صادق تقی لو

صادق تقی لو

مدرک تحصیلی: استادیار گروه روانشناسی، واحد استارا، دانشگاه آزاد اسلامی، آستارا، ایران

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۳۶ مورد.
۱.

مقایسه اثربخشی درمان هیجان مدار با کاربرد هنر و درمان هیجان مدار بر ابرازگری هیجان افراد با سندرم ضربه عشقی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ابرازگری هیجان درمان هیجان مدار سندرم ضربه عشقی هنر

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۳ تعداد دانلود : ۱۳۲
زمینه: سندرم ضربه عشقی یکی از سخت ترین و فراگیرترین تجربه ها در زندگی افراد است که ابرازگری هیجان را در افراد دچار مشکل می کند. پژوهش های متعدد نشان می دهد درمان هیجان مدار بر آسیب های هیجانی مؤثر است اما تاکنون پژوهشی مبتنی بر کاربرد هنر در کنار درمان های مبتنی بر هیجان و تجربه گرا انجام نشده است. هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی درمان هیجان مدار با کاربرد هنر و درمان هیجان مدار بر ابرازگری هیجان افراد با سندرم ضربه عشقی، انجام شد. روش: طرح این پژوهش نیمه آزمایشی و از نوع پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری سه ماهه با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش حاضر مراجعه کنندگان 25 تا 45 ساله با سندرم ضربه عشقی به کلینیک های روانشناختی منطقه 2 شهر تهران بود که از بین آن ها 51 نفر به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه 17 نفری (دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل) جایگزین شدند. ابزار سنجش این پژوهش سیاهه ضربه عشق راس (1999) و پرسشنامه ابرازگری هیجانی کینگ و امونز (1990) بود. برای گروه اول درمان هیجان مدار با کاربرد هنر و گروه دوم درمان هیجان مدار گرینبرگ در 12 جلسه 90 دقیقه ای اجرا شد. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از روش تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر استفاده شد. یافته ها: نتایج حاکی از آن بود که درمان هیجان مدار با کاربرد هنر و درمان هیجان مدار منجر به افزایش ابرازگری هیجانی در مراحل پس آزمون و پیگیری شده است. همچنین نتایج آزمون تعقیبی بن فرونی نشان داد درمان هیجان مدار با کاربرد هنر بر افزایش ابراز هیجان مثبت، صمیمیت و ابراز هیجان منفی مؤثرتر از درمان هیجان مدار است (0/05>p). نتیجه گیری: با توجه به نتایج به دست آمده این نتیجه حاصل می گردد که هنر به عنوان کاتالیزوری در کنار درمان هیجان مدار از طریق باز کردن نیمکره راست، رسیدن به هسته اساسی تروما، ابرازگری سالم هیجان های مثبت و منفی و پذیرش احساسات منجر به اثربخشی بیشتر درمان هیجان مدار شده است. اجرای این درمان در گروه های دیگر و با نمونه های بیشتر پیشنهاد می شود.
۲.

تبیین روابط علّی بین صفات شخصیت مادران و مشکلات رفتاری کودکان بر اساس نقش میانجی گر سبک های فرزندپروری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: صفات شخصیتی مادران مشکلات رفتاری فرزندان سبک های فرزندپروری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۶ تعداد دانلود : ۴۲
زمینه و هدف: شخصیت و شیوه تعامل والدین با کودک، از عوامل مهم در آسیب شناسی و پیشگیری زودرس مشکلات رفتاری کودکان به شمار می روند. این پژوهش با هدف تبیین روابط علّی بین صفات شخصیت مادران و مشکلات رفتاری فرزندان براساس نقش میانجیگر سبک های فرزندپروری انجام شد. روش : روش این پژوهش، توصیفی و از نوع همبستگی با شیوه مدل یابی بود. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی مادران و کودکان 8 الی 12 سال آنان بود که ساکن مناطق 1-3 شهر تهران در سال 1400-1401 بودند که 267 مادر با روش نمونه گیری در دسترس به عنوان نمونه مورد مطالعه انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها شامل پرسشنامه صفات شخصیتی نئو (مک کری و کاستا، 1997)، سبک فرزندپروری آلاباما (فریک، 1991) و سیاهه رفتاری کودک (آخنباخ و رسکولار، 2001) بود. تحلیل داده ها با نسخه 24 نرم افزار SPSS و AMOS با استفاده از روش روش مدل یابی معادلات ساختاری انجام شد. یافته ها: بر اساس نتایج به دست آمده مدل ساختاری مفروض با داده ها برازش مناسب دارد؛ ضریب مسیر کل بین توافق پذیری (0/032=p، 0/145-=β)، گشودگی (0/019=p، 151/0-=β)، وظیفه شناسی شخصیت مادران (0/001=p، 0/380-=β) و روان رنجورخویی مادران(0/001=p، 0/387=β) با مشکلات رفتاری فرزندان معنادار بود. ضریب همبستگی چندگانه برای متغیر مشکلات رفتاری فرزندان 0/57 به دست آمد. نتیجه گیری: مطالعه حاضر نقش میانجی سبک های فرزندپروری در رابطه بین صفات شخصیت مادران و مشکلات رفتاری فرزندان را تأیید کرد. مشکلات رفتاری کودکان می تواند پیامد تعامل صفات شخصیت و سبک های فرزندپروری باشد.
۳.

رابطه علّی خودشناسی انسجامی و نیازهای بنیادین روان شناختی با بهزیستی روان شناختی: با توجه به نقش میانجی ذهن آگاهی در دانش آموزان

تعداد بازدید : ۱۶۳ تعداد دانلود : ۱۴۲
زمینه و هدف: امکانات آموزشی مناسب درکنار ذهن فعال و باانگیزه یادگیرندگان، پیشرفت کشور را به دنبال خواهد داشت؛ از این رو، یکی از اولویت های مهم پژوهشی در این عرصه، شناخت و بررسی عوامل مؤثر در سلامت روان دانش آموزان است که اجزاء اصلی سیستم آموزشی به حساب می آیند. لذا پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه علّی خودشناسی انسجامی و نیازهای بنیادین روان شناختی با بهزیستی روان شناختی با توجه به نقش میانجی گری ذهن آگاهی در دانش آموزان دوره متوسطه تهران انجام گرفت. روش پژوهش: این مطالعه توصیفی از نوع همبستگی با توجه به تعداد متغیرها بر روی یک نمونه 352 نفری انجام شد که به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای از میان کلیه دانش آموزان مقطع متوسطه دوم منطقه 2 شهر تهران در سال تحصیلی 1400-1399 انتخاب شدند. پرسشنامه های خودشناسی انسجامی قربانی و همکاران (2008)، نیازهای بنیادین روان شناختی لاگاردیا و همکاران (2000)، بهزیستی روان شناختی ریف (1989) و ذهن آگاهی فرایبورگ (2006) اجرا شدند و داده ها با استفاده از روش های آمار توصیفی، همبستگی پیرسون و مدل یابی معادلات ساختاری در سطح معناداری 0.01>P توسط نرم افزار AMOS و SPSS ورژن 24 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: مدل ساختاری پیش بینی بهزیستی روانشناختی بر اساس نیازهای بنیادین روان شناختی و خودشناسی انسجامی با میانجی گری ذهن آگاهی در دانش آموزان با داده های گردآوری شده، برازش قابل قبول و مطلوبی داشت (0.01> P)؛ بنابراین می توان چنین نتیجه گیری کرد که ارضاء نیازهای بنیادین روان شناختی و خودشناسی انسجامی با میانجی گری ذهن آگاهی، بهزیستی روانی را در دانش آموزان دوره متوسط تبیین می کند. نتیجه گیری: با توجه به ارتباط مثبت و معنادار بهزیستی روانشناختی با نیازهای بنیادین روان شناختی و خودشناسی انسجامی و تأیید نقش میانجی ذهن آگاهی در این فرآیند و اهمیت بهزیستی روان شناختی در پرورش و ارتقاء عملکرد تحصیلی دانش آموزان، توجه به سطح ذهن آگاهی و ارضای نیازهای بنیادین روان شاختی دانش آموزان در مدارس از اهمیت بسیاری برخوردار است و توصیه می شود مدارس در برنامه کار خود برنامه هایی را برای ارتقاء سطح خودآگاهی دانش آموزان و آشنایی و به کارگیری بیشتر مفاهیمی چون ذهن آگاهی، ترتیب دهند و محیط های آموزشی را به گونه ای برنامه ریزی کنند که بتواند پاسخگوی نیازهای بنیادین دانش آموزان باشد.
۴.

Relationship between emotional expression and marital maladjustment: the mediating role of empathy in divorce applicants(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: Emotional expression Couple Empathy marital adjustment Divorce Applicants

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۱۹ تعداد دانلود : ۲۲۵
This study aimed to evaluate causal explanation of the relationship between emotional expression and marital maladjustment based on the mediating role of empathy in divorce stage couples. This research conducted through a descriptive method and the study design was correlation in the form of path analysis. The statistical population consisted all couples applied for divorce (aged 30-50) who referred to the counseling centers of the Judiciary in Tehran during2020-2021. The sample size determined 396 cases and selected through convenience sampling method. In order to collect the information, standard questionnaires of marital maladjustment, couple empathy, and emotional expression were used. Data's analyzed in the SPSS 21 and AMOS 24 software's. Data analysis showed the model fit of emotional expression relationship with marital maladjustment by mediated role of couple's empathy. The model explained about 34% of the variance of marital maladjustment in divorce applicants. Based on these findings, it can be said that the relationship between marital maladjustment and emotional expression is not a direct relationship and factors such as marital empathy can strengthen or weaken this relationship, so in trainings related to emotional expression, it is suggested to consider these variables.
۵.

مقایسه اثربخشی درمان هیجان مدار فردی با درمان هیجان مدار با کاربرد هنر بر نشخوار فکری در افراد با سندرم ضربه عشقی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: درمان هیجان مدار هنر درمانی نشخوار فکری سندرم ضربه عشقی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۳۲ تعداد دانلود : ۱۵۸
هدف: هدف از پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی درمان هیجان مدار فردی با درمان هیجان مدار با کاربرد هنر بر نشخوار فکری در افراد با سندرم ضربه عشقی بود. روش پژوهش: این مطالعه نیمه آزمایشی ، از نوع طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه و پیگیری سه ماهه بود. به منظور انتخاب شرکت کنندگان پژوهش، از میان سه کلینیک روان شناختی در منطقه دو تهران 51 نفر با سندرم ضربه عشقی به روش نمونه گیری هدفمند طبق معیارهای ورود و خروج انتخاب شدند و به صورت تصادفی در گروه های آزمایش و گواه (هر گروه 17 نفر) جایگزین شدند. گروه آزمایشی اول 12 جلسه درمان هیجان مدار فردی، گروه آزمایشی دوم 12 جلسه درمان هیجان مدار با کاربرد هنر دریافت کردند، در حالی که گروه گواه هیچ مداخله ای را دریافت نکرد. در سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری مقیاس پاسخ نشخوارگونه نولن- هوکسما و مورو (1991) جهت جمع آوری داده ها توسط شرکت کنندگان تکمیل شد. داده ها با استفاده از روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نتایج نشان داد که اثربخشی درمان هیجان مدار با کاربرد هنر و درملان هیجان مدار فردی بر نشخوار فکری 17/13=P= 0.001, F) در افراد با سندرم ضربه عشقی در پس آزمون موثر بود و درمان هیجان مدار با کاربرد هنر نسبت به درمان هیجان مدار فردی اثربخش تر بود؛ همچنین تغییرات ناشی درمان هیجان مدار با کاربرد هنر و درمان هیجان مدار فردی بر هر سه مؤلفه سه ماه بعد از اتمام دوره درمان پاپرجا مانده بود. نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاضر می تواند پایه ای برای به کارگیری هنر در درمان های روان شناختی جهت اثربخشی بیشتر درمان ها برای روانشناسان کاربردی باشد.
۶.

مقایسه اثربخشی درمان شناختی رفتاری خانواده محور (FCBT) و مداخله دلبستگی محور مادر-کودک بر اختلال اضطراب جدایی کودکان ۷ تا ۱۲ سال(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: اضطراب جدایی درمان شناختی - رفتاری خانواده محور دلبستگی محور

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۷ تعداد دانلود : ۹۰
هدف: هدف از پژوهش حاضر مقایسه و اثربخشی درمان شناختی- رفتاری مبتنی بر خانواده (FCBT) و مداخله دلبستگی محور مادر– کودک بر کاهش اضطراب جدایی کودکان ۷ تا ۱۲ سال بود. روش پژوهش: روش این مطالعه نیمه آزمایشی، از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه و پیگیری سه ماه بود. بدین منظور 36 کودک دارای اختلال اضطراب جدایی به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شده و در سه گروه ۱۲ نفری قرار گرفتند. گروه اول درمان شناختی رفتاری مبتنی بر خانواده گربه سازگار کندال و هتکه (2006) و گوالای سازگار بارت و همکاران (1996)، گروه دوم مداخله دلبستگی محور مادر–کودک پرنل (2004) و کینگ نیونهام (2008) در هشت جلسه 60 دقیقه ای دریافت کردند و گروه گواه هیچ مداخله ای دریافت نکرد. ابزار سنجش این پژوهش شامل مصاحبه تشخیصی نیمه ساختار یافته اختلالات خلقی و اسکیزوفرنیا برای کودکان و نوجوانان آرکاوالتا، فولیوکس و مارتینز (۲۰۰۶)، مقیاس اضطراب جدایی (فرم والدین) هان، هاجینلیان و ایسن (2003) بود. داده ها با استفاده از روش تحلیل واریانس آمیخته همراه با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی بن فرونی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نتایج نشان می دهد درمان شناختی- رفتاری خانواده محور در مقایسه با مداخله دلبستگی محور مادر- کودک در کاهش اضطراب جدایی (68/19=F، 001/0=P) کودکان موثر تر بوده است و این تثیر در مرحله پیگیری پایدار بود (۰۵/۰P<). نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاضر نشان می دهد که روش های درمانی بکار رفته می تواند در درمان اختلال اضطراب جدایی توسط روانشناسان و روانپزشکان موثر واقع شود.
۷.

اثربخشی تلفیق دستگاه تحریک الکتریکی جمجمه با درمان شناختی رفتاری و دارودرمانی بر نشخوار فکری و نشانگان افسردگی در زنان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: انگیزش تحصیلی انگیزش درونی انگیزش بیرونی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۳۱ تعداد دانلود : ۳۹۳
هدف: افسردگی شایع ترین اختلال روان پزشکی است که با توجه به شیوع بالا و هزینه های بهداشتی توجه بسیاری از متخصصان بهداشت روانی را به خود جلب کرده است. هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی تحریک الکتریکی جمجمه، تلفیق تحریک الکتریکی جمجمه با دارو درمانی و تحریک الکتریکی جمجمه با درمان شناختی رفتاری بر نشخوار فکری، عواطف و نشانگان افسردگی در زنان بود. روش: در قالب یک طرح نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون- پیگیری با گروه کنترل از میان تمام زنان مبتلا به افسردگی مراجعه کننده به کلینیک های مشاوره و روان درمانی استان البرز تعداد 60 نفر واجد شرایط وارد مطالعه شدند و در شش گروه به صورت تصادفی تقسیم شدند. داده ها با استفاده از پرسشنامه افسردگی بک (1961) و مقیاس پاسخ های نشخواری نولن-هوکسیما و همکاران (1989) جمع آوری و سپس با روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر تحلیل شدند. نتایج نشان داد تحریک الکتریکی جمجمه، دارو درمانی و درمان شناختی- رفتاری و همین طور تلفیق تحریک الکتریکی جمجمه با دارو درمانی و تلفیق تحریک الکتریکی جمجمه با درمان شناختی- رفتاری بر نشخوار فکری اثر کاهنده داشتند (001/0=P). تحریک الکتریکی جمجمه، دارو درمانی و درمان شناختی- رفتاری و همین طور تلفیق تحریک الکتریکی جمجمه با دارو درمانی و تلفیق تحریک الکتریکی جمجمه با درمان شناختی- رفتاری بر نشانگان افسردگی اثر کاهنده داشتند (001/0=P). پیشنهاد می شود از تحریک الکتریکی جمجمه به عنوان یک روش مکمل به همراه دارو درمانی و شناختی رفتاری استفاده شود.
۸.

تبیین روابط علی بین شیوه های والدگری مادران و مشکلات هیجانی فرزندان دختر بر اساس نقش میانجی گر دشواری های بین فردی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: شیوه های والدگری مشکلات هیجانی دشواری های بین فردی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۹۸ تعداد دانلود : ۲۱۸
زمینه و هدف: والدگری به شیوه های اجتماعی سازی فرزندان از سوی مراقبان مربوط می شود که گاهی اوقات می تواند روابط والدین را به خصوص با فرزندان دختر به کشاکش بکشد؛ در نتیجه والدین و فرزندان با مشکلات عاطفی و اجتماعی مختلفی روبرو می شوند که لازم است برای حل آنها تصمیمات مناسبی اتخاذ کنند. پژوهش حاضر به بررسی و تبیین روابط علی بین شیوه های والدگری مادران و مشکلات هیجانی فرزندان دختر بر اساس نقش میانجی گر دشواری های بین فردی پرداخته است. روش: روش مطالعه حاضر توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری پژوهش را دختران مقطع متوسطه دوم شهر کرج در سال تحصیلی1400- 1399 به همراه مادران تشکیل دادند. در این پژوهش 256 دانش آموز دختر به همراه مادران خود شرکت داشتند که در مجموع 512 شرکت کننده این مجموع را تشکیل داده اند و بر اساس نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. برای جمع آوری داده های پژوهش از پرسشنامه های مقیاس دشواری های بین فردی (1996)، پرسشنامه سبک والدگری بامریند (1991)، و مقیاس افسردگی، اضطراب و تنیدگی لاوی بند و لاوی بند (1995) استفاده شد تحلیل داده ها با روش مدل یابی معادلات ساختاری و با استفاده از نرم افزار AMOS انجام شد. یافته ها: بر اساس نتایج به دست آمده سبک والدگری استبدادی و دشواری های بین فردی نقش مثبت و معناداری بر مشکلات هیجانی دارد (0/05>p ) و نقش میانجی گر دشواری های بین فردی نیز معنادار است (05/0>p ). نتیجه گیری: بر اساس یافته های به دست آمده می توان نتیجه گرفت بین سبک تربیتی استبدادی و مشکلات هیجانی رابطه مثبت معنادار وجود دارد و دشواری های بین فردی نیز در این رابطه نقش میانجی گر دارند. بنابراین، توجه به نقش سبک های تربیتی والدین و ایجاد روابط مناسب والد کودک در پیشگیری از مشکلات هیجانی دارای اهمیت است.
۹.

رابطه درد مزمن و فاجعه انگاری درد با شاخص توده بدنی: نقش میانجی رفتارهای خوردن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: رفتارهای خوردن درد مزمن فاجعه انگاری درد شاخص توده بدنی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۳۵ تعداد دانلود : ۳۲۷
هدف: هدف از این مطالعه بررسی نقش میانجی رفتارهای خوردن در رابطه بین درد مزمن و فاجعه انگاری درد با شاخص توده بدنی در افراد دارای درد مزمن بود. روش: روش پژوهش همبستگی و جامعه آماری زنان و مردان مبتلا به درد مزمن مراجعه کننده به بخش های ارتوپدی، فیزیوتراپی، مغز و اعصاب بیمارستان الغدیر و متخصصان ارتوپدی درمانگاه فرح بخش شهر تهران در بهار، تابستان، و پاییز 1398 بود که 400 نفر از آن ها به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شده و در پژوهش شرکت کردند. داده ها با استفاده از محاسبه شاخص توده بدنی شرکت کنندگان و پرسشنامه های رفتار خوردن داچ (فن اشتراین، فریجرز، برگرز و دیفارس، 1986)، درد مزمن (ون کورف و همکاران، 1990) و مقیاس فاجعه انگاری درد (سالیوان، بیشاپ و پیویک، 1995)، جمع آوری و با استفاد از مدل یابی معادلات ساختاری در نرم افزار Amos21 تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که مدل با داده های مشاهده شده برازش مطلوب دارد (df2c 90/0و  RMSEA< 08/0). بررسی ضرایب مسیر نشان داد درد (303/0=β، 001/0P=) و فاجعه انگاری درد (149/0-=β، 001/0P=) اثر مستقیم معناداری بر شاخص توده بدنی دارند. اثر غیرمستقیم درد (148/0=β، 001/0P=) و فاجعه انگاری درد (153/0=β، 001/0P=) بر شاخص توده بدنی  معنادار است. درد مزمن، فاجعه انگاری درد و رفتارهای خوردن 5/30% از واریانس شاخص توده بدنی را تبیین کردند. نتیجه گیری: تعامل بین تجربه درد و فاجعه انگاری درد با رفتارهای خوردن بر شاخص توده بدنی تأثیر می گذارد.
۱۰.

مقایسه اثربخشی زوج درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد با استفاده از مفهوم بندی طرح واره ای و زوج درمانی گاتمن بر باورهای ارتباطی غیر منطقی در روابط زوجین(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: زوج درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد مفهوم بندی طرحواره ای زوج درمانی گاتمن باورهای غیرمنطقی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۲۴ تعداد دانلود : ۳۹۲
هدف این پژوهش مقایسه اثربخشی زوج  درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد (با استفاده از مفهوم بندی طرحواره ای) و زوج درمانی گاتمن بر کاهش باورهای غیر منطقی در روابط زوجین بود. این پژوهش طرح نیمه آزمایشی بود. جامعه آماری شامل کلیه زوج هایی بودکه دربهار1398 به مرکز مشاوره رازی در شهر کرج مراجعه کردند. با روش نمونه گیری در دسترس، 30 زوج  انتخاب و به صورت تصادفی در دوگروه آزمایش و یک گروه گواه (هر گروه 10 زوج)گمارده شدند. هریک از گروهای آزمایش یکی از این رویکردها را در 10 جلسه دریافت کردند. اما گروه گواه هیچ مداخله ای دریافت نکرد. شرکت کنندگان در هر سه گروه،  با استفاده از پرسشنامه باورهای ارتباطی(ازخوش و عسگری، 1386)  در  مراحل پیش آزمون ، پس آزمون و پیگیری ارزیابی شدند. نتایج تحلیل واریانس آمیخته نشان داد تفاوت معناداری  بین هر یک از گروه های آزمایش با گروه گواه وجود دارد، اما تفاوت اثر بخشی بین گروه های آزمایش معنادار نبود. هر دو روش درمانی بر مؤلفه های متغیر مورد مطالعه مؤثر بوده اند. بنابراین می توانند به عنوان روش های  درمانی اثربخش برای کاهش باورهای غیر منطقی در روابط زوجین مورد استفاده قرار گیرند.
۱۱.

اثربخشی زوج درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد با مفهوم بندی طرحواره ای، و زوج درمانی گاتمن بر آزار عاطفی: یک مطالعه ی مقایسه ای بر روابط زوجین(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: آزار عاطفی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد زوج درمانی گاتمن مفهوم بندی طرحواره ای

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۵۸ تعداد دانلود : ۲۶۴
مقدمه: یکی از رنج های مربوط به تعاملات زوجین، آزار عاطفی است که با مشکلات روانی همراه است. هدف این پژوهش مقایسه اثربخشی زوج درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد (با استفاده از مفهوم بندی طرحواره ای) و زوج درمانی گاتمن بر آزار عاطفی در روابط زوجین بود. روش: این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل تمام زوج هایی بودکه در بهار 1398 به مرکز مشاوره رازی در شهر کرج مراجعه کردند. با روش نمونه گیری در دسترس، 30 زوج انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل (هر گروه 10 زوج) گمارده شدند. شرکت کنندگان در هر سه گروه، با استفاده از مقیاس آزار عاطفی در مراحل پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری ارزیابی شدند. یافته ها: نتایج تحلیل واریانس آمیخته نشان داد که بین میانگین نمره های دو گروه در مراحل پس آزمون و پیگیری، تفاوت معنادار وجود دارد. زوج درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد با استفاده از مفهوم بندی طرحواره ای همه مؤلفه های آزار عاطفی را (0.01>p)  کاهش داد. زوج درمانی گاتمن نیز مؤلفه های آزار کلامی/  انتقاد) (0.01>p)  و مؤلفه های غفلت/ کناره گیری و سلطه گری را در سطح (0.01>p) کاهش داد. تفاوت اثر دو روش درمانی بر هیچ یک از مؤلفه های آزار عاطفی معنادار نبود. نتیجه گیری: هر دو روش درمانی اثربخش بوده اند و می توان از آنها برای کاهش آزار عاطفی زوجین استفاده کرد.
۱۲.

پیش بینی اضطراب بارداری بر اساس شخصیت و هوش هیجانی همسر

کلید واژه ها: اضطراب بارداری شخصیت هوش هیجانی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۴۴ تعداد دانلود : ۲۷۵
هدف پژوهش حاضر، پیش بینی اضطراب بارداری بر اساس شخصیت و هوش هیجانی همسر بود. روش پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر گردآوری داده ها توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل کلیه زنان باردار و همسران آن ها در شهر تهران در سال 1398 بودند. تعداد 120 زوج (120 زن و 120 مرد) به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار اندازه گیری پژوهش پرسشنامه های اضطراب بارداری (وندنبرگ، 1989)، پرسشنامه پنج عاملی شخصیت (مک کری و کاستا، 1989)، و هوش هیجانی (شات و همکاران، 1988) بود. پایایی پرسشنامه ها با استفاده از روش آلفای کرونباخ محاسبه شد که مقدار آن برای هر سه پرسشنامه بالای 0.7 به دست آمد. همین طور از روایی محتوا به منظور آزمون روایی پرسشنامه استفاده شد، که برای این منظور پرسشنامه ها به تأیید متخصصین مربوطه رسید. تجزیه و تحلیل اطلاعات بدست آمده از اجرای پرسشنامه ها از طریق نرم افزار spss-22 در دو بخش توصیفی و استنباطی (ضریب همبستگی پیرسون، رگرسیون چندگانه) انجام پذیرفت. نتایج تحلیل داده ها نشان داد از مولفه های شخصیت مولفه روان رنجوری (225/0 = β ) پیش بینی کننده مثبت و معنادار اضطراب بارداری و مولفه برون گرایی (211/0- = β ) پیش بینی کننده منفی و معنادار اضطراب بارداری است و از بین مولفه های هوش هیجانی بیان هیجان (188/0 -= β ) و کاربرد هیجان (221/0-= β ) پیش بینی کننده منفی و معنادار اضطراب بارداری است. بر اساس نتایج، شخصیت و هوش هیجانی می توانند اضطراب بارداری را پیش بینی نمایند. نتایج حاصل از این پژوهش جهت آگاهی زنان باردار از چگونگی تاثیر شخصیت و هوش هیجانی بر اضطراب بارداری می تواند اثر مطلوبی داشته باشد.
۱۳.

تبیین اثر صفات بیمارگون شخصیت بر تجارب تجزیه ای در بیماران افسرده: نقش میانجی گر نظم جویی هیجانی و اجتناب تجربی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: نظم جویی هیجانی اجتناب تجربی تجارب تجزیه ای صفات شخصیتی بیمارگون افسردگی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۸۸ تعداد دانلود : ۳۹۹
زمینه: بیماران افسرده در تجارب تجزیه ای و مؤلفه های کارکردهای اجرایی از جمله توجه و برنامه ریزی، سرعت پردازش اطلاعات، توجه انتخابی و هشیاری، اجتناب و بازداری نقص هایی را نشان می دهند. بر این اساس، مسأله تحقیق این است که آیا نظم جویی هیجانی و اجتناب تجربی اثر صفات بیمارگون شخصیت بر تجارب تجزیه ای را تبیین می کند. هدف: این پژوهش با هدف تعیین نقش میانجی گر نظم جویی هیجانی و اجتناب تجربی در رابطه بین صفات بیمارگون شخصیت و تجارب تجزیه ای در بیماران افسرده انجام شد. روش: روش پژوهش توصیفی - همبستگی بود. جامعه آماری شامل تمام افراد افسرده با سابقه خودکشی مراجعه کننده به کلینیک های روان پزشکی و روا شناسی شهر کرمان در سال 1397 بود. 378 نفر با روش نمونه گیری هدفمند گزینش شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه شخصیت بر اساس DSM5 کروگر و همکاران (2012)، پرسشنامه نظم جویی هیجانی گراتز و روئمر (۲۰۰۴)، پرسشنامه اجتناب تجربی گامز و همکاران (2011)، مقیاس تجارب تجزیه ای برنستاین و پاتنام (۱۹۸۶)، مقیاس افکار خودکشی بک، پرسشنامه افسردگی بک - ویرایش دوم (۱۹۹۶) بودند . یافته ها : نتایج نشان داد که اثرات مستقیم و غیر مستقیم صفات بیمارگون شخصیت بر تجارب تجزیه ای از طریق نقش میانجی نظم جویی هیجانی و اجتناب تجربی معنادار است (0/01> p ، 0/05> p ). نتیجه گیری: صفات بیمارگون شخصیت، نظم جویی هیجانی و اجتناب تجربی در توصیف تجارب تجزیه ای دارای اهمیت هستند. همچنین نظم جویی هیجانی و اجتناب تجربی به عنوان متغیرهای میانجی، رابطه بین صفات بیمارگون شخصیت و تجارب تجزیه ای را تبیین می کند.
۱۴.

مقایسه میزان اثربخشی آموزش مدیریت استرس و ادراک حمایت های اجتماعی به شیوه شناختی رفتاری بر ابعاد کیفیت زندگی مادران کودکان با اختلال طیف اُتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: اختلال طیف اتیسم حمایت اجتماعی ادراک شده شیوه شناختی - رفتاری کیفیت زندگی مدیریت استرس

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۷۳ تعداد دانلود : ۳۷۳
اختلال طیف اُتیسم نوعی اختلال عصبی رشدی است که با نقص پایدار در تعاملات اجتماعی و ارتباط و همچنین رفتار های تکراری و ویژه مشخص می شود. هدف پژوهش مقایسه اثربخشی برنامه های مداخله ای مبتنی بر مدیریت استرس و مدیریت ادراک حمایت های اجتماعی به شیوه شناختی-رفتاری برکیفیت زندگی مادران دارای فرزند با اختلال طیف اُتیسم بود. روش پژوهش، آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری بود. نخست، آزمودنی ها بر اساس ملاک های ورود غربال شدند، سپس۳۰ مادر دارای فرزند با اختلال طیف اُتیسم انتخاب شده و پس از همتا شدن، به طور تصادفی در گروه های آزمایشی و گواه جای گرفتند (۱۰ نفر در هر گروه). مادران در دو گروه مدیریت استرس و مدیریت ادراک حمایت های اجتماعی، ۸ جلسه ۹۰ دقیقه ای تحت مداخله آموزشی قرار گرفتند و گروه گواه، مداخله ای دریافت نکرد. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی (۱۹۹۶)، در هر سه مرحله برای آزمودنی ها اجرا شد. تحلیل داده ها با استفاده از روش آماری تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر، نشان داد که آموزش مدیریت ادراک حمایت های اجتماعی، مؤلفه روابط اجتماعی (۰۰۱/۰>P)، و آموزش مدیریت استرس، مؤلفه سلامت جسمانیِ کیفیت زندگی (۰۰۱/۰>P)، را در مادران، بیش از سایر مولفه ها، بهبود بخشید. بر اساس یافته ها، پیشنهاد می شود در برنامه های حمایتی سازمان های متولی بهداشت روان در جامعه، در راستای تدوین بسته های آموزشی و اجرای دستورالعمل های مرتبط با توانمندسازی والدین دارای فرزند با اختلال طیف اُتیسم، تدابیری اتخاذ گردد.
۱۵.

پیش بینی کیفیت زندگی بر اساس نظام های فعال ساز-بازدارنده رفتاری و بیش فعالی بزرگسالی در مردان دچار سوء مصرف مواد(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: بازدارنده بیش فعالی سوء مصرف مواد کیفیت زندگی فعال ساز

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۴۸ تعداد دانلود : ۲۴۴
هدف: هدف پژوهش پیش بینی کیفیت زندگی بر اساس نظام های فعال ساز–بازدارنده رفتاری و بیش فعالی بزرگسالی در مردان دچار سوء مصرف مواد بود. روش: روش پژوهش همبستگی و جامعه آماری کلیه افراد دچار سوء مصرف مواد استان البرز به تعداد 1673 بود. بر اساس جدول کرجسی-مورگان 1970 حجم نمونه 232 نفر تعیین و به صورت در دسترس از دو مرکز اقامتی توسکا و رویش سبز انتخاب شد. پرسشنامه های پژوهش کیفیت زندگی سوء مصرف کنندگان مواد سازمان بهداشت جهانی واروشربون 1998، فهرست علائم شاخص خود معرفی بیش فعالی بزرگسالان کانرز (1999) و پرسشنامه نظام بازدارنده مغزی-فعال ساز رفتاری کارور و وایت (1994) بود. پس از حذف 5 پرسشنامه مخدوش و 2 داده پرت، داده ها با استفاده از آزمون الگو یابی معادله های ساختاری تحلیل شد. یافته ها: یافته ها نشان داد که ضرایب مسیر غیرمستقیم بین کیفیت زندگی با مؤلفه های نظام فعال ساز رفتاری (292/0- =β، 01/0 =P) و بیش فعالی بزرگسالی (584/0- =β، 001/0 =P) منفی است. همچنین تغییرات نمره های نظام مغزی-رفتاری قادر به تبیین 22 درصد از واریانس بیش فعالی بزرگسالان و تغییرات یادشده همراه با تغییرات بیش فعالی بزرگسالی قادر به تبیین 47 درصد از واریانس کیفیت زندگی بود. نتیجه گیری: بر اساس نتایج این پژوهش بیش فعالی بزرگسالی رابطه بین نظام فعال ساز رفتاری و کیفیت زندگی را به صورت منفی میانجیگری می کند؛ بنابراین می توان گفت که بیش فعالی در اکثر زمینه های زندگی فردی و اجتماعی مردان دچار سوء مصرف مواد آثار منفی و مخربی بر جای می گذارد؛ لذا پیشنهاد می شود برای ارتقاء کیفیت زندگی و کاهش رفتارهای پرخطر در بزرگسالان دچار اختلال بیش فعالی، جلسه هایی در قالب کارگاه های آموزشی برای حل تعارض ها و بهبود روابط بین فردی آن ها انجام پذیرد.
۱۶.

مقایسه درک ریتم شنیداری و استرس والدگری در کودکان دختر و پسر دارای اختلالات یادگیری (دیکته و ریاضی)

کلید واژه ها: درک ریتم شنیداری استرس والدگری اختلال یادگیری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۱۳ تعداد دانلود : ۵۳۳
هدف پژوهش حاضر مقایسه درک ریتم شنیداری و استرس والدگری در کودکان دختر و پسر مبتلا به اختلال یادگیری (دیکته و ریاضی) بود. بدین منظور نمونه ای شامل 75 دختر و 75 پسر به همراه مادرانشان به روش نمونه گیری هدفمند از نوع در دسترس انتخاب شدند. جهت گردآوری داده ها از آزمون ادراک شنیداری تست وپمن و پرسشنامه استرس والدگری ابدین (1983) استفاده شد. داده ها با استفاده از آزمون تی نمونه های مستقل تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد بین ادراک ریتم شنیداری کودکان دختر و پسر مبتلا به اختلال یادگیری تفاوت معناداری وجود دارد، به طوری که کودکان دختر از میانگین بالاتر درک ریتم شنیداری نسبت به کودکان پسر برخوردار بودند. همچنین نتایج نشان داد بین استرس والدگری و مؤلفه های آن در مادران کودکان دختر و پسر تفاوت معناداری وجود دارد به نحوی که مادران دارای کودک دختر مبتلا به اختلال یادگیری از سطوح بالاتر استرس والدگری در همه مؤلفه ها نسبت به مادران دارای کودک پسر برخوردار بودند. و به طور کلی یک رابطه دو طرفه بین استرس والدین و مشکلات رفتاری کودک برای مادران و پدران وجود دارد.
۱۷.

الگوی ساختاری آسیب کودکی، راهبردهای تنظیم شناختی هیجان و نشانه های شخصیت مرزی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: آسیب کودکی تنظیم شناختی مرزی هیجان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۴۹ تعداد دانلود : ۵۱۵
مقدمه: قرار گرفتن در معرض وقایع آسیب زا، قبل و یا در دوران بلوغ پیامدهای منفی بر رشد شخصیت دارد  و عامل خطر مهمی برای ابتلا به اختلال شخصیت مرزی محسوب می شود. هدف پژوهش حاضر تعیین نقش واسطه ای راهبردهای مثبت و منفی تنظیم شناختی هیجان در رابطه بین آسیب کودکی و نشانه های شخصیت مرزی بود. روش: روش پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمام ساکنان منطقه هفت شهر کرج در تابستان سال ۱۳۹۶ بود. ۳۰۰ نفر با گزینش تصادفی انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه آسیب کودکی(CTQ)؛ پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان(CERQ) و سیاهه نشانه های مرزی (BSL) بود. داده های پژوهش با استفاده از مدل یابی معادلات ساختاری تحلیل شدند. یافته ها: شاخص های برازندگی از برازش قابل قبول داده ها با مدل حمایت کردند. یک ضریب مسیر کل بین آسیب کودکی و شخصیت مرزی (544/0=β، 01/0>P) مشاهده شد. یک ضریب مسیر مستقیم نیز بین راهبردهای منفی تنظیم شناختی هیجانی و شخصیت مرزی (513/0=β، 01/0>P) بدست آمد. یک ضریب مسیر غیرمستقیم هم بین آسیب کودکی و شخصیت مرزی (234/0=β، 01/0>P) آشکار شد. نتیجه گیری: به نظر می رسد آسیب های دوران کودکی مانع از گسترش توانایی های سالم تنظیم شناختی هیجانی می شود. عاطفه منفی در افراد دچار اختلال شخصیت مرزی، آغاز گر چرخه راهبردهای منفی تنظیم هیجان از جمله نشخوار فکری است و منجر به شدید تر شدن تفکر خودسرزنش گرانه و دگرسرزنش گرانه می شود که در نهایت نشانه های اختلال شخصیت مرزی را منجر می شوند.
۱۸.

نقش میانجیگر راهبردهای مقابله ای و حمایت اجتماعی ادراک شده در رابطه با استرس ادراک شده و کیفیت زندگی والدین کودکان دچار اختلال طیف اُتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: اتیسم استرس حمایت اجتماعی راهبردهای مقابله کیفیت زندگی والدین

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۳۴ تعداد دانلود : ۳۹۴
هدف: هدف پژوهش تعیین نقش میانجیگر راهبردهای مقابله ای و حمایت اجتماعی ادراک شده در رابطه با استرس ادراک شده و کیفیت زندگی والدین دارای کودک دچار اختلال طیف اُتیسم بود. روش: روش پژوهش همبستگی و جامعه آماری تمامی والدین کودکان دچار اختلال طیف اُتیسم ۳۱ استان کل کشور حدود ۴۰۰۰ نفر در سال ۱۳۹۶ بود. به روش نمونه گیری در دسترس ۶۶۰ پدر یا مادر واجد شرایط انتخاب شدند و به پرسشنامه های استرس ادراک شده کوهن، کامارک و مرملستین (۱۹۸۳)، حمایت اجتماعی ادراک شده زیمت، دالم، زیمت و فارلی (۱۹۸۸)، راهبردهای مقابله با استرس ایندلر و پارکر (۱۹۹۰) و پرسشنامه کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی (۱۹۹۶) پاسخ دادند. پس از حذف 26 پرسشنامه مخدوش و ۱۱ داده پرت، داده های مربوط به 623 نفر از طریق روش الگویابی معادله های ساختاری تحلیل شد. یافته ها: یافته ها نشان داد که الگوی ساختاری پژوهش با داده های گردآوری شده برازش مطلوب دارد و استرس های ادراک شده هم به صورت مستقیم و منفی (۳۲۸/۰- =β، ۰۰۱/۰ = P) و هم با واسطه حمایت اجتماعی ادراک شده (151/0- =β، 0۰1/0 =P) و نیز راهبردهای مساله مدار (۰۳۵/0- =β، ۰0۵/0 =P)، هیجان مدار (۱۸۲/0- =β، ۰01/0 =P) و سبک اجتنابی (۰۲۴/0- =β، ۰۰۷/0 =P) با کیفیت زندگی والدین کودکان دچار اختلال طیف اُتیسم رابطه دارد. نتیجه گیری: از آنجا که ارتقای کیفیت زندگی والدین ایرانی دارای کودک دچار اختلال طیف اُتیسم تأثیر به سزایی در توانبخشی و مداخله های درمانی کودکان آن ها دارد؛ لازم است تدابیری برای آموزش راهبردهای مقابله ای مؤثر و نیز ادراک درست والدین از منابع حمایتی اتخاذ شود.
۱۹.

پیش بینی رابطه بین صفات شخصیت و بهزیستی ذهنی با میانجیگری طرحواره های ناسازگار اولیه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: طرحواره های ناسازگار اولیه صفات شخصیت بهزیستی ‏ذهنی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۳۱ تعداد دانلود : ۶۱۴
زمینه و هدفامروزه کیفیت زندگی در مقابل کمیت قرار گرفته و با توجه به ابعاد گسترده سلامتی، تعریف می شود و منظور از آن، سالهایی از عمر است که با رضایت و شادکامی و تلاش برای زندگی مطلوب و دستیابی به موفقیتها همراه باشد. از این رو، پژوهش حاضر، با هدف مطالعه نقش میانجی گر طرحواره های ناسازگار اولیه در رابطه بین صفات شخصیت و بهزیستی ذهنی انجام شد. روش بررسیاین مطالعه مقطعی در سال 1394 بر روی 366 نفر (171 پسر) از دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد قزوین بعد از انتخاب به روش نمونه گیری چند مرحله ای، انجام شد. پرسشنامه های طرحواره ناسازگار اولیه، پرسشنامه صفات شخصیت ، و مقیاس بهزیستی ذهنی مورد استفاده قرار گرفت. داده ها به روش مدل یابی معادلات ساختاری تحلیل شد. یافته هانتایج تحلیل نشان داد متغیرهای مکنون طرحواره های ناسازگار اولیه و صفات شخصیت در کل 47 درصد از واریانس بهزیستی ذهنی را تبیین می کنند. همچنین ملاحظه شد که برونگرایی به صورت مثبت و معنادار و روان رنجورخویی به صورت منفی و معنادار بهزیستی ذهنی را پیش بینی می کنند. بعلاوه نتایج نشان داد طرحوارهای ناسازگار اولیه رابطه بین سازگاری و بهزیستی ذهنی را به صورت مثبت، رابطه بین روان رنجورخویی و بهزیستی ذهنی را به صورت منفی و رابطه بین برونگرایی و بهزیستی ذهنی را به صورت مثبت میانجیگری می کند. نتیجه گیریبا نتایج بدست آمده می توان چنین نتبجه گیری نمود که احتمالا طرحواره های ناسازگار اولیه نقش اساسی در رابطه بین صفات شخصیت و بهزیستی ذهنی ایفا می کند بنابراین با بهبود طرحواره ها می توان افراد را در افزایش بهزیستی ذهنی و پیشگیری از اختلالات و آسیبهای روانی یاری رساند.
۲۰.

تأثیر آموزش قرآن کریم بر بهبود شیوه های مقابله با فشار روانی در نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: آموزش قرآن کریم فشار روانی مقابله

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۹۱ تعداد دانلود : ۲۴۱
هدف پژوهش حاضر، مطالعه تأثیر آموزش قرآن کریم بر بهبود شیوه های مقابله با فشار روانی است. نوع مطالعه شبه آزمایشی و جامعه پژوهش نوجوانان شرکت کننده در دوره های تابستانی بسیج هستند که در دو گروه آموزش قرآن کریم و آموزش های دیگر (شامل خطاطی، نقاشی، رایانه و...) دسته بندی شده اند. به این ترتیب 53 نفر از نوجوانان شرکت کننده در کلاس های آموزش قرآن کریم و 61 نفر از نوجوانان شرکت کننده در کلاس های غیر قرآنی، نمونه های پژوهش حاضر را تشکیل داده اند. داده ها نیز در دو مرحله (پیش آزمون و پس آزمون) با پرسشنامه شیوه های مقابله با فشار روانی ساخته اندلر و پارکر (1990)گردآوری و به کمک تحلیل کوواریانس چندمتغیری، تحلیل شده اند. یافته های پژوهش نشان می دهد متغیرهای وابسته (سبک اجتنابی، سبک مسئله مداری و سبک هیجان مداری) به صورت معناداری تحت تأثیراجرای متغیرهای مستقل تغییر یافته اند (001/0>P) و بعد مسئله مداری شیوه های مقابله با فشار روانی تحت تأثیراجرای متغیر مستقل (آموزش شبه آزمایشی قرآن کریم) (01/0>P) بهبود یافته است. از این نتایج چنین استنباط می شود که می توان براساس آموزه های قرآن، الگویی کارآمد برای مقابله با فشار روانی مسلمانان به ویژه نوجوانان مسلمان طراحی کرد.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان