روانپزشکی و روانشناسی بالینی ایران (اندیشه و رفتار)
روانپزشکی و روانشناسی بالینی ایران دوره 28 تابستان 1401 شماره 2 (پیاپی 109) (مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
مقالات
حوزه های تخصصی:
اهداف اعتیاد جنسی یکی از انواع اعتیادهای رفتاری است که با خیال پردازی های افراطی و رفتارهای جنسی سخت قابل کنترل مشخص می شود. این اختلال باعث مشکل در زندگی افراد مبتلا و همچنین افراد قربانی می شود. درمان عموماً غیردارویی و روان شناختی است که زمان بر و پرهزینه هستند. آزمایشات کوتاه مدت، یکی از راهکارها برای کمک به این افراد است. این مطالعه با هدف بررسی اثربخشی راهنمای بالینی کوتاه مدت درمان اختلال اعتیاد جنسی در افراد مبتلا انجام شده است. مواد و روش ها مطالعه یک کارآزمایی بالینی تصادفی با پیش آزمون و پس آزمون بود. جمعیت مورد مطالعه در این پژوهش، شامل همه افراد دچار اختلال اعتیاد جنسی بود که در شهر اصفهان زندگی می کنند. جامعه آماری کسانی بودند که شانس قرار گرفتن در مطالعه را داشتند. این افراد شامل مراجعه کنندگان به مراکز درمانی سرپایی و اقامتی مصرف مواد، مراکز درمانی روان پزشکی و کلینیک های درمان اختلالات جنسی بودند. با استفاده از روش بلوک های متوازن تصادفی شده، 30 آزمودنی مرد که براساس نقطه برش پرسش نامه رفتار فزون کنشی جنسی با نمره 53 و بالاتر مبتلا به اختلال اعتیاد جنسی تشخیص داده شدند به صورت تصادفی در 2 گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. برای گروه آزمایش 10 جلسه درنظر گرفته شد. مدت هر جلسه 120 دقیقه بود که به صورت هفتگی برگزار شد. جلسات با توجه به پاندمی کرونا به صورت مجازی برگزار شد (اسکایپ). گروه کنترل در حالت انتظار قرار گرفتند تا اگر راهنما اثربخش بود، بتوانند از آن بهره مند شوند. هر 2 گروه پرسش نامه رفتار فزون کنشی جنسی را در 3 نوبت تکمیل کردند. اول بلافاصله قبل از شروع ، دوم بلافاصله بعد از اتمام آزمایش و سوم 3 ماه بعد در مرحله پیگیری بود. تجزیه و تحلیل نتایج با استفاده از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر در نرم افزار SPSS نسخه 22 انجام شد. یافته ها در پژوهش حاضر 30 بیمار مبتلا به اختلال اعتیاد جنسی حضور داشتند که 15 نفر در گروه آزمایش و 15 نفر در گروه کنترل قرار گرفتند (میانگین سنی افراد شرکت کننده 26/4 سال بود). میانگین نمرات رفتار فزون کنشی جنسی گروه آزمایش در مراحل پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری به ترتیب 67، 49 و 57 بود. میانگین نمرات رفتار فزون کنشی جنسی گروه کنترل در مراحل پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری به ترتیب 64، 60 و 59 بود. یافته های اندازه گیری مکرر نشان داد این راهنمای بالینی در کاهش علائم اعتیاد جنسی شرکت کنندگان مؤثر است (P<0/01). نتیجه گیری راهنمای بالینی درمان کوتاه مدت اختلال اعتیاد جنسی در کاهش علائم اختلال اعتیاد جنسی اثربخش است. استفاده از این روش که امکان برگزاری به صورت برخط را نیز دارد، به دلیل مدت کوتاه و به تبع آن کاهش هزینه درمان، این امکان را فراهم می کند تا افراد بیشتری بتوانند از مزایای آن بهره مند شوند.
