۱.
نوشتار حاضر به بررسی کتاب حسین بن موسی (ع) زندگانی، شخصیّت، آرامگاه تألیف علی اخوان مهدوی پرداخته است. بررسی این کتاب به صورت انتقادی و با استناد به منابع گوناگون عرضه شده است. نویسنده کتاب از تحلیل مطالب کتب انساب و حدیث به خلاّقیت های مهمّی دست یافته است چنان که از خلال بررسی پیشینه پژوهش این نوشتار می توان سطح بالاتر این کتاب نسبت به آثار پیشین با موضوع پژوهش را دریافت؛ امّا با وجود این، نوشتار حاضر، نخست، این اثر را معرّفی و چهارچوب شکلی و محتوایی آن را توصیف و بررسی و سپس، هم در مورد شکل و هم در مورد محتوا اشکالات و پیشنهادهایی را ارائه کرده است. بررسی کتاب اخوان مهدوی نشان داد که اگر چه این کتاب مزایای متعدد دارد و بر آثار پسین نوشته شده در این موضوع، موثر بوده است اما کاستی هایی چون نبود پیشینه پژوهش و نقد منابع، استفاده اندک نویسنده از منابع حدیثی و رجالی و ضعیف بودن برخی استنادات نویسنده از اعتبار کتاب کاسته است.
۲.
فرقه مرجئه از جمله گروه های سیاسی- فکری بود که در نخستین سده ی اسلامی با پرهیز از قضاوت در خصوص عقاید و مواضع جناح های فعال در میدان سیاست و اجتماع، پا به عرصه وجود در جامعه پرتلاطم مسلمانی گذاشت. چنین به نظر می رسد که عملکرد دوگانه مرجئه در تاریخ-سازش و مقابله با حکومت- و به تبع آن داوری دو سویه درباره ایشان، به دوگانگی موجود در اندیشه آنان و به تعبیر بهتر ماهیت دو پهلوی کلمه ارجاء و تعریف خاص آن از ایمان ، یعنی دو رکن اصلی تفکر مرجئه باز می گردد. از همین جهت اصطلاح مرجئه برای طیفی از جریان های گوناگون فکری و سیاسی و گاه متضاد و حتی در مورد خوارج و شیعه به کار رفته است. مسئله محوری پژوهش حاضر این است که نوع مواجهه و واکنش فرق مرجئه در سازش و مقابله با امویان چگونه بوده است؟ هدف پژوهش پیش روی آن است که نشان دهد که امویان از این رویکرد دوگانه مرجئه چگونه در جهت مشروعیت یابی خود بهره برداری کردند. این پژوهش با رویکردی انتقادی به پژوهش های پیشین و با نگاه توصیفی –تحلیلی سامان یافته است.
۳.
بخش قابل ملاحظه ای از دانش ما درباره ایران و روابط آن با دیگر تمدن های همجوار آن مبتنی بر متون و منابع یونانی و رومی بوده است که بیشتر آنها به فارسی و با کیفیتی قابل قبول ترجمه شده اند. این درحالیست که اطلاعات قابل توجهی درباره ایران باستان در متون و یافته های باستان شناسی مکشوفه در شرق دور و به ویژه چین وجود دارد که تعداد اندکی از آن ها به فارسی ترجمه شده است که خالی از اشتباه نیست. از این رو و نظر به اهمیت متون تاریخی و داده های باستان شناختی مربوط به ایران در چین، مقاله حاضر بر آن است تا ابتدا با بررسی و دسته بندی آثار مربوط به روابط ایران و چین در زبان انگلیسی و فارسی، به آسیب شناسی ترجمه های فارسی متون و پژوهش های مناسبات ایران و چین بپردازد و سپس، قسمت مربوط به ایران باستان در کتاب متون باستانی پیرامون روابط چین و ایران را نقد کند. مهم ترین نتیجه حاصل از این بررسی ضعف مترجمان و ویراستاران در برگرداندن متون چینی و پژوهش های معتبر به فارسی بوده که در برخی موارد این ضعف ها خود نتیجه اشتباه های فاحش نویسندگان این آثار در غرب بوده است.
