روانپزشکی و روانشناسی بالینی ایران (اندیشه و رفتار)
روانپزشکی و روانشناسی بالینی ایران سال 22 بهار 1395 شماره 1 (پیاپی 84) (مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
مقالات
حوزه های تخصصی:
هدف : این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی گروه درمانی فراشناختی بر مؤلفه های فراشناختی و تاب آوری زنان مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس انجام گرفت . روش : این مطالعه نیمه آزمایشی، با استفاده از طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل به همراه دو مرحله پیگیری انجام شد. از بین تمام بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس مراجعه کننده به انجمن MS خراسان رضوی در سال 1393، 30 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار داده شدند. گروه آزمایش طی 8 هفته تحت درمان فراشناختی قرار گرفتند، درحالی که گروه کنترل روند عادی جلسه های انجمن MS را می گذراندند. پرسشنامه های فراشناخت 30 سؤالی ( MCQ-30 ) و تاب آوری کانر- دیویدسون (CD-RISC) در پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری ها مورد استفاده قرار گرفت. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر تجزیه وتحلیل شد . یافته ها : نتایج نشان دادند که گروه درمانی فراشناختی منجر به بهبود معنی دار تمام مؤلفه های فراشناختی (001/0 p< ) و افزایش معنی دار تاب آوری (001/0> p ) در مقایسه با گروه کنترل می شود و این نتیجه پس از دو مرحله پیگیری یک ماهه و سه ماهه کماکان حفظ گردید . نتیجه گیری : گروه درمانی فراشناختی منجر به بهبود فراشناخت ها و تاب آوری زنان مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس می شود .
نقش واسطه ای آمیختگی شناختی در تبیین ارتباط بین بی نظمی هیجانی با اضطراب و افسردگی: یک عامل فراتشخیصی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
هدف : هدف پژوهش حاضر تبین نقش واسطه ای آمیختگی شناختی در تبیین ارتباط بین بی نظمی هیجانی با اضطراب و افسردگی بود . روش : در پژوهش حاضر 543 دانشجوی دانشگاه تهران به پرسشنامه آمیختگی شناختی ( CFQ )، مقیاس مشکل در تنظیم هیجان ( DERS )، پرسشنامه اضطراب بک ( BAI ) و پرسشنامه افسردگی بک-نسخه دوم ( BDI-II ) پاسخ دادند. تجزیه وتحلیل داده ها با روش همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه سلسله مراتبی انجام شد . یافته ها : تمام متغیرهای پژوهش به طور معنی داری با هم رابطه داشتند (001/0 p< ). تحلیل رگرسیون چندگانه سلسله مراتبی نشان داد که آمیختگی شناختی نقش واسطه ی کامل در ارتباط بین متغیر بی نظمی هیجانی با شدت اضطراب (001/0> p ، 84/0= ß) و شدت افسردگی (001/0> p ، 79/0= ß) ایفا می کند و نتایج آزمون سوبل هم این نقش واسطه ای آمیختگی شناختی را برای اضطراب (001/0> p ، 35/6= z ) و افسردگی (001/0> p ، 11/5= z ) تأیید کرد . نتیجه گیری : آمیختگی شناختی یک متغیر واسطه ای در رابطه بین بی نظمی هیجانی با اضطراب و افسردگی محسوب می شود و با کنترل این متغیر، ارتباط بین بی نظمی هیجانی با اضطراب (05/0< p ، 09/0= ß) و افسردگی (05/0< p ، 07/0= ß) معنادار نیست .
