۱.
مایکل سندل در کتاب «آنچه با پول نمی توان خرید؟مرزهای اخلاقی بازار» به نقد سیاست های نئولیبرال می پردازد که عموما از دهه 70 در بسیاری از کشورهای جهان پیشنهاد و اجرا شد. نویسنده در کتاب «آنچه با پول نمی توان خرید» به نقد وضعیتی پرداخته که در آن سیطره یافتن سیاست های نئولیبرال باعث کالایی شدن و پولی شدن فزاینده روابط اجتماعی شده است؛ نویسنده نشان می دهد که چگونه روزمره ترین و پیش پا افتاده ترین تجریبات ما در نتیجه نفوذ و رخنه سرمایه، وجه اجتماعی و جمعی خود را از دست داده و افراد، انگیزه خود را بر اساس سود و زیان مادی تنظیم و ارزیابی می کنند. این مقاله تحت عنوان نقد صوری و نقد محتوایی ساختاربندی شده است؛ مصادیقی موردنظر نویسنده مصادیق متنوع و متمایزی هستند که تفاوت های مهمی بینشان وجود دارد و نمی توان تمام این موارد و مصادیق را یکسان و مشابه دانست. اما نویسنده تمام این مصادیق را از یک سنخ می داند و در مورد تمام آنها توضیح مشابهی ارائه می کند و این مهم ترین نقد این نوشتار به کتابی است که به صورت انضمامی خود را کتاب «چگونه زیستن در دنیای سرمایه داری آلوده به بازار» معرفی می کند.
۲.
اقتصاد بخش عمومی حضوردولت در اقتصاد را از دو زاویه کارایی و عدالت مورد مطالعه قرار می دهد. اقتصاد بخش عمومی سعی در ارائه چارچوبی دارد که بر مبنای آن توضیح دهد آیا دولت در اقتصاد باید دخالت نماید یا خیر؟ همچنین به این سؤالات پاسخ می دهد که تا چه حد دولت باید در اقتصاد نقش داشته باشد. آیا مکانیزم بازار در غیاب دولت می تواند نتایج مطلوب در برداشته باشد؟ شرط لازم برای موفقیت و آموزش با کیفیت بالا، وجود منابع درسی مناسب و جامع است؟ تلاش در جهت به رشته تحریر درآوردن منابع درسی بخش اقتصاد عمومی لازم، ضروری و قابل تقدیر می باشد. کتاب ""اقتصاد بخش عمومی "" که توسط دکتر یدالله دادگر به رشته تحریر درآمده، کوششی در این زمینه و تلاش ستودنی جهت رفع کمبود منابع مناسب درسی در زمینه اقتصاد بخش عمومی است. این اثر دارای امتیازات و محسنات فراوانی است اما کاستی هایی وجود دارد که رفع آن ها می تواند بر غنی تر شدن مباحث کتاب بیفزاید. هدف مقاله بررسی و ارزیابی کتاب و بیان نقاط قوت و کاستی ها به منظور افزایش کارآیی کتاب مورد نظر می باشد.
۳.
یکی از موضوعات مهم در اقتصاد اسلامی نحوه تولید نظریه و جرح و تعدیل نظریات اقتصادی رایج است. پژوهشگاه حوزه و دانشگاه و انتشارات سمت با انتشار ویرایش سوم کتاب «نظریه پردازی علمی اقتصاد اسلامی» در سال 1391، که به کوشش حجت الاسلام حسن آقانظری تألیف شده است، تلاش کرده اند گامی در این راستا بردارند. در این کتاب نویسنده بر آن است تا با تلفیق آموزه های اسلام و روش علمی برگرفته از فلسفه علم، به ارائه روشی برای نظریه پردازی در اقتصاد اسلامی بپردازد. لیکن با دو مشکل اساسی روبرو است: اولاً اسلام عملاً به آموزه هایی از جنس باید و نباید کاهش داده می شود و بدین ترتیب گزاره هایوجودی و معرفتی آن از ایفای نقش در اقتصاد باز داشته می شوند. ثانیاً با پذیرش تجربه به عنوان مقوم و معیار علمی بودن یک گزاره به دامن تجربه گراییو نقاط ضعف آن می غلتد.البته بحث های فقهی و مکتبی کتاب، به ویژه مبحث اعتباریات آن، گامی به جلو در کتب اقتصاد اسلامی محسوب می شود. کتاب برای نشان دادن امکان نظریه پردازی در اقتصاد اسلامی دو نمونه عینی از این کار را مطرح می کند، هر چند این دو نظریه بیشتر در قالب اسلامی سازی علم اقتصاد موجود قرار می گیرند.ازاینروکتابحاضربرای بدل شدن به یک کتاب درسی مناسب در حوزه اقتصاد اسلامی نیازمند بازنگری اساسی است
۴.
