مقالات
حوزه های تخصصی:
این پژوهش کیفی با هدف تدوین الگوی برنامه های آموزشی در ورزش برای دستیابی به برابری جنسیتی و جلوگیری از خشونت علیه زنان و با استفاده از نظریه داده بنیاد مبتنی بر رویکرد استراوس-کوربین انجام شد. صاحب نظران ورزش زنان شامل اساتید مدیریت ورزشی، پژوهشگران حوزه مطالعات زنان، مدیران و مسئولان سازمان های ورزشی، مربیان، ورزشکاران، جامعه شناسان و روانشناسان جامعه پژوهش را تشکیل دادند. به روش نمونه گیری هدفمند و نظری تا رسیدن به حد اشباع نظری 21 نفر در مصاحبه شرکت کردند. برای تحلیل داده ها از روش کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذاری انتخابی استفاده شد. ضمن اجرای مصاحبه نیمه ساختاریافته با صاحب نظران، مجموعه ای از مضامین اولیه طی فرایند کدگذاری باز گردآوری شد و از درون آن ها مقوله هایی استخراج شد. در مرحله کدگذاری محوری، پیوند میان مقوله ها ذیل عناوین شرایط علّی شامل مهارت انگیزشی، پدیده اصلی شامل آگاهی جنسیتی، استراتژی ها شامل مهارت های کنترل خشم و آموزش محیطی، شرایط مداخله گر شامل جنسیت و فرهنگ، عوامل زمینه ای شامل یادگیری مشارکتی و پیامدها شامل مهارت شناختی و مهارت اجتماعی درقالب پارادایم کدگذاری تعیین شدند. در مرحله کدگذاری انتخابی نیز همه اجزای پارادایم کدگذاری تشریح شدند، مدل ترسیم شد و نظریه تدوین و ارائه شد. درنهایت، هشت مؤلفه اصلی و 21 زیرمؤلفه استخراج شدند و در قالب الگوی نظرى بر مبناى نظریه داده بنیاد ارائه شدند. براساس نتایج، تدوین الگوی برنامه های آموزشی در ورزش برای دستیابی به برابری جنسیتی و جلوگیری از خشونت علیه زنان و استفاده از الگو در آموزش مربیان و ورزشکاران، به افزایش برابری جنسیتی و کاهش خشونت علیه زنان در جامعه کمک می کند.
مدل توسعه اقتصادی صنعت ورزش با کاربرد شبکه های اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف تدوین مدل توسعه اقتصادی صنعت ورزش با کاربرد شبکه های اجتماعی انجام شد. روش پژوهش، ترکیبی اکتشافی دومرحله ای از نوع ابزارسازی بود. در بخش کیفی با بهره گیری از روش نمونه گیری هدفمند و تکنیک اشباع نظری، 16 نفر از خبرگان حوزه مدیریت ورزشی برای شناسایی مدل توسعه اقتصادی صنعت ورزش با کاربرد شبکه های اجتماعی انتخاب شدند و با آن ها مصاحبه شد . جامعه آماری همه اعضای هیئت علمی دانشکده ها و گروه های تربیت بدنی و علوم ورزشی دانشکده های سراسری بودند که طبق آخرین آمار، 38 مرکز آموزشی (دانشگاه دولتی) بود. جامعه آماری این پژوهش 369 نفر بود که براساس فرمول کوکران، 189 نفر از آن ها با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. ابزار استفاده شده در بخش کمّی، مقیاس محقق ساخته براساس شبکه تئوری داده بنیاد بخش کیفی بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آمار توصیفی و مدل معادلات ساختاری برای بررسی برازش مدل پژوهش استفاده شد. نتایج پژوهش در بخش کیفی نشان داد که عامل راهبردی مدل ارزش آفرینی چندگانه شبکه های اجتماعی برای توسعه اقتصادی در نظر گرفته شد و در بعد پیامدها، نتایج مورد انتظار مشهود و نامشهود از جانب سازمانی، نهادها و حامیان مدنظر قرار گرفت. در بخش کمی نیز مقدار تی در روش تحلیل مسیر مربوطه هر عامل تأثیر معناداری دارد و تمامی چارچوب مدل توسعه اقتصادی صنعت ورزش با کاربرد شبکه های اجتماعی تأیید شد. همچنین نتایج نشان داد که مدل پژوهش از برازش مناسبی برخوردار بود.