۴.
با توجه به این که کتاب تاریخ ایران شناسی در روسیه یکی از تازه ترین آثار در قلمرومطالعات ایران شناسی در روسیه است، انتظار می رفت نویسنده با رویکردی تحلیلی به نقد دستاوردهای ایران شناسان روسی بپردازد؛ به ویژه این که روس ها در دوره حاکمیت کمونیزم در راستای برنامه ها و سیاست های حزب حاکم شوروی اهمیت ویژه ای برای مطالعات ایران شناسی قائل بودند. زیرا دوره حاکمیت شوروی مطالعات ایران شناسی برمبنای سیر نظریه تک خطی تاریخی و اثبات دترمنیسم تاریخی قرار داشت.این آثار تاثیر زیادی بر فضای فکری، سیاسی و اجتماعی ایرانی دهه های اخیر داشت. در نتیجه نقد کارنامه روس ها در این زمینه می توانست دریچه ای جدید در زمینه ایران شناسی پیش روی مخاطبان قرار دهد، در حالی که در کتاب مورد بررسی، گزارشی کوتاه و شتاب زده از روند ایران شناسی در تاریخ سیصد ساله این دانش در روسیه را ارائه داده است. یکی از مهم ترین دلایل پراکندگی مطالب کتاب، انتخاب عنوان های کلی پژوهش حاضر است. در نتیجه شاخص های مورد بررسی نویسنده، گستره وسیعی از مطالب و
۵.
کتاب پارادایم نصیحت؛ اندیشه ایرانی فراسوی زوال و تداوم، تلاش دارد، اندرزنامه های دوره باستان و اسلامی را در یک الگوی واحد؛ شامل دوبنی ها و دلالت های چهارگانه تحلیل و بررسی نماید. پرسش این است که الگوی مولفان پارادایم نصیحت برای تبیین اندرزنامه های تاریخ ایران چه بوده و تا چه حد تکافوی مطالعات نظری این دسته از منابع تاریخی را دارد؟ یافته های پژوهش که با رویکرد انتقادی و شیوه تبیین تاریخی صورت پذیرفته، نشان می دهد بن مایه اندیشه ای کتاب مذکور در چارچوبِ از پیش تعیین شده، و متاثر از نظریه ایرانشهریِ بازتولیدشده دوره معاصر بنیاد یافته است. در ارزیابی نقادانه آن چه مورد انتظار است امکان طرح الگویی دیگر برای خوانش متن های سیاستنامه ای بوده است.
۶.
سلسله قاجار که در آغاز سده سیزدهم هجری قدرت سیاسی را در ایران به دست گرفت، خاستگاه ایلیاتی داشت، اما به رغم تحقیقات نستاً زیاد، کم و کیف این خاستگاه، مبهم باقی مانده است. ابهام زدایی از این خاستگاه ایلی، می تواند به فهم بهتر مسایل تاریخ قاجار کمک کند و کتاب«خاستگاه تاریخی ایل قاجار» نیز به همین منظور نگارش یافته است. از آن جا که بررسی و تبیین این خاستگاه تاریخی از سه منظر تبارشناسی قومی، تطور هویت و تکاپوی ایل در طول قرون و بررسی شرایط تاریخیِ تغییر پایگاه خوانین این ایل از ریاست ایل به پادشاهی بر سراسر قلمرو ایران، قابل انجام است، پرسشی که در این خصوص مطرح می شود این است که نویسنده از کدام منظر به تبیین خاستگاه ایل قاجار پرداخته و تا چه اندازه توانسته است از خاستگاه ایلی قاجارها ابهام زدایی کند؟.این پژوهش نشان داد که این اثر دو ساحت نخست را در هم آمیخته و به رغم اهمیت موضوع و تعدد منابع که از نکات ممتاز کتاب است، به واسطه خطاهای روشی، ادبی و محتوایی نتوانسته در هیچ یک از دو ساحت فوق، از خاستگاه قاجارها ابهام زدایی کند.
