۱.
یکی از مهمترین حوزه های پژوهشیِ نوظهور در علوم انسانی و بویژه در پژوهش های فلسفی و کلامی، پژوهش های تطبیقیاست. امروزه در بسیاری از کشورها فلسفه ی تطبیقی به عنوان حوزه ی پژوهشیِ مستقلی قلمداد شده و به مثابه رشته ای نظام مند و دارای روش، پژوهش گران خاص خود را دارد. در کشور ما نیز پس از انقلاب، اندیشمندان در حوزه ی فلسفه، بویژه در مباحث هستی شناسی، علاقه ی خاصی به پژوهش های تطبیقی از خود نشان داده و آثار متعددی در این خصوص نگاشته اند. مرحوم دکتر مهدی حائری یزدی از جمله ی اندیشمندانی است که سعی کرده تا گام مهمی در پژوهش های تطبیقی در فلسفه بردارد. بسیاری او را به نوعی یکی از پایه های اصلی فلسفه ی تطبیقی در ایران می دانند. در این جستار بر آنیم تا با بازخوانی کتاب ارزشمند او با عنوان ""هرم هستی""، نگاه تازه ای به تحلیل های هستی شناسانه ی مرحوم حائری یزدی داشته باشیم، تحلیل هایی که به زعم ایشان می تواند در زمره ی تحلیل ها و پژوهش های تطبیقی در فلسفه قلمداد شود. در این میان، با توجه به روشمند بودنِ پژوهش های تطبیقی در دنیای امروز، از برخی کاستی های محتوایی و روش شناسانه ی این اثر نیز سخن خواهیم گفت.
۲.
مایکل سندل فیلسوف سیاسی مشهور معاصر از نحله « جامعه گرایان یا جماعت گریان» و از منتقدان جان رالز نظریه پرداز مشهور «عدالت» در جهان غرب محسوب می شود. سندل در کتاب فلسفه عمومی که حاوی مقالاتی از نوشته های او در باب «اخلاق در سیاست» است به تشریح آموزه های فلسفی- سیاسی خود با رویکردی آشکار و مصداقی پرداخته است. در این کتاب سندل که شهرت اصلی او به دلیل قوت در بیان و سوق دادن مباحث انتزاعی فلسفه سیاسی به مسائل عینی اجتماعی، سیاسی و اقتصادی است تلاش می کند تا مناسبات اخلاق و سیاست به ویژه در جامعه ی آمریکا و با توجه به مصادیق عینی و نمونه های ملموس و قابل فهم برای عموم مردم را مورد مداقه و ارزیابی قرار دهد. در مطالعه انتقادی این رساله ی سندل ضمن بازشناسی فرازهای مهم فلسفه سیاسی وی با آموزه های سندل در باب مناسبات اخلاق و سیاست دیدگاه وی در نقد نظریه عدالت رالز در لیبرالیسم مورد واکاوی قرار خواهد گرفت. روش تحلیل در این پژوهش نیز توصیفی- تحلیلی است.
۳.
این مقاله می کوشد با معرفی کتاب پایان تاریخ از نظر فلاسفه مدرن و پست مدرننوشته علی مرادخانی به نقد و بررسی آن بپردازد. بحث پایان گرایی(Endism) از مباحث جدیدی است که در اواخر قرن بیستم به ویژه با کار فوکویاما در محافل دانشگاهی مطرح شد. اما پایان تاریخ موضوع کتاب حاضر بوده و می توان گفت که زمینه های چنین بحثی در نوشته های فیلسوفان مدرن و پست مدرن بطور صریح و غیر صریح وجود دارد و نویسنده کتاب خواسته است این زمینه ها را تحت عنوان «پایان تاریخ» در کتاب خود تشریح نماید. این مقاله در دو بخش به بررسی انتقادی این کتاب می پردازد: بخش اول، ناظر به کاستی های محتوای کتاب بوده و می توان گفت که زبان ترجمه ای کتاب بر زبان تالیفی آن غلبه دارد که در این مقاله به برخی از آنها اشاره می شود. به عبارت دیگر، بخش زیادی از کتاب ترجمه ای از منابع پایانی کتاب است که غالباً در متن کتاب به آنها ارجاع داده نشده و چنین القا می کند که گویی مطالب ترجمه شده از آن نویسنده هستند. بخش دوم ناظر بر کاستی های صوری کتاب است که در آن کاستی های مربوط به روی جلد، فهرست مطالب، ارجاعات (مستقیم و غیرمستقیم)، پی نوشت ها، غلط های تایپی، نگارشی، معادل های فارسی و لاتین مورد تأکید قرار گرفته و در برخی موارد پیشنهادهایی نیز ارائه شده است.