طراحی مدل سیاست گذاری ورزش های المپیکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ورزش ایران به دانش نیاز اساسی دارد. قبل از تأمین مالی، باید دانش به بدنه ورزش تزریق شود تا مسیر درست بعد از این انتخاب شود و سیاست گذاری ها در مسیر صحیح ریل گذاری شوند. هدف پژوهش حاضر طراحی مدل سیاست گذاری ورزش های المپیکی بود. روش پژوهش، آمیخته کیفی- کمّی با رویکرد اکتشافی بود. جامعه آماری در بخش کیفی، اعضای هیئت علمی دانشگاه ها و مدیرانی بودند که حداقل ده سال سابقه مدیریت در ورزش داشتند. جامعه آماری در بخش کمّی نیز اعضای شورای راهبردی، مدیران عالی ستادی، مدیران میانی ستادی وزارت ورزش و جوانان، رؤسای فدراسیون ها و هیئت های ورزشی ورزش های المپیکی بودند. در بخش کیفی، 12 نفر و در بخش کمّی برای هر سؤال بین پنج تا 10 آزمودنی نیاز بود؛ بنابراین 297 نفر نمونه آماری پژوهش را تشکیل دادند. ابزار جمع آوری اطلاعات در بخش کیفی مصاحبه نیمه ساختارمند بود که نتایج برگرفته از این مصاحبه در قالب یک پرسشنامه با شش عامل اصلی و 13 عامل فرعی طراحی شد. برای روایی محتوایی از نظر خبرگان و اعتبار سازه (تحلیل عاملی اکتشافی و تأییدی) و از شاخص های پایایی ترکیبی، آلفای کرونباخ، روایی واگرا و همگرا و مدل سازی معادلات ساختاری در نرم افزارهای اس پی اس اس نسخه 23 و پی ال اس نسخه دو استفاده شد. شاخص برازش مدل 0.70=GOF گزارش شد و نتایج مدل نهایی را در شش عامل اصلی اقتصادی، سازمانی، جهت گیری سازمانی، نیروی انسانی متخصص، زیرساخت و دیدگاه ورزشی تأیید کرد؛ بنابراین پیشنهاد می شود این عوامل در زمان تصمیم گیری سیاست گذاران مد نظر قرار گیرند.
بررسی کمیت و کیفیت تولید مقالات علمی دانشکده های علوم ورزشی ایران در بازه سال های ۲۰۱۵ تا ۲۰۲۰ برمبنای پایگاه اسکوپوس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مطالعه با هدف بررسی کمیت و کیفیت تولید مقالات علمی دانشکده های علوم ورزشی ایران در بازه پنج ساله (2015-2020) برمبنای پایگاه اسکوپوس انجام شد. در این مطالعه توصیفی همه اعضای هیئت علمی پیمانی و رسمی و دارای مدرک دکتری 18 دانشکده تربیت بدنی کشور به تعداد 334 نفر، وارد مطالعه شدند. اطلاعات برمبنای اساتید و مجموع دانشکده ها براساس پایگاه اسکوپوس استخراج شد و با نرم افزارهای اس پی اس اس و اکسل تحلیل و ارزیابی شد. نتایج این مطالعه نشان داد که دانشکده های تربیت بدنی دانشگاه های تهران، گیلان، فردوسی مشهد، خوارزمی و اصفهان بیشترین تعداد مقاله را در پنج سال اخیر چاپ کرده اند. همچنین نتایج نشان داد که دانشگاه خوارزمی (45 مقاله)، تهران (28 مقاله)، گیلان (26 مقاله) و محقق اردبیلی (22 مقاله) در تعداد مقالات کیفی (Q1) وضعیت بهتری داشتند. در تعداد مقالات Q2 نیز دانشگاه های تهران (51 مقاله)، اصفهان (41 مقاله)، خوارزمی (40 مقاله) و