هدف مقاله حاضر، بررسی مفاهیم ذکر شده در کتاب «اقتصاد برای همه»، و ارائه دیدگاه انتقادی نسبت به مطالب تنظیم شده در کتاب می باشد. تاکید اساسی کتاب و دلایل اصلی نویسنده برای نگارش کتاب عبارت اند از: اینکه بین دانش آموختگان رشته اقتصاد و عامه جامعه تبادل لازم و کافی در زمینه مباحث اقتصادی وجود ندارد. از سوی دیگر، ارائه مفاهیم غامض و پیچیده اقتصادی به زبان ساده می باشد. کتاب در تلاش است تا با بیانی شیوا، روان و سلیس به تشریح مفاهیم پیچیده اقتصاد کلان برای عامه جامعه بپردازد. اما علیرغم برخورداری از چنین مزیتی کتاب برای افرادی که فاقد دانش اقتصادی هستند چندان مناسب نمی باشد زیرا برای مطالعه، فرد نیازمند دانستن پیش فرضهایی در این زمینه می باشد.از سویی دیگر تاکید بر مسئله ساده سازی مفاهیم باعث شده تا نویسنده از ارائه بسیاری از مفاهیم پیش نیاز مفهوم موردنظر غفلت نماید،این امر خود منجر به کاهش انسجام و نظم منطقی جزیی اثر شده است. علیرغم انسجام کلی اثر و ارائه تحلیلها براساس دیدگاه نئو کلاسیکی بنظر می رسد بازبینی و تنظیم مجدد اثر به گونه ای که خواننده بتواند رابطه میان مفاهیم ذکر شده و سیر کتاب را متوجه شود، کمک شایانی را به افزایش انسجام کتاب نماید.
۵.
این کتاب به تبیین شش چهارچوب فکری اصلی در اقتصاد توسعه بر اساس پارادایم کوهن می پردازد.از زمان انتشار کتاب ساختار انقلاب های علمی نوشته تامس کوهن در دهه 1960 ، محققان علوم طبیعی و سپس محققان علوم اجتماعی به ویژه اقتصاد، تلاش کردند آن را در موضوعات مختلف از جمله توسعه به کار ببرند. کتاب هانت، اثری است که نویسنده سعی کرده تحلیل پارادایمی را در اقتصاد توسعه به کار ببرد. مدرنیزاسیون، ساختارگرایی، نئومارکسیسم، مائوئیسم، نیازهای اساسی و نئوکلاسیک، به عنوان پارادایم های رقیب در این اثر تشریح گردیده است. نویسنده ، تحلیل وابستگی را توضیح می دهد ولی آن را پارادایم نمی داند. در این مقاله، برداشت نویسنده کتاب از پارادایم، مورد نقد قرار گرفته است. نقد دیگر به این کتاب، قیاس ناپذیری پارادایم ها است که رویکردکتاب را تشکیل می دهد. روش شناسان اقتصاد که از دیدگاه انقلاب علمی کوهن به علم اقتصاد نگریسته اند، تنها اقتصاد کینزی را مصداق تغییر پارادایم در علم اقتصاد می دانند و اقتصاددانان توسعه ، تنها تحول از مدرنیزاسیون به تحلیل وابستگی را مصداق تغییر پارادایم در توسعه می دانند. سرانجام در این کتاب، رویکرد نهادگرایی در توسعه اقتصادی، مغفول مانده و بحث نشده است.
۶.
می توان ادعا کرد موضوع عدالت مستند و مبنای نظریات و مبنای تدبیر امور در ساحت حیات اجتماعی انسان است، نظریه پردازان جهت اثبات و یا توجیه نظریه علوم اجتماعی خود در هر حوزه از این علوم گریزی از تمسک به مفهوم و نظریه ای درباب عدالت ندارند. در بررسی هر نظریه عدالت سه موضوع و مؤلفه مورد توجه و بررسی قرار می گیرد: اول، مبنای عدالت: نظریة مذکور مبنای عدالت را چه می داند؟ پاسخ به این سؤال روش شناسی نظریه پرداز عدالت در تبیین مفهوم مورد نظر خود از عدالت را نیز مشخص می نماید. دوم، قلمرو عدالت: نظریة مذکور عدالت را در چه حوزه و قلمرویی طرح می نماید؟ سوم، تعریف عدالت: نظریه چه مفهومی از عدالت را ارائه می نماید؟ رالز در کتاب نظریه عدالتتلاش کرده به هر سه سوال فوق پاسخ دهد و همین جامعیت موجب می شود نظریه عدالت رالز از جمله نظریات قابل توجه عدالت در دهه های اخیر باشد. در این مقاله ضمن معرفی ساختار کلی کتاب و بازسازی اجمالی از این نظریه، نقدهای وارد به کتاب با تأکید بر دو موضوع و مؤلفه قلمرو و تعریف عدالت در نظریه رالز مورد بحث و بررسی قرار می گیرد.