۷.
عصر حاکمیت ایلخانان، حسب مقتضیات تاریخی، با رشد تاریخ نگاری فارسی همراه بود. آثار تاریخ نگارانه فراوانی که در قلمرو ایلخانی و از سوی دیگر در قلمرو ممالیک پدید آمدند، کارنامه تاریخ نگاری اسلامی- ایرانی را تقویت و زمینه های فهم تاریخ این عصر را هموار کرده است. در این میان، وصاف، ادیب– مورخی که از حیث سبک ادبی و ساختار تاریخی، شیوه متفاوتی را در ارائه برداشتهای تاریخی بکار گرفته، از جایگاه ویژه ای برخوردار است. کتاب «زندگی، زمانه وتاریخ نگاری وصاف» از این جهت که به مورخی این چنین پرداخته حائز اهمیت است و به همین سبب مورد بررسی قرار گرفته است. نقد کتاب مذکور با تفاوت قائل شدن میان دو مفهوم تبیین و تفسیر و دو گونه کنشگر مورخ و تاریخ شناس و همین طور اهتمام به رویکرد های سلبی و ایجابی توأمان انجام شده و این هدف را تعقیب می کند تا نشان دهد میان فهم تاریخ با تاریخ نگاری تفاوت است و بایسته نیست که فهم تفسیری امروزی خود از تبیین مورخانه به معنی تاریخ نگاری قلمداد شود.
۸.
نوشتار حاضر، با رویکردی انتقادی، کتاب «تاریخ نگاری و تحولات آن در ایران و جهان» اثر مشترک حسین میرجعفری و عباس عاشوری نژاد را بررسی و ارزیابی می کند. پژوهش های سه دهه اخیر راجع به تاریخ نگاری ایران، اسلام و اروپا نکات قوت و ضعف شکلی و محتوایی داشته است. کتاب مورد بررسی این نوشته، که به عنوان کتاب درسی، درس «تاریخ نگاری و تحولات آن در ایران و جهان» در مقطع کارشناسی تاریخ، دانشگاه پیام نور اختصاص یافته است، نیز از این قاعده مستثنی نیست. انتظار می رود کتاب های درسی دانشگاهی، از استانداردهای لازم علمی برخوردار باشد، اما این کتاب، با وجود تلاش نگارندگان برای تدوین اثری مستند در درس تاریخ نگاری، دارای اشکالات و کاستی های شکلی(فقدان فهرست تفصیلی مطالب متن کتاب، فقدان نمایه، اغلاط تایپی، ضعف نگارشی و دستوری، تورفتگی برخی جملات، ضعف ارجاع نویسی و مستندسازی، عدم تفکیک منابع در کتابنامه و ...) و محتوایی(عدم تبیین اصطلاحات و مفاهیم، بهره گیری نامناسب از منابع دست اول، نامتوازن بودن حجم بخش ها، وجود مطالب کلیشه ای و ...) می باشد که آسیب جدی به متن زده است. نگارنده مقاله تلاش می کند ضمن بررسی و ارزیابی کتاب و تبیین قوت و کاستی های آن، پیشنهادهای خویش را به نویسندگان و شورای انتشار کتب درسی دانشگاه پیام نور ارائه دهد تا بر جنبه علمی- آموزشی این کتاب و کیفیت ساختارمند آن افزوده گردد.
۹.
