انسان شناسی زبان شناختی به عنوان یکی از زیرشاخه های مهم انسان شناسی به دنبال بررسی این مهم است که چگونه زبان به عنوان امری اجتماعی در حیات یک جامعه نقش فعالانه ای را ایفا می کند و جنبه های مختلفی از مناسبات اجتماعی موجود در یک جامعه را رمزگذاری می کند. این شاخه از علم که ماهیتی میان رشته ای دارد تلاش می کند تا در عوض بررسی پدیده های زبانی در خلأ آنها را با توجه به بافت اجتماعی مورد مطالعه قرار دهد و از این رهگذر به رمزگشایی مولفه های اجتماعی پنهان در پس بکارگیری سطوح مختلف زبان شناختی، از آواشناسی و واژه شناسی گرفته تا نحو و معناشناسی، دست یابد. مقاله حاضر با بررسی انتقادی کتاب زبان زنده: درآمدی بر انسان شناسی زبان شناختی نوشته لورا ام. اهرن قصد دارد تا نشان دهد که چگونه می توان ساحات اجتماعی نهان در زبان، مانند فرهنگ، اندیشه، جامعه پذیری، جنسیت، نژاد، قومیت، قدرت را با توجه به کاربردهای زبانی در بافت های مختلف مورد مطالعه قرار داد و بدین وسیله زبان را به مثابه نقشه راهی درنظر گرفت که از طریق آن جامعه مورد بررسی را فهم کرد.
پرسش محوری این پژوهش، تحدید نسبت مفهومی مسأله «تهذیب اجتماعی» با «انسان اجتماعی» است تا از این رهگذر بتوان به یکی از مهمترین چالشهای امروز جامعه پیرامون چگونگی تعامل انسان در روابط اجتماعی پیچیده و جدید کنونی پرداخت. بدین ترتیب پس از معرفی کلی و چارچوب آراء کتاب «انسان اجتماعی» اثر «دارندرف» و اشاره کوتاهی درباره ابعاد شکلی آن، به مبانی مفهوم انسان اجتماعی نزد وی می پردازد. در این فراز، نشان خواهد داد که امکان فراتر رفتن از آنچه او به عنوان «واحد تحلیل مسأله» اندیشیده و ارائه تلّقی اجتماعی دقیق تری نیز، وجود دارد. اگرچه نزد «دارندرف»، دو مفهوم نقش اجتماعی و وضعیت اجتماعی، تشکیل دهنده انسان اجتماعی اند و از این طریق، دو واقعیت فرد و جامعه به یکدیگر مرتبط می شوند، اما از آنجا که موضوع ذهن وی، مسأله «تهذیب اجتماعی» نبوده است، تا بدینجا پیش نیامده که چگونه می توان مفهوم انسان اجتماعی را با تهذیب اجتماعی پیوند زد؟ «دارندرف» در تحلیل خود، برای دو مفهوم فرد و جامعه، هویّت مستقلی در نظر می گیرد و انسان اجتماعی نزد وی، فرد انسانی است که دارای نقش های اجتماعی گوناگونی است. از این رو انسان اجتماعی وی را باید «انسان در اجتماع» نامید، اما در تحلیلی دیگر، فرد مستقل از جامعه قابل تصور نیست بلکه هویّت حقیقی افراد، در جامعه و روابط اجتماعی شکل می گیرد. مقاله در ادامه از سه ویژگی مفهوم تهذیب اجتماعی یاد کرده و به پرسش جبر سازمانی می پردازد و در پایان، به ضرورت های پژوهشی در این باره و به خصوص مسأله نقشه جامع اخلاقی، تأکید ورزیده است.
