"تلویزیون را باید عامل مذهبی برای بخش وسیعی از جمعیت استرالیایی دانست. این فرض به سه شکل بررسی میشود که عبارتند از: شکل اجرای اعمال یا نظام عبادت یا مناسک؛ شکل جامعهشناختی یا نظام روابط اجتماعی و شکل نظری یا نظام اعتقادات یا فلسفی.
از نظر بیان عملی و شکل اجرای اعمال یا نظام مناسک و عبادت، مناسک زیادی وجود دارد که با کاربرد رسانهها پیوند دارند، اما ماهیت مناسکی تلویزیون در جامعة مدرن بیشتر از دیگران شناخته شده است و این شکلی از وفاداری است که تلویزیون توانسته است از طرفداران خود طلب کند و شاید فراگیرتر از هر پدیده اجتماعی دیگری در تاریخ انسان باشد.
در بیان جامعهشناختی یا نظام روابط اجتماعی و شکل نظری یا نظام اعتقادات و مربوطسازی معناداری با محیط (شکل فلسفی) نیز رسانهها حافظ وضع موجودند. عملکرد سنتی مذهب ایجاد نظامی از کنشهای متقابل اجتماعی معنادار، به ویژه در زمینة تعریف تابوها و تقویت رسومی است که بدون آنها سازمان اجتماعی متلاشی میشود. رسانهها و تلویزیون به ویژه، میکوشند با ایجاد بنیانی برای اعتقاد مشترک همچون ایمان و مذهب سنتی عمل کنند. به این ترتیب، رسانههای جمعی با کاربریها و محتواهای مشخص به جزیی مهم از نظامهای عقیدتی تبدیل میشوند.
"