مقالات
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف آسیب شناسی فرایند موجود سیاست گذاری در ورزش همگانی ایران و ارائه الگو انجام شد. پژوهش حاضر ازنظر هدف، در شمار پژوهش های کاربردی و ازنظر ماهیت داده های پژوهشی، جزو پژوهش های طرح آمیخته بود. مدیران و کارشناسان خبره ورزش همگانی به عنوان جامعه هدف درنظر گرفته شدند. شیوه انتخاب گروه نمونه برای بخش کیفی پژوهش، غیراحتمالی و با استفاده از شیوه های نمونه برداری هدفمند و مبتنی بر روش نمونه گیری ملاکی به حجم 16 نفر انجام شد و داده ها ازطریق مصاحبه گردآوری شدند. سپس، داده های حاصل از مصاحبه ها به روش استرابرت و کارپنتر (2011) کدگذاری و تجزیه وتحلیل شدند. برای بخش کمی، نمونه ها به شیوه تصادفی ساده انتخاب شدند و داده های مربوط به آن با ابزار پرسش نامه جمع آوری شدند. گویه های این پرسش نامه، از مصاحبه نظام مند با مدیران و کارشناسان خبره ورزش همگانی استخراج شدند. پایایی پرسش نامه با روش آلفای کرونباخ محاسبه شد (83/0 = α). تحلیل داده ها در این بخش نیز با استفاده از نرم افزار آماری اس.پی.اس.اس. و با آزمون فریدمن انجام شد. در بخش کیفی، نتایج پژوهش نشان داد که مؤلفه های سازمانی، باورها و فرهنگ ها، شرایط اقتصادی، تحلیل، تفسیر، تدوین علمی، مطالعات و پژوهش ها، مؤلفه های مؤثر در سیاست گذاری ورزش همگانی کشور هستند و آسیب های موجود در فرایند سیاست گذاری در ورزش همگانی کشور شامل عواملی ازجمله ضعف در نظارت و کنترل، ساختار ضعیف، ضعف در برنامه ریزی و اجرا، عملکرد ضعیف رسانه ها، منابع مالی محدود، عملکرد ضعیف نیروی انسانی، قوانین و مشارکت محدود مراکز علمی و پژوهشی هستند. همچنین، مطالعات تطبیقی و بومی سازی، مدیریت سازمانی، الگوهای فرهنگی و دینی، الگوهای مبتنی بر پژوهش علمی، الگوهایی هستند که می توان برای سیاست گذاری در ورزش همگانی از آن ها استفاده کرد. طبق نتایج بخش کمی، بین میانگین رتبه های آسیب های موجود در ورزش همگانی و میزان نقش منابع اطلاعاتی موجود تفاوت معنادار مشاهده نشد. به طورکلی، نتایج پژوهش نشان داد که فرایند سیاست گذاری در ورزش همگانی ایران با آسیب ها و چالش هایی همراه است که باید آن ها را شناخت و براساس روش های علمی اصلاح کرد. تغییرات ساختاری و اصلاح قوانین از عمده ترین آن ها به شمار می آیند. همچنین، باید از الگوهای دقیق و علمی برای سیاست گذاری استفاده کرد.
