روانپزشکی و روانشناسی بالینی ایران (اندیشه و رفتار)

روانپزشکی و روانشناسی بالینی ایران (اندیشه و رفتار)

روانپزشکی و روانشناسی بالینی ایران دوره 26 زمستان 1399 شماره 4 (پیاپی 103) (مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

مقالات

۱.

اثربخشی روان درمانگری نمایشی در کاهش علائم اختلال استرس پس از سانحه در دانش آموزان ابتدایی مناطق زلزله زده شهرستان ثلاث باباجانی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

کلید واژه ها: روان درمانگری نمایشی نمایش درمانی سایکودرام اختلال استرس پس از سانحه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۵۱ تعداد دانلود : ۷۷۶
اهداف: این پژوهش با هدف تعیین و شناسایی تأثیر روان درمانگری نمایشی بر کاهش میزان علائم اختلال استرس پس از سانحه در دانش آموزان پسر مقطع ابتدایی شهرستان زلزله زده ثلاث باباجانی انجام شد. مواد و روش ها: این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی بود که با روش پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل انجام گرفت. جامعه آماری پژوهش حاضر، دانش آموزان دوره ابتدایی پسر دارای اختلال استرس پس از سانحه شهرستان ثلاث باباجانی بودند که از میان آن ها چهل نفر بر اساس معیارهای اختلال استرس پس از سانحه به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و در دو گروه مساوی آزمایش (بیست نفر) و کنترل (بیست نفر) به صورت تصادفی جایگزین شدند. ابزارهای پژوهش مصاحبه تشخیصی اختلال استرس پس از سانحه بر اساس معیارهای DSM-5 و پرسش نامه اختلال استرس پس از سانحه بر اساس (PCL-5) DSM-5بود. جهت تحلیل داده ها از تحلیل کوواریانس یک راهه و کوواریانس چندمتغیره (MANCOVA) برای بررسی فرضیه های پژوهش استفاده شد. یافته ها: نتایج پژوهش نشان دادند که روان درمانگری نمایشی (نمایش درمانی) موجب کاهش میزان علائم تنیدگی و استرس پس از سانحه PTSD)) با اندازه اثر 0/51 در کودکان با اختلال استرس پس از سانحه در سطح معناداری (0/001>P) می شود. نتیجه گیری: روان درمانگری نمایشی ( نمایش درمانی) به مثابه یک روش درمانی کمکی و اثربخش برای کاهش علائم اختلال استرس پس از سانحه و کاهش مشکلات عصب روان شناختی کودکان است، با وجود این تعمیم ای ن ت أثیر به پژوهش های بیشتری نیاز دارد.
۲.

اثربخشی درمان شناختی رفتاری بر خودکارآمدی در درد، خستگی، امید به زندگی و افسردگی بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس: یک کارآزمایی بالینی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

کلید واژه ها: مولتیپل اسکلروزیس شناختی رفتاری خودکارآمدی در درد خستگی امید به زندگی افسردگی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۶۰ تعداد دانلود : ۲۴۲
اهداف: پژوهش حاضر به منظور بررسی اثربخشی درمان شناختی رفتاری بر خودکارآمدی در درد، خستگی، امید به زندگی و افسردگی بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس انجام شد. مواد و روش ها: در یک طرح نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل، 68 بیمار مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس به صورت نمونه گیری در دسترس از طریق مطب پزشکان مغز و اعصاب، مراکز درمانی پزشکی و انجمن بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس خراسان رضوی انتخاب و به طور تصادفی به گروه های آزمایش و کنترل تقسیم شدند. آزمودنی ها در گروه آزمایش در ده جلسه هفتگی 2ساعته تحت درمان شناختی رفتاری قرار گرفتند و آزمودنی های گروه کنترل این درمان را دریافت نکردند. در پیش آزمون و پس آزمون پرسش نامه خودکارآمدی درد، مقیاس شدت خستگی، مقیاس امید به زندگی اشنایدر و پرسش نامه افسردگی بک ویرایش دوم روی تمام آزمودنی ها اجرا شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از روش تحلیل کوواریانس و آزمون تی در نرم افزار SPSS نسخه 24 صورت گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که درمان شناختی رفتاری به طور معناداری منجر به افزایش خودکارآمدی در درد (0/001=P)، امید به زندگی (0/001=P) و کاهش خستگی (02/0=P) و افسردگی (0/003=P) در مقایسه با گروه کنترل می شود. نتیجه گیری: درمان شناختی رفتاری در بهبود خودکارآمدی در درد، امید به زندگی، خستگی و افسردگی بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس مؤثر است.
۳.

مقایسه نظم بخشی هیجانی در افراد مبتلا به اعتیاد اینترنتی، غذایی، مواد افیونی و گروه کنترل(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

کلید واژه ها: نظم بخشی هیجانی وابستگی به مواد افیونی اعتیاد اینترنتی اعتیاد غذایی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۶۷ تعداد دانلود : ۲۸۵
اهداف: دشواری در نظم بخشی هیجانی، مؤلفه مهمی در آسیب شناسی انواع اعتیاد است که مقایسه و بررسی آن به عنوان مؤلفه مشترک آن ها می تواند در فهم و درمان این اختلالات کمک کننده باشد. پژوهش حاضر با هدف مقایسه نظم بخشی هیجانی بین افراد وابسته به مواد افیونی (هروئین و تریاک)، افراد مبتلا به اعتیاد غذایی، اینترنتی با گروه کنترل انجام شد. مواد و روش ها: طرح کلی پژوهش در چارچوب یک مطالعه علّی مقایسه ای انجام شد. جامعه آماری شامل مراکز اقامتی شهرداری تهران، دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی تهران و کلینیک های درمان چاقی شهر تهران بود که 120 نفر در هر گروه تعداد سی نفر ( افراد وابسته به اعتیاد غذایی، مواد افیونی، اینترنتی و گروه کنترل)، به روش نمونه گیری در دسترس مبتنی بر هدف انتخاب شدند. همه افراد نمونه مورد مطالعه، مرد بودند. برای تشخیص گذاری اختلالات از مصاحبه بالینی نیمه ساختاریافته برای اختلالات محور یک SCID-I، پرسش نامه اعتیاد غذایی یال (YFAS)، پرسش نامه اعتیاد اینترنتی یانگ (IAT) استفاده شد. بعد از انتخاب آزمودنی ها همه آن ها پرسش نامه آزمودنی ها و پرسش نامه تنظیم هیجانی گراتز (DERS) را پر کردند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل واریانس چندمتغیره (مانوا) در نرم افزار SPSS نسخه 16 استفاده شد. یافته ها: شاخص کلی دشواری در نظم بخشی هیجانی و تمام زیر مقیاس های آن در هر سه گروه افراد وابسته به مواد افیونی، افراد مبتلا به اعتیاد غذایی و افراد مبتلا به اعتیاد اینترنتی بیشتر از افراد گروه کنترل بود و این تفاوت از نظر آماری معنادار بود (05/P<0). بین سه گروه اعتیاد غذایی، افراد وابسته به مواد افیونی و افراد مبتلا به اعتیاد غذایی از نظر متغیر نپذیرفتن پاسخ هیجانی، دشواری های دست زدن به رفتار هدفمند تفاوت معناداری مشاهده نشد. اما از نظر متغیرهای دشواری در کنترل تکانه، فقدان آگاهی هیجانی، دسترسی محدود به راهبردها، ابهام هیجانی و شاخص کلی بین گروه ها تفاوت معناداری مشاهده شد (05/P<0). نتیجه گیری: این پژوهش نقص هایی را در نظم بخشی هیجانی در افراد وابسته به مواد افیونی، افراد مبتلا به اعتیاد اینترنتی و افراد مبتلا به اعتیاد غذایی نسبت به گروه کنترل نشان می دهد. این پژوهش نشان داد که کنترل تکانه و نظم بخشی هیجانی افراد مبتلا به اعتیاد اینترنتی نسبت به افراد مبتلا به اعتیاد غذایی و همچنین نسبت به افراد وابسته به مواد افیونی بهتر بود.
۴.

ارتباط میان صفات سرشت و منش، مؤلفه های تنظیم هیجان و فرزندپروری ادراک شده با رفتار خودآسیبی در نوجوانان: رویکرد مدل یابی معادلات ساختاری(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

کلید واژه ها: نوجوانان خودآسیبی عمدی سرشت و منش فرزندپروری ادراک شده تنظی شناختی هیجان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۱۶ تعداد دانلود : ۳۳۷
اهداف: هدف مطالعه حاضر مدل یابی ساختاری رفتارهای خودآسیبی در نوجوانان بر اساس تنظیم هیجان، سرشت، منش و فرزندپروری ادراک شده است. مواد و روش ها: پژوهش حاضر از نوع توصیفی همبستگی است. جامعه ی آماری پژوهش حاضر متشکل از تمام دانش آموزان سال اول تا سوم دبیرستان های شهر تهران بود که در سال تحصیلی 1396- 1397 مشغول به تحصیل بودند. از طریق روش نمونه گیری خوشه ای داده های 159 آزمودنی با میانگین سنی15±0/75 وارد مطالعه شد. اطلاعات از طریق پرسش نامه های خودگزارشی سرشت و منش (TCI)، سبک ها و ابعاد فرزندپروری (PSDQ)، تنظیم شناختی هیجان (CERQ) و خودآسیبی عمدی (SHI) جمع آوری شد. داده های گردآوری شده، با استفاده از آزمون همبستگی پیرسون، مدل یابی معادلات ساختاری توسط نرم افزارهای SPSS نسخه 20 و lisrel نسخه 8/8 تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج به دست آمده از مدل تأیید کننده ارتباط متغیرها با رفتارهای خودآسیبی نوجوانان بود. ارتباط نوجویی (0/26) و راهبردهای تنظیم شناختی هیجان ناسازگار (خودسرزنش گری، تمرکز بر فکر / نشخوارگری، فاجعه نمایی و دیگر سرزنش گری) (0/31) با رفتار خودآسیبی مستقیم و مثبت بود. هرچند پرهیز از آسیب و شیوه های مستبدانه فرزندپروری والدین تأثیر مستقیمی بر رفتار خودآسیبی نداشتند، اما با میانجی گری راهبردهای تنظیم شناختی هیجان ناسازگار بر رفتارهای خودآسیبی نوجوانان اثرگذار بودند. درمجموع تنظیم هیجان ناسازگار و نوجویی قادر به پیش بینی 22 درصد از واریانس خودآسیبی بودند. تمام روابط به لحاظ آماری معنادار (P<0/01) بود. نتیجه گیری: عامل نوجویی نقشی مهم در گرایش نوجوانان به رفتارهای خودآسیبی دارد که می توان از آن به عنوان عاملی پیش بین در چنین رفتارهایی بهره برد. همچنین فرزندپروری مستبدانه والدین از طریق نقشی که بر شکل گیری و ثبات راهبردهای تنظیم هیجانی ناکارآمد دارد، قادر است نوجوانان را به رفتارهای خودآسیبی سوق دهد و نقش مستقیمی در این رفتارها ایفا نمی کند.
۵.

بررسی ارتباط حمایت اجتماعی ادراک شده با سبک زندگی ارتقا دهنده سلامت در زنان شرکت کننده در برنامه تشخیص زودرس سرطان پستان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

کلید واژه ها: سبک زندگی ارتقا دهنده سلامت اجتماعی ادراک شده تشخیص زودرس سرطان پستان شیوه زندگی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۸۸ تعداد دانلود : ۵۵۵
اهداف: با توجه به اهمیت حمایت اجتماعی ادراک شده و ارتباط آن با سبک زندگی سالم در این مطالعه میانگین نمره حمایت اجتماعی و سبک زندگی ارتقا دهنده سلامت و میزان همبستگی آن ها در زنان شرکت کننده در برنامه تشخیص زودرس سرطان پستان بررسی شد. مواد و روش ها: در این مطالعه مقطعی (توصیفی تحلیلی) هزار زن شرکت کننده در پویش تشخیص زودرس سرطان پستان از شانزده مرکز بهداشتی درمانی شهر اراک به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و دو پرسش نامه اجتماعی ادراک شده و سبک زندگی ارتقا دهنده سلامت توسط آن ها تکمیل شد. برای توصیف متغیرها از میانگین ± انحراف معیار یا تعداد و درصد و برای ارتباط سنجی از ضریب همبستگی پیرسون استفاده شد. داده ها به کمک نرم افزار SPSS ویرایش 23 تحلیل شدند. یافته ها: میانگین±انحراف معیار سن زنان شرکت کننده/ در مطالعه 11/30±33/78 سال بود. همبستگی قابل قبولی بین اجتماعی ادراک شده و سبک زندگی ارتقا دهنده سلامت وجود داشت (0/42=r). در همبستگی زیرگروه های سبک زندگی ارتقا دهنده سلامت با اجتماعی ادراک شده بیشترین آن مربوط به خودشکوفایی و کمترین مربوط به فعالیت بدنی (0/46 تا 0/26=r) بود. در رابطه با تأثیر زیرشاخه های اجتماعی ادراک شده بر سبک زندگی ارتقا دهنده سلامت بیشترین و کمترین تأثیرپذیری به ترتیب ناشی از حمایت خانواده و دوستان (0/40=r و 0/30=r) است. نتیجه گیری: طبق نتایج مطالعه، رابطه مستقیم و معناداری بین حمایت اجتماعی ادراک شده و سبک زندگی ارتقا دهنده سلامت وجود دارد؛ بنابراین می توان با افزایش اجتماعی ادراک شده، سبب ارتقای سبک زندگی سالم شد.
۶.

راهبردهای تطابق سازنده در بیماران دارای ضایعه نخاعی: یک مطالعه پدیده شناسی هرمنوتیک(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

کلید واژه ها: ضایعه نخاعی تطابق روانی تجربه زندگی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۶۲ تعداد دانلود : ۲۴۵
اهداف: ضایعه نخاعی یکی از شایع ترین عوامل ناتوانی های مزمن در جهان است. درک راهبردهای تطابق در این مددجویان از اهمیت ویژه ای برخوردار است. این مطالعه پدیده شناسی با هدف درک راهبردهای تطابق در مددجویان دارای ضایعه نخاعی انجام شد. مواد و روش ها: رویکرد پدیده شناسی هرمنوتیک برای هدایت مطالعه استفاده شد. با استفاده از نمونه گیری هدفمند، پانزده مشارکت کننده (چهار زن و یازده مرد) مبتلا به ضایعه نخاعی که در شهر اردبیل زندگی می کردند، وارد مطالعه شدند. برای جمع آوری داده ها از مصاحبه های فردی نیمه ساختار و عمیق استفاده شد. زمان مصاحبه ها از 30 تا 100 دقیقه متغیر بود. داده های صوتی بعد از جمع آوری به متن تبدیل و با استفاده از تحلیل مضمون ون مانن تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: تجارب مرتبط با راهبردهای تطابق در مددجویان مبتلا به ضایعه نخاعی در شش مضمون اصلی خلاصه شد که عبارت اند از: «درک علاج ناپذیری»، «میل به استقلال»، «استمداد الهی»، «صبر داشتن و قانع بودن»، «زمان عامل تطابق» و «تشکیل خانواده». نتیجه گیری: مددجویان دارای ضایعه نخاعی علاوه بر مکانیسم های سازگاری کلاسیک، سعی می کنند با استفاده از راهبردهایی خود را با شرایط جدید وفق دهند. لازم است درمانگران بالینی؛ به ویژه روان شناسان و روان پزشکان در طرح درمانی خود، راهبردهای تطابق بیماران دارای ضایعه نخاعی را تقویت کرده و از آن ها برای سازگاری سریع تر مددجویان خود استفاده کنند.
۷.

بررسی زبان پریشی در بیماران ایرانی مبتلا به دمانس فرونتوتمپورال(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

کلید واژه ها: دمانس فرونتوتمپورال زبان پریشی غیرروان آزمون زبان پریشی فارسی وب 1

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۹۳ تعداد دانلود : ۲۶۰
اهداف: هدف از این مطالعه، بررسی زبان پریشی در زیرگروه های مختلف دمانس فرونتوتمپورال و استفاده از آن در کمک به تشخیص دقیق تر این بیماران بوده است. مواد و روش ها: این مطالعه کاربردی روی بیست بیمار مبتلا به دمانس فرونتوتمپورال انجام شد که به صورت تصادفی از بین بیماران مراجعه کننده به کلینیک حافظه بیمارستان رسول اکرم (ص) انتخاب شدند. این بیماران سیزده مرد و هفت زن بودند که بین 58 تا 78 سال (میانگین 63 و انحراف از معیار 8/0) سن داشته اند. این بیماران با کمک معاینه های بالینی و تصویر برداری در یکی از سه گروه دمانس فرونتوتمپورال شامل، نوع رفتاری (پنج بیمار)، دمانس سمانتیک (چهار بیمار) و زبان پریشی غیر روان پیش رونده (یازده بیمار) جای گرفتند. برای بررسی زبان پریشی در هر یک از زیرگروه های بیماری، آزمون زبان پریشی فارسی وب 1 (P-WAB-1)، که دارای شش بخش مجزا است، انجام گرفت و نتیجه آن به صورت کمّی، تحت عنوان نمره 8AQ گزارش شد. همچنین نتیجه هریک از بخش های زبانی آزمون برای هریک از زیر گروه ها گزارش شد. پس از ثبت نتایج و تکمیل آزمون ها، داده ها با نرم افزار S PSS نسخه 22 و با آنالیز راک تجزیه و تحلیل شدند. سطح معنا داری AQ برای هریک از زیر گروه های بالینی به طور مجزا سنجیده شد. یافته ها: با توجه به معنادار بودن نمره کلی AQ و اجزای آن در نوع زبان پریشی غیرروان پیش رونده نتیجه آزمون در این بیماران به صورت اختلال در بخش روانی کلام بود، در حالی که سایر توانایی های زبانی در این بیماران اُفت چندانی نداشت و قابلیت های زبانی این افراد در همه حوزه ها به غیر از حوزه روانی کلام حفظ شده بود. نتیجه گیری: بنابراین آزمون P-WAB-1 می تواند در کلینیک، درکنار معیارهای بالینی و تصویربرداری، برای سنجش اجزای زبان پریشی و تعیین اختلال روانی کلام در بیماران مبتلا به نوع زبان پریشی پیش رونده استفاده شود. این بیماران پس از تشخیص برای اقدامات توان بخشی به گفتار درمان ارجاع داده می شوند.
۸.

نقش میانجی تنظیم هیجان شناختی در رابطه طرح واره های ناسازگار اولیه با همسرآزاری(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

کلید واژه ها: تنظیم هیجان شناختی طرح واره های ناسازگار اولیه همسرآزاری بدتنظیمی هیجانی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۶۱ تعداد دانلود : ۲۷۳
اهداف: هدف این پژوهش بررسی نقش واسطه ای تنظیم هیجان شناختی در رابطه بین طرح واره های ناسازگار اولیه و همسرآزاری بود. مواد و روش ها: پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی بود. بدین منظور 324 نفر (226 زن، 98 مرد) از زنان و مردان متأهل ساکن شهر تهران در سال 1397، به صورت نمونه گیری در دسترس از پنج منطقه مختلف تهران انتخاب شدند. شرکت کنندگان پرسش نامه تاکتیک های حل تعارض استراوس و همکاران (CTS-2)، فرم کوتاه پرسش نامه طرح واره های ناسازگار اولیه یانگ (YSQ-SF)، پرسش نامه تنظیم شناختی هیجان گارنفسکی و پرسش نامه کرایج و اسپینهاون (CERQ) را تکمیل کردند. برای تحلیل داده ها از همبستگی پیرسون، مدل یابی معادلات ساختاری، و از نرم افزار AMOS نسخه 23 استفاده شد. یافته ها: نتایج معادلات ساختاری نشان داد مسیر مستقیم معناداری از طرح واره های ناسازگار اولیه بر تنظیم هیجانی و از تنظیم هیجانی منفی بر همسرآزاری برقرار است. همچنین مسیر غیرمستقیم معناداری نیز از حوزه های اول، دوم، و سوم طرح واره های ناسازگار اولیه به همسرآزاری به واسطه تنظیم هیجانی منفی، به ترتیب با ضریب مسیر 0/13، 0/16، و 0/13 برقرار است. ضمن اینکه شاخص کای دو بر درجه آزادی (x 2 /dF) برابر با 1/595، شاخص ریشه میانگین مجذورات تقریب (RMSEA) برابر با 0/045 وشاخص برازندگی تطبیقی (CFI) برابر با 0/953 بود که نشانگر برازندگی خوب مدل است. نتیجه گیری: بنابراین بر اساس یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت که رابطه طرح واره های ناسازگار اولیه و همسرآزاری یک رابطه خطی و ساده نیست و تنظیم هیجان در این رابطه نقش واسطه ای دارد.
۹.

تاریخچه روان پزشکی فرهنگی معاصر در ایران(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

کلید واژه ها: روان پزشکی فرهنگی تاریخچه روان پزشکی اجتماعی فرهنگ ایرانی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۷۲ تعداد دانلود : ۳۰۲
روان پزشکی فرهنگی یکی از گرایش های نسبتاً جدید روان پزشکی است که امروزه به آن بسیار توجه شده است. در خلال یک قرن اخیر، روان پزشکان ایرانی زیادی در معرفی ابعاد مختلف روان پزشکی فرهنگی از حیطه اپیدمیولوژی تا مفهوم پردازی های فرهنگی بیماری های روان پزشکی گام برداشته اند. در این مقاله سعی شده است که با کمک روش مروری تشریحی و روایتی، کتاب های چاپ شده (که به نحوی به ارتباط روان پزشکی و فرهنگ پرداخته اند)، مقالات، سایت ها، کنگره ها و همایش های مرتبط با کلیدواژه های روان پزشکی فرهنگی، روان پزشکی ایرانی، تاریخچه روان پزشکی، روان پزشکی بین فرهنگی، فرهنگ و بیماری های روان پزشکی، فرهنگ و سلامت روان، طب سنتی ایرانی و روان پزشکی، روان پزشکی جامعه نگر، روان پزشکی اجتماعی، هنر ایرانی و روان پزشکی، فرهنگ مردم و روان پزشکی، اسلام و روان پزشکی و نیز روان درمانی مبتنی بر فرهنگ بین سال های 1315 تا 1398 تحقیق و بررسی شوند و از این طریق، به تاریخچه و مسیر شکل گیری زیرساخت های روان پزشکی فرهنگی در ایران و تلاش های پیشکسوتان در این حیطه بیشتر توجه شود. به نظر می رسد معرفی این تلاش ها، به عنوان منابع آموزشی به رزیدنت ها و دانشجویان می تواند برای تبیین و رشد بیشتر این حیطه و درک عمیق تر بیماری های روان پزشکی، کمک کننده باشد. اگرچه نقص در مستندسازی، تدوین و یکپارچه کردن این خدمات همچنان وجود دارد که نیازمند توجه ویژه محققین این حیطه است.

آرشیو

آرشیو شماره ها:
۱۰۸