۴.
رویکرد معرفت شناسی وظیفه گروانه واکنشی در برابر رویکرد مبناگرایی بود که از قول به وجود باورهای پایه یا خودموجه دفاع می کرد. دکارت با شک ورزی در هر نوع معرفتی بنیان های نخستین چنین رویکردی را فراهم ساخت.جان لاک و دبلیو.کی.کلیفورد با دو منظر متفاوت آنرا بسط دادند. لاک در دو اثر معقولیت مسیحیت و فاهمه بشری و کلیفورد در اخلاق باور کوشیدند تا ضمن نقد و طعن بر مبناگرایی و تاکیدبر وجود دلیل برای هر باوری، رویکرد دلیل گرایی حداکثری را شکل دهند. این دیدگاه بنیان جدیدی را برای پذیرش باور،طرح کرد که هم بر دلیل ورزی تاکید داشت و هم بر وجه اخلاقی قبول باور پای می فشرد.کلیفورد در رساله اخلاق باور با بیان دو داستان خاص ضمن نقد وجرح معرفت شناسی رایج، می کوشد تا عیان سازد نتایج اخلاقی باور معرفتی از اهمیت بیشتری نسبت به توجیه صرف برخوردار است. عمده ترین نقطه اتکای وی در این مسیر پیوند میان اخلاق و معرفت شناسی است.او در رساله اش متعرض درستی و نادرستی باور دینی مسلمانان شده و پس از لاک به طور خاص به نظریه مرجعیت پرداخت . روش کلیفورد در تاکید بر صرف دلیل آن هم حداکثری افراطی و رد وضعیت خاص ایمان با چالش های بسیاری روبه رو خواهد بود.
۵.
فلسفه ی اشراق بسان اندیشه ای نو و روشن گر در تاریخ فلسفه ی اسلامی رخ نمایی می کند. ورود به حوزه ی فلسفه ی اسلامی، بدون فربه کردن وجود از این چشمه سار، کامل نمی شود. کتاب حاضر به مثابه روشن کننده ی مبانی اساسی فلسفه ی اشراق، گامی در راه فهم توصیفی و تحلیلی حکمت اشراق است. نویسنده در این اثر تلاش کرده است با تأکید بر کتاب «حکمه الاشراقِ» سهروردی به ارائه و تحلیل نظام فلسفی شیخ اشراق بپردازد. بدین منظور داوری های شیخ اشراق درباره ی موضوعات فلسفه را که در واقع نقدها و پاسخ های شیخ اشراق به دیدگاه مشائیان است، عرضه کرده و به تحلیل آنها پرداخته است. مقاله پیش رو سعی دارد کتاب حاضر را به اجمال معرفی کند، به پیشینه ی آثاری از این دست اشاره کند و در دو بخش صوری و محتوایی به تحلیل ابعاد شکلی و محتوایی اثر بپردازد. از این رو با هدف بررسی و نقد آن، نقاط قوت و ضعف آن را نشان می دهد و به طرح پیشنهادهایی برای اصلاح آن بسنده می کند
۶.
کتاب اندیشه اسلامی1که برای دانشجویان کارشناسی تمامی رشته ها نگارش یافته و به چاپ نود و هفتم رسیده است، می کوشد به بررسی سه مسأله مهمّ اعتقادی انسان، خدا و معاد بپردازد؛ اما متأسفانه این کتاب از آرای اندیشمندان بزرگ اسلامی مانند ابن سینا، ابوحامد غزّالی، شیخ اشراق و ملاصدرا بی بهره مانده است و مؤلفان محترم آن، با رویکردی کلامی، آرای مورد قبول خود را که برداشتی خاص از اسلام است، و غالباً با دلایلی بسیار ضعیف همراه شده، مطرح می کنند و در مواردی که دلایل کلام سنتی را مخدوش دانسته و خود نیز نتوانسته اند دلیلی اقامه کنند، از اصطلاحات و بعضی ادلّه حکمت متعالیه سود جسته اند که همین مطلب، موجب تناقضاتی در آرای مطرح در کتاب شده است. نگارنده با بررسی دقیقِ کتاب به این نتیجه رسید که در آن نه اندیشه مطرح است و نه اسلامِ اندیشمندانِ بزرگی مانند ملاصدرا
۷.
تفسیر موضوعی آیات قرآن با تمرکز بر تعداد محدودی از آیات مرتبط با یک موضوع، تفسیری است که به ایجاد تصور جامع و فهمی عمیق نسبت به موضوعات قرآنی کمک می کند. نویسنده کتاب آفرینش در قرآنبا استفاده از الگوی روشی تفسیر در مکتب ادبی به مطالعه و بررسی موضوعی آیات مربوطبه آفرینش پرداخته است. او با بررسی و مقایسه تفاسیر سنتی و مدرن در مواجهه با نظریه های کیهان شناسی و برای رسیدن به فهمی برخاسته از اقتضائات دنیای جدید و نیز گونه ای واکنش مؤمنانه به موفقیت های علمی،روش مطالعه هرمنوتیکی مؤلف محور در برابر متن محور را بدون پیروی از مکتب خاصی به کار گرفته است. این اثر، پژوهشی است که افقی جدید در مباحث تفسیری می گشاید؛ ازاین روبررسی همراه با دیدگاهی نقادانه می تواند به اعتلای آن یاری رساند. براین اساس، در مقالة حاضر پس از معرفی کلی اثر و ارائه خلاصه ای از محتوای آن، علاوه بر تحلیل روش مؤلف به برخی از ویژگی های ساختاری و محتوایی، همچنین به جنبه های مثبت و منفی آن اشاره و برای رفع کاستی پیشنهاداتی ارائه می شود.
۸.
دین و اخلاق گرچه در بسیاری از موارد به یکدیگر کمک می کنند، اما در برخی موارد نیز گزاره های دینی و اخلاقی ناسازگار با یکدیگر به نظر می رسند؛ از همین روی بررسی ارتباط و یا تقابل وتعارض احتمالی آن دو نیازمند پژوهش و تأملات فلسفی است. کتاب دین و اخلاق(بررسی گونه های وابستگی اخلاق به دین)، به این مهم پرداخته و مؤلف محترم آن به طور مبسوط و با مراجعه به منابع مختلف به طرح، تبیین و بررسی این موضوع اقدام نموده است. ما در این پژوهش با روش کتابخانه ای و درعین حال تحلیلی، در صدد نقد و بررسی این اثر هستیم .نویسندگان مقاله حاضر پس از بیان ضرورت و اهمیت موضوع، به بررسی صوری و محتوایی کتاب دین و اخلاق پرداخته اند . در این راستا ابتدا ویژگی های مثبت اثر در هر دو جنبه آورده شده و سپس کاستی ها ونقاط ضعف آن طرح شده است. در نهایت پیشنهاداتی برای غنای هر چه بیشتر اثر ارائه گردیده است. به نظر می رسد توجه نمودن به کاستی های احتمالی کتاب و برطرف ساختن آن ها، می تواند این اثر را به عنوان منبعی درسی در کنار سایر منابع، در مقاطع تکمیلی قرار دهد.
۹.
پوزیتیویسم منطقی نام مکتب تجربه باورِ رادیکالی بود که با الهام از اندیشه های کسانی مانند هیوم، راسلو ویتگنشتاینو برخی دیگر در 1920 ابتدا در وین شکل گرفت و سپس با تألیف کتاب زبان،حقیقت[صدق]ومنطقتوسط ایر به انگلستان وارد شد.داعیه اصلی این جنبش فلسفی از میدان بدر کردن مابعدالطبیعه به مثابه قسمی شناخت است. سخنگویان و نمایندگان اصلی این طرز تفکر با قبول تقسیم بندی هیوم از گزاره ها به دو قسم تحلیلی و ترکیبی بر آن شدند نه تنها مابعدالطبیعه بلکه الهیات و حتی اخلاق را نیز نمی توان در شمار فعالیت های ذهنی معرفت بخش بشمار آورد. نویسنده کتاب پوزیتیویسم منطقی کوشیده است تا از طریق ترجمه برخی مقالات کلاسیک که یا در معرفی این مکتب اند و یا در نقد آموزه های اصلی آن مانند تز تحقیق پذیری ، نشان دهد که این آموزه هم از برخی تناقضات درونی رنج می برد و هم قبول مدعیات اصلی آن نه تنها به نفی متافیریک بلکه به نفی اخلاق، دین و حتی علم نیز خواهد انجامید.
۱۰.
در مقاله ی پیش رو چنان که از عنوانش پیداست می خواهیم به معرفی، نقد و بررسی ترجمة فارسی جلد چهارم از دورة ده جلدی تاریخ فلسفة راتلجبا عنوان رنسانس و عقل باوری سده ی هفدهمبپردازیم. نگارش این اثر را جمعی از برجستگان و صاحب نظران طراز اول دانشگاه های دنیا درباره ی دوره ی نوزایی و عقل گرایی برعهده دارند و سرویراستار این مجلد نیز اسپینوزاشناس معروف، پارکینسُن است. این اثر را انتشارات راتلج به سال 1993 منتشر کرده و در سال 1392 نیز حسن مرتضوی آن را به فارسی درآورده و انتشارات پویه نگار وظیفه ی نشر آن را عهده دار شده است. نویسنده قصد دارد در مقدمة مقاله، نخست معرفی اجمالی از این دوره ی ده جلدی و ویژگی های آن به دست داده و در ادامه، مجلد چهارم از این مجموعه را معرفی کند و جایگاه این اثر را در میان آثار مشابه در زبان فارسی را نشان دهد. سرانجام پیش از ورود به بخش اصلی مقاله، مترجم کتاب به اجمال معرفی می شود. نقد و بررسی ترجمة فارسی این اثر که بخش اصلی مقاله را به خود اختصاص می دهد، در دو بخش صوری و محتوایی تنظیم شده که نخست از جنبة صوری و شکلی به نقد و ارزیابی می پردازیم و در بخش دوم، ترجمه را از منظر محتوایی و تخصصی بررسی می کنیم.
۱۱.
طی این نوشته به بررسی ترجمه فارسی جلد چهارم تاریخ فلسفه راتلج: دوره نوزایی و عقل گرایی قرن هفدهممی پردازیم. عنوان جلد چهارم، نشانگر دوره های زمانی و برخی فیلسوفانی است که طی آن مورد بررسی هستند. این اثر به سال 1993 میلادی با ویراستاری جی. اچ. آر. پارکینسون از سوی انتشارات راتلجچاپ شده و در ایران نیز به سال 1392 شمسی با ترجمه سید مصطفی شهرآیینی و ویرایش حسن فتحی با همکاری انتشارات حکمتو مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایرانبه چاپ رسیده است. ضمن صفحات آتی کوشیده ایم به ترجمه فارسی اثر، از دو زاویه وضعیّت صوری و کیفیّت محتوایی نگریسته و در خصوص آن به قضاوتی نسبی دست یابیم. نتیجه اجمالی این بررسی حاکی از این است که اثر، ترجمه ای قابل فهم، معتبر و مفید فایده برای خواننده ایرانی است.جهات گوناگونیدر پدید آمدن این وضع دخیل اند؛ مانند ترجمه کردن نه از سر تفنّن و شهرت، دقّت و امانت داری، عبارت پردازیهای روان و محکم، معادل گذاری های مناسب برای اصطلاحات فلسفی، تخصّص متناسب مترجم و ویراستار با موضوع. البته در کنار این نکات، نمی توان وجود برخی سهو های نادر را منکر شد. سهوهایی که ناخواسته اند و اگر این نوشته فایده ای داشته باشد، شاید تنهااز بابت رفع برخی از این سهو ها در چاپ بعدی ترجمه باشد
۱۲.
برنامه ریزی درسی، هم بر امور کلان و کلی و هم، بر جزئیات استوار است که نوع نگاه به هر یک، تأثیر مهمی در تدوین برنامه درسی وکیفیت آن خواهد گذاشت. از مهمترین امور کلان در این خصوص، نیازسنجی، تعیین و تحدید اهداف و مأموریت و نیز مسأله ارزش یابی است. ضعف و قوت یک برنامه درسی به ضعف و قوت این امور بر می گردد. لذا برای بهینه سازی هر فعالیت آموزشی لازم است هر یک از ارکان آن، مورد ارزیابی و آسیب شناسی قرار گیرد تا با شناخت کاستی ها در صدد رفع آن ها برآمد. از بررسی اجمالی برنامه درسی رشته علوم قرآن و حدیث چنین بر می آید که امعان نظری جدی در ابتنای بر اصول برنامه ریزی درسی وجود نداشته است. این، می تواند به عنوان یکی از ضعف های رشته و عاملی در عدم ایجاد توانمندی های لازم در دانشجویان تلقی شود. برنامه ریزی بدون برنامه و عدم انطباق با استانداردهای آموزشی، نه تنها رفع مشکل نمی کند بلکه خود مشکلی می شود در کنار دیگر مشکلات.
