تدوین و نگارش تاریخ فرهنگی جهان اسلام از سویی نیازمند اشراف بر نظریات و تعاریف فرهنگی، متون ومنابع و نقد و بررسی پیشینه مطالعاتی تاریخ فرهنگی جهان اسلام در حوزه های متعدد فرهنگی و تمدنی آن و از سوی دیگر، نیازمند یک تعریف مشخص و ارائه یک الگوی روشن در فهم مقوله فرهنگ است. تاریخ فرهنگی جهان اسلام به واسطه گستردگی و تنوعی که دارد هنوز بطور جدی مورد توجه قرار نگرفته است. همه نگارش های که بدین مدعا برخاسته اند بخاطر فقدان چنین تعاریف و چارچوب های مشخصی تنها به برخی از زوایای این موضوع پرداخته و از فهم کلیت تاریخ فرهنگی بازمانده اند. این نوشتار با روش توصیفی و تحلیلی به بررسی شکلی و محتوایی کتاب تاریخ فرهنگی جهان اسلام تالیف برومند اعظمی پور پرداخته است. به نظر می رسد، آن چه که در محتوی کتاب مورد توجه نگارنده واقع شده تاریخ فرهنگی و فرهنگ نیست، بلکه تنها بخشی از تاریخ آموزش، ساختار های آموزشی و تاریخ علم در جهان اسلام در دوره مورد نظر بوده است.در نتیجه، نگارنده اثر به دلیل عدم ارائه ی تعریف روشنی از مفهوم تاریخ فرهنگی به رویکرد رایج در نگارش این گونه آثار و اتخاذ نگاه و برداشت متداول از تاریخ علوم و تمدن اسلامی اتکاء دارد. بنابراین تاریخ فرهنگی جهان اسلام به تاریخ علوم و آموزش تقلیل پیدا کرده است.