به تعبیر بسیاری از نظریه پردازان "جماعت های تصوری" یکی از تاثیرگذارترین کتاب های انتهای قرن بیستم است. بر اساس آنچه که از بحث اندرسون در این کتاب بر می آید، ملّیت گرایی نوعی آگاهی کاذب متاثر از سرمایه داری نیست، بلکه حقیقتی است که خود به واسطه ی یکی از جنبه های مهم ولی فراموش شده ی سرمایه داری به وجود آمده است. سرمایه داری چاپی در بستر تاریخی خود یکی از گونه های بنگاه های اقتصادی است که نه تنها بر شکل و انتشار فرهنگ تاثیر گذاشت، بلکه خود بخشی از تولید سرمایه داری نیز بود. دست آورد اندرسون در این اثر آن بود که نشان داد چگونه صنعت چاپ به تولید واحدهای ملّی کمک کرد.اما نگاهی نقادانه به "جماعت های تصوری"، نشان می دهد که تحلیل اندرسون کم تر تحلیلی عملیاتی و کاربردی است. او این مسئله را توضیح نمی دهد که ملّت چگونه از سایر انواع جامعه (که خودش آنها را برمی سازد) متمایز می شود. به علاوه آنکه تحلیل او از سه وجه پذیرای انتقاداتی بسیار جدی است: درک او از ملّت به مثابه امری فراطبقاتی، غیراجتماعی و همه جایی، غیابِ اقلیت ها، گروه های حاشیه ای و فرودستان در تحلیل او، و نیز بی توجهی به مسئله ی جنسیت و نقش بازتولیدی زنان در شکل گیری یک ملّت، باعث می شود تا فضایی که او از شرایط شهروندی و ملّت می سازد، بر سبک زندگی مردانِ طبقه متوسط اروپایی مبتنی باشد.
به نظر می رسد که تاریخچه آواشناسی و سهم ایرانیان، تألیف سیّد مهدی سمائی تنها کتابی باشد که هدف اصلی آن معرفی سیر مطالعات آواشناسی و دستاوردهای دانشمندان ایرانی در این زمینه است. بر طبق فهرست مطالب کتاب، آواشناسی در یونان، روم، هند و سرزمین های اسلامی، در بازه زمانی ششم پیش از میلاد تا پانزدهم میلادی، مطالبی هستند که این کتاب به آنها می پردازد. در این مقاله سعی شده است که اثر مذکور مفصلاً معرفی و نقد و بررسی شود. پس از معرفی فصل ها و بخش های این کتاب، در تحلیل و نقد صوری اثر به مواردی نظیر شیوه نگارش نویسنده، رسم الخط، شیوه ارجاع و اطلاعات کتاب شناختی، و آوانگاری پرداخته شده است. در تحلیل و نقد محتوایی مفصل این اثر، هر فصل به صورت جداگانه با توجه به موضوع و هدف آن مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. براساس تحلیل های صوری و محتوایی که در این مقاله ارائه شده است این اثر را در خوشبینانه ترین وضعیت، می توان عمدتاً ارجاعاتی به برخی منابع در زمینه تاریخ زبان شناسی، و گردآوری و تلخیص برخی منابع در زمینه آواشناسی در کشورهای اسلامی دانست. زیرا عموماً مطالب کتاب نقل قول هایی است از منابعی نسبتاً قدیمی و نیازمند شرح و توصیف در قالب اصطلاحات رایج امروزی.
حیات فکری و اجتماعی مانویان در دوره اسلامی (تا قرن سوم هجری) درباره وضعیت اجتماعی و فکری اقلیتی مانوی است که در دو سده نخستین ه.ق در جامعه اسلامی می زیست. در این کتاب، چگونگی تطبیق مانویان در جامعه اسلامی براساس نظریه کارکردگرایی ساختاری پارسونز بررسی شده است. کتاب سه بخش دارد. بخش اول مقدمه ای است کوتاه درباره مانویت و زمینه تاریخی آن. در دو بخش دیگر به نام های حیات فکری و اجتماعی مانویان نام زنادقه معروف براساس منابع کهن عربی بدون تحلیل و بررسی و افزودن مطلبی نو نقل شده است. به طورکلی، این کتاب به منابع اصلی مانوی و تحقیقات جدید اروپایی توجهی ندارد و متکی بر منابع عربی است. علاوه بر این، نظریه جامعه شناختی پارسونز نیز با این موضوع تناسبی ندارد. نظریه مذکور جامعه را نظامی متشکل از چهار خرده نظام در نظر می گیرد که همگی در عملکرد کل آن نقش دارند و نقص یکی از آن ها کل نظام جامعه را دچار اختلال می کند. چنین نظریه ای برای مطالعه هم زیستی اقلیت مانویان و مسلمانان در عصر اموی و دوران متقدم عباسی مناسب نیست.