تأثیر آموزش بخشایش در میزان احترام به همسر و رضایت زناشویی در زنان دچار مشکلات زناشویی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
هدف : مطالعه حاضر با هدف بررسی تأثیر آموزش بخشایش در احترام به همسر و رضایت زناشویی در زنان دچار مشکلات زناشویی انجام گرفت. روش : پژوهش آزمایشی و از نوع پیش آزمون- پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه زنان دچار مشکلات زناشویی مراجعه کننده به مرکز مشاوره شهرستان بابل و نمونه پژوهش شامل 30 نفر از این زنان بود که با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و پس از همتاسازی به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. آزمودنی های دو گروه مقیاس های احترام به همسر و رضایت زناشویی را در مراحل پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری تکمیل کردند. آزمودنی های گروه آزمایش شش جلسه آموزش بخشایش دریافت کردند و گروه گواه در فهرست انتظار بودند و مداخله ای دریافت نکردند. داده ها با استفاده از آزمون آماری تحلیل کوواریانس چندمتغیری (مانکوا) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها : نتایج نشان داد که این مداخله به طور معنی داری باعث افزایش میزان احترام به همسر و رضایت زناشویی در گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل، در مرحله پس آزمون و پیگیری چهار ماهه، شده است (001/0 P< ). نتیجه گیری : آموزش بخشایش به عنوان یک رویکرد شناختی- رفتاری با ایجاد تغییر در شناخت و رفتار فرد، نقش مهمی در بهبود روابط زوجین دارد .
راهبردهای تنظیم شناختی هیجان، اضطراب و تکانشگری در اختلال دوقطبی با و بدون همبودی با اختلال وسواسی- جبری(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
هدف : میزان بالای همبودی میان اختلال دوقطبی و اختلال وسواسی جبری می تواند به دلیل فرآیندهای فراتشخیصی مشترک باشد؛ بنابراین، هدف پژوهش حاضر ارزیابی نقش سه فرآیند راهبردهای تنظیم شناختی هیجان، اضطراب و تکانشگری در ایجاد و تداوم اختلال دوقطبی و اختلال وسواسی جبری بود. روش : 25 بیمار مبتلا به اختلال دوقطبی (11 زن و 14 مرد)، 25 بیمار مبتلا به اختلال دوقطبی همبود با وسواس/ جبری (12 زن و 13 مرد) و 25 نفر از افراد بهنجار (13 زن و 12 مرد) به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها، از فرم کوتاه پرسش نامه تنظیم شناختی هیجان، پرسش نامه تکانشگری و سیاهه اضطراب بک استفاده شد. داده ها با استفاده از تحلیل چندمتغیری واریانس مورد تحلیل قرار گرفت . یافته ها : نتایج نشان دادند که بیماران دارای همبودی اختلال دوقطبی و وسواس/ جبری از راهبردهای سازش نایافته ملامت خویش و ملامت دیگران بیشتری در مقایسه با افراد بهنجار استفاده می کنند (01/0> p ). هر دو گروه بیماران از راهبردهای نشخوارگری و فاجعه سازی بیشتری نسبت به افراد بهنجار بهره می گیرند و نمرات بیماران دارای اختلال همبود در این راهبردها بیشتر از بیماران مبتلا به اختلال دوقطبی به تنهایی بود (01/0> p ). هر دو گروه بیماران از راهبردهای سازش یافته تمرکز مجدد مثبت، ارزیابی مجدد و دیدگاه گیری کمتری در مقایسه با افراد بهنجار استفاده می کردند (01/0> p ). همچنین، در متغیرهای اضطراب، مؤلفه های شناختی/ توجهی، حرکتی و بی برنامگی تکانشگری هر دو گروه بیماران نمرات بیشتری از افراد بهنجار کسب کردند؛ درحالی که میانگین نمرات بیماران دارای اختلال همبود بیشتر از بیماران مبتلا به اختلال دوقطبی به تنهایی بود (01/0> p ). نتیجه گیری : اضطراب، تکانشگری و برخی از راهبردهای تنظیم شناختی هیجان (ملامت خویش، نشخوارگری و فاجعه سازی) فرآیندهای فراتشخیصی بوده و می توانند در ایجاد و تداوم اختلال دوقطبی و اختلال وسواسی جبری نقش مهمی ایفا کنند .
کیفیت خواب در دستیاران تخصصی پزشکی و ارتباط آن با سلامت عمومی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
هدف : هدف مطالعه حاضر تعیین کیفیت خواب و ارتباط آن با سلامت عمومی در دستیاران سال اول و دوم رشته های مختلف تخصصی پزشکی شاغل در مراکز آموزشی-درمانی تحت پوشش دانشگاه علوم پزشکی ایران بود. روش : این مطالعه یک بررسی مقطعی و توصیفی-تحلیلی بود. از بین 1246 دستیار سال اول و دوم رشته های مختلف پزشکی دانشگاه علوم پزشکی ایران، تعداد 330 نفر (1/56 درصد مرد؛9/43 درصد زن؛ میانگین سن 9/31 سال) به طور تصادفی انتخاب و بررسی شدند. ابزار جمع آوری اطلاعات شامل پرسشنامه محقق ساخت برای کسب اطلاعات جمعیت شناختی و عادات دستیاران، پرسشنامه کیفیت خواب پیتسبورگ ( PSQI ) و پرسشنامه سلامت عمومی 28 سؤالی ( GHQ-28 ) بود. برای تحلیل داده ها از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون لجستیک چند اسمی استفاده شد . یافته ها : متوسط نمره پرسشنامه کیفیت خواب پیتسبورگ (±انحراف معیار) در این افراد 5/0±9/6 بود (میانه 5).200 نفر (6/60 درصد) نمرات بالاتر از 5 داشتند که نشان دهنده کیفیت نامطلوب خواب بود. نمرات کیفیت خواب همبستگی نسبتاً قدرتمندی با نمرات زیرمقیاس های اضطراب و بی خوابی و نیز نمره کل GHQ-28 (در تمام موارد: 6/0> r ؛ 001/0> p ) داشت. از بین متغیرهای زمینه ای، تعداد 8 تا 12 کشیک در ماه (360/3= adjusted OR ؛ فاصله اطمینان 95 درصد: 750/1 تا 451/6) و بیشتر از 12 کشیک در ماه (020/2= adjusted OR ؛ فاصله اطمینان 95 درصد: 007/1 تا 053/4) نسبت به کمتر از 8 کشیک در ماه و سلامت عمومی نامناسب در GHQ-28 (141/9= adjusted OR ؛ فاصله اطمینان 95 درصد: 006/4 تا 862/20) نسبت به سلامت عمومی مناسب با افزایش احتمال کیفیت نامطلوب خواب مرتبط بودند. نتیجه گیری : بیش از نیمی از دستیاران سال اول و دوم دچار اختلالاتی در کیفیت خواب بودند و کیفیت خواب رابطه معنی دار و معکوسی با وضعیت سلامت عمومی و تعداد کشیک های ماهانه داشت .
ویژگی های روان سنجی نسخه فارسی مقیاس احساس تنهایی کودک در دختران دبستانی شهر کرمان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
هدف : این پژوهش به بررسی ویژگی های روان سنجی مقیاس احساس تنهایی کودک در دانش آموزان می پردازد. روش : جامعه آماری شامل دانش آموزان ابتدایی دختر شهر کرمان (93-92) است که از میان آن ها 320 نفر با روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای خوشه ای انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها مقیاس احساس تنهایی به دانش آموزان و پرسشنامه سیاهه رفتاری کودک به مادرانشان جهت پاسخ گویی داده شد. برای تحلیل داده ها از آلفای کرونباخ، همبستگی پیرسون، تحلیل رگرسیون، همبستگی دو نیمه کردن وبازآزمایی استفاده شد. یافته ها : علاوه بر روایی صوری، مقیاس احساس تنهایی از همسانی درونی بالایی (83/0)برخوردار است و همبستگی های ماده-کل نشان داد، تمام ماده ها با نمره کل، همبستگی قابل قبولی دارند (57/0-20/0). اعتبار مقیاس از طریق دو نیمه کردن آزمون73/0 و روش بازآزمایی برابر با 76/0بود. روایی همزمان این مقیاس به واسطه همبستگی متوسط (25/0-18/0) آن با اکثر زیر مقیاس های درونی سازی شده سیاهه رفتاری کودک تأیید شد و احساس تنهایی پیش بینی کننده زیر مقیاس های سیاهه رفتاری کودک بود. نتیجه گیری : مقیاس احساس تنهایی کودک در جامعه دانش آموزان دختر دوره دبستان شهر کرمان دارای روایی و پایایی مناسبی است .
ویژگی های روان سنجی نسخه فارسی پرسشنامه دوجین کثیف(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
هدف : صفات سه گانه تاریک شخصیت، فرمول بندی جدیدی از شخصیت ناسازگارانه است که از سطوح غیر بالینی خودشیفتگی، ماکیاولیسم و جامعه ستیزی تشکیل شده است. هدف پژوهش حاضر بررسی خصوصیات روان سنجی نسخه کوتاه پرسشنامه دوجین کثیف در جامعه ایرانی بود. روش: در این مطالعه مقطعی 300 دانشجو در سال تحصیلی 92-93 به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب و با مقیاس صفات تاریک شخصیت، پرسشنامه شخصیت خودشیفته ( NPI-16 )، مقیاس جامعه ستیزی پرسشنامه شخصیتی چندوجهی مینه سوتا MMPI و پرسشنامه ماکیاولیسم- 5 مورد ارزیابی قرار گرفتند. یافته ها: تحلیل عاملی به روش تحلیل مؤلفه های اصلی نشانگر وجود سه عامل خودشیفتگی، ماکیاولیسم و جامعه ستیزی بود. ضرایب باز آزمائی برای کل مقیاس و مؤلفه ها در دامنه ای بین 66/0 تا 80/0 قرار داشت. ضریب همسانی درونی خرده مقیاس ها بین 68/0 تا 77/0 به دست آمد. همچنین ضرایب همبستگی نمره کل صفات تاریک شخصیت با خودشیفتگی، 57/0؛ با جامعه ستیزی، 42/0 و با ماکیاولیسم، 55/0 بود. درنهایت بین مردان و زنان در مؤلفه های صفات تاریک شخصیت تفاوت وجود داشت. نتیجه گیری: نسخه کوتاه پرسشنامه دوجین کثیف برای کاربرد در جامعه ایرانی از ویژگی های روان سنجی مناسب برخوردار است .
تاریخچه انستیتو روانپزشکی تهران( بخش دوم- به روایت دکتر احمد محیط )(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه بخش اول تاریخچه انستیتو روانپزشکی تهران به روایت دکتر ایرج سیاسی در شماره قبلی مجله روانپزشکی و روانشناسی بالینی ایران چاپ شد (1). تاریخچه انستیتو روانپزشکی تهران شانزدهم مرداد ماه 1357، هم زمان با فضای انقلابی در ایران، دکتر احمد محیط به همراه خانواده، با آرزوی خدمت به ایران و شوق سازندگی به کشور مراجعت کرد. روز پس از مراجعت به ایران، دکتر محیط با دکتر ایرج سیاسی که رئیس انجمن توانبخشی بود، ملاقات داشت و او، دکتر محیط را به عنوان مسئول دستیاران روانپزشکی بیمارستان رازی معرفی کرد. انجمن توانبخشی مشتمل بر یک واحد پژوهش و یک واحد آموزش بود. مسئول واحد پژوهش، دکتر بهمن فزونی بود و مطالعه گسترده ای را روی همه گیرشناسی بیماری های روانی در ایران شروع کرده بود که دسترسی به مدارک آن بعداً ممکن نشد. واحد آموزش در دو بخش دستیاری روانپزشکی و آموزش روان پرستاری مشغول به فعالیت بود و بخش روانشناسی بالینی در حال راه اندازی و بخش آموزش کاردرمانی در حال شکل گیری بود. مبنای کار واحد آموزش، تشکیل تیمی متشکل از روانپزشک، روان پرستار، روانشناس بالینی و کاردرمانگر 1 بود و استراتژی و رسالت انجمن توانبخشی، ایجاد مراکز جامع خدمات بهداشت روان 2 برگرفته از طرح معروف کندی 3 در زمینه تحول بهداشت روان در آمریکا بود. سه مرکز در شهر تهران دایر شده بود . در مرکز، شرق و جنوب تهران؛ اما راه اندازی چنین مراکزی حتی در تهران نیز با موفقیت بالایی همراه نبود. دکتر محمود بهفر و دکتر داریوش ملک نیازی از روانپزشکانی بودند که در این مراکز مشغول به فعالیت بودند. مسئول واحد آموزش در سال های قبل از پیروزی انقلاب، دکتر کیومرث فرد دانش آموخته روانپزشکی از آمریکا بود. پس از انقلاب، شادروان دکتر احمد نظام از طرف شادروان دکتر کاظم سامی، وزیر بهداشت وقت، به سمت ریاست انجمن توانبخشی منصوب شد. در اردیبهشت 1358، مرحوم دکتر کاظم سامی به دنبال تقاضای کتبی برخی از دستیاران، از دکتر احمد محیط دعوت کرد تا به عنوان مسئول واحد آموزش انجمن توانبخشی مشغول به کار شود و او شرط پذیرش دعوت آنها را رضایت دکتر کیومرث فرد اعلام کرد. دکتر ایرج سیاسی تا سال 1359 در ایران بود و در طی دو سال بعد از انقلاب، دکتر احمد محیط تمامی تلاششان را برای حفظ شأن و حرمت ایشان در انجمن به عمل آورد. انجمن توانبخشی در همان اوایل سال 1358 منحل شد ولی با درایت و پشتکار دکتر احمد محیط، واحدهای آموزشی و پژوهشی آن، در دل ساختار جدیدی به نام «انستیتو روانپزشکی تهران» قرار گرفت تا ادامه دهنده راه و رسالتی باشد که انجمن توانبخشی با ریاست دکتر ایرج سیاسی آغازگر آن بود. بدین ترتیب انستیتو روانپزشکی تهران در سال 1358 تحت نظارت معاونت آموزشی وزارتخانه و به ریاست دکتر احمد محیط افتتاح شد، ولی در نشان واره (لوگو) انستیتو به پاس تلاش های دکتر ایرج سیاسی و همکارانشان در انجمن توانبخشی، سال 1356 (سال آغاز به کار واحد های آموزشی و پژوهشی انجمن) نقش بست. آرم یا نشان واره انستیتو توسط دکتر محیط طراحی شده است. نمادهای به کار رفته در این نشان واره، حال و هوای فضای انقلابی آن سال ها را تداعی می کند؛ زنجیرها از یک سو به زنجیر استبداد و از سوی دیگر به زنجیر بسته شده به پای بیماران مبتلا به اختلالات روانپزشکی اشاره دارد و لاله ها نیز در دو معنا به کار گرفته شده اند؛ یکی نمادی از خون شهیدان وطن و دیگری لاله ای که باید به جای زنجیر، به پای بیماران روانپزشکی بسته شود و همه این ها با مصرعی از شاعر پرآوازه و اندیشمند ایرانی، مولوی مزین می شود: «تن ز جان و جان ز تن مستور نیست». بدین ترتیب انستیتو روانپزشکی تهران از سال 1358 به طور رسمی آغاز به کار کرد و فعالیت های انجمن به شکلی نو پیگیری شد. در ابتدای فعالیت انستیتو، دکتر کاظم سامی از دکتر احمد محیط برای رفع بحرانی در بیمارستان روانپزشکی سلامی شیراز دعوت کرد؛ به سرپرستی دکتر محیط، تعدادی از دستیاران روانپزشکی (با نمایندگی دکتر محمدعلی دربندی) و روان پرستاران انستیتو ظرف مدت 24 ساعت از تهران به شیراز منتقل شده و بحران مذکور را مدیریت کردند. اواخر سال 1358، انستیتو از ساختمانی در خیابان انقلاب، به خیابان آیت اله طالقانی، ابتدای کوچه جهان نقل مکان کرد. انستیتو که در ابتدا تحت نظارت معاونت آموزشی وزارتخانه شروع به کار کرده بود در جریان تحولات، به علت مکان جغرافیایی اش، تحت نظارت اداره بهداری منطقه شرق تهران قرار گرفت. در راستای سیاست عدم تمرکز بیماران در بیمارستان روانپزشکی رازی، انستیتو در پی گسترش مراکز بیمارستانی اش برآمد. در سال 1360، باشگاه وزارت کشاورزی بر فراز تپه های گیشا (کوی نصر)، در مکانی که امروزه برج میلاد تهران بر آن واقع شده، با حمایت دکتر عباس شیبانی (وزیر کشاورزی وقت) و تل