مقایسه درمان طرح واره هیجانی افزوده شده به رویارویی و پیشگیری از پاسخ با رویارویی و پیشگیری از پاسخ و درمان دارویی در اختلال وسواسی جبری(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
اهداف در پنجمین ویرایش راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی، اختلال وسواسی جبری با افکار یا تصاویر مزاحم و ناخوشایند (وسواس) که با اعمال تکراری و ناخواسته (اجبار) همراه می شود، مشخص شده است. پژوهش حاضر با هدف تعیین تفاوت اثربخشی پروتکل درمان طرح واره هیجانی افزوده شده به رویارویی و پیشگیری از پاسخ با رویارویی و پیشگیری از پاسخ (درمان رویارویی و پیشگیری از پاسخ) و «درمان دارویی» در بهبود علائم بیماران مبتلا به اختلال وسواسی جبری انجام شد. مواد و روش ها پژوهش حاضر به صورت کارآزمایی بالینی تصادفی انجام شد. جامعه پژوهشی مطالعه حاضر همه بیماران مبتلا به اختلال وسواسی جبری مراجعه کننده به بیمارستان ها و کلینیک های سطح شهر تهران بود. 45 بیمار مبتلا به اختلال وسواسی جبری به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به طور تصادفی 15 بیمار در گروه درمان طرح واره هیجانی افزوده شده به رویارویی و پیشگیری از پاسخ و 15 بیمار در گروه درمان رویارویی و پیشگیری از پاسخ و 15 بیمار نیز در گروه درمان دارویی قرار گرفتند. بعد از جایگزینی تصادفی بیماران در 3 شیوه درمانی، تمام بیماران مقیاس وسواس فکری عملی ییل براون - ویرایش دوم، مقیاس 4 سامانه ای اضطراب، پرسش نامه افسردگی بک را قبل و در انتهای درمان و 2 ماه بعد از درمان تکمیل کردند. سپس تحلیل داده ها با استفاده از آزمون های ناپارامتریک و شاخص تغییر پایدار (شاخص تغییر پایدار) انجام شد. یافته ها بین درمان « گروه درمان طرح واره هیجانی افزوده شده به رویارویی و پیشگیری از پاسخ» با «درمان رویارویی و پیشگیری از پاسخ» و «درمان دارویی» در علائم و شدت وسواس و اضطراب (به جز افسردگی) بیماران تفاوت معناداری گزارش شد. علاوه براین، یافته های حاصل از معناداری بالینی به جز متغیر اضطراب، در متغیرهای افسردگی و علائم و شدت وسواس گروه درمان طرح واره هیجانی افزوده شده به رویارویی و پیشگیری از پاسخ نسبت به درمان رویارویی و پیشگیری از پاسخ و مخصوصاً درمان دارویی، تغییرات معنادارتری نشان داد. نتیجه گیری 2 درمان طرح واره هیجانی افزوده شده به رویارویی و پیشگیری از پاسخ و درمان رویارویی و پیشگیری از پاسخ در بیماران مبتلا به اختلال وسواسی جبری اثربخش هستند و هر 2 نسبت به درمان دارویی موجب بهبود بیشتر علائم بیماران می شود
اثربخشی درمان کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی بر مبتلایان به درد مزمن: کارآزمایی بالینی تصادفی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
اهداف این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی درمان کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی بر شدت درد، اضطراب، افسردگی و افزایش کیفیت زندگی بیماران مبتلا به درد مزمن (کارآزمایی بالینی تصادفی) انجام شد. مواد و روش ها جامعه آماری این پژوهش را کلیه بیماران مبتلا به درد مزمن مراجعه کننده به بیمارستان امام رضا (ع) ارتش تشکیل دادند. از بین این بیماران، افرادی که ملاک های ورود به پژوهش و تمایل به شرکت در پژوهش را داشتند، 50 نفر به شیوه در دسترس انتخاب و 25 نفر به گروه آزمایش و 25 نفر به گروه کنترل تخصیص داده شدند. پس از انتخاب بیماران و تخصیص تصادفی آن ها به گروه های آزمایش و کنترل، قبل و پس از درمان پرسش نامه های پژوهش به بیماران جهت تکمیل داده شد. این پرسش نامه ها شامل پرسش نامه اندازه گیری شدت درد، پرسش نامه کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی-فرم کوتاه، پرسش نامه اضطراب بک و پرسش نامه افسردگی بک-ویرایش دوم بود. پس از اخذ رضایت نامه کتبی شرکت در پژوهش، افراد گروه آزمایش درمان کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی (8 جلسه هفتگی) را دریافت کردند و گروه کنترل آزمایشی دریافت نکردند. برای رعایت اصول اخلاقی، پس از پایان پژوهش، برای گروه کنترل درمان ذهن آگاهی مبتنی بر کاهش استرس اجرا شد. تحلیل داده ها توسط روش تحلیل واریانس و تحلیل کوواریانس چندمتغیره و با استفاده از نرم افزارSPSS نسخه 19 انجام شد. یافته ها نتایج تحلیل ها نشان داد درمان کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی شدت درد، اضطراب و افسردگی را در بیماران مبتلا به درد مزمن کاهش داد (P<0/05). همچنین یافته ها نشان داد درمان کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی کیفیت زندگی بیماران مبتلا به درد مزمن را افزایش داد (P<0/05). نتیجه گیری در کنار درمان های دارویی رایج برای درد مزمن می توان از درمان کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی در راستای افزایش کیفیت زندگی و کاهش شدت درد، اضطراب و افسردگی بیماران مبتلا به درد مزمن استفاده کرد.
اثر بخشی درمان شناختی رفتاری بی خوابی بر تنظیم هیجانی و باورهای ناکارآمد خواب در افراد مبتلا به اختلال بی خوابی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
اهداف: بدن هر فرد بعد از یک روز طولانی به خواب مناسب و کافی شبانه نیاز دارد تا بتواند نیروی از دست رفته اش را بازیابد. هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان شناختی رفتاری بی خوابی بر تنظیم هیجانی و باورهای ناکارآمد خواب در افراد مبتلا به اختلال بی خوابی بود. مواد و روش ها: این پژوهش از نوع نیمه تجربی، با پیش آزمون و پس آزمون، پیگیری با گروه کنترل است. جامعه آماری پژوهش را 43 مراجعه کننده به درمانگاه اختلالات خواب بیمارستان حضرت رسول اکرم (ص) و 2 کلینیک خصوصی متخصصان روان پزشک دارای فلوشیپ خواب شهر تهران در سال 99 تشکیل دادند. از بین این 43 نفر 36 نفر با در نظر گرفتن معیارهای ورود به عنوان نمونه پژوهش در نظر گرفته شدند که به صورت تصادفی در گروه های پژوهش معادل شدند. در نهایت، با توجه به ریزش نمونه های بررسی شده 20 بیمار به عنوان نمونه آماری اصلی، 10 نفر در گروه آزمایش (درمان شناختی رفتاری بی خوابی ) و 10 نفر در گروه کنترل تحلیل شدند. یافته ها: نتایج تفاوت معناداری در نمرات تنظیم هیجان و باورهای ناکارآمد خواب بین گروه آزمایش با گروه کنترل در مرحله پس آزمون نشان داد (0/05>P). نتایج آزمون پیگیری حاکی از پایداری اثر آزمایشات درمانی بر نمرات تنظیم هیجان و باورهای ناکارآمد خواب بین گروه آزمایش با گروه کنترل نسبت به پیش آزمون بود (0/05>P). نتیجه گیری: با توجه به تأثیر معنادار درمان شناختی رفتاری بی خوابی بر تنظیم هیجانی و باورهای ناکارآمد خواب در بیماران مبتلا به اختلال بی خوابی می توان این درمان را برای بهبود افراد مبتلا به این اختلال در درمانگاه های اختلال خواب و روان پزشکی استفاده کرد.
مقایسه درمان هیجان مدار مبتنی بر شفقت با درمان متمرکز بر شفقت بر کیفیت زندگی بیماران سردرد اولیه(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
اهداف: تلفیق درمان هیجان مدار و متمرکز بر شفقت می توانند برای مشکلات هیجانی و تسکین نظام عصبی بسترهایی جهت بررسی و پیشگیری جامع از علائم سردرد اولیه فراهم کنند. مواد و روش ها: جامعه آماری مطالعه حاضر کلیه بیماران مبتلا به علائم سردرد اولیه مراجعه کننده به به درمانگاه مغز و اعصاب بیمارستان خاتم الانبیای تهران بودند که از بین آن ها 45 نفر به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در 2 گروه آزمایش و 1 گروه کنترل (هر گروه 15 نفر) قرار داده شدند. گروه های آزمایش تحت درمان تلفیقی هیجان مدار مبتنی بر شفقت (10 جلسه 60 دقیقه ای) و درمان متمرکز بر شفقت قرار گرفتند و گروه کنترل هیچ گونه درمانی دریافت نکرد. روش این مطالعه، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری بود. پس از جمع آوری داده ها، اطلاعات وارد نرم افزار SPSS نسخه 24 شدند و شاخص های آمار توصیفی (شامل میانگین و انحراف معیار) و آمار استنباطی (شامل تحلیل واریانس تکرار شده و آزمون های تعقیبی بونفرونی) برای تحلیل داده ها استفاده شدند . یافته ها: نتایج تحلیل واریانس اندازه های تکرار شده در گروه های آزمایش و کنترل در مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری که تحت ارزیابی پرسش نامه کیفیت زندگی توسط وار و شربون (1992) قرار گرفتند، نشان داد متغیر کیفیت زندگی با توجه به عدم رعایت پیش فرض کرویت در بخش اثر درون گروهی و در عامل زمان (F=3/47, df=1/15 P>0/05) معنادار نیست، ولی تعامل عامل زمان و گروه (F=8/25, df=2/31, P<0/01) نشان می دهد که در متغیر کیفیت زندگی بین مراحل پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری و تعامل زمان با گروه (3 گروه پژوهش) تفاوت معناداری (01/P<0) وجود دارد. نتیجه گیری: بسته درمان تلفیقی هیجان مدار مبتنی بر شفقت می تواند در مواجهه با علائم و نشانه های سردرد اولیه با ایجاد فضای ذهنی و محیطی آرام و اقدام به رهایی هرگونه فشار و استرس به کنترل وضعیت فعلی و تصمیم گیری های بعدی بیماران کمک کند. از این رو، درمان تلفیقی هیجان مدار مبتنی بر شفقت، درمانی قابل استفاده برای افزایش کیفیت زندگی افراد مبتلا به سردرد اولیه است
اثربخشی درمان پذیرش و تعهد متمرکز بر شفقت بر انعطاف پذیری روان شناختی و آشفتگی روان شناختی بیماران مبتلا به مالتیپل اسکلروزیس(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
اهداف: پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی درمان پذیرش و تعهد متمرکز بر شفقت بر انعطاف پذیری روان شناختی و آشفتگی روان شناختی بیماران مبتلا به مالتیپل اسکلروزیس انجام شد. مواد و روش ها: طرح پژوهش حاضر، آزمایشی و از نوع پیش آزمون و پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل همه بیماران مبتلا به مالتیپل اسکلروزیس عضو انجمن ام اس خوزستان بود. از میان افراد واجد شرایط در مرحله اول 50 نفر و در مرحله دوم 32 نفر به صورت تصادفی انتخاب شد و به صورت تصادفی در گروه آزمایش (16 نفر که به 2 گروه 8 نفره تقسیم شدند) و گروه کنترل (16 نفر) گمارده شدند. گروه آزمایش 10 جلسه تحت درمان پذیرش و تعهد متمرکز بر شفقت قرار گرفتند. شرکت کنندگان به پرسش نامه وضعیت گشودگی و درگیری و مقیاس آشفتگی روان شناختی پاسخ دادند. داده ها با روش آماری تحلیل کوواریانس چندمتغیری (مانکووا) و نرم افزار SPSS نسخه 24 تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد بین گروه آزمایش و کنترل از نظر انعطاف پذیری روان شناختی و آشفتگی روان شناختیِ در مرحله پس آزمون و پیگیری تفاوت معنا داری وجود دارد (0/001>P). نتیجه گیری: گروه درمانی پذیرش و تعهد متمرکز بر شفقت بر افزایش انعطاف پذیری روان شناختی و کاهش آشفتگی روان شناختیِ بیماران مبتلا به مالتیپل اسکلروزیس اثربخش است.
مدل یابی تنیدگی والدگری مادران کودکان اُتیسم براساس بهشیاری و فراوالدگری با میانجی گری خودکارآمدی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
اهداف: شناسایی عوامل مرتبط با سلامت روانی و کیفیت کلی زندگی والدین، به ویژه مادران کودکان اُتیسم از اهمیت ویژه ای برخوردار است؛ بنابراین پژوهش حاضر با هدف پیش بینی تنیدگی والدگری بر اساس بهشیاری و فراوالدگری با نقش میانجی گر خودکارآمدی والدینی مادران کودکان مبتلا به اُتیسم انجام شد. مواد و روش ها: پژوهش حاضر از نوع همبستگی مبتنی با روش مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل همه مادران دارای کودک 2 تا 14 سال مبتلا به اختلال اُتیسم مراجعه کننده به کلینیک های درمانی شهر تهران در سال 1400 بودند که 250 نفر به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به پرسش نامه های تنیدگی والدگری، بهشیاری، فراوالدگری و خودکارآمدی والدینی پاسخ دادند. تجزیه و تحلیل داده ها با روش مدل یابی معادلات ساختاری و با استفاده از نرم افزار AMOS نسخه 24 انجام شد. یافته ها: ضریب مسیر کل بین بهشیاری (0/671-=P<0/01, β )، فراوالدگری (0/256-=P<0/01, β) و خودکارآمدی والدینی ( β=-0/352 ,P<0/01) با تنیدگی والدگری منفی و معنادار بود. همچنین ضریب مسیر غیرمستقیم بین بهشیاری و فراوالدگری با تنیدگی والدگری به ترتیب (0/153 -=P<0/01, β) و (0/116-=P<0/01, β) منفی و در سطح 0/01 معنادار بود. همچنین مجموع مجذور همبستگی های چندگانه (R2) برای متغیر تنیدگی والدگری برابر با 0/63 حاصل شد. نتیجه گیری: بهشیاری و فراوالدگری به صورت مستقیم و هم با میانجی گری خودکارآمدی والدینی، تنیدگی والدگری را در مادران کودکان مبتلا به اُتیسم پیش بینی می کند؛ بنابراین به منظور توسعه آزمایشات برای کاهش یا جلوگیری از سطوح بالای تنیدگی والدگری ضرورت دارد از یافته های حاصل برای ارتقای بهزیستی والدین و بهبود روابط والد فرزندی بهره گرفته شود.
بررسی ارتباط سرمایه روان شناختی بر عملکرد بالینی مبتنی بر شواهد پرستاران در مواجهه با بیماران مبتلا به کرونا : نقش میانجی امنیت روان شناختی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
اهداف: با توجه به شیوع و گسترش بیماری کووید-19 در جهان و تأثیرات مخرب آن بر سلامت روان جامعه، به خصوص پرستاران، توانمند سازی روان شناختی آنان می تواند علاوه بر افزایش امنیت روانی، موجب بهبود و ارتقای عملکرد بالینی آنان در شرایط بحرانی شود. این پژوهش به برررسی سرمایه روان شناختی بر عملکرد بالینی پرستاران با تأکید بر نقش میانجی امنیت روان شناختی در مواجهه با بیماران مبتلا به کرونا می پردازد. مواد و روش ها: مطالعه حاضر یک پژوهش توصیفی تحلیلی است که با استفاده از نمونه گیری در دسترس 100 پرستار شاغل در بخش های بستری بیماران کووید-19 بیمارستان امیرالمؤمنین (ع) اراک ( از مجموع 114 پرستار) وارد مطالعه شدند. ابزار گردآوری داده شامل 3 پرسش نامه سرمایه روان شناختی لوتانز، امنیت روان شناختی ادراک شده و عملکرد مبتنی برشواهد بود. برای تجزیه وتحلیل داده ها و به منظور بررسی مناسبت ابزار اندازه گیری از تحلیل عاملی تأییدی با رویکرد حداقل مربعات جزئی به وسیله نرم افزار Smart PLS نسخه 3 استفاده شد. یافته ها: نتایج حاصل از بررسی ضرایب اثر فرضیه های پژوهش با توجه به مقدار عددی تی به دست آمده بیانگر تأثیر مستقیم و معنادار بین متغیرهاست. بتای استاندارد برای رابطه بین سرمایه روان شناختی و عملکرد بالینی از 0/684 به 0/507 کاهش یافته و با توجه به معنادار بودن آن، نقش متغیر امنیت روان شناختی، میانجی گری جزئی است. نتیجه گیری: براساس یافته ها می توان گفت پرستارانی که از سرمایه روان شناختی بالاتری برخوردارند، آشنایی کامل تری از ظرفیت های روان شناختی خود دارند که تأثیرات مثبت آن موجب می شود در موقعیت های چالش برانگیز و بحرانی نقش پررنگ تری ایفا کنند.