مهدی ایمانی

مهدی ایمانی

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۳۲ مورد.
۱.

بررسی نقش ترومای کودکی در نشانه های وسواسی-جبری با میانجی گری ترس از خود، باورهای هیجانی، باورهای وسواسی و آلودگی ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ترومای کودکی خود مرعوب باورهای هیجانی آلودگی ذهنی نشانه های وسواسی-جبری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۱ تعداد دانلود : ۲۶
تجربه تروما در کودکی اثرات جبران ناپذیری بر ذهن کودک می گذارد و با نشانه های وسواسی-جبری مرتبط است. هدف پژوهش حاضر بررسی نقش تجربه تروما در پیش بینی نشانه های وسواسی-جبری با میانجی گری متغیرهای ترس از خود، باورهای هیجانی، باورهای وسواسی و آلودگی ذهنی است. این پژوهش از نوع مطالعات همبستگی به روش مدل یابی معادلات ساختاری است. نمونه مورد مطالعه دربرگیرنده 300 نفر از دانشجویان دانشگاه شیراز در سال تحصیلی 1400- 1401 بود که به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابرازهای مورد استفاده شامل پرسشنامه تجارب آسیب زای کودکی (CTQ)، پرسشنامه ترس از خود (FOS)، پرسشنامه باورهای هیجانی (EBQ)، پرسشنامه باورهای وسواسی (OBQ-44)، مقیاس آلودگی ذهنی سیاهه وسواسی-جبری ونکوور (VOCI-MC) و سیاهه وسواسی-جبری ونکوور (VOCI) بود. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزارهای SPSS-24 و AMOS-24 انجام شد. نتایج نشان داد که مدل اصلاح شده پژوهش از برازش خوبی برخوردار است. بر این اساس می توان گفت که تجربه تروما در دوران کودکی با تأثیری که بر ادراکات فرد از خود تأثیر می گذارد به نوعی تجربه دوسوگرایی و تردید در خود منجر می شود. این عدم اطمینان نسبت به خود با آلودگی ذهنی، باورهای وسواسی و باورهای هیجانی همراه می شود و افکار ناخوانده ای که در حوزه های حساس خود تجربه می شوند را به سمت نشانه های وسواسی-جبری سوق می دهد. به نظر می رسد که توجه به ترس از خود و باورهای هیجانی در طراحی مداخلات مربوط به اختلال وسواسی-جبری می تواند اقدامی کمک کننده باشد.
۲.

انعطاف پذیری روان شناختی و سایبرکندریا: نقش میانجی اضطراب کووید-19(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

کلید واژه ها: سایبرکندریا ذهن آگاهی ناهم آمیزی شناختی اضطراب کووید-19 انعطاف پذیری روان شناختی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۹ تعداد دانلود : ۶۴
زمینه و هدف: پدیده سایبرکندریا علاوه بر ایجاد پریشانی و تخریب عملکردی، از طریق افزایش مراجعات بی دلیل به بیمارستان ها و مراکز پزشکی موجب فشار کاری بیشتر بر کادر درمان می شود. شناسایی بهتر این پدیده می تواند به انتخاب و طراحی مداخلات درمانی کمک کند. براین اساس، پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه دو مؤلفه انعطاف پذیری روان شناختی (ذهن آگاهی و ناهم آمیزی شناختی) با سایبرکندریا و نیز نقش میانجیگر اضطراب کووید-۱۹ انجام شده است. مواد و روش ها: روش این مطالعه از نوع توصیفی و همبستگی بود. جامعه آماری شامل تمام دانشجویانی بود که در سال تحصیلی ۱۴۰۱-۱۴۰۰ در دانشگاه شیراز مشغول به تحصیل بودند. روش نمونه گیری به صورت در دسترس بود. با توجه به رعایت اصل فاصله گذاری اجتماعی، جمع آوری داده ها به شیوه اینترنتی صورت پذیرفت و در پایان ۲۶۲ مشارکت کننده پرسشنامه های پژوهش را تکمیل کردند. برای جمع آوری اطلاعات موردنیاز از مقیاس شدت سایبرکندریا، فرم کوتاه پرسشنامه ذهن آگاهی فرایبورگ، پرسشنامه ناهم آمیزی شناختی و مقیاس اضطراب بیماری کرونا استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش مدل یابی معادلات ساختاری و برنامه لیزرل استفاده شد. یافته ها: بر اساس نتایج، برازش مدل مطلوب بود. رابطه معناداری بین ذهن آگاهی و سایبرکندریا مشاهده نشد. ناهم آمیزی شناختی دارای اثر مستقیم و غیرمستقیم (از طریق اضطراب کووید-۱۹) بود. براین اساس، وجود رابطه آماری معنادار بین متغیرهای پژوهش تأیید شد. نتیجه گیری: در مجموع، به نظر می رسد ناهم آمیزی شناختی سهم قابل توجهی در زمینه شکل گیری علائم سایبرکندریا دارد و اضطراب کووید-۱۹ به عنوان متغیر میانجی نقش معناداری را در آسیب پذیری افراد در برابر سایبرکندریا ایفا می کند
۳.

