آرشیو

آرشیو شماره ها:
۱۰۴

چکیده

"پست مدرنیسم که در آغاز به مثابه جنبشی در هنر پدید آمد، بر همه حوزه‌های فلسفی، معرفتی و علمی تاثیر گذاشت. این تاثیر البته در مطالعات ارتباطی و رسانه‌ای دو چندان است زیرا مطالعات ارتباطی خود ماهیتی بین رشته‌ای دارند. نظریه‌های پست مدرن با عقلانیت نهفته در دیدگاه‌های مدرن در تناقض و تنافر اساسی است و بر وجهه فرهنگی، بومی و محلی اندیشه‌ها تاکید می‌کند. تفکر پست مدرنیستی، در این تصور که رسانه‌ها واقعیت را منعکس می‌کنند، تردید ایجاد می‌کند. آنچه رسانه‌ها در اختیار ما می‌گذارند، جهانی از نشانه‌هاست و نه دنیایی از ابژه‌ها؛ و نشانه‌ها، رونوشت و الگویی از رویدادهای واقعی هستند و آنچه ما واقعی می‌پنداریم، شکل گسترده‌ای از آن چیزی است که رسانه‌ها آن را واقعی نشان می‌دهند. نشانه‌ها و تصاویر فرهنگی رسانه‌ها، ما را از هر سو بمباران می‌کنند. بودریار، با مفهوم واقعیت مجازی، و دی برد، با به کارگیری مفهوم جامعه مناظر، به رابطه یکسویه رسانه‌ها و انفعال تماشاگر و یا مخاطب اعتقاد دارند. از نظر آنان در گذشته رسانه‌ها واقعیت را منعکس می‌کردند اما اکنون آنها واقعیت را می‌سازند. ایده معروف «رسانه همان پیام» است. بیشتر با تفکر پست مدرنیستی از رسانه همسوست. برای رسانه می‌توان دو ویژگی انتقال و تعیین‌کنندگی قائل شد. ویژگی تعیین‌کنندگی که از سوی آلتوسر رواج یافته، متضمن این معناست که رسانه‌ها می‌توانند در مقاطع متفاوت چگونگی به گفتار در آمدن یا روایت‌های خارج از خود را تعیین کنند. برای مثال، در مقطعی، دستگاه رسانه در موقعیت تعیین‌کنندگی قرار می‌گیرد و مشخص می‌سازد کدام روایت از نظم اجتماعی، شهروندی، فرهنگ، توسعه.... به گفتار درآید و کدام خاموش بماند. رویکرد انتقالی نوعی ویژگی مدرنیتی را نمایان می‌سازد و رویکرد تعیین کنندگی (رسانه همان پیام است) ‌نوعی ادعای پست مدرنیتی است. این نوشتار، علاوه بر بررسی رابطه میان تفکرات پست مدرنیتی و رسانه‌ها و توجه به دو حوزه تلویزیون و فضای سایبر، کارکردهای رسانه را نیز مورد بحث قرار داده است. "

تبلیغات