تحلیل عوامل توسعه ورزش همگانی براساس نظریه داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با توجه به برنامه های کلانی که در کشور در سالیان اخیر در حوزه ورزش همگانی انجام شده است، تغییر چشمگیری در افزایش مشارکت شهروندان مختلف کشور روی نداده است؛ بنابراین، این پژوهش با هدف بررسی عوامل توسعه ورزش همگانی با ماهیت اکتشافی- بنیادی انجام شده است. روش پژوهش کیفی بود که براساس نظریه داده بنیاد به طراحی مدل پارادایمی عوامل توسعه ورزش همگانی کشور پرداخته شده است. ابزار مورداستفاده نیز مصاحبه نیمه ساختاریافته بود که از نظرهای 21 نفر از متخصصان ورزش همگانی کشور استفاده شد. روش نمونه گیری، هدفمند بود. خروجی پژوهش مدل پارادایمی بررسی عوامل توسعه ورزش همگانی در کشور بود که از شرایط علی، مقوله محوری، شرایط مداخله گر، راهبردها و پیامدها تشکیل شده است. موارد ذکرشده از کدهایی در مرحله اول کدگذاری؛ یعنی کدگذاری باز در چند مفهوم نظیر «تعاریف و واژه ها، موانع بازدارنده، مقایسه با کشورهای پیشرو، انگیزاننده ها، تحلیل وضعیت، راهبرد کلان و درپایان، راهکار و روش اجرایی» به دست آمده اند. در مرحله دوم کدگذاری نیز کدگذاری محوری با مقوله محوری عوامل توسعه ورزش همگانی و مقوله های فرعی نظیر «جذابیت ورزشی، سوق دهنده ها، موانع و انگیزاننده ها» انجام شده است. در پایان، مشخص شد که بسیاری از عوامل توسعه به خود افراد مربوط نمی شوند؛ بلکه با تسهیل در عوامل سوق دهنده محیطی و برطرف کردن موانع موجود، افراد با خیال آسوده ورزش همگانی را ازبین فعالیت های اوقات فراغت انتخاب خواهند کرد؛ گرچه تغییر در مفاهیم ورزش همگانی و افزایش انگیزاننده ها از عوامل مهمی هستند که باید به وجود آیند.
تبیین رابطه بازارگرایی و برندگرایی با عملکرد باشگاه های ورزشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، تبیین رابطه بازارگرایی و برندگرایی با عملکرد باشگاه های ورزشی استان اصفهان و ارائه مدل معادلات ساختاری بود. روش پژوهش، توصیفی- تحلیلی ازنوع همبستگی بود که برای مدل سازی از رویکرد حداقل مربعات جزئی استفاده شد. نمونه آماری پژوهش کسب و کارهای ورزشی شامل باشگاه های ورزشی بودند که بدین منظور از روش نمونه گیری تصادفی ساده استفاده شد. نتایج نشان داد که بازارگرایی و برندگرایی بر عملکرد باشگاه های ورزشی اثر مثبت و معناداری دارند و عملکرد باشگاه های ورزشی به واسطه بازارگرایی و برندگرایی پیش بینی می شود. به نظر می رسد کسب وکارهایی که درپی به دست آوردن اطلاعاتی از مشتریان باشند تا نیازهای حال و آینده خود را برآورده کنند، عملکرد مناسب تری دارند. به عبارتی، بازارگرایی پیش بینی کننده مهمی برای عملکرد باشگاه ها است. علاوه براین، کسب وکارهایی که فرایند ایجاد و توسعه برند را دنبال می کنند بر عملکرد تأثیر مثبتی دارند و افراد ممکن است در واکنش به یک برند خوب و شناخته شده، تمایل بیشتری برای خرید از باشگاه ورزشی کوچک داشته باشند.
ارتقای سطح کیفیت خدمات اماکن ورزشی دانشگاهی با رویکرد کانو- گسترش کیفیت عملکرد (مطالعه موردی: اماکن ورزشی دانشگاه شهیدمدنی آذربایجان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، استفاده از رویکرد کانو- گسترش کیفیت عملکرد برای ارتقای سطح کیفیت خدمات اماکن ورزشی دانشگاه شهیدمدنی آذربایجان از دیدگاه دانشجویان بود. در مرحله اول این پژوهش توصیفی، 256 نفر از دانشجویان با هدف شناسایی شکاف خدمات اماکن ورزشی دانشگاه، به پرسش نامه استاندارد 22 گویه ای ارزیابی کیفیت خدمات اماکن ورزشی سروکوال (پاراسورامان و همکاران، 1985) پاسخ دادند. در مرحله دوم پژوهش، 240 نفر از دانشجویان به پرسش نامه کانو پاسخ دادند و نیازهای آنان شناسایی و دسته بندی شدند. درنهایت، پس از تشکیل خانه کیفیت مدل گسترش کیفیت عملکرد، ماتریس ارتباطات خانه کیفیت تشکیل شد و مشخصه های فنی تعریف شدند. یافته های پژوهش نشان داد که در هر پنج بعد کیفیت خدمات اماکن ورزشی دانشگاه، شکاف منفی وجود داشت. همچنین، 10 نیاز اساسی به عنوان ندای مشتری وارد ماتریس خانه کیفیت مدل گسترش کیفیت عملکرد شدند و 12 مشخصه فنی برای بهبود آن ها، با توجه به نتایج به دست آمده استخراج شدند. می توان گفت نبود برنامه مناسب و ضعف منابع انسانی در ارائه خدمات، ازجمله موانع و کاستی های اماکن ورزشی دانشگاه هستند. ارتباط نزدیک با دانشجویان، برگزاری جلسات پرسش و پاسخ با هدف شناسایی نیازهای آنان، تخصیص بودجه بیشتر به فعالیت های ورزشی دانشجویان و همچنین، استفاده از نیروی انسانی متخصص در ارائه خدمات، ازجمله راهکارهای ضروری برای ارتقای سطح کیفیت خدمات اماکن ورزشی این دانشگاه هستند.
بررسی سبک خرید آنلاین محصولات ورزشی از شبکه های مجازی و فروشگاه های اینترنتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه، اینترنت به بستری گسترده برای معاملات تجاری و رسانه ای قوی برای بازاریابی تبدیل شده است. هدف پژوهش حاضر، بررسی سبک خرید آنلاین محصولات ورزشی از شبکه های مجازی و فروشگاه های اینترنتی بود. روش پژوهش، توصیفی و ازنوع پیمایشی بود. جامعه آماری پژوهش اعضای کانال های تلگرامی و صفحه اینستاگرام سه فروشگاه فوتبال شاپ، ایران اسپورتر و ماریال اسپرت بودند که تعداد 385 نفر از اعضای کانال ها و صفحات ذکرشده به پرسش نامه با دقت پاسخ دادند. ابزار جمع آوری داده ها پرسش نامه لی (2012) بود که روایی صوری و محتوایی آن به تأیید 12 نفر از متخصصان مدیریت ورزشی رسید و همچنین، پایایی پرسش نامه با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ برابر با 89/0 به دست آمد که نشان دهنده پایایی بالای پرسش نامه است. از آمار توصیفی برای توصیف ویژگی های جمعیت شناختی، از آزمون کلموگروف- اسمیرنوف برای بررسی طبیعی بودن توزیع داده ها، از مدل تاپسیس برای رتبه بندی انواع سبک خرید و از آزمون مانوا برای مقایسه بین انواع سبک خرید براساس ویژگی های جمعیت شناختی استفاده شد. نتایج نشان داد که مؤلفه کیفیت، بیشترین اهمیت و قیمت، کمترین اهمیت را از دیدگاه مصرف کنندگان محصولات ورزشی داشتند. به ترتیب، هیجان، وفاداری، برند، سرگرمی، تردید، مد و تأیید اولویت داشتند. همچنین، نتایج نشان داد که بین مؤلفه های سبک خرید پاسخ دهندگان ازنظر متغیرهای جمعیت شناختی سن، جنسیت، تأهل، تحصیلات و درآمد تفاوت معناداری وجود داشت.
