زمینه: کارکردهای اجرایی مغز، ساختارهای مهمی هستند که با فرآیندهای روانشناختی، مسئول کنترل هوشیاری، تفکر و اعمال مرتبط با آن هستند. بنابراین مسئله پژوهش این است که آیا با استفاده از مداخله روان درمانی پویشی کوتاه مدت، تن آگاهی و تلفیق این دو با یکدیگر می توان کارکردهای اجرایی را ارتقا بخشید. هدف: این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی برنامه مداخله ای روان درمانی پویشی کوتاه مدت، آموزش تن آگاهی و تلفیق این دو برکارکردهای اجرایی انجام شد. روش: طرح این پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود که آزمون برج لندن جهت سنجش عملکردهای اجرایی مغز (توانایی حل مسئله) به کار گرفته شد. جامعه پژوهش شامل ۲۰۷۶ نفر از دانش آموزان دختر پایه نهم منطقه ۴ شهر تهران بود که در سال تحصیلی ۹۶-13۹۵ مشغول به تحصیل بودند. ۶۰ نفر آزمودنی انتخاب که پس از مصاحبه تشخیصی اولیه ۴۵ نفر، به روش نمونه در دسترس مناسب جهت شرکت در دوره شناخته شدند، در مرحله بعد افراد به صورت تصادفی براساس قرعه کشی در ۳ گروه آزمایش و ۱ گروه کنترل جایگیری شدند. ابزار پژوهش آزمون برج لندن شالیس (1982)، پروتکل روان درمانی پویشی دوانلو (1995) و مداخله تن آگاهی کبات – زین (1982، 1990) بود. به منظور تحلیل داده ها از تحلیل واریانس مختلط استفاده شد. یافته ها: یافته های حاصل از تحلیل بر روی نمرات پیش آزمون و پس آزمون بین دو گروه آزمایش وکنترل نشان داد که برنامه های آموزش تن آگاهی، برنامه مداخله ای روان درمانی پویشی کوتاه مدت و تلفیق این دو باعث افزایش نمرات در هر سه گروه آزمایش در پس آزمون و پیگیری شده است و اثربخشی مداخله تلفیقی بیشتر از دو مداخله دیگر بوده است (0/05> p ). نتیجه گیری: مداخله تلفیقی بیشترین تأثیر و مداخله تن آگاهی کمترین تأثیر را بر توانایی حل مسئله آزمودنی ها داشته است. هرچند که تأثیرگذاری مداخله مبتنی بر روان درمانی پویشی کوتاه مدت بیشتر از مداخله تن آگاهی بوده است اما تفاوت بین این دو مداخله قابل توجه نبود، این در حالی است که تفاوت مداخله تن آگاهی و تلفیقی قابل توجه بود.