گیلان (28 مقاله) برتری داشتند. نتیجه اچ ایندکس و جی ایندکس دانشکده های تربیت بدنی نیز حاکی از برتری دانشکده های اصفهان (25 و 45 مقاله)، خوارزمی (24 و 45 مقاله) و گیلان (19 و 26 مقاله) بود. میزان همکاری های بین المللی یکی دیگر از مواردی بود که در این مطالعه بررسی شد؛ به طوری که نتایج نشان داد دانشکده های تربیت بدنی دانشگاه های خوارزمی (52 مقاله)، تهران (49 مقاله) و علامه طباطبائی (36 مقاله) تعداد بیشتری مقاله با همکاری بین المللی منتشر کرده بودند. درمجموع به نظر می رسد برخی دانشگاه ها سیاست گذاری های جدی تری برای برخورداری از نمایه های بین المللی و همچنین تلاش برای رؤیت پذیری مقالات دارند؛ البته توجه به اینکه لازم است که بیشترین مقالات چاپ شده به حیطه های پزشکی، علوم پایه و تندرستی مربوط است و دانشگاه های جامع و دانشگاه هایی که ارتباط با بخش های علوم پایه و پزشکی داشته اند، مقالات بهتری دارند.
نیمکت داغ: آسیب شناسی تغییرات مکرر مربیان در لیگ برتر فوتبال ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه اخراج و جابه جایی مربیان در فوتبال حرفه ای پدیده ای متداول و از موضوعات بدیهی است که به دلایل متعدد روی می دهد؛ لذا هدف از پژوهش حاضر آسیب شناسی تغییرات مکرر مربیان در لیگ برتر فوتبال ایران بود. پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی؛ به لحاظ ماهیت اکتشافی؛ ازنظرگردآوری داده ها، توصیفی پیمایشی و به دلیل کاربرد، روش شناسی کیو، از نوع پژوهش های آمیخته می باشد. جامعه آماری کلیه پیشکسوتان و نخبگان فوتبال ایران بودند که از بین آن ها 20 نفربه عنوان مشارکت کنندگان به کمک تلفیقی ازنمونه گیری هدفمند و غیراحتمالی و نمونه گیری گلوله برفی پژوهش انتخاب شدند. در نهایت عوامل اصلی در تغییر مکرر مربیان در باشگاه های لیگ برتر فوتبال ایران بر اساس الگوهای ذهنی 6 گانه اولویت بندی شدند. باشگاه گرایان، مدیران ناآگاه، مربیان ناآگاه، رسانه زرد، اقتصاد معیوب و در نهایت ارتباطات مخرب از جمله الگوهای ذهنی برآمده از تحقیق بودند. با توجه به یافته های پژوهش پیشنهادات می گردد که مسئولان و سیاستگذاران کلان ورزش خصوصا مدیران فوتبالی با اتخاذ راهکارهای اجرایی در جهت ایجاد شرایط با ثبات برای کار کردن مربیان با دانش، با انگیزه و آینده دار از طریق افزایش دانش حقوقی مربیان در عقد قراردادهای همکاری، توسعه مهارت های ارتباطی و بیان خواسته ها و نظرات خود به صورت شفاف با مدیران و رسانه ها، کاهش سیاسی بازی و رفتارهای مخرب در باشگاه، کاهش واسطه گری و دلال بازی ها در عرصه مربیگری، طراحی، تدوین و پیاده سازی اصول و نظام نامه حرفه ای در باشگاه ها، تدوین چشم انداز و برنامه راهبردی برای باشگاه و فعالیت های باشگاه و انتخاب مدیران ورزشی و فوتبالی به عنوان مدیران عامل در رأس باشگاه ها گام بردارند.