موضوع مشروعیت در تاریخ ایران از موضوعاتی است که در دهه های اخیر توجه پژوهش گران تاریخ را به خود جلب کرده است. یکی از متأخرترین این آثار «تحول مبانی مشروعیت سلطنت از یورش مغولان تا برآمدن صفویان» است. این اثر، تحول در مبانی مشروعیت این دوره را در چارچوب یک بحران فراگیر مشروعیت زایی در قالب الگوهای متعدد بررسی می کند با تأکید بر این مسئله که با سقوط خلافت و ورود عنصر مغول، پیچیدگی در مبانی مشروعیت دو چندان شد و مبانی الهام بخش جدیدی برای مشروعیت بخشی مطرح گردید. افزون بر آن، بعد از سقوط حکومت ایلخانان، تقریباً نظم و سازمان ویژه، دچار خدشه شد. حکومت ها با خصوصیات و ویژگی های متعدد، برای توجیه حاکمیت خویش به انواع الگوهای مشروعیت زا دست زدند. بنابراین حکومت ها در مسأله مبانی مشروعیت به نوعی دچار بحران مشروعیت گردیدند. این مقاله با هدف بررسی انتقادی اثر فوق ارائه شده است. این بررسی نشان می دهد بحران مشروعیت در دوره موردبررسی یک مسأله اساسی بوده، اما الگوهای مشروعیت به هیچ وجه مبتنی بر الگوی واحد نبوده اند، بلکه مبتنی بر الگویی چند وجهی، ترکیبی و توأمانی بودند، اما شاخص های مهمی چون اندیشه ایرانی سلطنت؛ فره ایزدی و فره کیانی نادیده گرفته شدند. اثر به لحاظ مبانی روش شناسی و تعریف مفاهیم دارای ضعف است و قادر به طراحی مفهومی یک الگوی فراگیر چندوجهی برای دوره موردنظر نبوده است.
۱۰.
کتاب «تاریخ اندیشه ایرانی: اندیشه، فرهنگ و آئین ایرانیان در عهد باستان» نوشته آذرمیدخت فرهیخته والا توسط نشر نامه فردوسی به زیور طبع آراسته شده است. این مکتوب از معدود آثاری است که سعی داشته است تاریخ اندیشه را در ایران باستان بنگارد. کوشش بنیادین و اساسی نویسنده «گردآوری و تدوین مجموعه گزارش ها و اطلاعات پراکنده از فرهنگ، اندیشه و جهان بینی انسان عهد باستان ایران» بوده است. نگارنده هم چنین در این کتاب سعی داشته است با اتکا به «درست ترین داده ها» از منابع مکتوب به گردآوری و تدوین مجموعه گزارش ها و اطلاعات پراکنده از فرهنگ، اندیشه و جهان بینی انسان و جامعه عهد باستان ایران بپردازد. هدف مقاله حاضر نقد و بررسی کتاب مذکور از نظر ابعاد گوناگون صوری، ساختاری، محتوایی و روش شناختی است؛ بنابراین به جهت دست یابی بدین مهم از شیوه نقد و بررسی براساس «اصول راهنمای تهیه مقالات نقد نشریه علمی-پژوهشی پژوهشنامه انتقادی متون و برنامه های علوم انسانی» بهره گرفته شده است. پرسش بنیادین این پژ وهش آن است که نویسنده تا چه میزان در رسیدن به اهداف مذکور موفق عمل کرده است. روش این پژ وهش توصیفی-تحلیلی و با رویکرد انتقادی است.
۱۱.
تدوین و نگارش تاریخ فرهنگی جهان اسلام از سویی نیازمند اشراف بر نظریات و تعاریف فرهنگی، متون ومنابع و نقد و بررسی پیشینه مطالعاتی تاریخ فرهنگی جهان اسلام در حوزه های متعدد فرهنگی و تمدنی آن و از سوی دیگر، نیازمند یک تعریف مشخص و ارائه یک الگوی روشن در فهم مقوله فرهنگ است. تاریخ فرهنگی جهان اسلام به واسطه گستردگی و تنوعی که دارد هنوز بطور جدی مورد توجه قرار نگرفته است. همه نگارش های که بدین مدعا برخاسته اند بخاطر فقدان چنین تعاریف و چارچوب های مشخصی تنها به برخی از زوایای این موضوع پرداخته و از فهم کلیت تاریخ فرهنگی بازمانده اند. این نوشتار با روش توصیفی و تحلیلی به بررسی شکلی و محتوایی کتاب تاریخ فرهنگی جهان اسلام تالیف برومند اعظمی پور پرداخته است. به نظر می رسد، آن چه که در محتوی کتاب مورد توجه نگارنده واقع شده تاریخ فرهنگی و فرهنگ نیست، بلکه تنها بخشی از تاریخ آموزش، ساختار های آموزشی و تاریخ علم در جهان اسلام در دوره مورد نظر بوده است.در نتیجه، نگارنده اثر به دلیل عدم ارائه ی تعریف روشنی از مفهوم تاریخ فرهنگی به رویکرد رایج در نگارش این گونه آثار و اتخاذ نگاه و برداشت متداول از تاریخ علوم و تمدن اسلامی اتکاء دارد. بنابراین تاریخ فرهنگی جهان اسلام به تاریخ علوم و آموزش تقلیل پیدا کرده است.
۱۲.
تصاویر کتب درسی افزون بر انتقال اطلاعات و تفهیم مطالب درسی در فرایند جامعه پذیری و نهادینه سازی ارزش های اجتماعی موثر است. کتب درسی و تصاویر آن از طریق القای مطالب و مفاهیم، تاثیری ماندگار بر نگرش ها و الگوهای رفتاری فراگیران دارد. یکی از مقوله های در خور مطالعه برای درک کارکردهای مذکور،نحوه ی بازتاب مقوله جنسیت در تصاویر کتب درسی است. از این رو، در پژوهش پیش رو تصاویر کتب مقطع ابتدایی دوره پهلوی از بُعد جنسیت و نقش های جنسیتی مورد بررسی قرار گرفته است. هدف پژوهش حاضر که به شیوه توصیفی تحلیلی صورت گرفته ، ارزیابی نقش تصاویر کتب درسی در بازتعریف نقش های جنسیتی و الگویابی جنسیتی فراگیران است. یافته های حاصل از این پژوهش نشان دهنده تاثیر حضور کلیشه های جنسیتی از منظر نقش و جایگاه دو جنس در خانواده و هم چنین نظام اجتماعی است. ساختار جنسیتی تصاویر کتب درسی دوره پهلوی مبین محدودیت حضور زنان در عرصه های تاریخی سیاسی، علمی و ساحت اندیشگی است.
۱۳.
پژوهش درباره وضعیت زنان در روزگار مغول، به دلیل دیدگاه متفاوتی که مغول ها درباره جایگاه زنان در سیاست و جامعه داشتند، از زمینه های پژوهشی مهم در تاریخ ایران است که توجه برخی از پژوهشگران را به خود اختصاص داده است. اما باوجود اهمیت این عرصه، در مقایسه با حوزه های دیگر، شمار اندکی از پژوهش های منسجم و مسئله محور در این زمینه انجام شده و انتشاریافته است.از این رو انتشار کتاب «زنان در ایران روزگار مغول» که در اصل رساله دکترای نویسنده آن بوده، سزاوار معرفی، بررسی و ارزیابی است. مدعای نویسنده آن است که در پی کمبود پژوهش های «ژرف» در این زمینه پراهمیت، بدان روی آورده و ازاین رو این مقاله در پی ارزیابی تحقق این هدف در این کتاب است. نوشتار حاضر به روش توصیفی-تحلیلی و با رویکردی انتقادی، به این پرسش می پردازد: دستاوردهای نویسنده تا چه اندازه ای توانسته به درک بنیادی و ژرف درباره زنان در ایران دوره مغول دست یابد؟ چنین می نماید که نویسنده در دستیابی به هدف های مشخص خود، موفق بوده و گذشته از برخی موارد محتوایی و شکلی، دستاورد و بنیادی استوار برای پژوهش های بیشتر در این زمینه فراهم کرده است.
۱۴.
ترجمه کتاب" ابن خلدون و تاریخ" اثر محمّد طالبی تاریخ نگار و اندیشمند تونسی برای فارسی زبانان فرصتی را فراهم کرده است تا با افکار و نوع نگرش وی آشنا گردند. هر چند طالبی در طول زندگانی اش (2017- 1921) آثار متعددی در حوزه تاریخ و تفکر مسلمانان پدید آورده است اما گویا - صرف نظر از برخی مقالات و مصاحبه های او که در برخی نشریات ایرانی ترجمه و به چاپ رسیده است - این کتاب تنها اثر منسجمی است که از وی به بازار نشر کتاب ایران عرضه شده است. طالبی در این کتاب با مروری بر اندیشه های ابن خلدون به دنبال پاسخ به این پرسش اساسی است که: آیا تاریخ از مسیر مشخصی برخوردار است؟ این پرسشی است که لاجرم مباحث دیگری را نیز به دنبال می آورد و درنهایت طالبی به این پاسخ می رسد که تاریخ به طرز اجتناب ناپذیری همواره به سوی حضاره ]تمدن[ در حال حرکت است. طالبی این حرکت را با عنوان "سنت الله" مشخص می سازد. این مقاله با هدف ارائه یک تحلیل انتقادی از آراء نویسنده و ارزیابی ترجمه کتاب، نگارش یافته است. از جمله مباحث به نقد گذاشته شده در این مقاله، رسوبات تاریخ نگری اروپا محور در نگارش طالبی است.
۱۵.
موضوع این جستار ارزیابی و نقد کتاب تاریخ ایران: پژوهش آکسفورد ویراسته ی تورج دریایی است. به باور منتقد، این اثر به رغم دارا بودن اطلاعاتی ارزشمند، اشکالاتی شکلی و محتوایی دارد، از جمله ارجاعات و کتاب شناسی مقالات یکدست نیست، مقالات به لحاظ حجمی متوازن نیستند، محتوای مقالات از یک الگوی واحد پیروی نمی کنند، به برخی از ادوار مهم تاریخی نپرداخته است، برخی مقالات غیرتاریخی و بسیار تخصصی است، ایده ی ایران به مثابه ایده ی مرکزی مورد غفلت قرار گرفته است و درنهایت، کتاب از حیث ترجمه نیز نیازمند بازبینی است. گونه ی مجموعه مقالات با موضوع مشترک اصولاً دارای دستور کاری واحد به لحاظ صورت و مضمون است، اما این مجموعه از جهات مختلف فاقد چنین مشخصه ای است. همچنین کتاب در دوراهه ی نگارش دانشگاهی و جلب مخاطبان غیرمتخصص گرفتار آمده است. افزون بر این، بزرگ ترین اشکال این اثر را می توان بی اعتنایی نسب به بررسی برخی ادوار تاریخی موردانتظار و مهم دانست که به نحوی غیرقابل انکار اعتبار کتاب را خدشه دار ساخته است.
۱۶.
آگاهی های ما درباره ایرانِ اشکانی در دهه های اخیر رو به فزونی است. کتاب فشرده، اما پربار «مبانی تاریخ پارتیان»، نوشته کلاوس شیپمان، باستان شناس آلمانی در سال1980 منتشر گردید. مساله اساسی این جستار، نقد محتوایی و شکلی کتاب و دیدگاه های نویسنده آن است. بررسی کتاب بر اساس روش تحلیلی و انتقادی صورت گرفته است. فصل مربوط به تاریخ سیاسی، به ویژه تحلیل های سیاسی و حقوقی آن در گزارش مناسبات میان روم و ایران، از فصل های درخشان و نقطه عطف کتاب محسوب می شود. تلاش نویسنده در پاس داشت میراث فرهنگی اشکانیان و معرفی جایگاه واقعی آنان در چارچوب تاریخ باستانی ایران از دیگر نکات برجسته اثر شیپمان است. فشردگی آزاردهنده بخش های اجتماعی، هنری و اقتصادی و خودداری نویسنده در ارائه آگاهی ها و توضیحات تکمیلی از نقاط ضعف کتاب به شمار می رود. همچنین از دیگر کاستی های کتاب، باید به فقدان تصاویر، کمبود نقشه های مرتبط و نیز خودداری نویسنده از ارائه گزیده هایی از متن سکه ها، کتیبه ها و منابع مکتوب اشاره کرد. کتاب از حروف چینی، صفحه آرایی و صحافی با کیفیتی برخوردار است. در زمینه ترجمه، گذشته از نثر دشوار و گاه رسمیِ مترجم و برخی اشتباهات در نام اشخاص، برخی معادل یابی های مبهم و نیز سالشمار نادرست رویدادها، کتاب، نمره قابل قبولی را دریافت می کند.
۱۷.
مساله ی توسعه نیافتگی همواره به عنوان یکی از جذابیت های پژوهشی برای پژوهش گران مطرح بوده است. توسعه نیافتگی یکی از دغدغه های اصلی اصلاحگران و اندیشه ورزان ایرانی دست کم از اوایل دوره قاجار بوده است که منجر به رهیافت ها و دیدگاه های مختلفی در مورد علت یابی آن و نیز ارائه ی راهکارهایی گوناگون برای برون رفت از آن شده است. در این مورد کتاب ها و آثار متعددی به نگارش درآمده است اما یکی از کتاب هایی که به تازگی در همین ارتباط روانه بازار نشر شده است کتاب سبب شناسی توسعه نیافتگی ایران است. بررسی کتاب نشان می دهد که این اثر از سه جنیه ی شکلی، روش شناختی و محتوایی قابل نقد است و هدف از این پژوهش نیز روشن ساختن ضعف ها و کاستی کتاب در حوزه های یاد شده است. در مجموع اینگونه به نظر می رسد که کتاب بدون آنکه نوآوری خاصی داشته باشد ، نتوانسته است افق علمی تازه ای در این زمینه بگشاید.
۱۸.
کَشف الصَّلْصَله عن وَصف الزَلزَله سیوطی جامع ترین کتابی است که در فرهنگ اسلامی درباره زلزله نگاشته شده است. در این مقاله تبیین سیوطی از این پدیده طبیعی و گزارش های وی از زلزله های دوره اسلامی بررسی شده است. این کتاب گردآورده ای است از هر آن چه دانشوران مسلمان پیش از وی از محدثان و مفسران گرفته تا مورخان درباره زلزله گفته و نوشته اند. در این کتاب هم به علل و اسباب زلزله پرداخته شده و هم سیاهه ای سالشمار از زلزله های رخ داده در دوره اسلامی به دست داده شده است. تبیین سیوطی از زلزله، نه تبیینی علمی و طبیعی بلکه تبیینی دینی و فراطبیعی است. وی با ارجاع به منابع روایی وتفسیری حقیقت و منشاء زلزله را در انگاره کوه قاف می جوید، انگاره ای که ریشه های اساطیری پیشااسلامی داشت و نزد مسلمانان دوره میانه جامه ای دینی و اسلامی به خود گرفت. سیوطی سببب زلزله را هم با استناد به روایاتی از صدر اسلام، ناشی از اعمال و رفتارهای ناروا و ناشایست بندگان می داند. سیاهه سالشمار سیوطی از زلزله های روی داده در دوران پس از اسلام دربردارنده داده هایی از شمار و شدت زلزله ها و پیامدهای انسانی، اجتماعی و طبیعی آن است که می تواند دست مایه مطالعات تاریخ اجتماعی مسلمانان در دوره میانه باشد.