تأثیر مهارت های رفتاردرمانی دیالکتیک بر خودانتقادی و شفقت خود دختران نوجوان با سابقه خودزنی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: رفتار درمانی دیالکتیک خودانتقادی شفقت خود

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۷ تعداد دانلود : ۹۷
زمینه و هدف: با توجه به آمار بالای خودزنی در سال 2022 در نوجوانان و اثر مخرب آن، پژوهش حاضر با هدف تأثیرسنجی رفتار درمانی دیالکتیک بر خود انتقادگری و شفقت خود نوجوانان با سابقه رفتارهای خودزنی انجام شد. مواد و روش ها: طرح پژوهش حاضر، آزمایشی از نوع تک آزمودنی با چند خط پایه می باشد که به این منظور، 3 نفر از نوجوانان دختر شهر شیراز با سابقه رفتارهای خودزنی به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه های خود انتقادی گیلبرت و همکاران، شفقت خود نف و مصاحبه بالینی ساختاریافته برای اختلالات شخصیت بود. هر یک از افراد به صورت تصادفی در یکی از دوره های دو، سه و یا چهار هفته ای در مرحله خط پایه قرار گرفتند. سپس 16 جلسه درمان دریافت کردند و در نهایت یک پیگیری یک ماهه انجام شد. یافته ها: رفتاردرمانی دیالکتیک در کاهش خودانتقادگری و افزایش شفقت خود در هر سه مراجع بعد از درمان، مؤثر بود اما پایداری اثر درمان فقط برای مراجع اول و دوم باقی ماند. نتیجه گیری: به نظر می رسد به کارگیری مهارت های رفتاردرمانی دیالکتیک در صورت همکاری و حمایت والدین می تواند با کاهش خودانتقادی و افزایش شفقت خود نوجوانان دختر با سابقه رفتارهای خودزنی همراه باشد.
۴.

اثربخشی درمان فراشناختی کودکان (MCT-C) بر کنترل توجهی و سوگیری توجه در کودکان مبتلا به اختلالات اضطرابی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: درمان فراشناختی برای کودکان توجه کنترل توجهی سوگیری توجه اختلالات اضطرابی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۴ تعداد دانلود : ۶۰
هدف پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی درمان فراشناختی کودکان(MCT-C) بر افزایش کنترل توجهی و کاهش سوگیری توجه به تهدید کودکان مضطرب بود. پژوهش حاضر از نوع مطالعات تک آزمودنی با چند خط پایه و جامعه آماری آن در برگیرنده تمامی کودکان 13-9 ساله مراجعه کننده به مراکز بهداشت شهر قم بود که از این تعداد و متناسب با ادبیات پژوهش در زمینه طرح های تک آزمودنی، تعداد 3 آزمودنی برای اجرای پروتکل درمانی در نظر گرفته شد. داده ها با استفاده از مصاحبه ی تشخیصی نیمه-ساختاریافته ی اختلالات خلقی و اسکیزوفرنیا برای کودکان و نوجوانان، مقیاس کنترل توجهی و آزمایه ی رایانه ای دات پروب به دست آمدند. پروتکل درمانی نیز شامل 8 جلسه انفرادی هفتگی با کودکان و 2 جلسه با والدین بود. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل دیداری، درصد بهبودی و اندازه اثر(d کوهن)، انجام گرفت. یافته ها نشان داد که هر سه آزمودنی در کنترل توجهی روند تغییرات افزایشی و در سوگیری توجه روند تغییرات کاهشی داشته اند، به نحوی که درمان فراشناختی کودکان با اندازه اثر(0/51=d)، درمانی اثربخش در افزایش کنترل توجهی کودکان بود. همچنین این درمان به صورتی اثربخش با اندازه اثر(3/37 =d)، قابلیت کاهش سوگیری توجه به تهدید را داشت. براساس نتایج این پژوهش، درمان فراشناختی کودکان می تواند به عنوان درمانی مؤثر در افزایش کنترل توجهی و کاهش سوگیری توجه به تهدید در کودکان مبتلا به اختلالات اضطرابی باشد.
۵.

مؤلفه های یک درمان مؤثر برای اختلال دوقطبی یک مطالعه ی کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: اختلال دوقطبی تحلیل محتوا درمان مؤثر تجربه زیسته روش پدیدارشناختی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۳۰ تعداد دانلود : ۲۱۴
زمینه: اختلال دوقطبی یکی از پیچیده ترین اختلالات روان پزشکی است. از سویی مدل های مختلف نظری بر سازه های متفاوتی تأکید دارند و نقص های جدی در این حوزه وجود دارد و از سویی دیگر، درمان های روانشناختی اختلال دوقطبی صرفا به عنوان مکمل به درمان های زیستی الحاق می شوند. ازاین رو پرداختن به این حوزه، از اهمیت حیاتی برخوردار است. هدف: هدف از این مطالعه استخراج مؤلفه های مؤثر درمانی مبتنی بر تجارب زیسته ی افراد دوقطبی بود. روش: برای انجام این پژوهش از روش کیفی از نوع پدیدارشناختی استفاده شد. داده ها با استفاده از مصاحبه نیمه ساختاریافته و نمونه گیری هدفمند از نوع معیار جمع آوری شد. با 9 مشارکت کننده مبتلا به اختلال طیف دوقطبی (صرفنظر از نوع آن) مصاحبه شد. با انجام مصاحبه ها و استخراج تجارب زیسته، مضامین استخراج شدند. یافته ها: در این مطالعه 5 مضمون سازمان دهنده استخراج شد. مضمون های سازمان دهنده عبارت بودند از: سبک زندگی (خواب و بیداری، روتین داشتن زندگی، اهداف و ارزش ها در زندگی، و تبعیت دارویی)، ارتباط اجتماعی (فرافکنی مسئولیت خود به دیگری، درک نشدن توسط دیگری، طرد شدگی، تحقیر شدگی)، شناخت و باورهای ناکارآمد (کمال گرایی، رقابت طلبی، بی نیازی به دیگری، فاجعه انگاری، و حرمت خود وابسته)، مهارت های زندگی (حل مسأله، کنترل خشم، و مدیریت استرس)، و آموزش روانی (علائم بیماری، علل بیماری، و پیگیری درمان بیماری). این مضامین سازمان دهنده، در اصل همان مؤلفه های اصلی هستند که می توانند به شکل دادن یک درمان مؤثر کمک کنند. نتیجه گیری: برای یک درمان مؤثر فرد مبتلا به اختلال دوقطبی باید رویکرد چند بعدی را اتخاذ کرد و مداخله باید در چند محور صورت گیرد. این درمان نیازمند مشارکت فعال درمانگر و بیمار است. انجام پژوهش های طولی، کیفی و آزمایشی بیشتر پیشنهاد می شود.
۶.

اثربخشی مداخله شفقت خود بر تکانشگری دانشجویان دچار شکست عاطفی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: شفقت خود تکانشگری شکست عاطفی مداخله دانشجویان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۵ تعداد دانلود : ۱۰۱
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی و تداوم اثر مداخله شفقت خود، بر تکانشگری دانشجویان دچار شکست عاطفی انجام شد. روش پژوهش، از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری یک ماهه با گروه کنترل بود. جامعه ی آماری شامل کلیه ی دانشجویان دانشگاه های شیراز بود که در سال تحصیلی 99-98 مشغول به تحصیل در دانشگاه بودند. با روش نمونه گیری در دسترس، 27 نفر از دانشجویان (12 نفر در گروه آزمایش و 15 نفر در گروه کنترل) که مطابق با ملاک های ورود و خروج بودند، مورد مطالعه قرار گرفتند. برای گردآوری اطلاعات از پرسشنامه های شفقت خود نف و تکانشگری بارات (BIS-11)، در سه مرحله استفاده شد. در گروه آزمایشی مداخله ی شفقت خود نف (در 8 جلسه ی 60 دقیقه ای) اجرا شد اما در گروه کنترل مداخله ای صورت نگرفت. داده ها با استفاده از آزمون آماری تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر تجزیه و تحلیل گردیدند. نتایج پژوهش نشان داد که مداخله ی شفقت خود در کاهش تکانشگری دانشجویان دچار شکست عاطفی اثربخش بود و این اثربخشی در دوره ی پیگیری یک ماهه نیز تداوم داشت. شفقت خود می تواند از طریق تخفیف احساسات ناخوشایند ناشی از افت ارزش خود و حرمت خود که به دنبال وقوع شکست اتفاق می افتد و هم چنین با افزایش خودآگاهی و خودکنترلی سبب کاهش تکانشگری شود.
۷.

اثربخشی گروه درمانی مبتنی بر تنظیم هیجان بر بهبود علائم و کیفیت زندگی بیماران مبتلا به اختلال وحشت زدگی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: درمان مبتنی بر تنظیم هیجان نگرانی تنظیم هیجان کیفیت زندگی اختلال وحشت زدگی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۷۷ تعداد دانلود : ۲۰۴
درمان مبتنی بر تنظیم هیجان یک درمان چندوجهی و یکپارچه است که به طور گسترده ای برای درمان اختلال اضطراب فراگیر به کار گرفته شده است و اثربخشی آن بر مؤلفه های اضطرابی افراد مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر ثابت شده است. هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان گروهی مبتنی بر تنظیم هیجان بر بهبود علائم و کیفیت زندگی بیماران مبتلا به اختلال وحشتزدگی است. پژوهش حاضر از نوع آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون و گروه کنترل است. جامعه آماری پژوهش حاضر بیماران مبتلا به اختلال وحشت زدگی شهر شیراز در سال 1398 بود که به کلینیک های اعصاب و روان دانشگاه علوم پزشکی شیراز مراجعه کردند. نمونه ی پژوهش شامل 22 بیمار مبتلا به اختلال وحشتزدگی بودند که به طور تصادفی در گروه آزمایش و گروه کنترل گمارده شدند. آزمودنی های گروه آزمایش در دو مقطع پیش آزمون و پس آزمون از طریق مصاحبه بالینی ساختاریافته برای DSM-5 ، برنامه ی مصاحبه اختلال های اضطرابی بر اساس DSM-5 و پرسشنامه کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی مورد ارزیابی قرار گرفتند. یافته ها: نتایج پژوهش حاضر نشان داد که اجرای درمان گروهی مبتنی بر تنظیم هیجان بر بیماران گروه آزمایش مبتلا به اختلال وحشتزدگی، علائم اضطرابی (علائم اضطرابی، نگرانی و تغییر رفتار ناسازگارانه) و کیفیت زندگی (فیزیکی، روان شناختی و محیطی) گروه آزمایش را در مقایسه با بیماران گروه کنترل که درمان دریافت نمی کردند، به شکل معنی داری بهبود می بخشد (p≤0.05). نتیجه گیری: درمان گروهی مبتنی بر تنظیم هیجان که شامل مداخله در سازه های نگرانی و تنظیم هیجان می شود، علائم و کیفیت زندگی بیماران مبتلا به اختلال وحشت زدگی را بهبود می بخشد
۸.

