صورت تصادفی در 3 گروه 20 نفره (دو گروه آزمایش و یک گروه گواه) درمان شناختی رفتاری، درمان مبتنی بر تعهد و پذیرش و گروه گواه جایگزین شدند. ابزار اندازه گیری در این پژوهش پرسشنامه اختلال بی خوابی (همائی مجاز و همکاران، 1402) بود. گروه های آزمایش به مدت 9 جلسه 75 دقیقه ای تحت درمان شناختی رفتاری و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد قرار گرفتند و گروه گواه درمان معمول را دریافت کرد. پروتکل درمانی (کارنی و ادینجر، 2014) برای گروه شناختی رفتاری و پروتکل درمانی اکت (گای میدوز، 2014) برای گروه پذیرش و تعهد اجرا شد. تجزیه و تحلیل داده های آماری با استفاده از روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و با نرم افزار SPSS نسخه ۲3 صورت گرفت.
یافته ها: یافته ها نشان داد که بعد از مداخله، هر دو روش درمان در مقایسه با گروه گواه باعث بهبود اختلال بی خوابی شدند و نتایج درمان در دوره پیگیری نیز حفظ شد (001/0 p<)؛ اما درمان پذیرش و تعهد در مقایسه با درمان شناختی رفتاری بر بهبود اختلال بی خوابی میان سالان تأثیر بیشتری داشت (001/0 p<).
نتیجه گیری: براساس نتایج پژوهش می توان گفت درمان شناختی رفتاری و پذیرش و تعهد در کنار سایر روش های درمانی، روش مداخله ای مناسبی برای بهبود اختلال بی خوابی میان سالان است و روانشناسان، مشاوران بالینی و درمانگران می توانند برای کاهش مشکلات بیماران دچار اختلال بی خوابی با برگزاری کارگاه های روانشناختی مانند درمان شناختی رفتاری بی خوابی و درمان پذیرش و تعهد بی خوابی به عنوان درمان های راحت، در دسترس و کم هزینه برای کمک به این افراد اقدام کنند.
نقش میانجی گری پریشانی روانشناختی و خودکارآمدی در تبیین روابط علّی بین راهبردهای تنظیم هیجان و تبعیت از درمان در بیماران عروق کرونری قلب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: بیماری های مزمن مانند بیماری های قلیی عروقی علاوه بر علائم جسمانی، تغییرات روانشناختی را نیز در بیماران به وجود می آورند، که می تواند آسیب های ناشی از این بیماری را برای افراد و جامعه افزایش دهد. ازاین رو ضرورت پژوهش در مورد بررسی عوامل روانشناختی این بیماران در جهت افزایش سلامت روان آن ها ضروری است.
هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش میانجی گری پریشانی روانشناختی و خودکارآمدی در تبیین روابط علّی بین راهبردهای تنظیم هیجان و تبعیت از درمان در بیماران عروق کرونری قلب انجام شد.
روش: روش پژوهش حاضر، توصیفی و از نوع همبستگی و معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی بیماران مبتلا به عروق کرونری بود که در سال 1401 به بیمارستان شهید چمران اصفهان مراجعه کرده بودند. نمونه آماری شامل 218 نفر از بیماران مبتلا به عروق کرونری بود که با روش نمونه گیری هدفمند و بر اساس معیارهای ورودی پژوهش انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده در پژوهش حاضر شامل پرسشنامه های تبعیت از درمان بیماری های مزمن (سیدفاطمی و همکاران، 1397)، پریشانی روانشناختی (لاویبند، 1995)، خودکارآمدی مدیریت بیماری قلبی-عروقی (استکا و همکاران، 2015) و نظم جویی شناختی هیجان (گارنفسکی و همکاران، 2006) بود. تجزیه و تحلیل اطلاعات با استفاده از استنباط های مقایسه دو یا چندگانه و رابطه ای در تحلیل داده ها و نرم افزار SPSS.22 و Amos.22 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: یافته های پژوهش حاضر نشان داد، مدل علّی تبعیت از درمان بر اساس راهبردهای تنظیم هیجان با نقش میانجی پریشانی روانشناختی و خودکارآمدی در بیماران مبتلا به عروق کرونری قلب برازش خوبی دارد (05/0 P>).
نتیجه گیری: نتایج این پژوهش می تواند به بیماران مبتلا به عروق کرونری کمک کند تا با استفاده از مدیریت پریشانی روانشناختی و خودکارآمدی مدیریت بیماری قلبی-عروقی به راهکارهای مؤثری برای مقابله با بیماری و رسیدن به یک پیامد پزشکی و روانشناختی مفید دست یابند.
اثربخشی زوج درمانگری متمرکز بر شفقت بر ابرازگری هیجانی مثبت و منفی و ابرازگری صمیمیت در زوج های ناسازگار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: کاهش ابرازگری هیجانی مثبت، ابرازگری صمیمیت و افزایش ابرازگری هیجانی منفی با ناسازگاری زناشویی رابطه دارد. بهبود ابرازگری در زوج های ناسازگار از طریق مداخله های زوج درمانی، به ویژه زوج درمانگری متمرکز بر شفقت، مهم است، اما در تأثیر زوج درمانگری متمرکز بر شفقت بر ابرازگری هیجانی در جامعه موردمطالعه، شکاف تحقیقاتی دیده می شود.
هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی زوج درمانگری متمرکز بر شفقت بر ابرازگری هیجانی مثبت و منفی و ابرازگری صمیمیت در زوج های ناسازگار انجام شد.
روش: این پژوهش از نوع طرح پیش آزمون-پس آزمون همراه با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل تمامی زوج های ناسازگار مراجعه کننده به مراکز مشاوره و خدمات روانشناختی سیفا، بهین و همراز شهر خرم آباد در سال 1402 بودند. نمونه ای به تعداد 20 زوج واجد شرایط با روش نمونه گیری هدفمند از نوع در دسترس در دو گروه آزمایش و گواه قرار گرفتند. سنجش زوج ها بر اساس پرسشنامه ابرازگری هیجانی (کینگ و امونز، 1990) در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون در هر دو گروه انجام شد. گروه آزمایش زوج درمانگری متمرکز بر شفقت (لطفی و همکاران، 1400) را طی 8 جلسه 60 دقیقه ای دریافت کردند. برای تحلیل داده ها از آزمون تحلیل کوواریانس و نرم افزار SPSS نسخه 27 استفاده شد.
یافته ها: یافته های پژوهش حاضر نشان داد زوج درمانی متمرکز بر شفقت بر افزایش ابرازگری هیجانی مثبت، کاهش ابرازگری هیجانی منفی و نیز افزایش ابرازگری صمیمیت زوج های ناسازگار مؤثر است (01/0 p<).
نتیجه گیری: با توجه به یافته ها زوج درمانگری متمرکز بر شفقت با تقویت هیجان های مثبت و سازگارانه در زوج ها، کاهش هیجان های منفی زوج ها، تشویق زوج ها به ابراز شفقت کلامی و رفتاری و همدلی نسبت به همسر و درک نقاط قوت و ضعف خویش و همسر موجب بهبود ابرازگری هیجانی در زوج های ناسازگار می شود. بنابراین می توان از زوج درمانی متمرکز بر شفقت برای بهبود ابرازگری هیجانی زوج های ناسازگار استفاده کرد.
طراحی مدل پیش بینی عملکرد سازمانی براساس سبک های لیدرشیپ و نقش میانجی گر فرهنگ نوآورانه و یادگیری سازمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: رهبری نقش حیاتی در پویایی سازمان دارد. میزان موفقیت سازمان در رسیدن به اهداف از پیش تعیین شده، مقدار تلاش کارکنان جهت موفقیت سازمان و تأثیرگذار بودن رهبر بر کارکنان وابسته به رفتارها و سبک رهبری می باشد. توسعه نوآوری و یادگیری سازمانی برای دستیافتن به مزیت رقابتی پایدار و بهبود عملکرد سازمانی، به وجود شرایط و بستری مناسب نیاز دارد که سبک های رهبریِ مدیریت، یکی از عوامل مؤثر در این زمینه هست.
هدف: با توجه به اهمیت موضوع عملکرد سازمانی براساس سبک های رهبری این پژوهش بر آن است تا به طراحی مدل پیش بینی عملکرد سازمانی براساس سبک های رهبری و نقش واسطه ای فرهنگ نوآورانه و یادگیری سازمانی بپردازد.
روش: روش پژوهش با رویکرد استقرایی و از نوع کیفی می باشد. جامعه آماری شامل خبرگان و متخصصان دانشگاهی بودند که با استفاده از اصل اشباع و روش نمونه گیری گلوله برفی 12 نفر به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند. به منظور گردآوری داده ها از مصاحبه های نیمه ساختاریافته بهره گرفته شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از روش تحلیل داده های کیفی از نرم افزار مکس کیودا استفاده شد.
یافته ها: براساس یافته های پژوهش، ابعاد و مؤلفه های سویه های سبک های رهبری در 8 مقوله، ابعاد و مؤلفه های فرهنگ نوآورانه سازمانی در 5 مقوله، ابعاد و مؤلفه های یادگیری سازمانی در 7 مقوله شناسایی شد. براساس یافته های این پژوهش، با استفاده از سبک رهبری مناسب و پیاده سازی فرهنگ نوآورانه و تقویت یادگیری سازمانی می توان عملکرد سازمانی را توسعه و بهبود بخشید.
نتیجه گیری: باتوجه به نتایج پژوهش پیشنهاد می گردد که از طرح های با پتانسیل بالا و بر اساس مدیریت شایسته سالاری و دانش و تخصص در رده های حساس و با اهمیت بالا در راستای توسعه پروژه های تعلیق شده و آینده نگر استفاده گردد تا عملکرد سازمان از طریق توسعه پروژه ها و احساس نیاز جامعه به این پروژه ها در جهت نیل به اهداف سازمان بکار گرفته شود.
بررسی جنبه های روانشناختی شعر و معماری سبک اصفهانی از منظر نظریه آلفرد آدلر و کارل گوستاو یونگ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: با بررسی های انجام شده مشخص گردید که تاکنون مطالعه ای به بررسی جنبه های روانشناختی شعر و معماری سبک اصفهانی از منظر نظریه آلفرد آدلر و کارل گوستاو یونگ نپرداخته است.
هدف: در این مقاله به بررسی جنبه های روانشناختی مشترک شعر سبک اصفهانی (هندی) و معماری سبک اصفهانی پرداخته شده است.
روش: روش پژوهش، کتابخانه ای و نوع آن، تحلیلی-توصیفی است. پس از بررسی ویژگی ها و جنبه های روانشناختی مشترک شعر و معماری دوره اصفهانی به این نتیجه رسیده ایم که علاوه بر مسائل اجتماعی که شعر و معماری را در دوره صفویان تحت تأثیر قرار داده، برخی جنبه های روانشناسی نیز در این دوره بر سبک شعر و معماری این دوره اثر گذاشته است.
یافته ها: با توجه فراگیر شدن شعر و هنر در بین مردم و خروج آن از دربار، نشانه های برون گرایی در شعر و هنر این دوره دیده می شود و بازنمود آن، توجه به سلایق فکری و تخیّلی عامه مردم به جای در نظر گرفتن عقاید حاکمان است که این امر در قالب مؤلفه «علاقه اجتماعی» از نظریه آلفرد آدلر قابل بررسی است. همین امر باعث شد تا شعر و معماری این دوره به جای تخصصی شدن و سفارشی شدن، عمومی شده و بر اساس سلیقه فکری و خیالی و عاطفی عامه مردم تکوین یابد.
نتیجه گیری: جنبه رواشناختی مشترک در شعر و معماری این دوره، توجه به باورها و عقایدی است که در حوزه روانشناسی، به عنوان کهن الگو مطرح می شوند و در قالب نظریه یونگ قابل بررسی هستند. این جنبه نیز زاییده عمومی شدن شعر و معماری است و در طی این فرآیند، باورها و عقاید و کهن الگوهای مشترک عامه مردم در شعر و معماری این دوره نمود یافته است.
تدوین الگوی توسعه فیزیکی برای بهبود جو روانشناختی مدارس متوسطه دوم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: ارتباط میان محیط فیزیکی و جو روانشناختی مدرسه، می تواند تأثیرات بسیار گسترده ای بر عملکرد تحصیلی، رفتارها، احساسات و ارتباطات دانش آموزان داشته باشد. بنابراین، تحلیل ارتباط میان مدل توسعه فیزیکی مدارس و بهبود جو روانشناختی می تواند به طراحان و مدیران آموزشی کمک کند تا محیط های مناسبی برای رشد و توسعه دانش آموزان فراهم کنند. در انتها، مطرح است که اغلب در محیط های آموزشی ایران، الگوهای بومی و منطبق با شرایط جامعه محلی برای بهبود جو روانشناختی مدارس وجود ندارد، بنابراین نیاز به ایجاد یک الگوی بومی و مناسب برای بهبود جو روانشناختی مدارس احساس می شود.
هدف: هدف این مطالعه طراحی الگوی توسعه فیزیکی مدارس برای بهبود جو روانشناختی مدارس متوسطه دوم بود.
روش: در پژوهش حاضر از روش داده بنیاد استفاده شد. جامعه آماری پژوهش حاضر را متخصصان، صاحب نظران و مدیران متخصص مستقر در آموزش و پرورش ناحیه یک اهواز بود که در زمینه توسعه فیزیکی مدارس فعالیت داشتند. حجم نمونه مشتمل بر ۱۶ نفر بود که با روش هدفمند انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته بود. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها پس از مکتوب کردن مصاحبه ها، داده های جمع آوری شده به کمک کدگذاری واکاوی شد و طبقه بندی طی سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی انجام شد.
یافته ها: الگوی مستخرج از تجزیه و تحلیل یافته های پژوهش در بخش کدگذاری انتخابی در قالب شش مقوله اصلی و 13 مقوله فرعی طراحی شد. چهار مقوله معماری و طراحی محیط، ایمنی، فضاهای مسقف، فضاهای باز، شرایط علّی اثرگذار بر پدیده محوری شناسایی شد. دو مقوله در مورد شرایط زمینه ای برای ایجاد پدیده مورد مطالعه ایجاد شد و چهار مؤلفه فرهنگ مدرسه، ارتباط و مشارکت اجتماعی، منابع انسانی و محیط عاطفی به عنوان مداخله گر شناسایی شد.
نتیجه گیری: نتایج نشان داد برای بهبود جو روانی مدارس، طراحی فضای فیزیکی محیط درونی که در رأس آن ها کلاس درس است، نیاز به توجه در طراحی است. براساس نتایج این مطالعه می توان پیشنهاد کرد که مدیران آموزش وپرورش به ویژه بخش نوسازی مدارس به مسئله محیط فیزیکی مدارس متناسب با سن دانش آموزان توجه ویژه ای داشته باشد و معماری ساختمان ها و فضاهای هر مقطع تحصیلی را متناسب با روحیات، سن، علایق دانش آموزان طراحی نمایند.