شناسایی فرصت های ناشی از پاندمی کوئید-19 در حوره ورزش: یک تحلیل تماتیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف کلی این تحقیق شناسایی فرصت های ناشی از پاندمی کوئید-19 در حوره ورزش بوده است. این تحقیق یک مطالعه کیفیِ اکتشافی بوده است که با استفاده از روش تحلیل تماتیک انجام گرفت. جامعه آماری پژوهش شامل خبرگان حوزه مدیریت ورزش و آینده پژوهی بوده و با توجه به ماهیت پژوهش تعداد 12 نفر به عنوان نمونه آماری و به صورت گلوله برفی تا رسیدن به مرحله اشباع نظری مورد مصاحبه قرار گرفتند. ابزار مورد استفاده در فرایند تحقیق، مصاحبه نیمه ساختارمند بود. تحلیل تماتیک داده ها با روش برون و کلارک (2006) منجر به استخراج 76 کد، 12 تمِ فرعی و شش تمِ اصلی شد. یافته ها نشان داد که "آموزش الکترونیک"، "ورزش مجازی"، "فرهنگ جدید"، "مسئولیت اجتماعی"، "علم، فنّاوری و نوآوری"، و "کارآفرینی نوین" از جمله فرصت هایی می باشند که به واسطه پاندمی کوئید-19 در فراروی حوزه ورزش قرار گرفته اند. با توجه به یافته های تحقیق، علیرغم چالش هایی که شیوع کوئید-19 برای عرصه ورزش ایجاد کرده است، می توان از فرصت های موجود جهت تقویت و توسعه برخی از جنبه های ورزش بهره برد و از این طریق با بخشی از تهدیدات و چالش های حاصل از کرونا مقابله کرد.
شناسایی عوامل مؤثر بر حکمرانی مطلوب در ساختار ورزش قهرمانی کشور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف شناسایی عوامل مؤثر بر حکمرانی مطلوب در ساختار ورزش قهرمانی کشور انجام شد. این پژوهش از نوع مطالعات طرح متوالی اکتشافی بود. جامعه آماری در بخش کیفی متشکل از اعضای هیئت علمی، سیاست گذاران و تصمیم گیران ورزش در سطح کلان بود. همچنین جامعه آماری در بخش کمّی متشکل از اعضای شورای راهبردی وزارت ورزش و جوانان، مدیران عالی ستادی وزارت ورزش و جوانان، مدیران میانی ستادی وزارت ورزش و جوانان، رئیس، نایب رئیس و دبیر فدراسیون های ورزشی بود. نمونه آماری در بخش کیفی 15 نفر از خبرگان بودند که تا رسیدن به اشباع نظری با بهره گیری از تکنیک های هدفمند نظری و گلوله برفی انتخاب شدند و در بخش کمّی برای هر گویه بین پنج تا 10 نمونه لازم بود؛ بنابراین 294 نفر نمونه آماری پژوهش را تشکیل دادند. ابزار جمع آوری داده ها در بخش کیفی مصاحبه نیمه ساختارمند و در بخش کمّی پرسشنامه محقق ساخته بود. پایایی مصاحبه ها با روش مطالعه توافق درون موضوعی 0.79 به دست آمد. برای روایی محتوایی از نظر خبرگان و اعتبار سازه (تحلیل عاملی اکتشافی و تأییدی) و از شاخص های پایایی ترکیبی، آلفای کرونباخ، روایی واگرا و همگرا و مدل سازی معادلات ساختاری استفاده شد. شاخص برازش مدل 0.50=GOF گزارش شد. در نهایت مدل حکمرانی مطلوب در ساختار ورزش قهرمانی کشور با ده عامل ساختار پایدار و باثبات، ساختار عادلانه، ساختار دموکراتیک، ارتباطات شبکه ای، هم ریختی ساختار، ساختار استراتژیک، ساختار مشترک، ساختار شفاف و پاسخگو، ساختار سیستمی و ساختار حامی گری ارائه شد؛ بنابراین پیشنهاد می شود تدوین اسناد ساختار حکمرانی براساس ساختار دموکراتیک، همسوبودن تصمیم گیری سه نهاد دولت، بخش خصوصی و مردم و همچنین مشارکت نهادهای غیردولتی صورت گیرد.