ارائه مدل چابکی سازمانی برمبنای فناوری اطلاعات در سازمان های ورزشی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف ارائه مدل چابکی سازمانی برمبنای فناوری اطلاعات از دیدگاه خبرگان ورزشی انجام شد. پژوهش حاضر، به لحاظ روش کیفی و ازحیث جمع آوری اطلاعات، با راهبرد پدیدارشناسی و شیوه مصاحبه عمیق انجام شد. گروه آشنا با موضوع شامل خبرگان ورزشی (فعالان حوزه فناوری و مدیریت دانش، اساتید دانشگاه، نقش آفرینان فناوری و زیرساخت سازمان های ورزشی) جامعه آماری پژوهش را تشکیل دادند. به لحاظ شیوه جمع آوری اطلاعات با روش گلوله برفی، شناسایی مؤلفه های مؤثر در مدل با دیدگاه 15 خبره به اشباع نظری رسید. یافته های حاصل از مصاحبه عمیق، با کدگذاری باز، محوری و انتخابی عوامل مدل درختی، تأثیر زیرساخت فناوری در سازمان های ورزشی بر چابکی سازمانی را مشخص نمودند که دانش فناوری، ارتباطات شبکه ای، معماری و خدمات داده، مدیریت فناوری، بنیادهای فناوری، سازگاری و سرعت فناوری جزو محورهای اصلی این زیرساخت قلمداد شدند و پیش فرض ارتباط چابکی سازمانی نیز قوت گرفت. برای تجزیه و تحلیل تکمیلی یافته های تحقیق، کدگذاری ها با نرم افزار مکس.کیو.دی.ای. نسخه 12 انجام شدند و ضریب توافق 81 درصد حاصل شد، امید است مدل نهایی این تحقیق به استفاده بیشتر از فناوری در راستای تأثیرگذاری بر چابکی سازمانی در سازمان های ورزشی کمک نماید.
تأثیر فناوری اطلاعات بر رضایت ارتباطی و یادگیری سازمانی کارکنان در پژوهشگاه تربیت بدنی و علوم ورزشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، تأثیر فناوری اطلاعات بر رضایت ارتباطی و یادگیری سازمانی کارکنان در پژوهشگاه تربیت بدنی و علوم ورزشی بود. نوع پژوهش، توصیفی- همبستگی و ازنظر هدف، کاربردی بود که به صورت میدانی اجرا شده است. جامعه آماری پژوهش همه کارکنان پژوهشگاه تربیت بدنی جمهوری اسلامی ایران بودند (تعداد = 73). برای جمع آوری اطلاعات از پرسش نامه های رضایت ارتباطی دون و هازن (1997)، یادگیری سازمانی نیفه (2001) و فناوری اطلاعات احمدپور (1389) استفاده شد. روایی صوری و محتوایی پرسش نامه ها به تأیید 10 نفر از اساتید رسید و پایایی پرسش نامه ها براساس ضریب آلفای کرونباخ، به ترتیب برابر با 97/0، 97/0 و 85/0 به دست آمد. تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار اس.پی.اس.اس. و آموس انجام شد. نتایج آزمون همبستگی نشان داد که بین فناوری اطلاعات و رضایت ارتباطی کارکنان و همچنین، بین فناوری اطلاعات و یادگیری سازمانی کارکنان رابطه مثبتی وجود داشت. نتایج مدل پژوهش نشان داد فناوری اطلاعات بر رضایت ارتباطی و فناوری اطلاعات بر یادگیری سازمانی تأثیر مثبتی داشت. براساس مقادیر بارهای عاملی، میزان تأثیر فناوری اطلاعات بر رضایت ارتباطی کارکنان و تأثیر فناوری اطلاعات بر یادگیری سازمانی بود. همچنین، براساس شاخص های برازش، مدل فرضی متغیرهای پژوهش از برازش لازم برخوردار بود؛ بنابراین، توجه به عامل فناوری اطلاعات به عنوان یکی از شاخص های موفقیت و بهبود وضعیت یادگیری سازمانی و رضایت ارتباطی کارکنان پژوهشگاه از اهمیت زیادی برخوردار است.