امروز موضوع بررسی آثار روایی از منظر شکل و ساختار، تبدیل به یکی از دغدغه های اصلی روایت شناسان و داستان پژوهان معاصر شده است و در همین راستا کتابها و مقالات زیادی به زیور طبع آراسته شده است. عبدالرحیم الکردی یکی از نویسندگان برجسته معاصر مصری است که در کتاب «السرد فی الروایه المعاصره» تلاش وافری در راستای تبیین نظریه های نقد داستان از دیدگاه فرمالیست های روسی و ساختارگرایان فرانسوی و سبک شناسان مدرن دنیای غرب داشته است؛ وی در این کتاب با ریزبینی و تسلط خاص، نظریات ناقدان معاصر غربی را تفسیر کرده و آنها را به عنوان زیرساختی برای تحلیل و نقد عملی رمان «الرجل الذی فقد ظلّه» قرار داده است. از این رو جستار حاضر بر آن است تا با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی و بهره گیری از مبانی نظری مربوط به شاخص های مطلوب کتاب دانشگاهی، به این پرسش اصلی تحقیق پاسخ دهد: کتاب «السرد فی الروایه المعاصره» دارای چه نقاط قوت و ضعف شکلی و محتوایی است؟. برخی از نتایج این مطالعه نشان می هد؛ اگرچه نویسنده مطالب مندرج در کتاب را گاه با اطناب فراوان تبیین کرده است اما تلاش او بر این بوده است تا با بستری مبتنی بر نقد فرمالیست، گفتمان روایی را فراهم آورد.
از میان مؤلفه های ساختاری مقاله ها، چکیده و مقدمه مهمترین بخش مقاله است که خواننده بر اساس آن ها تصمیم به خواندن مقاله می گیرد. این پژوهش بر آن است تا با استفاده از پرسش نامه طراحی شده، چکیده ها و مقدمه های 71 مقاله مجله «ادب عربی» را در بازه زمانی 1388 تا 1398 به روش تحلیل محتوای ترکیبی و بر اساس رویکرد ساختاری ارزیابی مقاله بررسی کند. یافته های پژوهش بیانگر آن است که مقاله ها در شاخص های هدف، بیان مسأله و کلیدواژه با معیارهای ساختاری مقاله های علمی- پژوهشی مطابقت دارند و از سال 88 تا 91 در مؤلفه های پیشینه، روش و سؤال پژوهش، ضعف ساختاری دارند. گرچه مقاله ها از سال 92 به بعد در این سه شاخص ، روند روبه رشدی داشته اند؛ اما از نظر بسامد و در مقایسه با سایر مؤلفه ها این رشد چندان قابل توجه نیست؛ زیرا کاستی ها همچنان تا سال 98 در شاخص های یاد شده به دلیل پراکندگی ساختاری و نبود الگوی مشخص، مشهود است؛ آنچنان که نمی توان با قاطعیت به سالی اشاره کرد که مقاله ها به طور کامل به این مؤلفه ها پرداخته باشند. در پایان این پژوهش، الگوی مفهومی ساختار چکیده و مقدمه مقاله های علمی- پژوهشی زبان و ادبیات عربی پیشنهاد داده شده است.
آموزش زبان عربی در مدارس به دلایل فرهنگی، سیاسی و نوع نگاه خانواده ها و دانش آموزان از چند دهه پیش تاکنون نسبت به سایر دروس با چالش بیشتری مواجه بوده است. بررسی نگرش دانش آموزان به یادگیری این زبان، گام مؤثری در سیاستگذاری و تألیف کتاب های آموزشی خواهد بود. این پژوهش با روش توصیفی پیماشی به بررسی نگرش دانش آموزان رشته های ادبیات و علوم انسانی، علوم تجربی و علوم ریاضی کلاس دوازدهم شهر کرمان نسبت به یادگیری زبان عربی می پردازد. در این بررسی تفاوت نگرش های دانش آموزان سه رشته انسانی، تجربی و ریاضی وهمچنین تفاوت نگرش دانش آموزان دختر و پسر نسبت به یادگیری زبان عربی بررسی شد. نمونه این پژوهش 337 نفر از دانش آموزان پسر و دختر کلاس دوازدهم شهر کرمان هستند. نتایج پژوهش نشان می دهد که نگرش بیشتر دانش آموزان سه رشته علوم انسانی، تجربی و ریاضی در سه متغیر علاقه به یادگیری زبان عربی، اهمیت درس عربی در بین سایر دروس و محتوای درس عربی منفی است با این وجود دانش آموزان ریاضی علاقه بیشتری به یادگیری زبان عربی نسبت به دانش آموزان دیگر دارند. از نظر تفاوت بین دانش آموزان دختر و پسر، تفاوت معناداری بین نظرات دو گروه وجود نداشت.
دیوان خاقانی، از دیرباز در بین محققان و ادبیات شناسان به دشواری و دیریابی معروف بوده است؛ به همین خاطر نسبت به دیگر آثار شاعران کلاسیک فارسی بیشتر موردتوجه شارحان و محققان قرار گرفته است و شرح های پرتعدادی بر همه یا بخشی از آن نگاشته شده است. یکی از شرح هایی که بخشی از این دیوان را شرح کرده است،کتابی است با عنوان «آتش اندر چنگ». این کتاب توسط «مهدی ماحوزی» نوشته شده است و انتشارات زوّار آن را در 340 صفحه منتشر کرده است.در این مقاله، این کتاب را با نگاه نقّادانه و علمی نقد و بررسی خواهیم کرد. لازم به توضیح است این مقاله با شیوه مطالعه کتابخانه ای و مقایسه شروح منتشر شده دیوان خاقانی، نوشته شده است. در این مقاله، در مورد مطالبی از جمله تعجیل در تهیه و انتشار کتاب، گزیده گزینی نا درست، ورود مطالب غیرمربوط به متن کتاب، استفاده از آثار دیگران بدون ارجاع به آن آثار، سخن خواهیم گفت و در پایان به این نتیجه می رسیم که اشکالات و ناراستی های فراوانی به کتاب مورد بحث وارد شده است و ضروری است نسبت به اصلاع موارد یاد شده اقدام شود.
درک مناسب موقعیت اجتماعی و سیاسی و مواجهه خردمندانه با آن بر اساس نظام معیار اسلامی از اهداف اساسی ساحت تربیت سیاسی و اجتماعی در سند تحول بنیادین است. یکی از راه های اساسی دستیابی به این ساحت در نظام تعلیم و تربیت، کتاب های درسی فارسی است و دوره ابتدایی به جهت شکل دادن به شخصیت فردی و اجتماعی دانش آموزان از جایگاه مهمی برخوردار است. این پژوهش با روش تحلیل محتوا به دنبال بررسی جایگاه این ساحت در کتاب های فارسی دوره ابتدایی است تا میزان توجه به مولفه های تربیت سیاسی و اجتماعی را نشان دهد، جامعه آماری، کتاب های فارسی مقطع ابتدایی پایه اول تا ششم است. یافته های پژوهش حاکی از آن است که علی رغم تاکید شورای برنامه ریزی تالیف کتب فارسی، مولفان کتاب های فارسی به این ساحت در حد جایگاه خود توجه نکرده اند و برخی کتب مانند پایه اول و دوم دوره ابتدایی به این ساحت ها کمتر و در سال های پایانی این دوره، بیشتر پرداخته شده است. بیشترین میزان توجه در شش سال مربوط به «آشنایی با قهرمانان تاریخی ملی و مذهبی و احترام به نماد ملی» مربوط به ساحت تربیت سیاسی با 37 مورد و کمترین توجه مربوط به دو مولفه «حفظ اسرار دیگران» و «توانایی های زبان ملی، محلی و جهانی» از ساحت تربیت اجتماعی با سه مورد بوده است.
مقاله حاضر، به بررسی انتقادی کتاب کندوکاوی در جامعه شناسی ادبیات اثر فرهنگ ارشاد می پردازد. در این مقاله نشان خواهیم داد که به دلیل عدم آشنایی عمیق با اصطلاحات ادبی، درآمیختن نظریه ها و مکتب های ادبی و شناخت ناکافی از جریان ها، سبک ها و انواع ادبی و ... این کتاب تقریری مناسب از جامعه شناسی ادبیات به دست نمی دهد و نمی توان مطالب طرح شده در آن را قابل اعتماد دانست؛ به ویژه اینکه این اثر به عنوان کتاب درسی منتشر شده است. به دلیل فقدان آشنایی ژرف با ادبیات، پاره ای از جریان ها و نظریه های مرتبط با جامعه شناسی ادبیات به کناری نهاده شده اند و به تبع عدم توغل در متون ادبی، آثار موردبررسی به دقت انتخاب نشده اند. در پاره ای موارد نیز دلیل بحث پیرامون مسائل ادبی در جامعه شناسی ادبیات تبیین نشده است و نخستین پرسش ها در باب اهمیت برخی مباحث ادبی؛ همچون انواع ادبی در جامعه شناسی ادبیات بدون پاسخ مانده اند. خطاهای متعدد درباب مباحث ادبی نشان از آن دارد که نویسنده محترم کتاب نه در انجام و نه در فرجام پژوهش از راهنمایی مشاوران ادبی بهره نگرفته اند.
وقوع انقلاب اسلامی ایران در سال57 بسیاری از مفروضات و نظریه های انقلاب را به چالش کشید و بار دیگر پژوهش درباره انقلاب را در کانون توجه اندیشمندان علوم انسانی قرار داد. تاکنون این انقلاب از ابعاد متفاوت اقتصادی، سیاسی، روانشناختی، طبقاتی، فرهنگی و گفتمانی مورد بررسی قرار گرفته که هر کدام دریچه های نوینی را درباره مطالعات انقلاب اسلامی گشوده اند. یکی از این پژوهش ها، کتاب انقلاب ایران؛ ریشه های ناآرامی و شورش نوشته مهران کامرواست که در سال 1990 میلادی توسط انتشارات راتلج به چاپ رسیده است. وی با تلفیق نظریه های جامعه شناختی انقلاب با نظریه های روان شناختی و سیاسی و برساخت رویکرد چند رشته ای درباره انقلاب ایران، به بررسی سیاست های دولت و میدان سیاسی – اجتماعی پیش از انقلاب می پردازد و معتقد است که رژیم پهلوی پس از محدود شدن بلندپروازی های اقتصادی در اواخر دهه 50 شمسی و فشارهای دیپلماتیک متحد اصلی خود، ایالات متحده آمریکا با زوال روبرو شد. در نتیجه، گروه ها و طبقات اجتماعی سرخورده از نوسازی با بهره گیری از فضای باز سیاسی و ایدئولوژی شیعی و رهبری روحانیان، ویژگیهای انقلاب آفرین پیدا کردند و با بروز ضعف در شاه و نیروهای سرکوب رژیم، توانستند دولت رو به زوال پهلوی را سرنگون و نظام سیاسی جدیدی را جایگزین آن کنند. در متن حاضر تلاش می شود با اتکاء بر روش جامعه شناسی پدیدارشناسی و مفهوم کانونی ذهنیت نمادین، کتاب مورد نظر، نقد و بررسی گردد.
هدف پژوهش حاضر نقد یکی از جدیدترین آثار نگاشته شده درباره سیاست خارجی ایران نوشته فرهاد رضایی است. سؤالات پژوهش حاضر عبارتند از: آیا نویسنده کتاب توانسته است به شیوه ای علمی موضوع مورد پژوهش را بررسی نماید؟ داده های استفاده شده تا چه حد واجد خصوصیت روایی و نتایج گرفته شده از پژوهش تا چه میزان از پایایی لازم برخوردار هستند؟ این اثر تا چه حد از کارامدی لازم برای رفع ابهامات و پرسش های موجود در ذهن مخاطبان ایرانی و خارجی برخوردار است؟ برای پاسخ به سوالات فوق ابتدا ایده اصلی نویسنده در فصول مختلف کتاب بیان و نقد شده است. سپس در دو بخش مجزا کتاب مورد نقد محتوایی و شکلی قرارگرفته؛ که هرکدام دربرگیرنده زیرعنوان نقاط قوت و ضعف کتاب است. در پایان نیز ارزیابی کلی نویسندگان از کتاب بیان شده است. روش مورد استفاده توصیفی-تحلیلی بوده و داده های لازم به شیوه کتاب خانه ای گرداوری گردیده است.
مقاله حاضر ضمن مرور کتاب «دو جستار درباره فلسفه سیاسی فمینیسم» و روند کاریِ سه نویسنده آن که از نظریه پردازان فمینیستی هستند، به بررسی رویکردهای رادیکال، لیبرال و جامعه گرا در نظریه های فمیسنیتی می پردازد و در طی این بررسی،، مباحث کتاب را با نگاهی انتقادی مرور می کند. همچنین تجدیدنظرطلبی فمینیستی که در جستار دوم کتاب طرح شده است را با نمونه هایی از تجدیدنظرطلبی جهان سوم گرا و غیرغرب گرا مثلا موهانتی در هند و انلویه در مالزی مقایسه می کند. حاصل بحث اینکه نظریه فمینیستی طرح شده در جستار یکم کتاب اگرچه ادعای عبور از غرب را دارد، ولی به صورت ایدئولوژیک غربی است یعنی باور و جهان بینی اروپا- امریکایی دارد. نظریه اجتماعی جستار دوم نیز اشاره فشرده ای به ارکان فمینیسم جامعه گرا دارد، و با اینکه چندان به حوزه های اجتماعی غیرغربی نپرداخته است، زمینه طرح آن در جوامعی که ارکان جامعه مدنی در آنها قوتی دارد، فراهم است. روش انجام پژوهش، توصیفی است و در آن با استفاده از منابع کتابخانه ای به دنبال خوانش نقدگونه کتاب هستیم تا نکات مثبت و منفی آن را دریابیم. هدف این مقاله، یافتن نقاط فراز و فرود و به تعبیری درستی و نادرستی ادعاهای نویسندگان کتاب درباره زنان و زنانه نگری است.
تحلیل سیاست خارجی به عنوان یکی از زیررشته های مهم دانش روابط بین الملل، در دهه های اخیر قرن بیست و یکم تبدیل به یک بحث زنده و جاری در محافل علمی روابط بین الملل شده است و مصداق آن آثار نسبتا مهمی است که در این حوزه تولید شده است. تحلیل سیاست خارجی بررسی اداره و اجرای روابط میان کنشگران مختلف به ویژه دولت ها در نظام بین الملل است که شامل موضوعات بسیار گسترده ای می شود. بنابراین با توجه به اهمیت تحلیل سیاست خارجی و ادبیات تولید شده در این حوزه، در این مقاله با هدف ارائه پیشنهاداتی در جهت غنای ادبیات مربوطه، به بررسی ابعاد مختلف محتوایی و فرانظری یکی از این آثار با عنوان «رفتارشناسی نیروهای اجتماعی در سیاست خارجی» خواهیم پرداخت. با بررسی های چهارگانه نقد شکلی و محتوایی این اثر، یافته های پژوهش نشان داد که در کنار مزایا و نواقص شکلی، به لحاظ محتوایی علی رغم آنکه این اثر توانسته است هستی شناسی سیاست خارجی را به تفصیل مورد بررسی قرار دهد، اما به لحاظ نظری به بررسی نظریه های این حوزه و همچنین نتایج و پیامدهای تصمیمات سیاست خارجی نیز نپرداخته است. این پژوهش به لحاظ روشی از روش نقد (بررسی شکلی و محتوایی با تکیه بر تحلیل متن)، استفاده کرده است.
مقاله حاضر به نقد و بررسی کتاب آیا فرودست می تواند سخن بگوید اختصاص دارد. پرسش محوری این است که اسپیواک چگونه نظریه ایدئولوژی و واسازی را در مطالعات فرودستان به کار می گیرد؟ دو پرسش فرعی مقاله نیز چنین است: چه نقدهایی بر رویکرد اسپیواک می توان وارد ساخت؟ ترجمه فارسی اثر تا چه میزان با متن اصلی انطباق دارد؟ در پاسخ، معتقدیم که اسپیواک در چارچوب مطالعات تاریخ از پایین یا تاریخ مردم عادی، به واسازیِ تاریخ نگاری می پردازد. موضوع محوری وی نقد نظام نشانگانیِ فرودست ساز است. وی مفاهیمی چون نظریه ایدئولوژی و آپاراتوس را در کنار مفاهیمی چون هویتِ تفاوت بنیاد به کار می برد و روانکاویِ گراماتولوژیک و اقتصاد سیاسی را با هم پیوند می دهد. این نقطه قوت کار وی است. اما نقدهای جدّی ای نیز به پروژه وی وارد است. برای نمونه، اسپیواک با اعلام ناتوانی فرودست در سخن گفتن و نیاز وی به نمایندگی شدن، راه تغییر و رهایی را مسدود می سازد. وی با پیروی از ندای دریدا برای به سخنِ در آوردنِ فرودست از طریقِ نیروی مبهمِ درونِ خودمان، راه نوعی شهودِ خلسه آور را می گشاید که به کارِ آزادگذاریِ نیروی خیال و ذوق زیبایی شناختی می آید. اسپیواک می خواست از طریق پیوند دادن اقتصاد سیاسی بین الملل با هرمنوتیکِ متون مقدس، متون حقوقی و آموزشی و نقد ادبی، مطالعات فرودستان را به یک نظریه عمومی بدل کند، اما بیشتر در همان قلمرو نقد ادبی حرکت کرده است. همچنین ضمن تطبیق ترجمه فارسی با متن اصلی، پیشنهادهایی برای بهبود ترجمه ارائه کرده ایم. روش تحلیل به کار بسته شده در این مقاله تفسیر انتقادی با رویکرد تطبیقی است.
این پژوهش به بررسی گفتمان انتقادی فیلم پرواز بر فراز آشیانه فاخته پرداخته است. پژوهش حاضر مطالعه توصیفی و تحلیلی بوده و از رویکرد تحلیل گفتمان انتقادی فرکلاف برای تجزیه و تحلیل استفاده شده؛ همچنین در این پژوهش از نظریه های فرکلاف، فوکو، گافمن استفاده شده است. یافته های پژوهش نشان می دهند؛ چهار گفتمان در فیلم پرواز بر فراز آشیانه فاخته وجود دارد؛ اولین گفتمان انضباط است؛ انضباط از طریق اعضای بیمارستان روانی بر بیماران روانی اعمال می شود؛ گفتمان دوم، گفتمان ساختارشکنی است که بیماران روانی در درون بیمارستان با ساختارهایی که در بیمارستان روانی وجود دارد، مخالفت می کنند. گفتمان سوم، گفتمان انگ زنی است. همچنین در فیلم نشان داده شده است که بیماران روانی توسط بیمارستان روانی، خانواده و در نهایت افراد جامعه انگ خورده اند و در نهایت گفتمان قدرت نیز در فیلم به چشم می خورد، قدرت از سوی اعضای بیمارستان بر بیماران روانی تحمیل می شود. از برجسته ترین شخصیت های این فیلم پرستار راچد و مک مورفی است که پرستار راچد نماد قدرت است و مورفی نماد آزادی و رهایی و در واقع قهرمان اصلی فیلم است که قصد دارد، بیماران روانی و به قول فوکو دیوانگان را از زیر سلطه نهادهای انضباطی برهاند.
هنر پارچه بافی به منزله هنری اصیل و سنتی در دوره قاجار از اهمیت شایانی برخوردار بوده است. کتاب "هنر پارچه بافی دوره ی قاجار" که توسط زهره روح فر به رشته تحریر درآمده، به این موضوع می پردازد. این کتاب در سال ۱۳۹۱ ﻫ.ش در انتشارات آرمانشهر به چاپ رسیده است. در مقاله حاضر به نقد محتوایی و فرمی این کتاب پرداخته می شود. مؤلف در این کتاب با نگاه تحلیلی، به معرفی انواع منسوجات دوره ی قاجار پرداخته و با طبقه بندی پارچه ها ویژگی های شاخص آن ها را برمی شمارد. در نقد و تحلیل محتوایی که در این مقاله صورت می گیرد، نشان داده می شود که نگاه تحلیلی نویسنده در توصیف آثار با استناد به منابع دست اول است. همچنین رویکرد علمی وی در طبقه بندی اصولی از انواع منسوجات این کتاب را در جایگاه یک منبع پژوهشی معتبر در زمینه ی هنر صنعت طراحی و تولید پارچه قرار می دهد. البته غافل ماندن از برخی بخش ها و عدم ارائه مستندات کافی و تحلیل های قانع کننده در آن ها را می توان از نقاط منفی کتاب دانست. در بخش تحلیل و نقد فرمی نیز به نقاط ضعف کتاب در خصوص کمبود منابع تصویری، درج تصاویر سیاه وسفید در انتهای کتاب، ایرادات صفحه آرایی و ویراستاری در مطالب پرداخته می شود.