الگوی نقش ورزش در تبیین دیپلماسی عمومی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی الگوی نقش ورزش در تبیین دیپلماسی عمومی ایران انجام شده است. پژوهش حاضر در چارچوب رویکرد کیفی انجام شد و داده ها از طریق مصاحبه های نیمه ساختاریافته جمع آوری شدند. جامعه آماری پژوهش، افراد متخصص و خبره در زمینه دیپلماسی عمومی و ورزش شامل اساتید مدیریت ورزشی (هشت نفر)، اساتید روابط بین الملل و علوم سیاسی (سه نفر)، مقامات عالی ورزش کشور (سه نفر) و ورزشکاران نخبه (سه نفر) بودند. روش انتخاب نمونه به شیوه هدفمند بود. روش جمع آوری داده ها به صورت مطالعه پژوهش های پیشین و مصاحبه عمیق و باز بود. برای سنجش اعتبار، انتقال و تأییدپذیری، یافته های پژوهش به مشارکت کنندگان ارائه شد. آن ها متن نظریه را مطالعه کردند و نظرهای آن ها اعمال شد. روش استفاده شده برای قابلیت اعتماد، روش توافق درون موضوعی بود. میانگین میزان توافق درون موضوعی برابر با 0.73 گزارش شد. براساس یافته های حاصل از مصاحبه نیمه ساختاریافته، مهم ترین عوامل علّی مؤثر بر نقش ورزش در تبیین دیپلماسی عمومی ایران شامل قدرت نرم، اطلاعات و ارتباطات، درک و بصیرت هستند. عوامل زمینه ای شامل بازیگردانی و یادگیری و عوامل مداخله گر مؤثر عوامل محیطی هستند. همچنین راهبردهای مؤثر بر نقش ورزش در تبیین دیپلماسی عمومی ایران عبارت اند از: توانمندسازی، شبکه های ارتباطی و پیشران های عمومی. همچنین پیامدهای نقش ورزش در تبیین دیپلماسی عمومی ایران شامل کارکرد اقتصادی، کارکرد فرهنگی، کارکرد سیاسی و توسعه اجتماعی هستند.
طراحی و تبیین مدل توانمندسازی حرفه ای مدیران ورزشی زن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف طراحی و تبیین مدل توانمندسازی حرفه ای مدیران زن در ورزش کشور انجام شد. روش پژوهش از نوع توصیفی همبستگی بود. مدیران سازمان های ورزشی و اساتید مدیریت ورزشی دانشگاه ها جامعه آماری پژوهش را تشکیل دادند. نمونه آماری به تعداد قابل کفایت برای مدل سازی در نرم افزار اسمارت پی .ال .اس. به تعداد 167 نفر برآورد شد. نمونه گیری به روش قضاوتی انجام شد. ابزار پژوهش، پرسشنامه مستخرج از بخش کیفی با 89 سؤال در مقیاس پنج گزینه ای لیکرت بود. روایی ابزار پژوهش از طریق ارزیابی روایی محتوایی (10 نفر)، پایایی (آلفای کرونباخ) و روایی سازه (شاخص های برازش) تأیید شد. مدل پژوهش شامل سه سطح زمینه ای، ساختاری-فرایندی و کارکردی با 10 متغیر اصلی و 22 بُعد آن ها بود. نتایج مدل سازی نشان داد که اثر مدیریت ملی (با ضریب مسیر 0.454) و محیط ورزش (با ضریب مسیر 0.373) بر ظرفیت سیستمی معنا دار بود. اثر ظرفیت سیستمی بر راهبردپذیری (با ضریب مسیر 0.794)، تأمین اطلاعاتی (با ضریب مسیر 0.776) و بستر سازمانی (با ضریب مسیر 0.700) معنا دار مشاهده شد. اثر بستر سازمانی، تأمین اطلاعاتی و راهبردپذیری بر آمادگی شغلی معنا دار بود (به ترتیب با ضرایب مسیر 0.897، 0.455 و 0.323). اثر آمادگی شغل نیز بر رویه حرفه ای سازی (با ضریب مسیر 0.752) و رویه توانمندسازی (با ضریب مسیر 0.672) معنادار مشاهده شد. همچنین اثر رویه حرفه ای سازی و رویه توانمندسازی به ترتیب با ضرایب مسیر 0.966 و 0.192 بر نتایج توانمندسازی معنا دار بود. براساس یافته های پژوهش می توان گفت توانمندسازی حرفه ای مدیران زن در سازمان های ورزشی، حاصل برآیند زنجیره ای از عوامل زمینه ای، ساختاری، فرایندی و کارکردی است؛ ازاین رو مداخله مثبت در هریک از عوامل می تواند اثر درخور توجهی بر عملکرد مدیران و تعمیم عدالت جنسیتی در مدیریت سازمان های ورزشی بگذارد.
واکاوی نقش مسائل اجتماعی و فرهنگی در توسعه به کارگیری انرژی سبز در اماکن ورزشی (یک مطالعه آمیخته اکتشافی با روش فراترکیب)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف واکاوی نقش مسائل اجتماعی و فرهنگی در توسعه به کارگیری انرژی سبز در اماکن ورزشی انجام شد. روش انجام شدن پژوهش به صورت آمیخته اکتشافی بود. در بخش کیفی به منظور شناسایی ابعاد نقش مسائل اجتماعی و فرهنگی بر توسعه به کارگیری انرژی سبز از روش فراترکیب استفاده شد. در بخش کمّی ابتدا با نظرسنجی از خبرگان روایی مدل تأیید شد. سپس با استفاده از تحلیل عاملی اکتشافی و تأییدی به بررسی برازش مدل پرداخته شد. در مرحله فراترکیب، جامعه بررسی شده، پایان نامه ها و مقالات پژوهشی مرتبط با موضوع (35 مورد)، در نظرسنجی از خبرگان، نُه نفر از خبرگان صاحب نظر در حوزه انرژی سبز و جامعه شناسی و در مرحله تحلیل عاملی، مدیران و کارشناسان سازمان انرژی های تجدیدپذیر، مدیران و کارشناسان شرکت توسعه و تجهیز اماکن ورزشی و واحدهای تابع، مدیران و کارشناسان واحد عمرانی وزارت ورزش و جوانان و ادارات کل ورزش و جوانان استان ها و خبرگان دانشگاهی (590 نفر) بودند. روش نمونه گیری در مرحله اول کل شمار، در مرحله دوم هدفمند و در مرحله تحلیل عاملی طبقه ای بود که براساس جدول کرجسی و مورگان (1970)، 235 نفر محاسبه شد. یافته های فراترکیب نشان داد آگاهی و نگرش به انرژی سبز، مشروعیت و پذیریش اجتماعی انرژی سبز، وجود مؤسسات مردم نهاد حامی محیط زیست و انرژی سبز، یک پیشرو و مسائل فرهنگی، از عوامل اجتماعی و فرهنگی مؤثر بر به کارگیری انرژی سبز در اماکن ورزشی هستند. روایی مدل به روش سیگمای شمارشی 0.897 به دست آمد. نتایج تحلیل عاملی نشان داد که مدل از برازش مناسبی برخوردار است. به طورکلی می توان نتیجه گرفت، در کنار فراهم شدن زیرساخت های انرژی سبز، پذیرش اجتماعی شرط لازم برای توسعه به کارگیری انرژی سبز در اماکن ورزشی است که با افزایش آگاهی و تغییر نگرش با استفاده از مؤسسات مردم نهاد، شبکه های اجتماعی و فرهنگ سازی حاصل می شود.
