آرشیو

آرشیو شماره ها:
۸۴

چکیده

زمینه: تعلیم و تربیت انتقادی بر خردورزی، نقد و تغییر به عنوان هدف های ارزشمند آموزشی توجه می کند و سعی دارد شرایط واقعی اجتماعی تربیت را کشف کند، به همین سبب به نقادی اندیشه نیازمند است. بررسی های انجام شده نشان می دهد آموزش تفکرد انتقادی روی خودتنظیمی و اهمال کاری دانش آموزان مؤثر است. سؤال مورد بررسی این است که آیا تقویت و آموزش تفکر انتقادی روی درونی و بیرونی بودن اهداف انتخابی نیز مؤثر باشد؟ هدف: پژوهش حاضر با هدف تأثیر آموزش تفکر انتقادی بر جهت گیری درونی و بیرونی هدف دانش آموزان مقطع متوسطه انجام شد. روش: پژوهش حاضر یک مطالعه نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش حاضر را کلیه دانش آموزان مقطع متوسطه دوم شهر زاهدان تشکیل دادند؛ و نمونه پژوهش شامل 30 آزمودنی که به روش نمونه گیری خوشه ای مرحله ای تصادفی انتخاب شدند سپس به طور تصادفی نمونه انتخابی در دو گروه 15 نفری گمارده شدند و در پایان بطور تصادفی یک رگوه به عنوان گروه آزمایش و یک گروه به عنوان گروه کنترل انتخاب گردید. ابزار جمع آوری اطلاعات پرسشنامه راهبردهای انگیزشی پنتریج و همکاران (۱۹۹1) بود. ابتدا افراد هر دو گروه مورد پیش آزمون قرار گرفتند و سپس آزمودنی های گروه آزمایش 12 جلسه آموزش تفکر انتقادی از طریق پرتکل آموزشی تفکر انتقادی براساس دیدگاه های هایپر فیشر و مایزر (2012) آموزش دیدند در حالی که گروه کنترل هیچ مداخله ای را دریافت نکردند. برای تجزیه و تحلیل آماری داده ها از تحلیل کوواریانس استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد بین میانگین های نمرات جهت گیری درونی و بیرونی هدف در گروه آزمایش و کنترل در مرحله پس آزمون تفاوت معناداری وجود دارد (01/0 P< ). تأثیر آموزش تفکر انتقادی بر جهت گیری درونی و بیرونی هدف دانش آموزان در مرحله پیگیری تداوم داشته است. نتیجه گیری: آموزش تفکر انتقادی بر جهت گیری درونی و بیرونی هدف دانش آموزان مؤثر بود. آموزش دانش آموزان برای استفاده مؤثر از توانایی ها، عملکرد آنان را بهبود بخشیده و موجبات تصمیم گیری و اندیشیدن منطقی را در آنان فراهم می سازد.

تبلیغات