نقش میانجی تخریب شخصیت سازمانی در ارتباط بین حمایت سازمانی ادراک شده و تندرستی شغلی کارکنان ادارات ورزش وجوانان استان گلستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف کلی پژوهش، ارتباط حمایت سازمانی ادراک شده و تندرستی شغلی با میانجیگری تخریب شخصیت سازمانی کارکنان ادارات ورزش وجوانان استان گلستان بود. نوع پژوهش، توصیفی- همبستگی و ازنظر هدف، کاربردی ب ود ک ه به صورت میدانی اجرا شده است. جامعه آماری همه کارکنان اداره کل ورزش وجوانان، رؤسا، دبیران و نائب رئیسان هیئت های استانی و شهرستانی استان گلستان بودند. برای جمع آوری داده ها، از پرسش نامه های تخریب شخصیت سازمانی، حمایت سازمانی ادراک شده و تندرستی شغلی (رضایت شغلی، خستگی عاطفی و فشار روانی) استفاده شد. برای تجزیه وتحلیل داده ها، از آزمون همبستگی پیرسون، تحلیل عاملی تأییدی و تحلیل مسیر استفاده شد. براساس نتایج، حمایت سازمانی به صورت مستقیم با بار عاملی اثر مثبتی بر رضایت شغلی و اثری منفی بر خستگی عاطفی و فشارهای روانی داشت و علاوه بر تأثیر مستقیم، به صورت غیرمستقیم و ازطریق تخریب شخصیت سازمانی، تأثیر مثبتی بر رضایت شغلی داشت. همچنین، حمایت سازمانی به صورت غیرمستقیم و به واسطه تخریب شخصیت سازمانی، تأثیر منفی بر خستگی عاطفی و فشارهای روانی داشت. تخریب شخصیت سازمانی نقشی میانجی در رابطه بین حمایت سازمانی و تندرستی شغلی کارکنان ایفا می کند؛ ازاین رو، توجه به درک تخریب شخصیت سازمانی در سازمان ها می تواند در کاهش خستگی و فشارهای روانی و بهبود وضعیت رضایت شغلی تأثیر مثبت داشته باشد.
ارزیابی تأثیر ابعاد برند ورزشی بر ترجیح برند هنگام خرید (مورد مطالعه: هواداران تیم والیبال کاله مازندران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی تأثیر ابعاد برند ورزشی تیم والیبال کاله بر ترجیح برند هنگام خرید بود. این پژوهش ازنوع توصیفی – همبستگی بود و جامعه آماری آن طرفداران تیم والیبال کاله آمل در شهر آمل بودند. نمونه آماری با توجه به فرمول کوکران برآورد شد و درنهایت، 317 پرسش نامه تجزیه وتحلیل آماری شدند. نتایج نشان داد که تجربه، هویت و شخصیت برند بر رضایت از برند و وفاداری به برند تأثیر مثبت و معناداری داشت. همچنین، رضایت از برند و وفاداری به برند بر ترجیح برند تأثیر مثبت و معناداری داشت؛ اما رضایت از برند بر وفاداری به برند تأثیر معناداری نداشت. نتایج آزمون سوبل نیز نشان داد که شخصیت و هویت برند ازطریق رضایت از برند و وفاداری به برند بر ترجیح برند و همچنین، تجربه برند ازطریق رضایت از برند بر ترجیح برند تأثیر مثبت و معناداری داشتند؛ اما تجربه برند ازطریق وفاداری بر ترجیح برند و شخصیت، هویت و تجربه ازطریق رضایت از برند بر وفاداری و همچنین، رضایت برند بر ترجیح ازطریق وفاداری به برند تأثیر معناداری نداشت. درنهایت، این یافته ها نشان می دهد که درصورتی هواداران تیم کاله برند این باشگاه را نسبت به سایر برندها درهنگام خرید ترجیح می دهند که مؤلفه های تشکیل دهنده شخصیت، هویت و تجربه برند این باشگاه، مؤلفه های قوی و موردتأیید آنان باشند تا درنتیجه، رضایت و وفاداری آنان را فراهم آورند و به ترجیح برند درهنگام خرید منجر شود.