تناسب مدل جایگزین اختلالات شخصیت نسخه پنجم راهنمای آماری و تشخیصی اختلالات روانی با خودشیفتگی آسیب پذیر و بزرگ منش(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: خودشیفتگی آسیب پذیر خودشیفتگی بزرگ منش مدل جایگزین اختلالات شخصیت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۹۷ تعداد دانلود : ۲۳۲
پژوهش حاضر با هدف بررسی تناسب مدل جایگزین اختلالات شخصیت با خودشیفتگی آسیب پذیر و بزرگ منش بود.روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود   بدین منظور 261 دانشجوی دانشگاه تبریز به روش تصادفی خوشه ای انتخاب و ابزارهای پژوهش، شامل سیاهه شخصیت راهنمای آماری و تشخیصی و مقیاس خودشیفتگی مرضی را تکمیل کردند. داده ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد مولفه ها و نمره کل خودشیفتگی آسیب پذیر با همه صفات شخصیتی نابهنجار همبسته بوده، ولی مولفه ها و نمره کل خودشیفتگی بزرگ منش، عمدتا با صفات شخصیتی مخالفت ورزی و روانپریش خویی همبستگی مناسب داشتند. نتایج تحلیل رگرسیون خودشیفتگی آسیب پذیر نشان داد صفات شخصیتی عاطفه منفی، مخالفت ورزی، نابازداری و روانپریش خویی پیش بین نمره کل خودشیفتگی آسیب پذیر بوده و در پیش بینی مولفه های خودشیفتگی آسیب پذیر نیز چهار صفت شخصیتی فوق پیش بین عزت نفس مشروط؛ صفات گسلش و روانپریش خویی پیش بین پنهان سازی خود؛ روانپریش خویی پیش بین ناارزنده سازی؛ صفات عاطفه منفی، گسلش و نابازداری پیش بین خشم محق بودن هستند. در زمینه خودشیفتگی آسیب پذیر نتایج رگرسیون نشان داد صفات مخالفت ورزی و روانپریش خویی پیش بین نمره کل خودشیفتگی بزرگ منش بوده و در زمینه مولفه های این نوع خودشیفتگی نیز صفت مخالفت ورزی پیش بین بهره کشی؛ صفت روانپریش خویی پیش بین خودارتقایی و همچنین پیش بین خیالبافی هستند. یافته ها همسو با مطالعات قبلی دلالت بر این دارند که برخلاف مدل پیشنهادات مدل جایگزین اختلالات شخصیت به غیر از صفت مخالفت ورزی برای ملاک B اختلال شخصیت خودشیفته، صفات شخصیتی نابهنجار دیگری نیز در اختلال خودشیفتگی دخیل اند و مدل جایگزین پیشنهادی به صورت نسبی برای خودشیفتگی بزرگ منش تناسب داشته و با  خودشیفتگی آسیب پذیر تناسب ندارد.
۹.

مقایسه سبک های دفاعی، ناگویی هیجانی و طرحواره ناسازگار در افراد مبتلا به آسم و افراد بهنجار(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: سبک های دفاعی ناگویی هیجانی طرحواره ناسازگار آسم

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۷۹ تعداد دانلود : ۳۶۷
زمینه: مطالعات متعددی به بررسی سبک های دفاعی، ناگویی هیجانی و طرحواره های ناسازگار و ارتباط این متغیرها با یکدیگر پرداخته اند، اما پژوهشی که به مقایسه سبک های دفاعی، ناگویی هیجانی و طرحواره ناسازگار در افراد مبتلا به آسم و افراد بهنجار پرداخته باشد مغفول مانده است. هدف: مقایسه سبک های دفاعی، ناگویی هیجانی و طرحواره ناسازگار در افراد مبتلا به اختلال آسم و افراد بهنجار بود. روش: پژوهش حاضر از نوع علی - مقایسه ای بود. جامعه آماری پژوهش حاضر تمامی افراد مبتلا به آسم که در فصل بهار و تابستان سال 1398 به کلینیک های رازی و طب کار در شهر یزد مراجعه کرده بودند و همچنین افراد شاغل در کلینیک ها و اعضای خانواده افراد مبتلا به آسم بود. تعداد 100 فرد مبتلا به آسم و 100 فرد بهنجار با دامنه سنی 38 تا 62 سال به صورت نمونه گیری دردسترس و هدفمند به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار پژوهش عبارتند از: پرسشنامه سبک های دفاعی اندروز و همکاران (1993)، مقیاس ناگویی هیجانی تورنتو (1994) و پرسشنامه طرحواره یانگ (1998). تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل واریانس چند متغیره انجام شد. یافته ها: بین افراد مبتلا به آسم و افراد بهنجار در سبک دفاعی رشد نایافته، ناگویی هیجانی و طرحواره ناسازگار تفاوت معناداری وجود دارد (0/01 > p ). نتیجه گیری: سبک دفاعی رشد نایافته، ناگویی هیجانی و طرحواره های ناسازگار منجر به افزایش احتمال ابتلا به اختلال آسم می شوند.
۱۰.

