مقالات
حوزه های تخصصی:
زمینه: اختلال افسردگی اساسی بیماری ناتوان کننده ای است که به طور قابل توجهی با آسیب فردی، اجتماعی و اقتصادی مرتبط است. روش های درمانی گوناگونی از جمله لیزر اکوپانکچر و روان درمانی پویشی فشرده کوتاه مدت در این زمینه مورد استفاده قرار گرفته است، اما آیا روش های ترکیبی درمانی اثربخش تر از هرکدام از روش های درمانی به تنهایی است؟ هدف: مطالعه مقدماتی بررسی اثربخشی روش های روان درمانی پویشی و لیزر طب سوزنی بر کاهش افسردگی بود. روش: پژوهش از نوع نیمه آزمایشی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر افراد دارای نشانگان افسردگی اساسی مراجعه کننده به مرکز بینش نو در تهران (1397-1398) بود، 10 بیمار 25 تا 50 ساله مبتلا به اختلال افسردگی اساسی مراجعه کننده به مرکز بینش نو به روش نمونه گیری تصادفی به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار پژوهش عبارت از: پرسشنامه افسردگی بک (1961) و نسخه ویرایش شده چک لیست نشانه ها ( SCL-90-R ، دروگاتیس، 1975)، جلسات روان درمانی پویشی فشرده کوتاه مدت (دوانلو، 1997) و درمان لیزر طب سنتی. داده ها با روش تحلیل واریانس چند متغیری انجام شد. یافته ها: هر دو روش لیزردرمانی و لیزر درمانی به همراه روان درمانی پویشی موجب کاهش افسردگی شدند (0/001 P< ). نتیجه گیری: طب سوزنی لیزری بسیاری از ساختارها و انتقال دهنده های عصبی در سیستم عصبی مرکزی را تحت تأثیر قرار می دهد و همراه شدن آن با روان درمانی پویشی که به آزادسازی هیجانات و رساندن آن به سطح آگاهی کمک می کند بیشتر به کاهش افسردگی کمک می کند.
چالش های ارتباطی والد - نوجوان در خانواده های مسلمان ایرانی مقیم آمریکا از نگاه والدین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: اختلافات والد - نوجوان بخشی اجتناب ناپذیر از دوران نوجوانی است. هر چند که تعلق به نسل های متفاوت در هر خانواده ای، ناگریز فاصله ای میان نسل ها ایجاد می کند، اما در خانواده های مهاجر، دشواری گذار از تعارضات دوران نوجوانی، با چالش های رایج بعد از مهاجرت در می آمیزد و تنش هایی را در ارتباط والدین و نوجوان برمی انگیزد. اهمیت موضوع ارتباط والد - نوجوان در خانواده های مهاجر، سبب شده است پژوهش های بسیاری در این زمینه با محوریت گروه های پرجمعیت مهاجران انجام پذیرد، اما پژوهشی که بررسی چالش های ارتباطی والد - نوجوان بپردازد مغفول واقع شده است. هدف: چالش های ارتباطی والد - نوجوان در خانواده های مسلمان ایرانی مقیم آمریکا از نگاه والدین بود. روش: پژوهش از نوع کیفی با روش پدیدارشناسی بود. جامعه آماری شامل خانواده های مسلمان ایرانی مقیم آمریکا بود که ۱۵ نفر از پدران و مادران به روش نمونه گیری گلوله برفی به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار پژوهش مصاحبه ی عمیق نیمه ساختاریافته بود. تحلیل داده ها با روش هفت مرحله ای کلایزی انجام شد. یافته ها: مؤلفه های چالش های ارتباطی والد - نوجوان در خانواده های مسلمان ایرانی مقیم آمریکا از نگاه والدین عبارتند از: تفاوت های فرهنگی، شکاف نسلی زمانی و مکانی و عدم آشنایی کافی والدین مهاجر با محیط مدارس و گروه همسالان فرزندان بود. نتیجه گیری: تفاوت های فرهنگی، شکاف نسلی زمانی و مکانی و عدم آشنایی کافی والدین مهاجر با محیط مدارس و گروه همسالان فرزندان می تواند عملکرد خانواده ی مهاجر را به خطر انداخته و دشواری های ارتباطی میان والدین و نوجوان ایجاد کند.
بررسی رابطه راهبردهای تنظیم هیجان و تاب آوری با سازگاری زناشویی معلمان زن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: معلمان به دلیل تجربه تعارض کار - خانواده نیاز به سطح بالاتری از تاب آوری در برابر مسائل به ویژه سازگاری زناشویی دارند. اما مسئله اصلی اینست، آیا بین راهبردهای تنظیم هیجان و تاب آوری با سازگاری زناشویی معلمان زن رابطه وجود دارد؟ هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه راهبردهای تنظیم هیجان و تاب آوری با سازگاری زناشویی معلمان زن بود. روش: پژوهش حاضر از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل کلیه معلمان زن در سال تحصیلی 97-1396 در سطح شهر قزوین بود که 100 معلم به روش نمونه گیری در دسترس به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش عبارتند از، پرسشنامه های تاب آوری کانر - دیویدسون (2003)، راهبردهای تنظیم هیجان گروس (2003) و سازگاری زناشویی (1976). تحلیل داده ها با استفاده از آزمون های پارامتریک و آزمون همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه انجام شد. یافته ها: راهبرد تنظیم هیجان «ارزیابی مجدد» و تاب آوری رابطه مثبت و معنی داری با سازگاری زناشویی داشت (0/05 p< ). راهبرد تنظیم هیجان «سرکوبی» رابطه منفی با سازگاری زناشویی داشت (0/05 p< ). در کل راهبردهای تنظیم هیجان و تاب آوری سازگاری زناشویی را در بین معلمان پیش بینی کردند (0/05 p< ). نتیجه گیری: می توان سازگاری زناشویی معلمان زن را به وسیله راهبردهای تنظیم هیجان و تاب آوری پیش بینی کرد.
رابطه محیط حامی خود پیروی با بهزیستی تحصیلی: نقش واسطه ای نیازهای اساسی روانشناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: تحقیقات متعددی، اهمیت نیازهای اساسی روانشناختی دانش آموزان را مورد مطالعه قرار داده اند و به بررسی نقش نیازهای اساسی روانشناختی در ایجاد امید، کارایی، تاب آوری و خوش بینی، عملکرد تحصیلی، کاهش فرسودگی و ناکارآمدی تحصیلی پرداخته اند. اما در مورد رابطه محیط حامی خود پیروی با بهزیستی تحصیلی با نقش واسطه ای نیازهای اساسی روانشناختی شکاف تحقیقاتی وجود دارد. هدف: رابطه محیط حامی خود پیروی با بهزیستی تحصیلی با نقش واسطه ای نیازهای اساسی روانشناختی بود. روش: پژوهش از نوع همبستگی با مدل معادلات ساختاری بود. جامعه آماری تمامی دانش آموزان پسر دوره متوسطه شهر قائنات در سال تحصیلی 98- 1397 بودند که 380 دانش آموز با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای به عنوان نمونه انتخاب شد. ابزار پژوهش عبارتند از: پرسشنامه محیط حامی خودپیروی آسور و دیگران (۲۰۰۲)، بهزیستی تحصیلی تومینین - سوینی و همکاران (۲۰۱۲) و مقیاس نیازهای اساسی روانشناختی لاگواردیا و همکاران (۲۰۰۰). تحلیل داده ها با آزمون های همبستگی پیرسون، رگرسیون، تحلیل عاملی و معادلات ساختاری انجام شد. یافته ها: محیط حامی خود پیروی اثر مستقیم و معنی داری بر نیازهای اساسی روانشناختی و بهزیستی تحصیلی و نیازهای اساسی روانشناختی نیز اثر مستقیم و معنی داری بر بهزیستی تحصیلی دارد (0/01> P ). همچنین محیط حامی خود پیروی از طریق متغیر میانجی نیازهای اساسی روانشناختی اثر غیرمستقیم بر بهزیستی تحصیلی دانش آموزان دارد (0/01> P ). نتیجه گیری: افزایش کیفیت محیط های حامی خود پیروی سبب ارتقا نیازهای روانشناختی دانش آموزان و بهزیستی تحصیلی آنان می شود.
اثربخشی زوج درمانگری هیجان مدار بر حمایت اجتماعی ادراک شده و احساس تنهایی زوجین نابارور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه : ناباروری در سراسر جهان و در همه فرهنگ ها به عنوان یک تجربه تنش آور، بحرانی و تهدیدکننده ثبات فردی، زناشویی، خانوادگی و اجتماعی شناخته شده است. اما مسئله اصلی اینست، آیا زوج درمانگری هیجان مدار بر حمایت اجتماعی ادراک شده و احساس تنهایی زوجین نابارور تأثیر دارد؟ هدف: اثربخشی زوج درمانگری هیجان مدار بر حمایت اجتماعی ادراک شده و احساس تنهایی در زوجین نابارور بود. روش : پژوهش از نوع نیمه تجربی با طرح پیش آزمون – پس آزمون همراه با گروه گواه بود. جامعه آماری را زوج های نابارور مراجعه کننده به مراکز خصوصی زنان و نازایی شهر قم در نیمه دوم سال 1394 و نیمه اول سال 1395 تشکیل دادند. 30 زوج به صورت نمونه گیری هدفمند به عنوان نمونه انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمون (15 زوج) و گواه (15 زوج) جایگزین شدند. ابزار پژوهش عبارتند از، مقیاس حمایت اجتماعی ادراک شده چندبعدی (زیمت، داهلم، زیمت و فارلی، 1988)، مقیاس احساس تنهایی اجتماعی عاطفی برای بزرگسالان (دیتوماس، برنن و بست، 2004) و برنامه آموزش زوج جانسون (2004). تحلیل داده ها با استفاده از آزمون های تحلیل کوواریانس چند متغیری انجام شد . یافته ها: نتایج حاصل از تحلیل نشان داد که زوج درمانگری هیجان مدار باعث افزایش معنادار میانگین نمرات پس آزمون متغیر حمایت اجتماعی ادراک شده و خرده مقیاس های آن (حمایت دوستان، حمایت خانواده و حمایت افراد خاص) در گروه آزمون گردید (0/05 P< ). همچنین نتایج بیانگر آن بود که میانگین نمرات پس آزمون متغیر احساس تنهایی و خرده مقیاس های آن (تنهایی رمانتیک، تنهایی خانوادگی و تنهایی اجتماعی) در گروه آزمون و گواه تفاوت معناداری با یکدیگر داشتند (0/05 P< ). نتیجه گیری : آموزش مبتنی بر زوج درمانگری هیجان مدار باعث بهبود حمایت اجتماعی ادراک شده در زوجین گردید و احساس تنهایی آنان را کاهش داد.
بررسی مدل ساختاری نقش راهبردهای شناختی تنظیم هیجان، ذهن آگاهی و کمال گرایی در پیش بینی مشکلات هیجانی در دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: پژوهش های زیادی درباره ارتباط راهبردهای شناختی تنظیم هیجان، ذهن آگاهی و کمال گرایی انجام شده است، اما نقش این راهبردها در پیش بینی مشکلات هیجانی مورد غفلت واقع شده است. هدف : بررسی مدل ساختاری راهبردهای شناختی تنظیم هیجان، ذهن آگاهی و کمال گرایی در پیش بینی مشکلات هیجانی در دانش آموزان بود. روش : پژوهش از نوع توصیفی – تحلیلی بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دختر و پسر دوره دوم دبیرستان شهر تهران در سال تحصیلی 98-97 بود. 140 نفر (120 نفر دختر و 120 نفر پسر) به شیوه ی خوشه ای چند مرحله ای به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار پژوهش عبارتند از: مقیاس پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان گارنفسکی و همکاران (2001)، پرسشنامه مشکلات هیجانی (مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس) لاوبوند و لاوبوند (1995)، پرسشنامه ذهن آگاهی رایان و براون (2003) و پرسشنامه کمال گرایی چندبعدی تهران (بشارت، 1386). تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از مدل معادلات ساختاری انجام گرفت. یافته ها : راهبردهای شناختی تنظیم هیجان، ذهن آگاهی و کمال گرایی با مشکلات هیجانی رابطه مثبت دارند (0/05 P< ). نتیجه گیری : مشکلات هیجانی را می توان با راهبردهای شناختی تنظیم هیجان، ذهن آگاهی و کمال گرایی پیش بینی کرد.
مقایسۀ بهزیستی هیجانی، صمیمیت زناشویی و کیفیت زندگی مادران کودکان مبتلا به اختلال کمبود توجه / فزون کنشی با مادران کودکان عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: پژوهش هایی در زمینۀ کیفیت زندگی، سلامت روانی و اضطراب و افسردگی والدین کودکان مبتلا به اختلال کمبود توجه / فزون کنشی انجام شده است. اما مسألۀ اصلی این است، پژوهشی که به مقایسۀ بهزیستی هیجانی، صمیمیت زناشویی و کیفیت زندگی مادران کودکان مبتلا به اختلال کمبود توجه / فزون کنشی با مادران کودکان عادی بپردازد، مغفول واقع شده است. هدف: این پژوهش با هدف مقایسۀ بهزیستی هیجانی، صمیمیت زناشویی و کیفیت زندگی مادران کودکان مبتلا به اختلال کمبود توجه / فزون کنشی با مادران کودکان عادی انجام شد. روش: این پژوهش یک مطالعۀ توصیفی از نوع علّی - مقایسه ای بود. جامعۀ آماری پژوهش را تمامی مادران دارای کودک مبتلا به اختلال کمبود توجه / فزون کنشی و مادران کودکان عادی شهر اردبیل در سال تحصیلی 96-1395 تشکیل می دادند که از میان آنها با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس 120 مادر (60 نفر از مادران دارای کودک مبتلا به اختلال کمبود توجه / فزون کنشی و 60 نفر از مادران دارای کودک عادی) به عنوان نمونه انتخاب شدند. داده ها با استفاده از مقیاس تجدید نظر شدۀ درجه بندی کانرز والدین - فرم کوتاه (کانرز، 1999)، مصاحبۀ بالینی، مؤلفۀ بهزیستی هیجانی پرسشنامۀ بهزیستی ذهنی کییز و ماگیارمو (2003)، پرسشنامۀ صمیمیت زناشویی باگاروزی (2001) و پرسشنامۀ کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی - فرم کوتاه (1998) جمع آوری گردید. برای تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل واریانس چند متغیری استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که میزان بهزیستی هیجانی، صمیمیت زناشویی و کیفیت زندگی مادران کودکان مبتلا به اختلال کمبود توجه / فزون کنشی به طور معنی داری کمتر از مادران کودکان عادی بود (0/01> P ). نتیجه گیری: مادران کودکان مبتلا به اختلال کمبود توجه / فزون کنشی از بهزیستی هیجانی، صمیمیت زناشویی و کیفیت زندگی کمتری نسبت به مادران کودکان عادی برخوردار هستند.
مقایسه اثربخشی برنامه مداخله ای روان درمانی پویشی کوتاه مدت، آموزش تن آگاهی وتلفیق این دو بر کارکردهای اجرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: کارکردهای اجرایی مغز، ساختارهای مهمی هستند که با فرآیندهای روانشناختی، مسئول کنترل هوشیاری، تفکر و اعمال مرتبط با آن هستند. بنابراین مسئله پژوهش این است که آیا با استفاده از مداخله روان درمانی پویشی کوتاه مدت، تن آگاهی و تلفیق این دو با یکدیگر می توان کارکردهای اجرایی را ارتقا بخشید. هدف: این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی برنامه مداخله ای روان درمانی پویشی کوتاه مدت، آموزش تن آگاهی و تلفیق این دو برکارکردهای اجرایی انجام شد. روش: طرح این پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود که آزمون برج لندن جهت سنجش عملکردهای اجرایی مغز (توانایی حل مسئله) به کار گرفته شد. جامعه پژوهش شامل ۲۰۷۶ نفر از دانش آموزان دختر پایه نهم منطقه ۴ شهر تهران بود که در سال تحصیلی ۹۶-13۹۵ مشغول به تحصیل بودند. ۶۰ نفر آزمودنی انتخاب که پس از مصاحبه تشخیصی اولیه ۴۵ نفر، به روش نمونه در دسترس مناسب جهت شرکت در دوره شناخته شدند، در مرحله بعد افراد به صورت تصادفی براساس قرعه کشی در ۳ گروه آزمایش و ۱ گروه کنترل جایگیری شدند. ابزار پژوهش آزمون برج لندن شالیس (1982)، پروتکل روان درمانی پویشی دوانلو (1995) و مداخله تن آگاهی کبات – زین (1982، 1990) بود. به منظور تحلیل داده ها از تحلیل واریانس مختلط استفاده شد. یافته ها: یافته های حاصل از تحلیل بر روی نمرات پیش آزمون و پس آزمون بین دو گروه آزمایش وکنترل نشان داد که برنامه های آموزش تن آگاهی، برنامه مداخله ای روان درمانی پویشی کوتاه مدت و تلفیق این دو باعث افزایش نمرات در هر سه گروه آزمایش در پس آزمون و پیگیری شده است و اثربخشی مداخله تلفیقی بیشتر از دو مداخله دیگر بوده است (0/05> p ). نتیجه گیری: مداخله تلفیقی بیشترین تأثیر و مداخله تن آگاهی کمترین تأثیر را بر توانایی حل مسئله آزمودنی ها داشته است. هرچند که تأثیرگذاری مداخله مبتنی بر روان درمانی پویشی کوتاه مدت بیشتر از مداخله تن آگاهی بوده است اما تفاوت بین این دو مداخله قابل توجه نبود، این در حالی است که تفاوت مداخله تن آگاهی و تلفیقی قابل توجه بود.