۱۳.
کتاب اخلاق علمچنانکه از عنوان آن پیداست کتابی است در حوزه اخلاق علم، که پژوهشکده علم و دین پژوهشگاه فرهنگ و معارف اسلامی در سال 1391 منتشر کرده است. عنوان انگلیسی کتاب « The Ethics of Science: An Introduction» نام دارد. نویسنده ی کتاب دیوید بی رسنیک است. مترجمان آن مصطفی تقوی و محبوبه مرشدیان هستند. کتاب اخلاق علمچنانکه از عنوان آن پیداست کتابی است در حوزه اخلاق علم، ولی حقیقت امر این است که اخلاق علم که گونه ای اخلاق حرفه ای به شمار می رود درواقع با زمینه های گوناگونی چون، سیاست، جامعه، اخلاق، دین و اقتصاد پیوندهایی نزدیک و هم پوشانی دارد. ولی این حوزه از اخلاق بیش از هر چیز با جامعه شناسی علم سروکار دارد. در این مقاله نخست به تبیین و توصیف جامعه شناسی علم می پردازیم. سپس طرح کلی و چکیده ای از مطالب کتاب اخلاق علم را در پیش دید ترسیم می کنیم و در پایان نیز ایرادهای وارد بر کتاب را به اختصار و اجمال بررسی می کنیم.
۱۴.
« شرق شناسی» ، «پست مدرنیسم» و«جهانی شدن» موضوعات مهمی هستند که هر یک به تنهایی تاملات و مطالعات جدی عده ای از اندیشمندان معاصر را در حوزه های مختلف علوم انسانی به دنبال داشته اند . «برایان ترنر» از جمله متفکرانی است که این مباحث را در کتابی تحت همین عنوان بررسی و تلاش کرده است که ارتباط آن ها را با یکدیگر روشن سازد. وی در این سلسله مباحث نشان می دهد که جهانی شدن و پست مدرنیسم نه تنها مفهوم «جامعه» را بغرنج کرده و لذا مشروعیت اندیشه و انسجام خود «جامعه شناسی» را به چالش کشانده، بلکه همه ی حوزه ها از جمله شرق شناسی را نیز تحت تاثیر قرار داده است. وی هم چنین با تاکید بر این که، تهدید اصلی برای ایمان مذهبی در یک جامعه پست مدرن کالایی شدن زندگی روزمره است، روشنفکران را ترغیب می کند تا با نظر به تغییرات به وجود آمده در ماهیت جهانی مصرف گرایی، در آن دسته از روش های سنتی که بحث شرق شناسی در آن ها صورت بندی شده است، باز اندیشی کنند. مقاله حاضر بر آن است که با ارائه شرحی محتوایی از کتاب ترنر، تحلیلی نقادانه از آراء وی، ارائه دهد
۱۵.
مقاله حاضر مروری نقادانه بر کتاب آشنایی با فلسفه علماست. اهمیت این کتاب از این جهت است که شاید اولین کتاب تالیفی در این زمینه باشد و نیز آنچه در مقدمه کتاب آمده است می تواند بر اهمیت بررسی آن بیفزاید: می توان از این کتاب به عنوان کتاب درسی استفاده کرد و حتی می تواند جنبه خود آموز نیز داشته باشد. در این مرور، ابتدائا مطالب کتاب از نظر محتوایی مورد توجه قرار می گیرد: نحوه ورود و وزنی که به هر یک از مباحث داده شده است نظیر استقرا، روش شناسی ها و واقعگرایی؛ ابهام یا روشنی آنها مد نظر است. پس از آن به برخی نکاتی که برای کتاب درسی لازم است و کتاب فاقد آن است پرداخته شده است؛ نظیر نیاز به مثالهایی ازتاریخ علم، خلاصه هر فصل و سوالاتی برای تامل بیشتر و برخی نکات شکلی دیگر. در نهایت جمع بندی و ارزیابی کلی نسبت به کتاب و اهداف آن صورت گرفته است.