اثربخشی گروه درمانی مبتنی بر تنظیم هیجان بر بهبود علائم و کیفیت زندگی افراد مبتلا به اختلال اضطراب بیماری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: درمان مبتنی بر تنظیم هیجان نگرانی تنظیم هیجان کیفیت زندگی اختلال اضطراب بیماری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۸۰ تعداد دانلود : ۳۹۷
مقدمه: افراد مبتلا به اختلال اضطراب بیماری نگرانی شدید، مشکلات تنظیم هیجان و کیفیت زندگی پایین را تجربه می کنند. هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان گروهی مبتنی بر تنظیم هیجان بر بهبود علائم، نگرانی، نقص در تنظیم هیجان و کیفیت زندگی افراد مبتلا به اختلال اضطراب بیماری است. روش: پژوهش حاضر از نوع آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون و گروه کنترل است. جامعه ی آماری پژوهش حاضر تمامی افراد مبتلا به اختلال اضطراب بیماری شهر شیراز در سال 1398 بود که به کلینیک های اعصاب و روان دانشگاه علوم پزشکی شیراز مراجعه کردند. نمونه ی پژوهش شامل 22 فرد مبتلا به اختلال اضطراب بیماری بودند که به طور تصادفی در گروه آزمایش و گروه کنترل گمارده شدند. آزمودنی های گروه آزمایش از طریق مصاحبه بالینی ساختاریافته، برنامه ی مصاحبه ساختاریافته برای اختلال های اضطرابی و پرسشنامه کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی(WHOQOL-BREF) مورد ارزیابی قرار گرفتند. یافته ها: نتایج پژوهش حاضر نشان داد که اجرای درمان گروهی مبتنی بر تنظیم هیجان در افراد مبتلا به اختلال اضطراب بیماری، علائم اضطرابی، نگرانی و کیفیت زندگی افراد مبتلا را به شکل معنی داری بهبود می بخشد (p≤0/05). نتیجه گیری: درمان مبتنی بر تنظیم هیجان از طریق استفاده از راهبردهای تمرین ذهن آگاهی اسکن بدنی، آگاهی از حس های جسمانی و تمرین تنفس و همچنین مداخله در سازه های نگرانی و تنظیم هیجان، که به عنوان سازه های میانجی در درمان بسیاری از اختلالات شناخته شده اند، علائم و کیفیت زندگی افراد مبتلا به اختلال اضطراب بیماری را به به شکل معنی داری بهبود می بخشد
۱۱.

مقایسه اجتناب تجربه ای، بهشیاری، نارضایتی از تصویر بدن، اضطراب، افسردگی و استرس در افراد متقاضی جراحی زیبایی و افراد غیر متقاضی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: بهشیاری نارضایتی از تصویر بدن اجتناب تجربه ای افسردگی جراحی زیبایی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۵۱ تعداد دانلود : ۴۷۶
زمینه: پژوهش ها در زمینه رابطه اجتناب تجربه ای، بهشیاری، نارضایتی از تصویر بدن، اضطراب، افسردگی و استرس بایکدیگر انجام شده است، اما مقایسه این متغیرها با یکدیگر مورد غفلت واقع شده است. بنابراین مسئله این است: آیا بین اجتناب تجربه ای، بهشیاری، نارضایتی از تصویر بدن، اضطراب، افسردگی و استرس در افراد متقاضی جراحی زیبایی و افراد غیر متقاضی تفاوت وجود دارد؟ هدف: هدف بررسی مقایسه اجتناب تجربه ای، بهشیاری، نارضایتی از تصویر بدن، اضطراب، افسردگی و استرس در افراد متقاضی وغیر متقاضی جراحی زیبایی بود. روش: پژوهش از نوع علی مقایسه ای بود. جامعه آماری پژوهش حاضر عبارت بود از افراد متقاضی جراحی زیبایی که به کلینیک های زیبایی شهر شیراز مراجعه کرده بودند. از بین افراد مراجعه کننده 100 نفر (مشتمل بر 13 مرد و 87 زن) به شیوه ی نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. برای گروه کنترل نیز 100 نفر از دانشجویان دختر دانشگاه شیراز به شیوه ی نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند. ابزار عبارتند از: پرسشنامه ترس از تصویر بدن لیتلتون، آکسوم و پری (2005)، پرسشنامه ی بهشیاری براون و رایان (2003)، پرسشنامه ی پذیرش و تعهد باند، هیز و زتل (2011) و مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس لاویبوند (1995). تحلیل داده ها از طریق تحلیل واریانس چند متغیره انجام شد. یافته ها: بین افراد متقاضی جراحی زیبایی و افراد غیر متقاضی از نظر متغیرهای مورد پژوهش تفاوت معناداری وجود دارد (0/001 ≤ p ). نتیجه گیری: می توان اظهار نمود که نارضایتی از تصویر بدن، اجتناب تجربه ای، افسردگی، اضطراب و استرس، همچنین پایین بودن سطح بهشیاری منجر به افزایش جراحی زیبایی در افراد می شوند.
۱۲.

بررسی روابط خانوادگی، خودکنترلی و ناگویی خلقی به عنوان عوامل پیش بینی کننده اختلال بی اشتهایی روانی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: بی اشتهایی روانی روابط خانوادگی ناگویی خلقی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۴۵ تعداد دانلود : ۴۳۷
هدف : اختلال بی اشتهایی روانی یکی از اختلال های نسبتاً شایع روانی است که در دهه های اخیر شیوع یافته و تعداد زیادی افراد، به ویژه دختران جوان را تحت تأثیر قرار داده است. این پژوهش به منظور پیش بینی اختلال بی اشتهایی روانی به عنوان متغیر ملاک و روابط خانوادگی، خودکنترلی و ناگویی خلقی به عنوان متغیرهای پیش بین انجام گرفت. روش: این پژوهش از نوع توصیفی-همبستگی است. نمونه ٔ این مطالعه شامل ۱۰۹ نفر از زنان شهر شیراز بود که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شده بودند. بی اشتهایی روانی با استفاده از پرسشنامه ٔ گارنر و گرفینکل (۱۹۷۹)، روابط خانوادگی با استفاده از پرسشنامه ٔ پیوند خانوادگی پارکر و همکاران (۱۹۷۹)، خودکنترلی با استفاده از مقیاس خودکنترلی گراسمیک (۱۹۹۳) و ناگویی خلقی با به کارگیری مقیاس ناگویی خلقی تورنتو (۱۹۸۶) اندازه گیری شدند. داده ها با استفاده از آزمون رگرسیون چندگانه به روش گام به گام مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. یافته ها : یافته ها نشان دادند که شتاب زدگی به عنوان یکی از زیر مقیاس های خودکنترلی (۰۵/۰ , p< ۲۴/۰- β = ) و حمایت افراطی از زیر مقیاس های روابط خانوادگی (۰۵/۰ , p< ۲۳/۰ β = )، اختلال بی اشتهایی روانی را پیش بینی کردند. این در حالی است که ناگویی خلقی قادر به پیش بینی اختلال بی اشتهایی روانی نبود. نتیجه گیری : پژوهش نشان داد که تلاش برای تنظیم شتاب زدگی و کاهش حمایت افراطی در روابط خانوادگی در پیش گیری از ابتلا به بی اشتهایی روانی می تواند مؤثر باشد.
۱۳.

پیش بینی اعتیاد به اینترنت بر اساس ابعاد حمایت اجتماعی ادراک شده و پیوند با پدر در دانش آموزان دبیرستانی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: اعتیاد به اینترنت حمایت اجتماعی ادراک شده پیوند با پدر جنسیت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۲۴ تعداد دانلود : ۳۸۸
مقدمه: با توجه به این که اعتیاد به اینترنت زندگی فرد را در ابعاد مختلف تحت تأثیر قرار می دهد، در میان گروه های سنی مختلف نوجوانان بنا بر جذابیت های خاص اینترنت و مقتضیات این دوره سنی، بیشتر در معرض خطر هستند. بنابراین هدف از انجام این پژوهش پیش بینی اعتیاد به اینترنت نوجوانان بر اساس حمایت اجتماعی ادراک شده و پیوند با پدر بود. روش : در این پژوهش با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای 187 دانش آموز (107 پسر و 80 دختر) از میان دانش آموزان دبیرستانی شیراز انتخاب شد و برای جمع آوری داده ها پرسشنامه های اعتیاد به اینترنت یانگ، حمایت اجتماعی ادراک شده زیمت و پیوند با پدر پارکر در اختیار دانش آموزان قرار گرفت. داده ها با نرم افزار آماری SPSS 16 با آزمون آماری رگرسیون گام به گام و T. Test مستقل و شاخص های مرکزی و پراکندگی مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که پیوند با پدر و خرده مقیاس دوستان در حمایت اجتماعی ادراک شده هیچ پیش بینی در مورد اعتیاد به اینترنت نکردند، اما خرده مقیاس خانواده (01/0 P < و 28/0- = β) و افراد مهم (01/0 P < و 19/0 = β) اعتیاد به اینترنت را پیش بینی کردند و در نهایت بنابر نتایج T. Test مستقل بین دختران و پسران در استفاده از اینترنت تفاوت معناداری مشاهده نشد. نتیجه گیری : این پژوهش نشان داد که حمایت خانواده و افراد مهم برای پیشگیری از اعتیاد در میان نوجوانان دختر و پسر بسیار مهم است.
۱۴.

رابطه ی مؤلفه های معنویت گرایی با زندگی ارزش محور در زنان مبتلا به روماتیسم مفصلی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

کلید واژه ها: درد مزمن روماتیسم مفصلی زندگی ارزش محور معنویت گرایی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۱۱ تعداد دانلود : ۱۱۲
سابقه و هدف: معنویت گرایی یکی از متغیّرهایی است که با سلامت روانی و جسمی انسان مرتبط است و نقش بسیار مهم و مثبتی از نظر روان شناختی در مبتلایان به دردِ مزمن ناشی از بیماری دارد. در این پژوهش تأثیر و نقش این متغیّر در پیش بینی زندگی ارزش محورِ مبتلایان به بیماری روماتیسم مفصلی بررسی شده است. روش کار: این پژوهش از نوع توصیفی-همبستگی است. برای دستیابی به اهداف پژوهش، 70 بیمار زن مبتلا به روماتیسم مفصلی به روش نمونه گیریِ هدفمند انتخاب شدند و از آنان خواسته شد تا به دو پرسش نامه ی «سنجش نگرش معنوی» و «ارزش ها در درد مزمن» پاسخ دهند. داده ها از طریق آزمون آماری ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه تجزیه و تحلیل شد. در این پژوهش همه ی مسائل اخلاقی رعایت شده است و نویسندگان مقاله هیچ گونه تضاد منافعی گزارش نکرده اند. یافته ها: یافته ها نشان داد که مؤلفه ی توانایی معنوی 22 درصد از تغییرات زندگی های ارزش محور را پیش بینی کرد (0001/0p<). نتیجه گیری: هنگامی که معنویت گرایی در رفتار فردِ مبتلا به درد مزمن نمود می یابد، در ارزش های زندگی وی تأثیر بسیار مثبتی دارد، اما چنانچه معنویت گرایی تنها در حوزه ی عقیدتی باشد، چنین تأثیری نخواهد داشت.
۱۶.

رابطه معنویت گرایی و عمل به باورهای دینی با پذیرش درد در بیماران مبتلا به آرتریت روماتوئید(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: معنویت گرایی نگرش معنوی توانایی معنوی عمل به باورهای دینی پذیرش درد درد مزمن آرتریت روماتوئید

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۲۲ تعداد دانلود : ۳۹۲
معنویت گرایی و عمل به باورهای دینی، به عنوان دو متغیر مرتبط با بهزیستی روان شناختی و جسمی، در تبیین بسیاری از پیامدهای مثبت روان شناختی در مبتلایان به درد مزمن سهیم اند. در این پژوهش نقش احتمالی این متغیرها در پیش بینی پذیرش درد (قبول درد و تعهد به انجام فعالیت ها بدون اعتنا به حضور درد) در مبتلایان به بیماری آرتریت روماتوئید بررسی شد. این پژوهش از نوع توصیفی همبستگی بود. برای دستیابی به اهداف پژوهش، تعداد 80 بیمار مبتلا به آرتریت روماتوئید به روش نمونه گیری غیرتصادفی هدفمند، انتخاب شده و به پرسش نامه سنجش نگرش معنوی، مقیاس عمل به باورهای دینی (معبد)، پرسش نامه ویرایش شده پذیرش درد مزمن پاسخ دادند. داده ها به وسیله ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه تجزیه وتحلیل شد. یافته ها نشان داد که توانایی معنوی 13درصد از تغییرات تعهد به انجام فعالیت ها (یکی از مؤلفه های پذیرش تجربه درد) را پیش بینی می کند (01/0 p < ). ضمناً عمل به باورهای دینی رابطه معناداری با پذیرش تجربه درد و ارزش های زندگی نداشت. بر این اساس، هنگامی که معنویت گرایی در رفتار فرد تجلی می یابد (توانایی معنوی)، در پیش بینی پذیرش تجربه درد و ارزش های زندگی مبتلایان به درد مزمن مفید واقع می شود؛ اما اگر معنویت گرایی صرفاً در حوزه ذهنی باشد، چنین پیامد مثبتی حاصل نخواهد شد.
۱۷.

مقایسه شخصیت مرزی و اسکیزوتایپی و مؤلفه های آن ها در گروه های قومی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

کلید واژه ها: شخصیت اسکیزوتایپی شخصیت مرزی قوم کرد قوم لر قوم ترک قوم فارس

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۵۰ تعداد دانلود : ۸۹۰
زمینه و هدف: مسأله فرهنگ و شخصیت در دهه های اخیر مورد توجه بسیاری از روان شناسان و مردم شناسان در سراسر دنیا قرار گرفته است؛ به طوری که حجم مطالعاتی زیادی را به ویژه در غرب به خود اختصاص داده است، اما این مسأله مهم در ایران با وجود فرهنگ ها و قومیت های متنوع و غنی، به شدت از سوی محققان مورد غفلت قرار گرفته است. از این رو، تحقیق حاضر به دنبال مقایسه صفات شخصیت مرزی، اسکیزوتایپی و مؤلفه های آن ها بین دانشجویان اقوام فارس، ترک، کرد و لر بود. مواد و روش ها: روش تحقیق از نوع علی- مقایسه ای بود. در مجموع، 200 نفر از دانشجویان خوابگاهی دانشگاه علوم پزشکی شیراز به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و پرسش نامه های صفات شخصیت مرزی (Borderline personality یا STB) و اسکیزوتایپی (Schizotypal personality یا STA) بین آنان تکمیل گردید. داده ها با استفاده از مجموعه ای از تحلیل های واریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: یافته ها نشان داد که بین گروه های قومی مورد مقایسه در شخصیت مرزی و اسکیزوتایپی تفاوت معنی داری وجود نداشت (05/0 < P). نتایج دیگر نشان داد که از بین سه مؤلفه مقیاس شخصیت اسکیزوتایپی، تنها مؤلفه تفکر سحرآمیز و از بین مؤلفه های شخصیت مرزی نیز تنها مؤلفه ناامیدی بین گروه های قومی دارای تفاوت معنی داری بود (01/0 > P). در مؤلفه تفکر سحرآمیز دانشجویان قوم کرد و ترک نسبت به دانشجویان قوم فارس و لر نمره بالاتری را کسب کردند. در مؤلفه ناامیدی، تنها تفاوت یافت شده بین دانشجویان کرد و ترک بود؛ بدین صورت که دانشجویان قوم کرد از دانشجویان قوم ترک نمره بالاتری را در این مؤلفه کسب کردند. نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش حاضر، می توان ادعا کرد که قومیت بر روی شخصیت تأثیر می گذارد، اما نیاز به تحقیقات بیشتر در این حوزه بین گروه های قومی ایران ضروری به نظر می رسد.
۱۸.

