روانپزشکی و روانشناسی بالینی ایران (اندیشه و رفتار)
روانپزشکی و روانشناسی بالینی ایران سال 18 بهار 1391 شماره 1 (پیاپی 68) (مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
مقالات
حوزه های تخصصی:
هدف : هدف فراتحلیل حاضر بررسی میزان اثربخشی مداخلات شناختی- رفتاری بر کاهش اضطراب امتحان در ایران بود. روش : 23 پژوهش مورد قبول از نظر روش شناختی، فراتحلیل شدند. گردآوری داده ها با کاربرد سیاهه تحلیل محتوا انجام شد. اندازه اثر هر پژوهش به صورت دستی محاسبه شد. یافته ها : اندازه اثر مداخلات شناختی- رفتاری برای نشانه های اضطراب امتحان، 66/2 (001/0≥ p ) و هماهنگ با جدول کوهن، بالا بود. نتیجه گیری : مداخلات شناختی- رفتاری، درمانی مناسب برای اضطراب امتحان است.
آسیب شناسی روانی محور یک درچهار ماهه اول پس از آسیب مغزی تروماتیک(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
هدف : پژوهش حاضر با هدف ارزیابی ابعاد آسیب شناسی روانی محور یک چهارمین دست نامه تشخیصی و آماری اختلالات روانی (DSM-IV ) درچهار ماهه نخست پس از آسیب مغزی تروماتیک ( TBI ) و حالت های روانی پس از رخداد TBI بود. روش : در چارچوب یک بررسی توصیفی- طولی، 238 بیمار دچار TBI (43 زن و 195 مرد) به شیوه پیاپی نمونه گیری و معاینه شدند. پس از گذشت چهار ماه، 155 نفر (1/65%) از بیماران برای تعیین ماهیت اختلال روانی ناشی از TBI به کمک مصاحبه ساختاریافته بالینی بر پایه معیارهای تشخیصی DSM-IV ، به یک روانپزشک مراجعه نمودند. یافته ها : نتایج نشان دادند که پس از آسیب دیدگی، 117 نفر (5/75%) دارای تشخیص اختلال های روانی ثانوی به TBI هستند. از این افراد، 88 بیمار (2/75%) همبودی اختلال های روانی نشان دادند. با این وجود، شایع ترین اختلال های روانی ناشی از TBI به ترتیب تغییر شخصیت (6/58%)، اختلال خلقی (3/32%)، اختلال اضطرابی (20%)، اختلال خواب (3/19%)، یادزدودگی مزمن (9/12%) و اختلال های جسمانی شده (3/1%) بودند. اختلال های دلیریوم، خوردن و روانپریشی ناشی از TBI نیز هر یک به میزان 64/0% تشخیص داده شدند. نتیجه گیری : فراوانی بالای اختلال های روانی در مرحله حاد پس از TBI به همراه بسیاری از موارد جدید تغییر شخصیت و اختلال های خلقی و اضطرابی، چشمگیر است و بیماران دچار TBI دست کم در مقطع زمانی چهارماهه پس از آسیب، باید مورد پایش و ارزیابی قرار گیرند تا خطر بروز اختلال های روانی کاهش یابد.
ویژگی های بالینی و ثبات تشخیصی اختلال دوقطبی در کودکان و نوجوانان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
هدف : این پژوهش با هدف بررسی ویژگی های بالینی و ثبات تشخیصی اختلال دوقطبی درکودکان و نوجوانان انجام شده است. روش: این بررسی گذشته نگر بر روی 257 بیمار مبتلا به اختلال دوقطبی که به صورت پی درپی در سال های 87-1383در بخش کودک و نوجوان بیمارستان روزبه شهر تهران بستری شده بودند انجام شد. داده های مربوط به ویژگی های جمعیت شناختی، تشخیص، درمان، اختلال های همراه و نیمرخ علایم خلقی و پسیکوتیک از پرونده بستری و پرسش نامه مشخصات بیمار که در زمان بستری پر شده بود، گردآوری شد. در بررسی دوباره، ارزیابی تشخیصی به کمک مصاحبه تشخیصی نیمه ساختاریافته اختلالات خلقی و اسکیزوفرنیا برای کودکان، تشخیص فعلی و طول عمر برای افراد زیر 18 سال و مصاحبه نیمه ساختاریافته اختلال های خلقی و اسکیزوفرنیا در افراد بزرگتر از 18 سال انجام شد. شدت علائم در دوره حاد اختلال خلقی با بهره گیری از مقیاس رتبه بندی مانیای یانگ برای مانیا، پرسش نامه افسردگی بک (برای افراد بالای 16 سال) و پرسش نامه افسردگی کودکان (برای افراد زیر 16 سال) سنجیده شد. عملکرد کنونی نیز به کمک پرسش نامه ارزیابی کلی عملکرد (بالای 18 سال) و پرسش نامه ارزیابی کلی عملکرد کودکان (زیر 18 سال) ارزیابی گردید. یافته ها : شایع ترین علامت یعنی تحریک پذیری (98% ) در بیشتر موارد با خلق بالا همراه بود. 2/73% بیماران دست کم یک اختلال همراه داشتند و شایع ترین اختلال همبود، کمبود توجه همراه با بیش فعالی (2/44%) بود. ثبات تشخیصی اختلال دوقطبی در دوره های ارزیابی یک، دو، سه، چهار و پنج ساله بالاتر از 80% بود. نتیجه گیری : یافته های این پژوهش از بالابودن ثبات تشخیصی اختلال دوقطبی در کودکان و نوجوانان حمایت می کند.
اثربخشی درمان شناختی – رفتاری گروهی و مواجهه درمانی بر میزان سوگیری تعبیر و ترس از ارزیابی منفی در اختلال اضطراب اجتماعی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
هدف : هدف این پژوهش مقایسه اثر بخشی درمان شناختی- رفتاری گروهی و مواجهه درمانی در کاهش میزان سوگیری تعبیر و ترس از ارزیابی منفی در اختلال اضطراب اجتماعی بود. روش : در چارچوب یک طرح تجربی پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه، آزمودنی های پژوهش (24 نفر دانشجوی دوره کارشناسی در رشته های بهداشت محیط و بهداشت حرفه ای دانشکده بهداشت دانشگاه علوم پزشکی ایران) که تشخیص اختلال اضطراب اجتماعی داشتند و به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شده بودند، به تصادف در سه گروه هشت نفری (درمان شناختی- رفتاری گروهی، مواجهه درمانی و گروه گواه فهرست انتظار) جایگزین شدند. درمان شناختی- رفتاری گروهی و مواجهه درمانی به مدت 12 جلسه و بر پایه دستنامه راهنمای استاندارد برای آزمودنی ها اجرا شد و گروه گواه فهرست انتظار هیچ گونه درمانی دریافت نکردند. داده های پژوهش به کمک پرسش نامه هراس اجتماعی ، فرم کوتاه پرسش نامه ترس از ارزیابی منفی و فرم تجدید نظر شده پرسش نامه تعبیر، گرد آوری شدند. برای تحلیل داده ها از تحلیل کوواریانس یک طرفه بهره گرفته شد. یافته ها : درمان شناختی- رفتاری گروهی در مقایسه با مواجهه درمانی (01/0 p< ) و نیز در مقایسه با گروه گواه (001/0 p< ) به طور معنی داری سوگیری تعبیر را در افراد مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی کاهش داد. هم چنین مواجهه درمانی به تنهایی تأثیر معنی داری بر کاهش سوگیری تعبیر در اختلال اضطراب اجتماعی و تفاوت معنی داری با گروه گواه نداشت. از سوی دیگریافته ها نشان دادند که درمان شناختی- رفتاری گروهی و مواجهه درمانی در مقایسه با گروه گواه به طور معنی داری کاهش ترس از ارزیابی منفی در اختلال اضطراب اجتماعی را در پی داشته است (به ترتیب 001/0 p< و 01/0 p< )، اما تفاوت معنی داری بین این دو روش درمانی دیده نشد. نتیجه گیری : درمان شناختی- رفتاری گروهی استاندارد و مواجهه درمانی، هردو کاهش میزان ترس از ارزیابی منفی در اختلال اضطراب اجتماعی را در پی دارد. درمان شناختی- رفتاری گروهی میزان سوگیری تعبیر را نیز در این اختلال کاهش می دهد در حالی که مواجهه درمانی چنین اثری ندارد .
هنجاریابی و بررسی روایی و پایایی آزمون عصب روان شناختی نپسی در کودکان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
هدف : هدف پژوهش حاضر هنجاریابی و بررسی روایی و پایایی فرم کودکان آزمون عصب روان شناختی نپسی روی کودکان 4-3ساله شهر اصفهان بود. روش : جامعه آماری پژوهش توصیفی حاضر، تمامی کودکان 4-3ساله شهر اصفهان بودند. 400 کودک به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای تصادفی انتخاب شدند. فرم کودکان آزمون عصب روان شناختی نپسی به کار رفت و داده ها به روش آمار توصیفی (میانگین و انحراف معیار) برای تعیین روایی و پایایی، و تحلیل عاملی تحلیل شدند. یافته ها : تحلیل عاملی پنج عامل کارکردهای اجرایی/ توجه، زبان، کارکردهای حسی- حرکتی، پردازش بینایی- فضایی، حافظه و یادگیری را به دست داد که در کل 13/51 درصد واریانس را تبیین کردند. ضریب پایایی بازآزمایی پنج عامل به ترتیب بالا 64/0، 71/0، 78/0، 67/0 و 85/0 به دست آمد. نتیجه گیری : آزمون نپسی می تواند ابزاری روا و پایا برای تشخیص زودهنگام نارسایی های عصب روان شناختی کودکان 4-3ساله باشد.
روند مشاوره های روانپزشکی بیمارستان حضرت رسول اکرم (ص)(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
هدف : هدف پژوهش حاضر، بررسی وضعیت مشاوره های روانپزشکی و تغییرات آن در یک دوره سه ساله در بیمارستان حضرت رسول اکرم (ص) بود. روش : مشاوره های روانپزشکی درخواست شده از بخش های گوناگون بیمارستان حضرت رسول اکرم (ص) از بهمن 1385 تا پایان اسفند 1388 به صورت گذشته نگر بررسی و ویژگی هایی مانند جنسیت بیمار، دلیل درخواست مشاوره، بخش درخواست کننده مشاوره، تاریخ درخواست و انجام مشاوره و تشخیص روانپزشکی ثبت شد. داده ها به روش آزمون های t و 2 c تحلیل شدند. یافته ها : در طول مدت بررسی، 09/1 درصد کل بیماران بستری شده، درخواست مشاوره روانپزشکی داشتند. بیشترین مشاوره ها از بخش داخلی درخواست شده بود. نشانه های روانپزشکی (55 درصد) و نشانه های جسمی توجیه نشده (16 درصد) شایع ترین علل درخواست مشاوره، و اختلال افسردگی اساسی (7/27 درصد)، دلیریوم (8/11 درصد) و وابستگی به مواد (2/10 درصد) شایع ترین تشخیص های روانپزشکی بودند . میان دو دوره زمانی در سال های 1385 و 1388 از نظر شمار کلی مشاوره ها، جنسیت بیماران، بخش درخواست کننده مشاوره و زمان انتظار مشاوره ها تفاوتی وجود نداشت. گرچه در برخی بخش ها مانند نورولوژی در متوسط شمار مشاوره های درخواست شده از سال 1385 نسبت به سال 1388 تفاوت وجود داشت (05/0≥ p )، علل درخواست مشاوره ها بین دو دوره تفاوتی نداشت. وابستگی به مواد در سال 1388 بیش از سال 1385 بود (001/0= p ). نتیجه گیری : چنین بررسی هایی برای پی گیری تغییرات الگوهای مشاوره روانپزشکی ضروری است .
پایایی، روایی و تحلیل عاملی پرسش نامه بی قراری کوهن- منسفیلد (CMAI)(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
هدف : برای بررسی اثربخشی روش های دارویی و غیردارویی که با کاهش بی قراری در بیماری هایی هم چون دمانس به کار برده می شوند، به ابزار مناسبی مانند پرسش نامه بی قراری کوهن- منسفیلد نیاز است. در این راستا پژوهش حاضر با هدف بررسی ویژگی های روانسنجی این آزمون انجام شد. روش : در این پژوهش 100 نفر از مراقبان بیماران مبتلا به آلزایمر، پرسش نامه بی قراری کوهن- منسفیلد را تکمیل کردند. یافته ها : برای ارزیابی پایایی پرسش نامه، هم زمان مراقب دیگری، آن را برای همان بیمار تکمیل کرد. با فاصله دو هفته، مراقب اصلی نیز برای بار دوم، پرسش نامه را برای همان بیماران پر نمود. سنجش پایایی پرسش نامه به روش بازآزمایی، دونیمه سازی و آلفای کرونباخ به ترتیب ضرایب 99/0، 92/0 و 82/0 به دست داد. برای محاسبه روایی نیز از شاخص های روایی همگرا و همسانی نظر ارزیاب ها و روایی سازه (تحلیل عاملی) بهره گرفته شد. نتایج تحلیل عاملی به کمک روش های مؤلفه های اصلی چرخش واریماکس نشان داد که این پرسش نامه دارای چهار عامل رفتارهای پرخاشگرانه، رفتارهای غیرپرخاشگرانه، پرخاشگری کلامی و رفتارهای پنهان کارانه است. این عوامل بیش از 77/72% از واریانس کل را تبیین می کنند. روایی همگرای این پرسش نامه با محاسبه ضریب همبستگی زیرمقیاس های این پرسش نامه با یکدیگر و با کل پرسش نامه تأیید شد. این ضرایب از 43/0 تا 90/0 در نوسان و معنادار بودند (01/0 p< ). نتیجه گیری : با درنظرگرفتن نتایج پژوهش، می توان بیان کرد که پرسش نامه بی قراری کوهن- منسفیلد به طور کلی می تواند ابزاری معتبر و پایا در ارزیابی بی قراری در جمعیت بیماران ایرانی مبتلا به آلزایمر باشد.
پایایی و روایی مقیاس خودکارآمدی جنسی- کنش وری نعوظی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
هدف : این بررسی با هدف ارزیابی پایایی و روایی ماده های مقیاس خودکارآمدی جنسی- کنش وری نعوظی در میان دانشجویان انجام شد. روش : 115 دانشجوی مرد متأهل ساکن در خوابگاه های متأهلی و داوطلبان غیرخوابگاهی متأهل دانشگاه شهید بهشتی تهران که به روش دردسترس نمونه گیری شده بودند، به مقیاس خودکارآمدی جنسی-کنش وری نعوظی پاسخ دادند. یافته ها : ضریب آلفای کرونباخ این مقیاس 95/0 و در پنج عامل به دست آمده از 82/0 تا 91/0 محاسبه شد. تحلیل عاملی اکتشافی به روش چرخش واریماکس و با مقادیر ویژه بیشتر از یک، پنج عامل (رابطه جنسی لذت بخش و بدون دلهره، حفظ نعوظ در طی ارتباط جنسی، اطمینان از رویارویی جنسی، رسیدن به اوج لذت جنسی و میل جنسی دوباره) را شناسایی نمود، که روی هم 04/74% واریانس ماده ها را تبیین می کرد. هم چنین بین نمره کل و پنج عامل استخراج شده همبستگی معنادار به دست آمد. افزون برآن در20 نفر از مردان خودکارآمدی جنسی بالا و در 17 نفر خودکارآمدی جنسی پایین دیده شد. نتیجه گیری : روانشناسان بالینی و مشاوران خانواده، با تأکید بر درمان خودکارآمدی جنسی-کنش وری نعوظی مردان، می توانند از این مقیاس برای شناسایی مراجعان مرد با مشکلات نعوظی، در فعالیت های آموزشی و درمانی در محیط های بالینی و مراکز مشاوره بهره گیرند.