مقایسه اثربخشی درمانگری شناختی - رفتاری هیجان مدار و شناخت درمانگری مبتنی بر ذهن آگاهی بر اضطراب اجتماعی - جسمانی، خارش، و شدت پسوریازیس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: پسوریازیس یک بیماری پوستی مزمن است که هیجانات ممکن است بر روی علائم و مشکلات مرتبط با آن تأثیر داشته باشند. اما آیا درمانگری شناختی - رفتاری هیجان مدار و شناخت درمانگری مبتنی بر ذهن آگاهی بر روی علائم بیماری و مسائل مرتبط با آن مؤثر باشند؟ و کدام درمان اثربخش تر است؟ هدف: مقایسه اثربخشی درمانگری شناختی - رفتاری هیجان مدار و شناخت درمانگری مبتنی بر ذهن آگاهی بر اضطراب اجتماعی - جسمانی، خارش، و شدت پسوریازیس در بیماران پسوریازیس بود. روش: تحقیق حاضر یک مطالعه نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری دوماهه با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل 30 نفر از بیماران مراجعه کننده به مرکز تحقیقات پوست دانشگاه علوم پزشکی تهران بود که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در گروه گواه (5 مرد و 5 زن) و گروه های آزمایش اول (5 مرد و 5 زن) و دوم (5 مرد و 5 زن) گمارده شدند. ابزار عبارتند از: جلسلات درمانگری شناختی - رفتاری هیجان مدار سووج و همکاران (2006) و مدل داتیلیو (2010) وجلسات شناخت درمانگری مبتنی بر ذهن آگاهی کابات زین (1990) مقیاس اضطراب اجتماعی - جسمانی هارت و همکاران (1989)، مقیاس آنالوگ دیداری، و شاخص شدت و سطح پسوریازیس کورتی (2009). داده ها با استفاده از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر تحلیل شدند. یافته ها: هر دو درمان باعث کاهش اضطراب اجتماعی - جسمانی شدند با اثربخشی بیشتر شناخت درمانگری مبتنی بر ذهن آگاهی. همچنین هر دو مداخله به میزان یکسانی بر کاهش خارش اثربخش بودند. درمانگری شناختی - رفتاری هیجان مدار، اما نه شناخت درمانگری مبتنی بر ذهن آگاهی، باعث کاهش شدت پسوریازیس شد. در پیگیری دو ماهه تغییرات حاصل شده در طی زمان پایدار باقی ماندند (0/001 P< ). نتیجه گیری: این دو درمان مداخلات مفیدی جهت کاهش اضطراب اجتماعی - جسمانی و علائم و شدت بیماری در بیماران پسوریازیس می باشند.
ارائه مدل علّی گرایش به طلاق مردان متأهل مراجعه کننده به مراکز مشاوره براساس باورهای غیرمنطقی ارتباطی و تمایزیافتگی فردی با نقش واسطه ای عملکرد جنسی و سرخوردگی زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه : باورهای غیر منطقی ارتباطی، تمایز یافتگی فردی و سرخوردگی زناشویی از عواملی است که باعث به وجود آمدن گرایش طلاق در مردان می شود. اما مسئله اصلی اینست آیا بین باورهای غیرمنطقی ارتباطی و تمایزیافتگی با واسطه گری عملکرد جنسی و سرخوردگی زناشویی با گرایش به طلاق مردان رابطه معنی داری وجود دارد؟ هدف: ارائه مدل علّی گرایش به طلاق مردان متأهل مراجعه کننده به مراکز مشاوره براساس باورهای غیرمنطقی ارتباطی و تمایزیافتگی فردی با نقش واسطه ای عملکرد جنسی و سرخوردگی زناشویی بود. روش : پیمایشی از نوع همبستگی و تحلیلی بود. جامعه آماری شامل کلیه مردان متأهل مراجعه کننده به مراکز مشاوره در سراسر شهر تهران بود، به روش نمونه گیری تصادفی در دسترس تعداد 240 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار عبارتند از: پرسشنامه های استاندارد شده باورهای ارتباطی آدیلسون و اپشتاین، تمایزیافتگی فردی (1982)، عملکرد جنسی مردان ( FSEI ) روزن و همکاران (2000)، سرخوردگی زناشویی نیهویس و بارتل (2006) و گرایش به طلاق روزلت، جانسون و مورو (1986). داده ها با استفاده آزمون های رگرسیون چندگانه و تحلیل مسیر تحلیل شد. یافته ها : مؤلفه های باورهای غیرمنطقی ارتباطی و تمایزیافتگی فردی با نقش واسطه ای عملکرد جنسی و سرخوردگی زناشویی در گرایش به طلاق مردان رابطه دارد (0/05> p ). نتیجه گیری : کاهش سرخوردگی زناشویی و باورهای غیرمنطقی ارتباطی می توانند در کنار افزایش تمایزیافتگی فردی و عملکرد مناسب جنسی مردان در کاهش گرایش به طلاق مردان دارای مشکل زناشویی، تأثیر مثبتی بگذارند.
اثربخشی آموزش گروهی با تأکید بر رویکرد تحلیل رفتار متقابل بر بهبود کیفیت خواب و مؤلفه های آن در بیماران مرد تحت درمان با متادون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: یکی از مسائلی که در مورد بیماران تحت درمان با متادون باید به آن توجه داشت، مسئله کیفیت خواب این بیماران می باشد. اما مسئله اصلی اینست، آیا رویکرد تحلیل رفتار متقابل بر بهبود کیفیت خواب بیماران تحت درمان با متادون تأثیر دارد؟ هدف: بررسی تأثیر آموزش گروهی رویکرد تحلیل رفتار متقابل بر بهبود کیفیت خواب و مؤلفه های آن در بیماران مرد تحت درمان با متادون بود. روش: پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری و گروه گواه بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه بیماران تحت درمان با داروی متادون یکی از مراکز درمان سوءمصرف مواد شهر تهران در سال 1394-1395 بود، تعداد 40 بیمار به روش نمونه گیری در دسترس به عنوان نمونه انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه (20 نفر) جایگزین شدند. ابزار عبارتند از: پرسشنامه کیفیت خواب پیتزبورک (دانیل جی بایسی و همکاران، 1989) و پروتکل آموزش گروهی تحلیل رفتار متقابل (عطادخت، جعفریان دهکردی، بشرپور و نریمانی، 1394). تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس انجام شد. یافته ها: رویکرد تحلیل رفتار متقابل بر بهبود کیفیت خواب بیماران تحت درمان با متادون تأثیر معنادار داشت (0/05> P ). نتیجه گیری: می توان برای بهبود کیفیت خواب بیماران تحت درمان با متادون از آموزش رویکرد تحلیل رفتار متقابل استفاده کرد.
رابطه طرحواره های ناسازگار اولیه و نگرش به روابط فرازناشویی با میانجی گری ابعاد ذهن آگاهی به منظور ارائه مدل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه : طرحواره های ناسازگار اولیه از عواملی هستند که می توانند بر زندگی و روابط بین زوجین تأثیرگذار باشند. اما مسئله اصلی اینست، آیا ابعاد ذهن آگاهی در رابطه بین طرحواره های ناسازگار اولیه و نگرش به روابط فرازناشویی می توانند نقش میانجی گر داشته باشد؟ هدف : بررسی رابطه طرحواره های ناسازگار اولیه با نگرش به روابط فرازناشویی با توجه به میانجی گری ابعاد ذهن آگاهی بود. روش : این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری کلیه زوجین 25 تا 40 ساله شهر انار بودند. 205 زوج به روش نمونه گیری در دسترس به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار پزوهش عبارتند از: پرسشنامه ی گرایش به روابط فرازناشویی حبیبی و پورآوری (1391)، فرم کوتاه پرسشنامه ذهن آگاهی فرایبورگ (2006) و پرسشنامه طرحواره ناسازگار اولیه یانگ (1988). تحلیل داده ها با روش تحلیل مسیر و تحلیل میانجی گرانه چندگانه انجام شد. یافته ها : مدل نهایی با داده ها برازش مطلوبی دارد و طرحواره های ناسازگار اولیه از طریق ابعاد ذهن آگاهی پیش بینی کننده نگرش به روابط فرازناشویی هستند (0/05> p ). همچنین نتایج تحلیل میانجی گرانه نیز نشان داد از ابعاد ذهن آگاهی، توصیف، عدم قضاوت و عدم واکنش مهمترین نقش میانجی گرانه را دارند (0/05> p ). نتیجه گیری : می توان از طرحواره های ناسازگار اولیه و ابعاد ذهن آگاهی روابط فرازناشویی را پیش بینی کرد.