مقایسه سبک فرزندپروری والدین کودکان با و بدون اختلال طیف اتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: سبک فرزندپروری والدین کودکان اختلال طیف اتیسم

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۷۴ تعداد دانلود : ۴۷۸
هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه سبک فرزندپروری والدین کودکان با و بدون اختلال طیف اتیسم انجام شد. روش: روش پژوهش از نوع علی-مقایسه ای بود. جامعه آماری پژوهش شامل همه والدین کودکان با و بدون اختلال طیف اتیسم شهر شیراز بودند که از بین آن ها نمونه ای به حجم 99 نفر (49 نفر از آن ها والدین کودکان با اختلال طیف اتیسم و 50 نفر از آن ها والدین کودکان بدون اختلال طیف اتیسم) انتخاب شدند. والدین کودکان با اختلال طیف اتیسم با روش نمونه گیری در دسترس و والدین کودکان بدون اختلال طیف اتیسم با روش نمونه گیری تصادفی چندمرحله ای انتخاب شدند. از پرسش نامه سبک فرزندپروری والدین رابینسون، ماندلکو، السن و هارت (1995) برای سنجش سبک فرزندپروری والدین استفاده شد. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس چندمتغیره تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که سبک فرزندپروری استبدادی والدین کودکان با اختلال طیف اتیسم نسبت به والدین کودکان بدون اختلال طیف اتیسم و سبک فرزندپروری اقتداری والدین کودکان بدون اختلال طیف اتیسم نسبت به والدین کودکان با اختلال طیف اتیسم به طور معنی داری بالاتر است (001/0 ( P< و بین سبک فرزندپروری سهل گیرانه والدین کودکان با و بدون اختلال طیف اتیسم تفاوت معنی داری وجود ندارد(05/0< p ). نتیجه گیری: با توجه به یافته های به دست آمده طراحی و اجرای برنامه های آموزش سبک های فرزندپروری برای والدین کودکان با اختلال طیف اتیسم بسیار ضروری است.
۱۹.

پیش بینی اختلال شخصیت مرزی بر اساس مولفه های انعطاف پذیری روانشناختی: پذیرش و عمل،ارزش ها و گسلش شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: اختلال شخصیت مرزی پذیرش اجتناب تجربه ای

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۱۵ تعداد دانلود : ۷۴۷
پژوهش حاضر نقش احتمالی سه مؤلفه انعطاف پذیری روان شناختی(پذیرش و عمل، ارزش ها و گسلش شناختی) را در پیش بینی اختلال شخصیت مرزی مورد بررسی قرار داده است. برای این کار 131 نفر از دانشجویان دانشگاه شیراز به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شد و پرسشنامه های پژوهش را تکمیل نمودند. این پرسشنامه ها شامل پرسشنامه تشخیصی شخصیت- ویراست چهارم، پرسشنامه پذیرش و عمل- ویرایش دوم، زندگی ارزش محور و گسلش شناختی بودند. همبستگی معناداری بین مؤلفه های انعطاف پذیری روان شناختی با اختلال شخصیت مرزی مشاهده شد. بر اساس یافته های حاصل از این پژوهش می توان گفت که مؤلفه پذیرش و عمل 45٪ از واریانس اختلال شخصیت مرزی را تبیین می کند (01/0>p). بنا براین اجتناب تجربه ای(فقدان پذیرش) مؤلفه مهمی در پیش بینی اختلال شخصیت مرزی است و باید به عنوان یکی از اهداف اصلی درمانی در افراد با اختلال شخصیت مرزی، مورد توجه قرار بگیرد.
۲۰.

اثربخشی درمان بین تشخیصی بر نشانه های افسردگی، اضطراب و تنظیم هیجان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: همبودی تنظیم هیجان اختلال هیجانی درمان بین تشخیصی پروتکل یکپارچه

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی روانشناسی روانشناسی مرضی تحولی اختلال خلقی افسردگی
  2. حوزه‌های تخصصی روانشناسی روانشناسی مرضی تحولی اختلالات اضطرابی
  3. حوزه‌های تخصصی روانشناسی هیجان
تعداد بازدید : ۸۰۷ تعداد دانلود : ۱۵۱۰
افسردگی و اضطراب دو طبقه از اختلال های بسیار شایع و همبود هستند. میزان بالای افسردگی و اضطرابِ همبود، مداخلات درمانی را اغلب پیچیده می سازد. مدل درمان بین تشخیصی، مبتنی بر مهارت های تنظیم هیجان برای دامنه گسترده ای از اختلال های هیجانی قابلیت کاربرد دارد. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان گروهی بین تشخیصی بر نشانه های افسردگی، اضطراب و تنظیم هیجان انجام شد. تعداد 34 نفر از دانشجویان مبتلا به افسردگی و اضطراب همبود، پس از ارزیابی بالینی اولیه و احراز شرایط پژوهش، انتخاب و در دو گروه درمان بین تشخیصی (16 نفر) و کنترل (18 نفر) گماشته شدند. گروه آزمایشی، 8 جلسه درمان هفتگی بین تشخیصی را دریافت کرد. شرکت کنندگان مقیاس افسردگی بک (BDI-II)، مقیاس اضطراب بک (BAI) و پرسشنامه تنظیم هیجان (ERQ) را در سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری 2 ماهه تکمیل کردند. یافته های پژوهش نشان داد که درمان بین تشخیصی در کاهش نشانه های افسردگی، اضطراب و نیز تعدیل راهبردهای تنظیم هیجان اثربخش است. دست اوردهای درمانی، در پیگیری 2 ماهه نیز حفظ شده است. با توجه به تاثیر درمان بین تشخیصی در بهبود نشانه های افسردگی و اضطراب و تنظیم هیجان در دانشجویان، این نتایج برای متخصصان بالینی و مشاوران دست اندرکار در مراکز مشاوره دانشگاهی تلویحات کاربردی دارد.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان