تازه های علوم شناختی
تازه های علوم شناختی سال 23 زمستان 1400 شماره 4 (پیاپی 92) (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
مقدمه: اختلال افسردگی اساسی یکی از شایع ترین اختلالات روان پزشکی است که دارای علایم شناختی، هیجانی و رفتاری می باشد. این اختلال با نابهنجاری هایی در فعالیت قشری مغز همراه می باشد. هدف پژوهش حاضر، بررسی تاثیر تحریک الکتریکی مستقیم فراجمجمه ای بر الگوی هم توانی قشری در بیماران مبتلا به افسردگی اساسی بود. روش کار: تعداد 36 نفر بیمار مبتلا به اختلال افسردگی اساسی بر مبنای معیارهای تصریح شده در DSM-5، به روش نمونه گیری هدفمند بر اساس معیارهای ورود و خروج انتخاب شده و به تصادف در یکی از گروه های مورد مطالعه (دریافت کننده تحریک الکتریکی مستقیم فراجمجمه ای، گروه دریافت کننده تحریک کاذب (شم) و گروه لیست انتظار) گمارده شدند. تمامی شرکت کنندگان در پژوهش پرسشنامه افسردگی بک را تکمیل کرده و فعالیت های مغزی آنها با استفاده از EEG 19 کاناله ثبت گردید. یافته ها: نتایج نشان داد که تحریک الکتریکی مستقیم فراجمجمه ای تاثیر معناداری بر تغییرات هم توانی یا کوهرنس بین نیمکره ای ندارد. اما، استفاده از تحریک الکتریکی مستقیم فراجمجمه ای، در مقایسه با بیمارانی که این تحریک را دریافت نکرده بودند، باعث کاهش معنادار در هم توانی درون نیمکره ای به ویژه در باندهای آهسته مغزی (تتا و آلفا) در هر سه ناحیه قدامی، مرکزی و خلفی مغزی و به صورت چشمگیرتر در نواحی مرکزی شده است. نتیجه گیری: یافته های پژوهش حاضر نشان داد که تحریک الکتریکی مستقیم فراجمجمه ای باعث کاهش در الگوی فعالیتی نابهنجار در هم توانی نواحی مرکزی می شود که این اثر باعث کاهش اتلاف انرژی مغزی و اصلاح الگوی پردازش اطلاعات در بیماران می گردد.
تأثیر دو نوع خطای بینایی ابینگهاوس بر تغییرات ادراک سایز بینایی و الگوی امواج مغزی در کودکان اوتیسم: بررسی یک دیدگاه عصب شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: مطالعات چندی به بررسی تاثیر خطای بینایی بر عملکرد حرکتی و تکلیف شناختی تخمین سایز هدف در افراد عادی پرداخته اند. اما پژوهشی که به استفاده از این رویکرد بر عملکرد شناختی کودکان اوتیسم و بر مکانیسم های زیربنایی عصب شناختی پرداخته باشد؛ مغفول مانده است. بنابراین، هدف از مطالعه حاضر بررسی اثرات خطای بینایی ابینگهاوس بر تغییرات ادراک سایز هدف و امواج مغزی در کودکان اوتیسم با توجه به رویکرد عصب شناختی بود. روش کار: پژوهش حاضر از نوع نیمه تجربی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با 3 گروه (2 گروه تجربی و یک گروه گواه) بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه کودکان اوتیسم 10 ساله پسر راست دست در سال 1400 شهرستان مشهد بود. 33 کودک اوتیسم با روش نمونه گیری در دسترس به عنوان نمونه انتخاب و به صورت تصادفی در 3 گروه 11 نفری (2 گروه تجربی و یک گروه گواه) جایگزین شدند. ابزار پژوهش شامل هدف خطای بینایی جهت تمرین و دستگاه الکتروانسفالوگرام ثبت امواج مغزی بود. از آزمون های آماری تحلیل کوواریانس و تحلیل واریانس با اندازه گیری تکراری جهت تحلیل داده ها استفاده شد. یافته ها: خطای بینایی بر تغییرات سایز هدف و تغییرات امواج مغزی آلفا تاثیر معناداری دارد (05/0>P). همچنین گروه بزرگ تر ادراک شده ارتباط بیشتری با کاهش موج آلفا داشت. نتیجه گیری: با توجه به مشخص شدن مکانیسم عصبی زیربنای خطای بینای که کاهش در موج آلفا ناحیه بینایی می باشد، می توان از آن به عنوان یک روش تمرینی موثر در مشکلات ادراکی کودکان اوتیسم بهره برد.
اثربخشی مراقبه ذهن آگاهی بر ادراک زمان و امواج مغزی با کاربرد تکلیف دوقسمتی زمانی در جمعیت دانشجویی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: ادراک زمان مقوله ای است که کنجکاوی هوشمندانه بشر را برای دستکاری علمی و شناخت به راه می اندازد. این مطالعه با هدف بررسی اثرات ذهن آگاهی بر ادراک زمان و امواج مغزی با به کار بردن تکلیف دوقستی زمانی انجام شد. روش کار: این پژوهش با روش آزمایشی با گروه کنترل انجام شد و از پاییز 1397 تا 1399 به طول انجامید. نمونه گیری از 143 نفر از دانشجویان دانشگاه علوم تحقیقات، به شیوه تصادفی انجام شد. 31 دانشجوی کارشناسی از نظر سلامت روانی و بیماری های مغزی توسط مصاحبه بالینی ساختاریافته (SCID-5-CV) ارزیابی شدند. توانمندی ذهن آگاهی شان بر مبنای پرسشنامه ذهن آگاهی Freiburg در حد متوسط بود، به دو گروه آزمایش 16 نفر و کنترل 15 نفر تقسیم شدند. برای گروه آزمایشی فایل صوتی 13 دقیقه ای ذهن آگاهی و کنترل فایل خنثی ارائه شد. تکلیف دو قسمتی زمان و ثبت توسط دستگاه آمپلی فایر Mitsar 19 کاناله، و توان امواج مغزی در باندهای فرکانسی مختلف قبل و بعد از ارائه متغیر مستقل در دو گروه در کانال های C3، C4، Cz، F3، F4، Fz و Pz محاسبه شد. یافته ها: نتایج نشانگر افزایش بتا، دلتا و تتا در کانال های مختلف بود. تغییرات آلفا به صورت متعارض به دست آمد. گاما و اندازه تتا به بتا کاهش معناداری در گروه آزمایش داشتند. یافته های رفتاری نشانگر افزایش تعداد پاسخ های طولانی (Percentage long response) و کاهش نقطه دوقسمتی زمان (Bisection point) بود. نتیجه گیری: نتایج نشان داد که متغیر ذهن آگاهی با تغییر در اندازه های الکتروفیزیولوژیک فوق که نشانگر کاهش برانگیختگی، افزایش تمرکز به درون، افزایش مهار حرکتی و افزایش آگاهی بدنی و تنظیم هیجانی است در فرآیند پردازش شناختی ادراک زمان مؤثر بوده و موجب بیش تخمینی در ادراک زمان می شود.
اثربخشی بسته آموزشی مبتنی بر مولفه های شناختی تفکر انتقادی، حل مسئله و فراشناخت بر خودکارآمدی و سرزندگی تحصیلی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: خودکارآمدی و سرزندگی تحصیلی نقش مهمی در مقابله با موقعیت های چالش برانگیز تحصیلی در محیط مدرسه دارند. هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی بسته آموزشی مبتنی بر مولفه های شناختی تفکر انتقادی، حل مسئله و فراشناخت بر خودکارآمدی و سرزندگی تحصیلی دانش آموزان بود. روش کار: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون، با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان دختر پایه اول دوره متوسطه دوم شهر زنجان در سال تحصیلی 99-1398 بوده اند که از میان آنان 40 دانش آموز به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل مقیاس خودکارآمدی تحصیلی Morgan-Jinks و پرسشنامه سرزندگی تحصیلی دهقانی زاده و حسین چاری و بسته روان شناختی تفکر انتقادی، حل مسئله و فراشناخت بود. فرم نهائی بسته آموزشی تدوین شده طی 17 جلسه 90 دقیقه ای به صورت دو جلسه در هفته برای دانش آموزان گروه آزمایش برگزار شد، اما برای گروه کنترل، آموزشی در نظر گرفته نشد. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس در نرم افزار SPSS-24 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که بسته آموزشی مولفه های شناختی تفکر انتقادی، حل مسئله و فراشناخت بر خودکارآمدی (001/0P<) و سرزندگی تحصیلی دانش آموزان تاثیر دارد (001/0P<). به طوری که، میانگین نمرات خودکارآمدی و سرزندگی تحصیلی گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل به طور معناداری افزایش یافته است. نتیجه گیری: با توجه نتایج این پژوهش و تاثیر بسته آموزشی مولفه های شناختی بر خودکارآمدی و سرزندگی تحصیلی دانش آموزان، پیشنهاد می شود جهت افزایش این میزان دو متغیر مهم در دانش آموزان در مدارس دوره های آموزشی مولفه های شناختی علاوه بر دانش آموزان برای مشاوران مدارس و والدین در نظر گرفته شود.
پیش بینی اضطراب ویروس کرونا بر اساس تاب آوری، راهبردهای تنظیم شناختی هیجان و سایبرکندریا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: یکی از تاثیرات همه گیری بیماری کووید-19، افزایش سطح اضطراب ناشی از آن بوده است. در این راستا، شناسایی و هدف قرار دادن عوامل پیش بینی کننده آن می تواند در مدیریت اضطراب ویروس کرونا موثر باشد. بنابراین هدف پژوهش حاضر، پیش بینی اضطراب ویروس کرونا بر اساس تاب آوری، تنظیم شناختی هیجان و سایبرکندریا بود. روش کار: در قالب یک طرح همبستگی از بین افراد 18 تا 60 سال ساکن شهر اصفهان با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس و از طریق شبکه های اجتماعی، 409 نفر انتخاب شدند. داده ها با استفاده از پرسشنامه های اضطراب ویروس کرونا Lee، تاب آوری Connorو Davidson، تنظیم شناختی هیجان Garnefski و Kraaijو شدت سایبرکندریای McElroy و همکاران جمع آوری شد. داده ها با استفاده از رگرسیون چندگانه همزمان و نرم افزار SPSS-19 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: بر اساس نتایج به دست آمده، متغیرهای تاب آوری، زیرمقیاس های ملامت خویش و پذیرش در متغیر تنظیم شناختی هیجان و سایبرکندریا، در مجموع 5/15 درصد از واریانس اضطراب ویروس کرونا را پیش بینی کردند (05/0>P). نتیجه گیری: بر اساس یافته ها می توان نتیجه گرفت که تاب آوری، برخی راهبردهای تنظیم شناختی هیجان همچون ملامت خویش و پذیرش و همچنین سایبرکندریا با اضطراب ویروس کرونا ارتباط معنادار داشته و قادر به پیش بینی آن هستند. بر این اساس، با طراحی پژوهش های مداخله ای همچون تاثیر آموزش تاب آوری، تنظیم هیجان و مدیریت سایبرکندریا بر اضطراب ویروس کرونا می توان به نتایج علی دست یافت و سپس این نتایج را برای مدیریت اضطراب ویروس کرونا در قالب آموزش های همگانی در جامعه مطرح کرد.
اثر یک دوره تمرینات پیلاتس و مربع گام برداری بر کارکردهای شناختی و جسمانی مرتبط با افتادن و ترس از افتادن زنان سالمند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: افتادن یکی از دلایل عمده صدمات ناخواسته و مرگ و میر در افراد سالمند می باشد. بنابراین هدف از پژوهش حاضر بررسی اثر یک دوره تمرینات پیلاتس و مربع گام برداری بر کارکردهای شناختی و جسمانی مرتبط با افتادن و ترس از افتادن در زنان سالمند بود. روش کار: پژوهش نیمه تجربی حاضر بر روی 20 زن سالمند با دامنه سنی 60 تا 70 سال انجام شد. شرکت کنندگان به صورت در دسترس انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه تمرینات پیلاتس (10 نفر) و مربع گام برداری (10 نفر) تقسیم شدند. هر دو گروه به مدت 12 هفته تمرین و در پیش آزمون و پس آزمون شرکت کردند. از نرم افزار دسته بندی کارت های ویسکانسین، آزمون حافظه وکسلر، استورک، تعادل برگ و مقیاس بین المللی کارآمدی افتادن به ترتیب جهت اندازه گیری کارکردهای اجرایی، حافظه، تعادل ایستا، تعادل پویا و ترس از افتادن استفاده شد. داده ها با استفاده از روش تحلیل واریانس با اندازه های تکراری تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد اثر اصلی زمان اندازه گیری بر متغیرهای تعداد طبقات، خطای درجاماندگی، حافظه، تعادل ایستا، تعادل پویا و ترس از افتادن معنادار مشاهده شد. میانگین امتیازات خطای درجاماندگی و ترس از افتادن در پس آزمون نسبت به پیش آزمون به طور معناداری کاهش و میانگین امتیازات تعداد طبقات، حافظه، تعادل ایستا، تعادل پویا در پس آزمون نسبت به پیش آزمون افزایش داشته است. نتیجه گیری: می توان نتیجه گرفت که هر دو نوع تمرین می توانند به عنوان یک شیوه مداخله ای مناسب جهت بهبود کارکردهای شناختی و جسمانی مرتبط با افتادن و کاهش ترس از افتادن در زنان سالمند استفاده شوند.
تدوین مدل ساختاری پیش بینی طرحواره های ناسازگار بر اساس شیوه های فرزندپروری با میانجی گری سبک های دلبستگی و خلق و خو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: خانواده نخستین محیط اجتماعی است که در رشد و تحول عاطفی افراد موثر است. پژوهش حاضر با هدف تدوین مدل ساختاری پیش بینی طرحواره های ناسازگار، بر اساس شیوه های فرزندپروری با میانجی گری سبک های دلبستگی و خلق و خو دانشجویان انجام گرفت. روش کار: پژوهش حاضر، همبستگی و از نوع مدل سازی معادلات ساختاری بود. جامعه مورد مطالعه آن کلیه دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرج در نیمسال دوم سال تحصیلی 1400-1399 بودند، که از میان آنان به روش نمونه گیری در دسترس و آنلاین نمونه 380 نفری انتخاب شد. برای جمع آوری داده از پرسشنامه های طرحواره Young 1990، سبک اقتدار والدین Buri 1991، دلبستگی بزرگسالان Hazan و Shaver 1987 و سیاهه سرشت و منش Cloninger 1994 استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از ضریب همبستگی پیرسون و مدل معادلات ساختاری در نرم افزار SPSS-21 و نرم افزار AMOS-24 استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد مدل آزمون شده از برازش مناسبی برخوردار است. همچنین نتایج نشان داد که سبک فرزندپروی مقتدرانه با میانجی گری سبک دلبستگی ایمن و سبک های فرزندپروری مستبدانه و سهل گیرانه با میانجی گری سبک دلبستگی اجتنابی اثر غیرمستقیم بر طرحواره های ناسازگار اولیه دارند (01/0>P). سبک فرزندپروری مقتدرانه با میانجی گری خودراهبری، همکاری و خودفراروی و سبک فرزندپروری مستبدانه با میانجی گری پشتکار، خودراهبری و همکاری و سبک فرزندپروی سهل گیرانه با میانجی گری آسیب پرهیزی بر طرحواره های ناسازگار اولیه دانشجویان اثر علّی و غیرمستقیم دارند (01/0>P). نتیجه گیری: با توجه به رابطه بین شیوه های فرزندپروری و خلق و خو با طرحواره های ناسازگار، از نتایج پژوهش حاضر می توان برای تبیین عوامل موثر بر طرحواره های ناسازگار و همچنین به عنوان الگویی مناسب برای طراحی برنامه های جامع پیشگیری از طرحواره های ناسازگار اولیه بهره برد.
تحلیل چند سطحی رابطه جهت گیری هدف دانش آموزان و ادراک آنها نسبت به جهت گیری هدف والدین با کمک طلبی تحصیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: پژوهش ها نشان داده اند دانش آموزان با موقعیت هایی رو به رو می شوند که در آنها نمی توانند خواسته های خود را برآورده کنند و برای انجام تمرینات خود به کمک دیگران نیاز دارند. مطالعه حاضر با هدف بررسی عوامل مؤثر بر کمک طلبی دانش آموزان در دو سطح دانش آموز و والدین انجام شد. روش کار: در قالب یک مطالعه همبستگی 400 دانش آموز دختر دوره متوسطه نخست در پایه های هفتم و هشتم در سال تحصیلی 1398-1399 به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای از 16 کلاس در مدارس مختلف شهر یزد انتخاب شدند. دانش آموزان، پرسشنامه های کمک طلبی Rya و Pintrich و جهت گیری هدفی دانش آموزان و والدین Midgley و همکاران را تکمیل نمودند. از تحلیل دو سطحی (دانش آموز و والدین) با نرم افزار HLM برای تحلیل داده ها استفاده شده است. یافته ها: یافته های حاصل از تحلیل چند سطحی و بر اساس مدل غیرشرطی، 27 درصد از واریانس کمک طلبی توسط عوامل سطح خانواده و 73 درصد توسط عوامل سطح دانش آموز تبیین شد که نشان دهنده تغییرپذیری کافی متغیر وابسته در بین سطوح مختلف است، اما با ورود پیش بین ی های سطح دانش آموز و خانواده و بررسی رابطه آنها با متغیر وابسته، میزان تبیین در مدل کامل در مورد متغیرهای سطح دانش آموز به 6 درصد و در مورد سطح خانواده به 18 درصد تغییر یافت. در سطح دانش آموز، متغیرهای جهت گیری هدفی تبحری و اجتناب عملکرد به طور معناداری کمک طلبی را پیش بینی کرد (001/0>P). جهت گیری هدف تبحری و عملکردی والدین در سطح خانواده پیش بین معناداری برای کمک طلبی در این سطح بود (001/0>P). نتیجه گیری: به دلیل معناداری مثبت جهت گیری هدف تبحری والدین، شایسته است تا در خانواده ها شرایطی فراهم شود تا دانش آموزان بر جهت گیری هدف تبحری تاکید کرده و در مواجهه با تکالیف یادگیری دشوار از کمک طلبی بهره بگیرند.
پیش بین های شناختیِ انعطاف ناپذیری رفتاری در خردسالان با علائم اختلال طیف اتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: یکی از علائم افراد با اختلال طیف اتیسم، انعطاف ناپذیری رفتاری است که سبب ضعف در انطباق با تقاضاهای محیط و مشکلات رفتاری می شود. در مطالعه حاضر به بررسی نقش کارکردهای اجرایی در پیش بینی انعطاف پذیری رفتاری خردسالان با علائم اختلال طیف اتیسم پرداخته شد. روش کار: در قالب یک مطالعه همبستگی، 45 خردسال 16 الی 36 ماه با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. داده ها با استفاده از پرسشنامه سنجش کارکردهای اجرایی- نسخه پیش دبستان (BRIEF-P) و نسخه تجدیدنظرشده مقیاس انعطاف پذیری رفتاری (BFRS-R) جمع آوری شدند. برای تحلیل داده ها از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون همزمان با استفاده از نرم افزار SPSS-24 استفاده شد. یافته ها: نتایج ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون همزمان نشان داد که میزان انعطاف رفتاری خردسالان با بازداری (05/0p< ،37/0r=)، جابه جایی (01/0P< ،45/0r=)، کنترل هیجانی (01/0P< ،49/0r=)، برنامه ریزی/سازمان دهی (05/0P< ،34/0r=)، خودکنترلی مهاری (01/0P< ،44/0r=)، انعطاف پذیری شناختی (01/0P< ،55/0r=)، فراشناخت (05/0P< ،30/0r=) و نمره کل کارکردهای اجرایی (01/0P< ،46/0r=) همبسته است. حافظه کاری رابطه معنا داری با انعطاف پذیری رفتاری خردسالان نداشت (05/0P> ،23/0r=). نمره کل کارکردهای اجرایی خردسالان به ترتیب 18، 15 و 21 درصد از واریانس میزان انعطاف پذیری رفتاری خردسالان نسبت به اشیاء، نسبت به محیط و نمره کل انعطاف پذیری رفتاری را پیش بینی می کند. کارکردهای اجرایی توانایی پیش بینی معنا دار انعطاف پذیری رفتاری نسبت به افراد را نداشت. نتیجه گیری: مطالعه حاضر نشان داد که نقص در کارکردهای اجرایی با انعطاف ناپذیری رفتاری در خردسالان با علائم اختلال طیف اتیسم همراه است. پیشنهاد می شود که در مطالعات آتی، طراحی مداخلات زودهنگام ارتقاء کارکردهای اجرایی با هدف افزایش انعطاف پذیری کودکان با اختلال طیف اتیسم مورد بررسی قرار گیرد.
توانمندی های مدل انرژی آزاد مغز نسبت به مدل های شبکه های معنایی و ACT-R(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: مدل های مختلف شناختی که نمایان گر فرایندهای شناختی مغز هستند در حوزه هایی مانند روان شناسی و هوش مصنوعی پیشنهاد شده که موارد استفاده فراوانی هم دارند. با توجه به اهداف ارائه این مدل ها که مهم ترین آنها مطالعه ویژگی های مغز در فرایند انجام عملکردهای عالی شناختی، بازتوان بخشی بیماران و هوشمندسازی ماشین هاست، نیاز است تا مدل های پیشنهادی مورد بررسی و مقایسه دقیق قرار گیرند. روش کار: در این پژوهش از طریق جمع آوری داده های کتابخانه ایی اطلاعات مربوط به سه مدل شناختی یعنی مدل های شناختی شبکه های معنایی ((ACT-R) Adaptive Control of Thought-Rational) و انرژی آزاد مغز بررسی شدند. یافته ها: مدل شبکه های معنایی امکان تولید دانش معنایی (اخباری) را دارد. مدل ACT-R که یکی از کاربردی ترین مدل های شناختی انسان است، امکان تولید دانش های اخباری و رویه ایی (مهارتی) را فراهم می کند. مدل های شبکه های معنایی و انرژی آزاد، نیازمند برنامه نویسی هستند، در حالی که مدل ACT-R در قالب یک نرم افزار کاربردی ارائه شده است. مدل انرژی آزاد مغز ضمن تولید انواع دانش های اخباری، تولیدی و شرطی با بروزرسانی مفاهیم و ادراکات حسی دریافتی و نیز فرضیه های پیشین مبتنی بر استنباطات احتمالی بیزی، و بر اساس کمینه سازی انرژی آزاد مغز، مشابه استنباطات انسانی عمل می کند. نتیجه گیری: علی رغم پیچیدگی مدل انرژی آزاد ولی با توجه به جامعیت بیشتر آن، در توصیف عملکردهای شناختی مانند ادراک، یادگیری، توجه، تصمیم سازی و همچنین تحلیل بیماری های شناختی انسان می تواند نتایج بهتر و گسترده تری به دست دهد.
واکنش های مغزی هواداران در پاسخ به مسئولیت اجتماعی ورزشکاران مشهور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: هواداران ورزشی همواره بخش مهمی از موفیقت صنعت فوتبال هر کشوری می باشند. هدف پژوهش حاضر ارزیابی واکنش های مغزی هواداران در پاسخ به فعالیت های مسئولیت اجتماعی ورزشکاران مشهور و متعاقب آن رفتارهای حامی جامعه آنان بود. روش کار: با استفاده از ابزار بازاریابی عصبی (الکتروآنسفالوگرافی) و از طریق یک طرح نیمه تجربی به ارزیابی واکنش های مغزی هواداران نسبت به فعالیت های مسئولیت اجتماعی یک ورزشکار مشهور پرداخته شد. یافته ها: یافته های الکتروآنسفالوگرافی مغز ۲۹ مشارکت کننده در پژوهش نشان داد مسئولیت اجتماعی ورزشکار مشهور می تواند واکنش های مغزی متفاوتی در مقایسه با ورزشکار غیرمشهور در هواداران ایجاد کند و قشر کمربندی خلفی مغز آزمودنی ها در واکنش به فعالیت های مسئولیت اجتماعی ورزشکار مشهور بیشترین فعالیت را دارا بود. همچنین فعالیت های مسئولیت اجتماعی ورزشکار مشهور، تمایل به رفتارهای حامی جامعه از سوی مشارکت کنندگان پژوهش را افزایش می دهد (۰۰۱/۰=P). این موضوع در هنگام تفکیک جنسیتی مشارکت کنندگان، تنها در مشارکت کنندگان زن معنادار بود (۰۰۱/۰=P). نتیجه گیری: مدیران بازاریابی و همچنین ورزشکاران حرفه ای می توانند از طریق یافته عصبی پژوهش های بازاریابی عصبی به کشف راهبردهای بازاریابی نوین، ارتباطات بازاریابی، تبلیغات، محصولات و خدمات جدید بپردازند و آنها را با توجه به نیازهای مشتریان طراحی کنند.
نقش توجه متمرکز و توجه توزیع شده در تجربه زیبایی شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: این مقاله در پی آن است تا با تکیه بر پژوهش های معاصر در حوزه های علوم شناختی و فلسفه ذهن معاصر نظریه ای برای توضیح چگونگی ادراک زیبایی شناختی تصاویر ارائه کند. از منظر فلسفی، چنین نظریه ه ای را می توان برای تبیین سایر جنبه های هنری، معنایی یا اجتماعی تصویر نیز به کار گرفت اما در این مقاله کوشش می شود نشان داده شود که چگونه می توان از این نظریه برای تبیین چگونگی وقوع تجربه زیبایی شناختی در مورد تصاویر استفاده کرد. روش کار: در این مقاله منابع دست اول و اصلی مورد استفاده قرار گرفته اند و کوشش شده است با استفاده از روش تحلیل مفهومی و به کار گیری شیوه متعارف استدلال فلسفی نتایج مورد نظر به دست آیند. یافته ها: پس از معرفی مفاهیم فلسفی لازم برای طرح این بحث و نیز توضیح مفهوم توجه زیبایی شناختی، نظریه های رقیب دیگری که برای ادراک تصویر وجود دارند به اختصار بررسی می شوند و علل ناکامی آنها توضیح داده می شود. به علاوه نشان داده می شود که چگونه می توان یکی از مهم ترین ویژگی های تجربه زیبایی شناختی - که عاری بودن آن از منفعت عملی است- را از طریق این نظریه ادراک تصویر توضیح داد. مقاله سپس با تفکیک دو شی کاملاً متمایز از یکدیگر هنگام ادراک تصویر-رویه تصویر به عنوان یک شیء دوبعدی و شیء سه بعدی تصویر شده درون تصویر- روایتی از چگونگی رابطه این دو شیء هنگام ادراک تصویر به دست می دهد. نتیجه گیری: نتیجه مقاله توصیه ه ای است که با استفاده از این نظریه می توان به افراد غیرمتخصص در هنر ارائه کرد برای این که بتوانند جنبه زیبایی شناختی تصاویر غیرواقع نما را بهتر درک کنند.