کاشی کاری عصر قاجار حوزه ای است با دامنه ای گسترده و کاربردی که بخشی جدایی ناپذیر از پیکره معماری این دوره به شمار می آید. رسانه کاشی در ادوار مختلف تاریخ هنر و صناعت ایران همواره در اشکال و با فنون مختلف مورد استفاده بوده، اما عصر قاجار را با توجه به کمیت و برخی نوآوری های فنی باید نقطه عطفی در اعتلای هرچه بیش تر این هنر دانست. کتاب کاشی کاری قاجار پژوهشی است مستقل و تصویرمحور که به نوعی در جبران کمبود و فقر منابع موجود در این حوزه برآمده و با رویکردی تاریخی و توصیفی، به جایگاه مغفول این رسانه در معماری و فرهنگ ایران پرداخته است. کتاب حاضر از منظر ارائه نمونه تصاویر فراوان (پژوهش میدانی) در قالب یک مجموعه، و شرح و توصیف شاخصه های بصری و زیبایی شناختی کاشی های قاجاری و معرفی ابنیه تاریخی، اثری است پیشگام و کم سابقه؛ اما در عین حال با نواقص و کاستی هایی نیز روبرو است. صرف توجه به کاشی هایی که فقط در مطالعات میدانیِ نویسنده مشاهده شده و امروزه وجود دارند، و متعاقبا غفلت از مطالعه نمونه های تاریخی ای که در منابع تصویری و مجموعه ها و آرشیوها ثبت شده؛ نادیده گرفتن کاشی های کتیبه دار (حوزه کتیبه نگاری)؛ ابهام مفهومی در تفکیک و تمایز بین نقش و مضمون در بخش مربوط به تقسیم بندی نقوش؛ و عدم روزآمد بودن و از قلم افتادن برخی منابع، از جمله کاستی های کتاب است.
تألیف و معرفی منابع دانشگاهی برای ارتقاء سطح علمی دانشجویان یکی از مهّم ترین وظایف مدرسین دانشگاه می باشد. در این میان رشته هایی همچون صنایع دستی و هنرهای اسلامی که پس از انقلاب به عنوان رشته ای متناسب با فرهنگی ایرانی- اسلامی مورد تأیید شورای انقلاب فرهنگی قرار گرفت این کمبود را بیش از دیگر رشته های علوم انسانی و هنر احساس نموده است. طی دو دهه ی اخیر برخی از استادان، در فعالیت هایی پراکنده و بدون نظارتی جامع، اقدام به نگارش متون آموزشی و کتاب هایی نمودند تا بخشی از بار این معضل را سبک کنند. در این میان، نقد علمی و تحلیل کتاب های آموزشی یکی از راه های مؤثر به منظور راهنمایی برای نگارش منابعی اصیل، با اعتبارسنجی و پایایی قابل قبول خواهد بود. در این مقاله تلاش می شود کتاب "آشنایی با هنرهای سنتی (3)" معرفی و به لحاظ ساختار شکلی و تحلیل محتوا مورد نقد و بررسی قرار گیرد. نتیجه این نگاه انتقادی نشان می دهد که بی توجهی به روش های نوین پژوهش، بی دقتی در شیوه ی نگارش، تکرار محتوای مطالب بر اساس متون پیشین و منابع مشابه و در نهایت نگاه سطحی به مفاهیمی که نیازمند رویکردی مبتنی بر تحلیل محتوا بودند، این کتاب را برای استفاده دانشجویان در حوزه منابع معتبر دانشگاهی قرار نمی دهد.