سیاست پژوهی گسترش سواد رسانه ای در آلمان، انگلستان، هند و اردن (مقاله علمی وزارت علوم)
درجه علمی: نشریه علمی (وزارت علوم)
آرشیو
چکیده
مقاله حاضر روایتی تاریخی از تجربه سیاستگذاری در حوزه سواد رسانه ای در چهار کشور ارائه می دهد. دو کشور آلمان و انگلستان، به عنوان کشورهای پیشرو در حوزه سیاستگذاری های ارتقای سواد رسانه ای و دو کشور هند و اردن، به عنوان کشورهای مشابه با ایران انتخاب شده اند. نتایج این مطالعه تاریخی تطبیقی نشان می دهد که سیاستگذاری های ارتقای سواد رسانه ای در کشورهای پیشگام، به مرحله آموزش های همگانی سواد رسانه ای رسیده است. در ادامه، نگاه به مخاطب در سیاست های ارتقای سواد رسانه ای کشورهای پیشرو در حوزه سواد رسانه ای، از مخاطب منفعل به مخاطب فعال و در نهایت، مخاطب به منزله شهروندی کارآمد و مسئول تبدیل شده است. در مقابل، در دو کشور در حال توسعه و مشابه به ایران، سیاستگذاری ارتقای سواد رسانه ای هنوز در پارادیم «مهندسی فرهنگی» و الگوهای سیاستی «دستوریِ از بالا به پایین» درجا می زند. در بخش نهایی مقاله حاضر، از «دانشی فرهنگی» سخن به میان می آید. این دانش فرهنگی از دل ارتقای سواد رسانه ای شهروندان ایرانی و از خلال ارتقای مداوم آگاهی های سیاسی اجتماعی آنان حاصل می شود؛ دانشی که شکل گیری و انباشت آن، نیازمند فراوری از پارادایم رسانه ای حمایت گرایانه ای است که بر فضای رسانه ای کشور حاکم است.Developing Media Literacy in Germany, England, India and Jordan: A Historical-Comparative Analysis
This historical account analyses the experience of media literacy policy-making in four countries. Germany and England have been selected as leading countries in the promotion of media literacy policies, while India and Jordan have been selected as countries similar to Iran. The results of this historical-comparative study show that policies of media literacy promotion in the two pioneering countries have reached the stage of universal media literacy education. Also, an audience in the media literacy promotion policies of the leading countries is considered not as passive but as active agents, and thereafter, the audience has seen as an efficient and responsible citizen. On the other hand, in the two abovementioned developing countries similar to Iran, policies of media literacy promotion have still remained in the paradigm of «cultural engineering» and «top-down» policy-making models. In the final part of this article, the concept of «cultural knowledge» is mentioned’; a certain form of collective knowledge, possible to obtained through improving media literacy of the Iranian citizens and continuous improvement of their socio-political awareness; The knowledge that its formation and accumulation requires moving beyond the protectionist media paradigm that dominates Iran’s media landscape for decades.