تدوین مدل ارتباطی خودکارآمدی شغلی و سرمایه اجتماعی در وزارت ورزش و جوانان ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تدوین مدل ارتباطی خودکارآمدی شغلی و سرمایه اجتماعی در وزارت ورزش و جوانان ایران انجام شد. جامعه آماری پژوهش همه مدیران عالی، میانی و پایه، کارشناسان مسئول، کارشناسان و کمک کارشناسان شاغل در وزارت ورزش و جوانان بودند ( تعداد = 850 ) که 265 نفر به طور تصادفی طبقه ای برای نمونه پژوهش انتخاب شدند. برای دستیابی به اهداف پژوهش از پرسشنامه ها ی خودکارآمدی شرر (1982) و سرمایه اجتماعی پاتنام ( 1993 ) استفاده شد. روایی هر دو پرسشنامه به تأیید 15 نفر از متخصصان رسید و پایایی آن ها در یک مطالعه مقدماتی با 30 آزمودنی و با آلفای کرونباخ به ترتیب 0.8 و 0.73 محاسبه شد. به منظور تجزیه و تحلیل اطلاعات جمع آوری شده از روش های آماری توصیفی و استنباطی از جمله کولموگروف-اسمیرنوف، تی استودنت تک نمونه ای، تحلیل مسیر و برای تعیین ارتباط علّی بین متغیرها از روش مدل معادلات ساختاری به کمک دو نرم افزار آموس و اس پی اس اس استفاده شد . یافته های پژوهش نشان داد در بین منابع انسانی وزارت ورزش و جوانان خودکارآمدی شغلی در حد نامطلوب و سرمایه اجتماعی در حد مطلوب قرار داشت. همچنین بین خودکارآمدی شغلی و سرمایه اجتماعی ارتباط مستقیم معنا داری وجود داشت. در ارتباط بین خودکارآمدی شغلی و سرمایه اجتماعی وزارت ورزش و جوانان ایران بعد شناختی با بار عاملی 0.80، بعد ساختاری با بار عاملی 0.74 و بعد ارتباطی با بار عاملی 0.71 بیشترین تأثیر را داشتند. نتایج تحقیق ضرورت و لزوم ارتقا سرمایه اجتماعی و اعتماد متقابل در سازمان را به منظور بالا بردن سطح خودکارآمدی و در نتیجه افزایش قدرت رقابتی سازمان را تبیین می کند.
شناسایی و تحلیل عوامل مؤثر بر توسعه بین المللی تنیس روی میز در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر شناسایی عوامل مؤثر بر توسعه بین المللی تنیس روی میز ایران بود. این پژوهش به لحاظ پارادایم از نوع پژوهش های تفسیری، از نظر ماهیت، اکتشافی، از حیث رویکرد، کیفی، از لحاظ استراتژی، گرندد تئوری، به لحاظ تاکتیک، تحلیل محتوای پنهان و از نظر هدف، کاربردی بود. جامعه آماری پژوهش، خبرگان حوزه تنیس روی میز ازجمله مربیان تیم های ملی تنیس روی میز ایران، مدیران ارشد در وزارت ورزش و جوانان و فدراسیون تنیس روی میز و همچنین اعضای هیئت علمی در حوزه مدیریت ورزشی بودند که 16 نفر از آنان به عنوان نمونه پژوهش به شیوه غیراحتمالی، هدفمند و گلوله برفی در نظر گرفته شدند. شیوه جمع آوری داده ها به صورت مصاحبه عمیق با این افراد بود. 226 کد اولیه از مصاحبه های انجام شده درباره عوامل مؤثر بر توسعه بین المللی تنیس روی میز ایران استخراج شد که فراوانی این کدها درمجموع برابر با 460 بود. 13 مقوله اصلی و 37 مقوله محوری درباره عوامل مؤثر بر توسعه بین المللی تنیس روی میز ایران احصاء شد. عوامل مدیریتی و عامل تخصصی و فنی به ترتیب با ضریب اهمیت 104 و 80 بیشترین ضرایب و مقوله دولت و حاکمیت، ماهیت رشته و عامل رسانه به ترتیب با ضریب اهمیت 7، 12 و 13 کمترین ضرایب اهمیت را داشتند. مدیران فدارسیون تنیس روی میز ایران می باید به نقش شرایط علّی (عوامل اقتصادی، اجتماعی، توسعه زیرساخت ها و عوامل فنی و تخصصی)، شرایط مداخله گر (عوامل انگیزشی، عامل رسانه، ماهیت رشته تنیس روی میز) و شرایط زمینه ای (استعدادیابی، عامل مدیریتی، دولت و حاکمیت، نهادهای آموزشی و توسعه ورزش همگانی) به عنوان عوامل اثرگذار بر توسعه بین المللی تنیس روی میز اهتمام ورزند.