اثر استفاده از شبکه های اجتماعی بر تسهیم دانش و یادگیری کارکنان ادارات ورزش وجوانان استان گلستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، مطالعه اثر استفاده از شبکه های اجتماعی بر تسهیم دانش و یادگیری کارکنان ادارات ورزش وجوانان استان گلستان بود. پژوهش حاضر، توصیفی – پیمایشی است که به صورت میدانی انجام شده است. جامعه آماری همه کارکنان ادارات ورزش وجوانان استان گلستان به تعداد 220 نفر بودند که براساس فرمول کوکران، 141 نفر به شیوه تصادفی ساده به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. برای جمع آوری داده های پژوهش، از پرسش نامه های استفاده از شبکه های اجتماعی در محیط کار بارکر و همکاران (2013)، تسهیم دانش رحمان و حسین (2014) و یادگیری کارکنان بارکر و همکاران (2013) استفاده شد. روایی پرسش نامه های به تأیید پنج نفر از اساتید مدیریت ورزشی رسید و ضریب پایایی پرسش نامه ها با استفاده از آزمون آلفای کرونباخ، به ترتیب برابر با 85/0، 78/0 و 79/0 محاسبه شد. برای تجزیه وتحلیل داده ها و شناسایی اثرهای متغیرهای پژوهش، از مدل یابی معادلات ساختاری ازطریق نرم افزار پی. ال. اس. استفاده شد. نتایج نشان داد که استفاده از شبکه های اجتماعی در محیط کار بر تسهیم دانش کارکنان ادارات ورزش وجوانان استان گلستان اثرگذار بود. همچنین، اثر استفاده از شبکه های اجتماعی در محیط کار بر یادگیری کارکنان مثبت و معنادار بود. با توجه به نتایج می توان چنین نتیجه گیری کرد که استفاده از شبکه های اجتماعی در محیط کار می تواند موجب تسهیم دانش و یادگیری کارکنان شود. همچنین، مدیریت استفاده از شبکه های اجتماعی در ادارات ورزش وجوانان، درراستای دستیابی به اهداف سازمانی پیشنهاد می شود.
نقش هویت برند در قصد خرید مجدد با میانجیگری خودتصمیمی مشتریان ورزشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی نقش هویت برند در قصد خرید با میانجیگری خودتصمیمی مشتریان ورزشی انجام شد. روش پژوهش، توصیفی- پیمایشی و ازنظر هدف، کاربردی بود. با توجه به مشخص نبودن حجم جامعه آماری، حجم نمونه براساس فرمول کوکران معادل 385 نفر برآورد شد. برای جمع آوری داده ها از پرسش نامه هایی با اقتباس از پرسش نامه هویت برند دهدشتی شاهرخ (1391) شامل چهار سؤال، پرسش نامه خودتصمیمی مشتریان گیماریز (2015) شامل پنج سؤال و پرسش نامه قصد خرید مجدد لیم (2006) شامل هفت سؤال استفاده شد. روایی و پایایی پرسش نامه ها تائید شد. داده ها با استفاده از نرم افزار لیزرل به وسیله آزمون تحلیل مسیر تجزیه وتحلیل شدند. ضریب تأثیری که هویت برند به طور غیرمستقیم و ازطریق متغیر میانجی خودتصمیمی مشتریان بر قصد خرید مجدد گذاشت، برابر با 53/0 و به صورت مستقیم برابر با 33/0 بود. همچنین، هویت برند به صورت مستقیم، برابر با 56/0 بر خودتصمیمی مشتریان اثر داشت. با توجه به یافته های پژوهش، توجه بیش ازپیش به مدیریت تبلیغات و بازاریابی برندهای ورزشی، خلق ارزش برای مشتریان، تداعی هویت در اذهان افراد، به کاربردن فرایندهای روان شناختی و اجتماعی و تطبیق خصوصیات برند با ویژگی های مشتریان پیشنهاد می شود.